• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1402/11/01
بررسی نظرات کارشناسان

پیروز صد روز طوفان

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif عملیات طوفان الاقصی، حوادث غزه و تحولات گوناگون در رویارویی جریان مقاومت با رژیم غاصب صهیونیستی به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی «حوادث آینده‌سازی است» و «حرکتی که در فلسطین آغاز شده است، به پیش خواهد رفت و منجر به پیروزی کامل فلسطینی‌ها خواهد شد.» رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی‌های مختلفی علت شکل‌گیری، خصوصیات، ثمرات و دستاوردهای عملیات طوفان الاقصی را تبیین کرده و درباره‌ی ابعاد گوناگون حادثه‌ی عظیم ۱۵ مهر ۱۴۰۲ سخن گفته‌اند.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت مقاومت افتخارآمیز ملت فلسطین در بیش از صد روز از گذشت آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در گفت‌وگو با جمعی از کارشناسان مسئله فلسطین، دلایل شکست رژیم صهیونیستی در صد روز گذشته را بررسی کرده است.


* چرا رژیم صهیونیستی علی‌رغم برتری تسلیحاتی و مادی و حمایت بی‌دریغ غرب در این صد روز از عملیات طوفان الاقصی ناکام بوده و دلیل اصلی این ناکامی از نظر شما چیست؟

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif دکتر مسعود اسداللهی:
* روحیه ایمانی رزمندگان مقاومت و راهبرد اشتباه رژیم صهیونیستی عامل شکست اسرائیل است
مجموعه دلایلی باعث این شکست شد؛ ولی اصلی‌ترین دلیل راهبرد اشتباه ارتش رژیم صهیونیستی و راهبرد درست گروه‌های مقاومت، به خصوص حماس است.

راهبرد غلط نظامی از طرف رژیم صهیونیستی این بود که ورود زمینی به نوار غزه داشت. همه‌ی کسانی که حتی آشنایی مختصر هم با مسائل نظامی داشته باشند می‌دانند که ورود یک ارتش کلاسیک به مناطق مسکونی در واقع حکم انتحار را دارد. چرا که گروه‌هایی که جنگ چریکی یا شهری می‌کنند در مناطق مسکونی راحت‌تر می‌توانند با یک ارتش کلاسیک بجنگند تا در فضای باز.

در فضای باز به علت این که معمولاً هیچ نوع مانع طبیعی وجود ندارد افراد و عناصر چریک به راحتی شناسایی و دیده می‌شوند و هدف قرار می‌گیرند. اما وقتی یک ارتش کلاسیک با تانک و نفربر و خودروهای مختلف وارد یک منطقه‌ی مسکونی می‌شود در واقع خودش را در یک دامی قرار می‌دهد که از هر گوشه‌ای، از سویی ممکن است مورد حمله قرار بگیرد، چون وجود ساختمان‌ها و کوچه‌های تنگ و مناطق با تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی، بهترین پوشش را برای عناصر عضو گروه‌های مقاومت فراهم می‌کند که بتوانند هم به راحتی خودشان را پنهان کنند و هم این که از هر سمتی بتوانند به این ارتش کلاسیک حمله کنند و تلفات سنگین و خسارت‌های بزرگ به این ارتش کلاسیک وارد کنند.

این در همه‌ی جنگ‌هایی که تحت عنوان جنگ نامتقارن اتفاق افتاده است وجود داشته و ما این را دیده‌ایم. در جنگ ویتنام، آمریکا که با تعداد بسیار زیادی نیرو به این کشور کوچک آسیایی رفت و پانزده سال در ویتنام علیه مردم عادی و چریک‌های ویت‌کُنگ می‌جنگید و این ها را مورد شدیدترین حمله‌ها قرار می‌داد، در نهایت شکست خورد.

در اوایل دهه‌ی هشتاد میلادی، شصت شمسی یا اواخر دهه‌ی پنجاه بود که ارتش شوروی افغانستان را اشغال کرد، ده سال در افغانستان بود و در نهایت شکست بسیار تعیین‌کننده‌ای خورد و مجبور شد خاک افغانستان را ترک کند.

در ۱۹۸۲، ارتش رژیم صهیونیستی بخش‌های عمده‌ای از لبنان، از جمله پایتخت را اشغال کرد، اما مقاومتی شکل گرفت به نام مقاومت اسلامی در لبنان و هجده سال با این ارتش متجاوز و اشغالگر در درون خاک لبنان با مشی چریکی جنگید و موفق شد که آن را وادار کند که شکست خورده و ذلیل در سال ۲۰۰۰ لبنان را ترک کند.

همه‌ی این پیروزی‌ها به خاطر همان مسئله‌ی جنگ نامتقارن و راهبرد گروه‌های چریکی برای جنگ شهری و چریکی و فرسوده کردن آن ارتش بزرگ است.

در غزه هم همین را شاهد بودیم. گروه‌های مقاومت چون تجربه‌ی طولانی در جنگ با رژیم صهیونیستی دارند، از سال‌ها قبل اقدام به کندن تونل‌های بسیار طولانی، متعدد، پیچیده و پیشرفته در زیر زمین کردند برای این که بتوانند در واقع هم عناصر خودشان و هم سلاح و مهماتشان را از گزند حمله‌های ویرانگر اسرائیل حفظ کنند و بتوانند در هر نقطه‌ای، از یک زاویه از زیر زمین خارج بشوند و این ارتش را مورد حمله قرار بدهند.

در واقع علت اصلی - از نظر نظامی - راهبرد اشتباه رژیم صهیونیستی و راهبرد صحیح گروه‌های مقاومت بود. البته از نظر روحی روانی، علت اصلی ایمان رزمندگان مقاومت و حضور یک دیدگاه دینی اسلامی برای مبارزه است که به این‌ها روحیه‌ی بسیار بالایی را برای تحمل شدیدترین حمله‌های ویران‌گرانه و وحشیانه‌ی رژیم صهیونیستی را داده و ما شاهد آن بودیم که در این جنگ دست بالا را بچه‌های حماس داشتند.

ارتش اسرائیل یگان‌های خودش را به تدریج از نوار غزه خارج می‌کند و به قول خودش وارد مرحله‌ی سوم می‌شود که اسمش را گذاشته‌اند عملیات ویژه‌ی هدفمند؛ یعنی در واقع ترور. یعنی از آن حمله‌ی گسترده‌ی زمینی و هوایی و پهپادی و این ها به این‌جا رسیدند که حالا باید دوباره برگردند به آن راهبردی که سال‌ها پیش اتخاذ کرده بودند و آن هم ترور است. این نشان دهنده‌ی شکست مفتضحانه‌ی نظامی برای ارتشی است که ادعا می‌کند یک ارتش مدرن و آموزش دیده و مسلح است.

بنابراین دو عامل، بحث روحیه‌ی ایمانی و جهادی گروه‌های مقاومت و بحث اشتباه بزرگ رژیم صهیونیستی در راهبرد ورود زمینی به غزه باعث این شد که این رژیم شکست بخورد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif سیدهادی سیدافقهی:
* آن‌هایی که می‌گفتند حماس باید به کلی نابود شود، امروز می‌گویند ازبین‌بردن حماس امکان‌پذیر نیست
ناکامی صدروزه رژیم به یک دلیل نیست و مجموعه ادله‌ای این ناکامی را در بیش از سه ماه اخیر رقم زده است.

۱- اولین دلیلش مقاومت مردم شریف غزه روی زمین است. امروز در عرف ادبیات رسانه‌ای از غزه روی زمین و غزه مقاوم زیر زمین یاد می‌کنند. رهبر انقلاب بارها و بارها از مقاومت ستودنی و افسانه‌ای مردم غزه یاد کرده و تأکید کردند این مسئله حتماً باید برجسته شود.

این مقاومت دشمن و جهان را حیران و شگفت‌زده کرده و بیش از ۷۰ هزار تانک که برابر سه بمب اتم که در ناکازاکی و هیروشیما به کار بردند در غزه به کار بردند؛ مردمی که همه چیز برای آنها قدغن و قطع شده و آب، برق، سوخت و دارو ندارند باز هم حاضر نیستند سرزمین خود را ترک کنند.

یکی از شگردهای دشمن این بود که مردم را تحت این بمباران وادار به مهاجرت و خروج از غزه کند و وقتی شمال را بمباران می‌کند به سمت میانه و جنوب می‌روند و وقتی جنوب را بمباران می‌کند به شمال برمی‌گردند. مقاومت مردم غزه بر اساس آیه‌ها و نشانه‌های قرآن و مدد الهی است که می‌بینیم خداوند متعال آنها را کمک و یاری می‌کند.

۲- مسئله دوم مسئله مقاومت اسلامی زیر زمین غزه است که ۵۰۰ کیلومتر در لایه‌های مختلف همچنان مردم در زیر زمین و در گردان‌ها و گروه‌های گوناگون در حال نبردند. مسئله مقاومت یک امر طولانی است و ۷۵ سال است که با هم درگیرند. آخرین بار که آقای امیرعبداللهیان و اسماعیل هنیه با هم دیدار کردند، امیرعبداللهیان از هنیه می‌پرسد: تا کنون چند درصد از امکانات شما برای مقابله با دشمن خرج شده؟ با شگفتی و رقم عجیبی گفت: ما تا کنون بعد از گذشت سه ماه از جنگ و حدود دو ماه از جنگ زمینی فقط ۱۴درصد از امکانات خودمان را خرج کردیم. آقای امیرعبداللهیان تعجب کرد و هنیه گفت: وقتی چنین عملیات تاریخی و غرورآفرینی را انجام دادیم پیش‌بینی می‌کردیم رژیم عکس‌العمل تندی نشان دهد و ممکن است این جنگ طولانی شود.

۳- دلیل سوم عدم انسجام و چندگانگی درون هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی است که عده‌ای معتقدند دیگر جنگ باید متوقف شود و به سمت روز بعد از جنگ بروند که تکلیف غزه چه می‌شود و چه کسی می‌خواهد غزه را مدیریت کند؟ بین کابینه سیاسی و کابینه امنیتی و بین فرماندهان نظامی اختلافات تندی هست و گانتز مهمان ناخوانده است و جزو کابینه نبود؛ ولی او را دعوت کردند برای ائتلاف بین معارضان و اپوزیسیون و بین هیئت حاکمه رژیم. هرتزی هالوی، رئیس ستاد و گالانت وزیر دفاع است و هر کدام از اینها برای خودشان یک استراتژی نظامی پیش‌بینی کردند.

۴- مسئله دیگر مسئله بین آمریکا و رژیم است که آمریکایی‌ها معتقدند کم‌کم رژیم باید خود را برای مرحله مابعد از غزه و مذاکرات سیاسی آماده کند و به سمت صحبت‌های سیاسی به‌منظور آزاد کردن اسرایش برود. نتانیاهو می‌گوید اول آزاد کردن اسرا و بعد مذاکرات و حماس و جهاد اسلامی می‌گویند اول آتش‌بس و بعد مذاکره برای آزادسازی اسرا و در این گیرودار و کشمکش فشارهای مختلفی بر گرده رژیم است؛ هم از بیرون که اجماع جهانی و افکار عمومی جهانی علیه رژیم به خودآگاهی رسیدند و مرتب تبلیغات علیه رژیم و به نفع مردم فلسطین وجود دارد.

۵- مسئله دیگر در داخل رژیم، خانواده‌هایی است که هنوز اسرایشان در اختیار حماس هستند و هر تلاشی که رژیم می‌کند ولو یک اسیر را آزاد کند، به کشتن وی منجر می‌شود و نمی‌توانند یک اسیر را آزاد کنند. تصور نمی‌کردند که جنگ این‌قدر به پیچیدگی و بن‌بست بخورد و به هیچ‌کدام از اهدافشان نرسند و نه خلع سلاح مقاومت، نه کوچ دادن مردم و نه آزاد کردن اسرا امکان‌پذیر است و لذا الان زمزمه این است که حماس به‌عنوان یک تشکل سیاسی بماند، ولیکن خلع سلاح شود. این‌هایی که می‌گفتند حماس باید به کل نابود و ریشه‌کن شود، امروز می‌گویند به این نتیجه و جمع‌بندی رسیدیم که ازبین‌بردن حماس امکان‌پذیر نیست؛ چون حماس یک فکر و اندیشه است و گاهی یک بازی نظامی هم دارد و لذا باید به‌عنوان یک واقعیت حماس را بپذیریم. این فداکاری‌ها، مقاومت و به گل نشستن ماشین نظامی دشمن در جنگ غزه روی‌هم‌رفته سبب ناکامی رژیم صهیونیستی علی‌رغم تسلیحات و کمک‌ها شده است. همان ۴۰ روز اول انبارهای تسلیحاتی رژیم خالی شد و امروز پل‌های هوایی از کشورهای اروپا و آمریکا مدام مخازن و انبارهایشان را شارژ می‌کنند و تسلیحات منتقل می‌شود.

۶- افزون بر این، در اتاق عملیات جنگ در کابینه امنیتی مستشاران آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و کانادایی هستند و لذا چیزی شبیه معجزه است که این همه ناو هواپیمابر، پل‌های هوایی برای کمک‌رسانی و تبلیغات باز هم نتوانستند از عهده دو گروهی که از سال ۲۰۰۵ تا کنون در محاصره‌اند و زیر زمین زندگی می‌کنند بربیایند. این همه لشکر در غزه ریختند و روزبه‌روز بیشتر کشته می‌شوند. آمار تلفات قطعاً روزی مشتشان را باز می‌کند و الان آن را پنهان می‌کنند.

۷- در کنار مسئله غزه محور مقاومت هم بسیار به‌موقع وارد شد و فشارهای مدیریت‌شده و درگیری‌های کاملاً مهندسی‌شده را آغاز کرد و روزبه‌روز دامنه درگیری‌ها در شمال فلسطین اشغالی با حزب‌الله لبنان، انصارالله که دنیا را شگفت‌زده کرده با ورود مستقیم خود در جنگ دریایی و به هم ریختن اقتصاد دریایی رژیم و بندر ام‌الرشراش یا ایلات، قوس آتش از ارتفاعات جولان سوریه به داخل فلسطین اشغالی و حمله به چاه‌های گاز کاری از سوی عراقی‌ها و حزب‌الله. بندر ام‌الرشراش یا ایلات تقریباً فلج است و امیدشان به فعال‌سازی اقتصاد دریایی از طریق بندر حیفا بود که آن هم مورد حملات مقاومت اسلامی عراق قرار گرفت. با این اتحاد و یگانگی میادین نبرد که مرکزیت و نقطه گرانیگاهش غزه است تاکنون نتوانستند از عهده این گروه‌های مقاومت و مجاهد بربیایند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif عباس خامه‌یار:
* طوفان‌الاقصی رنسانسی در افکار عمومی غربی ایجاد کرده است
شکست رژیم صهیونیستی عوامل متعددی می‌تواند داشته باشد؛ ولی عامل اصلی‌اش اراده‌ای است که مردم و مبارزان فلسطین دارند که صاحب حق، سرزمین و موضوع فلسطین هستند و مقاومت‌شان موضوعیت دارد و برای احقاق حقوق ازدست‌رفته‌شان است که این حق به نوعی ایجاد تقویت اراده است؛ اراده پولادینی که نسبت به دشمن دارند قابل مقایسه نیست. دشمنان چپاولگرانی هستند که از جاهای مختلف دنیا آمدند و سرزمینی را غاصبانه تصرف و برای زندگی بهتر آن را ناجوانمردانه اشغال کرده‌اند.

طبعاً دزدان همیشه در مقابل صاحبان حق کم می‌آورند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. امروز این صحنه‌ها را کاملاً در میدان می‌بینیم. اینها مؤمنانی هستند که خدا را در نظر می‌گیرند و معتقدند، باور دارند و سر تا پا ایمان‌اند و بر اساس این ایمان این‌گونه استقامت می‌کنند و این استقامت مثال‌زدنی بوده و باعث شکست دشمن در میدان شده است. این اراده پولادین و ایمان بزرگ به خداوند و مجموعه این عوامل به گونه‌ای است که این پیروزی‌ها را در این سطح رقم زده و دشمن را برای اولین بار در تاریخ مبارزاتی فلسطینی‌ها این‌طور زمین‌گیر کرده‌اند.

اگر فلسطینی‌ها و حماس می‌دانستند که دستاورد هفت اکتبرشان در این سطح است و این تأثیرگذاری در سطح جهان و در افکار عمومی نسل امروز غرب این‌گونه تحول ایجاد کرده، مفاهیم فلسفه سیاسی غرب را این‌گونه به چالش کشانده و سرآغاز یک نوع رنسانس در افکار عمومی غرب ایجاد کرده، قطعاً به دنبال واژه دیگری می‌گشتند و به‌جای طوفان شاید نام عملیاتشان را سونامی الاقصی می‌گذاشتند. از این رو این شکست نتیجه نامشروعیت، چپاولگری و بی‌منطقی دشمن صهیونیستی است و موجب نوعی فروپاشی روحی آنان تلقی می‌شود. این فروپاشی روحی طبعاً شکست را به دنبال داشته است.

یکی از نکات بسیار مهمی که در بررسی عوامل مادی این شکست دشمن و پیروزی حماس و دیگر جریان‌های اسلامی جهادی فلسطینی قابل اشاره است برنامه‌ریزی دقیق و ورود همه‌جانبه به تمامی عرصه‌های میدانی جهاد است؛ یعنی در رابطه با جنگ روانی و جنگ رسانه‌ای آمادگی کاملی داشتند و در این جنگ رسانه‌ای برای اولین بار با همراهی دوربین در کنار تفنگ توانستند دشمن را زمین‌گیر کنند و او را از نظر روانی در تنگنا قرار دهند.

استفاده از قدرت نرم در رسانه و در فضای مجازی و شبکه‌های تلویزیونی همسو با همه امکانات محدود و مهم‌تر از همه همراهی دوربین با تفنگ یک نکته مهم پیروزی فلسطینیان و عامل شکست بزرگ صهیونیست‌ها هم به لحاظ روحی و مادی و هم تأثیرگذاری روی افکار عمومی در سرزمین‌های اشغالی در میان شهروندان غاصب و هیئت حاکمه و در میان امپراتوری‌های رسانه‌ای غرب است.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مجتبی فردوسی‌پور
* افول آمریکا دلیل متقنی بر ضعف استراتژیک رژیم صهیونیستی در بقا و تحکیم مبانی ثبات و امنیت آن است
دلیل اول ناکامی صدروزه صهیونیست‌ها در ساخت سیاسی این رژیم است. الگوی تکوینی این ساخت، ایالات متحده آمریکا است، لکن با این تفاوت که در رژیم اسرائیل اصل بر نظامی‌گری و ساخت امنیتی است؛ به عبارت دیگر، ساخت رژیم در قالب کانون نظامی، قابلیت تعریف یا مفهوم پیدا می‌کند. حال تغییر و تداوم در چنین ساختاری در گذر زمان اگر منحنی عمودی پیدا کند، سرآغازی بر افول و اضمحلال آن خواهد بود.

این وضعیت برای رژیم صهیونیستی با سردمداری یهودیان شرقی و به تعبیر دقیق‌تر، راست‌گرایان افراطی از ۱۹۹۷م رقم خورده است و بروز این وضعیت در گام نخست اختلاف میان رژیم و غرب را بر سر عدم تداوم شهرک‌سازی‌ها از یک‌سو و اعطای حق تعیین سرنوشت حداقلی به فلسطینیان، از سوی دیگر پدیدار ساخت. در همین حال، شکل‌گیری دولت اولترای یهود عمق شکاف‌های ساخت سیاسی این رژیم را در مقوله‌های افراط‌گرایی آیینی، امنیتی، اقتصادی و از همه مهم‌تر در حیطه استقلال قوه قضائیه بروز داد.

این کلان‌ضعف‌ها، نقطه‌تحول مقاومت در عرصه منازعه با رژیم صهیونیستی را پدیدار ساخت و مقاومت را از لاک تدافعی به حوزه جنگ پیش‌دستانه و غافلگیرانه در عمق فلسطین اشغالی ارتقا داد؛ از این رو ابتکار عمل از ید اختیار رژیم خارج شد و پس از گذشت یک هفته از عملیات طوفان الاقصی ورود تمام‌قد آمریکا و به دست‌گرفتن فرماندهی و اتاق فکر رژیم و به دنبال آن ورود سنتکام، ناتو و سایر کشورهای غربی دلیل متقنی بر شکست رژیم بود.

دلیل دوم همانا تأسی از ایالات متحده آمریکا به‌عنوان تنها شریک استراتژیک رژیم در عرصه بین‌المللی است. حال آنکه اساساً آمریکا فرایند تغییر و تداوم ساختاری را بر معیار تعقل برآمده از نظام آنگلوساکسونی بریتانیایی تبیین و تحکیم می‌بخشد؛ از این رو افول هژمونی ایالات متحده خود دلیل متقنی بر ضعف استراتژیک رژیم در بقا و تحکیم مبانی ثبات و امنیت آن است. عطف توجه افول ایالات متحده در عملیات طوفان الاقصی، همانا در ضعف مفرط این کشور در اداره هم‌زمان بحران‌های دریای چین جنوبی و منازعه اوکراین، افغانستان و عراق است که عملاً از پرونده‌های گفته شده به خاطر نجات رژیم صهیونیستی از ورشکستگی صرف‌نظر می‌کند.

دلیل سوم، فهم دقیق حقیقت و مجاز در جنگ غزه است. حقیقت جنگ در جبهه جنوب لبنان و حزب‌الله از یک‌سو و جبهه یمن از سوی دیگر است. آنچه در غزه در پسا عملیات طوفان الاقصی از سوی محور آمریکایی - صهیونیستی صورت می‌گیرد، اساساً مفهوم جنگ را برنمی‌تابد. بروز این رفتارها جنایت علیه بشریت و انسانیت است که امروزه باب رسیدگی بین‌المللی آن بر پایه فرایند ICG با پیش‌قراولی آفریقای جنوبی شکل گرفته است.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif محمدرضا رئوف‌شیبانی
* گروه‌های مقاومت فلسطینی بر اصل ضرورت ناکام گذاشتن دشمن صهیونیستی در این نبرد اجماع دارند
مهم‌ترین دلایل شکست رژیم صهیونیستی در عملیات نظامی علیه مردم مظلوم فلسطین در غزه را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:
۱- جنگ اراده‌ها: برتری اراده مردم و رزمندگان فلسطینی در مقایسه با عزم و اراده صهیونیستها. آنچه در غزه در طول این یک‌صد روز جریان داشت، جنگ اراده‌ای بود که بین دو طرف در جریان بود. در این نبرد مردم و رزمندگان فلسطین ثابت کردند که در این میدان دست برتر را دارند.

۲- کیفیت و ماهیت نبرد در میدان: طبق قواعد نبرد در میدان، ارتش صهیونیستی عملاً در این جنگ نامتقارن در مقابل رزمندگان فلسطین زمین‌گیر شد و به همین خاطر برای فرار از این وضعیت به سمت اتخاذ رویکرد بمباران‌های کور و بی‌رحمانه حرکت کرد. هر چند ازجمله اهداف صهیونیستها در این بمباران‌های وحشیانه، مجازات کردن ساکنان غزه به دلیل حمایت آنها از مقاومت فلسطینی بود، لیکن رژیم صهیونیستی در تحقق این هدف نیز ناکام ماند و بستر مردمی مقاومت همانند رزمندگان خط مقدم مستحکم و مقاوم ایستاد.

۳- جغرافیای نبرد: کوچکی منطقه غزه و تراکم بالای جمعیت و تداخل میدان با مجموعه‌های غیرنظامی، برگه امتیازی برای رزمندگان مقاومت حماس و نقطه ضعف برای ارتش صهیونیستی بود.

۴- بسیج افکار عمومی دنیا: نتیجه معکوس سیاست کشتار غیرنظامیان فلسطینی. رژیم صهیونیستی در تلاش بود که با اتخاذ سیاست کشتار گسترده مردم بی‌پناه فلسطین، فشار مضاعفی را از لحاظ میدان و از بعد روانی بر رزمندگان و رهبران مقاومت وارد کند لیکن این سیاست عملاً به ضد خود تبدیل شد و حجم وسیع کشتار مردم مظلوم فلسطین عملاً به برگه فشاری علیه صهیونیستها مبدل و جامعه جهانی را علیه این رژیم به طور بی‌سابقه‌ای بسیج کرد.

تاکتیک برتر مقاومت اسلامی فلسطین در برابر رویکرد نظامی ارتش صهیونیستی در یک جنگ برابر (جنگ میان نیروهای مسلح دو طرف بدون هدف قرار دادن غیرنظامیان) و همچنین تسلط رزمندگان مقاومت بر جزئیات میدان نبرد. همین اصل موجب به دام افتادن نیروها و تانک‌های صهیونیستها در میادین نبرد بود.

۵- وحدت جبهه مقاومت: اجماع مجموعه‌های مختلف مقاومت حاضر در غزه بر اصل ضرورت ناکام گذاشتن دشمن صهیونیستی در دستیابی به اهدافش در این نبرد. این وضعیت در شرایطی بر میدان نبرد حاکم شد که رژیم صهیونیستی رویکرد تفکیک میان صفوف فلسطینی‌ها و ایجاد تفرقه میان آنها را دنبال می‌کرد. تأکید مکرر بر مورد هدف قرار دادن حماس، بدون اشاره به مجموعه‌های دیگر فلسطینی با همین هدف صورت گرفت که عملاً دستاورد ملموسی در داخل فلسطین و به‌ویژه غزه به همراه نداشت.

۶- بلندپروازی صهیونیست‌ها: تعیین و تحدید اهداف غیرقابل دسترس از سوی مقامات سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی از جمله نابود ساختن حماس، بازگرداندن اسرا و... . این اشتباه را صهیونیستها در جنگ ۳۳ روزه لبنان انجام دادند و دستگیری رهبران حزب‌الله را اعلام کردند که عملاً در تحقق این امر ناکام و بنا به گزارش کمیته وینوگراد، رژیم صهیونیستی عملاً شکست در جنگ علیه حزب‌الله را اعتراف کرد.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif علی عبدی:
* کار بزرگ انصارالله یمن در دریای سرخ رژیم صهیونیستی و آمریکا را به عجز کشانده است
اصلی‌ترین دلیل ناکامی رژیم صهیونیستی و متحدان غربی‌اش به‌ویژه آمریکا استقامت، مقاومت و صبر و پایداری مردم مظلوم و بی‌پناه غزه و مقاومت غزه است و پیوستگی بین مردم و مقاومت و اتحادی که بین این دو وجود دارد یک همسانی و پیوستگی تفکیک‌ناپذیر است.

این تفکیک‌ناپذیری و وحدت بین این دو و در سوی دیگر ماجرا صبر و استقامتی که این مردم از خود نشان دادند و این صبر و مقاومت را تجسم بخشیدند مثل اینکه با یک عبد صبور و شکور مقاومی مواجهیم که طی صد روز گذشته علی‌رغم این حجم غیرقابل باور از توحش، حیوانیت و ددمنشی که از طرف دشمن دیدیم و حجم غیرقابل باوری که از بمباران دیدیم و بنا به آمار گفتند حدود سه بمب اتم هیروشیما و ناکازاکی بر سر این مردم فرود آمده، علی‌رغم این همه شهید، مجروح و آواره به زانو درنیامدند؛ بنابراین صبر، استقامت، مقاومت و پایداری عامل اصلی شکست رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن است.

از سوی دیگر مسئله محور مقاومت هم هست؛ از سوی حزب‌الله لبنان در شمال و انصارالله در جنوب و مقاومت عراق در شرق و می‌شود به مسائل دیگر هم فکر کرد؛ اما عامل اصلی خود مردم غزه هستند و مقاومت اسلامی در غزه که در رأس آن حماس، جهاد اسلامی و دیگر عرصه‌های مقاومت قرار دارند. محور مقاومت کمک کرده و سعی کرده تا جایی که می‌تواند تسهیل کند و کار مبارزه در غزه را سبک کند.

حزب‌الله تاکنون بسیار شهید داده و شهدای زیادی تقدیم کرده و تمام تلاشش این بوده که بخش عمده توجه رژیم صهیونیستی را به شمال معطوف کند و تا حدی که می‌تواند از بار فشار اسرائیل روی غزه کم کند که تا حد زیادی هم موفق بوده است.

کار بزرگی که انصارالله در دریای سرخ انجام داده و نفس رژیم صهیونیستی را در دریای سرخ بریده، رژیم را به عجز کشانده و فراتر از آن شاهد عجز آمریکا در دریای سرخ هستیم. آمریکا و متحدانش یعنی انگلستان، فرانسه و خود رژیم صهیونیستی عاجز ماندند از اینکه در برابر انصارالله چه راهکاری می‌توانند اتخاذ کنند. همه اینها مزید بر علت است؛ ولی علت اصلی صبر و استقامت مردم غزه و مقاومت فلسطین است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif سیدرضا صدرالحسینی:
* رژیم صهیونیستی به هیچ‌یک از اهدافی که در روزهای نخستین جنگ اعلام کرد نتوانسته دست یابد
یکی از مهم‌ترین عوامل شکست قدرت‌های مادی از جمله رژیم صهیونیستی که مورد حمایت همه‌جانبه ناتو قرار دارد و در طول صد روز گذشته بیش از ۲۳۰۰۰ نفر از مردم بی‌گناه، مظلوم و بی‌دفاع غزه را که بیشتر آنها کودکان، بانوان و سالخوردگان هستند به شهادت برساند، بی‌توجهی و عدم اعتبار به توانمندی‌های غیرمادی است. در واقع توکل به خدا و صبر و اعتقاد به مسیری که مقاومت فلسطین در مقابل مردم غزه قرار داد که با اعتقاد در این مسیر حرکت و از مقاومت حمایت می‌کنند از پیروزی رژیم صهیونیستی جلوگیری کرده است.

رژیم صهیونیستی باتوجه‌به شعارهایی که در روزهای نخستین جنگ داد به هیچ‌یک از این شعارها که بر چند محور ذیل استوار بود، نتوانسته دست یابد. این شعارها عبارت‌اند از: نابودی حماس، از بین بردن تونل‌های مقاومت، کوچاندن مردم غزه و آزاد کردن اسیران رژیم صهیونیستی که در اختیار مقاومت فلسطین هستند و در نهایت دستگیری یا کشتن فرماندهان ارشد مقاومت فلسطین. طی صد روز گذشته به حتی یکی از این شعارهای توخالی که از ابتدا سر داد و برای آنها سرمایه‌گذاری‌های سنگینی هم کرد، نرسیده و هیچ‌چیز به‌جز عوامل غیرمادی و توکل به خدا و صبر و اعتقاد به مسیری که در حال پیمودن هستند، وجود ندارد که رژیم صهیونیستی را تا این حد به ذلت و حضیض کشانده است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif علیرضا سلطان‌شاهی:
* حتی آمریکایی‌ها هم دیگر پذیرفته‌اند که حماس از بین رفتنی نیست و میدانند که به عنوان یک بازیگر در آینده فلسطین مطرح است
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif رژیم صهیونیستی در ۱۰۰ روز گذشته هر کاری کرده که مردم غزه را تحت فشار قرار دهد و تسلیم کند. رژیم آب و برق را نه‌تنها به روی مقاومت بلکه به روی مردم هم بسته و علاوه بر آن تمام زیرساخت‌های تأمین مایحتاج اولیه‌ی مردم غزه از جمله نیروگاه‌ها، آب، انرژی، حتی با توجه به حجم بمباران‌ها که مجروحین زیادی هم دارد، بیمارستان را هم دچار محدودیت کرده و حتی آن‌ها را مورد تهاجم قرار داده و به یک نحوی از این منظر هم حماس را در تنگنا قرار داده است.

چرا این مقاومت صورت گرفته است؟ به ۹ دلیل اشاره می‌کنم.
۱- حمایت چندجانبه جبهه منطقه‌ای مقاومت: یک دلیل این که جبهه‌ی مقاومت هم از لحاظ سیاسی، هم از لحاظ دیپلماتیک و هم از لحاظ رسانه‌ای از حرکت مقاومت از همان روز اول تا الان حمایت همه‌جانبه کرده و می‌کند. و رژیم صهیونیستی بخشی از توانش را برای مهار فشارهایی که از جبهه‌ی مقاومت وارد می‌شود صرف میکند.

در مورد اقداماتی که جبهه‌ی مقاومت انجام داده است مفصل می‌توانیم صحبت بکنیم؛ ولی من به آخرین موردش اشاره می‌کنم که کاملاً معادلات رژیم در جنگ را تغییر داد و آن، اقدام انصارالله یمن بود. آن‌ها در وهله‌ی اول با موشک و پهپاد ایلات و جنوب رژیم را مورد هدف قرار دادند و بعد کشتی‌های رژیم و بعد همه‌ی کشتی‌هایی که به قصد رژیم در حرکت هستند از طریق باب‌المندب و الان دیگر آن منطقه را برای رژیم ناامن کرده است و این با توجه به اهمیتی که از لحاظ اقتصادی برای رژیم دارد واقعاً او را دچار استیصال کرده و نمی‌داند باید چطور با این اقدام یمن مقابله بکند. برای همین هم است که دارد تلاش میکند که صحنه‌ی جنگ را به لبنان، سوریه و دیگر کشورهای منطقه بکشد و با حرکت‌های ایذایی که انجام می‌دهد سعی می‌کند که جبهه‌ی مقاومت و اثرگذاری‌اش در نتیجه‌ی این نبرد را بی اثر بکند که تا الان موفق نشده است.

۲- روحیه مقاوم مردم غزه: از دیگر دلایل موفقیت حماس این است که علی‌رغم حجم بسیار زیاد فشاری که روی مردم هست -خانه و کاشانه‌شان را از دست داده‌اند و تحت محاصره‌اند، در فصل سرما با بیماری‌های متعددی مواجه‌اند، یک تعداد زیادی از خانواده‌هایشان یا شهید شده‌اند یا مجروح شده‌اند- کماکان مخالفتی از طرف مردم برای ادامه‌ی مبارزه وجود ندارد یا حداقل در این زمان وجود ندارد و این حمایت برای حماس یک آورده‌ی مثبت است و یکی از مهم‌ترین دلایل پیروزی است.

۳- همراهی افکار عمومی دنیا با مقاومت: مقاومت به دلیل عملکرد غیر قابل دفاع رژیم صهونیستی در بمباران مناطق مسکونی در موضع برتر قرار دارد، و افکار عمومی دنیا علیه رژیم است و این تا حدی رژیم را در ارتکاب جنایات بیشتر دچار محدودیت می‌کند. این فشار به صورت غیر مستقیم دولت‌های غربی از جمله آمریکا را تحت فشار قرار می‌دهند و طبیعی است که آن‌ها فشار را به اسرائیل می‌آورند برای توقف یا عدم گسترش جنگ، یا پذیرش کامل آتش بس.

۴- اشراف کامل حماس به زمین نبرد: از سال ۲۰۰۵ که در آن جا اختیار کامل را به دست گرفت خودش را برای چنین روزهایی آماده کرده بود. و این که کاملاً به محیط آشنا است یک برتری راهبردی است که توانسته حماس را در این نبرد موفق بکند. طبیعی است برای تمام اقداماتی که ممکن است رژیم انجام بدهد پیش بینی‌های لازم را کرده و دیگر این که این جنگ را از همان ابتدا در قالب یک جنگ نامتقارن تعریف کرد، یعنی کاملاً نحوه‌ی برخوردش چریکی است و ارتش رژیم صهیونیستی هم نمی‌تواند از طریق هوایی برتری را با توجه به حجم حملاتی که انجام داده، به دست بیاورد.

۵- بومی بودن تسلیحات حماس: دلیل بعدی موفقیت حماس این است که در این جنگ نامتقارن سلاح‌های مورد نیازش را پیش‌بینی و بومی کرده است. اگرچه جبهه‌ی مقاومت کمک‌هایی را از لحاظ تجهیزات نظامی به مقاومت در غزه کرده؛ ولی به نظر می‌رسد تجهیزات نظامی که مقاومت اکنون دارد بومی شده و متناسب با تسلیحات صهیونیست‌ها است، مثلاً برای زدن مِرکاوا، یاسین ۱۰۵ طراحی شده که باعث تلفات و خسارت سنگینی به رژیم شد. در موشکی باز هم این بومی سازی اتفاق افتاده، هم در تولیدش و هم در نحوه‌ی استفاده‌اش و هم در بردش اتفاقات خوبی افتاده. کماکان بعد از ۱۰۰ روز توپخانه‌ی مقاومت برای شلیک موشک حتی به تل‌آویو آماده است و این یک برتری است در عرضه‌ی نظامی.

۶- راهکار تونل‌ها: می‌گویند حماس بیش از پانصد کیلومتر تونل در نوار غزه ایجاد کرده است. تونل‌ها در راستای همان جنگ نامتقارن به حماس برای حفظ تجهیزات و تسلیحاتش، حفظ نیرویش، حفظ ستادهای فرماندهی‌اش و حتی حفظ اسرا بسیار کمک کرده و طبیعی است که این یک تجربه‌ی بسیار موفق برای حماس بوده و رژیم هم در عین هزینه‌ی بسیار زیاد هنوز موفق نشده که نسبت به این توان حماس برتری پیدا بکند.

۷- رزمندگان زبده نظامی حماس: یکی از مهم‌ترین دلایل پیروزی مقاومت در عرصه‌ی نظامی، نیروی انسانی است. حماس هرچقدر هم که نیرو داشته باشد، در این جنگ نشان داد که این نیروها هم زبده و کارآمد هستند و هم با انگیزه. در حالی که نیروهای ارتش رژیم از این دو ویژگی کاملاً بی بهره هستند. آن‌ها ممکن است که در عرصه‌ی ارتش کلاسیک توانایی‌هایی داشته باشند، ولی متناسب با فضای غزه و زمینی که مقاومت در آن با رژیم مقابله می‌کند، آشنایی کامل را ندارند، یعنی به زبدگی نیروهای مقاومت نیستند. و دیگر این که انگیزه‌ی لازم را ندارند. ما شاهد نارضایتی، ترس، فرار و تمرد در ارتش اسرائیل بودیم.

۸- تردید آمریکا: یک مورد دیگر هم که ظرف این مدت به کمک حماس آمده است، این است که آمریکا به چند دلیل خواهان ادامه و گسترش جنگ نیست. هم به دلیل انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در آمریکا و هم وضعیتی که آمریکا در مقابله با چین و نیز در ماجرای اوکراین دارد. بخاطر هزینه‌هایی که جنگ به آمریکا تحمیل می‌کند، آمریکا به هیچ عنوان خواهان ادامه و گسترش جنگ نیست. اگر چه حمایت آمریکا از اسرائیل همه‌جانبه است ولی در عین حال ملاحظاتی هم دارد که این ملاحظات کمک می‌کند به این که موضع حماس برای توقف جنگ و آتش بس کامل، موضعی باشد که بشود راحت روی آن مانور بدهد.

این وضعیت در حالی اتفاق می‌افتد که حتی آمریکایی‌ها هم دیگر پذیرفته‌اند که حماس از بین رفتنی نیست و میدانند که به عنوان یک بازیگر در آینده فلسطین مطرح است. آن‌ها بیشتر تلاش دارند که حماس را از فاز مقاومت به فاز سیاسی و دیپلماتیک ببرند که باید نیروهای مقاومت حواسشان باشد که فریب یک چنین مسیری را نخورند.

۹- اتکا به خدا و ایمان الهی: چیزی که مهم‌تر از همه‌ی این ها است ایمان به آزادی قدس شریف، ایمان به آزادی فلسطین، ایمان به شکست پذیری رژیم صهیونیستی و ایمان به کمک و نصرت الهی است که باعث موفقیت حماس ظرف این ۱۰۰ روز شده است. و اگر تمام این نقاط مثبت وجود نداشته باشد ولی این ایمان وجود داشته باشد، حتی بدون سلاح، حتی بدون برتری‌های نظامی ای که عرض کردم موفقیت مقاومت در غزه و یا حتی در کل فلسطین دست یافتنی خواهد بود و بسیار دور از ذهن نیست و نیروهای حماس و مقاومت هم باید کماکان بر ایمان خودشان، بر استقامت خودشان بیفزایند که ان‌شاءالله این حرکتشان نتیجه بدهد.