1404/01/17
پرونده «سرمایهگذاری برای تولید»
چالشها و راهکارهای سرمایهگذاری برای تولید


بخش اقتصاد رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در ادامه مطالب پرونده «سرمایهگذاری برای تولید»، در یادداشتی به قلم دکتر حسن چنارانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، مهمترین موانع موجود در مسیر «سرمایهگذاری برای تولید» را بررسی کرده است.

«یکی از مسائل مهمّ اقتصاد در کشور سرمایهگذاریهای تولیدی است. تولید آن وقتی جهش پیدا میکند که سرمایهگذاری انجام بگیرد. البتّه سرمایهگذاری عمدتاً از سوی مردم باید انجام بگیرد ــ و دولت شیوههای مختلفش را برنامهریزی کند ــ لکن در آن جایی که مردم یا انگیزهای ندارند یا توانایی سرمایهگذاری ندارند، دولت هم میتواند در این میدان وارد بشود؛ نه به عنوان رقابت با مردم، بلکه به عنوان جایگزین مردم؛ آنجایی که مردم نمیآیند، دولت وارد میدان بشود و سرمایهگذاری کند. به هر حال سرمایهگذاری تولید یکی از مسائل لازم برای اقتصاد کشور و برطرف کردن مشکل معیشت مردم است. اصلاح معیشت مردم برنامهریزی میخواهد لکن این برنامهریزی بدون مقدّماتی از این قبیل امکانپذیر نیست. بایستی حتماً هم دولت و هم مردم با عزم و انگیزهی فراوان، سرمایهگذاری برای تولید را جدّی بگیرند و دنبال کنند. کار دولت، فراهم کردن زمینهها است، برداشتن موانع تولید است؛ کار مردم هم این است که سرمایههای خُرد و سرمایههای بزرگ خود را بتوانند در راه تولید به کار ببرند. اگر سرمایه در راه تولید به کار رفت، دیگر به سمت کارهای مضر مثل خرید طلا، خرید ارز و امثال اینها نخواهد رفت، و کارهای مضر، دیگر انجام نخواهد گرفت. بانک مرکزی میتواند در این زمینه نقش ایفا کند، دولت هم نقشهای مؤثّر فراوانی را میتواند به وجود بیاورد. بنابراین شعار امسال «سرمایهگذاری برای تولید» است که این انشاءالله مایهی گشایشی برای معیشت مردم خواهد شد و برنامهریزی دولت با مشارکت مردم، در کنار یکدیگر انشاءالله مشکل را برطرف خواهد کرد.» ۱۴۰۳/۱۲/۳۰
تأکید بر مسائل اقتصادی در قالب شعار سال فرصت خوبی جهت تمرین اجماع عملیاتی حول یک مسئله و دوری از ایدهآلگرایی و صحبت از آرزوهای نامحدود و بعضا بدون پشتوانه منابع و الزامات در اسناد بالادستی و قوانین برنامه و بودجههای سنواتی و ... است. این آسیب در کشور به حدی است که گاهی حرفهای کلی و تکراری در عمده مباحث با عوضکردن عنوان در مباحث مختلف استفاده شده و میشوند. اما ایراد اصلی این نیست بلکه ایراد اصلی ممانعت از انجام کاری توسط سازوکارهای خارج از فناوریهای کارگروهها، ستادها و شوراها (فناوری محفلی و گعدهای) جهت خروج از تعادلهای موجود و تحول در نظامات اجرایی است. بهعنوان جدیترین و اصلیترین تحول ساختاری باید بهشدت از انجام و اجرای چنین مواردی جلوگیری کرد و تمام موارد بین بخشی با تعریف دقیق وظایف و اختیارات و مسئولیتهای دستگاههای اجرایی با سازوکار کنترل و پیگیری عملیاتی تعریف شود. در غیر این صورت جهت تسهیم ریسک و ... وظایف و مسئولیتهای کلی و مبهم در این کارگروهها و شوراها تعریف خواهد شد که هیچوقت انجام نشده و نمیشوند و از ابتدا هم قرار بر انجام آنها نیست. در خوشبینانهترین حالت همین وظایف جاری و ناکارای دستگاهها با جملهسازیهای جدیدی بهعنوان برنامهی تحقق شعار سال اعلام میشود.
یک جایگزین ساده، عملیاتی و بسیار تأثیرگذار جهت جلوگیری از آسیبهای اینچنینی، آن است که بهسرعت چند شاخص مهم و عملیاتی مرتبط با موضوع سرمایهگذاری تولید، به جای حرفهای کلی، تکراری و بستههای مرسوم تعریف شده و برای اسفند ۱۴۰۳ کمیت این شاخصها اعلام شود. بعد از بیان، جمعبندی و اجماع سطح بهینه قابل دسترس (نه آرزوهای غیر منطقی) مصادیق عملی رسیدن به سطح مطلوب تا پایان سال/برنامه، نیز دیده شود و تقسیم کاری که گفته شد بهصورت دقیق و دستگاهمحور اعلام شده و تمام اقدامات دولت و دستگاهها، هم با این شاخصها تنظیم شود.
برای مثال شاخصهای تشکیل سرمایه ثابت ناخالص، نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی، شاخص بهرهوری سرمایه (ICOR)، جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در بخش تولید، شاخص ظرفیت تولیدی استفادهشده، رشد ارزش افزوده بخش تولید و نرخ بازده سرمایهگذاری (ROI) به سیاستگذاران و سرمایهگذاران کمک میکنند تا سرمایهگذاریها در بخش تولید را بهتر تحلیل کرده و تصمیمگیری بهینهتری داشته باشند.

سرمایهگذاری در تولید نقش محوری در رشد و توسعه اقتصادی ایفا میکند؛ بهطوری که با افزایش ظرفیتهای تولیدی و بهرهوری، زمینه را برای رشد اقتصادی فراهم میسازد. این فرآیند نهتنها از طریق ایجاد اشتغال و بهبود درآمد خانوارها به رونق بازار کار کمک میکند، بلکه با توسعه فناوری و نوآوری، رقابتپذیری صنایع را ارتقا میدهد.
همچنین، سرمایهگذاری در تولید با کاهش وابستگی به واردات، تقویت صادرات و ارزآوری، اقتصاد را مقاومتر میسازد. علاوه بر این، تحریک سایر بخشهای اقتصادی و توسعه زیرساختهای ملی و منطقهای از دیگر پیامدهای مثبت آن است که در نهایت به افزایش تولید ناخالص داخلی و ارتقای سطح رفاه و کیفیت زندگی مردم منجر میشود. از سوی دیگر تأمین مالی و سرمایهگذاری نه تنها شرط لازم برای حیات فعالیتهای اقتصادی است، بلکه ارتباط نزدیک و دوطرفهای با رشد اقتصادی دارد.
بدون وجود یک نظام مالی مناسب و کارا با طیف گستردهای از خدمات مالی، امکان رشد اقتصادی بالا وجود ندارد. لذا جریان عادی فعالیتهای اقتصادی نیز نیازمند تأمین مالی است. بنابراین، جذب سرمایهگذاری در این بخش، همواره باید از محوریترین امور اجرایی حکمرانی اقتصادی کشور باشد. اهمیت این موضوع علاوه بر موارد فوق آن است اگر سرمایهگذاری و تأمین مالی که منجر به رشد اقتصادی میشود را نتوانیم سامان دهیم، بخش اعظمی از سرمایه انسانی با کیفیت را هم از دست خواهیم داد، نقطه قوت ما به نقطه ضعف تبدیل شده و با افت شدید دو مؤلفه اصلی رشد اقتصادی، پیشرفت کشور بسیار سخت خواهد شد.

در بحث موانع سرمایهگذاری مهمترین مانع، کسری بودجه است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، امالخبائث است. پس از آن میتوان به مسائلی نظیر ناترازی انرژی، ناترازی نظام بانکی، خلاء نهاد توسعهای، اصلاح نظام مالیاتی و مسئلهی تأمین مالی اشاره کرد. ناترازی انرژی بدین جهت مهم است که انگیزه سرمایهگذار را برای سرمایهگذاری در تولیدی که انرژیاش قابل تأمین نیست و چشمانداز خوبی ندارد به شدت پایین میآورد. لذا ما باید با روشهای قیمتی و غیرقیمتی سمت عرضه و تقاضا، این مسئله را بهسرعت حل کنیم. در ادامه به هر یک از موانع و چالشها اشاره شده است.

اول با تأمین مالی تورمی از طریق استقراض مستقیم یا غیرمستقیم از بانک مرکزی و رشد پایه پولی منجر به افزایش تورم و در نتیجه نا اطمینانی سرمایهگذاری شده و نیاز به نقدینگی برای تولید را بهطور جدی افزایش خواهد داد.
دوم با توجه به سلطه مالی دولت بر بخش مالی اقتصاد خصوصاًً نظام بانکی و بانک مرکزی، عمده کسری پنهان را افزایش سقف فروش اوراق در طی سال و اجبار نظام بانکی بر خرید این اوراق جهت پوشش هزینههای دولت تشکیل داده، بخش عمدهی منابع قابل سرمایهگذاری را با قدرت انحصاری خود از مسیر تولید خارج میکند و حتی سرمایه در گردش تولید موجود هم دست نیافتنی میشود. به طور مثال این عدد برای سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۵۰ همت (هزار میلیارد تومان) بوده در حالی که اوراق دولتی مصوب بودجه کمتر از ۲۵۴ همت بوده است. بهنظر نگارنده مهمترین مانع سرمایهگذاری در سال جاری این موضوع است که با توجه به کسری شدید بودجه ۱۴۰۴ که در مرحله تدوین و تصویب لایحه علیرغم هشدارها جدی گرفته نشد، این مسئله باید در اجرای بودجه اصلاح شود و گرنه همچون پاییز ۱۴۰۳ و همچنین دهه ۱۳۹۰ نرخ تشکیل سرمایه منفی خواهد بود.
سوم عمده فشار اوراق به بانکهای دولتی یا شبهدولتی تحت سلطه دولت وارد میشود. لذا از مسیر افزایش اضافه برداشت بانکها و افزایش ناترازی و تنگنای مالی تسهیلات و سرمایهگذاری در تولید به آخرین اولویت نظام بانکی تبدیل میشود و با توجه به اینکه ۹۲ درصد از تأمین مالی اقتصاد ایران طبق آخرین اظهار نظر رییس کل بانک مرکزی بر دوش شبکه بانکی است و تنها ۷ درصد توسط بازار سرمایه و یک درصد توسط سایر منابع تأمین میشود، شوک بزرگی به همین وضعیت نحیف سرمایهگذاری در تولید وارد میشود.
مهمترین اقدام این حوزه شروع جدی و اجماع بر روی شروع عملیات بسته اصلاح ساختاری بودجه با اولویت شفافیت و پاسخگویی بودجه در تمام فرایندهای تهیه، تصویب و اجرای بودجه و پیادهسازی نظارت عملیاتی توسط ذینفعان اصلی بودجه یعنی مردم است.


بدون شک اصلیترین اقدام عملیاتی این کارگروه همزمان با تعیین تکلیف بانکهای ناسالم، احیای نهاد نظارت بانکی جهت اصابت حدأکثری تصمیمات و سیاستهای پولی است. بدیهی است تا نبود چنین نظام فعال و کارایی امکان اجرای موفق سیاستهایی همچون هدایت اعتبار، تسهیلات خرد و اشتغال و زودبازده و ... بسیار دشوار خواهد بود.
برای این کار باید سازوکارهایی جهت اعمال نظارت جدی بر بانک مرکزی جهت اجرای قانون برنامه هفتم و قانون جدید بانک مرکزی دیده شود و بانک مرکزی را به جای تمرکز بر خرید و فروش ارز و طلا و سکه در مرکز مبادله ارز و طلا به حل چالشهای پولی و بانکی کشور الزام کرده و تأمین مالی توسعه و سرمایهگذاری در تولید را تسهیل کند. اگر چنین نشود امسال نیز سرمایهگذاری همچون پاییز سال گذشته منفی خواهد شد.



یکی از دلایل این موضوع آن است که سازوکار، مصادیق و گامهای عملیاتی دیده نشده و صرفاً ضرورت تحقق این اعداد و ارقام توسط بالاترین مسئولین اجرایی تأکید میشود اما در لایههای پایینتر مدیران اجرایی و روسای دستگاهها با همین مسیر عدم تحقق، خیلی از وظایف خود را منوط به تحقق تأمین مالی میدانند. لذا ضروری است با همین محدودیتهای موجود و همین منابع موجود، ظرفیت جذب سرمایه و الزامات آن با مصادیق دقیق تعیین شده و این موضوع در همین ماه اول سال جاری حلوفصل شود تا از این دوگانه دو سر باخت خارج شویم.
لذا تمام پیشنهادات اجرایی کشور باید با برنامه تأمین مالی و سرمایهگذاری همراستا شده و به تفکیک نهادهای تأمینکننده (بازار پول، بازار سرمایه و تأمین مالی خارجی) و سهم هر کدام از این بازارها مشخص شود. لذا نیاز است اصلاحات ساختاری گفته شده در بازارهای مالی خصوصاً نظام پولی و بانکی انجام شود. ابزارهای متعددی جهت تأمین مالی در بازارهای پول، سرمایه و تأمین مالی خارجی (ابزارهای مربوط به بازار پول شامل؛ تسهیلات پرداختی شبکه بانکی، تأمین مالی از طریق فروش اوراق مشارکت، تأمین مالی زنجیرهای نظیر اوراق گام، برات الکترونیکی، فاکتورینگ و اعتبار اسنادی داخلی، روشهای تأمین مالی مبتنی بر بازار سرمایه شامل؛ عرضه اولیه سهام شرکتها، عرضه اولیه سهام شرکت پروژه سهامی عام، عرضه اوراق بدهی شرکتی، تأمین مالی شرکتها از منابع داخلی، و ابزارهای مالی خارجی شامل؛ فاینانس، فاینانس خودگردان، اعتبارات اسنادی یوزانس، ریفاینانس، وامها، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و بیع متقابل در حوزه نفت و گاز) و مولدسازی از مهمترین روشها هستند که بسته به حوزه و بخش مربوطه با اولویت «تمرکز بر صنایع با ارزش افزوده بالا و فناوری پیشرفته، دارای پیوند قوی با سایر بخشها»، «توسعه صنایع صادراتمحور» و «استفاده از مزیتهای نسبی» باید دقیق و نهایی شود.