1404/03/08
نگاهی به ویژگیهای ادبی کتاب «روحالله»
روحالله؛ پیامی از طرف مردم ایران

با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، بازخوانی سیره و شخصیت حضرت امام خمینی رحمهالله همچنان یکی از ضرورتهای فرهنگی و اجتماعی کشور است. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی سال گذشته در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب تهران، ضمن اشاره به نیاز جوانان به خواندن کتاب و معرّفی شخصیّتها و خلأ موجود در این مسأله فرمودند «امام یک شخصیّت برجستهی کمنظیر در تاریخ است؛ ما دربارهی امام چقدر کتاب نوشتهایم؟ چه نوشتهایم؟ اینها خیلی مهم است. این کارها باید انجام بگیرد. ۱۴۰۳/۲/۲۴»از این روی و با نزدیک شدن به سالگرد ارتحال امام راحل عظیمالشأن، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی قصد دارد تا چهارمین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی را به بازخوانی سیره و شخصیت امام خمینی اختصاص دهد و در جریان این رویداد، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «روحالله» را منتشر کند.
کتاب «روحالله» روایت مستندی از زندگی حضرت امام خمینی است که آقای هادی حکیمیان، آن را در قالب داستانواره و بهصورت مستند به رشتهی تحریری در آورده است.به همین مناسبت بخش کتاب رسانهی KHAMENEI.IR در یادداشتی از آقای علیاصغر عزتیپاک، جنبههای بازآفرینی تاریخی زندگی و نهضت امام خمینی رحمهالله با بهرهگیری از عناصر ادبیات داستانی در کتاب «روحالله» را بررسی کرده است.
خواندن گزارش تاریخ، با سفر به تاریخ متفاوت است. گزارش اطلاعات در اختیار ما میگذارد و هیچ اشارهای به حال و احوال درونی اشخاص، و نیز فضای حاکم بر روزگار نمیکند. نه اینکه نخواهد، در تعریفش نیست. همه چیز باید دورادور رصد بشود و کُنشها و سخنان، به دور از توجه به احوال اشخاص (یکایک) به گوش و چشم مخاطب برسد. چنانکه پیداست، تاریخنویسی جدید به این معضل پی برده، و امروزه در تلاش است تا معامله دیگری با بازگویی تاریخ داشته باشد.از اینرو، تاریخنویسان معاصر تلاش میکنند با استفاده از انواع منابع، علاوه بر نقل وقایع در مقاطع مختلف، به احوال آدمیان نیز نزدیک شوند. آنان با بازسازی جزئی شرایط و وضعیت، باز هم با توجه به منابع، بدون وارد کردن تخیّل در این بازنمایی، علاقمندان و مخاطبین اخبار تاریخی را بهشکلی موجه در موقع و موضع مورد نظر حاضر میکنند. ساختن صحنه وقایع، و توجه به شرایط زمانی و مکانی، و نزدیک شدن به روحیات و عواطف اشخاص در یک هنگامه خاص، شرایطی را رقم میزند تا هم دلایل رفتارها بهتر درک شود، و هم همذاتپنداری لازم اتفاق بیفتد. اقبال مخاطب به چنین گرایشی باعث شده تا نویسندگان تاریخ کمکم بروند به سمتی که با استفاده از عناصر داستانی، و امکانات موجود در ادبیات، زمانهها و زمانگردانان را روشنتر و ملموستر بپردازند.
«روحالله»، مستند زندگی امام خمینی(ره)، نیز با چنین رویکرد نُو نوشته شده است؛ و شاید این مهمترین ویژگیاش باشد. «هادی حکیمیان»، که خود پیش از آنکه به تاریخنویسی شهره باشد، یک داستاننویس است؛ بهدرستی پی برده است که دیگر یک گزارش صرف و دورادور نمیتواند آنچنانکه باید اقناعکننده باشد. البته مراقب بوده همزمان که از برخی عناصر داستانی برای ملموس کردن ماجراها و اشخاص برای مخاطب استفاده میکند، از امر واقع دور نشود و کار را به خیالورزی نکشاند.
او برای تحقق این مهم، علاوه بر اینکه تعهد خود به تاریخ را از دست نداده است، به یاری نگاه و ابزارهای ادبی، موضوعش را غنیتر و درگیرکنندهتر روایت کرده است. اهل داستان و رمان میدانند که وقتی تاریخ را از چنین نظرگاهی روایت کنیم، سویههای نادیده و نیز تازهای از آن پیش چشم میآید. نگاه داستانی، توجه عمیق به تمام عناصر شکلدهندهی یک رخداد را میطلبد، و همچنین کوچ به جایگاه و مَقرّ شخصیتها را. گوش خواباندن برای شنیدن صداهای ناشنیده، و سر چرخاندن برای دیدن نادیدهماندهها و نادیدهگرفتهشدهها از ضروریات کار ادبی است. تمرکز و توجه ادیبانه به رخدادها، و نزدیک رفتن و خیره شدن به ابعاد و اعماق آن، برای حسبرانگیزی و همراهکنندگی است. چرا که نگاه ادیبانه، معمولاً به دنبال بازنمایی وضعیتهای بغرنجی است که در نگاه اول غیرقابل درک بهنظر میرسد. ترفندهایی مانند دیالوگ، توصیف جزئیات، شخصیتپردازی، و ساختار داستانی روحالله را تبدیل کرده است به روایتی جذاب و قابل فهم از برههای حساس از تاریخ معاصر ایران. این شیوه نه تنها به حکیمیان کمک کرده تا مخاطب را درگیر کند، بلکه توانسته جنبههای مبهم یا پنهان وقایع را با استفاده از این ترفندها تکمیل کند. بهکارگیری شخصیتهای ملموس و ساختهشده، با دیالوگهای زنده، مخاطب را بهراحتی با احساسات و انگیزههای افراد حاضر در صحنه تاریخ همراه کرده است.
به عنوان مثال میتوان به داستان «ماهبیبی» و روایت مفصلش از پانزده خرداد ۱۳۴۲ در تهران اشاره کرد. نویسنده در این فصل، با یاری جستن از عناصر داستانی، مخاطبش را به صحنه زد و خورد مردم و نیروهای نظامی کشانده، و با رسوخ در شخصیت ماهبیبی، مظلومیت و ناحقی برخورد خشن و مرگبار با امثال او را به تصویر کشیده است. همچنین نویسنده با حاکم کردن نگاه ادبی به ماجراهای پیچیده، تلاش کرده تا قضاوت درباره یک رخداد مؤثّر تاریخی را از انحصار یک نظرگاه دربیاورد. او با فراخواندن شخصیتهای مختلف به ماجرایی واحد، دیدگاههای متفاوتی درباره آنها فراهم کرده تا علاوه بر شکستن روایتهای تکبُعدی، به مخاطب کمک کند تاریخ را امری یکرویه نبیند. حکیمیان همچنین در «روح الله» رفتاری جسورانه از خود نشان داده و با نزدیک شدن گاهبهگاه به رهبری نهضت اسلامی، انگیزهها، اندیشهها، کردار و رفتار او را از قابلاعتمادترین و صمیمیترین موضع و موقع بازگفته است.
این رویکرد که مقدماتش گاه تخیل بوده است، باعث شده تا نویسنده پلی بزند بین موضوع اثر و مخاطب. او با هوشیاری کامل، و با اجتناب از در غلتیدن به ورطه داستانسرایی محض، کاری کرده است که فاصله زمانی و معرفتی بین مخاطب کتاب و وقایع از میان برخیزد، و خلأهای تاریخی با فرضیههای منطقی جبران شود. ایجاد ارتباط عاطفی بین مخاطب و موضوع کار، از دیگر دستآوردهای هادی حکیمیان در «روحالله» است. نویسنده با نزدیک شدن هر از گاهش به محور وقایع که شخص حضرت امام است، ابعادی از شخصیت او را به نمایش میگذارد که باعث به وجود آمدن ارتباط عاطفی وثیق خواننده با رهبری نهضت میگردد. ورودیه کتاب را میتوان با چنین نگاهی تحلیل کرد؛ همراه شدن با سیدی باوقار که وارد میدان آستانه قم میشود تا برود میان جمعیت تجمع کرده در فیضیه و سخنرانی تاریخساز خود را انجام دهد. جزئیات این صحنه، و نیز توجهاتی که نویسنده برای معرفی شخصیت امام و حال و هوای حاکم بر فضای شهر و جامعه داشته، مخاطب را با رهبری مصمم مواجه میکند. امام خمینی در این لحظات به یاری جزءنگاریهای نویسنده، چنان ساخته شده که انتظار میرود چنان مردی علیه هرچه بیداد و ظلم است بشورد، و سایه تحقیر و سلطه اجنبی را از سر ملتش دور کند. توصیفات آنچنان درست و به جا در این بخش به کار رفتهاند که وقتی سید روحانی به سخن درمیآید، مخاطب او را نماینده خود میبیند و آماده میشود بشنود که: «بنده پیامی از مردم دارم...»
با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت که بهرهگیری از عناصر سازنده ادبیات داستانی برای بازآفرینی تاریخ، اگر با دقت و احتیاط به کار رود، میتواند تاریخ را زنده کند و به مخاطب کمک کند با شناخت عمیقتری با آن مواجه شود. این رویکرد بهویژه برای رویدادهای دور و کمتر شناختهشده روزگاران گذشته، و نیز برای فهم و درک چرایی کُنشهای شخصیتهای بزرگ تاریخی، مفید است، و کار میکند.
با کمک گرفتن از ادبیات، حقیقت تاریخی بیپردهتر از همیشه روی نشان میدهد، و بازسازی صحنهها و صاحبان نقش، سهلتر و سادهتر میگردد. «روحالله» کتابی است که تاریخ میگوید، اما با جذابیت و به دور از خشکیها و ملال متونی از این دست. این کتاب را شاید بتوان پیامی برای مردم ایران در این روزگار دانست. روحالله آمده تا ایرانیان یکبار دیگر با چهرهی مصمم و آرمانی رهبری آشنا شوند که بهخاطر آنان بهپا خواست. این کتاب سفر به تاریخ است!
