1404/04/20
سرمقاله شماره ۲۰ روزنامه صدای ایران
تاریخ گواه ماست

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. «صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
بیستمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید حمید رنجبری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
تاریخ گواه ماست
ملت ایران در مسیر رشد و بلوغ تمدنی خود، هر روز صحنهای نو و الهامبخش از ایستادگی، ایمان و فداکاری خلق میکند. این ملت گاه در دفاع از خاک وطن، گاه در حمایت از مظلومان عالم ــ از فلسطین تا لبنان ــ نشان داده که آمادگی ایثار دارد؛ از جان، از مال و از هستی خویش. این روحیه برخاسته از ریشهای تاریخی و معنوی است: از سابقهی تمدنی چند هزار ساله، از معارف اسلام، و از آموزههای بلند اهلبیت علیهمالسلام.تاریخ ایران گواهی روشن بر این حقیقت است. آنگاه که در جنگهای ایران و روس، علمای شیعه فتوای جهاد دادند، مردمی که مشغول کشاورزی و دامداری بودند، ابزار کار را زمین گذاشتند و به جبهه آمدند. تنها در آذربایجان، صد هزار نیروی مردمی به صفوف دفاع از میهن پیوستند. این همان بسیج مردمی است که در طول تاریخ، هرگاه ایران تهدید شده، بیدعوت و بیاجبار به میدان آمده است؛ آزموده، کارآزموده، و دلبسته به ایران و ایمان.
در دوره قاجار، همین نیرو بود که با شعارهای عاشورایی، سرزمینهای از دسترفته را از چنگ امپراتوری روسیه پس گرفت. صحنهای که در گنجه تکرار شد، نشانهای آشکار از این پیوند میان عاشورا و دفاع از وطن بود. در شب عاشورا، گنجه سقوط کرد؛ اما یک سال بعد، با اشکهای محرمی و غیرت عاشورایی، گنجه آزاد شد. هرچند در آن دوره و در ادامه ایران شکستهای تلخی خورد که البته ارتباطی به مردم نداشت و علت آن را باید در مسائل دیگری جست که فراتر از این مجال است. بهرحال این مقاومتهای مردمی و سرافرازانه، حکایت تکرارشوندهی تاریخ مردم ماست؛ از صفویه تا قاجار و از انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس.
اما در دوره پهلوی، به دستور انگلستان، این ظرفیت عظیم مردمپایه تضعیف شد. ارتشی کلاسیک ساختند و مردم را از میدان نظامی دور کردند؛ نه برای تقویت کشور، که برای سرکوب نیروهای مردمی. عشایر و ایلات را بمباران کردند تا روح مقاومت را در نطفه خفه کنند. اما نتوانستند.
روشنفکران وابسته در عصر قاجار و سپس حکومت پهلوی، تلاش کردند میان ایمان و میهندوستی شکاف بیندازند. اما مردم ایران هرگز میان «عاشورا» و «ایران» مرزی نکشیدند. این سرزمین را ظرفی برای ایمان و آرمانهای عدالتخواهانهی خود میدانند؛ سرزمینی که هم خانهی نیاکانشان است، هم مهد ایمانشان. همین پیوند است که هر روز، ملت ایران را به خلق صحنهای تازه از عزت و شکوه فرامیخواند.

