• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1404/04/16
سرمقاله شماره ۱۶ روزنامه صدای ایران

ملی‌گرایی اصیل

 در میانه‌ی جنگ آنگاه که اخبار و روایت‌های گوناگون اوج می‌گیرند و خیز بر می‌دارند و حتی برخی متخصص رسانه‌ای را در خود غرق می‌کنند - اخبار و روایت‌هایی که بعضاً حتی صحت و سقم‌شان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آن‌گونه که هستند نه آن‌گونه که دشمن آن را بازنمایی می‌کند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا می‌کند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی می‌بینیم و امکان رمزگشایی‌ آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویت‌ها را به شیوه‌ای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیده‌ها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمی‌گیرند. 
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانه‌ی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی به‌صورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابه‌لای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آن‌گونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.

شانزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید سرهنگ محمد علیزاده تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی،‌ هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانه‌ی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
* ملی‌گرایی اصیل
* ملی‌گرایی از جمله مفاهیمی است که به دلایل مختلف دچار تحریفات جدی شده است. جنگ اخیر به فرصتی برای ظهور جلوه‌ای جدید و البته اصیل از این مفهوم تبدیل شد و بر نسخه‌های قلابی -همچون ملی‌گرایی دوران پهلوی- مهر ابطال زد.

ملی‌گرایی دوران پهلوی، برخلاف تصویری که در تبلیغات رسمی آن رژیم ارائه می‌شد، نه برآمده از اراده و روح جمعی مردم ایران بود و نه بر پایه‌ای اصیل و درونی استوار. این ناسیونالیسم تحمیلی در حقیقت یک نسخه‌ی کپی‌برداری شده و سطحی از مدل‌های غربی بود؛ نسخه‌ای که حتی در همان تقلید هم شأن و اصالت فرهنگ ایرانی را پاس نداشت.

تلاش پهلوی برای القای هویت ملی، بیشتر در قالب نمادهایی چون کشف حجاب اجباری یا لباس متحدالشکل نمود یافت. این اقدامات، نه از دل جامعه برآمده بود و نه با باور و زندگی مردم پیوند داشت. مهم‌تر از آن، این ملی‌گرایی خود را در تقابل آشکار با دین تعریف می‌کرد؛ گویی قرار بود مسلمانی مردم ایران را با تحقیر و حذف، جایگزین نوعی «وطن‌دوستیِ بی‌ریشه» کنند.

شبه‌روشنفکرانی همچون علی‌اکبر داور، فتحعلی آخوندزاده و آقاخان کرمانی، که از مروجان اصلی این تفکر بودند، آشکارا به تحقیر ملت ایران پرداخته‌اند. داور صراحتاً می‌نویسد مردم ایران را تنها با «زور» می‌توان در مسیر پیشرفت برد. با چنین نگرشی، طبیعی بود که در بزنگاه‌های تاریخی، این «ناسیونالیسمِ نمایشی» نتواند از استقلال و عزت کشور حراست کند؛ چنان‌که در دوره پهلوی بخشی از خاک ایران جدا شد و تصمیم‌گیری درباره حکومت ایران توسط بیگانگان انجام گرفت.

تفاوت بنیادین میان آن تجربه‌ی تحمیلی و تجربه‌ی امروز در جمهوری اسلامی ایران همین‌جاست: امروز ملی‌گرایی از متن مردم می‌جوشد و آزمون‌های دشوار را با سربلندی پشت سر گذاشته است؛ چه در هشت سال دفاع مقدس و چه در مقابله با تهدیدات اخیر، مردم ایران ایستادند و اجازه ندادند خواب شوم دشمن برای میهن تعبیر شود.

در نگاه رهبر معظم انقلاب، هویت ملی و هویت دینی نه تنها تقابلی با یکدیگر ندارند، بلکه اضلاع یک حقیقت مشترک‌اند. ایشان از دیرباز تأکید داشته‌اند که ملت‌ها اگر بخواهند به توسعه و عزت برسند، باید هویت جمعی و ریشه‌های فرهنگی و تاریخی‌شان را پاس بدارند. این نگاه، در طول دهه‌ها بیان شده است: از تأکید بر پاسداشت زبان فارسی به‌عنوان زبان معیار و ستون هویت، تا هشدار نسبت به ناسیونالیسم افراطی و منفی که می‌تواند به نفی دیگران و در نهایت به انزوا و ضعف بینجامد.

رهبر انقلاب در سال‌های اخیر بارها تصریح کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین وظایف آموزش و پرورش، پرورش نسلی است که به ایرانی بودن خود افتخار کند، زبان و فرهنگ خود را بشناسد، و پرچم ملی‌اش را عزیز بدارد. این ملیت اصیل، نه یک شعار ویترینی، بلکه موتور محرک پیشرفت کشور است؛ چنان‌که بارها تأکید کرده‌اند هویت جمعی، لازمه دست‌یابی به قله‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی است.

تاریخ نشان داده است ملی‌گرایی واقعی همان است که در روز خطر، مردم را به میدان دفاع از شرف و میهن می‌کشاند؛ نه آن‌که با فرمان مستشاران خارجی طراحی شود و با تحمیل، لباس هویت بر تن ملت کند. امروز، در عصر جمهوری اسلامی، وطن‌دوستی ایرانی از جنس همان ایستادگی و عزت است؛ وطن‌دوستی‌ای که در همزیستی با ایمان دینی، ریشه دارد و نه در انکار آن.