1402/12/08
پرونده «انتخاب قوی، مجلس قوی، ایران قوی»
مشارکت در انتخابات، قدرت ملی را افزایش میدهد
رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی درخصوص مشارکت مردم در انتخابات پیشرو تأکید کردند: «شک نیست که جبههی استکبار با انتخابات ما مخالف است؛ چرا مخالفند؟ چون نظام ما عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ دو تکّه دارد؛ هم با جمهوریاش مخالفند، هم با اسلامیاش. مظهر «جمهوری» همین انتخابات است؛ این انتخابات مظهر «جمهوری» است...همه باید در انتخابات شرکت کنند. انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است. آن کسانی که دنبال این هستند که مشکلات را برطرف کنند، ترمیم کنند، بایستی به انتخابات رو کنند. راهِ درست، انتخاب است.» ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی ساداتینژاد، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به بررسی رابطه مشارکت حدأکثری مردم در انتخابات و افزایش قدرت ملّی پرداخته است.
رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان بر این نکته تأکید داشتند که مشارکت بالا موجب میشود مجلس قویتری روی کار بیاید. مشارکت بالا چگونه به ظهور یک مجلس قوی میانجامد؟
مفهوم دموکراسی و رجوع به رأی مردم از مفاهیمی است که در جهان مدرن سابقه چندان طولانیای ندارد و این مفهوم در دو سه قرن اخیر مطرح شده است؛ هر چند مفهوم دموکراسی در آثار فلسفی از یونان باستان در اندیشههای افلاطون و ارسطو طرح بحث شده، ولی در حوزه عمل و تحقق، مسئله توجه به رأی مردم تحت عنوان نظامهای دموکراتیک بحثی است که سابقهاش به دو سه قرن اخیر برمیگردد و با انقلاب انگلیس و بعد انقلاب فرانسه این مفهوم معنا پیدا کرد.
در اندیشه اسلام و تفکرات اسلامی در ۱۴۰۰ سال قبل توجه به رأی مردم وجود داشته و این افتخاری برای دنیای اسلام و اندیشههای مترقی اسلامی است و زمانی که مسئله سرنوشت و حق مردم بر تعیین سرنوشت اصلاً جایگاهی نداشته، اسلام به مسئله نظرخواهی از مردم و حقشان بر سرنوشتشان توجه داشته و این بهطور مشخص در اندیشه دوران پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در قالب مفهوم بیعت که در نوع خودش آغازی برای توجه به مسئله نظر خواستن از مردم درباره سرنوشتشان بوده؛ یا مفهومی مثل شورا که در قرآن مورد توجه قرار گرفته و بهعنوان یک دستور به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم طرح میشود؛ که ای پیامبر! «وَشاورهُم فی الامر» که این امر اجتماعی و سیاسی است.
در ایران از دوره مشروطه با مفهوم انتخابات و حق تعیین سرنوشت آشنا شدیم. قبل از مشروطه ساختار سیاسی ایران ساختاری نبوده که مسئله حق رأی برای مردم مطرح باشد. در نهضت مشروطه با نقشی که علما در تئوریزه کردن این اندیشه ایفا کردند که این تئوریزه کردن هم توسط فقیهانی مثل مرحوم نائینی، آخوند خراسانی و دیگر علما صورت گرفت و در نهایت مسئله حق تعیین سرنوشت در قالب انتخابات در امر سیاسی-اجتماعی در جامعه ایران محقق شد. البته بعداً برای نهضت مشروطه هم مشکلاتی پیش آمد و این موضوع به خصوص در عصر پهلوی در شکل ظاهر وجود داشت، اما در حقیقت مفهوم انتخابات به کما رفت و جز چند دوره که بتوان از آن دفاع کرد به عنوان یک انتخابات واقعی که محقق شده بود، بقیه ادوار مجلس حالت فرمایشی پیدا کردند.
این واقعیت، به برکت انقلاب اسلامی و وجود مبارک امام خمینی رحمهالله دوباره در جامعه ایران احیا شد و حق تعیین سرنوشت به دست ملت صورت پذیرفت. موضوعی که در قالب انقلاب اسلامی و در قانون اساسی جمهوری اسلامی محقق شد؛ یک مفهوم جدیدتر و مدرنتری از انتخاباتی بود که در عصر مشروطه طراحی شده بود. مسئله انتخابات در دورههای مختلف تا به امروز مسئلهای است که میتوانیم آن را تحت عنوان مردمسالاری دینی توضیح دهیم.
تاکنون انتخاباتهای مختلف را پشت سر گذاشتیم و در انتخاباتی که برگزار کردیم مشارکت مردم یک برگ درخشان و قابل افتخار بوده؛ هم در دورانی که حضرت امام رحمهالله در قید حیات بودند و هم پس از آن مسئله مشارکت حدأکثری در انتخابات مطرح بوده است؛ هر چند در دورههای اخیر بهدلیل مسائل خاصی که بخشی از آن نقش دشمن و توطئههایی است که دشمنان علیه انقلاب داشتند و بخشی هم به مسائل اقتصادی برمیگردد، نسبت به گذشته قدری شاهد کاهش مشارکت بودیم؛ ولی همچنان مسئله مشارکت حدأکثری یکی از مسائل تعیینکننده در نظام جمهوری اسلامی است و هر میزانی که مشارکت مردم در انتخابات قویتر باشد، مجلس با پشتوانه محکمتری تشکیل میشود.
وقتی مجلس، یک مجلس قوی باشد هم در بُعد داخلی و هم در بعد بینالمللی میتواند پرقدرتتر به مسائل و مشکلات کشور رسیدگی کند. در بعد بینالمللی هیچ جای تردیدی وجود ندارد که دشمنان کشور نسبت به آمار انتخابات و میزان مشارکت مردم حساساند و هر وقت مشارکت بیشتر و گستردهتر باشد آنها در دشمنیهایشان تجدیدنظر میکنند و نوع دشمنیشان را تغییر میدهند و هر چه مشارکتمان قویتر باشد میتواند در خنثیسازی توطئهها و تصمیمات آنها اثر بسیار بهتری داشته باشد.
در حوزه داخلی هم به اجماع اجتماعی و عمومی نیاز داریم و به هر میزان که حضور مردم در صحنه انتخابات پررنگتر باشد به این اجماع بیشتر کمک میکند؛ بنابراین وظیفه همه ما این است که برای مسئله انتخابات و مشارکت حدأکثری مردم تلاش کنیم و به فرموده رهبر انقلاب این یک حق است و انتخابات حق مردم است و باید این مسئله را به عنوان یک تکلیف تبیین و ترویج کنیم.
مجلس قویتر چگونه میتواند مشکلات میانمدت و جاری را حل کند؟ جایگاه یک مجلس قوی در حل مشکلات چگونه است و در کجای این چرخه قرار میگیرد؟
وقتی در مجلس نمایندگان با رأی بالای مردم بر کرسیها نشستند، هم نمایندگان با اطمینان خاطر و اقتدار بیشتری نقششان را ایفا میکنند و هم یک مجلس قدرتمند با پشتوانه قوی مردمی را شاهد هستیم. موضوعی که در دنیا در مورد انتخاباتها معقول و منطقی است، این است که اگر بیش از ۶۰درصد مردم در انتخابات شرکت کنند، آن انتخابات بسیار خوب ارزیابی میشود.
نمایندهای که میخواهد در مجلس صحبت کند بسیار مهم است که چه میزان آرای ملت پشت سرش است. اگر یک مجلس ضعیف داشته باشیم و نمایندگان با یک رأی حداقلی وارد مجلس شده باشند، هم از نظر افکار عمومی همیشه این حالت یأس و تردید وجود دارد که این مجلس نماینده ۱۰درصد مردم است و به همین دلیل بُعد حیثیتی دارد؛ یعنی هر میزان که مشارکت مردم بالا برود، پشتوانه انتخاب نماینده بالا میرود و ضریب نفوذ تصمیمی که نماینده میگیرد، قطعاً بالاتر خواهد بود و به همین خاطر مجلس قوی در حل مشکلات و معضلات جامعه میتواند قدرتمندتر عمل کند و تلاش، رأی و تصمیمی که در پارلمان اتخاذ میکند به دلیل پشتوانه مردمی بالا میتواند اثرگذارتر باشد.
در ایران بین قوه مقننه و قوه مجریه تا حدودی هماهنگی وجود دارد. گاهی اوقات باید از این بعد هم به مسئله توجه کرد که اگر مجلسی ضعیف باشد، ممکن است در درون حاکمیت بین قوا شائبه پیش بیاید؛ یعنی وقتی مجلس برای دولت تصمیمی میگیرد، دولت میداند تصمیمی که مجلس گرفته با چه پشتوانه مردمی است که از نظر داخلی بسیار اثرگذار است. مجلسی که با پشتوانه قوی مردم برای سایر قوا مصوبه تصویب میکند، میتواند اثرش بسیار متفاوت باشد تا اینکه یک مجلس ضعیف چنین تصمیمی بگیرد.
چند مورد از مشکلات و رفع بحرانهایی را که در سالهای گذشته توسط ادوار مختلف مجلس صورت گرفته است بیان کنید؟
اگر مجلس یک مجلس قوی باشد، تصمیماتی که میگیرد با توجه به پشتوانه مردمیاش میتواند در حل مشکلات و معضلات بسیار اثرگذار باشد؛ یعنی اگر مجلس تصمیمی بگیرد و مردم این تصور را داشته باشند که نمایندهها، نمایندههای آنها نیستند و نماینده اقلیتی از جامعه هستند، ممکن است در عمل کردن به قانون در جامعه نافرمانی اتفاق بیفتد.
وقتی یک مجلس قوی مصوباتی انجام میدهد برونداد خارجیاش در جامعه این است که مجلس این را تصویب کرده است؛ مجلسی که پشتوانه قوی مردمی دارد و نمایندههایی که با رأی ملت به مجلس راه یافتند و این باعث میشود کسانی که به هر دلیلی میخواهند شبهه و تردید در کار ایجاد کنند موفق نشوند. مصوبات مجلسی که پشتوانه مردمی قویتری دارد در سطح اجتماعی هم کارکرد بسیار قویتری خواهد داشت و انسجام اجتماعی را هم به دنبال دارد.
مسئله اثرگذاری رأی مردم بر حل مشکلات کشور بهصورت عینی یکی از موضوعاتی است که دارای ابهام است. در این مورد چه توضیحی وجود دارد تا این ابهامات برطرف شوند؟
میتوانیم دو مدل حکمرانی داشته باشیم؛ یک نوع حکمرانی حاکمانی که خودشان برای کشور تصمیم بگیرند که این مدل در گذشته وجود داشته و در نظامهای غیردموکراتیک شخص حاکم بوده که همواره تصمیم میگرفت چه چیزی به صلاح خلق است و همان کار را انجام میداد. مدل دوم که میتوان ریشههای دینی و اسلامی برایش پیدا کرد این است که حکمران با مشورت و نظر مردم در یک تعامل و هماهنگی مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را بررسی کنند و جلو ببرند.
وقتی از نظر و رأی مردم صحبت میکنیم به مردم جایگاهی میدهیم که در این نوع حکمرانی وجود دارد. یکی از مشکلات حکمرانی مدل اول این است که ممکن است حاکم بهتدریج بهسمت دیکتاتوری حرکت کند؛ یعنی حاکم خودش مصلحتاندیشی میکند و شاید کاری به مصلحت مردم نداشته باشد و گاهی ممکن است مصلحت را اشتباه تشخیص دهد یا عوامل غیرواقعی در تشخیص مصلحت دخیل شوند؛ اما وقتی ساختار حکومت را به گونهای طراحی میکنیم که رأی و نظر مردم در سطوح مختلف در قوه مقننه و مجریه و سایر بخشها مورد توجه قرار میگیرد، در عمل مشکلات واقعی را شناسایی میکنند؛ نه مشکلاتی که ممکن است به تشخیص گروه خاصی برسد و بگویند مشکل این است و شاید این مشکل، مشکل این گروه باشد و مشکل توده مردم و جامعه نباشد.
وقتی برای مردم کار میکنیم، خود مردم صالحترین افراد هستند برای اینکه بگویند چگونه کار برایشان انجام بگیرد و به جای اینکه افراد دیگر مصلحتاندیشی کنند، خود مردم مصلحت و منافعشان را بهتر از هر کسی تشخیص میدهند و بایستی از خود مردم درخواست شود نظرشان را درباره کسی که میخواهد برایشان خدمت کند بگویند. این مسئله به انتخاب و تشخیص مردم برمیگردد که چه کسی صلاحیت دارد خادم مردم باشد.
ایده تحول جزو موضوعاتی است که رهبر انقلاب سالهاست برآن تاکید دارند. نسبت این مقوله با انتخابات و مشارکت هوشمندانه و بالای مردم چیست؟
مسئله تحول در حوزه حکمرانی یکی از موضوعاتی است که پیشقراول و پیشگامش رهبر معظم انقلاب بودند و چندین سخنرانی راجع به مسئله تحول در حکمرانی مطرح کردند. ساختارهایی که از نظر سیاسی در کشور ایجاد کردیم بعد از گذر زمان به این نیاز دارند که بازنگری شوند.
در دهه اول انقلاب، پس از اینکه قانون اساسی اولمان را در دوران حیات امام(ره) تدوین کردیم، در سال ۱۳۶۸ به دستور حضرت امام بازنگری در قانون اساسی صورت گرفت و این بازنگری یک تحول بسیار شگرف و مهمی در ساختارهای سیاسی برای کشور ایجاد کرد.
از آن دوره تاکنون بیش از سه دهه گذشته و در ساختارهای حکمرانیمان از نظر قانونی چندان نتوانستیم تغییراتی ایجاد کنیم و میطلبد که به تحول در این بخشها فکر کنیم. حتی رهبر انقلاب مسئله تغییر اساسی با نگاه تحولی را در یکی از بیاناتشان در یکی از سفرهای استانی مورد توجه قرار دادند و گفتند اگر لازم باشد در مورد قانون اساسی هم متناسب با نیازهای زمان باید تغییرات به وجود بیاید.
در مسئله انتخابات به تحول نیاز داریم؛ مثلاً تحول در ساختار و سیستم انتخابات و روش برگزاری انتخابات. در دنیای مدرن هم تحولات زیادی در این بخشها صورت گرفته است. برای اینکه بتوانیم متناسب با اقتضائات جامعه ایرانی، فرهنگ ایرانی و مبانی اعتقادی و دینیمان درباره اینکه چگونه به سمت انتخاب اصلح حرکت کنیم در عرصه انتخابات به اندیشههای تحولی نیاز است. به شورای نگهبان مسئولیتی برای بررسی صلاحیت کاندیداها سپرده شده است. ۲۰ سال پیش تعداد کسانی که در انتخاباتها شرکت میکردند با الان بسیار متفاوت بود و به نظر میرسد زمانهایی که در نظر گرفته شده نمیتواند پاسخگوی بررسی دقیق صلاحیتهای نمایندگی باشد و با توجه به شرایط پیشآمده به روشهای تحولی نیاز داریم.
یکی از کارهایی که شورای نگهبان در این دوره انجام داد این بود که قبل از شروع قانونی فرایند انتخابات اعلام کرد کسانی که مایلاند در انتخابات مجلس کاندیدا شوند در سایتی که گفته بودند ثبتنام کنند که یک کار تحولی بود؛ به این معنا که ببینند تعداد چند نفرند و تا قبل از اینکه فرایند انتخابات و بررسی صلاحیتها رسما شروع شود زودتر کار را شروع کنند. الان از صفر تا صد این قضیه به این نیاز دارد که با یک رویکرد تحولی مسئله انتخابات را بررسی کنیم و حتی سیستم قانونگذاری و طرح مسائل در مجلس به یک رویکرد تحولی نیاز دارند و باید به اینها فکر کرد و کسانی که در حوزههای حقوقی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی صاحبنظرند ایدههای نوآورانه را مطرح کنند و این یک ضرورت برای جامعه امروز و مسئله حکمرانی ماست.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی ساداتینژاد، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به بررسی رابطه مشارکت حدأکثری مردم در انتخابات و افزایش قدرت ملّی پرداخته است.
رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان بر این نکته تأکید داشتند که مشارکت بالا موجب میشود مجلس قویتری روی کار بیاید. مشارکت بالا چگونه به ظهور یک مجلس قوی میانجامد؟
مفهوم دموکراسی و رجوع به رأی مردم از مفاهیمی است که در جهان مدرن سابقه چندان طولانیای ندارد و این مفهوم در دو سه قرن اخیر مطرح شده است؛ هر چند مفهوم دموکراسی در آثار فلسفی از یونان باستان در اندیشههای افلاطون و ارسطو طرح بحث شده، ولی در حوزه عمل و تحقق، مسئله توجه به رأی مردم تحت عنوان نظامهای دموکراتیک بحثی است که سابقهاش به دو سه قرن اخیر برمیگردد و با انقلاب انگلیس و بعد انقلاب فرانسه این مفهوم معنا پیدا کرد.
در اندیشه اسلام و تفکرات اسلامی در ۱۴۰۰ سال قبل توجه به رأی مردم وجود داشته و این افتخاری برای دنیای اسلام و اندیشههای مترقی اسلامی است و زمانی که مسئله سرنوشت و حق مردم بر تعیین سرنوشت اصلاً جایگاهی نداشته، اسلام به مسئله نظرخواهی از مردم و حقشان بر سرنوشتشان توجه داشته و این بهطور مشخص در اندیشه دوران پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در قالب مفهوم بیعت که در نوع خودش آغازی برای توجه به مسئله نظر خواستن از مردم درباره سرنوشتشان بوده؛ یا مفهومی مثل شورا که در قرآن مورد توجه قرار گرفته و بهعنوان یک دستور به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم طرح میشود؛ که ای پیامبر! «وَشاورهُم فی الامر» که این امر اجتماعی و سیاسی است.
در ایران از دوره مشروطه با مفهوم انتخابات و حق تعیین سرنوشت آشنا شدیم. قبل از مشروطه ساختار سیاسی ایران ساختاری نبوده که مسئله حق رأی برای مردم مطرح باشد. در نهضت مشروطه با نقشی که علما در تئوریزه کردن این اندیشه ایفا کردند که این تئوریزه کردن هم توسط فقیهانی مثل مرحوم نائینی، آخوند خراسانی و دیگر علما صورت گرفت و در نهایت مسئله حق تعیین سرنوشت در قالب انتخابات در امر سیاسی-اجتماعی در جامعه ایران محقق شد. البته بعداً برای نهضت مشروطه هم مشکلاتی پیش آمد و این موضوع به خصوص در عصر پهلوی در شکل ظاهر وجود داشت، اما در حقیقت مفهوم انتخابات به کما رفت و جز چند دوره که بتوان از آن دفاع کرد به عنوان یک انتخابات واقعی که محقق شده بود، بقیه ادوار مجلس حالت فرمایشی پیدا کردند.
این واقعیت، به برکت انقلاب اسلامی و وجود مبارک امام خمینی رحمهالله دوباره در جامعه ایران احیا شد و حق تعیین سرنوشت به دست ملت صورت پذیرفت. موضوعی که در قالب انقلاب اسلامی و در قانون اساسی جمهوری اسلامی محقق شد؛ یک مفهوم جدیدتر و مدرنتری از انتخاباتی بود که در عصر مشروطه طراحی شده بود. مسئله انتخابات در دورههای مختلف تا به امروز مسئلهای است که میتوانیم آن را تحت عنوان مردمسالاری دینی توضیح دهیم.
تاکنون انتخاباتهای مختلف را پشت سر گذاشتیم و در انتخاباتی که برگزار کردیم مشارکت مردم یک برگ درخشان و قابل افتخار بوده؛ هم در دورانی که حضرت امام رحمهالله در قید حیات بودند و هم پس از آن مسئله مشارکت حدأکثری در انتخابات مطرح بوده است؛ هر چند در دورههای اخیر بهدلیل مسائل خاصی که بخشی از آن نقش دشمن و توطئههایی است که دشمنان علیه انقلاب داشتند و بخشی هم به مسائل اقتصادی برمیگردد، نسبت به گذشته قدری شاهد کاهش مشارکت بودیم؛ ولی همچنان مسئله مشارکت حدأکثری یکی از مسائل تعیینکننده در نظام جمهوری اسلامی است و هر میزانی که مشارکت مردم در انتخابات قویتر باشد، مجلس با پشتوانه محکمتری تشکیل میشود.
وقتی مجلس، یک مجلس قوی باشد هم در بُعد داخلی و هم در بعد بینالمللی میتواند پرقدرتتر به مسائل و مشکلات کشور رسیدگی کند. در بعد بینالمللی هیچ جای تردیدی وجود ندارد که دشمنان کشور نسبت به آمار انتخابات و میزان مشارکت مردم حساساند و هر وقت مشارکت بیشتر و گستردهتر باشد آنها در دشمنیهایشان تجدیدنظر میکنند و نوع دشمنیشان را تغییر میدهند و هر چه مشارکتمان قویتر باشد میتواند در خنثیسازی توطئهها و تصمیمات آنها اثر بسیار بهتری داشته باشد.
در حوزه داخلی هم به اجماع اجتماعی و عمومی نیاز داریم و به هر میزان که حضور مردم در صحنه انتخابات پررنگتر باشد به این اجماع بیشتر کمک میکند؛ بنابراین وظیفه همه ما این است که برای مسئله انتخابات و مشارکت حدأکثری مردم تلاش کنیم و به فرموده رهبر انقلاب این یک حق است و انتخابات حق مردم است و باید این مسئله را به عنوان یک تکلیف تبیین و ترویج کنیم.
مجلس قویتر چگونه میتواند مشکلات میانمدت و جاری را حل کند؟ جایگاه یک مجلس قوی در حل مشکلات چگونه است و در کجای این چرخه قرار میگیرد؟
وقتی در مجلس نمایندگان با رأی بالای مردم بر کرسیها نشستند، هم نمایندگان با اطمینان خاطر و اقتدار بیشتری نقششان را ایفا میکنند و هم یک مجلس قدرتمند با پشتوانه قوی مردمی را شاهد هستیم. موضوعی که در دنیا در مورد انتخاباتها معقول و منطقی است، این است که اگر بیش از ۶۰درصد مردم در انتخابات شرکت کنند، آن انتخابات بسیار خوب ارزیابی میشود.
نمایندهای که میخواهد در مجلس صحبت کند بسیار مهم است که چه میزان آرای ملت پشت سرش است. اگر یک مجلس ضعیف داشته باشیم و نمایندگان با یک رأی حداقلی وارد مجلس شده باشند، هم از نظر افکار عمومی همیشه این حالت یأس و تردید وجود دارد که این مجلس نماینده ۱۰درصد مردم است و به همین دلیل بُعد حیثیتی دارد؛ یعنی هر میزان که مشارکت مردم بالا برود، پشتوانه انتخاب نماینده بالا میرود و ضریب نفوذ تصمیمی که نماینده میگیرد، قطعاً بالاتر خواهد بود و به همین خاطر مجلس قوی در حل مشکلات و معضلات جامعه میتواند قدرتمندتر عمل کند و تلاش، رأی و تصمیمی که در پارلمان اتخاذ میکند به دلیل پشتوانه مردمی بالا میتواند اثرگذارتر باشد.
در ایران بین قوه مقننه و قوه مجریه تا حدودی هماهنگی وجود دارد. گاهی اوقات باید از این بعد هم به مسئله توجه کرد که اگر مجلسی ضعیف باشد، ممکن است در درون حاکمیت بین قوا شائبه پیش بیاید؛ یعنی وقتی مجلس برای دولت تصمیمی میگیرد، دولت میداند تصمیمی که مجلس گرفته با چه پشتوانه مردمی است که از نظر داخلی بسیار اثرگذار است. مجلسی که با پشتوانه قوی مردم برای سایر قوا مصوبه تصویب میکند، میتواند اثرش بسیار متفاوت باشد تا اینکه یک مجلس ضعیف چنین تصمیمی بگیرد.
چند مورد از مشکلات و رفع بحرانهایی را که در سالهای گذشته توسط ادوار مختلف مجلس صورت گرفته است بیان کنید؟
اگر مجلس یک مجلس قوی باشد، تصمیماتی که میگیرد با توجه به پشتوانه مردمیاش میتواند در حل مشکلات و معضلات بسیار اثرگذار باشد؛ یعنی اگر مجلس تصمیمی بگیرد و مردم این تصور را داشته باشند که نمایندهها، نمایندههای آنها نیستند و نماینده اقلیتی از جامعه هستند، ممکن است در عمل کردن به قانون در جامعه نافرمانی اتفاق بیفتد.
وقتی یک مجلس قوی مصوباتی انجام میدهد برونداد خارجیاش در جامعه این است که مجلس این را تصویب کرده است؛ مجلسی که پشتوانه قوی مردمی دارد و نمایندههایی که با رأی ملت به مجلس راه یافتند و این باعث میشود کسانی که به هر دلیلی میخواهند شبهه و تردید در کار ایجاد کنند موفق نشوند. مصوبات مجلسی که پشتوانه مردمی قویتری دارد در سطح اجتماعی هم کارکرد بسیار قویتری خواهد داشت و انسجام اجتماعی را هم به دنبال دارد.
مسئله اثرگذاری رأی مردم بر حل مشکلات کشور بهصورت عینی یکی از موضوعاتی است که دارای ابهام است. در این مورد چه توضیحی وجود دارد تا این ابهامات برطرف شوند؟
میتوانیم دو مدل حکمرانی داشته باشیم؛ یک نوع حکمرانی حاکمانی که خودشان برای کشور تصمیم بگیرند که این مدل در گذشته وجود داشته و در نظامهای غیردموکراتیک شخص حاکم بوده که همواره تصمیم میگرفت چه چیزی به صلاح خلق است و همان کار را انجام میداد. مدل دوم که میتوان ریشههای دینی و اسلامی برایش پیدا کرد این است که حکمران با مشورت و نظر مردم در یک تعامل و هماهنگی مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را بررسی کنند و جلو ببرند.
وقتی از نظر و رأی مردم صحبت میکنیم به مردم جایگاهی میدهیم که در این نوع حکمرانی وجود دارد. یکی از مشکلات حکمرانی مدل اول این است که ممکن است حاکم بهتدریج بهسمت دیکتاتوری حرکت کند؛ یعنی حاکم خودش مصلحتاندیشی میکند و شاید کاری به مصلحت مردم نداشته باشد و گاهی ممکن است مصلحت را اشتباه تشخیص دهد یا عوامل غیرواقعی در تشخیص مصلحت دخیل شوند؛ اما وقتی ساختار حکومت را به گونهای طراحی میکنیم که رأی و نظر مردم در سطوح مختلف در قوه مقننه و مجریه و سایر بخشها مورد توجه قرار میگیرد، در عمل مشکلات واقعی را شناسایی میکنند؛ نه مشکلاتی که ممکن است به تشخیص گروه خاصی برسد و بگویند مشکل این است و شاید این مشکل، مشکل این گروه باشد و مشکل توده مردم و جامعه نباشد.
وقتی برای مردم کار میکنیم، خود مردم صالحترین افراد هستند برای اینکه بگویند چگونه کار برایشان انجام بگیرد و به جای اینکه افراد دیگر مصلحتاندیشی کنند، خود مردم مصلحت و منافعشان را بهتر از هر کسی تشخیص میدهند و بایستی از خود مردم درخواست شود نظرشان را درباره کسی که میخواهد برایشان خدمت کند بگویند. این مسئله به انتخاب و تشخیص مردم برمیگردد که چه کسی صلاحیت دارد خادم مردم باشد.
ایده تحول جزو موضوعاتی است که رهبر انقلاب سالهاست برآن تاکید دارند. نسبت این مقوله با انتخابات و مشارکت هوشمندانه و بالای مردم چیست؟
مسئله تحول در حوزه حکمرانی یکی از موضوعاتی است که پیشقراول و پیشگامش رهبر معظم انقلاب بودند و چندین سخنرانی راجع به مسئله تحول در حکمرانی مطرح کردند. ساختارهایی که از نظر سیاسی در کشور ایجاد کردیم بعد از گذر زمان به این نیاز دارند که بازنگری شوند.
در دهه اول انقلاب، پس از اینکه قانون اساسی اولمان را در دوران حیات امام(ره) تدوین کردیم، در سال ۱۳۶۸ به دستور حضرت امام بازنگری در قانون اساسی صورت گرفت و این بازنگری یک تحول بسیار شگرف و مهمی در ساختارهای سیاسی برای کشور ایجاد کرد.
از آن دوره تاکنون بیش از سه دهه گذشته و در ساختارهای حکمرانیمان از نظر قانونی چندان نتوانستیم تغییراتی ایجاد کنیم و میطلبد که به تحول در این بخشها فکر کنیم. حتی رهبر انقلاب مسئله تغییر اساسی با نگاه تحولی را در یکی از بیاناتشان در یکی از سفرهای استانی مورد توجه قرار دادند و گفتند اگر لازم باشد در مورد قانون اساسی هم متناسب با نیازهای زمان باید تغییرات به وجود بیاید.
در مسئله انتخابات به تحول نیاز داریم؛ مثلاً تحول در ساختار و سیستم انتخابات و روش برگزاری انتخابات. در دنیای مدرن هم تحولات زیادی در این بخشها صورت گرفته است. برای اینکه بتوانیم متناسب با اقتضائات جامعه ایرانی، فرهنگ ایرانی و مبانی اعتقادی و دینیمان درباره اینکه چگونه به سمت انتخاب اصلح حرکت کنیم در عرصه انتخابات به اندیشههای تحولی نیاز است. به شورای نگهبان مسئولیتی برای بررسی صلاحیت کاندیداها سپرده شده است. ۲۰ سال پیش تعداد کسانی که در انتخاباتها شرکت میکردند با الان بسیار متفاوت بود و به نظر میرسد زمانهایی که در نظر گرفته شده نمیتواند پاسخگوی بررسی دقیق صلاحیتهای نمایندگی باشد و با توجه به شرایط پیشآمده به روشهای تحولی نیاز داریم.
یکی از کارهایی که شورای نگهبان در این دوره انجام داد این بود که قبل از شروع قانونی فرایند انتخابات اعلام کرد کسانی که مایلاند در انتخابات مجلس کاندیدا شوند در سایتی که گفته بودند ثبتنام کنند که یک کار تحولی بود؛ به این معنا که ببینند تعداد چند نفرند و تا قبل از اینکه فرایند انتخابات و بررسی صلاحیتها رسما شروع شود زودتر کار را شروع کنند. الان از صفر تا صد این قضیه به این نیاز دارد که با یک رویکرد تحولی مسئله انتخابات را بررسی کنیم و حتی سیستم قانونگذاری و طرح مسائل در مجلس به یک رویکرد تحولی نیاز دارند و باید به اینها فکر کرد و کسانی که در حوزههای حقوقی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی صاحبنظرند ایدههای نوآورانه را مطرح کنند و این یک ضرورت برای جامعه امروز و مسئله حکمرانی ماست.