• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1387/11/12

راهی که می‌رویم.../ نگاه کلان/ خودپنداشت جمعی ما/ یادداشتی از دکتر رضا پورحسین

 
خودپنداشت جمعی ما
دکتر رضا پورحسین*

هر انسانی تصوری از خوشبختی دارد که در یک کلیت کم و بیش منسجم، توحید یافته و "خودپنداشت" وی را به‌وجود می‌آورد. خودپنداشت هر فرد مجموعه تصوراتی است که او از خویش دارد و رفتار و نگرش وی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. خودپنداشت را می‌توان اساسی‌ترین نگاه خود به خویشتن دانست که به‌عنوان یک رکن اساسی، شخصیت را سامان می‌دهد. به‌عبارت دیگر شخصیت فرد به میزان زیادی متأثر از خودپنداشتی است که از خود دارد. اگر خودپنداشت فرد مثبت باشد، شخصیت فرد در جهت رشدیافتگی و بالندگی و اگر منفی باشد، در جهت ناپختگی و رشد نایافتگی سامان می‌یابد. به‌همین دلیل است که خودپنداشت مثبت و شخصیت بالنده و رشدیافته همبستگی دارند و هریک موجب غنا و ارتقای دیگری خواهد شد.
خودپنداشت مثبت زیربنای اعتماد به‌نفس به‌شمار می‌رود. بر این اساس افرادی که واجد تصور مثبت از خویشتن هستند، دارای اعتماد به‌نفس می‌باشند. البته این اعتماد به‌نفس به‌تدریج در انسان شکل می‌گیرد. فرد در تعامل با محیط و دیگران و نیز هوشیاری نسبت به توانایی‌های درونی و بیرونی خویش، واجد خودپنداشت مثبت، عزت و اعتماد به‌نفس می‌شود. بر این اساس، پایه‌های اعتماد به‌نفس در انعکاس توانایی‌های درونی و بیرونی انسان بنا می‌شود و به‌تدریج رشد می‌یابد.
این قاعده در زندگی جمعی و شخصیت کل نیز صادق است. هریک از ما همان‌طور که دارای شخصیت فردی هستیم، به یک شخصیت اجتماعی و پایه نیز تعلق داریم. شخصیت کل برگرفته از اعتقادات، فرهنگ و مؤلفه‌های اجتماعی- سیاسی جامعه‌ای است که در آن متولد شده و رشد یافته‌ایم؛ شخصیت جمعی نیز به‌تدیریج بنا می‌شود و رفتار و نگرش انسان‌های درون خود را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به‌عبارت دیگر هریک از ما در دو شخصیت فردی و اجتماعی تأثیر می‌پذیریم و این دو بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
همانطور که مایه‌های اعتماد به‌نفس در انعکاس نورتابی‌های ظاهری و باطنی فرد ساخته می‌شود، اعتماد به‌نفس جمعی و به عبارتی ملی نیز در اثر انعکاس توانایی‌ها و اصالت‌ها و ریشه‌های گروهی و اجتماعی جامعه به‌وجود می‌آید. جامعه‌ای که نسبت به توانایی‌ها و اصالت‌های خویش هوشیار شود، خود را بازمی‌یابد و خویشتنِ خویش را باور می‌کند. این باور را می‌توان "خودباوری جمعی" یا "خود‌باوری ملی" نامید که بر اثر توجه به ریشه‌ها و توانایی‌ها و عدم غفلت نسبت به آن‌ها شکل می‌گیرد. طبیعی است وقتی شاکله‌ی جمعی جامعه نسبت به توانایی‌ها و داشته‌های خود هوشیار و آگاه باشد، این هوشیاری در رفتار و نگرش آن نیز مشاهده می‌شود. چنین جامعه‌ای سرزنده، شاداب، خودآگاه، مراقب و باانگیزه خواهد بود و احساس شخصیت و تشخص از نشانه‌های بارز آن است.
جامعه‌ی امروز ایران اسلامی به پاس هوشیاری و آگاهی نسبت به اعتقادات، اصالت‌ها، حماسه‌ها، نیازها و توانایی‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود چنین احساسی از خود دارد و این احساس توسط دیگران نیز مشهود و مورد تحسین است. اما یک سؤال نیز مطرح است و آن این‌که چنین احساسی از تشخص چگونه شکل گرفته است؟ در پاسخ می‌توان "روان‌شناسی امام خمینی" را مطرح نمود. در روان‌شناسی امام، توانایی‌های درونی و بیرونی ملت همواره به آنان منعکس شده است. این انعکاس، از ملتی منفعل، ملتی را شکل داده که امروز احساس هویت و تشخص می‌کند و نسبت به توانایی‌های خود هوشیار است و این هوشیاری توجه او را به چشم‌انداز دوردست و افق روشن معطوف داشته است. نگاه به گذشته، هوشیاری نسبت به حال و توجه به افق مسیری است که به پاس خودباوری ملی شکل می‌گیرد. این نگرش، مؤلفه‌‌ی اساسی سرزندگی و نشاط جامعه برای رسیدن به فردایی روشن است.
اگر برای درمان فردی شخصیت خودپنداشت و اعتماد به‌نفس به‌عنوان یک نقطه عزیمت اساسی مطرح باشد، برای اصلاح شخصیت جمعی و حرکت به سوی افق‌های سازنده نیز همین نقطه عزیمت قابل توجه خواهد بود. خودباوری ملی فرایندی اساسی و شتاب‌آفرین است برای فتح قله‌های سازندگی و رشدیافتگی در همه‌ی زمینه‌های فردی و اجتماعی و رسیدن به آرمان‌های مورد نظر. این همان نقطه‌ای است که دقیقاً مورد توجه دشمنان و بیگانگان نیز هست. آنان سعی دارند با سست کردن اعتماد به‌نفس و عدم هوشیاری نسبت به توانایی‌ها و کوچک شمردن آن‌ها و انقطاع نسل امروز از تبار ایرانی- اسلامی خویش، خودباوری ملی را خدشه‌دار کنند تا بتوانند در سایه‌‌‌ی رعب فرهنگی و احساس کهتری که ناشی از غفلت از توانایی‌هاست، ایرانیان را از حرکت به سوی چشم‌انداز و افق‌های روشن و نشاط‌انگیز باز دارند.
این موضوع نیاز بیشتر جوانان را به دشمن‌شناسی و مسیر حرکت دشمن در جهت بی‌ارزش کردن توانایی‌ها و کوچک شمردن ارزش‌ها و بی‌حاصل جلوه دادن حماسه‌ها طلب می‌کند. در کنار هوشیاری نسبت به مسیر فرهنگی و سیاسی بیگانگان، اهتمام به کسب بیشتر توانایی‌های علمی- فناوری، فرهنگی و اجتماعی در سایه‌ی معنویت فردی و جمعی می‌تواند حرکت‌های تخریبی دشمنان را ناکام بگذارد. همان‌طور که قرار گرفتن جوانان مؤمن و متعهد بر پایه‌های فناوری و رشدیافتگی علمی، حرکت‌های بیست و چند ساله‌ی آنان را تاکنون ناکام گذاشته است.
وظیفه‌ی ملی ما ایجاب می‌کند که برای حرکت شتابان به سوی چشم‌انداز، اولاً نسبت به دانسته‌ها و توانایی‌های خویش هوشیار باشیم و ثانیاً برای ارتقاء آن‌ها در جهت تخصص بیشتر و مجهز شدن به فناوری بیشتر کوشش کنیم و ثالثاً نسبت به حرکت‌های دشمن در جهت تخریب روحیه‌ی امید و کوچک شمردن توانایی‌ها و ارزش‌هایمان مراقبت دائمی داشته باشیم. 


 *عضو هیئت علمی دانشگاه تهران