• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1404/02/03
نقش آیت‌الله خامنه‌ای در نظام‌مند کردن سپاه چه بود؟

تشکیلات‌سازی در چهل سالگی

«اوایل انقلاب در اطراف کشور، دائماً بحران بود. بعد از مدّتی هم که جنگ و حمله‌ی صدّام شروع شد. چه کسی توانست این بحران‌ها و این حوادث را سرکوب کند و کشور را از دست اینها نجات بدهد؟ سپاه؛ سپاه بود. آن سازمانی که سیاست بحران‌های پی‌درپی را شکست داد، سپاه بود؛ این آتش را آنها بودند که خاموش کردند. هدف دشمن این بود که با این بحران‌ها رمق انقلاب را بگیرند، بعد که انقلاب ضعیف شد، یک کودتایی مثل کودتای بیست و هشتم مرداد درست کنند و قضیّه را تمام کنند. سپاه نگذاشت حرکت صحیحی را که کشور آغاز کرده بود، با سیاست دشمن خنثی بشود» و این نقش بی‌بدیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به روایت فرمانده معظم کل قواست.

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif به مناسبت سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی رحمه‌الله، بخش «دفاع مقدس» رسانه KHAMENEI.IR در گزارش کوتاهی به بررسی زمینه‌های شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نقش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تأسیس و نظام‌‌مند کردن این نهاد انقلابی می‌پردازد.
 
* همه میگفتند یک نیروی نظامی انقلابی میخواهیم
در روزهای ابتدایی انقلاب و پس از سقوط شاه، کشور با مشکلات متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. فعالیت جدی گروهک‌های مخالف برای براندازی و تحرکات تجزیه‌طلب‌ها در نقاط مرزی، ضرورت حراست از انقلاب را برجسته می‌نمود. ارتش هم که پس از فرار سربازان و تخلیه اسلحه و مهماتش توسط نیروهای ضدانقلاب، در وضعیت نامناسبی قرار گرفته بود، توان مقابله با این تحرکات خرابکارانه را نداشت.

از همین‌رو گروه‌های انقلابی، طرح پاسداری از انقلاب و تثبیت جایگاه آن توسط یک نهاد انقلابی را با حضرت امام خمینی مطرح کردند. محسن رفیق‌دوست، ایده اولیه این طرح را به محمد منتظری، منتسب می‌کند و میگوید «فکر تشکیل نیروی متشکل نظامی برای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین‌بار به‌وسیله‌ی شهید محمد منتظری مطرح شد. او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از آنکه امام وارد ایران شود، در این فکر بود که نیروی مسلحی جدا از ارتش، برای حفاظت از انقلاب، تأسیس کند و برای این منظور مرتباً جلساتی ترتیب می‌داد. وی پیشنهاد تشکیل سپاه را با شهید بهشتی در میان گذاشت و ایشان آن را به عرض امام رساند که مورد استقبال ایشان قرار گرفت. این پیشنهاد بعداً در شورای انقلاب تصویب شد». (۱)

شهید محمد منتظری پس از گرفتن تأیید امام و مشورت با شهیدان بهشتی و مطهری، تشکیلات «پاسا» را تأسیس و ایده فعالیت یک نهاد انقلابی برای حراست از انقلاب را، اجرایی کرد. محمد منتظری برای آموزش و ساماندهی نیروهای تحت امر «پاسا»، از افسران فلسطینی مشورت گرفت. او در این راه از تجربه افسران سابق ارتش، مانند یوسف کلاهدوز و موسی نامجو نیز استفاده ‌کرد.

در کنار تشکیلات پاسا، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از سابقه تشکیلاتی بالایی برخوردار بود، نیز با ایجاد مجموعه و تشکلی مسلح، هسته‌ی نظامی خود را فعال کرد.

یکی از گروه‌های وفادار انقلابی دیگری که در پادگان جمشیدیه دور هم جمع شدند و هسته‌ی نظامی جداگانه‌ای را تأسیس کردند، «پاسداران انقلاب» بود. عباس آقازمانی ملقب به ابوشریف، تصدی این گروه را بر عهده داشت و جواد منصوری و عباس دوزدوزانی از دیگر افراد شاخص و فعال آن بودند. سید کاظم موسوی بجنوردی بنیان‌گذار حزب ملل اسلامی در خاطرات خود، نقش آیت‌الله خامنه‌ای در شکل‌گیری و فعالیت پاسداران انقلاب را مهم و مأموریت ایشان به ابوشریف را زمینه اولیه‌ی آغاز فعالیت سپاه می‌داند و میگوید «تازه از زندان آزاد شده بودم، ابوشریف که ما به او عباس آقازمانی می‌گفتیم، به من زنگ زد. خیلی خوشحال شدم. در تماس تلفنی قرار گذاشتیم. به‌اتفاق ایشان رفتیم به مدرسه‌ی رفاه. دیدیم که جناب آقای خامنه‌ای ایستاده‌اند و با آقای صدوقی صحبت می‌کنند. در همین چندروزه ما یک جلسات مختصری با آقای خامنه‌ای داشتیم و ایشان همیشه با من گرم بودند. من همین‌طور که صحبت می‌کردم عباس آقازمانی آمد. من به آقای خامنه‌ای اشاره کردم و گفتم: عباس آقازمانی. تا این را گفتم آقای خامنه‌ای ایشان را در بغل گرفت و بوسید و همان‌جا ارتباط برقرار شد. همین‌جا بود که آقای خامنه‌ای عباس آقازمانی را مأمور جمع‌آوری اسلحه کردند. بعد از ۲۲ بهمن که آقای خامنه‌ای عباس زمانی را مأمور جمع‌آوری اسلحه کردند، سه چهار روز بعد عباس زمانی را دیدم که لباس نظامی پوشیده و به‌عنوان امور انتظامی مدرسه رفاه فعالیت می‌کند. ایشان اسلحه جمع می‌کرد، نیرو تهیه و مسلح می‌کرد و به نقاط مختلف می‌فرستاد». (۲)

سوای از گروه‌های سه‌گانه انقلابی که به هر نحوی در تلاش بودند تا وظیفه حراست و پاسداری از انقلاب را انجام دهند، دولت موقت نیز در طرف دیگر به دنبال ایجاد تشکیلاتی مستقل بود. مهدی بازرگان از همان روزهای اول با تشکیل و فعالیت نهادهای انقلابی مخالف بود. او و اعضای کابینه دولت موقت معتقد بودند که برای تسلط کامل بر عرصه حکمرانی کشور، ناچار به ایجاد نهادهایی هستند که تحت فرمان خودشان باشد. به همین ترتیب می‌تواند جایگاه خود را در نظام جمهوری اسلامی تثبیت کرده و در برابر جریان‌ها و گروه‌های دیگر، دست بالاتری داشته باشند. ایده تشکیل «گارد ملی» از همین نقطه آغاز شد و بازرگان تأسیس آن را اعلام کرد. (۳)

عدم هماهنگی و اختلاف‌نظرهای موجود بین گروه‌های مختلف باعث شد تا ضرورت ادغام این نیروها در شورای انقلاب مطرح شود. در نهایت و پس از توصیه حضرت امام، حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، مأمور یکپارچه‌سازی و هماهنگی این هسته‌های نظامی چهارگانه شد و پس از بحث و مذاکره‌های متعدد، امام خمینی فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر و فعالیت سپاه پاسداران از همین نقطه آغاز شد.

بعد از فرمان امام، شورایی دوازده نفره اساس‌نامه‌ای را تهیه کرد و به تصویب شورای انقلاب رساند. به‌این‌ترتیب، احکام شورای فرماندهی سپاه، صادر و جواد منصوری به‌عنوان اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، انتخاب شد. (۴) همچنین شیخ حسن لاهوتی که در جریان تشکیل گارد ملی، کمک زیادی به دولت موقت کرده بود نیز به‌عنوان نماینده امام در سپاه پاسداران منصوب و فعالیت خود را آغاز کرد. (۵) (۶)
 
* اولین دست‌انداز چگونه رفع شد؟
عدم هماهنگی و همکاری شیخ حسن لاهوتی با فرماندهان سپاه از مشکلاتی بود که سپاه در ابتدای تأسیس خود با آن مواجه شد. لاهوتی پس از تشکیل رسمی سپاه در جایگاه نماینده‌ی امام در سپاه، اقدامات و فعالیت‌هایی انجام می‌داد که شورای فرماندهی و فرمانده سپاه پاسداران (جواد منصوری) با آنها موافق نبودند. او حتی مهرهایی را که مربوط به سپاه بود، در دست داشت و به‌دلخواه خود برای هر کسی که می‌خواست حکم صادر می‌کرد و این امر مشکلاتی را برای سپاه تازه تأسیس پدید آورده بود: «بین آقای لاهوتی و آقای منصوری یک مقدار اختلاف بود. آقای لاهوتی نظرشان این بود که من نماینده‌ی حضرت امام هستم باید همه‌ی گزارش‌ها بیاید پیش من و من همه‌ی گزارش‌ها را ببینم. همچنین ایشان اتاقی که داشت، فقط مخصوص سپاه نبود؛ بلکه همه‌ی کارهای ایشان را انجام می‌داد؛ یعنی مردم دائماً مراجعه می‌کردند و کارهایی که مربوط به کمیته بود را از ایشان مطالبه می‌کردند. آقای لاهوتی هم مرتب تمام مردم را به ما رجوع می‌داد که ما می‌رفتیم و می‌گفتیم آقا اینها که گفتید به کار ما نمی‌خورد. مردم گفته‌اند ماشین می‌خواهیم، خانه می‌خواهیم. نوشتید برایش اقدام کنید. ما چه‌کار کنیم؟ گفت من نمی‌دانم هر کاری خودت خواستی بکن. مرتب نامه می‌داد و مهر هم می‌زد و می‌فرستاد پیش ما». (۷)

جواد منصوری نیز روایت مشابهی در این زمینه دارد: «علت اصلی اختلاف ما این بود که آقای لاهوتی یک مهر سپاه پاسداران و یک دسته کاغذ با سربرگ سپاه داشت و روزانه تعدادی نامه به مراکز نظامی، اداری و کمیته‌ها می‌فرستاد و درخواست‌ها و یا سفارش‌هایی می‌کرد. مثلاً به مراکز نظامی نامه می‌نوشت و برای سازمان مجاهدین خلق از طریق پسرانش اسلحه و یا سایر وسایل نظامی می‌گرفت. یا می‌گفت برای تعیین صلاحیت عضویت افراد در سپاه سخت‌گیری نکنید. همین نظر موجب شد که عده‌ای افراد فاقد صلاحیت دور او جمع شوند و بر ضد شورای فرماندهی عمل کنند». (۸)

ارتباط شیخ حسن لاهوتی با مجاهدین خلق و نفوذ آن‌ها از این طریق در بدنه سپاه پاسداران، عامل دیگری بود که علی‌محمد بشارتی به‌عنوان مصداقی برای تشدید اختلافات از آن یاد می‌کند: «پسر آقای لاهوتی، وحید، با منافقین ارتباط داشت. او در سفر کرمانشاه همراه ما بود. او با تحت‌تأثیر قراردادن پدرش، تعداد زیادی از سلاح‌های جمع‌آوری‌شده، خصوصاً کلت‌ها را از او گرفته و برده بود. تصمیم گرفتم که قضیه را با امام خمینی در میان بگذارم؛ چون این مسئله چیزی نبود که بتوان آن را جدی نگرفت و از کنار آن به‌سادگی گذشت. طی دیدار با امام، ایشان احوال آقای لاهوتی را پرسید، من فرصت ندادم و گفتم آقای لاهوتی آدم بسیار عاطفی است و به لحاظ سیاسی آسیب‌پذیر است. همه از جمله منافقین او را می‌خواهند جذب کنند. امام خمینی که معمولاً خیلی کم سؤال می‌کرد، یک سؤال دیگر هم راجع به روابط آقای لاهوتی و مجاهدین خلق پرسیدند و من پاسخ دادم که ایشان مانند ما در زندان بوده و در آنجا با اکثر آنها آشنا شده است. ایشان از منافقین هواداری هم می‌کنند». بشارتی در ادامه‌ی خاطرات خود توضیح می‌دهد که منافقین از طریق وحید لاهوتی توانسته بودند به سپاه نزدیک شوند و در آن نفوذ کنند؛ اما نهایتاً توطئه‌ی مجاهدین خلق با هوشیاری عوامل انقلابی در سپاه خنثی شد. (۹)

همه‌ی این موارد نهایتاً باعث شد تا حجت‌الاسلام لاهوتی، استعفانامه خود را به امام ارائه کرده و از سپاه کناره‌گیری کند. (۱۰)
 
* ایجاد فرصت تشکیلات‌سازی سپاه از دل بحران
اختلاف و پراکندگی گسترده‌ی نظرات در سازمان و کادر اولیه‌ی سپاه و همچنین حساسیت‌هایی که توسط نفوذی‌های سازمان مجاهدین خلق برای سپاه به وجود آمده بود، باعث شد تا امام خمینی و شورای انقلاب با استعفای حجت‌الاسلام لاهوتی موافقت کنند. حسن حبیبی، سخنگوی شورای انقلاب، یک روز بعد از جلسه جمعه شب شورای انقلاب، در سومین روز از آذرماه ۱۳۵۸، اعلام کرد که آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای به‌عنوان سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شده است و هم‌زمان نماینده شورای انقلاب در وزارت دفاع نیز خواهد بود. (۱۱)

آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در چهل سالگی و چند روز پس از قبول این مسئولیت، برنامه‌های کلی خود برای ارتقای سطح کیفی فعالیت سپاه و نقش‌آفرینی جدی آن در ادامه مسیر انقلاب را این‌گونه بیان کرد:
«سپاه پاسداران یک اساس‌نامه دارد و ما هم طبق همان پیش خواهیم رفت. البته یک سری تصمیمات کلی در جهت ارتقای عملکرد آن داریم. من نظرم این است که سپاه باید توسعه یابد، تقویت شود، آموزش ببیند و انضباط داشته باشد؛ بنابراین من سعی‌ام را در جهت تحقق‌بخشیدن به اهداف چهارگانه فوق، به کار می‌برم».(۱۲)
 
اولین نقش‌آفرینی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ایده‌ی تشکیل بسیج بیست میلیون باز میگردد و روزهای اول حضور ایشان بود که حضرت امام خمینی فرمان تشکیل بسیج بیست میلیونی و مردمی را صادر کردند. این ایده و سپس فرمان امام، منشأ مهمی برای اتصال و جذب نیروی انسانی انقلابی و جوان برای آینده سپاه شد؛ و به طور کلی مقدمه‌ی ساختن یک تشکیلات منسجم و کارآمد برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هموار کرد.

* سه ماهِ پربرکتی که سپاه را نجات داد
برخورداری آیت‌الله خامنه‌ای از منظومه فکری منسجم دینی، هنر ارتباط با جوانان و شناخت ایشان از نیروهای مسلح بواسطه‌ی آشنایی با نظامیان انقلابی حتی از پیش از دوران انقلاب اسلامی باعث شد در مدت زمان کوتاهی اوضاع درهم‌ریخته سپاه سروسامان بگیرد. بکاری گیری جوانانی که بعدتر در دوران دفاع مقدس سرآمد شدند و گره‌های کور جنگ را باز نمودند، حاصل تدابیر این دوره است. به عنوان مثال انتخاب و استفاده از شهید محمد بروجردی و راه‌اندازی قرارگاه حمزه در غرب یکی دیگر از اقدامات است: «من در جایگاه فرماندهی سپاه قرار گرفتم. ... برادرانی از آشنایان سپاه -  کسانی که در سپاه بودند - به من مراجعه کردند و گفتند خوب است که شهید بروجردی را بگذارید این‌جا؛ ظاهراً منطقه غرب کشور بود. موافقت کردم و شهید بروجردی را فرستادیم آن جا و از آن وقت با کار ایشان آشنا شدم. در طول دو یا سه سال - دقیقاً یادم نیست - شهید بروجردی را می دیدم که در اشتغالات گوناگون و مأموریت های مختلف سپاه نقش داشت. در قرارگاه حمزه(ع) و تشکیل آن ایشان نقش داشت؛ تشکیل قرارگاه یکی از کارهای بسیار مهم بود.»(۱۳)

در مجموع این تلاش‌ها در مدت زمان کوتاه باعث شد تا  از همین نقطه و پس از پایان‌دادن اختلافات و درگیری‌ها، سپاه، مسیر خود را جهت ارتقای عملکرد و توسعه فعالیت، پیدا کرد و توانست در ادامه مسیر انقلاب تأثیرات شگرفی برجای بگذارد. (۱۴)

* تغییر سنگر مبارزه؛ از سپاه به مجلس
در همین بین، برخی از افراد و گروه‌ها که از حضور آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه ناخشنود بودند، با زدن برچسب‌های گوناگون، سعی داشتند که اقدامات مؤثر ایشان در نظام‌مند کردن سپاه را زیر سؤال ببرند. در یکی از این موارد، حجت‌الاسلام لاهوتی اعلام کرده بود که ارتش و سپاه، آلت دست و بازوی مسلح یک حزب به‌خصوص هستند. مشخصاً منظورِ حجت‌الاسلام لاهوتی، حزب جمهوری اسلامی و دلیل آن حضور آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه به‌عنوان نماینده امام خمینی بود. این ادعا در حالی بود که آیت‌الله خامنه‌ای پیش از آنکه عضو حزب جمهوری اسلامی باشد، عضو شورای انقلابی بود که منصوبِ از طرف امام است.

این شورای انقلاب بود که سپاه را در آن زمان اداره و اهداف آن را معین می‌کرد. پس از استعفای شیخ حسن لاهوتی و نابسامانی گسترده‌ای که به‌خاطر اختلافات در سپاه به وجود آمده بود، شورای انقلاب، به‌ناچار باید یکی از اعضای خودش را در سپاه جایگزین می‌کرد و گزینه‌ای بهتر از آیت‌الله خامنه‌ای نبود.

شیخ حسن لاهوتی در برهه‌ای دیگر نیز انتقاداتی را نسبت به حضور آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه پاسداران مطرح کرده بود. در بهمن‌ماه ۱۳۵۸ و قبل از پیروزی بنی‌صدر در انتخابات ریاست جمهوری، شیخ حسن لاهوتی بیان داشت: خوب است کسی مسئولیت سپاه را بر عهده بگیرد که یک شغل بیشتر نداشته باشد. مشخصاً هدف حجت‌الاسلام لاهوتی از بیان انتقاد مذکور،‌ به نامزدی آیت‌الله خامنه‌ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی مربوط می‌شد. آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد دانشگاه تهران و طی گفت‌وشنود با دانشجویان، در پاسخ به این مسئله بیان کرد:
«من از آقای لاهوتی و از شما درخواست می‌کنم که شما را به خدا، خدمت امام بروید و از ایشان بخواهید که مرا از سرپرستی سپاه بردارند. زیرا سرپرستی سپاه جز اینکه حجم کاری مرا بیشتر کند، ظاهراً چیزی برای من ندارد. البته ان‌شاءالله خیر معنوی داشته باشد. این پاسخ من است و اگر چنانچه ایشان و دیگر دوستان، بتوانند امام را متقاعد کنند که این مسئولیت را از دوش من بردارند، من از آن‌ها تشکر می‌کنم». (۱۵)

نهایتاً در ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۵۸ از سوی امام خمینی بنی‌صدر به فرماندهی کل قوا منصوب شد. آیت‌الله خامنه‌ای نیز به همین واسطه و همچنین به دلیل درخواست‌های مکرری که از سوی گروه‌های مردمی جهت حضور ایشان در انتخابات مجلس مطرح می‌شد، مسئولیت‌های خود در نیروهای مسلح را به فرماندهی جدید تحویل و تفویض ‌کرد. ایشان در ۵ اسفند ۱۳۵۸، طی نامه‌ای به شورای انقلاب استعفای خود از سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کرد.(۱۶)

* پاسداری از انقلاب یعنی حفظ پیش‌روندگی و پیش‌برندگی
از ابتدای تأسیس تا امروز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت خود را با هدف پاسداری و حراست از اصل انقلاب اسلامی تبیین کرده است. بااین‌حال، نباید حرکت سپاه و نقش کلیدی آن، در تحقق اهداف انقلاب اسلامی و مسیر پیشروی آن را فراموش کرد. هویت به‌عنوان عنصر نگهبان انقلاب اسلامی و جهت تحقق آرمان‌های انقلاب و مقاصد آینده تعریف می‌شود:
«امروز من عرض می‌کنم هویت سپاه که هویت پاسداری است، به معنای یک مفهوم محافظه‌کارانه تلقی نشود. پاسداری یعنی نگه‌داشتن، حفظ کردن. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیش‌رونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدف‌های ترسیم شده. هدف‌ها عوض نمی‌شوند. این اصول و ارزش‌هایی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزش‌هایی هستند که در اهداف، مشخص شده‌اند. هدف نهائی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پائین‌تر از آن، انسان‌سازی است؛ هدف پائین‌تر از آن، ایجاد جامعه‌ی اسلامی است با همه‌ی مشخصات و آثار که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. در این جهت، انقلاب پیش‌رونده و پیش‌برنده است. حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیش‌روندگی و پیش‌برندگی. پاسداری از انقلاب، به این معناست. اگر ما این‌جور نگاه کردیم و مفهوم پاسداری را این‌جور فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانی که در حرکت پاسداری هست، مضاعف خواهد شد».  (۱۷)

منابع:
۱) قاسم‌پور، داود (۱۳۸۳). خاطرات محسن رفیق‌دوست. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۷۳
۲) بجنوردی، سید محمد کاظم (۱۳۸۹). خاطرات سید محمد کاظم بجنوردی. تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص ۲۴۵-۲۴۶
۳) روزنامه‌ی کیهان، ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، ص ۱۲
۴) شورای انقلاب سه نفر از هر یک از چهار تشکل موجود را به عنوان اعضای تشکیل‌دهنده سپاه، به جلسه بررسی چگونگی ادغام و تشکیل رسمی سپاه پاسداران دعوت کرد. از تشکل تحت‌نظر دولت موقت، آقایان محسن رفیق‌دوست، علی دانش منفرد و محسن سازگارا؛ از تشکل مستقر در جمشیدیه (پاسداران انقلاب)، آقایان عباس آقازمانی، عباس دوزدوزانی و جواد منصوری؛ از تشکل پاسا، آقایان (شهید) محمد منتظری، (شهید) یوسف کلاهدوز و مهدی هاشمی؛ و از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آقایان مرتضی الویری، محسن رضایی و (شهید) محمد بروجردی، در جلسات بحث و بررسی که حدود دو هفته جریان داشت، شرکت داشتند. (منصوری، جواد (۱۳۹۳). تاریخ شفاهی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۰۴-۱۰۵)
۵) منصوری، تاریخ شفاهی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص ۷۰-۷۷
۶) سید احمد خمینی در خاطرات خود درباره چگونگی صدور حکم کتبی امام به آقای لاهوتی چنین گفته است:

«روزی آقای لاهوتی به قم خدمت امام آمدند و گفتند که من در سپاه مشغول کار هستم اما اگر حکم شما را نداشته باشم نمی‌توانم کار کنم و باید حتماً شما به من حکم بدهید. اگر شما حکم سرپرستی سپاه را ندهید من نمی‌توانم در آنجا کار کنم. امام هم از آنجا که به آقای لاهوتی علاقه داشتند، قبول کردند. آقای لاهوتی بعد از اینکه حکم را گرفتند من به آقای هاشمی گفتم که درست است که امام به آقای لاهوتی حکم داده‌اند، اما این جریان خدمت امام گفته نشده که تعداد زیادی در سپاه هستند که از ایشان حرف‌شنوی ندارند و اگر یک نفر بخواهد در رأس سپاه باشد بچه‌های سپاه باید از او حرف‌شنوی داشته باشند. ایشان گفتند این به عهده توست که با امام مسئله را در میان بگذاری. من جریان را به امام گفتم که از ایشان حرف‌شنوی نیست. امام گفتند: این را نمی‌دانستم و آقای لاهوتی را روی سوابق مبارزاتی که داشت عقیده دارم که خوب است. (مصاحبه با سیداحمد خمینی، پیام انقلاب، شماره‌ی ۹۹، ۸ خرداد ۱۳۹۱، ص ۸)
۷) آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با سردار محمودزاده، شماره‌ی بازیابی ۲۹۰۰
۸) منصوری، تاریخ شفاهی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص ۱۶۷-۱۶۸
۹) بشارتی، علی‌محمد (۱۳۸۳). عبور از شط شب. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۳۶-۲۳۷
۱۰) «بسم الله الرحمن الرحیم  خدمت برادران عزیز، یاران صمیمی و فداکار اسلام، سپاه پاسداران شریف انقلاب اسلامی در سراسر ایران. هرگز مایل نبودم در این شرایط سخت و مشقت بار، تنهایتان بگذارم. ولی چه می شود کرد که روزگار اجازه‌ی بیش از این در کنار شما سروران عزیز بودن را نداد. دوست داشتم تا تمام آنچه را که منجر به استعفایم شد روشن کنم ولی مثنوی هفتاد من کاغذ شود، به همین جهت در یک مصاحبه‌ی مفصل مطالب خود را روشن بیان خواهم نمود. به امید پیروزی اسلام و شما برادرانم. / ۲۸‌آبان‌۵۸. لاهوتی »
۱۱) اطلاعات، ۱۳۵۸/۹/۳، ص ۲
۱۲) کیهان، ۱۳۵۸/۹/۱۳، ص ۳
۱۳) شاهد یاران، خرداد ۱۳۹۰، شماره ۶۷، ص ۲
۱۴) بهروزی، فرهاد (۱۳۹۳). تقویم تاریخ دفاع مقدس - جلد ۲۶. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۲
۱۵) جمهوری اسلامی، ۱۳۵۸/۰۹/۲۹، ص ۱۲
۱۶) «بسمه تعالی
شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران- با احترام، اینک که به فضل خداوند در پرتو مجاهدات مستمر و خستگی ناپذیر امام بزرگوار و امت فداکار، در آستانه تمامیت ارکان نظام جمهوری اسلامی هستیم، با تعیین نمایندگی فرماندهی کل قوا از طرف امام و فراهم آمدن زمینه برای تشکیل شورای عالی دفاع، لزومی برای ادامه مسئولیت نمایندگی اینجانب از سوی آن شورا در وزارت دفاع و سپاه پاسداران به نظر نمی‌‌رسد. علاوه بر این، با توجه به اینکه گروه‌های اجتماعی متعددی اینجانب را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد کرده‌اند، استعفا خود را از این مسئولیت بدینوسیله تقدیم می‌دارم. به امید آنکه هرچه زودتر اقدام نهایی برای اداره نیروهای مسلح بر مبنای قانون اساسی به عمل آید. / با احترام سید علی خامنه‌ای / ۵۸/۱۲/۱۵ »
۱۷) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران؛ ۱۳۹۰/۰۴/۱۳