1403/05/01
پنج راهکار دینی برای آرامش در سختیها
در شب عاشورای محرم ۱۴۴۵، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی درباره علل آرامش و شادابی حضرت اباعبداللهاالحسین (علیهالسلام) براساس آیات و روایات دینی به ایراد سخن پرداخت. به همین مناسبت بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR چکیدهای از این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند.
حضرت امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا و تنها در عرض چند ساعت مصیبتهای فراوانی دیدند؛ از فرزند ششماهه و پسر جوان و برادرزاده تا آن وضع اهل حرمشان که در خیمهها در محاصرهی دشمن بودند؛ این مصیبت خیلی سنگین است.
یک چیز در این طوفان مصائب خیلی خودنمایی میکند و آن آرامش امام حسین است. نشاط و شادابی حضرت و اصحابشان است. در اینجا میخواهم چرایی این آرامش را عرض کنم. انسان چهکار باید بکند که در حوادث آرامش، نشاط و شادابی داشته باشد. این آیهی قرآن است: هو الذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین. خداست که سکینه و آرامش در قلبها قرار میدهد.
من پنج علت را برای این آرامش حضرت اباعبدالله در روز عاشورا و حادثه کربلا عرض کنم؛ اینها عواملی است که موجب این آرامش میشود. مهارت آرامش در حوادث چگونه حاصل میشود. چطور میشود انسان حادثه ببیند؛ اما خودش را نبازد. چگونه میشود انسان سختی بکشد؛ اما مثل اصحاب امام حسین امشب نشاطش حفظ بشود. انشاءاللّه این پنج نکتهی کلیدی را گامبهگام فرابگیریم تا در زندگیهایمان از مشکلات و سختیها عبور کنیم.
[دریافت فیلم]
راهکار اول: باور به خدا و صفات خدا
خداوند متعال علیم و حکیم است، او میبیند. باید به خدا و صفات خداباور داشته باشیم. یا سرورالعارفین او سرور قلبهای با معرفت است. وقتی انسان اعتقاد داشت به خدا الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ. آرام آرام است. لذا شما ملاحظه بفرمایید حاکم مکه امان نامه فرستاد برای امام حسین. آقا به او پاسخ داند: دعوة إلى الامان والبر والصلة ، آقا خیلی ممنون ما را دعوت کردی به امنیت و برّ و صله و رسیدگی و. جواب من حسین این است: فخیر الامان أمان الله. همهی امان این است انسان در امان خدا باشد.
چرا به ما گفتند وقتی خیلی کار میپیچید دو رکعت نماز بخوان. علی ابن موسیالرضا فرمود، فرمود: اذا حزنک امر شدید. وقتی یک گرفتاری محکمی برایت پیش میآید سختی پیش میآید فصلّ رکعتین فرمودند: بلند شو دو رکعت نماز بخوان. رکعت اول حمد و آیت الکرسی، رکعت دوم حمد و انا انزلناه فی لیلة القدر. بعد فرمود خذ المصحف. قرآن را بگیر بگذار روی سرت. بگو ده مرتبه همین که در شبهای احیا میگوییم نام ائمه را صدا میزنیم تا امام زمانت که حالا آن زمان امام زمان امام حاضر در صحنه امام هشتم بوده بگو به علی بفاطمة بالحسن بالحسین تمام اینها را واسطه کن بعد قرآن را ببند حاجتت را از خدا بخواه، فرمود از جایت بلند نمیشوی مگر اینکه خدا به تو نظر لطف میکند به همین سادگی.
چرا شب عاشورا امام حسین مهلت گرفت برای نماز؟ ضحاک ابن عبداللّه مشرقی میگوید سحر دیدم در این صحرا با صدای بلند دارد آیه میخواند. وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ. آقا فرمود: عباس جان به اینها بگو حسین نماز را دوست دارد. حسین استغفار و دعا و ذکر خدا و قرآن را دوست دارد.
راهکار دوم: توجه به مرگ و قیامت
مرگ یک واقعیت است؛ باید جدی بگیریم. «خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ» این خطبه را امام حسین شب هشتم ذیحجه وقتی خواسته از مکه خارج بشود خوانده، آن شبی که همه دارند میآیند مکه ولی امام دارد با زن و بچه خارج میشود. دیدهاید خانمها گردنبند میاندازند، این گردنبند را از خودشان جدا نمیکنند و همیشه هست. فرمود: مرگ برای انسان مثل گردنبند به گردن خانمهای جوان است کنایه از اینکه نزدیک است، کنایه از اینکه میماند و همراه است.
«خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ.» فرمود من حسین مثل علاقهی یعقوب به یوسف به مرگ علاقه دارم. فرمود گرگهای بیابان میخواهند من را بدرند ولی من ترس از مرگ ندارم. اگر انسان یاد مرگ باشد آرامش پیدا میکند. خود به خود باعث میشود یاد قیامت انسان را با نشاط کند. غفلت را ببرد.
خیلی از این خلافکاریها که صورت میگیرد از ضعف باور به مرگ است. از ضعف باور به قیامت است. این دومین عامل آرامش انسان است.
راهکار سوم: گذرا بودن دنیا
راهکار دیگر برای آرامش انسان، توجه به گذرا بودن دنیاست. تلک الایّام نداولها بین الناس. پیغمبر خدا فرمود اگر مردم میدانستند این دنیا آخرش چیست، اگر مردم آن چیزی که من از دنیا میدانستم میدانستند، آرامش پیدا میکردند. امام حسین یک نامهای نوشتهاند به بنیهاشم که یک خط هم بیشتر نیست. همهی جهانبینی اسلامی در این یک خط است.
بسم اللّه الرحمن الرحیم من حسین ابن علی (ع) این نامه از حسین است به بنیهاشم. چیست نامه؟ فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَةَ لَم تَزَل. مثل این که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست» براساس روایت فوق انسان مومن باید یقین داشته باشد که دنیا نابود شدنی و آخرت دائمی است.
راهکار چهارم: مثبتنگری
نکته بعدی مثبتنگری است. این در ماها متأسفانه کم است. همهاش مشکلات را برجسته میکنیم و یأس ایجاد میکنیم. یک مثال بزنم: شب عاشورا یک قطره آب در خیمههای ابیعبدالله نبود و زن و بچه دورش جمع بودند. فردا میدانند همهشان به شهادت میرسند و این زن و بچه اسیر میشوند. حضرت یک خطبه خواند و شکر خدا را بهجای آورد. شکر بر چه چیزی؟ اکرمتنا بالنبوه، یک همچنین پیغمبری به ما دادی ما مسلمان شدیم. المتنا القرآن، قرآن به ما دادی. اگر من و شما آنجا بودیم آن شب تشنگی را میدیدیم، محاصره را میدیدیم، اسارت را میدیدیم، شمشیر و نیزه را میدیدیم. امام حسین شب عاشورا نبوت را میبیند، قرآن را میبیند. خدایا شکرت به ما عضو سالم دادی، اسماء دادی، ابصار دادی. دارد شکر نعمت به جا میآورد امشب. این خیلی نکتهی مهمی است.
پس چهارمین راه آرامش این است که ببینیم اینهایی که داریم را؛ نعمتها و پیشرفتها را ببینیم.
راهکار پنجم: رضا
و نکتهی پنجم صفت رضاست. در زیارت امین اللّه میگویم مطمئنة بقدرک راضیة بقضائک. انشاءاللّه خدا قسمتتان کند کربلا ضریح امام حسین بالایش آن تاج ضریح سورهی والفجر نوشته شده. یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة المرضیة. «راضیه مرضیه» تو راضی باشی از خدا و خدا از تو راضی باشد. سورة الفجر سورة الحسین است، در نمازهایتان بخوانید اقرئوا فی فرائضکم و نوافلکم.
اینها مهارت و راهکار بود. در طوفان حوادث هیچکس نمیتواند بگوید ما مشابهی سراغ داریم برای کربلا که یک شخصیتی در عرض یک روز چند برادر، دو فرزند برادرزاده، خودش، زن و بچهاش اینهمه مصیبت آمده سرش اما آرام است. این آرامش از باور به خدا، از یاد معاد، از فناپذیر بودن دنیا، از نگاه به نعمتها و از صفت رضای الهی پیدا شده؛ لذا آخرین جملهاش امشب این بود الهی رضاً بقضائک و رضی الله رضانا اهل بیت. رضایت خداوند، رضایت ما اهلبیت است.