1403/09/10
روایت آقای منوچهر متکی درباره کلک آمریکاییها در مذاکرات هستهای
اوباما درباره تامین سوخت ۲۰ درصد نامه نوشت و تعهد داد اما عمل نکرد!


آنچه میخوانید متن مصاحبه برنامه تلویزیونی «جریان» (۱۴۰۳/۹/۷) با آقای دکتر منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران درباره جزئیات این ماجرای عبرت آموز است.


در این صحبت کوتاهی که شما به نقل از رهبر انقلاب بحث کلک را بیان کردید، بعضیها کلک را در آخر ماجرا متوجه میشوند. اما من با توضیحی که خدمت شما میدهم، عرض میکنم که ایشان از ابتدای قصه این موضوع را پی بردند. قصه همانگونه که یک اشارهی کوتاهی شما کردید، از اینجا شروع شد که اوباما نامهای به آقای داسیلوا، رئیسجمهور برزیل و آقای اردوغان، نخستوزیر ترکیه نوشتند. آن موقع همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، ما نیازمند اورانیوم غنیشدهی ۲۰ درصد برای راکتور تهران بودیم. خب قبل از انقلاب، آمریکاییها برای این راکتور سوختش را تأمین میکردند. آرژانتین بود که تأمین میکرد. آمریکاییها فشار آوردند و آرژانتینیها هم به ما این سوخت را ندادند. در چنین شرایطی ما دو کار را با هم شروع کردیم: یکی به دنبال ۲۰ درصد از منابع دیگر بودیم و یکی هم برای تولید ۲۰ درصد یک نهضتی را در داخل آغاز کردیم که خودمان خودکفا بشویم در تولید ۲۰ درصد. آمریکاییها با درک این شرایط آن نامه را نوشتند و در نامه گفتند اگر ایران اورانیوم ۳.۵ درصد تولید شده و ذخیرهشدهاش را همه را یکجا تحویل بدهد به یک کشوری مثل ترکیه، ما کمک میکنیم سوخت ۲۰ درصد ایران تأمین شود.
من با وزیر خارجهی ترکیه و با وزیر خارجهی برزیل صحبت کردم. به ایران آمدند و توضیح دادند. نامهای نوشتیم. آن موقع بنده وزیر خارجه بودم. نامهای نوشتیم خدمت حضرت آقا و این صورتمسئله را بیان کردید. پاسخ ایشان که توسط آقای محمدی گلپایگانی برای ما رسید، خیلی جالب بود. ایشان فرمودند که اگرچه به سخن آمریکاییها اعتمادی نیست، اما من مخالفتی ندارم. خب با این ترتیب، بحثی که به عنوان مبادلهی سوخت مطرح بود، شروع شد.












خب ما متن را نهایی کردیم. فردای آن روز نشست گروه ۱۵ در تهران بود. کشورهایی مثل الجزایر و کشورهای دیگر و برزیل جزو مدعوین بودند. ما آقای اردوغان را هم که جزو گروه نبودند دعوت کردیم. آمدند، اما در قالب یک مراسم جداگانه. در مراسمی جداگانه، سه وزیر خارجه، دبیر شورای عالی امنیت ملی و با حضور رؤسای جمهور و نخستوزیر سه کشور، این توافقنامه، این متن یادداشت تفاهم به امضای سه وزیر خارجه رسید. من فردای آن روز عازم ازبکستان بودم جهت شرکت در اجلاس نشست وزرای خارجهی کشورهای اسلامی.
فردای آن روز آمریکاییها یک پیشنهاد بسیار ضعیف تحریم را به شورای امنیت بردند که به لحاظ محتوایی هیچ چیز نداشت. اما پیامش این بود که پایبندی به توافق مبادلهی سوخت ندارند و آشکار شد که آمریکاییها از ابتدا دروغ گفته بودند و به تعبیر رهبر انقلاب کلک زده بودند. اما هشدار اولیهی رهبر انقلاب و تدبیر درست ایران در گفتوگو با سه کشور، که اتفاقاً هر سه کشور پیشنهادهای ما را که این چارچوب را مستحکم میکرد که فردا ما دچار مشکل نشویم، با ما همراهی میکردند. من لازم است بگویم که هیئت ترکیه به طور ویژه این همکاری را داشت، مخصوصاً بعضی از اعضای هیئت. و این کار صورت گرفت.
آمریکاییها برای اینکه ما را بیشتر ترغیب بکنند، همان موقع نشست مونیخ بود. البته قبل از آمدن وزرای خارجه. موقعی که این بحث مطرح شد، نشست امنیتی مونیخ بود. من هم دعوت بودم و رفتم. در آنجا وزیر خارجهی ترکیه به من گفت که آقای جیمز جونز، مشاور امنیت ملی آمریکا، اینجا در مونیخ است و چند بار به من پیغام داده که میخواهد با شما ملاقات بکند. گفتم من میبایست از قبل مطلع میبودم برای چنین ملاقاتی و لذا من ملاقات نمیکنم. اصرار کرد، گفتم ملاقات نمیکنم. گفت: پس من میتوانم مطالب ایشان را بشنوم و به شما بگویم. گفتم بله. ایشان ملاقات کرد با آقای جیمز جونز و آمد ملاقات من. من و معاون بینالملل من، آقای مهندس آخوندزاده، با هم بودیم. آقای داووداغلو گفت که بله، ایشان تأکید دارد روی نامهی اوباما و اینکه ایران بپذیرد این پیشنهاد را و ۲۰ درصد مورد نیاز ایران تأمین خواهد شد.
من به آقای داووداغلو گفتم که خیلی خوب، به ایشان بگویید که آمریکاییها خودشان این ۲۰ درصد را به ما بدهند و تأمین بکنند. ایشان رفت ملاقات کرد و آمد گفت که کارشناسهای ما میگویند زمان میبرد، تولیدش اینجوری است و آنجوری است و فلان و بهمان و اینها. و درواقع قول اینکه آمریکاییها این را خواهند داد را نداد. اما گفت که جاهای دیگری هستند که تأمین میکنند، بعضاً شما قبلاً تأمین میکردید از آنها، اینها حتماً برای شما تأمین خواهند کرد. یعنی آنجا هم از این فرصت خواستند استفاده بکنند که ایران حتماً بپذیرد این تبادل سوخت را.
در عین حال ما برگشتیم و با احتیاط، همانجوری که گفتم کار را جلو بردیم. فردای آن روز آمریکاییها سر باز زدند و درواقع کلکشان آشکار شد. اما ما اولاً به عنوان اینکه یک پیشنهادی از هر جا به ما برسد بررسی منطقی میکنیم و در چارچوب منافعمان به آن پاسخ میدهیم. مثل اصل مذاکرات در بحث هستهای. ما هیچوقت میز مذاکره را ترک نکردیم. در آنجا هم یک پیشنهادی رسید، من نامه را خواندم. در نامه و در جایی میگوید: من باراک اوباما تعهد میکنم - چون در بالایش ذکر شده بود ممکن است ایرانیها نپذیرند - من تعهد میکنم به عنوان رئیسجمهور آمریکا که این سوخت را تأمین خواهم کرد. و نکرد! یعنی همانطور که رهبر انقلاب گفتند، نه به نوشتهی اینها اعتماد هست و نه به حرفشان اعتماد هست.







