1403/04/19
رئیس کمیته امداد امام خمینی مطرح کرد؛
از حوزه حمایت وارد حوزه توانمندسازی شدهایم
رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگو با آقای مرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره)، به بررسی تأکیدات رهبر انقلاب برای توجه به اقشار ضعیف جامعه پرداخته است.
قبل از آغاز بحث میخواستیم خودتان فعالیتهایی که قبل و بعد از انقلاب داشتهاید را توضیح بدهید.
ما خودمان سرمایه نیستیم ولی این خاطرات سرمایه است و برای نسلهای آینده مفید خواهد بود. تاریخ شفاهی هم از همین عرصهها هست. ضمن اینکه از آن طرف هم بالاخره ما باید قدرشناس شخصیّتهایمان باشیم؛ آنهایی که در روند کلّی حرکت جامعه، در ارتقاء جامعه و در سطح بینالمللی تأثیرگذارند، مثل رهبر انقلاب. خوب است که ما هرچه اطّلاعات داریم از پنجاه سال پیش یا شصت سال پیش، در این رابطه گفته بشود تا معلوم شود این شخصیّتی که منشأ چنین تحوّلی بود، چه مسیری را طی کرده و چه سختیها و مرارتهایی را بر جان خریده تا امروز رهبر جامعه شده و در جایگاه ولایت مطلقهی فقیه قرار گرفته و این اندازه در دنیا تأثیرگذار است. اینها برای آینده خیلی خوب است؛ یعنی، هم ما از شخصیّتهایمان قدرشناسی بکنیم، هم به آنهایی که دنبالهرو هستند تا از تجربهها استفاده کنند و بیشترین بهره را از زمان ببرند خیلی کمک کند. از این جهت، من از شما تشکّر میکنم.
بنده در محلّهی نوغان مشهد، در تاریخ بیستم آذر ۱۳۳۱، در یک منطقهی محرومی به دنیا آمدم. حالا چون ایّام شهادت سیّد محرومان، آیتالله رئیسی هم هست، جالب است که عرض کنم من با یک فاصلهی چهل پنجاه متری از ایشان در محلّهی نوغان به دنیا آمدم؛ امّا همدیگر را نمیشناختیم، تا زمانی که آمدیم در قوّهی قضائیّه و با هم ارتباط برقرار کردیم و دیدیم هر دویمان بچّهی نوغانیم؛ به قول مشهدیها، «بچّهنوغان» هستیم. در آنجا دورهی دبستان را طی کردم و بعد هم تا سوّم دبیرستان ادامه دادم و بعد هم رفتیم به حوزهی علمیّه و تقریباً میتوانم بگویم سطح را در حوزهی علمیّه تمام کردم. بعد، به خاطر مشکلات پدرمان که مریض شدند، مسئولیّت خانواده به عهدهی من افتاد و مجبور شدم کار بکنم، تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید که حالا این باز مقولهی بعدی است که بعد از انقلاب کجاها بودیم و به چه صورت بودیم؛ اگر فرصتی بود، خدمتتان عرض میکنم.
امّا در همین فاصلهای که در دوران دبیرستان بودیم، ما با برخی شخصیّتها که تأثیرگذار بودند ارتباط تنگاتنگی داشتیم. من وارد تکلیف شرعی که شدم، مقلّد امام بودم؛ چه شد که مقلّد امام بودم؟ به دلیل اینکه ارتباط داشتیم با رهبر انقلاب که آنجا به عنوان یک طلبهی فاضل، مورد احترام پدرشان از علمای مشهد بودند؛ یا آیتالله طبسی که من یک بخشی از درس طلبگیام را در محضر آیتالله طبسی خواندم؛ یا شهید هاشمینژاد که کانون بحث و انتقاد دینی در مشهد داشتند و صبحهای جمعه، ما بچّهدبیرستانیها میآمدیم آنجا و واقعاً هم استفاده میکردیم؛ یا مرحوم آیتالله محامی که نمایندهی امام در استان خراسان بودند و در روضههای اینها حضور فعّال داشتیم؛ به همین دلیل، ما با بسیاری از این شخصیّتها ارتباط تنگاتنگ داشتیم و اینجور بود که چون قبل از انقلاب، خدمت رهبر انقلاب زیاد شرفیاب میشدیم، ایشان نسبت به ما شناخت داشتند و همین ارتباطها باعث شده بود که از همان لحظهای که وارد تکلیف شدیم و مکلّف شرعی شدیم، مقلّد امام باشیم.
امّا در رابطه با شخصیّت رهبر انقلاب، حقیقتاً ما شیفتهی نحوهی تبیین مسائل اسلامی یا شناختیای بودیم که به عنوان ایدئولوژی اسلامی توسّط ایشان در اختیار ما قرار میگرفت. جلسات ایشان بسیار ماها را اغنا میکرد. حالا اینکه میگویم «ماها را»، چون شاید هزاران نفر مثل بنده در آن جلسات بودند. در جلساتی که ایشان تشکیل میدادند، مباحثشان بیشتر مباحث قرآنی و ایدئولوژیک بود؛ مثلاً برای ما نقل میکردند که طاغوت چیست و در صدر اسلام، در زمان پیامبر عظیمالشّأن اسلام، چه اتّفاقاتی افتاده و بعد از رحلت پیامبر عظیمالشّأن چه اتّفاقاتی افتاد و کربلا از کجا حادث شد، چه شد که پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر آمدند نوهی او را در کربلا به شهادت رساندند و تشریح میکردند آن اتّفاقاتی را که در صحرای کربلا افتاد؛ اینها جاذبههایی در ما ایجاد کرده بود که به لحاظ معرفتی، حقیقتاً به یک نقطههایی رسیده بودیم که در تصمیمسازی برای برنامههای آیندهمان بسیار تأثیرگذار بود. این برنامهها برنامهی مسجد امام حسن مجتبیٰ و بحث تفسیر قرآن صبحهای جمعه بود. سبک ایشان یک سبکی بود که اصلاً جاذبهاش جوری بود که مسجد همیشه پُر بود؛ اگر مثلاً نیم ساعت با تأخیر میرفتیم، دیگر باید در خیابان میایستادیم. البتّه بعداً ساواک تعطیلش کرد؛ بعد از اینکه ما چندین ماه از محضر ایشان استفاده کردیم، ساواک آنجا را تعطیل کرد ولی جاذبهی اینکه ما باید بیشتر از این بزرگان استفاده بکنیم، باز بیشتر شده بود. این نشان داد که برخورد ساواک نهتنها مانع نشد، بلکه جاذبه را بیشتر کرد. یا مثلاً مباحث شهید هاشمینژاد بود که ما آن بحث انتقادی ایشان را میرفتیم، ولی آنجا را هم ساواک تعطیل کرد. یا مباحث آیتالله طبسی بود که ایشان هم در زمان طاغوت ممنوعالمنبر بودند، ولی در مجلس درس خود در مسجد حاجملّاهاشم ــ که درس منطق میدادند و بعد هم درس «معالمالاصول» میدادند و یک گریزی هم به مباحث اخلاقی میزدند ــ در آن گریزی که به مباحث اخلاقی میزدند، باز آن مطالب خودشان را مطرح میکردند.
اینها یافتههای ما بود که به واسطهی همینها، بعد از پیروزی انقلاب، جریانات سیاسی نتوانستند در ما انحراف به وجود بیاورند. میدانید که بعد از پیروزی انقلاب، تحرّکات جریانات سیاسی واقعاً عجیب بود؛ اگر نبود آن خمیرمایهای که در جلسات دینی و معرفتی و تفسیر قرآن رهبر انقلاب به دست آورده بودیم، شاید اتّفاقات تلخی میافتاد. خیلی از دوستان ما که قبل از پیروزی انقلاب در مبارزه بودند و اگر دستگیر هم میشدند، من مطمئن بودم که خطّ مبارزهی اینها سست نمیشود، متأسّفانه بعد از پیروزی انقلاب منحرف شدند، جذب گروهها و جریانات نفاق و مانند اینها شدند. آن چیزی که باعث شد با تفضّل خداوند، مسیری که انتخاب شد تا همین الان که من خدمت شما هستم ادامه پیدا کند، برمیگردد به همان جلسات؛ یعنی آن جلسات مسجدی، آن جلسات قرآنی و آن جلسات معرفتی که بخش عمدهاش جلسات رهبر انقلاب بود. البتّه شهید هاشمینژاد هم بیتأثیر نبودند. یا جلساتی که در منزل مرحوم آیتالله محامی صبحهای جمعه تشکیل میشد و عنوانش روضه بود، امّا شخصیّتهای مبارز هم میآمدند. یا جلسات مرحوم آیتالله طبسی که در مسجد حاجملّاهاشم، شبها بعد از نماز مغرب و عشا تشکیل میشد و درس طلبگی بود.
آنچه ما از رهبر انقلاب میتوانیم بگوییم، تأثیرگذاری ایشان در آماده کردن و فراهم آوردن زمینهی انقلاب در مشهد است. حرف اوّل را در استان، رهبر انقلاب میزدند؛ چرا که هم بیان شیوا، هم تسلّط، هم تألیفات زیادی داشتند، مانند «صلح امام حسن». اصلاً خود این تعبیر رهبر انقلاب در آن کتاب، یعنی «پُرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ»، جاذبه ایجاد میکرد که آدم برود بخواند و وقتی که وارد کتاب هم شدیم، آن قلم زیبای رهبر انقلاب در نوع ترجمه، جوری بود که آدم از اوّل که شروع میکرد، دیگر میخواست تا آخرش بخواند؛ خود این کتاب، یک تاریخ مبارزه بود. یا آن «انسان ۲۵۰ساله»؛ شما فکر میکنید این کتاب مال چه زمانی بوده؟ صددرصدِ مطالبِ این کتاب مربوط به مباحث رهبر انقلاب در قبل از انقلاب بود؛ یعنی مباحثی که در جلسات مشهد داشتند، مباحثی که در نیشابور منبر میرفتند، مباحثی که در بیرجند منبر میرفتند، مباحثی که در مسجد الجواد تهران یا مسجد قبای تهران منبر میرفتند، اینها پیاده شده و امروز در قالب «انسان ۲۵۰ساله» منتشر شده. البتّه بعد از پیروزی انقلاب هم تکملههایی به اینها خورده؛ این سخنرانیهایی که راجع به امام رضا، راجع به امام صادق، راجع به کربلا و اصلاً راجع به استراتژی ائمّهی معصومین در مبارزه و دفاع از انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در فرمایشاتشان داشتند، الان کاملتر شده. میخواهم بگویم تأثیرگذاری رهبر انقلاب در فراهم آوردن زمینه برای نسل جوان، آنهم در مشهد مقدّس، بدین شکل بوده.
شما میدانید سابقهی مشهد مقدّس را؛ به قول استاد محمّدرضا حکیمی ــ که خدا رحمتش کند ــ بنیانگذار «مکتب تفکیک» در حوزهی علمیّهی مشهد بوده؛ یعنی مرحوم آشیخ مهدی اصفهانی که معروف هم بودند، از علما و بزرگان مشهد بودند و تقریباً میتوانیم بگوییم حرف اوّل را در حوزه میزدند. آن موقع ما به دنیا هم نیامده بودیم، ولی آنچه ما از بزرگانمان داریم این است که مرحوم آشیخ مهدی اصفهانی یک انسان اعجوبهای بود؛ یا بزرگانی مثل آشیخ مجتبیٰ قزوینی و آشیخ ملّاهاشم قزوینی و بعد هم آیتالله میلانی که آمدند مشهد و وزن حوزهی علمیّهی مشهد ارتقاء پیدا کرد. در این میدان، پرچم مبارزه را بالا بردن و ولایت را از معنای «دوستی» به مرحلهی «حاکمیّت» و «حکومت» آوردن، کار بزرگی بود که رهبر انقلاب در مشهد انجام دادند. البتّه بنده حلقهی اوّل و دوّم شاگردان ایشان و شاگردان حوزه را میگویم، چون ماها آن موقع طلبه هم نبودیم، به عنوان یک جوان میآمدیم و در جلسات ایشان حضور فعّال داشتیم و پرسوجو میکردیم که جلسات آقا کجا است، به چه صورت است. البتّه آن موقع میگفتیم جلسات «آقای خامنهای» کجا است و سعی میکردیم پیدا کنیم.
حتّی من یادم هست بعضی وقتها میگفتند در نیشابور سخنرانی دارند، پا میشدیم پنج شب میرفتیم نیشابور که از محضرشان استفاده بکنیم. امّا طلبههایی که ایشان در حلقههای اوّل و دوّم پرورش دادند، تعدادی از آنها شهید شدند و تعدادی از آنها در بحث مبارزه واقعاً میداندارهای بسیار خوبی بودند؛ مثلاً شهید کامیاب و شهید موسوی از شاگردان برجستهی رهبر انقلاب بودند که هر دویشان هم روحانی و مبارز بودند؛ و همچنین خیلی از شخصیّتهایی که قبل از انقلاب به زندان افتاده بودند که یکی مرحوم آشیخ غلامرضا اسدی است، یکی هم جناب آقای فرزانه که الان در قید حیاتند.
یک ساواکی فراری تقریباً در سال ۷۷ در شیراز دستگیر شد که وقتی رهبر انقلاب متوجّه شدند این فرد دستگیر شده، میگفتند این اگر خاطراتش را بگوید، از خاطرات فردوست کمتر نیست؛ یعنی یک چنین آدم اعجوبهای دستگیر شده بود. محاکماتش در مشهد انجام گرفت، من هم دادستان مشهد بودم و حکمش هم مشخّص بود دیگر؛ باغی بود و کسی بود که دستش به خون آلوده بود و حکمش اعدام بود. شبی که میخواستیم او را اعدام کنیم، آقای فرزانه و مرحوم آشیخ غلامرضا اسدی و یک تعداد از شاگردان رهبر انقلاب را که در زندان شکنجه شده بودند آوردیم داخل اتاق، گفتیم اینها را میشناسی، خودش را زد به اینکه من نمیشناسم؛ آشیخ غلامرضا اسدی کفششان را درآوردند گفتند این کف پای من است، میبینی گوشت ندارد، این بر اثر شلّاقهای تو بوده؛ باز یکی دیگر آمد گفت به خاطر آن شلّاقهایی که تو به کمر من زدی، کلیهام از کار افتاده؛ هر کدام یک چیزهایی گفتند، آخرش هم انکار کرد، ولی چند نشانی دادند که دیگر سکوت کرد. خیلی اطّلاعات داشت، ولی هر کاری کردیم که اطّلاعاتش را بگیریم نشد؛ چون او یکی از بنیانگذاران ساواک بود و بر اساس فرمودهی رهبر انقلاب، اگر اطّلاعاتش را میگفت، از خاطرات فردوست که الان سه جلد کتاب است کمتر نبود. میخواهم عرض بکنم حلقههایی هم که ایشان در طلّاب پرورش دادند، هر کدام واقعاً سخنگوی آن اسلام ناب محمّدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند که حضرت امام سراغش بودند.
و بعد هم سخنرانیهایی است که در حسینیّهی ارشاد داشتند یا سخنرانیهایی که در تهران و در بخشهای مختلف استانها داشتند. مثلاً در بیرجند که سخنرانی داشتند، دستگیر شدند رفتند شهربانی و مرحوم آیتالله تهامی که از بزرگان بیرجند بودند، وساطت کردند که رهبر انقلاب را آزاد کردند؛ این را در خاطرات مرحوم آیتالله تهامی خواندهام، در زندگینامهی خود رهبر انقلاب نخواندهام. آنجا خواندم که رهبر انقلاب در بیرجند منبر رفته بودند، حالا به هر دلیلی آمدند دستگیرشان کرد بردند شهربانی و آیتالله تهامی که در آنجا نفوذ معنوی بالایی داشتند، وساطت کردند و ایشان از زندان آزاد شد. مجموعهی رفتارهای ایشان و مبارزات ایشان و سختیهایی که کشیدند، شکنجههایی که متحمّل شدند، باعث شده بود واقعاً از هر جهت برای امثال ما که آن موقع جوان بودیم، به عنوان یک الگوی موفّق برای اینکه ما بتوانیم به آن هدفهای کربلا برسیم و کربلا را زنده نگه داریم، عاشورا را زنده نگه داریم، مؤثّر باشند.
در آن دوران قبل از انقلاب، رابطهی شما با ایشان یک رابطهی عمومی بود ــ یعنی شما صرفاً پامنبری ایشان بودید ــ یا رابطهی خاصتری هم شکل گرفت؟
نه، بیشتر رابطهی عمومی بود؛ یعنی در جلسات عمومی شرکت میکردیم؛ مثلاً من با یک تعدادی از دوستان میرفتیم نیشابور پای منبر ایشان، منبر که تمام میشد باز برمیگشتیم مشهد. امّا خصوصی هم خدمت ایشان میرسیدیم و از محضرشان استفاده میکردیم. من یادم هست که با یک تعدادی از دوستانمان رفتیم خدمت ایشان، شب رفتیم منزلشان، خودشان پا شدند چای هم برای ما آوردند. میخواستیم بدانیم نظر حضرت آقا راجع به آن تفسیر سورهی محمّد که فکر میکنم مال جناب آقای حنیفنژاد بود یا آن کتاب عاشورایی که احمد رضایی نوشته بود، به چه صورت است؛ چون بالاخره اینها در میان مبارزین، مسائلی جدّی بود. منتها این مال آن موقعی بود که آن ماجرای اپورتیونیستهای چپنما اتّفاق افتاده بود؛ اینها آن موقع جزو سران مجاهدین بودند و در زندان مشهد بودند. جوری بود که بعضیها درس نهجالبلاغه میدادند، امامجماعت میشدند، امّا در زندان مشهد با چریکهای فدایی خلق هم زندگی مشترک داشتند. مرحوم آقای عسگراولادی و مرحوم آقای شهید لاجوردی هم در زندان مشهد بودند؛ من از مرحوم آقای شهید لاجوردی شنیدم که میفرمودند ما آنجا دیدیم که اینها با هم همغذا میشوند، به اینها گفتیم درست است که ما به لحاظ مبارزه یک استراتژی مشترکی داریم، آنها هم دارند با آمریکا میجنگند، ما هم داریم با آمریکا میجنگیم، آنها دارند با نظام سلطهی طاغوتی ایران مبارزه میکنند، ما هم داریم با آنها مبارزه میکنیم، امّا اصول اسلامیمان را نباید از دست بدهیم، آنها نجسند ــ تعبیرشان این بود ــ و اینها صفشان را جدا کردند؛ بعد که آن اپورتیونیستهای چپنما به وجود آمد و آن بحثهای تقی شهرام مطرح شد و آن اتّفاقی که بعدش افتاد، یک وقت دیدیم که در ماه رمضان اینها دارند روزه میخورند! همینهایی که درس نهجالبلاغه میدادند، همینهایی که امامجماعت بودند، دارند روزه میخورند. آنجا بود که شهید لاجوردی و مرحوم آقای عسگراولادی خطّشان را جدا کردند؛ مشخّص شد که این بنیههای فرهنگی و دینی، اینجا خودش را نشان میدهد. همین چیزها باعث شد که ما رفتیم خدمت رهبر انقلاب و موضع شفّاف ایشان راجع به منافقین این بود که اینها منحرفند و تفسیر قرآن دارند امّا نفهمیدهاند قرآن را یا کار نکردهاند روی قرآن. معلوم میشود که آن دوران جوانی ما بحبوحهی عجیبی بود و انصافاً این معارف و مباحثی که ما به لحاظ معرفتی از ایشان گرفتیم، باعث شد که خیلی از ماها در آن انحرافات گمراه نشویم و مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب، آن خطّ مستقیم ولایت را رها نکنیم.
بعد از پیروزی انقلاب، این رابطه چگونه ادامه پیدا کرد؟
بعد از پیروزی انقلاب، رهبر انقلاب دیگر نسبت به ما شناخت داشتند. بنده تنها هم نبودم؛ یک جمعیّتی بودیم که در جلسات، خدمت ایشان شرفیاب میشدیم و ارتباط تنگاتنگی هم داشتیم؛ مثلاً من روضهی مرحوم آیتالله طبسی میرفتم، روضهی مرحوم آیتالله محامی میرفتم و همهی این دوستان هم میآمدند، جمعهها جلسهی مسجد امام حسن مجتبیٰ بود و بعد هم مسجد کرامت که ایشان امامجماعت بودند، باز بین دو نماز صحبت میکردند؛ لذا ارتباط کاریمان زیاد بود و همدیگر را میشناختیم. البتّه من که کوچک بودم و شاگرد ایشان بودم، امّا رهبر انقلاب خیلی بزرگواری داشتند و این بزرگواریشان الحمدلله در این قسمت همچنان استمرار دارد.
منتها من میخواهم این نکته را هم عرض بکنم که آن موقع، در جریان مبارزه، کسی فکر نمیکرد که به این زودیها انقلاب به پیروزی میرسد؛ این را هم باید در ذهنمان داشته باشیم. مثلاً خود من تا پیروزی انقلاب ازدواج نکردم، درحالیکه وقتی انقلاب پیروز شد، سنّم تقریباً نزدیک به ۲۷ سال بود؛ دلیلش هم همین بود که میگفتیم ما داریم مبارزه میکنیم، بیاییم ازدواج کنیم، فردا بازداشت میشویم، فردا فراری میشویم، بیچاره این زن ما چه گناهی کرده که بیاید گرفتار ما بشود؛ لذا ازدواج نکردیم. یعنی فکر نمیکردیم که سال ۵۷ انقلاب به پیروزی میرسد؛ ولی بنیههایی که کاشته بودند یا دستپروردههایی که رهبر انقلاب در آن موقع در مباحثشان در مشهد داشتند، و بزرگانی که در مشهد بودند که همه در مبارزه واقعاً جلودار بودند، از ما افرادی ساخته بودند که ما حاضر بودیم همهی زندگیمان را بدهیم ولی این مسیرمان بماند، این راهمان بماند، این اماممان بماند؛ یعنی یک چنین حالتی در ماها به وجود آمده بود.
بعد از انقلاب هم اوّلین حکمی که آقا برایتان زدند بحث کمیتهی امداد بود؟
ما در رابطه با اینکه حکم از ناحیهی حضرت آقا باشد، دو حکم داریم؛ یک حکم در اوایل سال ۱۳۹۴ است که با امضای رهبر انقلاب، بنده به عنوان عضو هیئتامنای کمیتهی امداد منصوب شدم و آقای فتّاح هم رئیس کمیتهی امداد شدند، در کنار شخصیّتهای دیگری مثل حجّتالاسلام کازرونی، آقای ترقّی، آقای انواری، سرکار خانم دستجردی و آقای مهندس برقعی که قائممقام کمیتهی امداد و عضو هیئتامنا بودند. این اوّلین حکمی بود که ما از دست مبارک رهبر انقلاب داشتیم.
حکم بعدی هم باز همین مسئولیّت کمیتهی امداد بود که رهبر انقلاب ابلاغ فرمودند و صادر فرمودند، امّا در مسئولیّتهای دیگر هم ایشان در جریان قرار میگرفتند. مثلاً وقتی که من رئیسکلّ دادگستری مشهد شدم، یک دیداری در ملاقاتهای عمومی با ایشان داشتیم که تعبیرشان این بود که چه کار خوبی شد که شما رفتید مشهد و رئیسکلّ دادگستری شدید؛ آن موقع هنوز استان خراسان تقسیم هم نشده بود. یا مثلاً وقتی آیتالله رئیسی بزرگواری کردند و ما به عنوان قائممقام تولیت آستان قدس، افتخار نوکری زائرین حضرت رضا را در مشهد مقدّس پیدا کردیم، در یک جلسهای که بنده حضور داشتم، ایشان به آقای رئیسی خطاب کردند و فرمودند کار خوبی بود که شما ایشان را آوردید قائممقام کردید. و مواردی مشابهِ اینها داشتیم که الحمدلله نشان میدهد در ذهن مبارک حضرت آقا فراموش نشدهایم.
سال ۹۸ که حکم کمیتهی امداد برای شما صادر شد، قطعاً آقا توصیههای مکتوب و شفاهی خطاب به شما داشتند. بفرمایید اولویّتهایی که آقا برای شما قرار دادند در چه حوزههایی بود؟
در رابطه با کمیتهی امداد، در همان حکمی هم که بنده به عنوان عضو هیئتامنا منصوب شدم و آقای فتّاح به عنوان رئیس کمیتهی امداد معرّفی شده بود، توصیههایی کرده بودند. میدانید که ما سه اساسنامه در کمیتهی امداد داشتیم: یکی سال ۶۶ که با حکم حضرت امام است، یکی سال ۸۰ یا ۸۱ ــ تردید از بنده است ــ اساسنامهی آخر هم همین اساسنامهای است که شورای سرپرستی کمیتهی امداد تبدیل شد به هیئتامنای کمیتهی امداد و سرپرست کمیتهی امداد تبدیل شد به ریاست کمیتهی امداد؛ در آنجا توصیههایی کردند و اساسنامهای تصویب شد که به استناد آن اساسنامه، شورا تبدیل شد به هیئتامنا. این اساسنامه هجده مادّه دارد که انصافاً اساسنامهای بسیار قوی است و در آنجا هم مأموریّتهای کمیتهی امداد را قشنگ تعریف کردهاند؛ مثلاً اگر اشتباه نکنم، مادّهی دوّم میگوید منظور از تأسیس کمیتهی امداد شکوفایی استعدادها است یا مادّهی ششم وظایف کمیتهی امداد را مشخّص میکند.
بعد، در حکمی هم که رهبر انقلاب برای بنده صادر فرمودند، دو مسئلهی مهم هست؛ فرمودند علاوه بر آنچه در حکم آقای فتّاح گفته شد، توانمندسازی و ایجاد درآمد باثبات برای تهیدستان، با رعایت حرمت و تکریم، در صدر برنامههای کمیتهی امداد باشد ــ این یک دستور است، توصیه نیست ــ نکتهی بعدی هم اینکه از جوانها استفاده بشود. شما دیدهاید که در همهی جلسات رهبر انقلاب که دولتمردان، متناسب با مناسبتها میآمدند خدمت آقا، ایشان روی بحث جوانگرایی تأکیدات زیادی داشتند. خب این حکمی که حضرت آقا دادند دستور است و ما باید طبق این عمل بکنیم.
علاوه بر این، یک تجربهی چهلسالهای نیز در کمیتهی امداد وجود دارد؛ مرحوم آقای عسگراولادی، مرحوم آقای نیّری، مرحوم آقای حاج ابوالفضل حیدری، جناب آقای انواری، جناب آقای مهندس فتّاح و خیلی از شخصیّتهایی که کار کردند، مثل مرحوم حاج عبدالله والی یا مرحوم آقای شفیق، کارهای بزرگی در این زمینه کردهاند و کمیتهی امداد تجربهی خوبی داشته. ما همهی اینها را بررسی کردیم و به این جمعبندی رسیدیم که با این حکم رهبر انقلاب، ما از حوزهی حمایتی عبور کردهایم و وارد حوزهی توانمندسازی شدهایم. میخواهم بگویم تصویر ذهنی مردم از کمیتهی امداد، الان این است؛ یعنی آن موقعی که ما این جمعبندی را میکردیم، نه الان که دارم با شما صحبت میکنم. آن موقع که داشتیم جمعبندی میکردیم، میگفتیم آیا تصویر ذهنی مردم از کمیتهی امداد این است که صدقات را جمعآوری میکند، سفرهای پهن میکند تا نیازمندها بیایند بنشینند پای سفره غذا بخورند؟ آیا کار کمیتهی امداد این است؟ نه، این تنها یکی از کارهای کمیتهی امداد است. جمعبندی ما این بود که این برای سالمندان، ازکارافتادهها و صعبالعلاجهایی است که دیگر امکانِ درمان ندارند؛ بقیّه باید بیایند در چرخهی اشتغال قرار بگیرند؛ اینجور نباشد که ما به اینها مستمرّی بدهیم، چسبندگی پیدا بکنند، تنبل هم باربیایند.
فرمان رهبر انقلاب توانمند کردن و پشتبندش هم ایجاد یک درآمد باثبات است. این «توانمند کردن» و «درآمد باثبات» ناظر بر این است که ما باید اینها را در چرخهی کار و تلاش و فعّالیّت قرار بدهیم. الحمدلله ما بر اساس همین موضوع، آمدیم سه رکن برای توانمندسازی تعریف کردیم که این سه رکن واقعاً حاصل آن تجربهی چهلساله است: رکن اوّل اشتغال، رکن دوّم مسکن، رکن سوّم که به نظر من اهمّیّتش از رکن اوّل و دوّم کمتر نیست ــ البتّه خودم میگویم مهمتر است، ولی اینجا میگویم اهمّیّتش کمتر نیست ــ فرهنگ خودباوری و خوداتّکائی و دست به زانوی خود گرفتن و روی پای خود ایستادن؛ ما میگفتیم باید این سه رکن را در کمیتهی امداد محور قرار بدهیم، به همراه آن «شکوفایی استعدادها» که در اساسنامه هست. و آن نکتهای که در فرمایشات امام هم بود، خیلی جالب است؛ کار کمیتهی امداد چیست؟ سه مدد است: مدد به حیات، مدد به کار، مدد به زندگی شرافتمندانه؛ لذا این را هم آوردیم در کنار موضوعات این اساسنامه و در کنار این حکمی که برای بنده صادر فرمودند، تا توانمندسازی در صدر برنامههای کمیتهی امداد باشد که الحمدلله کارهای بزرگی هم انجام گرفت.
ما گفتیم درآمد باثبات از کجا درمیآید، دیدیم باید بیاییم در رکن اوّل، یعنی اشتغال؛ دیدیم اگر اشتغال پایدار نباشد، منتهی به درآمد باثبات نخواهد شد. اشتغال پایدار از کجا به وجود میآید؟ از مهارتآموزی؛ پس ما در بحث اشتغال، سه کار باید بکنیم: اوّل مهارتآموزی، دوّم نظارت و بالا بردن کیفیّت محصول و تولید، سوّم هم بازاریابی؛ این منتهی میشود به یک درآمد باثبات، چون دیگر اشتغال پایدار است. در این قسمت هم الحمدلله کارهای بزرگی انجام گرفت. در زمانی که من به عنوان مسئول کمیتهی امداد توفیق نوکری پیدا کردم، جناب آقای دکتر عبدالملکی معاون اشتغال کمیتهی امداد بودند؛ ایشان یک راهبردی را آوردند در مرحلهی اجرا قرار دادند، به عنوان «راهبَر شغلی» و این «راهبَر شغلی» انصافاً خیلی کمک کرد؛ یعنی الان مسیر ما این است که برویم بخش عمدهی اشتغال را در چهارچوب این «راهبَر شغلی» تعریف کنیم. راهبَر شغلی کیست؟ راهبَر شغلی کسی است که هنرمند است، تجربه دارد، مهارت دارد، دوره دیده، مدیریّت دارد، کارآمد است و کارآمدیاش را هم ما در میدان دیدهایم، نه در مقاله نوشتن؛ مقاله نوشتن در جای خودش محفوظ و محترم است، آن را روی چشممان میگذاریم، امّا در میدان باید عملکردش را ببینیم. خب این راهبَر شغلی چه کار میکند؟ ما میآییم با او قرارداد میبندیم، وام را به مددجو میدهیم و میگوییم آقای راهبَر! موادّ اوّلیّهاش را تو تأمین کن، آموزش و مهارت را تو بده، نظارت بر کیفیّت کارش را تو بکن، بازاریابی هم به عهدهی تو. ما موارد زیادی داشتیم که طرف آمده وام اشتغال گرفته، اشتغال هم ایجاد کرده، امّا در بازاریابی شکست خورده؛ قبل از اینکه وام بگیرد فقط پول نداشت، امّا حالا که وام گرفته، هم پول ندارد، هم بدهکار به بانک است. این راهبَر شغلی مشکل ما را حل میکند. تقریباً دو سال پیش بود که ما در دولت شهید بزرگوار، آیتالله رئیسی، حدود پنج هزار نفر از راهبَران شغلی را دعوت کردیم به یک همایش بزرگ در تهران و یک همایش بزرگی راهاندازی کردیم. واقعاً احساس کردیم این راهبَریِ شغلی میتواند ما را به آن هدفی برساند که رهبر انقلاب در حکمشان آوردهاند؛ یعنی توانمند کردن و ایجاد درآمد باثبات که از محلّ اشتغال پایدار بیرون میآید. مثلاً من رفتم به یکی از شهرستانهای خراسان رضوی ــ که اگر اشتباه نکنم، تازه هم شهرستان شده بود؛ نصرآباد ــ دیدم راهبَر شغلی یک خانمی است که تقریباً در پانزده روستا، سیصد شغل ایجاد کرده؛ کارش چه بود؟ گلیمبافی؛ با چند کشور همسایه هم ارتباط داشت و بازاریابی میکرد؛ یک وانت هم داشت که با چند نفر میرفت در روستاها، هم آموزش میداد، هم نظارت میکرد، هم موادّ اوّلیّه را تأمین میکرد. وقتی من این را دیدم، آمدیم مشهد، دعوتش کردیم بردیم پهلوی استاندار و از او تقدیر کردیم. مشابه این راهبَران شغلی الحمدلله زیاد هستند.
یک کار دیگر هم این است که رهبر انقلاب در یک دیدار حضوری در همان سال ۹۸ که خدمتشان شرفیاب شده بودم، فرمودند شما برنامه داشته باشید که در هر سال، یک تعدادی که خودکفا شدهاند، از سطح پوشش کمیتهی امداد خارج بشوند. الحمدلله این یک الگو شد و ما سالانه یک تعدادی را از پوشش کمیتهی امداد خارج کردیم؛ بعضی از سالها بیست هزار نفر، بعضی از سالها سی هزار نفر؛ مثلاً سال قبل، ما از اوّل سال برنامهریزی کردیم و صد هزار مددجو به خاطر اینکه خودکفا شدند، از سطح پوشش خارج شدند و جشنش هم با حضور آیتالله رئیسی در سالن بزرگ وزارت کشور برگزار شد که تقریباً حدود چهل هزار نفر را ما فقط از استان تهران و البرز توانستیم بیاوریم، بقیّهی استانها هم به صورت ویدئوکنفرانس در مراسم بودند و آیتالله رئیسی ــ خدا روحشان را شاد بکند و با پیغمبر و اولیاءالله محشورشان بکند ــ مطالبشان را خیلی با شعف مطرح کردند؛ این یکی از بهترین جلساتی بود که من در آن شرکت کردم. تعدادی از اینها هم که خودکفا شده بودند آمده بودند، بعد حاج آقا با تکتکِ آنها صحبت کردند و میگفتند همین خانمی که مددجو بوده، اینقدر هنرمند بوده که سه سال پیش پنجاه میلیون تومان وام گرفته و الان دویست شغل ایجاد کرده، الان خودکفا شده و از تحت پوشش خارج شده. در آنجا الحمدلله این خیلی مورد قبول قرار گرفت.
من در خیرمقدمی هم که به ایشان عرض کردم، گفتم این صد هزار نفری که ما امروز برای آنها جشن خودکفایی گرفتهایم، سه شاخص دارند. شاخص اوّل اینکه دهکشان تغییر کرده باشد؛ اینکه میگوییم تو خودکفا شدهای، یعنی اگر دهکش یک بوده، الان سه شده باشد یا اگر دهکش دو بوده، الان چهار شده باشد. شاخص دوّم اینکه هجده ماه از تسهیلاتی که ما به او دادهایم گذشته باشد. البتّه بعضی موارد را داشتیم که ما مثلاً پول به او میدادیم، خودروی نیسان میخرید، او دیگر از همان ماههای اوّل خودکفا بود؛ ولی شاید نود درصد مشاغل باید یک مدّتی بگذرد تا به یک مرحلهی درآمدی برسد که ما بگوییم تو دیگر خودکفا شدهای. پس شاخص دوّم اینکه هجده ماه از تسهیلاتی که گرفته بود گذشته باشد. شاخص سوّم اینکه درآمد ماهانهی او باید از میزان مصوبّهی شورای عالی کار که سالانه تصویب میکند، بالاتر باشد. کسی که این سه شاخص را داشته باشد، دیگر خودکفا است و مستمرّیاش را قطع میکنیم. البتّه پشتیبانی میکنیم و به او مشورت میدهیم که باز زمین نخورد، امّا دیگر مستمرّی به او نمیدهیم.
امسال برنامهمان را روی ۱۱۰ هزار نفر گذاشتهایم که انشاءالله تا پایان سال، ما ۱۱۰ هزار مددجوی خودکفا داشته باشیم. یکی از کارهای بزرگی که آیتالله رئیسی کردند این بود که در اوّلین جلسهی شورای عالی اشتغال در سهماههی چهارم سال ۱۴۰۰، تصویب شد که کمیتهی امداد سالانه پانصد هزار اشتغال ایجاد کند که پنجاه درصدش میتواند غیر مددجو باشد؛ چون در اشتغال خانگی و در اشتغال خُرد، به لطف خدا آن تجربهی چهلسالهی قبلی کمیتهی امداد موفّق بوده ــ به من هم برنمیگردد؛ این یک تجربهی چهلساله است که در این قسمت الحمدلله کمیتهی امداد موفّق بوده ــ به استناد این، گفتند پنجاه درصد هم میتواند غیر مددجو باشد. منتها یک شرط گذاشتند که دهکش یک تا پنج باشد؛ یعنی ما الان هم که خدمت شما هستیم، تسهیلاتی که دولت و بانکها دارند به ما میدهند، به افراد غیر مددجو هم تعلّق میگیرد، منتها دهکشان را باید رعایت بکنیم. در برنامهی امسالمان که به همهی استانها ابلاغ کردیم، گفتیم هفتاد درصد مددجو، سی درصد غیر مددجو. اکثر مراجعاتی که به ائمّهی جمعه میشود، به نمایندگان محترم مجلس میشود، به فرمانداریها یا به بخشداریها میشود، کسانی هستند که واقعاً دوست دارند اشتغال پیدا بکنند، امّا زمینهی آن وجود ندارد. به خود من خیلی مراجعه میکردند میگفتند ما میخواهیم ازدواج بکنیم، با خانوادهی دختر هم صحبت کردهایم، پدر دختر هم گفته ما آماده هستیم، منتها چون بیکاری به تو زن نمیدهیم! الحمدلله یک قدمی هم در این قسمت برداشته شد. پس این رکن اوّل از توانمند کردن.
[دریافت فیلم]
این اشتغال پایداری که فرمودید و آن ضابطهای که مصوّب شده بود، چقدر محقّق شده است؟
در سال اوّل که ۱۴۰۱ بود، ما تقریباً ۴۰۳ هزار اشتغال ایجاد کردیم. البتّه اگر تسهیلات بیشتری به ما داده میشد، ما به تعهّدمان عمل میکردیم؛ یک بخشش برمیگردد به تسهیلات. سال قبل که ۳۵ هزار میلیارد تومان به ما دادند، ما توانستیم ۲۷ هزار میلیارد تومانش را جذب کنیم، آنهم به خاطر مشکلاتی که بانکها داشتند؛ میگفتند منابع و مسائل ما همخوانی ندارد و بعد هم تسهیلات ازدواج داریم، تسهیلات فرزندآوری داریم، تسهیلات ودیعهی مسکن داریم؛ روی این جهت، در این قسمت ما نتوانستیم ۳۵ هزار میلیارد تومان را جذب کنیم، ولی پروندهها را به بانکها دادهایم؛ یعنی ما حدود ۹۰ هزار پرونده در بانکها داشتیم که دیگر بانکها دستشان خالی بود و نتوانستند تسهیلات بدهند. اگر اشتباه نکنم، ما سال قبل بیش از ۲۶۳ هزار اشتغال ایجاد کردیم. امسال هم ۳۰ همّت به ما دادهاند و انشاءالله یک رقمی هم استاندارها به ما میدهند ــ از آن سهمی که مربوط به استانداری است ــ که اگر این هم درست بشود، تقریباً حدود ۴۰ همّت میشود؛ لذا ما امیدواریم که امسال هم بتوانیم حدود ۲۶۰ هزار اشتغال ایجاد کنیم.
منتها یک نکتهای اینجا وجود دارد: چرا سال ۱۴۰۱ شما ۴۰۰ هزار اشتغال توانستی ایجاد کنی، امّا سال ۱۴۰۲ این عدد به ۲۶۳ هزار رسید، امسال هم میگویی حدود ۲۶۰ هزار؟ برای اینکه آن موقع سرانه ۵۰ میلیون تومان بود، سال قبل شد ۱۵۰ میلیون تومان. ما اگر بخواهیم اشتغالمان پایدار بشود، با ۵۰ میلیون تومان نمیشود. ما الان نامه نوشتهایم به بانک مرکزی تا در شورای پول و اعتبار تصویب بکند این ۱۵۰ میلیون تومان را ۲۰۰ میلیون تومان بکنند که حالا آنها هم به ما مجوّز دادهاند که تا ۴۰ درصد ما میتوانیم ۳۰۰ میلیون تومان بدهیم. مثلاً یکی میخواهد وانت نیسان بخرد، درحالیکه با ۱۵۰ میلیون تومان نمیتواند؛ اگر شریک بشود، باز درآمدش به آن اندازه نیست که بتواند او را خودکفا بکند. لذا چون سرانهی تسهیلات را بالاتر بردیم، قطعاً آمار اشتغالیافتهها پایینتر میآید. اگر در این قسمت تسهیلات بیشتری در اختیار ما قرار بگیرد، ما زمینهی ایجاد اشتغال بیشتری هم داریم.
البتّه در بحث اشتغال و در بحث بازاریابی کارهای زیادی انجام گرفته. کار جدیدی که ما پارسال کردیم، این بود که «بنیاد حیات» را راهاندازی کردیم که کلّ فعّالیّتهای اشتغال متمرکز بشود در یک بنیادی که با فرماندهی واحد، صددرصدِ کارش اشتغال باشد. یکی دیگر از مشکلاتی که ما در بحث اشتغال داشتیم این بود که چون حدود ۵۳ درصدِ خانوادههایی که تحت پوشش ما هستند، سرپرستشان خانمها هستند و چند بچّهیتیم در دامنشان دارند، اینها اگر بخواهند بروند بیرون اشتغال پیدا بکنند، این بچّهها کجا باید بروند؛ راهبرد ما در اینجا اشتغال خانگی بود. در اشتغال خانگی هم الحمدلله توفیقات خیلی خوبی داشتیم. من چند جا این را مطرح کردم که خودم رفتم در یک خانهای در فامنین همدان، دیدم این مادر قهرمان، پنج بچّهیتیم دارد ــ کوچکش سهساله، بزرگش هجدهساله ــ شوهرش هم در چهلوپنجسالگی تومور مغزی پیدا کرده بود و فُوت کرده بود؛ بعد، چون هنر خیّاطی داشت و خانه مال خودشان بود، شش دستگاه چرخ خیّاطی را با کمک خیّرین آورده بودند در یک اتاق بزرگی گذاشته بودند، خودش پشت یک چرخ خیّاطی کار میکرد و برای پنج نفر از خانمهای سرپرست خانوار هم که تحت پوشش کمیتهی امداد بودند، اشتغال ایجاد کرده بود! این واقعاً خیلی جالب است. دو نفر از بچّههایش هم حافظ قرآن بودند و چون در داخل خانه بود، اجازه نداده بود شغل مادر بودن او نیز کمرنگ بشود؛ شغل مادر بودن شغل اصلی است. راهبرد اشتغال خانگی این برکات را هم برای ما داشت. خب این خانمها میآمدند، ما طرح اشتغالشان را تصویب میکردیم، به بانک معرّفی میکردیم، بانک هم طرحش را تصویب میکرد، به او میگفتند بیا تسهیلات را بگیر، میگفت ضامن ندارم؛ پنجاه میلیون تومان میخواست وام بگیرد، مجبور بود برود یک ضامنی را پیدا بکند بگوید بیست میلیون تومان مال تو، سی میلیون تومان مال من! الحمدلله ما آمدیم با کمک مجلس و دولت، صندوق تضمین اشتغال را هم در سال ۱۴۰۱ راهاندازی کردیم و در سال قبل، تمام مقدّماتش و همهی کارهایش انجام شد؛ خانمهایی که ما طرحشان را تصویب میکنیم میدهیم به بانک و میگویند ما ضامن نداریم، خودمان آنها را ضمانت میکنیم. من میخواهم بگویم این چرخهی اشتغال الحمدلله چرخهی کاملاً قابل قبولی است و با سرعت جلو میرویم.
البتّه فعّالیّتهای دانشبنیان و آزادکاری هم برای ما خیلی مهم است. ما الان نزدیک ۵۰۰ هزار دخترخانمی داریم که در سنین ۳۰ سال تا ۴۵ سال هستند؛ ما آمدیم با هلالاحمر تفاهمنامه امضا کردیم و در قالب «طرح زیتون»، خانههای هلالاحمر برای اینها دورههای مهارتآموزی برگزار کردند و دنبال این هستیم که دورهی پرستاری هم ببینند. الان در خیلی از خانهها افرادی هستند که دنبال پرستار خانگی میگردند، امّا قیمتها بالا است؛ وقتی ما یک مقدار بیشتر در این قسمت فعّال باشیم، همین خانم در این بخش اشتغال پیدا میکند و هم یک خدمتی به جامعه میکند، هم خودش روی پای خودش میایستد. آن آزادکاری را هم ما در برنامههای کاریمان گذاشتهایم؛ مثلاً فعّالیّتهای پهپادی. ما تا الان تقریباً شصت فروند پهپاد دادهایم به افرادی که کِشتهای بزرگ دارند؛ هم مزارعشان را سَمپاشی میکنند، هم کود گیاهی میریزند. بنابراین، در بحث اشتغال، در خیلی از عرصهها الحمدلله حضور فعّال پیدا کردهایم، امّا میخواهیم در برنامهی آیندهمان باز این را فعّالتر کنیم.
رکن دوّم توانمند کردن، بحث مسکن است. ما مشهدیها یک مثلی داریم که میگویند شب گرسنه بخواب، امّا سرت روی بالشی باشد که در خانهی خودت است تا به تو آرامش بدهد. من خودم مستأجری زیاد کشیدم؛ الان هم که دیگر با این رهنهای بالا و اجارههای بالا، مستأجری خیلی سخت است و این طبقات محروم شاید ناامیدانه نسبت به مسکن نگاه میکنند. الحمدلله حالا طرح نهضت ملّی مسکن آمد، قانون جهش تولید مسکن آمد و در زمان ریاست جمهوری آیتالله رئیسی در دولت سیزدهم این کار شکل گرفت و خیلی جاها زیرساختهایش فراهم شده و در بحث مسکن الحمدلله خیلی خوب دارد در کشور کار میشود و امیدواریم که در دولت چهاردهم هم با شتاب بیشتری این حرکت ادامه پیدا کند.
ما در کمیتهی امداد، آمدیم چند تفاهمنامه مبادله کردیم؛ از جمله، یک تفاهمنامه با بسیج سازندگی در قرارگاه امام حسن مجتبیٰ که شامل پنجاه هزار واحد بود که صددرصد در روستاها ساخته بشود. برنامهمان هم این بود که دیگر رسماً اعلام بکنیم با اجرای این تفاهمنامه، ما مددجوی بدون مسکن در روستاها نداریم؛ در این صورت، هم جلوی مهاجرت گرفته میشود و هم در بحث اشتغال، اولویّت را ما به روستاها دادهایم. با توجّه به آن شعار آیتالله رئیسی (رضوان الله علیه) که اقتصاد روستا را باید متحوّل کنیم، تقریباً پنجاه درصدِ اشتغالزاییِ ما در روستاها بود. خب، همهی اینها با هم در این قسمت کمک میکرد. در بحث ساخت آن پنجاه هزار واحد مسکونی، ده هزار واحدش را آقای فتّاح از طریق بنیاد مستضعفان قبول کردند، یک بخش نقدینگیاش را ایشان دادند، یک بخشی را ما دادیم، یک بخشش هم وام تسهیلات قرضالحسنه گرفتیم و ساخت آن ده هزار واحدی که آقای فتّاح قبول کرده بودند، تقریباً دیگر تمام شده؛ یک تعداد کمی مانده که آنهم انشاءالله تا شهریورماه صددرصد تمام میشود. چهل هزار واحد باقی مانده که ساخت پنج هزار واحدش را بنیاد مسکن قبول کرده. البتّه در همهی اینها بنیاد مسکن فعّال بود ــ محور وام تسهیلات مسکن، بنیاد مسکن است و کمک میکند ــ و در ساخت این پنج هزار واحد هم الحمدلله فعّال است. آن ۳۵ هزار واحدی هم که مربوط به بسیج سازندگی است، تقریباً میتوانیم بگوییم ۱۵ هزار واحدش را تا حالا تحویل دادهایم. خلاصهاش را اگر بخواهم بگویم، در دولت سیزدهم، تا همین چندی قبل، ما حدود ۸۰ هزار خانه ساختیم و تحویل مددجوها دادیم و میتوانیم بگوییم که در بخش عمدهی روستاها، ما دیگر مددجوی از دو نفر به بالای فاقد مسکن نداریم. البتّه برای یکنفرهها هم داریم برنامهای تنظیم میکنیم و اگر این تفاهمنامه اجرا بشود، ما دیگر مددجوی بدون مسکن در روستاها نخواهیم داشت. میخواهم عرض بکنم آن شعاری که ما داده بودیم که تا پایان سال ۱۴۰۲ مددجوی بدون مسکن در روستاها نخواهیم داشت، مربوط به دو نفر به بالا است.
یک تفاهمنامهی دیگر نیز که شامل ۳۰ هزار واحد است، با بنیاد مسکن امضا کردهایم برای شهرهایی با جمعیّت زیر ۲۵ هزار نفر. برای شهرهای بالای ۲۵ هزار نفر هم در آخرین جلسهی شورای عالی مسکن ــ که شانزدهمین جلسهی آن بود و در اردیبهشتماه امسال در حضور آیتالله رئیسی تشکیل شد ــ ما حدود ۳۳۸۰۰ واحد مسکونی تحویل دادیم. ما گفتیم هر خانهای آماده شد، کلیدش را بدهید بروند در آن بنشینند، امّا به صورت رسمی در یک مناسبتی رونمایی انجام بدهیم؛ لذا آمدیم در محضر آیتالله رئیسی و در شانزدهمین جلسهی شورای عالی مسکن، این را به صورت رسمی افتتاح کردیم. من هفت پیشنهاد آورده بودم که هر هفت پیشنهاد با یک اصلاحات جزئی تصویب شد و همین دو هفتهی پیش ابلاغ شد که ما بر اساس این ابلاغ هم انشاءالله در شهرهای بالای ۲۵ هزار جمعیّت ــ که متأسّفانه یک مقدار در این قسمت عقبیم ــ فعّال خواهیم شد.
میخواهم عرض بکنم وقتی که ما کلید خانه را میدهیم به عزیزی که سه بچّهیتیم روی دامنش هست و اشک شوق روی صورتش میآید، انگار خدا همه چیز را به ما داده. یک خانم خیّری در همدان ۳۷۰۰ متر زمین داده بود، بعد مؤسّسهی خیریّهی ایتامالمهدی ــ که بانیاش مرحوم آیتالله شهید مدنی و جناب حاج سیّد جواد حجازی هستند که یک سابقهی پنجاهساله در این زمینه دارد ــ آمد پای کار و ۳۲ واحد را در همین پنجشنبهای که پشت سر گذاشتیم تحویل خانوادههایی دادیم که همهی آنها بچّهی یتیم داشتند. آیتالله شعبانی (نمایندهی محترم ولیّفقیه و امامجمعهی همدان) حضور داشتند، استاندار محترم و آقازادهی آقای حجازی تشریف آوردند، ورثهی آن خانمی هم که زمین را تحویل داده بود حضور داشتند؛ واقعاً یک شوق عجیبی در این بچّهها پیدا شده بود و اینکه ما میگفتیم که ما سربازهای رهبر انقلاب و نوکر شما هستیم، این هم هدیهی رهبر انقلاب است، اثربخشی خیلی زیادی داشت. در همان همدان، من در سخنرانی هم گفتم که در دولت سیزدهم، فقط دو هزار واحد مسکونی در استان همدان تحویل داده شده.
و خود این مسکن واقعاً از ارکان توانمند کردن است. ما خیلی از عزیزان را داریم که وقتی مسکنشان را تمام کردیم و تحویلشان دادیم، مخصوصاً در روستاها، دیگر خودشان از تحت پوشش خارج میشوند؛ نه اینکه ما خارجشان بکنیم، خودشان خارج میشوند، چون بالاخره در داخل خانه چهار تا گوسفند دارند، چهار تا مرغ دارند و تا حدودی اموراتشان میگذرد. این پنل خورشیدی هم باز یکی دیگر از برنامههای اشتغال ما است که روی پشتِبامهایشان نصب میشود و ما بنا داریم این را توسعه بدهیم و اگر انشاءالله زمینهاش فراهم بشود، ما بتوانیم سالانه چهل هزار پنل خورشیدی را نصب بکنیم. در مجموع، رکن دوّم توانمند کردن، بحث مسکن است و امسال برنامهمان این است که تا آخر سال، چهل هزار واحد مسکونی را به صورت رسمی انشاءالله مورد بهره برداری قرار بدهیم. البتّه این مختصّ افرادی است که تحت حمایت کمیتهی امدادند؛ در بحث مسکن، ما به غیر مددجو نمیتوانیم خدماتی ارائه دهیم.
چه تعداد مسکن نیاز داریم و چقدر باقی مانده؟
در شهر، فکر میکنم بالای ۲۰۰ هزار واحد مسکونی نیاز داریم؛ یعنی ما امسال که حساب کردیم، معلوم شد که در شهرها حدود دویست و خردهای هزار مستأجر داریم. در روستاها بهندرت مستأجر داریم، ولی در شهرها مستأجرانِ زیادی داریم. انشاءالله با این مصوّبهی شانزدهمین جلسهی شورای عالی مسکن که ابلاغ هم شده و مرتّب داریم پیگیری میکنیم، فکر میکنم اتّفاقات مبارکی خواهد افتاد.
بحث بعدی بحث فرهنگ بود که فرمودید.
رکن سوّم که به نظر من خیلی مهم است، بحث فرهنگ است. ببینید، ما الان تقریباً ۸۴۰ هزار دانشآموز و دانشجوی تحت پوشش داریم؛ یعنی فکر میکنم حدود شصت هزار نفرشان دانشجو هستند، سه چهار هزار طلبه داریم که اینها یتیمند و تحت پوشش کمیتهی امداد هستند، و بقیّهشان دانشآموز در مقاطع مختلف هستند. ما اخیراً یک مراسم در مشهد داشتیم برای بازماندههای از تحصیل در پایهی اوّل و دوّم و سوّم. از این ۸۴۰ هزار نفر، ۱۲۰ هزار نفرشان پایهی اوّل و دوّم و سوّم هستند. خب یک تعدادی از اینها بازماندهی از تحصیل بودند که الحمدلله به لطف خدا یکی از مأموریّتهای ما این است که بتوانیم اینها را فعّال کنیم؛ لذا یک جشنی برای اینها در مشهد گرفتیم، ۴۰۰ نفر از این بچّهها با مادرهایشان آمده بودند که جشنِ خیلی باشکوه و زیبایی بود، خیلی هم تشکّر کردند. پس یکی از برنامههای ما برمیگردد به این دانشآموزان عزیزمان، به این صورت که ما در بحث بازماندگان از تحصیل الحمدلله برنامه داریم و توفیقات خوبی هم داشتهایم و دوستان وزارت آموزشوپرورش هم خیلی تحسین و تقدیر کردند؛ حتّی آقای امانی که در مراسم مشهد کنار من نشسته بودند، فرمودند ما باید از این الگو برای بازماندههای از تحصیل استفاده بکنیم. مخصوصاً در دوران کرونا خیلیها از تحصیل بازماندند که انشاءالله اینها را هم در برنامههایمان خواهیم داشت.
ما الان ۱۰ هزار نخبه داریم که به معنای واقعی کلمه نخبهاند؛ در مقطع دکترا، در مقطع کارشناسی ارشد، در مقطع کارشناسی، در رشتههای ورزشی، در رشتههای هنری. این کار فرهنگی برکات زیادی داشته. در خیلی از استانها که من میروم، مثلاً فرماندار که میآید روبوسی میکند، دَم گوشم میگوید من مددجو بودم! همچنین بعضی از اساتید دانشگاه؛ همین پارسال از یکی از دانشگاههای معروف یک نفر زنگ زد، بعد گفت که من میخواهم شما را ببینم، تشریف آوردند و گفت حاج آقا من الان یک نخبه هستم، استاد هستم، ولی یتیم بودم و بزرگشدهی کمیتهی امدادم. به این جهت، ما در بحث دانشآموزی و در بحث دانشگاه و در بحث نخبگان واقعاً برنامههای خیلی قوی داریم، کارگروه داریم برای نخبهها.
در بحثهای فرهنگی، در قالبِ بردنِ کارهای تربیتی به داخل خانهها و سر سفرههای مددجویان، کارهای ارزشمندی انجام گرفته. با توجّه به تأکیدی که رهبر انقلاب در خصوص مهارتآموزی داشتند، ما با همکاری وزارت آموزشوپرورش، کارمان را شروع کردیم که بچّههای دانشآموز در همین تابستان دورههای مهارتآموزی ببینند و با کمک «بنیاد حیات» که در حوزهی اشتغال و در حوزهی فرهنگی ما فعّال است، انشاءالله بتوانیم این دورههای مهارتی را همینجور ادامه بدهیم و سالانه افزایش بدهیم که همزمان که این عزیزمان دارد تحصیل میکند، بتواند برای آیندهی خودش هم برنامهاش را تنظیم کند.
در بحث اُفت تحصیلی و مشاوره دادن به دانشجویان هم اگر فعّالیّتهایی داشتهاید، بفرمایید.
بله، یکی از برنامههای دیگر ما بحث مشاوره است. مشاوره خیلی مهم است؛ هم آسیبهای داخل خانه را میتواند درمان کند، هم در این قسمت میتواند پیشگیری کند. ما برای مشاوره آمدیم برنامهریزی کردیم، یک مؤسّسهای راهاندازی شد به نام «راه زندگی» یا «رُز» که مجوّزش را از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گرفتیم. این شرکت الحمدلله در مراکز استانها فعّال است و اساتید دعوت میشوند میآیند مشغول به کار میشوند و به مددجوهای ما رایگان مشاوره میدهند و از غیر مددجو هم طبق تعرفههایی که خودشان دارند پول میگیرند. یک حرکت بسیار ارزشمندی بود که البتّه سال اوّل خیلی جا نیفتاده بود، ولی الان انصافاً جا افتاده و مشتریهای زیادی هم داریم و از آن مواردی است که ما برونسپاری هم میتوانیم بکنیم. به نظر من، یکی از مسائل ما در موضوع مشاوره، مشاورهی قبل از ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج است که ما در این زمینه توفیقات خیلی خوبی داشتهایم. من معتقدم که این مراکز مشاوره تقریباً ده پانزده هزار اشتغال ایجاد میکند و در آینده هم این بیشتر خواهد شد؛ از آن طرف هم دسترسی مددجوهای ما به مشاوره به صورت رایگان راحتتر است.
ما سال قبل آمدیم با همین شرکت «رُز» ــ که مال مجتمع اقتصادی خود کمیتهی امداد است ــ قرارداد بستیم که مشاورهی تلفنی را هم برای مددجوهای ما راهاندازی بکنند و یک مشاورهی تلفنی هم الحمدلله راهاندازی شد که مددجو، دانشآموز یا پیشکنکوری، از داخل خانه میتواند این کار را انجام بدهد. ما با چند مورد از شرکتهای دانشبنیان فعّال که انصافاً جوانهای بسیار خوبی هم هستند، همکاری کردیم برای کمک به دانشآموزان پیشکنکوری و با خود این دانشآموزهایی که بازمانده از تحصیل هستند، تماس تلفنی میگیریم. شاید شما باورتان نیاید؛ در سال قبل، اگر اشتباه نکنم، با این دانشآموزها و آنهایی که باید آماده بشوند برای کنکور، بالغ بر هجده میلیون تماس تلفنی گرفته بودند. ما با بنیاد خیریّهی موقوفهی قلمچی تفاهمنامه مبادله کردیم و در خیلی از بخشها الحمدلله توفیقاتی داشتهایم.
قبولی عزیزان ما در دانشگاه فرهنگیان در یک عدد بالایی انجام گرفته. من یادم نمیرود یکی از این عزیزان، دخترخانمی بود از کوهدشت لرستان یا از لرستان که ایشان رتبهی دوّم کنکور کشور بود؛ آمد گفت میخواهم بروم دانشگاه فرهنگیان؛ معاون فرهنگیمان هرچه با او صحبت کرد، دخترخانم گفت نه، مادرم گفته برو معلّم شو، میخواهم معلّم بشوم! در دانشگاه فرهنگیان، الحمدلله ما الان بالای پنج هزار دانشجو داریم که دورهی معلّمی را دارند طی میکنند. البتّه قبولیمان بیشتر از اینها بود، ولی در مصاحبهها بعضیها امتیاز کمتری آوردند. در خود آموزشوپرورش یا اخیراً در مراکز کانون وکلا که دارند آزمون کشوری برقرار میکنند، در همهی اینها الحمدلله حضور فعّال داریم.
این موارد هم توسّط این سیستم کلینیک شرکت «رُز» صورت گرفته؟
نه، آن جدا است؛ آن شرکت «رُز» فقط مال مشاوره است. البتّه در آینده یک برنامههایی برای این قسمت داریم. ولی در خصوص اینها قراردادهایی با شرکتهای دانشبنیان داریم که میآیند با اینها تماس میگیرند و سؤالاتشان را جواب میدهند. البتّه تماس با اینها کار سختی بود؛ اوّل جواب نمیدادند؛ حتّی مادران این بچّهها هم جواب نمیدادند، میگفتند تو کی هستی، از کجا هستی؛ ولی الان دیگر باورشان شده و خیلی خوب دارند همراهی میکنند و توفیقات خیلی خوبی داشتهایم. به جای اینکه ما بیاییم مثلاً هزار نفر نیرو جذب بکنیم و اینها بروند داخل خانهها ــ البتّه ما از مددکارها هم استفاده میکنیم، مددکارها هم خیلی به ما کمک میکنند ــ الان فنّاوری الحمدلله کار ما را خیلی راحت کرده و در قالب این مؤسّسات داریم کارهای فرهنگی خوبی انجام میدهیم که حالا هرچه جلوتر میرویم، تکامل بیشتری پیدا میکند.
نکتهی بعدیای که من میخواستم بگویم، مربوط به بحث تأمین جهیزیّه است. بالاخره بحث جهیزیّه یکی از نکاتی است که در اساسنامه هم پیشبینی شده و برای ما هم خیلی مهم است. در بحث جهیزیّه، ما سال قبل حدود ۸۲ هزار جهیزیّه دادیم. در قالب قانون حمایت از خانواده و فرزندآوری، الحمدلله ما توفیقات خیلی خوبی داشتیم که این دخترخانمها وارد خانهی بخت میشوند و ازدواج میکنند. البتّه امسال در برنامهمان صد هزار جهیزیّه را پیشبینی کردیم، ولی شاید از نظر پشتوانهی مالی محقّق نشود؛ مگر اینکه خیّرینِ بیشتری پیدا بکنیم که همین صد هزار جهیزیّه را عملیّاتی بکنیم. الان در مسیری هستیم که انشاءالله تا هشتاد هزار جهیزیّه را تأمین کنیم؛ ولی اگر بتوانیم، میخواهیم دیگر اصلاً پشتِنوبتی نداشته باشیم برای ازدواج و دخترخانمهایی که ما وظیفهی نوکری آنها را داریم، دخترهای خود ما هستند و زمینهی ازدواج برایشان فراهم است، برای جهیزیّه نمانند. در جهیزیّه هم ما پنج قلم اساسی را به ایشان میدهیم: یخچال، ماشین لباسشویی تماماتومات، تلویزیون، اجاقگاز پنجشعله و جاروبرقی؛ بقیّهی اجناس را هم خودشان تأمین میکنند. تمام اینها هم خرید داخلی است؛ یعنی تمام اینها تولید داخلی است که ما این را داریم انجام میدهیم.
برای اشتغال این بانوان و دخترانی که میخواهند ازدواج بکنند هم کاری انجام میدهید؟
ببینید، اشتغال خانگی و کلّاً اشتغال خانمها جزو برنامههای کاریِ ما است؛ مثلاً اگر طرف اشتغال پیدا کرد و بعد هم ازدواج کرد، این شغل او در جای خودش باقی است.
یکی از این طرحهایی که اشاره کردید و طرح موفّقی هم بوده، آن مؤسّسهی «رُز» است؛ با توجّه به سیستم سنّتی کمیتهی امداد، این سامانه چطور شکل گرفت؟
ببینید، ما الان آن تصویر ذهنی از سیستم سنّتی را باید عوض بکنیم. شاید شما باور نداشته باشید امّا همین دیروز نامهی رسمی از وزارت ارتباطات آمد که به لحاظ ارزیابی فنّاوری و هوشمند کردن، ما در بین ۱۶۲ دستگاه رتبهی دهم را به دست آوردهایم. دو سال قبل که ارزیابی کردند، رتبهمان خیلی پایین بود؛ الحمدلله با تلاشی که همین بچّهها کردند، رتبهی دهم شدیم. تقریباً در طول یک سال و نیم، ما یک کار سنگینی در این زمینه کردیم و با یک تیم خیلی قوی و واقعاً متخصّص، «سیستم امداد هوشمند» یا «سُها» را راهاندازی کردیم. سال ۱۴۰۰، میخواستیم این سیستم را در چهاردهم اسفند که سالروز تأسیس کمیتهی امداد است رونمایی بکنیم، گفتیم آیتالله رئیسی را دعوت بکنیم بیایند؛ من قبل از آن با آقای دکتر زارعپور، وزیر ارتباطات، تماس گرفتم گفتم ما یک چنین کاری میخواهیم بکنیم، یک وقتی بگذارید ما بیاییم پهلوی شما ببینیم این را قبول دارید یا نه؛ ما هم با دوستان مرکز توسعهی فنّاوریمان رفتیم آنجا و ارائه کردیم، چند سؤال داشتند و چند نکتهی تکمیلی، بعد هم گفتند کاملاً تأیید میکنیم و الحمدلله آن کار انجام گرفت.
ما الان با حدود پنجاه دستگاه دیگر به صورت وبسرویس ارتباط داریم. مثلاً اگر الان یکی از مددجوهای تحت پوشش کمیتهی امداد فُوت بکند، به محض اینکه سازمان ثبتاحوال شناسنامهاش را باطل بکند، ما به صورت برخط خبردار میشویم، چون به صورت وبسرویس با آنها ارتباط داریم؛ خب این به ما خیلی کمک میکند برای پایش اطّلاعات. همان سال ۱۴۰۰ که این سیستم راهاندازی شد، ما یک آمادهباشی دادیم به همهی کشور و برای تکتکِ مددکارها هم یک تبلت تهیّه کردیم ــ چون واقعاً میارزید که دیگر از کار سنّتی بیایند بیرون ــ و اصلاحاتی انجام دادیم و از سیستم قبلی که سیستم جامع حمایت بود، مهاجرت کردیم آمدیم در سیستم جدید امداد هوشمند و الحمدلله تا الان توفیقات خیلی خوبی داشتهایم.
الان هر عزیزی که میخواهد بیاید تحت پوشش قرار بگیرد، دیگر نیازی به حضور فیزیکی ندارد؛ وارد سیستم «سُها» میشود، کد ملّی، کد پستی و شمارهی تلفن همراه خود را ثبت میکند، خود سیستم بررسی میکند، اگر دهکش زیر پنج باشد به او اعلام میکند، زیر سه باشد میگوید، بعد ما آدرسها را میگیریم و تازه اینجا کار مددکاران با تحقیقات محلّی ــ یعنی آزمون وسع ــ شروع میشود، بعد هم میآید تحت پوشش قرار میگیرد؛ در نتیجه، دیگر هیچ نیازی نیست که بیاید به کمیتهی امداد مراجعه بکند. در سال ۱۴۰۲، شاید تقریباً ۲۰۰ هزار نفر ــ حالا رقم دقیقش یادم نیست ــ از طریق این سیستم اقدام کردند و دیگر وارد کمیتهی امداد نشدند.
ما در چابکسازی هم الان تقریباً وارد سال پنجم یا ششم شدهایم و از اواخر مسئولیّت برادر عزیزمان آقای فتّاح، دیگر جذب نیرو نداشتهایم ــ البتّه جذب نیرو در حدّ توازنبخشی، بحث خاصّ خودش را دارد ــ و شاید بیش از پنج هزار نفر هم تا حالا بازنشست شدهاند یا مأموریّتشان تمام شده و رفتهاند؛ چرا؟ چون کارها از طریق امداد هوشمند و برونسپاری انجام میشود. ما خیلی از کارهایمان را از طریق برونسپاری داریم انجام میدهیم و به جای اینکه جذب نیرو داشته باشیم، از شرکتهای دانشبنیان متخصّص مورد قبول استفاده میکنیم.
بنابراین، در این بخشِ امدادِ هوشمند هم الحمدلله اتّفاقات خوبی افتاده. الان که بنده خدمت شما نشستهام، داشبورد مدیریّتیمان هر ۲۴ ساعت به من اعلام میشود؛ مثلاً امروز صبح اطّلاعات دیروز به من پیامک شد، مبنی بر اینکه در ۲۴ ساعت گذشته چه تعداد فُوت کردند، چه تعداد جذب کمیتهی امداد شدند، چه تعداد اشتغال پیدا کردند، چه تعداد مستعدّ اشتغالند یا در بحث «طرح اکرام»، مردم چقدر کمک کردند. این واقعاً نکتهی جالبی است که در هر ۲۴ ساعت، آخرین وضعیّت در اختیار ما قرار میگیرد. این هم یک نکتهی قابل توجّه در این قسمت است که ما در هر ۲۴ ساعت، تمام اطّلاعات را داشته باشیم. مثلاً به ما میگوید که در ۲۴ ساعت گذشته، ۶۰۰ اشتغال ایجاد شده. خب این آمار کلّی است و شاید شما بگویید من قبول ندارم؛ خیلی خب، میرویم وارد سیستم میشویم میبینیم این ۶۰۰ اشتغال در کجاها است، در کدام روستا، در کدام شهرستان؛ این سیستمِ ما اینجور هوشمند همه را جواب میدهد. لذا هر خدمتی که انجام میشود، تا در سیستم نیاید ما قبول نمیکنیم و خود این باعث شد که کلّاً کمیتهی امداد به لحاظ فنّاوری، مخصوصاً در بحث شفّافسازی، به جاهای خیلی خوب و شفّاف و روشنی برسد.
الحمدلله این کمپینهای مشارکت مردمی مانند جشن عاطفهها، جشن نیکوکاری، جشن رمضان، اطعام حسینی، اطعام مهدوی یا ایران همدل، در کمیتهی امداد رونق زیادی داشته؛ شما برای تنوّع دادن و بیشتر کردن این کمپینهایی که مشارکت مردمی نقش جدّیای در آنها دارد، چه برنامهای دارید؟
ببینید، ما یک سامانهی مهربانی راهاندازی کردیم که این مربوط به مشارکتهای مردمی است و «طرح اکرام» را در همین سامانهی مهربانی تعریف کردیم. الان شما اگر بروید وارد سامانهی طرح اکرام بشوید ــ ekram.emdad.ir ــ میبینید که الحمدلله خیلی جا افتاده. صداوسیما در این خصوص خیلی به ما کمک کرد؛ در ماه رمضان، یک عدد بالایی الحمدلله آمدند یتیم انتخاب کردند. شما وارد سامانه میشوید، یتیم انتخاب میکنید. من همین پریروز آمار را نگاه میکردم، دیدم در طیّ این سه ماه و هفده روز، در کمکهای نقدی طرح اکرام ، مردم بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان به حساب یتیمها پول ریختهاند؛ چرا؟ چون مردم میدانند پولی که میریزند، در تلفن همراهشان میآید که این پول به حساب آن یتیم واریز شد؛ خود این اعتمادسازی خیلی مهم است. ضمن اینکه ما دنبال این هستیم که خود مردم بیایند مباشرت بکنند.
در بحث صدقات، سامانهی «#۱۲*» برای کمیتهی امداد ثبت شد و بعد، در رابطه با مناسبتها، کدهایی برای شهرستانها و استانها داده میشود که البتّه خیلی بیشتر باید فعّالیّت بکنیم. هوشمند کردن کمکهای مردمی هم یکی از برنامههای کاری ما است. در عید فطر، ما از دستگاههای پوز استفاده میکنیم و خیلی هم به ما در این قسمت کمک میکند. برنامهی ما این است که در آینده انشاءالله صندوق صدقات را جمع بکنیم و مردم صدقات خودشان را از طریق سیستم واریز کنند؛ چون دیگر پول در جیب مردم نیست، از طریق سیستم انجام بشود. الان شما «#۱۲*» را که بگیرید، اگر جشن رمضان باشد، در همان قالب به شما میگوید چه کار بکنید؛ اگر عید قربان باشد، در همان قالب به شما میگوید چه کار بکنید؛ یا جشن نیکوکاری باشد که مال سالتحویل است، یا جشن عاطفهها باشد که مال مهرماه است. الحمدلله این «#۱۲*» دیگر ثبتِ کمیتهی امداد شد و متناسب با برنامههایی که ما داریم، آنجا اطّلاعات داده میشود.
این کمپینها در حوزهی نوجوانان و جوانان چه فعّالیّتهای داشته؟ چون یک بخش قابل توجّهی از کسانی که تحت حمایتند نوجوانند.
سؤال خیلی خوبی کردید. یکی از برنامههایی که ما داریم همین است که خیّرین هم باید بیفتند در خطّ سنین جوانی؛ چون شما جلسهی خیّرین را که میگذارید، اکثر افراد قاعدتاً محاسنسفیدها یا تقریباً میانسالها هستند. امّا در این دو سه سال، این حرکت واقعاً خودش را دارد نشان میدهد؛ مثلاً سفرههای ایتامی که در ماه رمضان میاندازند یا همین اطعام حسینی که الان در این دههی عاشورا هست، شما اکثر اینها را اگر بروید نگاه بکنید، میبینید جوانهای خیّر واقعاً کارهای بزرگی دارند انجام میدهند. الحمدلله یک تغییر ماهوی محسوسی ما در سنّ خیریّهها، در سنّ خیّرین و نیکوکاران داریم میبینیم؛ این هم به نظرم از برکاتی است که هم ما باید قدردان باشیم که مردم عزیزمان به کمیتهی امداد اعتماد کردند، هم از آن طرف واقعاً زبان ما قاصر است که چگونه از این خیّرین تقدیر و تشکّر بکنیم.
سؤال آخرمان را هم بپرسیم و دیگر خیلی مزاحمتان نشویم. در موضوع ازدواج، فرمودید که در زمینهی سختافزاری و تأمین جهیزیّه دارید فعّالیّتهایی انجام میدهید؛ آیا در حوزهی نرمافزاری و دعوت به مسئلهی ازدواج و آن مباحث فرهنگی هم کاری انجام میشود؟
در این زمینه، ما دسترسی آسان به همهی مراکز مشاورهی «رُز» را برقرار کردیم. البتّه اینهم فرهنگسازی میخواهد که اینها اعتماد بکنند. یکی از مسائلی که در بحث مشاوره داریم، این است که میگوییم مشاور باید امین باشد تا آن طرفی که میخواهد مشاوره بگیرد، اعتماد بکند و حرفش را بگوید. خب بخش عمدهی افرادی که تحت پوشش ما هستند خانم هستند و لذا مشاورِ مرد نمیتواند به درد خانم بخورد؛ به همین دلیل هم آن مددکارهای ما که خانمند، توفیقات خیلی بیشتری دارند تا آنها که آقا هستند. آقا که میرود وارد خانه میشود، این خانم سرپرست خانواده همهی دردِدلهایش را نمیتواند بگوید؛ امّا اگر خانم باشد، همهی حرفهایش را میتواند بگوید. به این جهت، گرایش ما بیشتر به این است که مشاورهها در قالب پیشگیری باشد و مشاورهها اگر مربوط به خانمها است، از مشاور خانم استفاده بشود. البتّه یک جاهایی واقعاً کمبود نیرو داریم، کمبود مشاور داریم، چون آنها دیگر نیروی ما نیستند و آزادند. ولی درعینحال، یکی از نکات مهمّ ما برای اینکه ازدواجها تداوم پیدا بکند و خدای ناخواسته منتهی به طلاق نشود، بحث مشاوره و کار فرهنگی است که از مسائل عمدهی ما است. البتّه ما داریم روی این بخش کارهای بیشتری میکنیم و به این نتیجه رسیدهایم که در ازدواجهای دخترخانمهای عزیزی که تحت پوشش کمیتهی امداد هستند ــ که دخترهای خود ما هستند و ما داریم نوکری آنها را میکنیم ــ آمار طلاق خیلی کمتر از بیرون است و ما باید این را با کار فرهنگی و کار مشاوره انشاءالله به صفر برسانیم.
در بحث محصولات فرهنگی، اگر بخواهیم با جزئیّات بیشتری از فعّالیّتهای کمیتهی امداد باخبر بشویم، به چه مواردی میتوانید اشاره کنید.
کار فرهنگی ما بر عهده مجموعهی فرهنگی صهبا که روی نسخه کامل کتاب «انسان ۲۵۰ساله» کار کرده و آن را جمعبندی میکنند است. با آنها قرارداد بستهایم و مسئولیت همه خوابگاهها و مراکز را به آنها دادهایم؛ بچههای خوب و باارزشی هستند و انصافا هم خوب کار کردند. امسال کلّ خوابگاههای استان هرمزگان را به آنها دادهایم و هم از لحاظ پذیرایی و اردویی و هم به لحاظ مباحث معرفتی و کلاسهای تابستانی و هم در طول سال تحصیلی، کارهای فرهنگی بسیار خوبی انجام گرفته و ما آن را به عنوان یک الگو قرار دادیم که در بقیه اردوها هم اجرا کنیم. برای مقاطع اوّل و دوّم و سوّم دبیرستان دورههای مهارتی گذاشته بودند و من در همانجا به خانمی که معاون فرهنگی آنجا بود گفتم که دورههای مهارتی خیلی خوب است اما از لحاظ تربیتی هم باید کار بشود. بنابراین ما داریم از تجربیّات استفاده میکنیم تا در کنار دورههای مهارتی که برگزار میشود انشاءالله بتوانیم در آینده به حوزهی مسائل تربیتی هم ورود پیدا کنیم.
قبل از آغاز بحث میخواستیم خودتان فعالیتهایی که قبل و بعد از انقلاب داشتهاید را توضیح بدهید.
ما خودمان سرمایه نیستیم ولی این خاطرات سرمایه است و برای نسلهای آینده مفید خواهد بود. تاریخ شفاهی هم از همین عرصهها هست. ضمن اینکه از آن طرف هم بالاخره ما باید قدرشناس شخصیّتهایمان باشیم؛ آنهایی که در روند کلّی حرکت جامعه، در ارتقاء جامعه و در سطح بینالمللی تأثیرگذارند، مثل رهبر انقلاب. خوب است که ما هرچه اطّلاعات داریم از پنجاه سال پیش یا شصت سال پیش، در این رابطه گفته بشود تا معلوم شود این شخصیّتی که منشأ چنین تحوّلی بود، چه مسیری را طی کرده و چه سختیها و مرارتهایی را بر جان خریده تا امروز رهبر جامعه شده و در جایگاه ولایت مطلقهی فقیه قرار گرفته و این اندازه در دنیا تأثیرگذار است. اینها برای آینده خیلی خوب است؛ یعنی، هم ما از شخصیّتهایمان قدرشناسی بکنیم، هم به آنهایی که دنبالهرو هستند تا از تجربهها استفاده کنند و بیشترین بهره را از زمان ببرند خیلی کمک کند. از این جهت، من از شما تشکّر میکنم.
بنده در محلّهی نوغان مشهد، در تاریخ بیستم آذر ۱۳۳۱، در یک منطقهی محرومی به دنیا آمدم. حالا چون ایّام شهادت سیّد محرومان، آیتالله رئیسی هم هست، جالب است که عرض کنم من با یک فاصلهی چهل پنجاه متری از ایشان در محلّهی نوغان به دنیا آمدم؛ امّا همدیگر را نمیشناختیم، تا زمانی که آمدیم در قوّهی قضائیّه و با هم ارتباط برقرار کردیم و دیدیم هر دویمان بچّهی نوغانیم؛ به قول مشهدیها، «بچّهنوغان» هستیم. در آنجا دورهی دبستان را طی کردم و بعد هم تا سوّم دبیرستان ادامه دادم و بعد هم رفتیم به حوزهی علمیّه و تقریباً میتوانم بگویم سطح را در حوزهی علمیّه تمام کردم. بعد، به خاطر مشکلات پدرمان که مریض شدند، مسئولیّت خانواده به عهدهی من افتاد و مجبور شدم کار بکنم، تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید که حالا این باز مقولهی بعدی است که بعد از انقلاب کجاها بودیم و به چه صورت بودیم؛ اگر فرصتی بود، خدمتتان عرض میکنم.
امّا در همین فاصلهای که در دوران دبیرستان بودیم، ما با برخی شخصیّتها که تأثیرگذار بودند ارتباط تنگاتنگی داشتیم. من وارد تکلیف شرعی که شدم، مقلّد امام بودم؛ چه شد که مقلّد امام بودم؟ به دلیل اینکه ارتباط داشتیم با رهبر انقلاب که آنجا به عنوان یک طلبهی فاضل، مورد احترام پدرشان از علمای مشهد بودند؛ یا آیتالله طبسی که من یک بخشی از درس طلبگیام را در محضر آیتالله طبسی خواندم؛ یا شهید هاشمینژاد که کانون بحث و انتقاد دینی در مشهد داشتند و صبحهای جمعه، ما بچّهدبیرستانیها میآمدیم آنجا و واقعاً هم استفاده میکردیم؛ یا مرحوم آیتالله محامی که نمایندهی امام در استان خراسان بودند و در روضههای اینها حضور فعّال داشتیم؛ به همین دلیل، ما با بسیاری از این شخصیّتها ارتباط تنگاتنگ داشتیم و اینجور بود که چون قبل از انقلاب، خدمت رهبر انقلاب زیاد شرفیاب میشدیم، ایشان نسبت به ما شناخت داشتند و همین ارتباطها باعث شده بود که از همان لحظهای که وارد تکلیف شدیم و مکلّف شرعی شدیم، مقلّد امام باشیم.
امّا در رابطه با شخصیّت رهبر انقلاب، حقیقتاً ما شیفتهی نحوهی تبیین مسائل اسلامی یا شناختیای بودیم که به عنوان ایدئولوژی اسلامی توسّط ایشان در اختیار ما قرار میگرفت. جلسات ایشان بسیار ماها را اغنا میکرد. حالا اینکه میگویم «ماها را»، چون شاید هزاران نفر مثل بنده در آن جلسات بودند. در جلساتی که ایشان تشکیل میدادند، مباحثشان بیشتر مباحث قرآنی و ایدئولوژیک بود؛ مثلاً برای ما نقل میکردند که طاغوت چیست و در صدر اسلام، در زمان پیامبر عظیمالشّأن اسلام، چه اتّفاقاتی افتاده و بعد از رحلت پیامبر عظیمالشّأن چه اتّفاقاتی افتاد و کربلا از کجا حادث شد، چه شد که پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر آمدند نوهی او را در کربلا به شهادت رساندند و تشریح میکردند آن اتّفاقاتی را که در صحرای کربلا افتاد؛ اینها جاذبههایی در ما ایجاد کرده بود که به لحاظ معرفتی، حقیقتاً به یک نقطههایی رسیده بودیم که در تصمیمسازی برای برنامههای آیندهمان بسیار تأثیرگذار بود. این برنامهها برنامهی مسجد امام حسن مجتبیٰ و بحث تفسیر قرآن صبحهای جمعه بود. سبک ایشان یک سبکی بود که اصلاً جاذبهاش جوری بود که مسجد همیشه پُر بود؛ اگر مثلاً نیم ساعت با تأخیر میرفتیم، دیگر باید در خیابان میایستادیم. البتّه بعداً ساواک تعطیلش کرد؛ بعد از اینکه ما چندین ماه از محضر ایشان استفاده کردیم، ساواک آنجا را تعطیل کرد ولی جاذبهی اینکه ما باید بیشتر از این بزرگان استفاده بکنیم، باز بیشتر شده بود. این نشان داد که برخورد ساواک نهتنها مانع نشد، بلکه جاذبه را بیشتر کرد. یا مثلاً مباحث شهید هاشمینژاد بود که ما آن بحث انتقادی ایشان را میرفتیم، ولی آنجا را هم ساواک تعطیل کرد. یا مباحث آیتالله طبسی بود که ایشان هم در زمان طاغوت ممنوعالمنبر بودند، ولی در مجلس درس خود در مسجد حاجملّاهاشم ــ که درس منطق میدادند و بعد هم درس «معالمالاصول» میدادند و یک گریزی هم به مباحث اخلاقی میزدند ــ در آن گریزی که به مباحث اخلاقی میزدند، باز آن مطالب خودشان را مطرح میکردند.
اینها یافتههای ما بود که به واسطهی همینها، بعد از پیروزی انقلاب، جریانات سیاسی نتوانستند در ما انحراف به وجود بیاورند. میدانید که بعد از پیروزی انقلاب، تحرّکات جریانات سیاسی واقعاً عجیب بود؛ اگر نبود آن خمیرمایهای که در جلسات دینی و معرفتی و تفسیر قرآن رهبر انقلاب به دست آورده بودیم، شاید اتّفاقات تلخی میافتاد. خیلی از دوستان ما که قبل از پیروزی انقلاب در مبارزه بودند و اگر دستگیر هم میشدند، من مطمئن بودم که خطّ مبارزهی اینها سست نمیشود، متأسّفانه بعد از پیروزی انقلاب منحرف شدند، جذب گروهها و جریانات نفاق و مانند اینها شدند. آن چیزی که باعث شد با تفضّل خداوند، مسیری که انتخاب شد تا همین الان که من خدمت شما هستم ادامه پیدا کند، برمیگردد به همان جلسات؛ یعنی آن جلسات مسجدی، آن جلسات قرآنی و آن جلسات معرفتی که بخش عمدهاش جلسات رهبر انقلاب بود. البتّه شهید هاشمینژاد هم بیتأثیر نبودند. یا جلساتی که در منزل مرحوم آیتالله محامی صبحهای جمعه تشکیل میشد و عنوانش روضه بود، امّا شخصیّتهای مبارز هم میآمدند. یا جلسات مرحوم آیتالله طبسی که در مسجد حاجملّاهاشم، شبها بعد از نماز مغرب و عشا تشکیل میشد و درس طلبگی بود.
آنچه ما از رهبر انقلاب میتوانیم بگوییم، تأثیرگذاری ایشان در آماده کردن و فراهم آوردن زمینهی انقلاب در مشهد است. حرف اوّل را در استان، رهبر انقلاب میزدند؛ چرا که هم بیان شیوا، هم تسلّط، هم تألیفات زیادی داشتند، مانند «صلح امام حسن». اصلاً خود این تعبیر رهبر انقلاب در آن کتاب، یعنی «پُرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ»، جاذبه ایجاد میکرد که آدم برود بخواند و وقتی که وارد کتاب هم شدیم، آن قلم زیبای رهبر انقلاب در نوع ترجمه، جوری بود که آدم از اوّل که شروع میکرد، دیگر میخواست تا آخرش بخواند؛ خود این کتاب، یک تاریخ مبارزه بود. یا آن «انسان ۲۵۰ساله»؛ شما فکر میکنید این کتاب مال چه زمانی بوده؟ صددرصدِ مطالبِ این کتاب مربوط به مباحث رهبر انقلاب در قبل از انقلاب بود؛ یعنی مباحثی که در جلسات مشهد داشتند، مباحثی که در نیشابور منبر میرفتند، مباحثی که در بیرجند منبر میرفتند، مباحثی که در مسجد الجواد تهران یا مسجد قبای تهران منبر میرفتند، اینها پیاده شده و امروز در قالب «انسان ۲۵۰ساله» منتشر شده. البتّه بعد از پیروزی انقلاب هم تکملههایی به اینها خورده؛ این سخنرانیهایی که راجع به امام رضا، راجع به امام صادق، راجع به کربلا و اصلاً راجع به استراتژی ائمّهی معصومین در مبارزه و دفاع از انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام در فرمایشاتشان داشتند، الان کاملتر شده. میخواهم بگویم تأثیرگذاری رهبر انقلاب در فراهم آوردن زمینه برای نسل جوان، آنهم در مشهد مقدّس، بدین شکل بوده.
شما میدانید سابقهی مشهد مقدّس را؛ به قول استاد محمّدرضا حکیمی ــ که خدا رحمتش کند ــ بنیانگذار «مکتب تفکیک» در حوزهی علمیّهی مشهد بوده؛ یعنی مرحوم آشیخ مهدی اصفهانی که معروف هم بودند، از علما و بزرگان مشهد بودند و تقریباً میتوانیم بگوییم حرف اوّل را در حوزه میزدند. آن موقع ما به دنیا هم نیامده بودیم، ولی آنچه ما از بزرگانمان داریم این است که مرحوم آشیخ مهدی اصفهانی یک انسان اعجوبهای بود؛ یا بزرگانی مثل آشیخ مجتبیٰ قزوینی و آشیخ ملّاهاشم قزوینی و بعد هم آیتالله میلانی که آمدند مشهد و وزن حوزهی علمیّهی مشهد ارتقاء پیدا کرد. در این میدان، پرچم مبارزه را بالا بردن و ولایت را از معنای «دوستی» به مرحلهی «حاکمیّت» و «حکومت» آوردن، کار بزرگی بود که رهبر انقلاب در مشهد انجام دادند. البتّه بنده حلقهی اوّل و دوّم شاگردان ایشان و شاگردان حوزه را میگویم، چون ماها آن موقع طلبه هم نبودیم، به عنوان یک جوان میآمدیم و در جلسات ایشان حضور فعّال داشتیم و پرسوجو میکردیم که جلسات آقا کجا است، به چه صورت است. البتّه آن موقع میگفتیم جلسات «آقای خامنهای» کجا است و سعی میکردیم پیدا کنیم.
حتّی من یادم هست بعضی وقتها میگفتند در نیشابور سخنرانی دارند، پا میشدیم پنج شب میرفتیم نیشابور که از محضرشان استفاده بکنیم. امّا طلبههایی که ایشان در حلقههای اوّل و دوّم پرورش دادند، تعدادی از آنها شهید شدند و تعدادی از آنها در بحث مبارزه واقعاً میداندارهای بسیار خوبی بودند؛ مثلاً شهید کامیاب و شهید موسوی از شاگردان برجستهی رهبر انقلاب بودند که هر دویشان هم روحانی و مبارز بودند؛ و همچنین خیلی از شخصیّتهایی که قبل از انقلاب به زندان افتاده بودند که یکی مرحوم آشیخ غلامرضا اسدی است، یکی هم جناب آقای فرزانه که الان در قید حیاتند.
یک ساواکی فراری تقریباً در سال ۷۷ در شیراز دستگیر شد که وقتی رهبر انقلاب متوجّه شدند این فرد دستگیر شده، میگفتند این اگر خاطراتش را بگوید، از خاطرات فردوست کمتر نیست؛ یعنی یک چنین آدم اعجوبهای دستگیر شده بود. محاکماتش در مشهد انجام گرفت، من هم دادستان مشهد بودم و حکمش هم مشخّص بود دیگر؛ باغی بود و کسی بود که دستش به خون آلوده بود و حکمش اعدام بود. شبی که میخواستیم او را اعدام کنیم، آقای فرزانه و مرحوم آشیخ غلامرضا اسدی و یک تعداد از شاگردان رهبر انقلاب را که در زندان شکنجه شده بودند آوردیم داخل اتاق، گفتیم اینها را میشناسی، خودش را زد به اینکه من نمیشناسم؛ آشیخ غلامرضا اسدی کفششان را درآوردند گفتند این کف پای من است، میبینی گوشت ندارد، این بر اثر شلّاقهای تو بوده؛ باز یکی دیگر آمد گفت به خاطر آن شلّاقهایی که تو به کمر من زدی، کلیهام از کار افتاده؛ هر کدام یک چیزهایی گفتند، آخرش هم انکار کرد، ولی چند نشانی دادند که دیگر سکوت کرد. خیلی اطّلاعات داشت، ولی هر کاری کردیم که اطّلاعاتش را بگیریم نشد؛ چون او یکی از بنیانگذاران ساواک بود و بر اساس فرمودهی رهبر انقلاب، اگر اطّلاعاتش را میگفت، از خاطرات فردوست که الان سه جلد کتاب است کمتر نبود. میخواهم عرض بکنم حلقههایی هم که ایشان در طلّاب پرورش دادند، هر کدام واقعاً سخنگوی آن اسلام ناب محمّدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند که حضرت امام سراغش بودند.
و بعد هم سخنرانیهایی است که در حسینیّهی ارشاد داشتند یا سخنرانیهایی که در تهران و در بخشهای مختلف استانها داشتند. مثلاً در بیرجند که سخنرانی داشتند، دستگیر شدند رفتند شهربانی و مرحوم آیتالله تهامی که از بزرگان بیرجند بودند، وساطت کردند که رهبر انقلاب را آزاد کردند؛ این را در خاطرات مرحوم آیتالله تهامی خواندهام، در زندگینامهی خود رهبر انقلاب نخواندهام. آنجا خواندم که رهبر انقلاب در بیرجند منبر رفته بودند، حالا به هر دلیلی آمدند دستگیرشان کرد بردند شهربانی و آیتالله تهامی که در آنجا نفوذ معنوی بالایی داشتند، وساطت کردند و ایشان از زندان آزاد شد. مجموعهی رفتارهای ایشان و مبارزات ایشان و سختیهایی که کشیدند، شکنجههایی که متحمّل شدند، باعث شده بود واقعاً از هر جهت برای امثال ما که آن موقع جوان بودیم، به عنوان یک الگوی موفّق برای اینکه ما بتوانیم به آن هدفهای کربلا برسیم و کربلا را زنده نگه داریم، عاشورا را زنده نگه داریم، مؤثّر باشند.
در آن دوران قبل از انقلاب، رابطهی شما با ایشان یک رابطهی عمومی بود ــ یعنی شما صرفاً پامنبری ایشان بودید ــ یا رابطهی خاصتری هم شکل گرفت؟
نه، بیشتر رابطهی عمومی بود؛ یعنی در جلسات عمومی شرکت میکردیم؛ مثلاً من با یک تعدادی از دوستان میرفتیم نیشابور پای منبر ایشان، منبر که تمام میشد باز برمیگشتیم مشهد. امّا خصوصی هم خدمت ایشان میرسیدیم و از محضرشان استفاده میکردیم. من یادم هست که با یک تعدادی از دوستانمان رفتیم خدمت ایشان، شب رفتیم منزلشان، خودشان پا شدند چای هم برای ما آوردند. میخواستیم بدانیم نظر حضرت آقا راجع به آن تفسیر سورهی محمّد که فکر میکنم مال جناب آقای حنیفنژاد بود یا آن کتاب عاشورایی که احمد رضایی نوشته بود، به چه صورت است؛ چون بالاخره اینها در میان مبارزین، مسائلی جدّی بود. منتها این مال آن موقعی بود که آن ماجرای اپورتیونیستهای چپنما اتّفاق افتاده بود؛ اینها آن موقع جزو سران مجاهدین بودند و در زندان مشهد بودند. جوری بود که بعضیها درس نهجالبلاغه میدادند، امامجماعت میشدند، امّا در زندان مشهد با چریکهای فدایی خلق هم زندگی مشترک داشتند. مرحوم آقای عسگراولادی و مرحوم آقای شهید لاجوردی هم در زندان مشهد بودند؛ من از مرحوم آقای شهید لاجوردی شنیدم که میفرمودند ما آنجا دیدیم که اینها با هم همغذا میشوند، به اینها گفتیم درست است که ما به لحاظ مبارزه یک استراتژی مشترکی داریم، آنها هم دارند با آمریکا میجنگند، ما هم داریم با آمریکا میجنگیم، آنها دارند با نظام سلطهی طاغوتی ایران مبارزه میکنند، ما هم داریم با آنها مبارزه میکنیم، امّا اصول اسلامیمان را نباید از دست بدهیم، آنها نجسند ــ تعبیرشان این بود ــ و اینها صفشان را جدا کردند؛ بعد که آن اپورتیونیستهای چپنما به وجود آمد و آن بحثهای تقی شهرام مطرح شد و آن اتّفاقی که بعدش افتاد، یک وقت دیدیم که در ماه رمضان اینها دارند روزه میخورند! همینهایی که درس نهجالبلاغه میدادند، همینهایی که امامجماعت بودند، دارند روزه میخورند. آنجا بود که شهید لاجوردی و مرحوم آقای عسگراولادی خطّشان را جدا کردند؛ مشخّص شد که این بنیههای فرهنگی و دینی، اینجا خودش را نشان میدهد. همین چیزها باعث شد که ما رفتیم خدمت رهبر انقلاب و موضع شفّاف ایشان راجع به منافقین این بود که اینها منحرفند و تفسیر قرآن دارند امّا نفهمیدهاند قرآن را یا کار نکردهاند روی قرآن. معلوم میشود که آن دوران جوانی ما بحبوحهی عجیبی بود و انصافاً این معارف و مباحثی که ما به لحاظ معرفتی از ایشان گرفتیم، باعث شد که خیلی از ماها در آن انحرافات گمراه نشویم و مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب، آن خطّ مستقیم ولایت را رها نکنیم.
بعد از پیروزی انقلاب، این رابطه چگونه ادامه پیدا کرد؟
بعد از پیروزی انقلاب، رهبر انقلاب دیگر نسبت به ما شناخت داشتند. بنده تنها هم نبودم؛ یک جمعیّتی بودیم که در جلسات، خدمت ایشان شرفیاب میشدیم و ارتباط تنگاتنگی هم داشتیم؛ مثلاً من روضهی مرحوم آیتالله طبسی میرفتم، روضهی مرحوم آیتالله محامی میرفتم و همهی این دوستان هم میآمدند، جمعهها جلسهی مسجد امام حسن مجتبیٰ بود و بعد هم مسجد کرامت که ایشان امامجماعت بودند، باز بین دو نماز صحبت میکردند؛ لذا ارتباط کاریمان زیاد بود و همدیگر را میشناختیم. البتّه من که کوچک بودم و شاگرد ایشان بودم، امّا رهبر انقلاب خیلی بزرگواری داشتند و این بزرگواریشان الحمدلله در این قسمت همچنان استمرار دارد.
منتها من میخواهم این نکته را هم عرض بکنم که آن موقع، در جریان مبارزه، کسی فکر نمیکرد که به این زودیها انقلاب به پیروزی میرسد؛ این را هم باید در ذهنمان داشته باشیم. مثلاً خود من تا پیروزی انقلاب ازدواج نکردم، درحالیکه وقتی انقلاب پیروز شد، سنّم تقریباً نزدیک به ۲۷ سال بود؛ دلیلش هم همین بود که میگفتیم ما داریم مبارزه میکنیم، بیاییم ازدواج کنیم، فردا بازداشت میشویم، فردا فراری میشویم، بیچاره این زن ما چه گناهی کرده که بیاید گرفتار ما بشود؛ لذا ازدواج نکردیم. یعنی فکر نمیکردیم که سال ۵۷ انقلاب به پیروزی میرسد؛ ولی بنیههایی که کاشته بودند یا دستپروردههایی که رهبر انقلاب در آن موقع در مباحثشان در مشهد داشتند، و بزرگانی که در مشهد بودند که همه در مبارزه واقعاً جلودار بودند، از ما افرادی ساخته بودند که ما حاضر بودیم همهی زندگیمان را بدهیم ولی این مسیرمان بماند، این راهمان بماند، این اماممان بماند؛ یعنی یک چنین حالتی در ماها به وجود آمده بود.
بعد از انقلاب هم اوّلین حکمی که آقا برایتان زدند بحث کمیتهی امداد بود؟
ما در رابطه با اینکه حکم از ناحیهی حضرت آقا باشد، دو حکم داریم؛ یک حکم در اوایل سال ۱۳۹۴ است که با امضای رهبر انقلاب، بنده به عنوان عضو هیئتامنای کمیتهی امداد منصوب شدم و آقای فتّاح هم رئیس کمیتهی امداد شدند، در کنار شخصیّتهای دیگری مثل حجّتالاسلام کازرونی، آقای ترقّی، آقای انواری، سرکار خانم دستجردی و آقای مهندس برقعی که قائممقام کمیتهی امداد و عضو هیئتامنا بودند. این اوّلین حکمی بود که ما از دست مبارک رهبر انقلاب داشتیم.
حکم بعدی هم باز همین مسئولیّت کمیتهی امداد بود که رهبر انقلاب ابلاغ فرمودند و صادر فرمودند، امّا در مسئولیّتهای دیگر هم ایشان در جریان قرار میگرفتند. مثلاً وقتی که من رئیسکلّ دادگستری مشهد شدم، یک دیداری در ملاقاتهای عمومی با ایشان داشتیم که تعبیرشان این بود که چه کار خوبی شد که شما رفتید مشهد و رئیسکلّ دادگستری شدید؛ آن موقع هنوز استان خراسان تقسیم هم نشده بود. یا مثلاً وقتی آیتالله رئیسی بزرگواری کردند و ما به عنوان قائممقام تولیت آستان قدس، افتخار نوکری زائرین حضرت رضا را در مشهد مقدّس پیدا کردیم، در یک جلسهای که بنده حضور داشتم، ایشان به آقای رئیسی خطاب کردند و فرمودند کار خوبی بود که شما ایشان را آوردید قائممقام کردید. و مواردی مشابهِ اینها داشتیم که الحمدلله نشان میدهد در ذهن مبارک حضرت آقا فراموش نشدهایم.
سال ۹۸ که حکم کمیتهی امداد برای شما صادر شد، قطعاً آقا توصیههای مکتوب و شفاهی خطاب به شما داشتند. بفرمایید اولویّتهایی که آقا برای شما قرار دادند در چه حوزههایی بود؟
در رابطه با کمیتهی امداد، در همان حکمی هم که بنده به عنوان عضو هیئتامنا منصوب شدم و آقای فتّاح به عنوان رئیس کمیتهی امداد معرّفی شده بود، توصیههایی کرده بودند. میدانید که ما سه اساسنامه در کمیتهی امداد داشتیم: یکی سال ۶۶ که با حکم حضرت امام است، یکی سال ۸۰ یا ۸۱ ــ تردید از بنده است ــ اساسنامهی آخر هم همین اساسنامهای است که شورای سرپرستی کمیتهی امداد تبدیل شد به هیئتامنای کمیتهی امداد و سرپرست کمیتهی امداد تبدیل شد به ریاست کمیتهی امداد؛ در آنجا توصیههایی کردند و اساسنامهای تصویب شد که به استناد آن اساسنامه، شورا تبدیل شد به هیئتامنا. این اساسنامه هجده مادّه دارد که انصافاً اساسنامهای بسیار قوی است و در آنجا هم مأموریّتهای کمیتهی امداد را قشنگ تعریف کردهاند؛ مثلاً اگر اشتباه نکنم، مادّهی دوّم میگوید منظور از تأسیس کمیتهی امداد شکوفایی استعدادها است یا مادّهی ششم وظایف کمیتهی امداد را مشخّص میکند.
بعد، در حکمی هم که رهبر انقلاب برای بنده صادر فرمودند، دو مسئلهی مهم هست؛ فرمودند علاوه بر آنچه در حکم آقای فتّاح گفته شد، توانمندسازی و ایجاد درآمد باثبات برای تهیدستان، با رعایت حرمت و تکریم، در صدر برنامههای کمیتهی امداد باشد ــ این یک دستور است، توصیه نیست ــ نکتهی بعدی هم اینکه از جوانها استفاده بشود. شما دیدهاید که در همهی جلسات رهبر انقلاب که دولتمردان، متناسب با مناسبتها میآمدند خدمت آقا، ایشان روی بحث جوانگرایی تأکیدات زیادی داشتند. خب این حکمی که حضرت آقا دادند دستور است و ما باید طبق این عمل بکنیم.
علاوه بر این، یک تجربهی چهلسالهای نیز در کمیتهی امداد وجود دارد؛ مرحوم آقای عسگراولادی، مرحوم آقای نیّری، مرحوم آقای حاج ابوالفضل حیدری، جناب آقای انواری، جناب آقای مهندس فتّاح و خیلی از شخصیّتهایی که کار کردند، مثل مرحوم حاج عبدالله والی یا مرحوم آقای شفیق، کارهای بزرگی در این زمینه کردهاند و کمیتهی امداد تجربهی خوبی داشته. ما همهی اینها را بررسی کردیم و به این جمعبندی رسیدیم که با این حکم رهبر انقلاب، ما از حوزهی حمایتی عبور کردهایم و وارد حوزهی توانمندسازی شدهایم. میخواهم بگویم تصویر ذهنی مردم از کمیتهی امداد، الان این است؛ یعنی آن موقعی که ما این جمعبندی را میکردیم، نه الان که دارم با شما صحبت میکنم. آن موقع که داشتیم جمعبندی میکردیم، میگفتیم آیا تصویر ذهنی مردم از کمیتهی امداد این است که صدقات را جمعآوری میکند، سفرهای پهن میکند تا نیازمندها بیایند بنشینند پای سفره غذا بخورند؟ آیا کار کمیتهی امداد این است؟ نه، این تنها یکی از کارهای کمیتهی امداد است. جمعبندی ما این بود که این برای سالمندان، ازکارافتادهها و صعبالعلاجهایی است که دیگر امکانِ درمان ندارند؛ بقیّه باید بیایند در چرخهی اشتغال قرار بگیرند؛ اینجور نباشد که ما به اینها مستمرّی بدهیم، چسبندگی پیدا بکنند، تنبل هم باربیایند.
فرمان رهبر انقلاب توانمند کردن و پشتبندش هم ایجاد یک درآمد باثبات است. این «توانمند کردن» و «درآمد باثبات» ناظر بر این است که ما باید اینها را در چرخهی کار و تلاش و فعّالیّت قرار بدهیم. الحمدلله ما بر اساس همین موضوع، آمدیم سه رکن برای توانمندسازی تعریف کردیم که این سه رکن واقعاً حاصل آن تجربهی چهلساله است: رکن اوّل اشتغال، رکن دوّم مسکن، رکن سوّم که به نظر من اهمّیّتش از رکن اوّل و دوّم کمتر نیست ــ البتّه خودم میگویم مهمتر است، ولی اینجا میگویم اهمّیّتش کمتر نیست ــ فرهنگ خودباوری و خوداتّکائی و دست به زانوی خود گرفتن و روی پای خود ایستادن؛ ما میگفتیم باید این سه رکن را در کمیتهی امداد محور قرار بدهیم، به همراه آن «شکوفایی استعدادها» که در اساسنامه هست. و آن نکتهای که در فرمایشات امام هم بود، خیلی جالب است؛ کار کمیتهی امداد چیست؟ سه مدد است: مدد به حیات، مدد به کار، مدد به زندگی شرافتمندانه؛ لذا این را هم آوردیم در کنار موضوعات این اساسنامه و در کنار این حکمی که برای بنده صادر فرمودند، تا توانمندسازی در صدر برنامههای کمیتهی امداد باشد که الحمدلله کارهای بزرگی هم انجام گرفت.
ما گفتیم درآمد باثبات از کجا درمیآید، دیدیم باید بیاییم در رکن اوّل، یعنی اشتغال؛ دیدیم اگر اشتغال پایدار نباشد، منتهی به درآمد باثبات نخواهد شد. اشتغال پایدار از کجا به وجود میآید؟ از مهارتآموزی؛ پس ما در بحث اشتغال، سه کار باید بکنیم: اوّل مهارتآموزی، دوّم نظارت و بالا بردن کیفیّت محصول و تولید، سوّم هم بازاریابی؛ این منتهی میشود به یک درآمد باثبات، چون دیگر اشتغال پایدار است. در این قسمت هم الحمدلله کارهای بزرگی انجام گرفت. در زمانی که من به عنوان مسئول کمیتهی امداد توفیق نوکری پیدا کردم، جناب آقای دکتر عبدالملکی معاون اشتغال کمیتهی امداد بودند؛ ایشان یک راهبردی را آوردند در مرحلهی اجرا قرار دادند، به عنوان «راهبَر شغلی» و این «راهبَر شغلی» انصافاً خیلی کمک کرد؛ یعنی الان مسیر ما این است که برویم بخش عمدهی اشتغال را در چهارچوب این «راهبَر شغلی» تعریف کنیم. راهبَر شغلی کیست؟ راهبَر شغلی کسی است که هنرمند است، تجربه دارد، مهارت دارد، دوره دیده، مدیریّت دارد، کارآمد است و کارآمدیاش را هم ما در میدان دیدهایم، نه در مقاله نوشتن؛ مقاله نوشتن در جای خودش محفوظ و محترم است، آن را روی چشممان میگذاریم، امّا در میدان باید عملکردش را ببینیم. خب این راهبَر شغلی چه کار میکند؟ ما میآییم با او قرارداد میبندیم، وام را به مددجو میدهیم و میگوییم آقای راهبَر! موادّ اوّلیّهاش را تو تأمین کن، آموزش و مهارت را تو بده، نظارت بر کیفیّت کارش را تو بکن، بازاریابی هم به عهدهی تو. ما موارد زیادی داشتیم که طرف آمده وام اشتغال گرفته، اشتغال هم ایجاد کرده، امّا در بازاریابی شکست خورده؛ قبل از اینکه وام بگیرد فقط پول نداشت، امّا حالا که وام گرفته، هم پول ندارد، هم بدهکار به بانک است. این راهبَر شغلی مشکل ما را حل میکند. تقریباً دو سال پیش بود که ما در دولت شهید بزرگوار، آیتالله رئیسی، حدود پنج هزار نفر از راهبَران شغلی را دعوت کردیم به یک همایش بزرگ در تهران و یک همایش بزرگی راهاندازی کردیم. واقعاً احساس کردیم این راهبَریِ شغلی میتواند ما را به آن هدفی برساند که رهبر انقلاب در حکمشان آوردهاند؛ یعنی توانمند کردن و ایجاد درآمد باثبات که از محلّ اشتغال پایدار بیرون میآید. مثلاً من رفتم به یکی از شهرستانهای خراسان رضوی ــ که اگر اشتباه نکنم، تازه هم شهرستان شده بود؛ نصرآباد ــ دیدم راهبَر شغلی یک خانمی است که تقریباً در پانزده روستا، سیصد شغل ایجاد کرده؛ کارش چه بود؟ گلیمبافی؛ با چند کشور همسایه هم ارتباط داشت و بازاریابی میکرد؛ یک وانت هم داشت که با چند نفر میرفت در روستاها، هم آموزش میداد، هم نظارت میکرد، هم موادّ اوّلیّه را تأمین میکرد. وقتی من این را دیدم، آمدیم مشهد، دعوتش کردیم بردیم پهلوی استاندار و از او تقدیر کردیم. مشابه این راهبَران شغلی الحمدلله زیاد هستند.
یک کار دیگر هم این است که رهبر انقلاب در یک دیدار حضوری در همان سال ۹۸ که خدمتشان شرفیاب شده بودم، فرمودند شما برنامه داشته باشید که در هر سال، یک تعدادی که خودکفا شدهاند، از سطح پوشش کمیتهی امداد خارج بشوند. الحمدلله این یک الگو شد و ما سالانه یک تعدادی را از پوشش کمیتهی امداد خارج کردیم؛ بعضی از سالها بیست هزار نفر، بعضی از سالها سی هزار نفر؛ مثلاً سال قبل، ما از اوّل سال برنامهریزی کردیم و صد هزار مددجو به خاطر اینکه خودکفا شدند، از سطح پوشش خارج شدند و جشنش هم با حضور آیتالله رئیسی در سالن بزرگ وزارت کشور برگزار شد که تقریباً حدود چهل هزار نفر را ما فقط از استان تهران و البرز توانستیم بیاوریم، بقیّهی استانها هم به صورت ویدئوکنفرانس در مراسم بودند و آیتالله رئیسی ــ خدا روحشان را شاد بکند و با پیغمبر و اولیاءالله محشورشان بکند ــ مطالبشان را خیلی با شعف مطرح کردند؛ این یکی از بهترین جلساتی بود که من در آن شرکت کردم. تعدادی از اینها هم که خودکفا شده بودند آمده بودند، بعد حاج آقا با تکتکِ آنها صحبت کردند و میگفتند همین خانمی که مددجو بوده، اینقدر هنرمند بوده که سه سال پیش پنجاه میلیون تومان وام گرفته و الان دویست شغل ایجاد کرده، الان خودکفا شده و از تحت پوشش خارج شده. در آنجا الحمدلله این خیلی مورد قبول قرار گرفت.
من در خیرمقدمی هم که به ایشان عرض کردم، گفتم این صد هزار نفری که ما امروز برای آنها جشن خودکفایی گرفتهایم، سه شاخص دارند. شاخص اوّل اینکه دهکشان تغییر کرده باشد؛ اینکه میگوییم تو خودکفا شدهای، یعنی اگر دهکش یک بوده، الان سه شده باشد یا اگر دهکش دو بوده، الان چهار شده باشد. شاخص دوّم اینکه هجده ماه از تسهیلاتی که ما به او دادهایم گذشته باشد. البتّه بعضی موارد را داشتیم که ما مثلاً پول به او میدادیم، خودروی نیسان میخرید، او دیگر از همان ماههای اوّل خودکفا بود؛ ولی شاید نود درصد مشاغل باید یک مدّتی بگذرد تا به یک مرحلهی درآمدی برسد که ما بگوییم تو دیگر خودکفا شدهای. پس شاخص دوّم اینکه هجده ماه از تسهیلاتی که گرفته بود گذشته باشد. شاخص سوّم اینکه درآمد ماهانهی او باید از میزان مصوبّهی شورای عالی کار که سالانه تصویب میکند، بالاتر باشد. کسی که این سه شاخص را داشته باشد، دیگر خودکفا است و مستمرّیاش را قطع میکنیم. البتّه پشتیبانی میکنیم و به او مشورت میدهیم که باز زمین نخورد، امّا دیگر مستمرّی به او نمیدهیم.
امسال برنامهمان را روی ۱۱۰ هزار نفر گذاشتهایم که انشاءالله تا پایان سال، ما ۱۱۰ هزار مددجوی خودکفا داشته باشیم. یکی از کارهای بزرگی که آیتالله رئیسی کردند این بود که در اوّلین جلسهی شورای عالی اشتغال در سهماههی چهارم سال ۱۴۰۰، تصویب شد که کمیتهی امداد سالانه پانصد هزار اشتغال ایجاد کند که پنجاه درصدش میتواند غیر مددجو باشد؛ چون در اشتغال خانگی و در اشتغال خُرد، به لطف خدا آن تجربهی چهلسالهی قبلی کمیتهی امداد موفّق بوده ــ به من هم برنمیگردد؛ این یک تجربهی چهلساله است که در این قسمت الحمدلله کمیتهی امداد موفّق بوده ــ به استناد این، گفتند پنجاه درصد هم میتواند غیر مددجو باشد. منتها یک شرط گذاشتند که دهکش یک تا پنج باشد؛ یعنی ما الان هم که خدمت شما هستیم، تسهیلاتی که دولت و بانکها دارند به ما میدهند، به افراد غیر مددجو هم تعلّق میگیرد، منتها دهکشان را باید رعایت بکنیم. در برنامهی امسالمان که به همهی استانها ابلاغ کردیم، گفتیم هفتاد درصد مددجو، سی درصد غیر مددجو. اکثر مراجعاتی که به ائمّهی جمعه میشود، به نمایندگان محترم مجلس میشود، به فرمانداریها یا به بخشداریها میشود، کسانی هستند که واقعاً دوست دارند اشتغال پیدا بکنند، امّا زمینهی آن وجود ندارد. به خود من خیلی مراجعه میکردند میگفتند ما میخواهیم ازدواج بکنیم، با خانوادهی دختر هم صحبت کردهایم، پدر دختر هم گفته ما آماده هستیم، منتها چون بیکاری به تو زن نمیدهیم! الحمدلله یک قدمی هم در این قسمت برداشته شد. پس این رکن اوّل از توانمند کردن.
[دریافت فیلم]
این اشتغال پایداری که فرمودید و آن ضابطهای که مصوّب شده بود، چقدر محقّق شده است؟
در سال اوّل که ۱۴۰۱ بود، ما تقریباً ۴۰۳ هزار اشتغال ایجاد کردیم. البتّه اگر تسهیلات بیشتری به ما داده میشد، ما به تعهّدمان عمل میکردیم؛ یک بخشش برمیگردد به تسهیلات. سال قبل که ۳۵ هزار میلیارد تومان به ما دادند، ما توانستیم ۲۷ هزار میلیارد تومانش را جذب کنیم، آنهم به خاطر مشکلاتی که بانکها داشتند؛ میگفتند منابع و مسائل ما همخوانی ندارد و بعد هم تسهیلات ازدواج داریم، تسهیلات فرزندآوری داریم، تسهیلات ودیعهی مسکن داریم؛ روی این جهت، در این قسمت ما نتوانستیم ۳۵ هزار میلیارد تومان را جذب کنیم، ولی پروندهها را به بانکها دادهایم؛ یعنی ما حدود ۹۰ هزار پرونده در بانکها داشتیم که دیگر بانکها دستشان خالی بود و نتوانستند تسهیلات بدهند. اگر اشتباه نکنم، ما سال قبل بیش از ۲۶۳ هزار اشتغال ایجاد کردیم. امسال هم ۳۰ همّت به ما دادهاند و انشاءالله یک رقمی هم استاندارها به ما میدهند ــ از آن سهمی که مربوط به استانداری است ــ که اگر این هم درست بشود، تقریباً حدود ۴۰ همّت میشود؛ لذا ما امیدواریم که امسال هم بتوانیم حدود ۲۶۰ هزار اشتغال ایجاد کنیم.
منتها یک نکتهای اینجا وجود دارد: چرا سال ۱۴۰۱ شما ۴۰۰ هزار اشتغال توانستی ایجاد کنی، امّا سال ۱۴۰۲ این عدد به ۲۶۳ هزار رسید، امسال هم میگویی حدود ۲۶۰ هزار؟ برای اینکه آن موقع سرانه ۵۰ میلیون تومان بود، سال قبل شد ۱۵۰ میلیون تومان. ما اگر بخواهیم اشتغالمان پایدار بشود، با ۵۰ میلیون تومان نمیشود. ما الان نامه نوشتهایم به بانک مرکزی تا در شورای پول و اعتبار تصویب بکند این ۱۵۰ میلیون تومان را ۲۰۰ میلیون تومان بکنند که حالا آنها هم به ما مجوّز دادهاند که تا ۴۰ درصد ما میتوانیم ۳۰۰ میلیون تومان بدهیم. مثلاً یکی میخواهد وانت نیسان بخرد، درحالیکه با ۱۵۰ میلیون تومان نمیتواند؛ اگر شریک بشود، باز درآمدش به آن اندازه نیست که بتواند او را خودکفا بکند. لذا چون سرانهی تسهیلات را بالاتر بردیم، قطعاً آمار اشتغالیافتهها پایینتر میآید. اگر در این قسمت تسهیلات بیشتری در اختیار ما قرار بگیرد، ما زمینهی ایجاد اشتغال بیشتری هم داریم.
البتّه در بحث اشتغال و در بحث بازاریابی کارهای زیادی انجام گرفته. کار جدیدی که ما پارسال کردیم، این بود که «بنیاد حیات» را راهاندازی کردیم که کلّ فعّالیّتهای اشتغال متمرکز بشود در یک بنیادی که با فرماندهی واحد، صددرصدِ کارش اشتغال باشد. یکی دیگر از مشکلاتی که ما در بحث اشتغال داشتیم این بود که چون حدود ۵۳ درصدِ خانوادههایی که تحت پوشش ما هستند، سرپرستشان خانمها هستند و چند بچّهیتیم در دامنشان دارند، اینها اگر بخواهند بروند بیرون اشتغال پیدا بکنند، این بچّهها کجا باید بروند؛ راهبرد ما در اینجا اشتغال خانگی بود. در اشتغال خانگی هم الحمدلله توفیقات خیلی خوبی داشتیم. من چند جا این را مطرح کردم که خودم رفتم در یک خانهای در فامنین همدان، دیدم این مادر قهرمان، پنج بچّهیتیم دارد ــ کوچکش سهساله، بزرگش هجدهساله ــ شوهرش هم در چهلوپنجسالگی تومور مغزی پیدا کرده بود و فُوت کرده بود؛ بعد، چون هنر خیّاطی داشت و خانه مال خودشان بود، شش دستگاه چرخ خیّاطی را با کمک خیّرین آورده بودند در یک اتاق بزرگی گذاشته بودند، خودش پشت یک چرخ خیّاطی کار میکرد و برای پنج نفر از خانمهای سرپرست خانوار هم که تحت پوشش کمیتهی امداد بودند، اشتغال ایجاد کرده بود! این واقعاً خیلی جالب است. دو نفر از بچّههایش هم حافظ قرآن بودند و چون در داخل خانه بود، اجازه نداده بود شغل مادر بودن او نیز کمرنگ بشود؛ شغل مادر بودن شغل اصلی است. راهبرد اشتغال خانگی این برکات را هم برای ما داشت. خب این خانمها میآمدند، ما طرح اشتغالشان را تصویب میکردیم، به بانک معرّفی میکردیم، بانک هم طرحش را تصویب میکرد، به او میگفتند بیا تسهیلات را بگیر، میگفت ضامن ندارم؛ پنجاه میلیون تومان میخواست وام بگیرد، مجبور بود برود یک ضامنی را پیدا بکند بگوید بیست میلیون تومان مال تو، سی میلیون تومان مال من! الحمدلله ما آمدیم با کمک مجلس و دولت، صندوق تضمین اشتغال را هم در سال ۱۴۰۱ راهاندازی کردیم و در سال قبل، تمام مقدّماتش و همهی کارهایش انجام شد؛ خانمهایی که ما طرحشان را تصویب میکنیم میدهیم به بانک و میگویند ما ضامن نداریم، خودمان آنها را ضمانت میکنیم. من میخواهم بگویم این چرخهی اشتغال الحمدلله چرخهی کاملاً قابل قبولی است و با سرعت جلو میرویم.
البتّه فعّالیّتهای دانشبنیان و آزادکاری هم برای ما خیلی مهم است. ما الان نزدیک ۵۰۰ هزار دخترخانمی داریم که در سنین ۳۰ سال تا ۴۵ سال هستند؛ ما آمدیم با هلالاحمر تفاهمنامه امضا کردیم و در قالب «طرح زیتون»، خانههای هلالاحمر برای اینها دورههای مهارتآموزی برگزار کردند و دنبال این هستیم که دورهی پرستاری هم ببینند. الان در خیلی از خانهها افرادی هستند که دنبال پرستار خانگی میگردند، امّا قیمتها بالا است؛ وقتی ما یک مقدار بیشتر در این قسمت فعّال باشیم، همین خانم در این بخش اشتغال پیدا میکند و هم یک خدمتی به جامعه میکند، هم خودش روی پای خودش میایستد. آن آزادکاری را هم ما در برنامههای کاریمان گذاشتهایم؛ مثلاً فعّالیّتهای پهپادی. ما تا الان تقریباً شصت فروند پهپاد دادهایم به افرادی که کِشتهای بزرگ دارند؛ هم مزارعشان را سَمپاشی میکنند، هم کود گیاهی میریزند. بنابراین، در بحث اشتغال، در خیلی از عرصهها الحمدلله حضور فعّال پیدا کردهایم، امّا میخواهیم در برنامهی آیندهمان باز این را فعّالتر کنیم.
رکن دوّم توانمند کردن، بحث مسکن است. ما مشهدیها یک مثلی داریم که میگویند شب گرسنه بخواب، امّا سرت روی بالشی باشد که در خانهی خودت است تا به تو آرامش بدهد. من خودم مستأجری زیاد کشیدم؛ الان هم که دیگر با این رهنهای بالا و اجارههای بالا، مستأجری خیلی سخت است و این طبقات محروم شاید ناامیدانه نسبت به مسکن نگاه میکنند. الحمدلله حالا طرح نهضت ملّی مسکن آمد، قانون جهش تولید مسکن آمد و در زمان ریاست جمهوری آیتالله رئیسی در دولت سیزدهم این کار شکل گرفت و خیلی جاها زیرساختهایش فراهم شده و در بحث مسکن الحمدلله خیلی خوب دارد در کشور کار میشود و امیدواریم که در دولت چهاردهم هم با شتاب بیشتری این حرکت ادامه پیدا کند.
ما در کمیتهی امداد، آمدیم چند تفاهمنامه مبادله کردیم؛ از جمله، یک تفاهمنامه با بسیج سازندگی در قرارگاه امام حسن مجتبیٰ که شامل پنجاه هزار واحد بود که صددرصد در روستاها ساخته بشود. برنامهمان هم این بود که دیگر رسماً اعلام بکنیم با اجرای این تفاهمنامه، ما مددجوی بدون مسکن در روستاها نداریم؛ در این صورت، هم جلوی مهاجرت گرفته میشود و هم در بحث اشتغال، اولویّت را ما به روستاها دادهایم. با توجّه به آن شعار آیتالله رئیسی (رضوان الله علیه) که اقتصاد روستا را باید متحوّل کنیم، تقریباً پنجاه درصدِ اشتغالزاییِ ما در روستاها بود. خب، همهی اینها با هم در این قسمت کمک میکرد. در بحث ساخت آن پنجاه هزار واحد مسکونی، ده هزار واحدش را آقای فتّاح از طریق بنیاد مستضعفان قبول کردند، یک بخش نقدینگیاش را ایشان دادند، یک بخشی را ما دادیم، یک بخشش هم وام تسهیلات قرضالحسنه گرفتیم و ساخت آن ده هزار واحدی که آقای فتّاح قبول کرده بودند، تقریباً دیگر تمام شده؛ یک تعداد کمی مانده که آنهم انشاءالله تا شهریورماه صددرصد تمام میشود. چهل هزار واحد باقی مانده که ساخت پنج هزار واحدش را بنیاد مسکن قبول کرده. البتّه در همهی اینها بنیاد مسکن فعّال بود ــ محور وام تسهیلات مسکن، بنیاد مسکن است و کمک میکند ــ و در ساخت این پنج هزار واحد هم الحمدلله فعّال است. آن ۳۵ هزار واحدی هم که مربوط به بسیج سازندگی است، تقریباً میتوانیم بگوییم ۱۵ هزار واحدش را تا حالا تحویل دادهایم. خلاصهاش را اگر بخواهم بگویم، در دولت سیزدهم، تا همین چندی قبل، ما حدود ۸۰ هزار خانه ساختیم و تحویل مددجوها دادیم و میتوانیم بگوییم که در بخش عمدهی روستاها، ما دیگر مددجوی از دو نفر به بالای فاقد مسکن نداریم. البتّه برای یکنفرهها هم داریم برنامهای تنظیم میکنیم و اگر این تفاهمنامه اجرا بشود، ما دیگر مددجوی بدون مسکن در روستاها نخواهیم داشت. میخواهم عرض بکنم آن شعاری که ما داده بودیم که تا پایان سال ۱۴۰۲ مددجوی بدون مسکن در روستاها نخواهیم داشت، مربوط به دو نفر به بالا است.
یک تفاهمنامهی دیگر نیز که شامل ۳۰ هزار واحد است، با بنیاد مسکن امضا کردهایم برای شهرهایی با جمعیّت زیر ۲۵ هزار نفر. برای شهرهای بالای ۲۵ هزار نفر هم در آخرین جلسهی شورای عالی مسکن ــ که شانزدهمین جلسهی آن بود و در اردیبهشتماه امسال در حضور آیتالله رئیسی تشکیل شد ــ ما حدود ۳۳۸۰۰ واحد مسکونی تحویل دادیم. ما گفتیم هر خانهای آماده شد، کلیدش را بدهید بروند در آن بنشینند، امّا به صورت رسمی در یک مناسبتی رونمایی انجام بدهیم؛ لذا آمدیم در محضر آیتالله رئیسی و در شانزدهمین جلسهی شورای عالی مسکن، این را به صورت رسمی افتتاح کردیم. من هفت پیشنهاد آورده بودم که هر هفت پیشنهاد با یک اصلاحات جزئی تصویب شد و همین دو هفتهی پیش ابلاغ شد که ما بر اساس این ابلاغ هم انشاءالله در شهرهای بالای ۲۵ هزار جمعیّت ــ که متأسّفانه یک مقدار در این قسمت عقبیم ــ فعّال خواهیم شد.
میخواهم عرض بکنم وقتی که ما کلید خانه را میدهیم به عزیزی که سه بچّهیتیم روی دامنش هست و اشک شوق روی صورتش میآید، انگار خدا همه چیز را به ما داده. یک خانم خیّری در همدان ۳۷۰۰ متر زمین داده بود، بعد مؤسّسهی خیریّهی ایتامالمهدی ــ که بانیاش مرحوم آیتالله شهید مدنی و جناب حاج سیّد جواد حجازی هستند که یک سابقهی پنجاهساله در این زمینه دارد ــ آمد پای کار و ۳۲ واحد را در همین پنجشنبهای که پشت سر گذاشتیم تحویل خانوادههایی دادیم که همهی آنها بچّهی یتیم داشتند. آیتالله شعبانی (نمایندهی محترم ولیّفقیه و امامجمعهی همدان) حضور داشتند، استاندار محترم و آقازادهی آقای حجازی تشریف آوردند، ورثهی آن خانمی هم که زمین را تحویل داده بود حضور داشتند؛ واقعاً یک شوق عجیبی در این بچّهها پیدا شده بود و اینکه ما میگفتیم که ما سربازهای رهبر انقلاب و نوکر شما هستیم، این هم هدیهی رهبر انقلاب است، اثربخشی خیلی زیادی داشت. در همان همدان، من در سخنرانی هم گفتم که در دولت سیزدهم، فقط دو هزار واحد مسکونی در استان همدان تحویل داده شده.
و خود این مسکن واقعاً از ارکان توانمند کردن است. ما خیلی از عزیزان را داریم که وقتی مسکنشان را تمام کردیم و تحویلشان دادیم، مخصوصاً در روستاها، دیگر خودشان از تحت پوشش خارج میشوند؛ نه اینکه ما خارجشان بکنیم، خودشان خارج میشوند، چون بالاخره در داخل خانه چهار تا گوسفند دارند، چهار تا مرغ دارند و تا حدودی اموراتشان میگذرد. این پنل خورشیدی هم باز یکی دیگر از برنامههای اشتغال ما است که روی پشتِبامهایشان نصب میشود و ما بنا داریم این را توسعه بدهیم و اگر انشاءالله زمینهاش فراهم بشود، ما بتوانیم سالانه چهل هزار پنل خورشیدی را نصب بکنیم. در مجموع، رکن دوّم توانمند کردن، بحث مسکن است و امسال برنامهمان این است که تا آخر سال، چهل هزار واحد مسکونی را به صورت رسمی انشاءالله مورد بهره برداری قرار بدهیم. البتّه این مختصّ افرادی است که تحت حمایت کمیتهی امدادند؛ در بحث مسکن، ما به غیر مددجو نمیتوانیم خدماتی ارائه دهیم.
چه تعداد مسکن نیاز داریم و چقدر باقی مانده؟
در شهر، فکر میکنم بالای ۲۰۰ هزار واحد مسکونی نیاز داریم؛ یعنی ما امسال که حساب کردیم، معلوم شد که در شهرها حدود دویست و خردهای هزار مستأجر داریم. در روستاها بهندرت مستأجر داریم، ولی در شهرها مستأجرانِ زیادی داریم. انشاءالله با این مصوّبهی شانزدهمین جلسهی شورای عالی مسکن که ابلاغ هم شده و مرتّب داریم پیگیری میکنیم، فکر میکنم اتّفاقات مبارکی خواهد افتاد.
بحث بعدی بحث فرهنگ بود که فرمودید.
رکن سوّم که به نظر من خیلی مهم است، بحث فرهنگ است. ببینید، ما الان تقریباً ۸۴۰ هزار دانشآموز و دانشجوی تحت پوشش داریم؛ یعنی فکر میکنم حدود شصت هزار نفرشان دانشجو هستند، سه چهار هزار طلبه داریم که اینها یتیمند و تحت پوشش کمیتهی امداد هستند، و بقیّهشان دانشآموز در مقاطع مختلف هستند. ما اخیراً یک مراسم در مشهد داشتیم برای بازماندههای از تحصیل در پایهی اوّل و دوّم و سوّم. از این ۸۴۰ هزار نفر، ۱۲۰ هزار نفرشان پایهی اوّل و دوّم و سوّم هستند. خب یک تعدادی از اینها بازماندهی از تحصیل بودند که الحمدلله به لطف خدا یکی از مأموریّتهای ما این است که بتوانیم اینها را فعّال کنیم؛ لذا یک جشنی برای اینها در مشهد گرفتیم، ۴۰۰ نفر از این بچّهها با مادرهایشان آمده بودند که جشنِ خیلی باشکوه و زیبایی بود، خیلی هم تشکّر کردند. پس یکی از برنامههای ما برمیگردد به این دانشآموزان عزیزمان، به این صورت که ما در بحث بازماندگان از تحصیل الحمدلله برنامه داریم و توفیقات خوبی هم داشتهایم و دوستان وزارت آموزشوپرورش هم خیلی تحسین و تقدیر کردند؛ حتّی آقای امانی که در مراسم مشهد کنار من نشسته بودند، فرمودند ما باید از این الگو برای بازماندههای از تحصیل استفاده بکنیم. مخصوصاً در دوران کرونا خیلیها از تحصیل بازماندند که انشاءالله اینها را هم در برنامههایمان خواهیم داشت.
ما الان ۱۰ هزار نخبه داریم که به معنای واقعی کلمه نخبهاند؛ در مقطع دکترا، در مقطع کارشناسی ارشد، در مقطع کارشناسی، در رشتههای ورزشی، در رشتههای هنری. این کار فرهنگی برکات زیادی داشته. در خیلی از استانها که من میروم، مثلاً فرماندار که میآید روبوسی میکند، دَم گوشم میگوید من مددجو بودم! همچنین بعضی از اساتید دانشگاه؛ همین پارسال از یکی از دانشگاههای معروف یک نفر زنگ زد، بعد گفت که من میخواهم شما را ببینم، تشریف آوردند و گفت حاج آقا من الان یک نخبه هستم، استاد هستم، ولی یتیم بودم و بزرگشدهی کمیتهی امدادم. به این جهت، ما در بحث دانشآموزی و در بحث دانشگاه و در بحث نخبگان واقعاً برنامههای خیلی قوی داریم، کارگروه داریم برای نخبهها.
در بحثهای فرهنگی، در قالبِ بردنِ کارهای تربیتی به داخل خانهها و سر سفرههای مددجویان، کارهای ارزشمندی انجام گرفته. با توجّه به تأکیدی که رهبر انقلاب در خصوص مهارتآموزی داشتند، ما با همکاری وزارت آموزشوپرورش، کارمان را شروع کردیم که بچّههای دانشآموز در همین تابستان دورههای مهارتآموزی ببینند و با کمک «بنیاد حیات» که در حوزهی اشتغال و در حوزهی فرهنگی ما فعّال است، انشاءالله بتوانیم این دورههای مهارتی را همینجور ادامه بدهیم و سالانه افزایش بدهیم که همزمان که این عزیزمان دارد تحصیل میکند، بتواند برای آیندهی خودش هم برنامهاش را تنظیم کند.
در بحث اُفت تحصیلی و مشاوره دادن به دانشجویان هم اگر فعّالیّتهایی داشتهاید، بفرمایید.
بله، یکی از برنامههای دیگر ما بحث مشاوره است. مشاوره خیلی مهم است؛ هم آسیبهای داخل خانه را میتواند درمان کند، هم در این قسمت میتواند پیشگیری کند. ما برای مشاوره آمدیم برنامهریزی کردیم، یک مؤسّسهای راهاندازی شد به نام «راه زندگی» یا «رُز» که مجوّزش را از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گرفتیم. این شرکت الحمدلله در مراکز استانها فعّال است و اساتید دعوت میشوند میآیند مشغول به کار میشوند و به مددجوهای ما رایگان مشاوره میدهند و از غیر مددجو هم طبق تعرفههایی که خودشان دارند پول میگیرند. یک حرکت بسیار ارزشمندی بود که البتّه سال اوّل خیلی جا نیفتاده بود، ولی الان انصافاً جا افتاده و مشتریهای زیادی هم داریم و از آن مواردی است که ما برونسپاری هم میتوانیم بکنیم. به نظر من، یکی از مسائل ما در موضوع مشاوره، مشاورهی قبل از ازدواج، حین ازدواج و بعد از ازدواج است که ما در این زمینه توفیقات خیلی خوبی داشتهایم. من معتقدم که این مراکز مشاوره تقریباً ده پانزده هزار اشتغال ایجاد میکند و در آینده هم این بیشتر خواهد شد؛ از آن طرف هم دسترسی مددجوهای ما به مشاوره به صورت رایگان راحتتر است.
ما سال قبل آمدیم با همین شرکت «رُز» ــ که مال مجتمع اقتصادی خود کمیتهی امداد است ــ قرارداد بستیم که مشاورهی تلفنی را هم برای مددجوهای ما راهاندازی بکنند و یک مشاورهی تلفنی هم الحمدلله راهاندازی شد که مددجو، دانشآموز یا پیشکنکوری، از داخل خانه میتواند این کار را انجام بدهد. ما با چند مورد از شرکتهای دانشبنیان فعّال که انصافاً جوانهای بسیار خوبی هم هستند، همکاری کردیم برای کمک به دانشآموزان پیشکنکوری و با خود این دانشآموزهایی که بازمانده از تحصیل هستند، تماس تلفنی میگیریم. شاید شما باورتان نیاید؛ در سال قبل، اگر اشتباه نکنم، با این دانشآموزها و آنهایی که باید آماده بشوند برای کنکور، بالغ بر هجده میلیون تماس تلفنی گرفته بودند. ما با بنیاد خیریّهی موقوفهی قلمچی تفاهمنامه مبادله کردیم و در خیلی از بخشها الحمدلله توفیقاتی داشتهایم.
قبولی عزیزان ما در دانشگاه فرهنگیان در یک عدد بالایی انجام گرفته. من یادم نمیرود یکی از این عزیزان، دخترخانمی بود از کوهدشت لرستان یا از لرستان که ایشان رتبهی دوّم کنکور کشور بود؛ آمد گفت میخواهم بروم دانشگاه فرهنگیان؛ معاون فرهنگیمان هرچه با او صحبت کرد، دخترخانم گفت نه، مادرم گفته برو معلّم شو، میخواهم معلّم بشوم! در دانشگاه فرهنگیان، الحمدلله ما الان بالای پنج هزار دانشجو داریم که دورهی معلّمی را دارند طی میکنند. البتّه قبولیمان بیشتر از اینها بود، ولی در مصاحبهها بعضیها امتیاز کمتری آوردند. در خود آموزشوپرورش یا اخیراً در مراکز کانون وکلا که دارند آزمون کشوری برقرار میکنند، در همهی اینها الحمدلله حضور فعّال داریم.
این موارد هم توسّط این سیستم کلینیک شرکت «رُز» صورت گرفته؟
نه، آن جدا است؛ آن شرکت «رُز» فقط مال مشاوره است. البتّه در آینده یک برنامههایی برای این قسمت داریم. ولی در خصوص اینها قراردادهایی با شرکتهای دانشبنیان داریم که میآیند با اینها تماس میگیرند و سؤالاتشان را جواب میدهند. البتّه تماس با اینها کار سختی بود؛ اوّل جواب نمیدادند؛ حتّی مادران این بچّهها هم جواب نمیدادند، میگفتند تو کی هستی، از کجا هستی؛ ولی الان دیگر باورشان شده و خیلی خوب دارند همراهی میکنند و توفیقات خیلی خوبی داشتهایم. به جای اینکه ما بیاییم مثلاً هزار نفر نیرو جذب بکنیم و اینها بروند داخل خانهها ــ البتّه ما از مددکارها هم استفاده میکنیم، مددکارها هم خیلی به ما کمک میکنند ــ الان فنّاوری الحمدلله کار ما را خیلی راحت کرده و در قالب این مؤسّسات داریم کارهای فرهنگی خوبی انجام میدهیم که حالا هرچه جلوتر میرویم، تکامل بیشتری پیدا میکند.
نکتهی بعدیای که من میخواستم بگویم، مربوط به بحث تأمین جهیزیّه است. بالاخره بحث جهیزیّه یکی از نکاتی است که در اساسنامه هم پیشبینی شده و برای ما هم خیلی مهم است. در بحث جهیزیّه، ما سال قبل حدود ۸۲ هزار جهیزیّه دادیم. در قالب قانون حمایت از خانواده و فرزندآوری، الحمدلله ما توفیقات خیلی خوبی داشتیم که این دخترخانمها وارد خانهی بخت میشوند و ازدواج میکنند. البتّه امسال در برنامهمان صد هزار جهیزیّه را پیشبینی کردیم، ولی شاید از نظر پشتوانهی مالی محقّق نشود؛ مگر اینکه خیّرینِ بیشتری پیدا بکنیم که همین صد هزار جهیزیّه را عملیّاتی بکنیم. الان در مسیری هستیم که انشاءالله تا هشتاد هزار جهیزیّه را تأمین کنیم؛ ولی اگر بتوانیم، میخواهیم دیگر اصلاً پشتِنوبتی نداشته باشیم برای ازدواج و دخترخانمهایی که ما وظیفهی نوکری آنها را داریم، دخترهای خود ما هستند و زمینهی ازدواج برایشان فراهم است، برای جهیزیّه نمانند. در جهیزیّه هم ما پنج قلم اساسی را به ایشان میدهیم: یخچال، ماشین لباسشویی تماماتومات، تلویزیون، اجاقگاز پنجشعله و جاروبرقی؛ بقیّهی اجناس را هم خودشان تأمین میکنند. تمام اینها هم خرید داخلی است؛ یعنی تمام اینها تولید داخلی است که ما این را داریم انجام میدهیم.
برای اشتغال این بانوان و دخترانی که میخواهند ازدواج بکنند هم کاری انجام میدهید؟
ببینید، اشتغال خانگی و کلّاً اشتغال خانمها جزو برنامههای کاریِ ما است؛ مثلاً اگر طرف اشتغال پیدا کرد و بعد هم ازدواج کرد، این شغل او در جای خودش باقی است.
یکی از این طرحهایی که اشاره کردید و طرح موفّقی هم بوده، آن مؤسّسهی «رُز» است؛ با توجّه به سیستم سنّتی کمیتهی امداد، این سامانه چطور شکل گرفت؟
ببینید، ما الان آن تصویر ذهنی از سیستم سنّتی را باید عوض بکنیم. شاید شما باور نداشته باشید امّا همین دیروز نامهی رسمی از وزارت ارتباطات آمد که به لحاظ ارزیابی فنّاوری و هوشمند کردن، ما در بین ۱۶۲ دستگاه رتبهی دهم را به دست آوردهایم. دو سال قبل که ارزیابی کردند، رتبهمان خیلی پایین بود؛ الحمدلله با تلاشی که همین بچّهها کردند، رتبهی دهم شدیم. تقریباً در طول یک سال و نیم، ما یک کار سنگینی در این زمینه کردیم و با یک تیم خیلی قوی و واقعاً متخصّص، «سیستم امداد هوشمند» یا «سُها» را راهاندازی کردیم. سال ۱۴۰۰، میخواستیم این سیستم را در چهاردهم اسفند که سالروز تأسیس کمیتهی امداد است رونمایی بکنیم، گفتیم آیتالله رئیسی را دعوت بکنیم بیایند؛ من قبل از آن با آقای دکتر زارعپور، وزیر ارتباطات، تماس گرفتم گفتم ما یک چنین کاری میخواهیم بکنیم، یک وقتی بگذارید ما بیاییم پهلوی شما ببینیم این را قبول دارید یا نه؛ ما هم با دوستان مرکز توسعهی فنّاوریمان رفتیم آنجا و ارائه کردیم، چند سؤال داشتند و چند نکتهی تکمیلی، بعد هم گفتند کاملاً تأیید میکنیم و الحمدلله آن کار انجام گرفت.
ما الان با حدود پنجاه دستگاه دیگر به صورت وبسرویس ارتباط داریم. مثلاً اگر الان یکی از مددجوهای تحت پوشش کمیتهی امداد فُوت بکند، به محض اینکه سازمان ثبتاحوال شناسنامهاش را باطل بکند، ما به صورت برخط خبردار میشویم، چون به صورت وبسرویس با آنها ارتباط داریم؛ خب این به ما خیلی کمک میکند برای پایش اطّلاعات. همان سال ۱۴۰۰ که این سیستم راهاندازی شد، ما یک آمادهباشی دادیم به همهی کشور و برای تکتکِ مددکارها هم یک تبلت تهیّه کردیم ــ چون واقعاً میارزید که دیگر از کار سنّتی بیایند بیرون ــ و اصلاحاتی انجام دادیم و از سیستم قبلی که سیستم جامع حمایت بود، مهاجرت کردیم آمدیم در سیستم جدید امداد هوشمند و الحمدلله تا الان توفیقات خیلی خوبی داشتهایم.
الان هر عزیزی که میخواهد بیاید تحت پوشش قرار بگیرد، دیگر نیازی به حضور فیزیکی ندارد؛ وارد سیستم «سُها» میشود، کد ملّی، کد پستی و شمارهی تلفن همراه خود را ثبت میکند، خود سیستم بررسی میکند، اگر دهکش زیر پنج باشد به او اعلام میکند، زیر سه باشد میگوید، بعد ما آدرسها را میگیریم و تازه اینجا کار مددکاران با تحقیقات محلّی ــ یعنی آزمون وسع ــ شروع میشود، بعد هم میآید تحت پوشش قرار میگیرد؛ در نتیجه، دیگر هیچ نیازی نیست که بیاید به کمیتهی امداد مراجعه بکند. در سال ۱۴۰۲، شاید تقریباً ۲۰۰ هزار نفر ــ حالا رقم دقیقش یادم نیست ــ از طریق این سیستم اقدام کردند و دیگر وارد کمیتهی امداد نشدند.
ما در چابکسازی هم الان تقریباً وارد سال پنجم یا ششم شدهایم و از اواخر مسئولیّت برادر عزیزمان آقای فتّاح، دیگر جذب نیرو نداشتهایم ــ البتّه جذب نیرو در حدّ توازنبخشی، بحث خاصّ خودش را دارد ــ و شاید بیش از پنج هزار نفر هم تا حالا بازنشست شدهاند یا مأموریّتشان تمام شده و رفتهاند؛ چرا؟ چون کارها از طریق امداد هوشمند و برونسپاری انجام میشود. ما خیلی از کارهایمان را از طریق برونسپاری داریم انجام میدهیم و به جای اینکه جذب نیرو داشته باشیم، از شرکتهای دانشبنیان متخصّص مورد قبول استفاده میکنیم.
بنابراین، در این بخشِ امدادِ هوشمند هم الحمدلله اتّفاقات خوبی افتاده. الان که بنده خدمت شما نشستهام، داشبورد مدیریّتیمان هر ۲۴ ساعت به من اعلام میشود؛ مثلاً امروز صبح اطّلاعات دیروز به من پیامک شد، مبنی بر اینکه در ۲۴ ساعت گذشته چه تعداد فُوت کردند، چه تعداد جذب کمیتهی امداد شدند، چه تعداد اشتغال پیدا کردند، چه تعداد مستعدّ اشتغالند یا در بحث «طرح اکرام»، مردم چقدر کمک کردند. این واقعاً نکتهی جالبی است که در هر ۲۴ ساعت، آخرین وضعیّت در اختیار ما قرار میگیرد. این هم یک نکتهی قابل توجّه در این قسمت است که ما در هر ۲۴ ساعت، تمام اطّلاعات را داشته باشیم. مثلاً به ما میگوید که در ۲۴ ساعت گذشته، ۶۰۰ اشتغال ایجاد شده. خب این آمار کلّی است و شاید شما بگویید من قبول ندارم؛ خیلی خب، میرویم وارد سیستم میشویم میبینیم این ۶۰۰ اشتغال در کجاها است، در کدام روستا، در کدام شهرستان؛ این سیستمِ ما اینجور هوشمند همه را جواب میدهد. لذا هر خدمتی که انجام میشود، تا در سیستم نیاید ما قبول نمیکنیم و خود این باعث شد که کلّاً کمیتهی امداد به لحاظ فنّاوری، مخصوصاً در بحث شفّافسازی، به جاهای خیلی خوب و شفّاف و روشنی برسد.
الحمدلله این کمپینهای مشارکت مردمی مانند جشن عاطفهها، جشن نیکوکاری، جشن رمضان، اطعام حسینی، اطعام مهدوی یا ایران همدل، در کمیتهی امداد رونق زیادی داشته؛ شما برای تنوّع دادن و بیشتر کردن این کمپینهایی که مشارکت مردمی نقش جدّیای در آنها دارد، چه برنامهای دارید؟
ببینید، ما یک سامانهی مهربانی راهاندازی کردیم که این مربوط به مشارکتهای مردمی است و «طرح اکرام» را در همین سامانهی مهربانی تعریف کردیم. الان شما اگر بروید وارد سامانهی طرح اکرام بشوید ــ ekram.emdad.ir ــ میبینید که الحمدلله خیلی جا افتاده. صداوسیما در این خصوص خیلی به ما کمک کرد؛ در ماه رمضان، یک عدد بالایی الحمدلله آمدند یتیم انتخاب کردند. شما وارد سامانه میشوید، یتیم انتخاب میکنید. من همین پریروز آمار را نگاه میکردم، دیدم در طیّ این سه ماه و هفده روز، در کمکهای نقدی طرح اکرام ، مردم بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان به حساب یتیمها پول ریختهاند؛ چرا؟ چون مردم میدانند پولی که میریزند، در تلفن همراهشان میآید که این پول به حساب آن یتیم واریز شد؛ خود این اعتمادسازی خیلی مهم است. ضمن اینکه ما دنبال این هستیم که خود مردم بیایند مباشرت بکنند.
در بحث صدقات، سامانهی «#۱۲*» برای کمیتهی امداد ثبت شد و بعد، در رابطه با مناسبتها، کدهایی برای شهرستانها و استانها داده میشود که البتّه خیلی بیشتر باید فعّالیّت بکنیم. هوشمند کردن کمکهای مردمی هم یکی از برنامههای کاری ما است. در عید فطر، ما از دستگاههای پوز استفاده میکنیم و خیلی هم به ما در این قسمت کمک میکند. برنامهی ما این است که در آینده انشاءالله صندوق صدقات را جمع بکنیم و مردم صدقات خودشان را از طریق سیستم واریز کنند؛ چون دیگر پول در جیب مردم نیست، از طریق سیستم انجام بشود. الان شما «#۱۲*» را که بگیرید، اگر جشن رمضان باشد، در همان قالب به شما میگوید چه کار بکنید؛ اگر عید قربان باشد، در همان قالب به شما میگوید چه کار بکنید؛ یا جشن نیکوکاری باشد که مال سالتحویل است، یا جشن عاطفهها باشد که مال مهرماه است. الحمدلله این «#۱۲*» دیگر ثبتِ کمیتهی امداد شد و متناسب با برنامههایی که ما داریم، آنجا اطّلاعات داده میشود.
این کمپینها در حوزهی نوجوانان و جوانان چه فعّالیّتهای داشته؟ چون یک بخش قابل توجّهی از کسانی که تحت حمایتند نوجوانند.
سؤال خیلی خوبی کردید. یکی از برنامههایی که ما داریم همین است که خیّرین هم باید بیفتند در خطّ سنین جوانی؛ چون شما جلسهی خیّرین را که میگذارید، اکثر افراد قاعدتاً محاسنسفیدها یا تقریباً میانسالها هستند. امّا در این دو سه سال، این حرکت واقعاً خودش را دارد نشان میدهد؛ مثلاً سفرههای ایتامی که در ماه رمضان میاندازند یا همین اطعام حسینی که الان در این دههی عاشورا هست، شما اکثر اینها را اگر بروید نگاه بکنید، میبینید جوانهای خیّر واقعاً کارهای بزرگی دارند انجام میدهند. الحمدلله یک تغییر ماهوی محسوسی ما در سنّ خیریّهها، در سنّ خیّرین و نیکوکاران داریم میبینیم؛ این هم به نظرم از برکاتی است که هم ما باید قدردان باشیم که مردم عزیزمان به کمیتهی امداد اعتماد کردند، هم از آن طرف واقعاً زبان ما قاصر است که چگونه از این خیّرین تقدیر و تشکّر بکنیم.
سؤال آخرمان را هم بپرسیم و دیگر خیلی مزاحمتان نشویم. در موضوع ازدواج، فرمودید که در زمینهی سختافزاری و تأمین جهیزیّه دارید فعّالیّتهایی انجام میدهید؛ آیا در حوزهی نرمافزاری و دعوت به مسئلهی ازدواج و آن مباحث فرهنگی هم کاری انجام میشود؟
در این زمینه، ما دسترسی آسان به همهی مراکز مشاورهی «رُز» را برقرار کردیم. البتّه اینهم فرهنگسازی میخواهد که اینها اعتماد بکنند. یکی از مسائلی که در بحث مشاوره داریم، این است که میگوییم مشاور باید امین باشد تا آن طرفی که میخواهد مشاوره بگیرد، اعتماد بکند و حرفش را بگوید. خب بخش عمدهی افرادی که تحت پوشش ما هستند خانم هستند و لذا مشاورِ مرد نمیتواند به درد خانم بخورد؛ به همین دلیل هم آن مددکارهای ما که خانمند، توفیقات خیلی بیشتری دارند تا آنها که آقا هستند. آقا که میرود وارد خانه میشود، این خانم سرپرست خانواده همهی دردِدلهایش را نمیتواند بگوید؛ امّا اگر خانم باشد، همهی حرفهایش را میتواند بگوید. به این جهت، گرایش ما بیشتر به این است که مشاورهها در قالب پیشگیری باشد و مشاورهها اگر مربوط به خانمها است، از مشاور خانم استفاده بشود. البتّه یک جاهایی واقعاً کمبود نیرو داریم، کمبود مشاور داریم، چون آنها دیگر نیروی ما نیستند و آزادند. ولی درعینحال، یکی از نکات مهمّ ما برای اینکه ازدواجها تداوم پیدا بکند و خدای ناخواسته منتهی به طلاق نشود، بحث مشاوره و کار فرهنگی است که از مسائل عمدهی ما است. البتّه ما داریم روی این بخش کارهای بیشتری میکنیم و به این نتیجه رسیدهایم که در ازدواجهای دخترخانمهای عزیزی که تحت پوشش کمیتهی امداد هستند ــ که دخترهای خود ما هستند و ما داریم نوکری آنها را میکنیم ــ آمار طلاق خیلی کمتر از بیرون است و ما باید این را با کار فرهنگی و کار مشاوره انشاءالله به صفر برسانیم.
در بحث محصولات فرهنگی، اگر بخواهیم با جزئیّات بیشتری از فعّالیّتهای کمیتهی امداد باخبر بشویم، به چه مواردی میتوانید اشاره کنید.
کار فرهنگی ما بر عهده مجموعهی فرهنگی صهبا که روی نسخه کامل کتاب «انسان ۲۵۰ساله» کار کرده و آن را جمعبندی میکنند است. با آنها قرارداد بستهایم و مسئولیت همه خوابگاهها و مراکز را به آنها دادهایم؛ بچههای خوب و باارزشی هستند و انصافا هم خوب کار کردند. امسال کلّ خوابگاههای استان هرمزگان را به آنها دادهایم و هم از لحاظ پذیرایی و اردویی و هم به لحاظ مباحث معرفتی و کلاسهای تابستانی و هم در طول سال تحصیلی، کارهای فرهنگی بسیار خوبی انجام گرفته و ما آن را به عنوان یک الگو قرار دادیم که در بقیه اردوها هم اجرا کنیم. برای مقاطع اوّل و دوّم و سوّم دبیرستان دورههای مهارتی گذاشته بودند و من در همانجا به خانمی که معاون فرهنگی آنجا بود گفتم که دورههای مهارتی خیلی خوب است اما از لحاظ تربیتی هم باید کار بشود. بنابراین ما داریم از تجربیّات استفاده میکنیم تا در کنار دورههای مهارتی که برگزار میشود انشاءالله بتوانیم در آینده به حوزهی مسائل تربیتی هم ورود پیدا کنیم.