1404/04/15
سرمقاله شماره ۱۵ روزنامه صدای ایران
مغناطیس مقاومت ملّی

در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند. «صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
پانزدهمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهیدان محمدمهدی و زهرا نظری تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
سرمقاله
«ای ایران» بخوان
شب گذشته حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم عزاداری شب عاشورای حسینیه امام خمینی(ره) ابتدا در داخل کشور و سپس فراتر از مرزهای ایران، به بمبی خبری تبدیل شده و تمام توجهات را به خود جلب کرد. این خبر از آن جهت مهم و قابل توجه بود که ایشان از ابتدای تجاوز رژیم صهیونیستی در برنامهای عمومی شرکت نکرده بودند و این نخستین حضور ایشان بود.این حضور و کیفیت آن والبته واکنشها به آن از چند منظر قابل تامل و بررسی است. نخست آنکه دشمنان ایران در این چند روز کوشیدند با راهاندازی یک عملیات روانی گسترده و بسیار سنگین که بهطور مشخص و آشکار از سرزمینهای اشغالی طراحی شده و هدایت میشد، مردم ایران را درباره شکست خود در حمله به ایران و نقش فرمانده کل قوا در تحمیل این شکست، دچار تردید و شبهه کنند.
سرخوردگی آنان از شکست طرح شوم اربابان خود برای براندازی و سپس تجزیه ایران، باعث شد در این مدت با عصبانیت و بغضی کمنظیر، به لودگیهای سخیف روی بیاورند. حضور رهبر انقلاب در مراسم دیشب همچون عصای موسی علیهالسلام، بساط این سیرک رسانهای و عملیات روانی را جمع کرد و یک بار دیگر آنان را دچار فروپاشی کرد.
در مقابل، این حضور به طرزی عجیب و شگفت انگیز، انرژی و روح تازهای را در میان خیل مردم دمید. گویا اقشار مختلف مردم بار دیگر دریافتند که آیتالله خامنهای کیست و چه جایگاهی در قلب و ذهن آنان دارد. ناخواسته و بیبرنامه، بیعتی دیگر رخ داد و حتی بسیاری از کسانی که شاید در ظاهر و اعتقادات دینی و سیاسی نسبت چندانی با چارچوبهای رسمی نظام نداشتند، جذب این مغناطیس شدند و ناخودآگاه آیتالله خامنهای به محوری معنوی و فراگیر تبدیل شدند تا از انقلابیترین انقلابیون تا وطندوستان و ملیگرایان حول آن جمع شده و آمال و آرمانهای خود را در او و راهش متجلی ببینند.
و اما یکی از نکات جالب این ماجرا به ماجرای نوحهی «ای ایران» بازمیگردد. رهبر انقلاب از حاج محمود کریمی میخواهند اگر خسته نیست این نوحه را بخواند. نوحهای که بیراه نیست اگر آن را سرود مقاومت مردمی ایران دانست. درخواست خواندن این نوحه آن هم در شب عاشورا واجد معانی متعدد و قابل توجهی است. این نوحه تلفیقی از ایران و اسلام است. ترکیب جدانشدنی مذهب و ملیت در ایران. چیزی که سالهاست دشمن عامدانه و البته عدهای در داخل کشور از سر ناآگاهی بر طبل جدایی و تقابل آنها با یکدیگر میکوبند و سعی دارند چنین وانمود کنند که مذهبی و انقلابی بودن با ایراندوستی و حب وطن قابل جمع شدن نیست. آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر این کشور و ناخدای این کشتی، مصداق بارزی برای نقض و رد این موضوع است.

