1386/07/04
دیدار شاعران ۸۶ | شعرخوانی جلیل صفربیگی

در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. جلیل صفربیگی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن آن را در ادامه منتشر میکند.
آنان که خرابه بادۀ پرهیزند
از این خم سربسته نمیپرهیزند
مرد افکنیاش ببین که این بدمستان
نامش که به لب برند برمیخیزند

نه شرم و حیا نه عار داریم از تو
اما گله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه انتظار داریم از تو

یک عمر به دنبال جوابی دیگر
هر روز کشیدهام عذابی دیگر
هر شب به هوای دیدنت از خوابی
آسیمه دویدهام به خوابی دیگر

بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً بِبَرش! جواب باید برسد
لبهای رقیه از عطش خشک شده
این نامه به دست آب باید برسد

آن روز حسین یکصدا زینب بود
آیینۀ غیرت خدا زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود

هر چند کلاس درس او یک واحهست
راهی که به آنجا نرسد بیراههست
پیران همه طفل مکتب او هستند
این پیر طریقتی که خود ششماههست

یک جای قرار هم ندارد. چه کنم؟
نه راه فرار هم ندارد. چه کنم؟
پس من چمدان آرزوهایم را...
ایلام قطار هم ندارد! چه کنم؟
