1404/02/30
|گزارش|
شهید دادمان؛ شخصیتی پرجوهر و کارآمد

«تا آخرین روز دولت، آقایان کار کنند؛ یعنی اینجوری فکر نکنید که این دولت تمام میشود، آیا فردا من مسئول این کار هستم یا نیستم، اصلاً این فکرها نباید باشد، بایستی تا آن ساعت آخر و روز آخر تلاش و کار کرد.» اینها بخشی از بیانات(۱) رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت تلاش و کوشش در جمع اعضای هیأت دولت و یا الگویی برای همه دولتهاست.
این روزها، همزمان است با ایام سقوط هواپیمای یاک ۴۰ و عروج شهید رحمان دادمان، وزیر راه و ترابری وقت در اردیبهشت ۱۳۸۰؛ به همین مناسبت بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR، در گزارشی اجمالی به برخی ویژگیهای شخصی و کاری شهید دادمان میپردازد.
یک فعال دانشجوییرحمان دادمان در دوره دانشجویی در انجمن اسلامی دانشگاه فعالیتهای مستمری داشت. در دورهای که مبارزات عقیدتی بین گروههای مختلف مثل مارکسیستها و... در جریان داشت و دانشجویان مسلمان هم بیکار نبودند. او دانشجوی ورودی سال ۵۳ در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه تهران بود.
سیدعباس نبوی یکی از کسانی است که در اول مهر ۱۳۵۷ در فضای دانشگاه تهران بود و از حال و هوای آن روز و آشنایی با رحمان دادمان روایت جالبی دارد: «ظهر(۲) دیدیم در دانشکده فنی ولوله راه افتاد و عدهای یک جوان قد بلند از دانشجوها را دوره کردند و شعارها شروع شد و بعد هم حرکت کردند و مقداری از مسیر را هم او را روی دوش گرفتند. ما هم مترصد و منتظر بودیم که کاری بکنیم. ... جلوی دانشکده فنی ایستاده بودیم تا این حرکت شروع شد. من به بچهها گفتم: مثل اینکه بچه مسلمانها شروع کردند برویم تظاهرات. آمدیم و آن دانشجوی قد بلند شعاردهنده را دوره کردیم و بچه مذهبیهای دانشکدههای دیگر هم آمدند و کاملاً جمعیت شلوغ شد و راهپیمایی بچههای مذهبی حدود ساعت ۲ بعدازظهر شروع شد. بعدها با رحمان دادمان، ... همان دانشجوی قدبلند شعار دهنده بود، آشنا و رفیق شدم.»(۳)

دادمان بعد از پیروزی انقلاب هم به همراهی دانشجویان مسلمان و پیرو خط امام در تسخیر سفارت آمریکا نقش فعالی داشت و بعد از حمله نظامیان آمریکا به طبس، به همراه عدهای از گروگانهای آمریکایی عازم شهر تبریز شد.

از مجلس تا معاونت در وزارت سپاهدر انتخابات سال ۱۳۶۰ نماینده مردم تبریز شد، اما اعتبارنامهاش رد شد و به سپاه رفت. محسن رفیقدوست در این باره میگوید: «وقتی آقای رحمان دادمان نماینده تبریز شد و به مجلس رفت، آقای محلاتی در مجلس مخالفت کرد و اعتبارنامه ایشان رد شد. علت مخالفتش این بود که میگفتند ایشان با مجاهدین خلق بوده است. تنها مدرک هم این بود که روزهای اول انقلاب، موسی خیابانی با رحمان دادمان هر دو روی یک تانک دیده شدهاند. من در قضیه لانه جاسوسی با رحمان آشنا شده بودم. میدانستم موافق منافقین نیست. به همین دلیل اوایل تشکیل وزارت سپاه ایشان را معاون خودم در تدارکات سپاه کردم.»(۴)
او بعدها به پیشنهاد حضرت آیتالله مدنی بعد از حسین علائی، به فرماندهی سپاه استان آذربایجان شرقی منصوب شد.(۵) (۶)

چهل سال در یک سالدرباره تلاش و فعالیتهای او رهبر انقلاب خاطرهای دارند: «من وقتی در سفر گیلان، به بندر انزلی رفتم و آن پل قدیمی را - که خود من حدود چهل سال قبل از آن عبور کرده بودم - دیدم، در دل شرمنده شدم. غازیانِ امروز شاید ده برابر غازیانِ آن روز شده؛ بندر انزلی هم چند برابر بندر پهلوىِ آن روز شده؛ اما پل بین این دو از روی آن رودخانه عریض، یک پل قدیمی با عرضِ بسیار کم است. بعد هم که رفتیم، دیدیم مردم و به تبع آنها آقای امام جمعه، همه از ما ساخت پل را میخواهند.»
این مطالبه عمومی باعث میشود تا رهبر انقلاب به عملیاتی شدن موضوع فکر کنند: «وقتی به رشت برگشتم - در خانه آقای صوفی، آقایان وزرا جمع شدند؛ آقای عارف و دیگران هم بودند - مسأله پل را مطرح کردم و به مرحوم دادمان گفتم شما این پل را میسازید؟ ایشان فکری کرد و گفت بله، ما سه ساله آن را تحویل میدهیم. من گفتم آن را دوساله تحویل دهید. ایشان سری تکان داد و من فکر کردم که تلقّی به قبول کرده که دوساله تحویل دهد. گفتم من دلم میخواهد دو سال دیگر رئیس جمهور بیاید و در همین موقع این پل را افتتاح کند.»
رهبر انقلاب در ادامه همان جلسه از پیگیر بودن دامان میگویند: «وقتی دادمان از دنیا رفت، کسانی از دوستان ما که با خانواده ایشان مرتبطند، گفتند دادمان در خانه گفته بود که فلانی به من گفت دو ساله پل را بسازید؛ اما من آن را یکساله تمام میکنم! همت آن مرد، اینگونه بود. ببینید انسان از فقدان چنین آدمهایی چقدر میسوزد. او میتوانست این کار را بکند.»

آخرین پروازدادمان در دیماه سال ۱۳۷۹ از مجلس رأی اعتماد گرفت و وزیر راه و ترابری شد. او وزیری فعال و پرتلاش بود. او در اردیبهشت ۱۳۸۰ در حالی که همراه با تعدادی از معاونین و نمایندگان مجلس عازم گرگان بود، در حادثه هوایی درگذشت. سازمان هواپیمایی کشوری در اطلاعیه خود شرح این ماجرا را اینگونه آورده: «با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری و ملت شهید پرور ایران اعلام کرد: این هواپیما در ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه با مداد روز ۸۰/۲/۲۷ از تهران به مقصد ساری به پرواز در آمده و پس از ساعتی ارتباطش با ایستگاه مربوطه قطع و در ۱۰ مایلی ساری به عللی که متعاقباً به اطلاع خواهد رسید سقوط کرده است.»(۷)

شخصیتی پرجوهر و مفیدآ«من البته با آقاى دادمان سابقهى آشنایى نداشتم. ایشان بعد از وزارت، یکبار اینجا پیش ما آمد و در همان دیدار اوّل، احساس کردم که ایشان بسیار پُرجوهر و کارآمد و مفید است و خیلى خوشحال شدم. بعد هم، در سفر رشت، جمعى از وزرا در آنجا با ما بودند و ایشان هم جزو آن جمع بود. در آنجا هم وقتى اظهاراتى شد و قرارهایى گذاشته شد، من دیدم که ایشان داراى عزم و قاطعیّت و توانایى است و خیلى خوشحال شدم؛ ولى مقدّر نبود و اینگونه پیش آمد.»(۸)

رهبر انقلاب در مورد ظرفیتهای مانده دادمان میگویند: «مرحوم دکتر دادمان، وزیر بانشاط و پُرهمّت و با ارادهمان که متأسّفانه نتوانستیم از ظرفیتهای پُرارزش وجود او استفاده کنیم و کارهایش نیمهکاره ماند.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵
(۱ بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
(۲ این ماجرا در روز اول مهر سال ۱۳۵۷ رخ داده است.
(۳ فتح اللهزاده، مرتضی(۱۴۰۲). تکاپوی جوشش انقلابی - خاطرات سید عباس نبوی. تهران: مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران ص ۵۰
(۴ علامیان، سعید(۱۳۹۷). برای تاریخ میگویم - خاطرات محسن رفیقدوست، ج ۱ تهران: سوره مهر، ص ۱۲۳
(۵ علایی، حسین(۱۴۰۲). پسر آشیخ محمود خاطرات و تاریخ شفاهی دکتر حسین علائی. جلد ۱، تهران: موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران انتشارات ایران، ص ۳۰۲
(۶ یامینپور، وحید؛ روزیطلب، حسن(۱۳۹۲). شاهد عینی - گفتگو با نقش آفرینان انقلاب اسلامی. قم: اشراق حکمت. ص ۱۴۲
(۷ روزنامه اطلاعات ۱۳۸۰/۰۲/۲۸، ص ۱۳
(۸ بیانات در دیدار خانواده مرحوم دادمان ۱۳۸۰/۰۴/۱۹
