1403/02/24
درباره رمانی که رهبر انقلاب دو مرتبه در دست گرفتند
«تلآویو سقوط کرد»؛ چون وطنشان نبود!




(تصویر: اهدای کتاب «تل أبیب سقطت» به رهبر انقلاب در جریان بازدید از سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران)
متأسفانه به خانم هاشم، نویسنده کتاب، دسترسی نداشتم و ترجمه بعضی اصطلاحات بومی و منطقهای برایم دشوار بود، اما به لطف پروردگار توانستم این مشکل را حل کنم و کار را جلو ببرم. گاهی برای پیداکردن معنای یک اصطلاح چندین ساعت وقت میگذاشتم و به چندین کتاب فرهنگ عربی، سایتهای عربی و فارسی مراجعه میکردم. حتی از هوش مصنوعی هم برای ترجمه این لغات و عبارات کمک گرفتم.
نقطه قوت این کتاب، پرداختن به تقابل بین هویت مالکان آواره و بیهویتی ساکنان اشغالگر فلسطین است و به این موضوع خیلی ظریف و زیبا پرداخته شده است.
مثلاً در جایی که سرباز رژیم صهیونیستی رشوه میگیرد تا چند جوان را از مرز رد کند، نویسنده میگوید:
«موضوع پیچیدهای نبود، این سربازان از این راه امرار معاش میکردند. حتی نمیشد به آنها ایراد گرفت که مملکتشان را به یک مشت اسکناس میفروشند، چون وطنشان نبود! آنها غارتگرهایی بودند که وطن دیگران را از چنگشان درآورده و مردم بیچاره را آواره کرده بودند.»
یا در جایی دیگر از داستان که تلآویو در پی حملات سایبری، ناامن شده، ساکنان این شهر بهراحتی سرمایههایشان را از بانکها بیرون میکشند و به کشورهای اصلیشان برمیگردند؛ زیرا معتقدند کشور خودشان امنتر و آرامتر است.
اما از طرف دیگر، جوانان فلسطینی را میبینیم که جانشان را بر سر دست میگیرند تا آرزوی پدران و تمنای مادرانشان را برای یکلحظه نفسکشیدن در هوای وطنشان محقق سازند.
انشاءالله بهزودی شاهد آزادی بیتالمقدس و پرواز کبوتران سفید آزادی بر فراز گنبد طلایی قبهالصخره خواهیم بود. آن روز که رسیدنش دور نیست، «تلآویو سقوط کرد» دیگر فقط نامی بر جلد یک رمان نیست.
نقطه قوت این کتاب، پرداختن به تقابل بین هویت مالکان آواره و بیهویتی ساکنان اشغالگر فلسطین است و به این موضوع خیلی ظریف و زیبا پرداخته شده است.
مثلاً در جایی که سرباز رژیم صهیونیستی رشوه میگیرد تا چند جوان را از مرز رد کند، نویسنده میگوید:
«موضوع پیچیدهای نبود، این سربازان از این راه امرار معاش میکردند. حتی نمیشد به آنها ایراد گرفت که مملکتشان را به یک مشت اسکناس میفروشند، چون وطنشان نبود! آنها غارتگرهایی بودند که وطن دیگران را از چنگشان درآورده و مردم بیچاره را آواره کرده بودند.»
یا در جایی دیگر از داستان که تلآویو در پی حملات سایبری، ناامن شده، ساکنان این شهر بهراحتی سرمایههایشان را از بانکها بیرون میکشند و به کشورهای اصلیشان برمیگردند؛ زیرا معتقدند کشور خودشان امنتر و آرامتر است.
اما از طرف دیگر، جوانان فلسطینی را میبینیم که جانشان را بر سر دست میگیرند تا آرزوی پدران و تمنای مادرانشان را برای یکلحظه نفسکشیدن در هوای وطنشان محقق سازند.
انشاءالله بهزودی شاهد آزادی بیتالمقدس و پرواز کبوتران سفید آزادی بر فراز گنبد طلایی قبهالصخره خواهیم بود. آن روز که رسیدنش دور نیست، «تلآویو سقوط کرد» دیگر فقط نامی بر جلد یک رمان نیست.