1387/11/15
راهی که میرویم.../ چکیدهی گفتوگو ی دکتر اسماعیلی
چکیدهی گفتوگو:
·
حاکمان تلاش میکردند تا انتساب به خدا را سرپوشی برای خطاهای خود قرار بدهند و جلوی دخالت مردم برای تعیین سرنوشت خودشان و نظارت بر حکومت و نقد حاکمان را بگیرند.
·
این وضع، بهتدریج جامعهی بشری را به این سمت برد که بهتر است که به جای نظریهی حاکمیت الهی، نظریه جدیدی را بپذیریم.
·
گفتند دین یک مسئله است و حکومت مسئلهای دیگر. دین امری آسمانی است و حکومت امری زمینی... این جوهرهی پیدایش نظریهی سکولاریسم است.
·
عملکرد بد خلفای اسلامی در زمان عباسی و اموی هم دست کمی از کلیسا نداشت. به همین دلیل نظریهی سکولاریسم بین مسلمانها هم رشد کرد.
·
این اندیشه که فقط مردم هستند که میتوانند بر خودشان حکومت کنند، باعث پیدایش مفهوم جدیدی در علوم سیاسی شد با عنوان حاکمیت ملی.
·
ما نمیخواهیم مردمسالاری را به عنوان یک نظریه در مقابل خداسالاری مطرح کنیم.
·
مردمسالاری دینی در حقیقت یک روش مردممدارانه برای اجرای حاکمیت الهی است. عملکرد بد حاکمان دینی نباید به پای دین و این نظریه نوشته شود.
·
رهبری فرمودند: "ترکیب مردمسالاری دینی از نوع ترکیب انضمامی نیست؛ که ما مردمسالاری را از غرب آورده باشیم و دین را هم از این طرف و بخواهیم در کنار هم جمعشان کنیم.
·
امام میگویند: "جمهوری که ما میگوییم مثل همین جمهوریهایی است که در همهجای دنیا هست اما محدود است به احکام الهی."
·
مگر مردمسالاری و دموکراسی در خود غرب مقید نیست؟ آیا آراء عمومی در غرب میتواند اصلی از اصول حقوق بشر را تغییر دهد؟
·
مردمسالاری نسخهای است که برای هر مریضی باید متناسب با وضعیت خودش نوشته شود. برای هر کشوری متناسب با فرهنگ و سنتهای آن ملت.
·
امام(ره) به همان اندازه که راضی نبود ذرهای و سر سوزنی از احکام دور شویم، به همان اندازه اجازه نمیداد که ذرهای اصل انتخابات در کشور زیر سؤال برود.
·
یکی از کج فهمیها دربارهی تحقق مردمسالاری این است که آن را فقط در مشارکت در انتخابات ببینیم.
·
موقعی میتوان به مردمسالاری دینی رسید که آحاد مردم همانگونه که در انتخابات شرکت میکنند، بتوانند در صورت داشتن شرایط برای احراز مناصب عمومی با همدیگر رقابت کنند.
·
در مردمسالاری دینی شرکت در انتخابات پایان کار نیست. اینجاست که مردم باید بر منتخبان خودشان نظارت کنند و ببینند آیا در همان مسیری که برایشان تعیین شده حرکت میکنند، یا نه.
·
حتی رهبری هم که یک مقام قدسی و معنوی است خارج از قلمرو نظارت نیست و مجلس خبرگان طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی بر رهبری نظارت میکند.
·
بعد از بازنگری در قانون اساسی، ما ساز و کار انتخاب ولایت فقیه را کاملاً انتخاباتی قرار دادیم؛ یعنی با انتخاب خبرگان که نمایندهی مردماند.
·
مردم کسانی را که در شناخت ولایت فقیه خبره هستند انتخاب میکنند و آنها به صورت تخصصی و به طور کامل برسی میکنند و ولی فقیه را انتخاب میکنند.
·
در نظام مردمسالاری دینی اعتقاد به ولایت فقیه، معنیاش بیتوجهی به حقوق مردم نیست. بلکه بیشترین رعایت حقوق مردم در نظامها دینی صورت میگیرد.
·
یکی از آفتهای بزرگی که من مدتهاست به آن توجه میکنم، این است که چون دموکراسی به هر حال بر آراء مردم استوار است، نگران این هستم که مردمسالاری ما، دچار شارلاتانیسم تبلیغاتی شود.
·
باید به طور ریشهای، مبانی نظری مردمسالاری دینی را تبیین کنیم؛ هر سؤالی را که پیش میآورند، باید فوری جواب بدهیم و نگذاریم با سست کردن پایههای فکری زیربنای آن را از بین ببرند.
·
هرکسی به هر اندازهای که در نظام مسؤولیت دارد، باید توجه کند که امروز نحوهی عملکرد او به پای اسلام و به پای نظام و به پای جمهوری اسلامی نوشته میشود.
·
حاکمان تلاش میکردند تا انتساب به خدا را سرپوشی برای خطاهای خود قرار بدهند و جلوی دخالت مردم برای تعیین سرنوشت خودشان و نظارت بر حکومت و نقد حاکمان را بگیرند.
·
این وضع، بهتدریج جامعهی بشری را به این سمت برد که بهتر است که به جای نظریهی حاکمیت الهی، نظریه جدیدی را بپذیریم.
·
گفتند دین یک مسئله است و حکومت مسئلهای دیگر. دین امری آسمانی است و حکومت امری زمینی... این جوهرهی پیدایش نظریهی سکولاریسم است.
·
عملکرد بد خلفای اسلامی در زمان عباسی و اموی هم دست کمی از کلیسا نداشت. به همین دلیل نظریهی سکولاریسم بین مسلمانها هم رشد کرد.
·
این اندیشه که فقط مردم هستند که میتوانند بر خودشان حکومت کنند، باعث پیدایش مفهوم جدیدی در علوم سیاسی شد با عنوان حاکمیت ملی.
·
ما نمیخواهیم مردمسالاری را به عنوان یک نظریه در مقابل خداسالاری مطرح کنیم.
·
مردمسالاری دینی در حقیقت یک روش مردممدارانه برای اجرای حاکمیت الهی است. عملکرد بد حاکمان دینی نباید به پای دین و این نظریه نوشته شود.
·
رهبری فرمودند: "ترکیب مردمسالاری دینی از نوع ترکیب انضمامی نیست؛ که ما مردمسالاری را از غرب آورده باشیم و دین را هم از این طرف و بخواهیم در کنار هم جمعشان کنیم.
·
امام میگویند: "جمهوری که ما میگوییم مثل همین جمهوریهایی است که در همهجای دنیا هست اما محدود است به احکام الهی."
·
مگر مردمسالاری و دموکراسی در خود غرب مقید نیست؟ آیا آراء عمومی در غرب میتواند اصلی از اصول حقوق بشر را تغییر دهد؟
·
مردمسالاری نسخهای است که برای هر مریضی باید متناسب با وضعیت خودش نوشته شود. برای هر کشوری متناسب با فرهنگ و سنتهای آن ملت.
·
امام(ره) به همان اندازه که راضی نبود ذرهای و سر سوزنی از احکام دور شویم، به همان اندازه اجازه نمیداد که ذرهای اصل انتخابات در کشور زیر سؤال برود.
·
یکی از کج فهمیها دربارهی تحقق مردمسالاری این است که آن را فقط در مشارکت در انتخابات ببینیم.
·
موقعی میتوان به مردمسالاری دینی رسید که آحاد مردم همانگونه که در انتخابات شرکت میکنند، بتوانند در صورت داشتن شرایط برای احراز مناصب عمومی با همدیگر رقابت کنند.
·
در مردمسالاری دینی شرکت در انتخابات پایان کار نیست. اینجاست که مردم باید بر منتخبان خودشان نظارت کنند و ببینند آیا در همان مسیری که برایشان تعیین شده حرکت میکنند، یا نه.
·
حتی رهبری هم که یک مقام قدسی و معنوی است خارج از قلمرو نظارت نیست و مجلس خبرگان طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی بر رهبری نظارت میکند.
·
بعد از بازنگری در قانون اساسی، ما ساز و کار انتخاب ولایت فقیه را کاملاً انتخاباتی قرار دادیم؛ یعنی با انتخاب خبرگان که نمایندهی مردماند.
·
مردم کسانی را که در شناخت ولایت فقیه خبره هستند انتخاب میکنند و آنها به صورت تخصصی و به طور کامل برسی میکنند و ولی فقیه را انتخاب میکنند.
·
در نظام مردمسالاری دینی اعتقاد به ولایت فقیه، معنیاش بیتوجهی به حقوق مردم نیست. بلکه بیشترین رعایت حقوق مردم در نظامها دینی صورت میگیرد.
·
یکی از آفتهای بزرگی که من مدتهاست به آن توجه میکنم، این است که چون دموکراسی به هر حال بر آراء مردم استوار است، نگران این هستم که مردمسالاری ما، دچار شارلاتانیسم تبلیغاتی شود.
·
باید به طور ریشهای، مبانی نظری مردمسالاری دینی را تبیین کنیم؛ هر سؤالی را که پیش میآورند، باید فوری جواب بدهیم و نگذاریم با سست کردن پایههای فکری زیربنای آن را از بین ببرند.
·
هرکسی به هر اندازهای که در نظام مسؤولیت دارد، باید توجه کند که امروز نحوهی عملکرد او به پای اسلام و به پای نظام و به پای جمهوری اسلامی نوشته میشود.