1387/12/25
بیانات در دیدار مسئولان نظام
بسماللهالرّحمنالرّحیم
تبریک عرض میکنم این عید سعید را به همهی شما حضار محترم، مسئولان کشور، بلندپایگان مدیریت جمهوری اسلامی، میهمانان عزیز هفتهی وحدت، سفرای کشورهای اسلامی و به همهی ملت ایران و مسلمانان جهان، بلکه به همهی آزادگان عالم و به جامعهی بشریت.
امروز که بر حسب روایت مشهور محدثین شیعه روز ولادت خاتمالانبیاء است، و همین روز، روز ولادت امام جعفر صادق (علیه الصّلاة و السّلام) در سال ۸۳ هجری است، برای دنیای اسلام روز بسیار بزرگی است.
ولادت پیغمبر اعظم یک حادثهی صرفاً تاریخی نیست؛ یک حادثهی تعیین کنندهی مسیر بشریت است. خود پدیدههائی که در هنگام این ولادت بزرگ، طبق نقل تاریخ دیده شد، یک اشارات گویائی به معنا و حقیقت این ولادت است. نقل کردهاند که در هنگام ولادت نبیمکرم اسلام (صلّی الله علیه و اله) نشانههای کفر و شرک در نقاط مختلف عالم دچار اختلال شد. آتشکدهی فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود، در هنگام میلاد پیغمبر خاموش شد. بتهائی که در معابد بودند، سرنگون شدند؛ و راهبان و خدمتگزاران معابد بتپرستی متحیر ماندند که این چه حادثهای است! این، ضربهی نمادینِ این ولادت بر شرک و کفر و مادهگرائی است. از طرف دیگر کاخ جباران امپراطوری ایرانِ مشرکِ آن روز دچار حادثه شد؛ کنگرههای کاخ مدائن - چهارده کنگره - فرو ریخت. این هم یک اشارهی نمادینِ دیگر است به اینکه این ولادت مقدمه و زمینهای است برای مبارزهی با طغیانگری در عالم؛ مبارزهی با طاغوتها. آن جنبهی معنویت و هدایت قلبی و فکری انسان، این جنبهی هدایت اجتماعی و عملىِ آحاد بشر. مبارزهی با ظلم، مبارزهی با طغیانگری، مبارزهی با حاکمیت بناحقِ ستمگران بر آحاد مردم؛ اینها اشارات نمادینِ ولادت پیغمبر است. و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در نهجالبلاغه در توصیف زمانهای که پیغمبر در آن زمانه - این خورشید تابان - ظهور و طلوع کرد، جملات متعددی دارند. از جمله میفرمایند:
«و الدّنیا کاسفة النّور ظاهرة الغرور» (۱) نور در محیط زندگی بشر نبود؛ انسانها در ظلمات زندگی میکردند؛ ظلمات جهل، ظلمات طغیان، ظلمات گمراهی، که البته مظهر همهی این ظلمتها خود همان نقطهای بود که پیغمبر اکرم در آنجا متولد شد و سپس مبعوث شد؛ یعنی جزیرة العرب. همهی تاریکیها و ضلالتها و گمراهیها یک نمونهای در مکه و محیط زندگی عربی جزیرة العرب داشت. گمراهیهای فکری و اعتقادی، آن شرک ذلیل کنندهی انسان، تا آن اخلاق اجتماعی خشن، تا آن بیرحمی و قساوت قلب که: «و اذا بشّر احدهم بالأنثی ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ا یمسکه علی هون ام یدسّه من التّراب الا ساء ما یحکمون».(۲) این، نمونهای از اخلاق بشر در دوران ولادت پیغمبر و سپس در دوران بعثت پیغمبر است. «و کان بعده هدی من الضّلال و نوراً من العمی».(۳) بشریت کور بود، بینا شد. عالم ظلمانی بود، با نور وجود پیغمبر منور شد. این معنای این ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمانها رهین منت الهی و نعمت الهی هستیم به خاطر این وجود مقدس، بلکه همهی انسانیت رهین این نعمت است.
درست است که هدایت پیغمبر در طول قرنهای متمادی هنوز همهی بشریت را فرا نگرفته است؛ اما این چراغ فروزان، این شعلهی روزافزون در میان بشریت هست و بتدریج در طول سالها و قرنها انسانها را به سمت این چشمهی نور هدایت میکند. و در تاریخ بعد از بعثت پیغمبر و ولادت آن بزرگوار که نگاه کنید، همین تدبیر را ملاحظه میکنید. انسانیت به سمت ارزشها حرکت کرده است، ارزشها را شناخته است، بتدریج این گسترش پیدا خواهد کرد و شدت آن روز به روز بیشتر خواهد شد؛ تا اینکه انشاءالله «لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون» (۴) همهی عالم را فرا بگیرد و بشریت در جادهی هدایت و صراط مستقیم الهی حرکت حقیقی خودش را آغاز کند، که در واقع شروع زندگی بشر از آن روز است. آن روزی که حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشریت در این شاهراه بزرگ قرار خواهد گرفت.
ما امروز به عنوان امت اسلامی در برابر این نعمت بزرگ قرار داریم، باید از این نعمت استفاده کنیم. باید دل خود، دین خود، فکر خود و نیز دنیای خود، زندگی خود، محیط خود را به برکت تعالیم این دین مقدس روشن و منور کنیم؛ چون نور است، بصیرت است، میتوانیم خودمان را به آن نزدیک کنیم و میتوانیم بهرهمند شویم. این وظیفهی عمومی ما مسلمانهاست.
آنچه که امروز من بر روی آن تکیه میکنم، که یکی از وظائف بزرگ و درجهی اول ما مسلمانهاست، مسئلهی اتحاد و وحدت است. ما این هفتهی منتهی به هفدهم ربیع الاول را از اول انقلاب به هفتهی وحدت نامگذاری کردیم، علت هم این است که روز دوازدهم ربیع الاول به روایت مشهور بین برادران اهل سنت روز ولادت است؛ و روز هفدهم ربیع الاول به روایت مشهور بین شیعه روز ولادت است. بین این دو روز را به عنوان هفتهی وحدت از اول انقلاب، ملت ایران و مسئولین کشور نامگذاری کردند و این را یک رمز و نماد اتحاد بین مسلمانان قرار دادند. ولی حرف کافی نیست؛ اسمگذاری کافی نیست؛ عمل باید بکنیم؛ باید برویم به سمت وحدت. امروز دنیای اسلام محتاج وحدت است. عوامل تفرقه هم وجود دارد؛ باید بر آن عوامل فائق آمد؛ باید بر آن عوامل پیروز شد.
همهی مقصودهای بزرگ محتاج مجاهدتند. هیچ مقصود بزرگی نیست که بدون مجاهدت حاصل شود. اتحاد بین مسلمانها هم بدون مجاهدت حاصل نخواهد شد. وظیفهی ماست که برای اتحاد دنیای اسلام مجاهدت کنیم. این اتحاد میتواند بسیاری از گرهها را باز کند؛ میتواند جوامع اسلامی و ملتهای مسلمان را عزیز کند. ببینید وضع کشورهای اسلامی چگونه است. ببینید وضع مسلمانان که امروز یک چهارم نفوس بشری را در دنیا تشکیل میدهند، چگونه است؛ تأثیرشان در سیاستهای عالم، حتّی در مسائل درون خودشان، چگونه بمراتب ضعیفتر و کمتر است از تأثیر قدرتهای بیگانه و قدرتهای دارای سوءنیت. این، فقط به خاطر بیگانه بودن قدرتها نیست - که ما خودمان و مخاطبانمان را از آنها برحذر میداریم - آنها دارای سوء نیتاند؛ دارای انگیزههای سلطهطلبی هستند، میخواهند ملتهای اسلامی را در مقابل خودشان ذلیل کنند، خرد کنند، وادار به اطاعت محض کنند. خوب، این پنجاه و چند کشور اسلامی، این ملتهای مسلمان، برای اینکه در مقابل یک چنین سوء نیت واضح و بزرگ و قلدرانهای بایستند، راهشان چیست؟ جز وحدت؟ باید با هم نزدیک بشویم. دو عامل عمده و کلی در مقابل وحدت وجود دارد، باید اینها را علاج کرد.
یک عامل، عامل درونی ماست: تعصبهای ما، پایبندیهای ما به عقاید خودمان؛ هر گروهی برای خودش. باید بر این فائق آمد. ایمان به مبادی خود و اصول و عقائد خود چیز بسیار خوب و پسندیدهای است؛ پافشاری بر آن هم خوب است؛ اما این نباید از مرز اثبات به مرز نفی و همراه با تعرض و دشمنی و عداوت تجاوز کند. برادرانی که در مجموعهی امت اسلامی هستند، احترام یکدیگر را حفظ کنند؛ عقاید خودشان را هم میخواهند حفظ کنند، حفظ کنند؛ اما احترام به دیگران، حدود دیگران، حقوق دیگران و حرمت افکار و عقاید آنها را نگه دارند و بحث و مجادله را برای مجالس علمی بگذارند. علما و اهل فن، میخواهند بنشینند مباحثات مذهبی کنند، بکنند؛ اما مباحثهی مذهبىِ عالمانه و در محفل علمی، با بدگوئی به یکدیگر در علن، در سطح افکار عمومی، در مخاطبهی با افکاری که قدرت تجزیه و تحلیل علمی ندارند، فرق میکند؛ این را بایستی علما مهار کنند؛ مسئولان باید مهار کنند. همهی گروههای مسلمان در این مورد وظیفه دارند. شیعه هم وظیفه دارد، سنی هم وظیفه دارد؛ باید به سمت اتحاد بروند. این یک عامل که عامل درونی است.
یک عامل بیرونی هم دست مغرضِ تفرقهافکنِ دشمنان اسلام است. نباید از این غفلت کرد. نه فقط امروز، بلکه از آن روزی که قدرتهای مسلط سیاسی در دنیا احساس کردند که میتوانند روی ملتها اثر بگذارند، این دست تفرقهافکن به وجود آمده و امروز از همیشه شدیدتر است. وسائل ارتباط جمعی، وسائل مدرنی که امروز وجود دارد، این هم کمک میکند. اینها آتشافروزند؛ آتشافروزند؛ برای تفرقه شعار درست میکنند. باید آگاه بود؛ باید هوشیار بود. متأسفانه یک عدهای هم در داخل ملتهای مسلمان و کشورهای مسلمان، میشوند وسیله برای اعمال غرض آن دشمنان اصلی.
خیلی عبرتآموز است، شما ملاحظه کنید: دو سال قبل از این، وقتی که جوانان مقاومت لبنان و حزبالله لبنان بر اسرائیل غلبه کردند و رژیم صهیونیستی را آنجور ذلیل کردند و این در دنیای اسلام برای مسلمانها یک شکوفائی و یک پیروزی به شمار آمد، بلافاصله دستهای تفرقهافکن شروع کردند مسئله شیعه و سنی را مطرح کردن؛ تعصبات مذهبی را تشدید کردن؛ چه در خود لبنان، چه در منطقهی خاورمیانه و چه در همهی دنیای اسلام. کأنه مسئلهی شیعه و سنی تازه به وجود آمده است! برای اینکه امت مسلمان را که در سایهی آن پیروزی بزرگ به یک همدلی نزدیک شده بود، اینها را با مسئلهی شیعه و سنی از هم دور کند. این مال دو سال قبل است.
دو ماه قبل از این، یک پیروزی دیگر برای امت اسلام به وجود آمد و آن پیروزی مقاومت فلسطین بر دشمن صهیونیست در غزه بود، پیروزی بزرگ و درخشان. کدام پیروزی از این بالاتر که یک ارتش مجهز که یک روز توانسته بود سه تا ارتش بزرگ کشورها را در سالهای شصت و هفت تا هفتاد و سهی میلادی شکست بدهد، بیست و دو روز تلاش کند و نتواند این جوانهای مقاوم و این مجاهدان مؤمن را در غزه وادار به عقبنشینی کند و آنها را شکست بدهد؟ ناکام، دست خالی مجبور شد برگردد، بعلاوه بر اینکه در دنیا هم آبروی رژیم صهیونیستی و حامیانش و در رأس آنها آمریکا رفت؛ آبروشان بر خاک ریخت. این پیروزی بزرگی برای مسلمانها بود؛ مسلمانها را به یک همدلی نزدیک کرد. اینجا دیگر مسئلهی شیعه و سنی را نمیتوانستند مطرح کنند. حالا آمدهاند مسئلهی قومیت را مطرح کردهاند؛ مسئلهی عربیت و غیرعربیت؛ دعوای بین اینکه مسئلهی فلسطین مختص به عربهاست و اصرار بر اینکه مختص به عربهاست، برای اینکه غیرعرب حق ندارد در مسئلهی فلسطین دخالت کند! چرا؟ مسئلهی فلسطین، مسئلهی اسلامی است؛ عرب و عجم ندارد.
در مسائل دنیای اسلام اگر پای قومیت به میان آمد، بزرگترین عامل تفرقه به وجود آمده است. وقتی پای قومیت را در مسائل دنیای اسلام به وجود میآورند، عرب را جدا کنند، فارس را جدا کنند، ترک را جدا کنند، کرد را جدا کنند، اندونزیائی را جدا کنند، مالزیائی را جدا کنند، پاکستانی و هندی را جدا کنند، چی باقی میماند؟ این چوب حراج زدن به امت اسلامی و نیروها و توانهای امت اسلامی نیست؟
این ترفندهای استکبار است که متأسفانه در دنیای اسلام، کسانی اسیر این ترفندها میشوند. نمیخواهند بگذارند شیرینی پیروزی در آن قضیهی لبنان و در این قضیهی غزه در کام مسلمانها بماند؛ فوراً یک عامل اختلاف و تفرقهای را مطرح میکنند، به وجود میآورند، برای اینکه جدا کنند.
امت اسلامی باید بیدار باشد؛ باید در مقابل اینها بایستد. وظیفهی درجهی اول هم بر دوش سیاستمداران است. مسئولان و زمامداران کشورهای اسلامی بهوش باشند. این فریاد ممکن است از گلوی بعضی از سیاستمداران خودی خارج شود؛ اما ما اشتباه نمیکنیم. ما در شناخت عامل اصلی خطا نخواهیم کرد. از گلوی اینهاست، اما مال اینها نیست؛ فریاد، فریاد دیگران است، مربوط به قدرتهای استکباری دنیاست. آنها هستند که مخالف وحدت امت اسلامیاند. اگر از حنجرهی کسانی از داخل امت اسلامی هم خارج شود، اینها فریب خوردهاند. این صدا، صدای اینها نیست. این صدای آنهاست؛ این صدا را میشناسیم. در درجهی اول، سیاستمداران و مسئولان و باز در درجهی مهم و بالا، اندیشمندان، کسانی که با مغز و دل مردم سر و کار دارند؛ علمای دین، روشنفکران، نویسندگان، روزنامهنگاران، شعرا، ادبا، دانشمندان دنیای اسلام، این وظیفهی بزرگ را بر عهده دارند که به مردم، سرانگشتانی را که میخواهند در این وحدت اختلال کنند و این رشتهی مستحکم الهی را از دست مسلمانها بگیرند، معرفی کنند.
قرآن به ما صریحاً میگوید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً» (۵) با همدیگر اعتصام به حبل الله پیدا کنید. اعتصام به حبل الله را تک تک هم میشود انجام داد؛ اما قرآن میگوید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً» با هم باشید. «و لاتفرّقوا» تفرق پیدا نکنید، حتّی در اعتصام بحبل الله؛ چه برسد به اینکه بعضی بخواهند اعتصام بحبل الله کنند، بعضی بخواهند اعتصام بحبل الشیطان بکنند. حتّی اعتصام بحبل الله هم که همه بخواهند بکنند، «جمیعاً» با هم، همدلانه این کار انجام بگیرد. این مسئلهی بزرگ دنیای اسلام است.
امیدواریم خداوند متعال به همهی آحاد امت اسلامی و همهی ملتهای اسلامی و همهی دولتهای اسلامی توفیق بدهد که این مسئلهی مهم را با وزن آن، با همان مقدار اهمیت آن تلقی کنند و آن را در عمل اجرا کنند. و رضوان الهی و رحمت الهی باد بر روح امام بزرگوار ما که فریاد وحدت را در دوران ما و در زمان ما، او بود که بلند کرد و مسلمانان را به این اتحاد دعوت کرد. امیدواریم خداوند متعال دلهای ما را با سروش الهی، با دعوت الهی هرچه بیشتر مأنوس کند؛ آشنا کند. و آیندهی امت اسلامی از گذشتهی آن بمراتب بهتر باشد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۸۹
۲) نحل: ۵۸ و ۵۹
۳) مفاتیح الجنان، دعای ندبه
۴) توبه: ۳۳
۵) آلعمران: ۱۰۳
تبریک عرض میکنم این عید سعید را به همهی شما حضار محترم، مسئولان کشور، بلندپایگان مدیریت جمهوری اسلامی، میهمانان عزیز هفتهی وحدت، سفرای کشورهای اسلامی و به همهی ملت ایران و مسلمانان جهان، بلکه به همهی آزادگان عالم و به جامعهی بشریت.
امروز که بر حسب روایت مشهور محدثین شیعه روز ولادت خاتمالانبیاء است، و همین روز، روز ولادت امام جعفر صادق (علیه الصّلاة و السّلام) در سال ۸۳ هجری است، برای دنیای اسلام روز بسیار بزرگی است.
ولادت پیغمبر اعظم یک حادثهی صرفاً تاریخی نیست؛ یک حادثهی تعیین کنندهی مسیر بشریت است. خود پدیدههائی که در هنگام این ولادت بزرگ، طبق نقل تاریخ دیده شد، یک اشارات گویائی به معنا و حقیقت این ولادت است. نقل کردهاند که در هنگام ولادت نبیمکرم اسلام (صلّی الله علیه و اله) نشانههای کفر و شرک در نقاط مختلف عالم دچار اختلال شد. آتشکدهی فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود، در هنگام میلاد پیغمبر خاموش شد. بتهائی که در معابد بودند، سرنگون شدند؛ و راهبان و خدمتگزاران معابد بتپرستی متحیر ماندند که این چه حادثهای است! این، ضربهی نمادینِ این ولادت بر شرک و کفر و مادهگرائی است. از طرف دیگر کاخ جباران امپراطوری ایرانِ مشرکِ آن روز دچار حادثه شد؛ کنگرههای کاخ مدائن - چهارده کنگره - فرو ریخت. این هم یک اشارهی نمادینِ دیگر است به اینکه این ولادت مقدمه و زمینهای است برای مبارزهی با طغیانگری در عالم؛ مبارزهی با طاغوتها. آن جنبهی معنویت و هدایت قلبی و فکری انسان، این جنبهی هدایت اجتماعی و عملىِ آحاد بشر. مبارزهی با ظلم، مبارزهی با طغیانگری، مبارزهی با حاکمیت بناحقِ ستمگران بر آحاد مردم؛ اینها اشارات نمادینِ ولادت پیغمبر است. و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در نهجالبلاغه در توصیف زمانهای که پیغمبر در آن زمانه - این خورشید تابان - ظهور و طلوع کرد، جملات متعددی دارند. از جمله میفرمایند:
«و الدّنیا کاسفة النّور ظاهرة الغرور» (۱) نور در محیط زندگی بشر نبود؛ انسانها در ظلمات زندگی میکردند؛ ظلمات جهل، ظلمات طغیان، ظلمات گمراهی، که البته مظهر همهی این ظلمتها خود همان نقطهای بود که پیغمبر اکرم در آنجا متولد شد و سپس مبعوث شد؛ یعنی جزیرة العرب. همهی تاریکیها و ضلالتها و گمراهیها یک نمونهای در مکه و محیط زندگی عربی جزیرة العرب داشت. گمراهیهای فکری و اعتقادی، آن شرک ذلیل کنندهی انسان، تا آن اخلاق اجتماعی خشن، تا آن بیرحمی و قساوت قلب که: «و اذا بشّر احدهم بالأنثی ظلّ وجهه مسودّا و هو کظیم یتواری من القوم من سوء ما بشّر به ا یمسکه علی هون ام یدسّه من التّراب الا ساء ما یحکمون».(۲) این، نمونهای از اخلاق بشر در دوران ولادت پیغمبر و سپس در دوران بعثت پیغمبر است. «و کان بعده هدی من الضّلال و نوراً من العمی».(۳) بشریت کور بود، بینا شد. عالم ظلمانی بود، با نور وجود پیغمبر منور شد. این معنای این ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمانها رهین منت الهی و نعمت الهی هستیم به خاطر این وجود مقدس، بلکه همهی انسانیت رهین این نعمت است.
درست است که هدایت پیغمبر در طول قرنهای متمادی هنوز همهی بشریت را فرا نگرفته است؛ اما این چراغ فروزان، این شعلهی روزافزون در میان بشریت هست و بتدریج در طول سالها و قرنها انسانها را به سمت این چشمهی نور هدایت میکند. و در تاریخ بعد از بعثت پیغمبر و ولادت آن بزرگوار که نگاه کنید، همین تدبیر را ملاحظه میکنید. انسانیت به سمت ارزشها حرکت کرده است، ارزشها را شناخته است، بتدریج این گسترش پیدا خواهد کرد و شدت آن روز به روز بیشتر خواهد شد؛ تا اینکه انشاءالله «لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون» (۴) همهی عالم را فرا بگیرد و بشریت در جادهی هدایت و صراط مستقیم الهی حرکت حقیقی خودش را آغاز کند، که در واقع شروع زندگی بشر از آن روز است. آن روزی که حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشریت در این شاهراه بزرگ قرار خواهد گرفت.
ما امروز به عنوان امت اسلامی در برابر این نعمت بزرگ قرار داریم، باید از این نعمت استفاده کنیم. باید دل خود، دین خود، فکر خود و نیز دنیای خود، زندگی خود، محیط خود را به برکت تعالیم این دین مقدس روشن و منور کنیم؛ چون نور است، بصیرت است، میتوانیم خودمان را به آن نزدیک کنیم و میتوانیم بهرهمند شویم. این وظیفهی عمومی ما مسلمانهاست.
آنچه که امروز من بر روی آن تکیه میکنم، که یکی از وظائف بزرگ و درجهی اول ما مسلمانهاست، مسئلهی اتحاد و وحدت است. ما این هفتهی منتهی به هفدهم ربیع الاول را از اول انقلاب به هفتهی وحدت نامگذاری کردیم، علت هم این است که روز دوازدهم ربیع الاول به روایت مشهور بین برادران اهل سنت روز ولادت است؛ و روز هفدهم ربیع الاول به روایت مشهور بین شیعه روز ولادت است. بین این دو روز را به عنوان هفتهی وحدت از اول انقلاب، ملت ایران و مسئولین کشور نامگذاری کردند و این را یک رمز و نماد اتحاد بین مسلمانان قرار دادند. ولی حرف کافی نیست؛ اسمگذاری کافی نیست؛ عمل باید بکنیم؛ باید برویم به سمت وحدت. امروز دنیای اسلام محتاج وحدت است. عوامل تفرقه هم وجود دارد؛ باید بر آن عوامل فائق آمد؛ باید بر آن عوامل پیروز شد.
همهی مقصودهای بزرگ محتاج مجاهدتند. هیچ مقصود بزرگی نیست که بدون مجاهدت حاصل شود. اتحاد بین مسلمانها هم بدون مجاهدت حاصل نخواهد شد. وظیفهی ماست که برای اتحاد دنیای اسلام مجاهدت کنیم. این اتحاد میتواند بسیاری از گرهها را باز کند؛ میتواند جوامع اسلامی و ملتهای مسلمان را عزیز کند. ببینید وضع کشورهای اسلامی چگونه است. ببینید وضع مسلمانان که امروز یک چهارم نفوس بشری را در دنیا تشکیل میدهند، چگونه است؛ تأثیرشان در سیاستهای عالم، حتّی در مسائل درون خودشان، چگونه بمراتب ضعیفتر و کمتر است از تأثیر قدرتهای بیگانه و قدرتهای دارای سوءنیت. این، فقط به خاطر بیگانه بودن قدرتها نیست - که ما خودمان و مخاطبانمان را از آنها برحذر میداریم - آنها دارای سوء نیتاند؛ دارای انگیزههای سلطهطلبی هستند، میخواهند ملتهای اسلامی را در مقابل خودشان ذلیل کنند، خرد کنند، وادار به اطاعت محض کنند. خوب، این پنجاه و چند کشور اسلامی، این ملتهای مسلمان، برای اینکه در مقابل یک چنین سوء نیت واضح و بزرگ و قلدرانهای بایستند، راهشان چیست؟ جز وحدت؟ باید با هم نزدیک بشویم. دو عامل عمده و کلی در مقابل وحدت وجود دارد، باید اینها را علاج کرد.
یک عامل، عامل درونی ماست: تعصبهای ما، پایبندیهای ما به عقاید خودمان؛ هر گروهی برای خودش. باید بر این فائق آمد. ایمان به مبادی خود و اصول و عقائد خود چیز بسیار خوب و پسندیدهای است؛ پافشاری بر آن هم خوب است؛ اما این نباید از مرز اثبات به مرز نفی و همراه با تعرض و دشمنی و عداوت تجاوز کند. برادرانی که در مجموعهی امت اسلامی هستند، احترام یکدیگر را حفظ کنند؛ عقاید خودشان را هم میخواهند حفظ کنند، حفظ کنند؛ اما احترام به دیگران، حدود دیگران، حقوق دیگران و حرمت افکار و عقاید آنها را نگه دارند و بحث و مجادله را برای مجالس علمی بگذارند. علما و اهل فن، میخواهند بنشینند مباحثات مذهبی کنند، بکنند؛ اما مباحثهی مذهبىِ عالمانه و در محفل علمی، با بدگوئی به یکدیگر در علن، در سطح افکار عمومی، در مخاطبهی با افکاری که قدرت تجزیه و تحلیل علمی ندارند، فرق میکند؛ این را بایستی علما مهار کنند؛ مسئولان باید مهار کنند. همهی گروههای مسلمان در این مورد وظیفه دارند. شیعه هم وظیفه دارد، سنی هم وظیفه دارد؛ باید به سمت اتحاد بروند. این یک عامل که عامل درونی است.
یک عامل بیرونی هم دست مغرضِ تفرقهافکنِ دشمنان اسلام است. نباید از این غفلت کرد. نه فقط امروز، بلکه از آن روزی که قدرتهای مسلط سیاسی در دنیا احساس کردند که میتوانند روی ملتها اثر بگذارند، این دست تفرقهافکن به وجود آمده و امروز از همیشه شدیدتر است. وسائل ارتباط جمعی، وسائل مدرنی که امروز وجود دارد، این هم کمک میکند. اینها آتشافروزند؛ آتشافروزند؛ برای تفرقه شعار درست میکنند. باید آگاه بود؛ باید هوشیار بود. متأسفانه یک عدهای هم در داخل ملتهای مسلمان و کشورهای مسلمان، میشوند وسیله برای اعمال غرض آن دشمنان اصلی.
خیلی عبرتآموز است، شما ملاحظه کنید: دو سال قبل از این، وقتی که جوانان مقاومت لبنان و حزبالله لبنان بر اسرائیل غلبه کردند و رژیم صهیونیستی را آنجور ذلیل کردند و این در دنیای اسلام برای مسلمانها یک شکوفائی و یک پیروزی به شمار آمد، بلافاصله دستهای تفرقهافکن شروع کردند مسئله شیعه و سنی را مطرح کردن؛ تعصبات مذهبی را تشدید کردن؛ چه در خود لبنان، چه در منطقهی خاورمیانه و چه در همهی دنیای اسلام. کأنه مسئلهی شیعه و سنی تازه به وجود آمده است! برای اینکه امت مسلمان را که در سایهی آن پیروزی بزرگ به یک همدلی نزدیک شده بود، اینها را با مسئلهی شیعه و سنی از هم دور کند. این مال دو سال قبل است.
دو ماه قبل از این، یک پیروزی دیگر برای امت اسلام به وجود آمد و آن پیروزی مقاومت فلسطین بر دشمن صهیونیست در غزه بود، پیروزی بزرگ و درخشان. کدام پیروزی از این بالاتر که یک ارتش مجهز که یک روز توانسته بود سه تا ارتش بزرگ کشورها را در سالهای شصت و هفت تا هفتاد و سهی میلادی شکست بدهد، بیست و دو روز تلاش کند و نتواند این جوانهای مقاوم و این مجاهدان مؤمن را در غزه وادار به عقبنشینی کند و آنها را شکست بدهد؟ ناکام، دست خالی مجبور شد برگردد، بعلاوه بر اینکه در دنیا هم آبروی رژیم صهیونیستی و حامیانش و در رأس آنها آمریکا رفت؛ آبروشان بر خاک ریخت. این پیروزی بزرگی برای مسلمانها بود؛ مسلمانها را به یک همدلی نزدیک کرد. اینجا دیگر مسئلهی شیعه و سنی را نمیتوانستند مطرح کنند. حالا آمدهاند مسئلهی قومیت را مطرح کردهاند؛ مسئلهی عربیت و غیرعربیت؛ دعوای بین اینکه مسئلهی فلسطین مختص به عربهاست و اصرار بر اینکه مختص به عربهاست، برای اینکه غیرعرب حق ندارد در مسئلهی فلسطین دخالت کند! چرا؟ مسئلهی فلسطین، مسئلهی اسلامی است؛ عرب و عجم ندارد.
در مسائل دنیای اسلام اگر پای قومیت به میان آمد، بزرگترین عامل تفرقه به وجود آمده است. وقتی پای قومیت را در مسائل دنیای اسلام به وجود میآورند، عرب را جدا کنند، فارس را جدا کنند، ترک را جدا کنند، کرد را جدا کنند، اندونزیائی را جدا کنند، مالزیائی را جدا کنند، پاکستانی و هندی را جدا کنند، چی باقی میماند؟ این چوب حراج زدن به امت اسلامی و نیروها و توانهای امت اسلامی نیست؟
این ترفندهای استکبار است که متأسفانه در دنیای اسلام، کسانی اسیر این ترفندها میشوند. نمیخواهند بگذارند شیرینی پیروزی در آن قضیهی لبنان و در این قضیهی غزه در کام مسلمانها بماند؛ فوراً یک عامل اختلاف و تفرقهای را مطرح میکنند، به وجود میآورند، برای اینکه جدا کنند.
امت اسلامی باید بیدار باشد؛ باید در مقابل اینها بایستد. وظیفهی درجهی اول هم بر دوش سیاستمداران است. مسئولان و زمامداران کشورهای اسلامی بهوش باشند. این فریاد ممکن است از گلوی بعضی از سیاستمداران خودی خارج شود؛ اما ما اشتباه نمیکنیم. ما در شناخت عامل اصلی خطا نخواهیم کرد. از گلوی اینهاست، اما مال اینها نیست؛ فریاد، فریاد دیگران است، مربوط به قدرتهای استکباری دنیاست. آنها هستند که مخالف وحدت امت اسلامیاند. اگر از حنجرهی کسانی از داخل امت اسلامی هم خارج شود، اینها فریب خوردهاند. این صدا، صدای اینها نیست. این صدای آنهاست؛ این صدا را میشناسیم. در درجهی اول، سیاستمداران و مسئولان و باز در درجهی مهم و بالا، اندیشمندان، کسانی که با مغز و دل مردم سر و کار دارند؛ علمای دین، روشنفکران، نویسندگان، روزنامهنگاران، شعرا، ادبا، دانشمندان دنیای اسلام، این وظیفهی بزرگ را بر عهده دارند که به مردم، سرانگشتانی را که میخواهند در این وحدت اختلال کنند و این رشتهی مستحکم الهی را از دست مسلمانها بگیرند، معرفی کنند.
قرآن به ما صریحاً میگوید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً» (۵) با همدیگر اعتصام به حبل الله پیدا کنید. اعتصام به حبل الله را تک تک هم میشود انجام داد؛ اما قرآن میگوید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً» با هم باشید. «و لاتفرّقوا» تفرق پیدا نکنید، حتّی در اعتصام بحبل الله؛ چه برسد به اینکه بعضی بخواهند اعتصام بحبل الله کنند، بعضی بخواهند اعتصام بحبل الشیطان بکنند. حتّی اعتصام بحبل الله هم که همه بخواهند بکنند، «جمیعاً» با هم، همدلانه این کار انجام بگیرد. این مسئلهی بزرگ دنیای اسلام است.
امیدواریم خداوند متعال به همهی آحاد امت اسلامی و همهی ملتهای اسلامی و همهی دولتهای اسلامی توفیق بدهد که این مسئلهی مهم را با وزن آن، با همان مقدار اهمیت آن تلقی کنند و آن را در عمل اجرا کنند. و رضوان الهی و رحمت الهی باد بر روح امام بزرگوار ما که فریاد وحدت را در دوران ما و در زمان ما، او بود که بلند کرد و مسلمانان را به این اتحاد دعوت کرد. امیدواریم خداوند متعال دلهای ما را با سروش الهی، با دعوت الهی هرچه بیشتر مأنوس کند؛ آشنا کند. و آیندهی امت اسلامی از گذشتهی آن بمراتب بهتر باشد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۸۹
۲) نحل: ۵۸ و ۵۹
۳) مفاتیح الجنان، دعای ندبه
۴) توبه: ۳۳
۵) آلعمران: ۱۰۳