1403/08/19
ریشهی مقاومت لبنان چقدر مستحکم است و چرا؟
حزبالله؛ میراث ماندگار نصرالله
رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری که روز پنجشنبه هفدهم آبان ۱۴۰۳ برگزار شد، با اشاره به اربعین شهادت دبیرکلّ حزبالله لبنان فرمودند: «... مرحوم آقای نصرالله و دیگرِ این شهدای عزیزِ این روزها، اینها حقّاً و انصافاً به اسلام عزّت دادند، به جبههی مقاومت هم عزّت دادند و توانایی و قدرت مضاعف دادند؛ همهی اینها؛ اینهایی که اسم بردیم، هر کدام به حدّی و به شکلی. سیّد عزیز ما خب به مقامات عالیهی شهدا عروج کرد و او خود به آنچه آرزوی آن را داشت رسید، لکن یک یادگار ماندگاری هم در اینجا گذاشت و آن «حزبالله» است. «حزبالله» به برکت شجاعت سیّد و درایت سیّد و صبر و توکّل عجیبی که او داشت، رشد کرد؛ رشد فوقالعادهای کرد و حقیقتاً تبدیل شد به یک تشکیلاتی که دشمنِ مجهّزِ مسلّح به انواع سلاحهای مادّی و بیانی و تبلیغی و رسانهای و غیره، نتوانسته بر آن فائق بیاید و انشاءالله نخواهد توانست فائق بیاید. مرحوم آقای سیّدحسن نصرالله «حزبالله» را به یک چنین موجودی، به یک چنین پدیدهای تبدیل کرده. ... حالا یک عدّهای در خود لبنان و جاهای دیگر، به گمان اینکه حزبالله ضعیف شده، زبان به قَدْح کارهای حزبالله باز کردهاند؛ اشتباه میکنند، اینها دچار توهّمند. حزبالله قوی است و دارد مبارزه میکند. بله، شخصیّت برجسته و مهمّی مثل جناب سیّدحسن نصرالله یا جناب سیّدهاشم صفیالدّین و امثال اینها در بین آنها نیستند امّا [این] تشکیلات با مردان خودش، با قدرت معنوی خودش، با روحیهی خودش بحمدالله حضور دارد و دشمن نتوانسته بر این تشکیلات فائق بیاید، و انشاءالله نخواهد توانست ...» در این گزارش، به ابعاد و ریشههای این میراث بزرگ پرداخته میشود.
سراب شکست حزبالله
ضربات سنگین و دومینووار رژیم صهیونیستی علیه حزبالله با ترور شهید فؤاد شُکر آغاز شد، سپس ماجرای انفجار پیجرها و بیسیمها رخ داد که بر اثر آن، دهها تن از نیروهای مقاومت و مردم عادی در لبنان به شهادت رسیدند و هزاران تن مجروح شدند؛ بعد از آن نیز، در غروب غمبار بیروت، ضاحیه با دهها بمب اهدایی آمریکا به رژیم صهیونیستی بمباران شد که بر اثر آن، سیّدحسن نصرالله ــ دبیرکلّ حزبالله ــ و جمعی از همراهانش به شهادت رسیدند و چند روز بعد هم سیّدهاشم صفیالدّین، در بمبارانی مشابه، ترور شد.پس از این اتّفاقات، صداهایی در منطقه و فراتر از منطقه بلند شد و از پایان حزبالله گفتند. سفیر آمریکا در بیروت، برخی چهرهها و شخصیّتهای لبنانی را جمع کرد و گفت لبنان باید خود را برای مرحلهای جدید ــ که عبارت است از حذف حزبالله ــ آماده کند. البتّه چنین اظهارات و مواضعی چندان نیز جای تعجّب نداشت؛ آنچه حزبالله در حدود دو ماه اخیر تجربه کرد برای از پا درآوردن یک حکومت نیز کافی به نظر میرسید، چه رسد به یک گروه مقاومت!
شناخت عمیق و یک پیشبینی
امّا معدودکسانی که حزبالله را عمیق و دقیق میشناختند، نگاه و نظر دیگری داشتند. رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در پیامی به مناسبت شهادت دبیرکلّ حزبالله، تأکید کردند: «دنیای اسلام شخصیّتی باعظمت را و جبههی مقاومت پرچمداری برجسته را و حزبالله لبنان رهبری کمنظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چنددهسالهی او هرگز از دست نخواهد رفت. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت جهت بخشید، با فقدان او نهتنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و روبهزوال رژیم صهیونی، به حول و قوّهی الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه به پیروزی دست نیافته است. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت.» ۱۴۰۳/۷/۷
آنچه باند جنایتکار حاکم بر سرزمینهای اشغالی و حامیان اصلی آن ــ یعنی آمریکا و دیگر کشورهای غربی ــ از فهم و درک آن عاجز هستند، ماهیّت و هویّت حزبالله است. آنان نمیدانند که با یک گروه صرفاً چریکی و نظامی روبهرو نیستند، بلکه با یک حزبِ به معنای واقعی کلمه اعتقادی و ایدئولوژیک روبهرو هستند که رژیم صهیونیستی را عامل اصلی مشکلات و تهدید شمارهی یک منطقه و جهان اسلام میداند و بر اساس همین نگاه اعتقادی، «شهادت یا پیروزی» را یک راهبرد میداند.
امام خمینی؛ پدر معنوی حزبالله
رژیم صهیونیستی به بهانهی مقابله با مبارزان فلسطینی که آواره شده و در لبنان مستقر بودند، در تابستان سال ۱۳۶۱ به لبنان هجوم برد؛ هجومی که تقریباً مقاومت خاصّی در برابر آن وجود نداشت و ارتش متجاوز صهیونیستی بهسرعت به بیروت رسید و پایتخت را نیز تحت اشغال خود درآورد، دهها شخصیّت برجستهی لبنانی ترور شدند و مردم این کشور نیز به معنای واقعی کلمه تحقیر شدند. در چنین شرایطی، عدّهای از بزرگان شیعیان لبنان به این نتیجه رسیدند که گروههای مقاومت فعلی و فعّال در این کشور، کارایی لازم را ندارند و نیازمند تشکیل یک گروه جدید با مختصّات و ویژگیهای جدید هستند؛ گروهی که اگرچه کاملاً لبنانی بود امّا، در عقیده و راه، از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی الهام گرفته بود.سیّدحسن نصرالله دربارهی نسبت حزبالله و انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی چنین میگوید: «ما، در آن زمان، تحت تأثیر ادبیّات امام خمینی بودیم و همچنان هستیم. این واقعیّت را انکار نمیکنیم که انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن در سال ۱۹۷۹ اثرات عظیمی بر همهی امّت گذاشت. ما هم بخشی از همین امّت بودیم و با این پیروزی، کنش و واکنش درونی پیدا کردیم. یقیناً، ما بهشدّت تحت تأثیر تفکّر امام خمینی، نظرات امام خمینی، روحیّهی امام خمینی، شادابی امام خمینی و، طبعاً به عنوان نتیجهی قطعی، تحت تأثیر ادبیّات امام خمینی قرار داشتیم. امام از حزبالله صحبت میکرد و طبعاً از حزبالله به معنای وسیع کلمه صحبت میکرد و در نتیجه، هر گروه مؤمن به اسلام و فداکار و مجاهدی که به این راه اعتقاد داشت میتوانست خود را «حزبالله» بنامد. ما هم گفتیم خب اسم خودمان را بگذاریم «حزبالله» و بقیّهی اسامی را رها کنیم که شاید از طرف دیگران استفاده شده باشد یا شاید خیلی دقیق بازتابدهندهی عقاید ما در خصوص مرحلهای که در آن به سر میبریم و با آن مقابله میکنیم نباشد.»
این راه، دیوانگی است!
او دربارهی وضعیّت خاصّ آن ایّام و چالشهای طاقتفرسایی که حزبالله در ابتدای تولّدِ خود با آن روبهرو بود نیز میگوید: «سالهای اوّل بسیار سخت و طاقتفرسا بود؛ ولی چون اراده بود و ایمان بود و عزم بود و یقین و اطمینان به درستی راه بود، توانستیم آن سختیهای طاقتفرسا را پشت سر بگذاریم. چرا به اطمینانمان به درستی راه اشاره میکنم؟ دلیلش این است که از همان روزهای اوّل بعضیها میگفتند «رفتن در این راه، دیوانگی است! شماها میخواهید با اسرائیل بجنگید؟ شماها که یک مشت جوان هستید، امکانات خاصّی هم ندارید.» ولی ما به درستی راه ایمان داشتیم و با همین ایمان پیش رفتیم.»
حزب الله نشان داد اگرچه دشمن روی کاغذ و بر اساس محاسبات صرفاً مادّی برتری کامل دارد، امّا چنین دشمنی نیز قابل شکست دادن است اگر رزمندگانی که مقابلش صفآرایی کردهاند، فقط به عوامل مادّی جنگ تکیه نکنند و عنصر ایمان و اعتقاد را نیز وارد عرصهی نبرد کنند. این نسخه و راهبرد جدید جنگی که دیگر فقط مختصّ جنگ نبود و مفهومی فراگیرتر و عمیقتر به نام «مقاومت» نامیده میشد، هر قدر هم دشمن قوی و وحشی بود، قابل شکست دادن نبود.شهید سیّدحسن نصرالله، در طول دورهی طولانی رهبری خود بر حزبالله، «مقاومت» را به مفهومی جذّاب مبدّل کرد؛ مفهومی که دیگر فقط محدود به جامعهی شیعیان نبود و غیرشیعیان لبنان و حتّی آزادگانی در بیرون از مرزهای این کشور نیز جذب آن میشدند.
مثل ققنوس
روند نبرد در چند هفتهی اخیر نشان داد همانطور که رهبر انقلاب تأکید کرده بودند، نهتنها حزبالله در وضعیّت ضعف نیست، بلکه شگفتیهای جدیدی نیز برای دشمن دارد؛ آنقدر شگفت که اتاقخواب نخستوزیر رژیم صهیونیستی هم دیگر برایش جای چندان امنی نباشد. حزبالله از چالش سنگین فقدان سیّد عزیز و دیگر فرماندهان خود خارج شده و با ساختاری جدید و ناشناخته، همچنان تهدیدی مهلک برای رژیم جعلی اسرائیل است؛ نکتهای که از دید رسانههای این رژیم نیز دور نمانده و چندی پیش، یکی از آنها اعتراف کرد: «به ما گفته شد که حزبالله شکست خورده و در هم شکسته است، امّا حزبالله با حملات به پایگاه گولانی ثابت کرد که میتواند مرگبار باشد.»