• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1403/03/27
یک بیانیه‌ی هنرمندانه

درباره «خسی در میقات»

محمدصالح سلطانی
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بعضی‌ها او را با داستان‌های کوتاهش می‌شناسند، با «سه تار» و «گلدسته‌ها و فلک» و یک دوجین قصه‌ی دیگر که برخی از آن‌ها در درس‌های کتاب ادبیاتِ مدرسه‌ها هم جا گرفته‌اند. بعضی دیگر دوست دارند او را با داستان‌های بلندش به یاد بیاورند، با «مدیر مدرسه» و «نون و القلم». برای بعضی دیگر، او یکی از بهترین جستارنویسان فارسی‌ است، با کتاب‌های جریان‌سازی مثل «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «غرب‌زدگی». عده‌ای هم هستند که او را با سفرنامه‌هایش دوست دارند، با «سفر روس» و «تات‌نشین‌های بلوک زهرا». هرکدام از این دسته‌ها «جلال آل احمد» را یک طور ویژه دوست دارند اما احتمالاً همه‌ی آنها تصدیق می‌کنند که شناختن جلال بدون «خسی در میقات» ممکن نیست؛ سفرنامه‌ی او از حج که بهترین معرف برای احوالاتِ این نویسنده‌ی خوش‌ذوق و پرخروش است.

جلال «خسی در میقات» را در سال ۱۳۴۳ نوشته؛ تقریباً دو دهه بعد از عضویتش در حزب توده و پنج سال قبل از درگذشتش.

جلالِ این کتاب، از منظرهای مختلف مخاطب خود را شگفت‌زده می‌کند و مهم‌ترین جنبه‌ی این شگفت‌زدگی، در نمایش تحولی است که وجود او را در بر گرفته است. جلالِ دنیادیده که تجربه‌های متعدد و باکیفیت سفر از آمریکا تا شوروی و حتی سرزمین‌های اشغالی را داشته و باورهای چپ‌گرایانه‌اش در میان اهالی هنر و ادبیات مشهور بوده، در «خسی در میقات» تصویر متفاوتی از خود ارائه می‌دهد؛ شمایل یک مسلمان مؤمن که جلوه‌هایی زیبا از آیین باشکوه حج را پیش چشم مخاطبان کتاب خود قرار داده است.

جلال پس از یک سیر طولانی در مکاتب مختلف فکری، سرانجام در «خسی در میقات» آرام می‌گیرد و کشتی طوفان‌زده‌ی خود را در ساحل امن سرزمین وحی به قرار می‌رساند. از این منظر اگر نگاه کنیم، «خسی در میقات» نه فقط یک سفرنامه که یک مانیفست است؛ بیانیه‌ی هنرمندانه‌ی مردی که اسلام خود را در پناه کعبه، باز می‌یابد.

«خسی در میقات» یک سفرنامه بسیار مفصل است. آل احمد داستان سفرش را از فرودگاه مهرآباد آغاز می‌کند و احوالات زائران ایرانیِ بیت‌الله را با جزئیات شرح می‌دهد. بعد که وارد فرودگاه جده می‌شود هم با همین دقت نظر، شرایط فرودگاه را روایت می‌کند تا برسد به مدینه و مکه.

انگار آل احمد از همان آغاز سفر خود، بنای نوشتن یک سفرنامه‌ی ماندگار را داشته و حج خود را با تمام جزئیات مکتوب کرده. اما این، تنها رمز توفیق «خسی در میقات» نیست. آن‌چه در کنار حال روحی ویژه و جزئیات‌پردازی جلال می‌نشیند و این کتاب را ماندگار می‌کند، زاویه نگاه جلال به حج است.

او با همان لحنِ همیشه‌پرسشگرِ خود به تماشای آیین حج نشسته و از خلال این سفر معنوی، پرسش‌های عمیقی بیرون می‌کشد که نه فقط برای انسانِ دهه چهل بلکه برای انسانِ امروز هم تأمل‌برانگیز است. در واقع «خسی در میقات» علاوه بر این‌که یک سفرنامه‌ی خواندنی‌ است، می‌تواند یک جستار تأمل‌برانگیز نیز باشد.

تاریخِ چندهزارساله‌ی حج ابراهیمی میزبان نویسندگان زیادی بوده که با شوق نوشتن سفرنامه، راهی حج شده‌اند. بسیاری از نویسندگان معاصر هم این سنت تاریخی را امتداد داده و حج خود را قلمی کرده‌اند. در میان همه‌ی این سفرنامه‌ها اما حس و حال «خسی در میقات» یگانه است؛ ترکیب دلپذیری از شوریدگی، اعتذار، قلم قدرتمند و دقت نظر که در کنار هم از این سفرنامه‌ی جلال یک کتاب ویژه ساخته‌است. کتابی که اولین پیشنهاد بسیاری از اهالی ادبیات برای خواندن از حج به شمار می‌رود.