1403/12/18
تبیین برجستهترین آیات اجتماعی و سیاسی در تفسیر حضرت آیتالله خامنهای
اصول قرآنی در رفتارهای فردی و اجتماعی


رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، برجستهترین آیات اجتماعی و سیاسی در تفسیر حضرت آیتالله خامنهای را تبیین کرده است. در این مطلب، خانم دکتر فریبا علاسوند، استاد حوزه و دانشگاه، ابعاد و نکات مهم آیه ۲۹ سوره فتح را براساس تفسیر حضرت آیتالله خامنهای بررسی کرده است.
این مطلب خلاصهای از درسگفتار برنامه «بیان قرآن» است که در سالهای اخیر به مناسبت ماه رمضان توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شده است.

سرمایه ملّی یا سرمایه اجتماعی که همدلی مردم و مراقبت مردم از مرزهای اخلاقی داخلی است، در واقع میتواند هسته اصلی و مرکزی پشتیبان باشد که از آن به «ساخت داخلی قدرت» تعبیر کردند. وقتی مردم در روابط اجتماعی خود آرامش و همدلی را تجربه کنند و احساس کنند که مسئولان از این آرامش حمایت میکنند، مبادلات عاطفی بین اجزای اجتماعی افزایش مییابد. چنین جامعهای پویا و تولیدگر است و همچنانکه سرمایه اقتصادی تولید میکند، سرمایه اجتماعی نیز تولید میکند. این جامعه یک جامعه مطلوب به شمار میآید. یکی از اجزای مهم این جامعه، چهارچوب ارزشی آن است که باید بر اساس آیه ۲۹ سوره فتح(۱) شکل بگیرد. من در بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی که بررسی میکردم، میدیدم ایشان بالای بیست بار به همین آیه استناد کردهاند.

بر این اساس یک جامعه آرمانی دینی، جامعهای است که سختگیری خودش را برای دشمن گذاشته و رحم خود را برای مردمش گذاشته است و این دستاورد قرآن است. رهبر حکیم انقلاب اسلامی بارها تأکید کردند که اگر ما مؤمن هستیم، باید به این موضوع اهمیّت بدهیم و این چیزی است که روی رابطههای داخلی و بینالمللی ما تأثیر میگذارد و هیچ الگوی دوم و سوم و دیگری برای روابط وجود ندارد. ما طوری باید باشیم که دشمن از ما عصبانی باشد. ما وظیفه نداریم دشمنانمان را راضی کنیم، بلکه برعکس وظیفه داریم طوری زندگی بکنیم که آن کسی که با ما دشمنی میکند، هر روز از ما عصبانیتر هم بشود؛ کمااینکه در همین آیه میفرماید: «لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ». رهبر حکیم انقلاب اسلامی از این آیه زیاد استفاده کردهاند. در این آیه واژه «الزُّرَّاعَ» در واقع میتواند بهعنوان یک نماد و سمبل مطرح باشد. یعنی قرآن کریم به تولیدگران مثال زده که میتوانند مستقلاً دست به تولید بزنند؛ یعنی جامعه ایمانی جامعهای است که نیروهای تولیدگر او مستقیماً و مستقلاً دست را روی نقاط اتکای خود میگذارند و طوری با توکل به خداوند شروع به فعالیت میکنند که محصول و دستاورد آنها موجب تعجّب خودشان میشود.
این مسئله خیلی الهامبخش است و به این معنا است که از طرفی هم توان داخلی چنان زیاد و همهجانبه است که میتواند به نتایج حداکثری ختم شود و از طرف دیگر یک بُعد متافیزیکی و معنوی هم دارد و آن اینکه چون این افراد با اعتماد به توان خود و اتکال به خداوند و با هدف مستقل شدن از جریان کفر جهانی دست به چنین تلاش و اقدامی زدهاند، خداوند نیز برکتی در فعالیت آنها گذاشته و طوری محصول و دستاورد آنها را بارور کرده که مایه تعجّب خود آنها شده است.
همانطور که خداوند در جای دیگری از قرآن کریم فرموده است یک گروه کوچکِ با اخلاص و توان میتواند بر یک گروه بزرگ فائق و مسلط بشود: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ»(۲) و نیز درآیه ۶۴ سوره مبارکه واقعه فرموده است: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ: آیا شما آن را مىرویانید، یا ما مىرویانیم؟»، همه اینها به این معناست که اگر شما بر خداوند توکل کنید، خداوند میتواند زراعت و کار شما را توسعه ببخشد. در نگاه معنویگرایی که توسعه و پیشرفت اسلامی بر آن متکی است، یک ضلع پیشرفت و نمو اصلاً برعهده خداوند است. اگر ما این را باور داشته باشیم، خداوند کاری میکند که شما در ۴۰ سال صاحب رکورد شوید و کاری میکند که شما نیرویی تولید میکنید که اصلاً برای جهان غیرقابل حدس بوده است.

اگر تبلیغات بیگانگان نبود که مثل یک پرده جلوی چشم برخی از مردم ما زده شده و رسانههای قدرتمند جهانی باعث شدند تا مردم ما برخی از کارها و تولیدات خودشان را نبینند، متوجه میشدند که اصلاً جامعه جهانی واقعیتهایی را میپوشاند که خودش به آن اذعان دارد! ما مشکلات و مسائلی داریم و علیرغم این مشکلات توانسوز که یکی از مهمترین آنها تحریمهای ۴۵ ساله است، توانستیم به پیشرفتهای مهمی در عرصههای گوناگون دست پیدا بکنیم. بهعنوان مثال ما توانستیم فضای بهداشت را فراگیر بکنیم یا فضای سواد و رفع بیسوادی و تحصیلات تکمیلی را به نقطهای برسانیم که با کشورهای پیشرفته برابری میکند.
اگر به ما دروغ نگویند و ما بتوانیم واقعیتهای جامعه خودمان را ببینیم و بپذیریم، میبینیم که کشور ما در سایه انجام دستورات دینی و ممنوعیتهایی که یک جامعه را افسارگسیخته میکند مثل بیعفتی و الکل و مخدر و... که البته مواردی در جامعه ما وجود دارد، اما بالاخره سیستم سعی میکند مانع گسترش آنها شود، یک جامعه سالم و آدمهای سالمی را پدید بیاورد که در کنار همدیگر میتوانند به همدیگر امنیت بدهند. این جامعه در چنین فضایی اگر تلاش خود را بیشتر بکند و اگر فساد و رانت و خیلی مسائلی که متأسفانه افراد مسئولِ بیمسئولیت به آن دامن زدهاند از جامعه ما زدوده بشود، جامعه ایرانی میتواند یک رشد بزرگی را در زمان کوتاه تجربه بکند. این آیه دارد میگوید خداوند برکتی میدهد که خود مؤمنین در درون جامعه تعجب میکنند و از بیرون نیز دشمنان ــ که دارند این رشد و پیشرفت را نگاه میکنند ــ هر روز بر غیظ آنها افزوده میشود.
در حقیقت قرآن کریم میفرماید جامعه دینی باید اینگونه «اشدّاء علی الکفار» باشد. منظور از این عبارت در واقع یک رویکرد است؛ یعنی رویکرد شما اینگونه باید باشد. دشمنانی هستند که قرآن کریم در آیه ۱۲۰ سوره بقره درباره آنها میفرماید: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ: یهود و نصارى هرگز از تو راضى نمىشوند تا آنکه از آیینشان پیروى کنى»؛ یعنی اصلاً از شما راضی نمیشوند تا مگر اینکه کیش و آیین آنها را قبول بکنید و در چهارچوب فکری آنها قرار بگیرید؛ کمااینکه الآن نماد دشمنی با اسلام که صهیونیسم است، کاری به کار کشورهای حوزه خلیج فارس و دولتهای بزرگی که نام اسلامی را یدک میکشد ندارد، علتش هم این است که این دولتها فیالواقع از صهیونیسم تبعیت میکنند.
ما همانطور که مسیحیت و یهودیت صهیونیسم داریم، مسلمان صهیونیسم هم داریم و اینها دقیقاً در اشکال مختلف – به اسم پیمان بزرگ قرن، پیمان ابراهیم و... – به دنبال سازش با جریان صهیونیسم بودهاند و امروزه که ما دردناکترین اتفاقات را در غزه میبینیم، آنها به داد همکیشان خودشان نرسیدهاند و بلکه برعکس، امکانات و تسلیحات هم در اختیار صهیونیستها قرار میدهند و در مجموع از همدیگر راضی هستند! با این حال نسخه قرآن این نیست و معتقد است جامعه دینی باید «اشدّاء علی الکفار» باشد. این خصوصیّت هم تمامی ندارد. عدهای میگویند چه زمانی از این دشمنی دست باید برداشت؟! اگر کسی به قرآن معتقد است، از نظر قرآن این دشمنی همیشگی است. متأسفانه عدهای هستند که با اینکه مسلماناند و اهل نماز و روزه و خمس و حجّ و زکات و... هستند، باز اعتراض دارند که چرا جمهوری اسلامی پرچم مخالفت را بالا گرفته است؟! این در حالی است که پرچم مخالفت دست جمهوری اسلامی نیست، دست قرآن و حضرت رسول صلّی الله علیه و آله است. قرآن میفرماید شما نباید بر دشمنان آسان بگیرید.

تا اینجا «اشدّاء علی الکفار» بود، اما یک جامعه دینی در عین حال «رحماء بینهم» نیز باید باشد. باید بین اجزای یک جامعه دینی، رفاقت و رحم و مروت باشد. هر چقدر شما آیات و روایات را بررسی بکنید، کلمه دیگری غیر از همین آیه برای تعریف روابط اجتماعی مسلمین و روابط کسانی ــ چه مسلمان و چه غیرمسلمان ــ که در یک تمامیّت ملّی زیر پرچم اسلام زندگی میکنند، پیدا نمیکنید. ایران کشور اقوام و مذاهب و ادیان با اغلبیت مسلمان و اغلبیت شیعه است، اما این کشور چند قومی که در آن مذاهب و ادیان حضور دارند، افتخارش در تاریخ این بوده که همواره این اقوام و ادیان با صلح و صفا در کنار هم زندگی کردهاند. این نوع زندگی، برگرفته از یک الگوی دینی و قرآنی است.
در اسلام هر رفتاری که انسانها را به هم دشمن و بدبین و بدخواه میکند، حرام است؛ سوءظنّ، تهمت، غیبت، بدخواهی، حقد، حسد و... حرام است. برعکس هر چیزی که انسانها را به همدیگر نزدیک میکند، در اسلام یا واجب یا مستحب است و توصیه شده است؛ بخشیدن، انفاق بر دیگران، صدقه، خمس، زکات، مواسات، رسیدگی به یکدیگر در شادی و عزا و... از این دست امور هستند. اگر ما به جایی رسیدیم که دیدیم با دشمنان میخواهیم سازش بکنیم و در عین حال بین خودمان دعوا داریم، این جامعه اسلامی نیست. ما گاهی اوقات چنین خصوصیّتی را بین مؤمنین و متدینین و مسلمین مشاهده میکنیم که نمیتوانند با هم رفاقت و اتّحاد بکنند؛ الآن در مقیاسهای جهانی همینگونه است و دولتهای اسلامی نمیتوانند با همدیگر اتّحاد و رفاقت بکنند و در عین حال با دشمنان اهل رفاقت و سازش هستند. حالا شما همین را در مقیاسهای کوچکتر مثل جامعه و خانواده و یک جمع خویشاوندی مورد توجه قرار بدهید؛ در تمام این مقیاسها، ملاک همین است که قرآن کریم بیان فرموده است؛ آن کسی که باید با او سر ناسازگاری داشت، دشمن است و در اینجا هم منظور «دشمنِ دین» است؛ یعنی افراد در یک خانواده و جامعه نباید دشمن هم بشوند، ما در یک جامعه و یک شهر و یک خانواده دشمن هم نیستیم و اسبابی که ما را دشمن همدیگر کرده است، در حقیقت رسانه و کوتاهیها و بدخُلقیهای خود ماست که باید برطرف بشود.

گاهی کسانی پیدا میشوند که به ایرانیها برچسبهایی میزنند و یک موج منفی راجع به ایرانیّت یا جامعه مسلمان منتقل میکنند! معلوم است که این یک برنامه هدفمند است؛ چون میدانند که در قرآن، جامعه دینی یک جامعهای است که بین افراد آن همدلی و رحم و مروّت وجود دارد و چنین جامعهای یک جامعه پویا و زنده است. طبیعی است که چنین جامعهای را هدف قرار میدهند و چنان راجع به مردم ایران بد میگویند که خروارها محبت و همدلی که بین مردم ایران وجود دارد، اصلاً دیده نمیشود و این در حالی است که ما در جامعه ایرانی بسیاری از خیّرین اعم از مدرسهساز و مسجدساز و... را داریم که کارشان در جامعه در یک مقیاس میلیونی این است که دست همدیگر را بگیرند یا بسیاری از افراد را داریم که کارشان این است که خدمات مددکارانه و داوطلبانه برای نیازمندان و سالمندان و معلولان و... انجام میدهند یا بسیاری از پزشکان را داریم که خدمات بیمرز و رایگان انجام میدهند و اینها همه غیر از بودجههای میلیاردی است که دولت بهعنوان وظیفه ملّی خود برای خدمت به مردم به کار میگیرد.
همه این خدمات داوطلبانه مردمی نشان از این دارد که در دل مردم نسبت به همدیگر «رَحم» وجود دارد و بسیاری از خدمات بر اساس رحم اداره میشود؛ یعنی یک گردش مالی بسیار بزرگی در کشور وجود دارد که صرفاً بر اساس همین رابطه مدیریت میشود و یکدفعه ما میبینیم بسیاری از این خدمات داوطلبانه در بحرانهای طبیعی مثل سیل و زلزله و حتّی ایام خاص مثل عزاداریهای سیدالشهدا علیهالسّلام جلوه میکند. با همه این مصادیق که در حقیقت جلوه «رحماء بینهم» در جامعه ایرانی است، البته عدهای سعی میکنند که به هر طریقی نشان بدهند جامعه ایرانی یک جامعه بیرحم است.
به هر حال مادام که ما بر اساس الگوی قرآنی «اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم» عمل بکنیم، وعده الهی نصر حتماً محقق میشود. این آیه در بیانات حضرتآقا چنان پربسامد است و در مناسبتهای مختلف تکرار شده که من فکر میکنم میتواند بهعنوان یکی از مباحث استراتژیک ایشان برای سامان دادن به جامعهای باشد که میتوان بر اساس آن الگوهای رفتاری شخصی، الگوهای رفتاری اجتماعی و نیز سیاستگذاریهای اجتماعی مختلف طراحی کرد. امیدوارم آن روز برسد.
(۱ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً»؛ ترجمه: محمّد، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند، همواره آنان را در رکوع و سجود می بینی که پیوسته فضل و خشنودی خدا را می طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پیداست، این است توصیف آنان در تورات، و اما توصیفشان در انجیل این است که وجودشان چون زراعتی است که جوانه های خود را رویانده پس تقویتش کرده تا ستبر و ضخیم شده، و در نتیجه بر ساقه هایش [محکم و استوار] ایستاده است، به طوری که دهقانان را [از رشد و انبوهی خود] به تعجب می آورد تا خدا به وسیله [انبوهی و نیرومندی] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [و] خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است.
(۲ سوره بقره، آیهی ۲۴۹؛ « ...چه بسا گروه اندکی که به توفیق خدا بر گروه بسیاری پیروز شدند، و خدا باشکیبایان است...»