|گفتوگو|
ورزش قوی، مدیر قوی میخواهد
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در ادامه مطالب پرونده «ایران قوی، ورزش قوی» گفتگویی تفصیلی با دکتر فضلالله باقرزاده، عضو هیات علمی دانشکده تربیتبدنی دانشگاه تهران و نایب رئیس سابق کمیته ملی المپیک و فدراسیون شمشیربازی به بررسی این محورها پرداخته است.
به عنوان اولین سوال؛ رهبر انقلاب در دیدار اخیر گفتند که ورزش را باید جدی گرفت چرا که دارای تأثیر اجتماعی، روانی و دیپلماسی است و یک عمل مهم و اساسی در دیپلماسی عمومی به شمار میرود و مجموعاً کشور را بالا میبرد. در دنیا هم میبینیم که امروز ورزش در عصر حاضر دیگر فقط یک تفنن مبتنی بر پرورش قوای جسمانی نیست؛ بلکه به یک صنعت و فرهنگ تبدیل شده است. از نظر پیشرفت و قوی شدن در ورزش، دستاوردهایی برای کشور ما در عصر حاضر میتواند داشته باشد؟
بسمالله الرحمن الرحیم. گفتگوی ما از یک نقطه خوب آغاز شد: جایگاه ورزش در دنیا. آیا ورزش صرفاً به بدن مربوط میشود یا جایگاه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد؟ حتی از همه مهمتر، جایگاه درمانی نیز دارد. هر یک از این ابعاد ارتباط خاصی با ورزش دارند. به طور خلاصه میتوان گفت که ورزش یک مقوله اجتماعی است که بر روی تمامی پدیدههای اجتماعی تأثیر میگذارد و از آنها نیز تأثیر میپذیرد.
آیا ورزش در فرهنگ جامعه تأثیرگذار است یا نه؟ آیا کارکردهای اجتماعی دارد یا ندارد؟ مثلاً وقتی حسن یزدانی در فینال مسابقات، تیلور آمریکایی را شکست داد، آیا شما احساس پیروزی نکردید؟ مردم احساس نشاط و شادابی کردند؛ اما وقتی شکست خورد، ناراحت شدند. این نشان میدهد که ورزش کارکردهای اجتماعی دارد و مردم را دور هم جمع میکند. ورزش امید به زندگی را افزایش میدهد و آیندهساز است.
آیا وقتی پزشکان میگویند بروید ورزش کنید، به این معنا نیست که ورزش میتواند به سلامت جسمی کمک کند؟ ورزش در تمامی ابعاد تأثیر دارد. حتی در مسائل سیاسی، مانند محرومیت روسیه از المپیک به دلیل حمله به اوکراین. در حالی که توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک، به موضوعاتی مانند اسرائیل اشاره نمیکند، اما ما میبینیم که ورزش در سیاست نیز نقش دارد و سیاستمداران از آن بهرهبرداری میکنند.
بنابراین، ورزش تنها یک فعالیت ورزشی نیست؛ تأثیرات اجتماعی و فرهنگی آن بسیار زیاد است.
آقای دکتر بهعنوان یک چهرهی دانشگاهی در حوزه ورزش، نسبت ورزش با فرهنگ عمومی جامعه چیست و چطور میتواند به تقویت پایههای فرهنگ عمومی کشور کمک کند؟
ببینید، در بخش قبل گفتیم که ورزش اکنون یک مقولهی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. ما باید از ورزش برای بهبود فرهنگ خود استفاده کنیم. نمیگویم که فرهنگ از ورزش جداست؛ بلکه ورزش خود یک مقولهی فرهنگی است. مگر میشود ورزش بر روی بچهها تأثیر نگذارد؟ در ورزش نظم، انضباط و قانون را میبینید. این موارد باید در ذهن نوجوانان و جوانان نهادینه شود. وقتی بچه ورزش میکند، داور آنجا ایستاده و باید در چارچوب قانون رفتار کند. همهی ورزشها برای خودشان قانون و چارچوب خاص دارند. در رشتههای رسمی، همه به هم احترام میگذارند و این احترام باید در جامعه نیز تجلی پیدا کند؛ در خانواده، محله، مدرسه و دانشگاه.
ورزشی که یک مسابقهی فوتبالش ۵۰ میلیون نفر را پای تلویزیون میخکوب میکند، غیر از این است؟ همین بازی پرسپولیس و استقلال، حتی دولتمردان، مسئولین و معلمان ما هم آن را تماشا میکنند. اگر در این مسابقه رفتار زشتی دیده شود، چه تأثیری خواهد داشت؟ آیا میتوانید بچهتان را به استادیومی ببرید که همهاش فحش میدهند؟ این نتیجهاش چیست؟ وقتی داور خطایش را میگیرد، باید ورزشکار به او احترام بگذارد و بگوید که خطا کرده است. این رفتارها در جامعه نیز تأثیرگذار است. نوجوانان لباس پوشیدن، راهرفتن و صحبتکردن ورزشکاران ما را مشاهده میکنند. همهی اینها تأثیر دارد. ما میگوییم ورزش یک مقولهی فرهنگی است و شما این موارد را در بسیاری از ورزشکاران مطرح دنیا نمیبینید.
ورزشکاران ما گاهی به یتیمخانهها میروند و با بچههای بیسرپرست وقت میگذرانند. اینها الگو میشوند و مردم به رفتارهایشان توجه میکنند. یادم است در یکی از المپیکها، چند قهرمان ما که نه قهرمان جهان بودند و نه المپیک، برای رژه بعضیها گفتند که نمیآیند. اما تیم دوندهی معروف جامائیکایی که چهار دوره طلا گرفته بود، بهعنوان پرچمدار کشورش در رژه حاضر شد. رفتار او بسیار تأثیرگذار بود.
اینها نشان میدهد که ورزش بر فرهنگ تأثیرگذار است. اینگونه نباید باشد که ورزشکار در تلویزیون روبروی مربیاش قرار بگیرد و هر چه دلش میخواهد بگوید. کدام ورزشکار در دنیا چنین رفتاری از خود نشان میدهد؟ ورزش یک مقولهی فرهنگی است و تأثیرات اجتماعی دارد. بیدلیل نیست که برخی ورزشکاران مطرح دنیا نمایندهی یونیسف یا یونسکو میشوند. اینها هستند که ورزش کارکردهای اجتماعی خود را به وجود میآورد و احساس غرور و اتحاد بین مردم را افزایش میدهد.
به یاد دارید شبی که آرین سلیمی، تکواندوکار کرمانشاهی، مدال طلا آورد؟ در کرمانشاه چه جشنی ایجاد شد و چه احساسی از غرور به وجود آمد. این احساسات در جامعه تأثیرگذار است و باعث نشاط و امید به زندگی میشود. ورزش کارکردش همین است. مهمترین رویداد ورزشی در دنیا هم المپیک است.
چون مهمترین افتخار ورزشی برای هر کشوری در عنوانداری در المپیک است.
بله، یک مدال برنز المپیک معادل ده مدال قهرمانی جهان است، زیرا شما به تاریخ میپیوندید. در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، بالای دویست کشور حضور داشتند و حدود هفتاد یا هشتاد کشور موفق به کسب مدال شدند. این نشان میدهد که نگاه دنیا به المپیک معطوف است. در طول پانزده روز المپیک، روزانه چند میلیارد نفر از جمعیت کرهی خاکی تماشا میکنند.
کدام پدیدهی اجتماعی میتواند اینقدر توجه جلب کند؟ یادم است که وقتی افغانستان به واسطهی یک ورزشکارش مدال برنز گرفت، چه اتفاقی در آن کشور افتاد. ورزش این است. ما باید از این ظرفیتها استفاده کنیم.
الان دنیا میگوید که سیاست نباید در ورزش دخالت کند. در المپیک هم اصولی وجود دارد که یکی از آنها عدم دخالت سیاست در ورزش است. آیا واقعاً سیاست در ورزش دخالت ندارد؟ قطعاً دارد. ما هم باید از این موضوع بهرهبرداری کنیم.
آیا ورزش جنبههای اقتصادی ندارد؟ در جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، وقتی اسپانیا قهرمان شد، یک شرکت ورزشی حامی آن تیم اعلام کرد که درآمد روزانهاش یک میلیون دلار افزایش یافته است. این نشان میدهد که ورزش چقدر تأثیرگذار است. صنعت ورزش ششمین صنعت دنیا بود و حالا به سومین یا چهارمین صنعت دنیا نزدیک میشود.
از لحاظ گردش مالی.
بله، از نظر گردش مالی. برزیلیها یکی از درآمدهای اصلیشان اعزام بازیکن و فروش آنهاست. در فوتبال ما هم در برههای تعداد زیادی بازیکن خارجی داشتیم. آنها سالیانه میلیونها دلار از کشور خارج میکنند. ما نفت و امکانات داریم، اما در مقایسه با کشورهای دیگر، درآمدمان کمتر است. ورزش اکنون دنیا را درنوردیده و جزو سومین یا چهارمین صنعت دنیا شده است.
بهجای خوبی رسیدیم آقای دکتر. مدیریت ورزش در کشور ما چقدر متوجه این جایگاه هست؟ آیا ما در رسیدن به «ورزش قوی» برای ساختن «ایران قوی» مشکل اصلی مان مدیریتی است یا مالی؟
ببینید، من این را میخواهم خدمت شما عرض کنم. بر خلاف خیلیها که بحثهای دیگری را میکنند، برای ورزش دولت و مجلس و همه واقعاً بسیجاند. شما حتی رهبر معظم انقلاب را ببینید که چه نگرش خاصی به ورزش دارند و چقدر به این بچهها توجه میکنند. چه رئیسجمهور شهید گذشتهی ما، چه رئیسجمهور فعلی، آقای دکتر پزشکیان که فوتبالیست خوبی است. دولت حمایت میکند اما در سطوح پایینتر این تفکر وجود ندارد که بودجه کلان ورزش باید کجا و چطور هزینه شود.
یک مثال میزنم. اخیراً یکی از مسئولین گفت که ما فقط تیمهایی که در بازیهای آسیایی مدال میگیرند را اعزام میکنیم؛ تیمهایی که مدال نمیگیرند نمیبریم. خب من یک سؤال از شما دارم: یک ورزشکار در صورتی میتواند به المپیک برود که سهمیه بگیرد، سهمیه نگیری یا رکوردهای ورودی را نیاوری نمیتوانی به المپیک برسی. سخت است. باید در بازهای پیش از المپیک سهمیه کسب کنی. باید رقابت کنی تا بتوانی. مثل بازیهای آسیایی. بازیهای آسیایی دیگر ورودی ندارد. سهمیه ندارد که مانعی باشد. پس چطور بتوانیم قهرمانان و نیروهای خودمان را برای آن میدان اصلی آماده کنیم؟ چرا نباید شما یک ورزشکار بدمینتون باز را ببری؟ چرا شما نباید یک اسکیباز را ببری؟ چرا نباید مثلاً تیم هندبال را ببری؟ چرا شما نباید مثلاً تیمی که شانس مدال را ندارد ببری، ولی باید برود، هر چهار سال یکبار است. پول نداریم؟ چه کسی گفته پول نداریم؟ مدیریت نداریم. پول هست، دولت حمایت میکند، مجلس حمایت میکند، بالاترین مقام و شخصیتهای مملکتی همه دارند حمایت میکنند.
شما با یک برنامه بروید و بگویید آقا ما اینقدر میخواهیم. همهاش بگوییم چانهی ورزش کوچک است. بله، چانهی ورزش کوچک است. چه کسی چانهی ورزش را کوچک کرد؟ ماها کردیم. والا دولت حمایت میکند، چرا پول خرج نمیکند؟ میلیاردها دارد پاداش میدهد. همین المپیکیهایی که رفتیم، میدانید که ما جزو دو سه کشوری هستیم در دنیا که بالاترین پاداش را میدهیم. پس پول هست.
بنابراین، همه چیز موجود است؛ اما توان مدیریت نیست. ببینید علیرضا دبیر برای فدراسیون کشتی کاری کرد که در دنیا شبیهش وجود ندارد؛ از نظر مدیریت موفق بوده، خوب کار کرده و نتیجه هم گرفته.
آقای هادی ساعی نتیجه گرفته، چهار نفر را برده و چهار مدال گرفته. یک طلا، دو نقره و یک برنز. دو تا دخترمان هم مدال گرفتند و بقیهی کاروان ما هیچچیز نگرفتند. چرا نگرفتند؟ برای اینکه باز هم در این قضیه برنامه نبود.
یعنی معضل اصلی این قصه را شما مدیریت میدانید؟
ما در این مملکت دانشگاه داریم، دانشکده داریم، متخصص داریم، کارشناس داریم. طرف پزشکی خوانده و آمده میگوید من میخواهم مسئولیت در ورزش بگیرم. خب میگوییم، دولت برای تو هزینه کرده، برو کار پزشکیات را انجام بده. برو وضع مردم را از نظر درمان درست کن. ورزشکاران هستند، ما هم نباشیم، اینقدر نیروی بااستعداد و خوب هست.
خیلی امیدوارانه حرف میزنید نسبت به ظرفیت نیروهای ورزشی برای مدیریت.
نمیگوییم که ورزش فقط در دست ورزشیها باشد. ما میگوییم حتی اگر فردی از بیرون دارد میآورد، باید مدیریت را بلد باشد. مدیریت را بلد باشد؛ یعنی چه؟ یعنی در حوزه نیروی انسانی بتواند خوب کار کند، برنامهریز خوبی باشد، سخنور خوبی باشد و اعتبار خوبی بگیرد. ما نمیگوییم که حتماً متخصص ورزش درسخوان است. خب، خیلی از فوتبالیستهای مطرح دنیا هیچوقت مربی خوبی نیستند. الان اشخاصی مثل مورینیو و دیگران را میبینید که موفقترند. با اینکه فوتبالیست خوبی نبودند و فوتبالبازی نکردند، ولی حرفهای هستند.
در این کشور، تمام این مربیان را بروید چک کنید. خیلی از اینها والیبالیست یا بسکتبالیست یا فوتبالیست خوبی نبودند، اما مربی خوبی هستند؛ بنابراین آنچه که مهم است، من نمیگویم که افراد سیاسی نیایند، بیایند. ولی در ردههای دوم از کسانی استفاده کنند که متخصص ورزشاند.
چرا این دانشگاهها را ما به وجود آوردیم؟ چرا ما این دانشکدههای مدیریت ورزشی را به وجود آوردیم؟ من یک مثال میزنم. گاهی وقتها دوستان میگویند که صنعت عمقش خیلی زیاد است. مثل یک اقیانوسی است که عمقش هزار متر است. هر کس در آن برود و بلد نباشد، غرق میشود. اما میگویند ورزش مثل یک اقیانوسی است که عمقش یک سانت است. همه در آن ورزش میکنند و هیچکس هم در آن غرق نمیشود.
حالا میگوییم آقا، استعدادیابی ورزشی چیست؟ میبینیم بلد نیستند. میگوییم آقا، مدیریت چیست؟ میبینیم بلد نیستند. چرا باید یک مسئولی که از بیرون آمده در ورزش، الان مدیریت میکند و میگوید ما فقط کسانی که مدال آوردند را میبریم؟ شما برای چه غیرمدالیها را نمیبرید؟ اگر شما نبرید، دیگر آن رشته را تعطیل کنید، انگیزه وجود ندارد.
ورزشکاری که چهار سال تمرین میکند و قهرمانی بازیهای آسیایی نرود، ارزش پیدا میکند؟ شما فکر میکنید چقدر خرجش میشود. شما ده رشته را بردارید و ببرید، مدال هم نمیگیرند، ولی زمینه را مهیا کنید.
بدمینتون در بازیهای آسیایی مدال نمیآورد، چرا نمیآورد؟ برای اینکه کره هست، چین هست، اندونزی هست، مالزی هست، ژاپن هست. اینها خبرهی دنیایند. اما ورزشکار ما هم باید برود با اینها مسابقه بدهد، تنبهتن بخورد که بتواند باتجربه شود.
کاری که ما در شمشیربازی کردیم، بیست سال برایش دویدیم. حتی در المپیک ۲۰۲۴ پاریس دیدید که تا مرز مدال رفتند و چهارم شدند. البته اگر مقابل مجارستان آن دو سه ضربهشان را میدادند، الان مدال نقرهشان مسجّل بود.
طی ده سال گذشته، همهی دنیا اینها رفتند و هر جام جهانی که بود شرکت کردند، قوی شدند و آبدیده شدند. تجربه، تجربه، تجربه بسیار خوب است. شما اولین مسابقه میبرید، این جوان حذف میشود و بعد میگویید نه به درد نمیخورد، بگذاریدش کنار، به همین راحتی. خب، حالا خیلی از این مسئولین ما این نگاه را دارند، چرا؟ برای اینکه خوب ورزش را درک نکردند.
در این فضا، معضلات و مشکلاتی که حالا خود ورزشکاران بر زبان جاری میکنند، مثل بحث اشتغال و معیشت، کجای این معادلات است؟ اینکه ما یا کسانی که بههرحال در ردههای جهانی موفق میشوند، مدال بگیرند و جایگاهی کسب کنند، عمدتاً این را اعلام میکنند که مشکل معیشت داریم یا مشکل اشتغال داریم. من میخواهم بدانم این ادعا چقدر وارد است یا وارد نیست.
ببینید، من یک نگاهی به این قضیه دارم. خب، در بسیاری از رشتههای ورزشی، مسائل ما باز هم برمیگردد به مدیریت تشکیلات. شرایط متفاوت است. در المپیک چه ورزشکارهایی مدال میگیرند؟ ما میگوییم که در کشتی این پنج نفر مدال میگیرند، حالا برنز، نقره یا طلا. در وزنهبرداری این دو تا مدال میگیرند. ورزش حرفهای هم همین را میطلبد. در تکواندو این چهارتا مدال میگیرند. مجموعاً میشود دوازده تا. یعنی اگر ما این دوازده تا را ساپورت کنیم، میتواند دوازده تا طلا، دوازده تا نقره یا دوازده تا برنز بشود.
حالا ما میگوییم چهارتا طلا، چهارتا نقره، چهارتا برنز. این دوازده تا را از همینالان باید تحت پوشش قرار بدهیم. کشتی این ورزشکار طلاست، چهار سال دیگر. از الان این را تحت حفاظت خودمان قرار بدهیم، حقوق ماهیانه به او بدهیم، زندگیاش را تأمین کنیم، تمریناتش منظم باشد، اردوهایش را حضور داشته باشد و دغدغهی حاشیهای نداشته باشد. این طلاست، تمام شد. این هم نقره است، تمام شد. اینقدر حقوق به او بدهیم و تحت پوشش قرار بدهیم. این را ما میدانیم و خیلی از مسئولین هم میدانند که میتوانند این را در ورزش حرفهای دنیا به این شکل عمل کنند.
و مدل کشورهای دیگر هم در دنیا این است؟
بله، ببینید، آمریکا یک شناگر آورد که به اندازهی تمام دورانی که از ۱۹۴۸ لندن گرفتیم تا ۲۰۲۴، از طلاهای ما بیشتر طلا گرفت؛ فقط یک ورزشکار. شما یک بهداد سلیمی دارید که طلاست، یک حسین رضازاده دارید که پنج دوره طلاست. حسین رضازاده در ۲۰۰۰ سیدنی طلا گرفت، ۲۰۰۴ آتن طلا گرفت، کی رفت؟ ۲۰۰۸ پکن رفت. چرا؟ برای اینکه نتوانستیم از او مراقبت کنیم. مطمئن باشید تا چهار دورهی دیگر هم این طلا میگرفت اگر او را تأمین میکردیم. بهداد سلیمی به همین شکل. خود علیرضا دبیر به همین شکل، خود رسول خادم به همین شکل، خود آن برادران گرایی به همین شکل. خود حسن یزدانی هم همینطور؛ چون او هنوز میتواند برای کشور ما مفید باشد. به این شکل ورزشکار را تحت پوشش قرار میدهند؛ این کاری است که دنیا هم دارد انجام میدهد.
مدل اداره ورزش کشورهایی که در المپیک رتبه بالایی دارند چگونه بوده؟ میتوانید دربارهی تاریخچهی المپیک و روند تغییرات در تعداد ورزشکاران و مدالآوری ایران و کشورهای مختلف توضیح دهید؟
من یک آماری آورده بودم که خیلی جالب است. ببینید، از المپیک ۱۸۹۶ که چهارده کشور در آن حضور داشتند و ۲۵۰ ورزشکار از این چهارده کشور در این المپیک شرکت کردند، تا المپیک ۲۰۲۱ ژاپن، یعنی دورهی قبل، تعداد ورزشکارها به ۱۱۴۲۰ نفر افزایشیافته و بیش از ۳۳۹ ماده مسابقه برگزار شد و بیش از ۲۰۶ کشور دنیا در آن حضور داشتند. ببینید، این المپیک چقدر الان اهمیت دارد. در پاریس، و جالب این است که تقریباً از المپیک آتلانتا به بعد، زن و مرد یکسان شدند. تا قبل از آتلانتا، تعداد مردها از زنها و مواد مسابقاتشان بیشتر بود، ولی از آتلانتا ۱۹۹۶ دیگر افزایش پیدا کرد و با هم برابر شدند. تا این لحظه هم که دارم صحبت میکنم، هر مادهی ورزشی که برای مردها برگزار میشود، برای خانمها هم برگزار میشود که این را میگویند ما یک تبعیض نژادی را از بین بردیم. البته این دیدگاه مسئولین المپیک است. در طول تمام ادوار تاریخ تا این لحظه، آمریکا ۱۰۶۱ مدال طلا گرفته، روسیه ۶۸۰ تا و آلمان ۴۳۸ تا. حالا از المپیک ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴ پاریس. آمریکا در رأس است. البته در طی چند سال گذشته، چینیها مثل یک ماشین آخرینمدل که با ۳۰۰ کیلومتر سرعت دارد، میروند و خودش را به روسیه و آلمان میرسانند. یعنی اینقدر چینیها در ورزش قهرمانی سرمایهگذاری کردند. ما هم با ۲۷ طلا، سی و پنجمین رتبهی دنیا را داریم.
ما از المپیک ۱۹۴۸ به طور رسمی وارد شدیم. البته در المپیک ۱۹۰۰، یک شمشیرباز داشتیم که المپیک در پاریس برگزار میشد. این شمشیرباز هم بچهی سفیر وقت ایران در فرانسه بوده به نام فریدون ملکمخان که همان دور اول حذف شد. میتوانیم بگوییم از ۱۹۰۰، ولی رسماً از ۱۹۴۸ که ۲۷ تا طلا داریم با این سه تا طلایی که گرفتیم و در ردهبندی مجموع طلاها، چون طلاها نقش دارند، یک طلا در مقابل ۵۰۰ نقره میتواند تو را بالاتر نگه دارد و ما رتبهی ۳۵ دنیا را داریم که به اعتقاد من خیلی خوب است.
بهترین المپیکمان، المپیک ۲۰۱۲ لندن بود که سیزده مدال گرفتیم و از این سیزده مدال، هفت تا طلا بود. با این هفت تا طلا، رتبهی ۱۲ دنیا را کسب کردیم که در تمام تاریخ، بهترین رتبهای بود که ما به دست آوردیم. بعد از آن، در ملبورن ۱۹۵۶ بود و پاریس که جدیداً برگزار شد. یعنی ما بهترین المپیکهایمان را داشتیم.
دنیا روی ورزش قهرمانی به این شکل، دارند سرمایهگذاری میکنند. ما هم از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۴ مجموعاً ۸۸ تا مدال گرفتیم که ۲۷ تایش طلا بوده، ۲۹ تا نقره و ۳۲ تا برنز. در ۱۹ دوره در المپیک شرکت داشتیم، دو دوره ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ بهخاطر اینکه اوایل انقلاب بود، با روسها درگیر بودیم دررابطهبا افغانستان و با آمریکا بهخاطر سفارتشان و در ۱۹۸۰ در مسکو و ۱۹۸۴ در لسآنجلس ما حضور نداشتیم.
درهرحال، پرافتخارترین ورزش ما هم کشتی بوده که ۵۵ تا مدال به دست آورده و بعد از کشتی، وزنهبرداری بوده. در شش رشته کلاً مدال گرفتیم: ۱- کشتی، ۲- وزنهبرداری، ۳- تکواندو، ۴- تیراندازی، ۵- دوومیدانی و ۶- کاراته.
ممنونیم از شما آقای دکتر. اگر نکتهای در پایان این گفتوگو هست بفرمایید.
از شما سپاسگزارم برای پیگیری بحث «ایران قوی، ورزش قوی».