1403/10/25
بررسی راهکارهای مقابله با جنگ تبلیغاتی دشمنان و ایجاد مصونیت برای افکار عمومی
با ابزار تحلیل و سواد رسانهای، از چالشها عبور کنیم
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر مردم قم با اشاره به نقش کلیدی قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم در به شکست کشاندن نقشههای تبلیغاتی دشمن بر روی افکار عمومی، مقابله با جنگ تبلیغاتی امروز دشمن را نیز یک کار اساسی دانستند و خطاب به دستگاههای مسئول تأکید کردند: «امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاههای تبلیغاتی ما، برای دستگاههای فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پردهی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمیها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد.» ۱۴۰۳/۱۰/۱۹
رسانهKHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با دکتر عبدالکریم خیامی عضو هیاتعلمی دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) به بررسی راهکارهای مقابله با جنگ تبلیغاتی دشمنان و ایجاد مصونیت ذهنی و ترویج امید اجتماعی در افکار عمومی کشور پرداخته است.
رهبر انقلاب در دیدار اخیر مردم قم تأکید کردند که باید افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیت بخشید. این مصونیتبخشی چه سازوکاری دارد؟ آن قلعه مستحکمی که ذهن و روان مردم را در برابر حملات تبلیغاتی دشمن واکسینه کند، چه مختصاتی خواهد داشت؟
در پاسخ به این سوال، دو نوع پاسخ داریم: یک پاسخ اعتقادی و یک پاسخ از حوزه دانش ارتباطات و رسانه؛ پاسخ اعتقادی را بزرگان به ما آموختهاند و آن این است که اگر انسان به امر بینهایت و لایزال متصل باشد، در برابر طوفانها و بادهای مهیبی که گاه و بیگاه میوزد، بهراحتی آشفته نمیشوید، زیرا به یک امر مستحکم و پایدار متصل هستید و با تکیه بر آن، همیشه آرام خواهید بود. این پاسخ اعتقادی است که بزرگان ما با ادبیاتهای مختلف و دلنشین بیان کردهاند.
اما در حوزه دانش ارتباطات و رسانه، اگر بپرسید ویژگیهای آن قلعه مستحکم چیست که افراد بتوانند آرامش روحی و روانی داشته باشند و در برابر انواع اطلاعات و تصاویر دچار مشکل نشوند؟ یکی از پاسخها این است که افراد باید بتوانند در مواجهه با تعارضها و تناقضهای اطلاعات و پیامهای دریافتی بهسرعت از آنها عبور کنند. آنها باید قادر باشند ناسازگاریهای موجود در اطلاعات دریافتی خود را تدبیر کرده و از آنها عبور کنند، با استفاده از ابزارهای تحلیلی، اصول پیشینی که دارند و اعتماد متقابل بین خود و دیگران یا رسانههای مورد اعتماد. چرا که در دوران ما، همواره در معرض تعارضها و تناقضها هستیم. ما مدام با پیامها، اطلاعات و تصاویری روبهرو هستیم که بسیاری از اوقات با یکدیگر ناسازگارند. اگر نتوانیم این ناهماهنگیهای شناختی را تدبیر کرده و از آنها عبور کنیم، همواره در ناآرامی و آشفتگی خواهیم بود.
ابزار عبور از این ناسازگاریها شامل داشتن یکسری اصول فکری، اندیشگانی و معرفتی است. همچنین، افراد باید بتوانند با استفاده از ابزارهای تحلیلی و سواد رسانهای، از این چالشها عبور کنند و در این آشفتگیها نمانند تا بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.
در مجموع بهترین راه برای واکسینه کردن افراد در برابر هجمههای رسانهای، در بعد اعتقادی، تقویت ارتباط انسان با عالم ماورا و حضرت احدیت است. در حوزه ابزار نیز، برخورداری از مهارتهای تشخیص و تحلیل رسانهای اهمیت دارد. برای اینکه افراد بتوانند در این زمینه به افکار عمومی کمک کنند، معمولاً پیشنهاد میشود که زمینههای اعتماد متقابل را فراهم کنند. این اعتماد متقابل میتواند میان مردم و رسانهها، مردم و مردم و همچنین مردم و حاکمیت برقرار شود.
اگر این اعتمادها برقرار باشد، به معنای وجود یک زیرساخت ارتباطی مؤثر و پایدار است. در این صورت، وقتی اتصالات به ریشهها و یکدیگر برقرار باشد، افراد در مواجهه با طوفانها و حجمهای اطلاعاتی از بیرون، با تکیه بر این ریشهها و همچنین بر یکدیگر، بهسادگی تحت تأثیر قرار نمیگیرند و همراه با این طوفانها نخواهند شد. این مجموعه نکات بسیار مطولی دارد اما ما در مقام پاسخ، به صورت کوتاه و کلی به سوال شما اشاره کردیم.
رهبر انقلاب متذکر شدند امروز کار اصلی دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی پاره کردن پرده توهم اقتدار دشمن است. اولا این پردهی توهم اقتدار دشمن چرا ایجاد شده است؟ راههای از بین بردن آن چیست؟
مستحضرید که ما در روزگاری به سر میبریم که غلبه تصویر بر دیگر فرهنگهای ارتباطی مشهود است. فرهنگ بصری به قدری بر دیگر اشکال ارتباطی سایه افکنده که حتی جدیترین مفاهیم و واقعیات نیز اکنون در قالب تصویر، سرگرمی و بازی ارائه میشوند و مقاصد خاص خود را پیش میبرند. این بدان معناست که ابزارها و امکانات تصویریسازی، سرگرمیسازی و بازیسازی از اهمیت بالایی برخوردارند و به تعبیر مقام معظم رهبری، میتوانند پردههای توهم را ایجاد کنند.
فناوریها و امکانات موجود در اختیار کسانی است که این فناوریها را اختراع کردهاند و علاوه بر آن، سرمایهگذاریهای طولانیمدت و حرفهای روی آنها انجام دادهاند. همچنین، آموزشهای متنوعی در نظامهای بوروکراتیک و اقتصادی که در خدمت تصویر هستند، وجود دارد اما واقعیت این است که بسیاری از روشهایی که این رسانهها به کار میبرند، سابقهای دیرینه در تاریخ بشر دارند.
در ادبیات قرآنی، یکی از کارهای شیطان تزیین قبیحهاست؛ یعنی زشتیها را زیبا جلوه دادن. این زیباسازی امور زشت، تاریخی طولانی دارد که نقطه آغاز آن مشخص نیست؛ برای مثال، در داستان خلقت حضرت آدم(ع)، میتوان میوهای را تزیین کرد و آن را بهعنوان میوهای برای خلود یا معرفت معرفی کرد. این بازنماییهای کج و معوج از کارهای شیطانی است که زشتیها را به زیبایی تبدیل میکند. برای مثال در قصه گوساله سامری، تغییر صدایی که ازطریق عبور باد از روزنههایی که سامری در جسم گوساله تعبیه کرده بود، ایجاد میشد که جماعت متوهمانه گمان میکردند یک امر قدسی در حال شکلگیری است. در اینجا یک بازنمایی شکل میگیرد.
امروز نیز همین فرآیند درحال انجام است. با استفاده از انواع و اقسام تکنیکهای روز، تبدیلها، تغییرات و تزیینات انجام میشود و به همین دلیل، پردهای ضخیم و فریبنده بر روی زشتیها و مشکلات اجتماعی کشیده شده است. ترکیب سرمایه، رسانه و هنر با فناوری، نمایی زیبا و فریبنده روی بسیاری از بنبستهای اخلاقی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی نظام سلطه ایجاد کرده است.
این پرده دو کار انجام میدهد: اول، پوشاندن آنچه در پس آن قرار دارد و دوم، ارائه تصاویری زیبا که توجه جامعه بشری را به خود جلب میکند. بسیاری از افراد بهجای درک واقعیت پشت این پرده، تنها درگیر زیباییهای آن هستند. این امر باعث میشود که سوالاتی درباره وضعیت اجتماعی و دیکتاتوریها مطرح نشود و آنها آزادی قلمداد میشوند و بسیاری از روانپریشیها تحت عنوان آرامش گزارش شوند.
ترکیب سرمایه، هنر و رسانه و فناوری بسیار زیباست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگرچه عبور از این پرده ممکن است اما انجام آن کار دشواری است و تاریخ نشان داده که بشر قرنهاست با این مسئله دست و پنجه نرم کرده است.
هدف قرار دادن امید قطعاً یکی از برنامههای اصلی تبلیغات دشمن است. چگونه این خط امید با این حجم سنگین از تولید محتوا باید زنده بماند و چراغش خاموش نشود؟ رسانه و تبلیغات فارغ از عرصههای دیگر چقدر میتوانند در امیدآفرینی مؤثر باشند؟
در درجه اول، امید معمولاً رابطهای مستقیم با باور و ایمان دارد. این ایمان میتواند به چیزهای مختلفی تعلق داشته باشد؛ از ایمان به خدا در مراتب بالا گرفته تا ایمان به کار فرد، هدفهای زندگی یا حتی اهداف یک کسبوکار. بههرحال، ایمان به چیزی، اعم از مسیر، هدف، گروه، افراد یا مفاهیم ماورایی، میتواند امید را تولید کند. بهویژه، آن دسته از امیدهایی که پایدارتر و عمیقترند، معمولاً از این منبع ایمان تغذیه میکنند.
نکته دوم آگاهی از داشتههاست. وقتی افراد از فرصتها، ظرفیتها، توانمندیها و استعدادهای مادی و فکری خود آگاه نباشند، دچار ناامیدی میشوند؛ بنابراین، آگاهی از داشتهها شرط مهمی برای زنده ماندن امید در شرایط مختلف است.
از سوی دیگر، ما عوامل ناامیدی را نیز داریم. افراد باید ضمن تقویت عوامل امید در خود، عوامل ناامیدی را نیز کنترل و کاهش دهند. به عنوان مثال، در برخی از محاجههای سیاسی غیرحرفهای که گاهی در کشور ما رخ میدهد، برخی جریانها با ایجاد یأس و تیرگی سعی میکنند توجه جامعه را جلب کنند. این افراد با بیان اغراقآمیز نقصها و ضعفهای طرف مقابل، به نوعی سیاهی را میفروشند و در گام بعدی، سطح مطالبات را آنچنان بالا میبرند که از واقعیات فاصله میگیرد. این دو روش معمولاً در منازعات سیاسی دیده میشود و هدف آنها جلب توجه، رأی و کسب محبوبیت در جامعه است. اما این عوامل معمولاً به ناامیدی دامن میزنند که باید کنترل شوند.
علاوه بر این، رسانهها نیز نقش مهمی در شکلدهی به امید و ناامیدی دارند. رسانهها باید چند نکته را مورد توجه قرار دهند: نکته اول صدق است. اگر جامعه احساس کند که رسانهای صادق است، تمایل بیشتری به پذیرش آن خواهد داشت. این احساس ممکن است درباره یک فرد یا یک رسانه ایجاد شود. در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، بهوضوح مشاهده شد که بخش قابلتوجهی از جامعه به صدق آقای دکتر پزشکیان رأی دادند.
دومین نکته این است که رسانهها باید بپذیرند که مقوله رسانه و افکار عمومی امروزه یک دانش پیچیده است. بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها ازسوی افرادی اداره میشوند که پیچیدگی این دانش را درک نمیکنند. این در حالی است که در سطح جهانی، سرمایهگذاریهای عظیم مالی و علمی بر این حوزه انجام میشود و گفتوگو با عموم جامعه نیازمند آداب و دانش تخصصی خاص خود است. در جامعهای مثل ما مراقبتهای نفسانی خاص خود را میطلبد. برخی رسانههای ما دچار خودبسندگی شدهاند و احساس استغنا میکنند.
نکته بعدی مربوط به رسانههای رسمیتر است. این رسانهها باید از قالبهای محدود و تنگنظرانه خارج شوند و با بطن و متن جامعه ایرانی وارد گفتگویی پایدار، متواضعانه و دوسویه شوند. تغییر رویکردها و نگرشها به مقوله رسانه، جامعه و آینده گام اول است. اگر کارگزاران رسانه بتوانند این مقولات را همزمان در خود نهادینه کنند، قادر خواهند بود دانش و مهارت لازم برای جذب مخاطب و تأثیرگذاری را فراهم آورند.
در نهایت، اگر یک رسانه یا دستگاه فرهنگی بتواند تمامی این موارد را در یک چهارچوب صحیح مدیریت کند، قادر خواهد بود امید را تولید کرده یا امید موجود را حفظ و ارتقا دهد.
رسانهKHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با دکتر عبدالکریم خیامی عضو هیاتعلمی دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) به بررسی راهکارهای مقابله با جنگ تبلیغاتی دشمنان و ایجاد مصونیت ذهنی و ترویج امید اجتماعی در افکار عمومی کشور پرداخته است.
رهبر انقلاب در دیدار اخیر مردم قم تأکید کردند که باید افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیت بخشید. این مصونیتبخشی چه سازوکاری دارد؟ آن قلعه مستحکمی که ذهن و روان مردم را در برابر حملات تبلیغاتی دشمن واکسینه کند، چه مختصاتی خواهد داشت؟
در پاسخ به این سوال، دو نوع پاسخ داریم: یک پاسخ اعتقادی و یک پاسخ از حوزه دانش ارتباطات و رسانه؛ پاسخ اعتقادی را بزرگان به ما آموختهاند و آن این است که اگر انسان به امر بینهایت و لایزال متصل باشد، در برابر طوفانها و بادهای مهیبی که گاه و بیگاه میوزد، بهراحتی آشفته نمیشوید، زیرا به یک امر مستحکم و پایدار متصل هستید و با تکیه بر آن، همیشه آرام خواهید بود. این پاسخ اعتقادی است که بزرگان ما با ادبیاتهای مختلف و دلنشین بیان کردهاند.
اما در حوزه دانش ارتباطات و رسانه، اگر بپرسید ویژگیهای آن قلعه مستحکم چیست که افراد بتوانند آرامش روحی و روانی داشته باشند و در برابر انواع اطلاعات و تصاویر دچار مشکل نشوند؟ یکی از پاسخها این است که افراد باید بتوانند در مواجهه با تعارضها و تناقضهای اطلاعات و پیامهای دریافتی بهسرعت از آنها عبور کنند. آنها باید قادر باشند ناسازگاریهای موجود در اطلاعات دریافتی خود را تدبیر کرده و از آنها عبور کنند، با استفاده از ابزارهای تحلیلی، اصول پیشینی که دارند و اعتماد متقابل بین خود و دیگران یا رسانههای مورد اعتماد. چرا که در دوران ما، همواره در معرض تعارضها و تناقضها هستیم. ما مدام با پیامها، اطلاعات و تصاویری روبهرو هستیم که بسیاری از اوقات با یکدیگر ناسازگارند. اگر نتوانیم این ناهماهنگیهای شناختی را تدبیر کرده و از آنها عبور کنیم، همواره در ناآرامی و آشفتگی خواهیم بود.
ابزار عبور از این ناسازگاریها شامل داشتن یکسری اصول فکری، اندیشگانی و معرفتی است. همچنین، افراد باید بتوانند با استفاده از ابزارهای تحلیلی و سواد رسانهای، از این چالشها عبور کنند و در این آشفتگیها نمانند تا بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.
در مجموع بهترین راه برای واکسینه کردن افراد در برابر هجمههای رسانهای، در بعد اعتقادی، تقویت ارتباط انسان با عالم ماورا و حضرت احدیت است. در حوزه ابزار نیز، برخورداری از مهارتهای تشخیص و تحلیل رسانهای اهمیت دارد. برای اینکه افراد بتوانند در این زمینه به افکار عمومی کمک کنند، معمولاً پیشنهاد میشود که زمینههای اعتماد متقابل را فراهم کنند. این اعتماد متقابل میتواند میان مردم و رسانهها، مردم و مردم و همچنین مردم و حاکمیت برقرار شود.
اگر این اعتمادها برقرار باشد، به معنای وجود یک زیرساخت ارتباطی مؤثر و پایدار است. در این صورت، وقتی اتصالات به ریشهها و یکدیگر برقرار باشد، افراد در مواجهه با طوفانها و حجمهای اطلاعاتی از بیرون، با تکیه بر این ریشهها و همچنین بر یکدیگر، بهسادگی تحت تأثیر قرار نمیگیرند و همراه با این طوفانها نخواهند شد. این مجموعه نکات بسیار مطولی دارد اما ما در مقام پاسخ، به صورت کوتاه و کلی به سوال شما اشاره کردیم.
رهبر انقلاب متذکر شدند امروز کار اصلی دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی پاره کردن پرده توهم اقتدار دشمن است. اولا این پردهی توهم اقتدار دشمن چرا ایجاد شده است؟ راههای از بین بردن آن چیست؟
مستحضرید که ما در روزگاری به سر میبریم که غلبه تصویر بر دیگر فرهنگهای ارتباطی مشهود است. فرهنگ بصری به قدری بر دیگر اشکال ارتباطی سایه افکنده که حتی جدیترین مفاهیم و واقعیات نیز اکنون در قالب تصویر، سرگرمی و بازی ارائه میشوند و مقاصد خاص خود را پیش میبرند. این بدان معناست که ابزارها و امکانات تصویریسازی، سرگرمیسازی و بازیسازی از اهمیت بالایی برخوردارند و به تعبیر مقام معظم رهبری، میتوانند پردههای توهم را ایجاد کنند.
فناوریها و امکانات موجود در اختیار کسانی است که این فناوریها را اختراع کردهاند و علاوه بر آن، سرمایهگذاریهای طولانیمدت و حرفهای روی آنها انجام دادهاند. همچنین، آموزشهای متنوعی در نظامهای بوروکراتیک و اقتصادی که در خدمت تصویر هستند، وجود دارد اما واقعیت این است که بسیاری از روشهایی که این رسانهها به کار میبرند، سابقهای دیرینه در تاریخ بشر دارند.
در ادبیات قرآنی، یکی از کارهای شیطان تزیین قبیحهاست؛ یعنی زشتیها را زیبا جلوه دادن. این زیباسازی امور زشت، تاریخی طولانی دارد که نقطه آغاز آن مشخص نیست؛ برای مثال، در داستان خلقت حضرت آدم(ع)، میتوان میوهای را تزیین کرد و آن را بهعنوان میوهای برای خلود یا معرفت معرفی کرد. این بازنماییهای کج و معوج از کارهای شیطانی است که زشتیها را به زیبایی تبدیل میکند. برای مثال در قصه گوساله سامری، تغییر صدایی که ازطریق عبور باد از روزنههایی که سامری در جسم گوساله تعبیه کرده بود، ایجاد میشد که جماعت متوهمانه گمان میکردند یک امر قدسی در حال شکلگیری است. در اینجا یک بازنمایی شکل میگیرد.
امروز نیز همین فرآیند درحال انجام است. با استفاده از انواع و اقسام تکنیکهای روز، تبدیلها، تغییرات و تزیینات انجام میشود و به همین دلیل، پردهای ضخیم و فریبنده بر روی زشتیها و مشکلات اجتماعی کشیده شده است. ترکیب سرمایه، رسانه و هنر با فناوری، نمایی زیبا و فریبنده روی بسیاری از بنبستهای اخلاقی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی نظام سلطه ایجاد کرده است.
این پرده دو کار انجام میدهد: اول، پوشاندن آنچه در پس آن قرار دارد و دوم، ارائه تصاویری زیبا که توجه جامعه بشری را به خود جلب میکند. بسیاری از افراد بهجای درک واقعیت پشت این پرده، تنها درگیر زیباییهای آن هستند. این امر باعث میشود که سوالاتی درباره وضعیت اجتماعی و دیکتاتوریها مطرح نشود و آنها آزادی قلمداد میشوند و بسیاری از روانپریشیها تحت عنوان آرامش گزارش شوند.
ترکیب سرمایه، هنر و رسانه و فناوری بسیار زیباست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگرچه عبور از این پرده ممکن است اما انجام آن کار دشواری است و تاریخ نشان داده که بشر قرنهاست با این مسئله دست و پنجه نرم کرده است.
هدف قرار دادن امید قطعاً یکی از برنامههای اصلی تبلیغات دشمن است. چگونه این خط امید با این حجم سنگین از تولید محتوا باید زنده بماند و چراغش خاموش نشود؟ رسانه و تبلیغات فارغ از عرصههای دیگر چقدر میتوانند در امیدآفرینی مؤثر باشند؟
در درجه اول، امید معمولاً رابطهای مستقیم با باور و ایمان دارد. این ایمان میتواند به چیزهای مختلفی تعلق داشته باشد؛ از ایمان به خدا در مراتب بالا گرفته تا ایمان به کار فرد، هدفهای زندگی یا حتی اهداف یک کسبوکار. بههرحال، ایمان به چیزی، اعم از مسیر، هدف، گروه، افراد یا مفاهیم ماورایی، میتواند امید را تولید کند. بهویژه، آن دسته از امیدهایی که پایدارتر و عمیقترند، معمولاً از این منبع ایمان تغذیه میکنند.
نکته دوم آگاهی از داشتههاست. وقتی افراد از فرصتها، ظرفیتها، توانمندیها و استعدادهای مادی و فکری خود آگاه نباشند، دچار ناامیدی میشوند؛ بنابراین، آگاهی از داشتهها شرط مهمی برای زنده ماندن امید در شرایط مختلف است.
از سوی دیگر، ما عوامل ناامیدی را نیز داریم. افراد باید ضمن تقویت عوامل امید در خود، عوامل ناامیدی را نیز کنترل و کاهش دهند. به عنوان مثال، در برخی از محاجههای سیاسی غیرحرفهای که گاهی در کشور ما رخ میدهد، برخی جریانها با ایجاد یأس و تیرگی سعی میکنند توجه جامعه را جلب کنند. این افراد با بیان اغراقآمیز نقصها و ضعفهای طرف مقابل، به نوعی سیاهی را میفروشند و در گام بعدی، سطح مطالبات را آنچنان بالا میبرند که از واقعیات فاصله میگیرد. این دو روش معمولاً در منازعات سیاسی دیده میشود و هدف آنها جلب توجه، رأی و کسب محبوبیت در جامعه است. اما این عوامل معمولاً به ناامیدی دامن میزنند که باید کنترل شوند.
علاوه بر این، رسانهها نیز نقش مهمی در شکلدهی به امید و ناامیدی دارند. رسانهها باید چند نکته را مورد توجه قرار دهند: نکته اول صدق است. اگر جامعه احساس کند که رسانهای صادق است، تمایل بیشتری به پذیرش آن خواهد داشت. این احساس ممکن است درباره یک فرد یا یک رسانه ایجاد شود. در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، بهوضوح مشاهده شد که بخش قابلتوجهی از جامعه به صدق آقای دکتر پزشکیان رأی دادند.
دومین نکته این است که رسانهها باید بپذیرند که مقوله رسانه و افکار عمومی امروزه یک دانش پیچیده است. بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها ازسوی افرادی اداره میشوند که پیچیدگی این دانش را درک نمیکنند. این در حالی است که در سطح جهانی، سرمایهگذاریهای عظیم مالی و علمی بر این حوزه انجام میشود و گفتوگو با عموم جامعه نیازمند آداب و دانش تخصصی خاص خود است. در جامعهای مثل ما مراقبتهای نفسانی خاص خود را میطلبد. برخی رسانههای ما دچار خودبسندگی شدهاند و احساس استغنا میکنند.
نکته بعدی مربوط به رسانههای رسمیتر است. این رسانهها باید از قالبهای محدود و تنگنظرانه خارج شوند و با بطن و متن جامعه ایرانی وارد گفتگویی پایدار، متواضعانه و دوسویه شوند. تغییر رویکردها و نگرشها به مقوله رسانه، جامعه و آینده گام اول است. اگر کارگزاران رسانه بتوانند این مقولات را همزمان در خود نهادینه کنند، قادر خواهند بود دانش و مهارت لازم برای جذب مخاطب و تأثیرگذاری را فراهم آورند.
در نهایت، اگر یک رسانه یا دستگاه فرهنگی بتواند تمامی این موارد را در یک چهارچوب صحیح مدیریت کند، قادر خواهد بود امید را تولید کرده یا امید موجود را حفظ و ارتقا دهد.