1403/01/06
دیدار شاعران ۱۴۰۳
شعرخوانی سرکار خانم ندا نوروزی
در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، جمعی از اهالی شعر و فرهنگ و اساتید ادبیات فارسی میهمان رهبر انقلاب بودند. سرکار خانم ندا نوروزی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه خواند که رسانه KHAMENEI.IR متن، فیلم و صوت آن را در ادامه منتشر میکند.
[دریافت فیلم]
با غمِ روزگار سَر میکرد
پدرم مثلِ کوه محکم بود
زندگی را برای ما میخواست
سهمش از روزگارِ خوش کم بود
میزد از خانه هر سحر بیرون
تا سلامی به آفتاب کند
ذکر میگفت تا دَمِ حجره
پیش از آنی که فتح باب کند
چرخها را به راه میانداخت
تا نماند زچرخهی تولید
وضع ما بد نبود شکر خدا
چرخ این خانه خوب میچرخید
وصلهها را که منتظر بودند
با کمی حوصله به هم میدوخت
تَه حجره بخاری فرتوت
با تَر و خشک هیزمش میسوخت
نمرهی عینکش که بالا رفت
تیره شد طاقههای رنگارنگ
ماند پیراهنی برشخورده
زیر آن چرخهای بیآهنگ
دل به دریا که زد پدر فهمید
دخل جزر است و خرجهایش مد
چه کند با هزار خواهش ما
چه کند با هزار پیشامد
هر چه میکاشت بار کم میداد
آخرش بار هم نشد بارش
دل به رونق سپرده بود اما
عاقبت شد کساد بازارش
پدرم ذره ذره گم میشد
در هیاهوی روزهای رکود
بعد یک عمر تازه فهمیدیم
قاتلش واردات چینی بود
[دریافت صوت]
[دریافت فیلم]
با غمِ روزگار سَر میکرد
پدرم مثلِ کوه محکم بود
زندگی را برای ما میخواست
سهمش از روزگارِ خوش کم بود
میزد از خانه هر سحر بیرون
تا سلامی به آفتاب کند
ذکر میگفت تا دَمِ حجره
پیش از آنی که فتح باب کند
چرخها را به راه میانداخت
تا نماند زچرخهی تولید
وضع ما بد نبود شکر خدا
چرخ این خانه خوب میچرخید
وصلهها را که منتظر بودند
با کمی حوصله به هم میدوخت
تَه حجره بخاری فرتوت
با تَر و خشک هیزمش میسوخت
نمرهی عینکش که بالا رفت
تیره شد طاقههای رنگارنگ
ماند پیراهنی برشخورده
زیر آن چرخهای بیآهنگ
دل به دریا که زد پدر فهمید
دخل جزر است و خرجهایش مد
چه کند با هزار خواهش ما
چه کند با هزار پیشامد
هر چه میکاشت بار کم میداد
آخرش بار هم نشد بارش
دل به رونق سپرده بود اما
عاقبت شد کساد بازارش
پدرم ذره ذره گم میشد
در هیاهوی روزهای رکود
بعد یک عمر تازه فهمیدیم
قاتلش واردات چینی بود
[دریافت صوت]