1404/02/05
به بهانه سالروز شکست عملیات پنجه عقاب در صحرای طبس
اینجا ایران است و اینها تلِّ خاکستر پیلهای فولادی آمریکاست!

رهبر انقلاب اسلامی در جریان سخنان متعددی که به تحلیل شکست حقیرانه آمریکا در تجاوز به خاک ایران در صحرای طبس پرداختهاند، منشأ چالشهای بین ایران و آمریکا را به تحرکات خرابکارانه دشمن مرتبط میدانند که غالباً با شکست و عقبنشینی نیز مواجه شده است. ایشان معتقدند که دولت آمریکا با خیانت به ملت ایران در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد و ایجاد حکومت دستنشاندهی پهلوی کارنامهی سیاه و ظالمانهای علیه ایرانیان از خود به جای گذاشتهاند و این، خود از عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران است که یک «انقلاب ضدآمریکایی» است. پس از انقلاب هم با قطع دست آمریکا از منابع ملت ایران و سپس کشف جاسوسخانهی آنها در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام «تا امروز چالش بین ایران اسلامی و آمریکا ادامه دارد و انواع و اقسام تحرکات هم از سوی دشمن در این چهل سال اتّفاق افتاده است. شماها خیلی از این حوادث را البتّه نبودید، حضور نداشتید، شاهد نبودید، امّا شنیدهاید یا خواندهاید. من حالا فقط اشاره میکنم؛ مثلاً جنگ نظامی، حرکت نظامی... در این مدّت به صورتهای مختلف از سوی آمریکا اتّفاق افتاد... حمله به طبس [از جمله] کارهایی بوده که آمریکاییها علیه ما انجام دادند؛ که البتّه تودهنی خوردند، شکست خوردند و عقب نشستند. اینها کارهایی بوده که آمریکاییها علیه ما انجام دادند». (۱)بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR، در سالگرد وقوع شکست تاریخی ایالات متحده آمریکا در حمله به خاک ایران در صحرای طبس در گزارشی اجمالی به تسخیر سفارت آمریکا و نقش تحرکات خرابکارنه آمریکا در وقوع آن، طراحی و شکست عملیات پنجه عقاب، واکنش ایران پس از عملیات و نهایتاً حضور آیتالله خامنهای در منطقه طبس، میپردازد.
سقوط جاسوسخانه آمریکا و باز شدن مجدد زخم ملت ایرانپس از پیروزی انقلاب اسلامی، مواجهه آمریکا با انقلاب اسلامی به گونهای بود که مردم انقلابی ایران را نسبت به اهداف آنها نگران میکرد. در ایران، این گمانه برجسته شده بود که آمریکا با کودتای دیگری مانند آنچه که در مرداد ۳۲ انجام داد، دنبال گستراندن دوباره نفوذ خود بر ایران است. همچنین پناه دادن آمریکا به محمدرضا شاه، خود عامل بزرگی برای افزایش بیاعتمادی و انزجار جامعه ایرانی از آمریکا بود.
این موارد دست به دست هم داد تا در ساعت ۱۱ صبح ۱۳ آبان ۱۳۵۸، حدود ۴۰۰ نفر از دانشجویان مسلمان که خود را پیرو خط امام مینامیدند، به محل سفارت آمریکا رفته و بدون درگیری و برخورد با نگهبانان، ساختمان سفارتخانه را به اشغال خود درآوردند.
آیتالله خامنهای پس از تسخیر لانه جاسوسی، اقدام آمریکا در پناهدادن به شاه و تلاش برای جاسوسی و خرابکاری در ایران را، عامل مهمی در برخورد انقلابی دانشجویان به شمار میآورد:
«ما در نقطهی حساسی از تاریخ ایران، بل در نقطهی حساسی از تاریخ جهان قرار گرفتهایم؛ ما محور تاریخ شدهایم؛ آیندهی تاریخ به ما مینگرد؛ امروز ما میتوانیم سرنوشت ملتهای ضعیف و مستضعف را تعیین کنیم. مسئله تنها مسئلهی بازپس گرفتن شاه مخلوع بدبخت و مسئلهی گروگانها نیست؛ مسئله، مسئلهی مقابلهی با یک نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. آنچه ما را کوبیده است، نظام توسعهطلب امپریالیستی است و ما از او انتقام خواهیم گرفت. باید مقاوم بشویم... ملت ایران میتواند به همهی دنیا بگوید و به اثبات برساند که دولت آمریکا نسبت به ملت ایران تجاوز و تعدی کرده است و دشمن این مردم را پناه داده است... مردم در روز اولی که انقلاب پیروز شد، میتوانستند این ساختمان را با خاک یکسان کنند و نکردند... ما نجابت کردیم اما این نجابت تا وقتی تبدیل به حماقت نمیشود که در مقابل تعرض ساکت نمانیم... آن روزی که دستگاه سفارت را به لانهی جاسوسی تبدیل میکنند، ملّت ایران باید تحمّل نکند و نکرد... ما ابتدا تعرض نکردیم؛ به ما تعرض کردند، جلاد ما را پناه دادند و مزدوران خود را به جاسوسی گماشتند. ما در مقابل یک تهاجم دست به تهاجم مقابل زدهایم و میزنیم». (۲)
واکنش آمریکادر طرف مقابل، جناحهای مختلف آمریکایی، پیش از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، بحث و درگیریهای گستردهای داشتند. جناح کبوترها به محوریت وزارت امور خارجهی آمریکا و شخص سایروس ونس (وزیر خارجه)، معتقد بودند برای مهار ایران باید از ابزارهای غیرنظامی و نرم استفاده کرد. در مقابل، جناح بازها، که طرفداران زیادی در حکومت مستقر ایالات متحده داشت، رویکرد نظامی و برخورد قهرآمیز با ایران را توصیه میکردند.
تصمیمگیران کاخ سفید، وزارت دفاع، وزارت انرژی، فرماندهی سیآیای و مشاوران امنیت ملی رئیسجمهور، همگی با یک اقدام نظامی و سخت موافق بودند و به روشهای مختلف، آن را به رئیس جمهور کارتر، پیشنهاد میدادند.
پس از پیام قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا که کارتر در ۱۸ فروردین ۱۳۵۹ قرائت کرد، شرایط برای جریان بازها در آمریکا مهیا شد و آنها برخورد نظامی مستقیم با ایران را بیشتر از قبل، دنبال میکردند. زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر مدعی بود: اکنون که مناسبات با ایران به قطع روابط سیاسی کشیده شده است، دو راه پیش روی آمریکا قراردارد؛ یا اعمال فشار تدریجی و یا اجرای عملیات نجات. برژینسکی خود راهبرد دوم را انتخاب کرده بود و همین مورد را نیز به کارتر پیشنهاد میداد. (۳)
پس از برگزاری دو جلسهی شورای امنیت ملی آمریکا در ۲۲ و ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ و با وجود مخالفت سایروس ونس، کارتر فرمان عملیات نجات (پنجه عقاب) را اعلام کرد. (۴) ونس معتقد بود عملیات نظامی برای نجات گروگان ها اشتباه است، زیرا نمایندگان صلیب سرخ ادعا کردند که همه گروگانها را ملاقات کرده و آنها در سلامت کامل هستند و متحدان آمریکا هم به زودی تحریمهایی را علیه ایران اعمال خواهند کرد. ضمن اینکه عملیات نجات به قیمت جان پنج تا پانزده نفر تمام میشود و احتمال دارد یک سوم گروگانها کشته شوند. (۵) (۶)
عملیات پنجه عقاب که روز چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ به بهانه آزادسازی ۵۳ گروگان سفارت آمریکا انجام شد، در واقع ژستی برای برگرداندن آبروی رفته آمریکا از تسخیر سفارتش و تهاجم آشکار نظامی به کشوری دیگر بود. برژینسکی معتقد بود اگر این کار با موفقیت انجام میشد آمریکا یک بار دیگر زور بازوی خود را نشان میداد. چیزی که ۲۰ سال است به آن احتیاج دارد. [۷]
شکست بزرگدر ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹، هشت هلیکوپتر آراچ-۵۳ از ناو نیمیتز حرکت کردند تا به صحرای طبس برسند. در این بین یکی از هلیکوپترها دچار نقص فنی شد و به اجبار فرود آمد. با وجود این اتفاق، سایر هلیکوپترها به عملیات ادامه دادند.
اما در بین راه، طوفان شنِ غیرمنتظره و پیشبینی نشدهای، از این گروه استقبال کرد؛ استقبالی که منجر به خرابیهای متعدد در ابزار ناوبری آنها شد. با استمرار این وضعیت، عملیات، لغو و به پنج فروند بالگرد و هواپیماهای سی -۱۳۰ که در صحرای طبس فرود آمده بودند، دستور بازگشت داده شد.

برای برگشت به ناو نیمیتز، هلیکوپترها مجبور به سوختگیری بودند. در همین گیرودار، حادثه مهیبی کل عملیات را لو داد. زمانی که یکی از هلیکوپترها مکان خود را برای سوختگیری تغییر داد، اولین هلیکوپتر به هواپیما برخورد کرد و باعث شد هر دو آتش بگیرند. در این بین، یک اتوبوس مسافربری هم در حال عبور از جاده بود که با نیروهای آمریکایی مواجه شد. سربازان با سلاح های خود اتوبوس را تهدید و چند گلوله به چرخهای آن شلیک کردند تا کسی نتواند گزارش چنین اتفاقی را به مسئولان امنیتی برساند. در این حادثه، هشت آمریکایی کشته و پنج نفر مجروح شدند. مهمات دو هواپیما آتش گرفت و ترکش آن باعث از کار افتادن حداقل یک هلیکوپتر دیگر شد. آمریکایی ها مجبور شدند فوراً بیابان شماره ۱ را ترک کنند. هلیکوپترها و اجساد باقی مانده نیز در بیابان رها شدند و تمام سربازان هواپیماهای سی-۱۳۰ باقی مانده از منطقه فرار کردند. (۸)
اعلام فوری شکست، فرار رو به جلوی کارتر یک روز پس از شکست عملیات طبس، جیمی کارتر با حضور در تلویزیون، به جزئیات عملیات اشاره و سیاهه کشتهشدگان را اعلام کرد. او توضیح داد که هشت نظامی آمریکایی در حادثهای که به دلیل برخورد هوانوردها رخ داده، کشته شدند و جنازههایشان در بیابان باقی ماند. کارتر این عملیات را «بشردوستانه» و ضروری دانست و از مقامات عربستان، عمان و مصر که بدون اطلاع آنها از خاکشان برای این عملیات استفاده شده بود، عذرخواهی کرد.
پس از قرائت بیانیه، جیمی کارتر بلافاصله با استعفای سایروس ونس که پیش از این میخواست از وزارت خارجه استعفا دهد، تصمیم خود را به بعد از عملیات موکول و آن را به کارتر اعلام کرد. اینکه چرا مقامات آمریکایی بلافاصله شکست عملیات را اعلام کردند، به اختلاف داخلی و حزبی این کشور برمیگردد. اگر ایران خبر را زودتر اعلام میکرد، موضع کارتر و جایگاه او در مقابل رقبا، بیش از پیش تضعیف میشد. همین هم باعث شد تا زودتر از همه و صبح روز پس از شکست، به تشریح جزئیات این عملیات محرمانه بپردازند و آن را به صورت عمومی اعلام کنند.
تصمیم مشترک، واکنش ایران به حمله در ایران، روز ۵ اردیبهشت، نیروهای نظامی و امنیتی از عملیات پنجهی عقاب آگاه شدند و سپاه و ارتش تصمیم گرفتند منطقه را تحت کنترل درآورند. با وجود طوفان شن و مشکلات فنی، نیروی هوایی ارتش نتواست بهطور کامل به هلیکوپترهای آمریکایی نزدیک شود. از همین رو تصمیم گرفتند با شلیک به موتور هواپیما، آن را از کار انداخته و ارتباطش را با واحد اصلی در نیمیتز، قطع کنند.
در همین بین تیمهایی از سپاه یزد که از عملیات طبس مطلع شده بودند، برای سرکشی به این منطقه میآیند. آنها تصمیم داشتند از غباری که منطقه را فرا گرفته بود استفاده و قبل از بازگشت نظامیان آمریکایی، مدارک داخل هلیکوپترهای خالی را تخلیه کنند. تقارن این رخداد با عملیات نیروی هوایی ارتش، که با تیراندازی به دنبال از کار انداختن موتور بالگردهای آمریکایی بود، باعث بروز حادثه شد. چهار تن از پاسداران گلوله خوردند و در همین بین، محمد منتظرالقائم، فرمانده سپاه یزد، به شهادت رسید.
در تهران نیز، پس از افشای شکست عملیات، دانشجویان پیرو خط امام، گروگانها را در نقاط مختلف کشور پخش کردند تا مانع از هرگونه اقدام نظامی آمریکا شوند. تنها پنج گروگان در سفارت آمریکا باقی ماندند و بقیه به شهرهای مختلف ایران (مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، یزد، گرگان، قم، اراک، محلات، زنجان، جهرم و خرمشهر) منتقل شدند. (۹)
امام خمینی در پیام ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ خود توضیح دادند که این اقدام آمریکا با هدف پیروزی کارتر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا صورت گرفته است. امام همچنین خطاب به کارتر اعلام کرد که با این اقدام، حیثیت سیاسی خود را به صفر رسانده و باید از ریاست جمهوری قطع امید کند. (۱۰)
دو روز بعد، حضرت امام پیام دیگری این بار خطاب به ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت، صادر کرد. امام در این پیام خواستار آن شده بود که تجاوز آمریکا، به مردم جهان نشان داده شود تا همه، با ادعاهای متناقض حقوق بشری و صلحدوستی آمریکا آشنا شوند: «مقتضی است برای رسیدگی به جرائم آمریکا در حمله نظامی به ایران، از گروههای مختلف کشورهای جهان دعوت شود که مشاهده کنند آمریکای جهانخوار با ادعاهای حقوق بشر و صلحدوستی و انساندوستی، با یک ملت مستقل چه معاملهای کرده است و میکند». (۱۱)
ایران در مرحله اول و پس از تحویل جنازههای سوختهی آمریکایی به صلیب سرخ، شش مأموریت تبلیغاتی برای مقابله با تبلیغات غربی در نظر گرفت و از کشورهای مختلف برای دیدن آثار تجاوز آمریکا، دعوت کرد. ایران همچنین با برگزاری «کنفرانس بررسی مداخلات آمریکا در ایران»، در جهت مقابله تبلیغاتی و رسانهای علیه آمریکا و عملیات نظامی شکستخورده آن در طبس قدم بزرگی برداشت.

حضور در طبسچند روز پس از این عملیات، آیتالله خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید مصطفی چمران از محل وقوع حادثه بازدید کردند. پس از این بازدید آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران، با ذکر آیه شریفه «ألم تر کیف فعل ربّک باصحاب الفیل»، امداد الهی را در شکست قدرتهای ستمگر عالم، مرتبط میداند:
«چه کسى تصور مىکرد که دستگاه نظامى مجهز مرتب آمریکا در بیابانهاى طبس و در کویر مرکزى ایران آنچنان دچار فضاحت و شرمندگى بشود؟ که ما رفتیم از نزدیک آن فیلهاى فولادى را دیدیم و آیهى کریمهى قرآن بىاختیار به یاد انسان مىآید. «ألم تر کیف فعل ربّک باصحاب الفیل. ألم یجعل کیدهم فى تضلیل» آن حیلهاى و کیدى که آنها براى مردم ترتیب داده بودند دیدید چگونه خنثى شد؟ در دو طرف جادهى یزد و طبس لاشههاى هواپیماها و هلىکوپترها، آن پیلهاى فولادى را مىبینید که تلّى از خاکستر شدهاند؟ اجساد مردگانى در زیر آن تلّ خاکستر بوده است و شاید همین حالا هم باشد که اینها به قصد تجاوز آمده بودند، دزدانى که آمده بودند شبیخون بزنند بروند مزد بگیرند. واى از بدبختى بشر، اُف بر این مستمندى رژیمهایى که بر یک چنین عناصرى حکومت مىکنند و یک چنین از عناصرى عصاى دست و وسیلهى اتکاى آنها هستند». (۱۲)
تجربه بکنند باز...پس از این رخداد حضرت امام خمینی بارها در سخنانشان از جنبههای مختلف درسها و عبرتهای این رخداد کمنظیر تاریخی را برای ملت ایران روشن کردند. سخنانی که با عنوان «شنها مأمور خدا بودند» در تاریخ مانده است و خواهد ماند. سخنانی هم ملت ایران و هم صحنهگردانان ایالات متحده باید آن را همواره مرور کنند:
«این چه بود که این ملت ضعیف بدون تجهیز، بدون تدریب نظامی را بر اینهمه قدرتها غلبه داد؟ این جز این بود که رعبی را که خدا در دلهای این سران انداخت، ما را به رعب، به رعبی که خدا در قلب اینها انداخت پیروز کرد؟ این جز همان است که در صدر اسلام هم یک عده قلیل را بر عدههای کثیر پیروز کرد، و همچو رعبی در قلبها انداخت که نتوانستند مقاومت کنند در مقابل سی هزار جمعیت عرب، که هر چندتایشان یک شمشیر داشت، و هر چندتایشان یک شتر داشت، و آنها هفتصد هزار جمعیت بودند که شصت هزارشان طلیعه بود و غلبه کردند اینها بر آنها، چه بود؟ این جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟! نباید بیدار بشوند آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاوردهاند؟ نباید بیدار بشوند؟ کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بین برد. این باد مأمور خداست، این شنها همه مأمورند. تجربه بکنند باز.
لکن ما نباید مغرور بشویم. من به ملت ایران عرض میکنم که مغرور نشوید. تمام قدرت، قدرت خداست و باید اتکال به او بکنید، و خودتان را فانی بکنید در آن قدرت بزرگ. مادامی که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوی بود و با الله اکبر پیش برد، مادامی که این حفظ بشود شما بیمه هستید؛ بیمه الهی هستید. خدا نکند که دستهایی که الآن در کار هست و میخواهند شما را مأیوس بکنند، اینها در این شیطنتشان پیروز بشوند، و شما را از آن حالی که در اول انقلاب داشتید منحرف کنند، که آن روز، روزی است که خدای تبارک و تعالی عنایتش را خدای نخواسته از شما بر میدارد و شما به همان حالها میافتید. حفظ کنید؛ حفظ کنید آن حالی که در اول نهضت داشتید. (۱۳)
منابع:
۱. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
۱۳. صحیفهی امام خمینی(ره). ج ۱۲، ص ۳۷۹ - ۳۸۰۱. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
۲. بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم مقابل لانه جاسوسی، ۱۳۵۸/۹/۹
۳. SDHS, Harold Brown: Offsetting the Soviet Military Challenge, ۱۹۷۷–۱۹۸۱; Documentary Supplement. pp. ۴۶۳-۴۶۷.
۴. Vance. Hard Choices: Critical Years in America’s Foreign Policy. p. ۴۰۹.
۵. Bearman Joshuah. »How the CIA Used a Fake Sci-Fi Flick to Rescue Ameri cans from Tehran«. Wired (April ۲۴, ۲۰۰۷).
۶. در هشتم ژانویه ۱۹۸۰ کارتر با اتخاذ نقشه فریبکارانه ای در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: هرگونه عملیات نظامی برای نجات گروگانها به طور حتم با شکست مواجه و یقیناً به مرگ گروگانها منجر خواهد شد. اما از سوی دیگر در یازدهم آوریل، به طور محرمانه به فرماندهان نظامی دستور داد گروه نجات را برای انجام عملیات آماده کنند. به استثنای فرماندهان اصلی این عملیات نظامی فوق سری، تعداد کمی از مقامات عالی رتبه غیر نظامی از ماهیت آن خبر داشتند. این مقامات عبارت بودند از ماندیل معاون رئیس جمهور براون وزیر دفاع سایروس ونس وزیر امور خارجه وارن کریستوفر معاون وزیر امور خارجه، زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی استنسفیلد ترنر رئیس سیا و همیلتون جردن رئیس دفتر کاخ سفید عملیات کاملاً فوق سری بود؛ به طوری که حتی استوارت آیزنستات، مشاور ارشد کارتر در امور سیاست داخلی هم از این عملیات خبر نداشت. («شکست در بیابان»، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۳۰، ص ۱۸۷)
۷. زاهدی، سعید (۱۴۰۱). با چشم باز - تاریخ دیروز برای امروز - سرگذشت نامه انقلاب اسلامی ایران - کودتای نوژه. تهران: ایران، ص ۲۶
۸. ویلیامسون، جاستین (۱۴۰۱). عملیات پنجه عقاب. تهران: ایران، ص ۱۰۷-۱۳۲
۹. اطلاعیه شماره ۱۱۳ دانشجویان پیرو خط امام (جمهوری اسلامی، ۱۳۵۹/۰۲/۰۷، ص ۱۰)
۱۰. صحیفهی امام خمینی(ره). ج ۱۲، ص ۲۵۵-۲۵۷.
۱۱. صحیفهی امام خمینی(ره). ج ۱۲، ص ۲۵۸-۲۵۹
۱۲. کیهان، ۱۳۵۹/۲/۶، ص ۵
۳. SDHS, Harold Brown: Offsetting the Soviet Military Challenge, ۱۹۷۷–۱۹۸۱; Documentary Supplement. pp. ۴۶۳-۴۶۷.
۴. Vance. Hard Choices: Critical Years in America’s Foreign Policy. p. ۴۰۹.
۵. Bearman Joshuah. »How the CIA Used a Fake Sci-Fi Flick to Rescue Ameri cans from Tehran«. Wired (April ۲۴, ۲۰۰۷).
۶. در هشتم ژانویه ۱۹۸۰ کارتر با اتخاذ نقشه فریبکارانه ای در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: هرگونه عملیات نظامی برای نجات گروگانها به طور حتم با شکست مواجه و یقیناً به مرگ گروگانها منجر خواهد شد. اما از سوی دیگر در یازدهم آوریل، به طور محرمانه به فرماندهان نظامی دستور داد گروه نجات را برای انجام عملیات آماده کنند. به استثنای فرماندهان اصلی این عملیات نظامی فوق سری، تعداد کمی از مقامات عالی رتبه غیر نظامی از ماهیت آن خبر داشتند. این مقامات عبارت بودند از ماندیل معاون رئیس جمهور براون وزیر دفاع سایروس ونس وزیر امور خارجه وارن کریستوفر معاون وزیر امور خارجه، زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی استنسفیلد ترنر رئیس سیا و همیلتون جردن رئیس دفتر کاخ سفید عملیات کاملاً فوق سری بود؛ به طوری که حتی استوارت آیزنستات، مشاور ارشد کارتر در امور سیاست داخلی هم از این عملیات خبر نداشت. («شکست در بیابان»، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۳۰، ص ۱۸۷)
۷. زاهدی، سعید (۱۴۰۱). با چشم باز - تاریخ دیروز برای امروز - سرگذشت نامه انقلاب اسلامی ایران - کودتای نوژه. تهران: ایران، ص ۲۶
۸. ویلیامسون، جاستین (۱۴۰۱). عملیات پنجه عقاب. تهران: ایران، ص ۱۰۷-۱۳۲
۹. اطلاعیه شماره ۱۱۳ دانشجویان پیرو خط امام (جمهوری اسلامی، ۱۳۵۹/۰۲/۰۷، ص ۱۰)
۱۰. صحیفهی امام خمینی(ره). ج ۱۲، ص ۲۵۵-۲۵۷.
۱۱. صحیفهی امام خمینی(ره). ج ۱۲، ص ۲۵۸-۲۵۹
۱۲. کیهان، ۱۳۵۹/۲/۶، ص ۵
