1402/10/19
گفتوگو با نویسنده کتاب آقای ایرانشهر
۱۲۵۰ کیلومتر؛ اعزام از بازار سرشور به قلب بلوچستان
![http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت انتشار کتاب به گفتوگو با آقای رحیم مخدومی پرداخته است. ایشان از نویسندگان پیشکسوت ادبیات دفاع مقدس است.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
با هر کسی که در جریان این تبعید بود گفتوگو کرده بود؛ حالا چه کسانی که همتبعیدی آقا بودند، چه کسانی که برای ملاقات رفتوآمد کرده بودند، چه کسانی که از اهالی ایرانشهر بودند و با تبعیدیها و خود حضرت آقا در آن سالها ارتباط داشتهاند. حتی افرادی را از نیروهای شهربانی دوران طاغوت پیدا کرده بود و چندین سفر رفته بود آمده بود و با اینها مصاحبه کرده بود.
![](https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/54854/1.jpg)
تحقیقات و مصاحبههای آقای حسینی یک پروندهی قطور و کاملی شده بود. این را به بنده دادند که کتاب بنویسم. من خب با توجه به اینکه در حوزهی مستندنگاری با این شیوه آثاری قبلاً منتشر شده - اگرچه آن کارها کامل و کافی نبود - دیدم اینکه حالا دوباره با همان شیوه کاری صورت بگیرد خب تکراری خواهد بود. البته این به این معنی نیست که نیاز نیست که راجع به موضوع تبعید ایرانشهر یک کتاب جامع و مفصل مستندنگاری نوشته بشود. جای این خالی است و انشاءالله یک روزی باید این اتفاق بیفتد که اگر این اتفاق رخ بدهد من فکر میکنم یک کتابی در حجم حدود هزار صفحه نوشته خواهد شد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
مصاحبهها تنوع زیادی داشتند. هم با کسانی که برای ملاقات از شهرهای دیگر به ایرانشهر رفته بودند، هم با افرادی از خود ایرانشهر و روستاهای ایرانشهر مصاحبه شده بود. با نزدیکان آقا از مشهد مقدس هم گفتوگو شده بود. علمایی هم بودند که نسبت به موضوع انقلاب حساس بودند. برای کمک و حمایت از نهضت امام و حمایت از کسانی که محکوم شدند به تبعید، اینها بلند میشدند در کل کشور رصد میکردند هر جا تبعیدی بود میرفتند به ملاقات. مثلاً نمونهاش حضرت آیت الله صدوقی هست که در ابتدا شناخت محدودی نسبت به آقا داشته. صرفاً میخواهد تبعیدیها را ببیند بعد آقا را میبیند میشناسد دیگر تمرکزش میشود حضرت آقا. غیر از این یک سری دانشجویان که جوانان پرشور و انقلابی بودند هم در حرکت خودجوش دانشجویان، طلاب میرفتند و به تبعیدیها سر میزدند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
از همهی اینها مهمتر سفر به خود ایرانشهر بود که رفتم ایرانشهر و چند روزی آنجا بودم و بسیاری از افرادی که میشد پیدایشان کرد را دیدم و با ایشان مصاحبهی مجدد کردم. حالا نه اینکه مصاحبهی قبلی ناقص بود، خود همین هم کلام شدن با اینها برای من اهمیت داشت.
مثلاً صاحب خانه و موجر حضرت آقا الان در زاهدان زندگی میکرد. رفتم سراغش که بعد هم به رحمت خدا رفت. آن موقع در بستر بیماری بود ولی با این وجود خیلی وقت گذاشت و مفصل ماجرای آن منزل و آشنایی با آقا و قضایای دیگر را تعریف کرد.
دیدن مکانها در ایرانشهر هم مفید بود که ساختمان ساواک کجا بوده، فاصلهی بین مسجد تا محل اسکان چقدر بوده. اگر آقا رفته مثلاً به بزمان یا رفته بمپور و جاهای مختلفی که رفته بودند من هم اینها را رفتم.
با بعضی از افراد که حضرت آقا هم کلام شده بودند همکلام شدیم و خود طی مسیر برای من مهم بود که از زاهدان میرفتند به سمت ایرانشهر با اتوبوس ما هم این مسیر را به این شکل طی بکنیم و تا اندازهای از لحاظ حسی نزدیک بشویم به این فضا. همچنین در این سفر بررسی کردم که محل شهربانی چگونه بوده و مواردی از این دست که مکان را ببینیم و آدمها را تا جای ممکن ببینیم و کلامشان را بشنویم که خب خیلی این به من کمک کرد.
خیلی از افراد هم آنجا نبودند مثلاً بعضی از همتبعیدیها جاهای مختلف کشور بودند، آقای راشد یزدی را ملاقات کردم. یا به مشهد مقدس رفتیم و خود آن منزل آقا که از آنجا موضوع دستگیری و بازداشت اتفاق میافتد و اولین بازداشتگاهی که میبرندشان، همه را ما رفتیم و رصد کردیم. حتی منزل پدری ایشان جدای از منزل خود آقا و هر جایی که به ذهنمان میرسید و میتوانست کمک بکند ما همهی اینها را رفتیم دیدیم حس کردیم و خاطراتی اگر لازم بود گرفتیم. و در همان سال ۹۵ تا ۹۷ کامل شد. البته خب نگارش را من از ۹۶ شروع کرده بودم.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
من سفر تحقیقی که میروم، خود همین سفرم را یادداشت نویسی میکنم. به ویژه این سفرهای مهم این چنینی را. خب جذابیت بهتر و بیشتری دارد. چرا؟ چون که آن همزادپنداری اتفاق میافتد و مخاطب در تحقیق با ما از آن ابتدا همراه میشود و همراه با ما جستجو میکند و پیش میآید و رفتهرفته آنچه که ما دریافت میکنیم او هم دریافت میکند. در عین حال آن تدوین ادبی هم که لحاظ میشود در آثاری که به دست میآید آن هم به عنوان یک گونهی ادبی هست که در دل این سفرنامه ریخته شده.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
بخشهایی از کتاب را من بر اساس اسنادی که در اختیارم بود فضا را ترسیم داستانی کردم. مثل آن شبی که ساواک حمله میکند به منزل ایشان. خب این را هیچکس شاهد نبوده آقا هم از داخل منزل روایت میکنند، بیرون را کسی نمیدیده، اینها را ما از خیال خودمان استفاده کردیم.
یک اشارهی دیگری حضرت آقا از روی شکسته نفسی دارند در این خصوص که گفتهاند طبق معمول راجع به ایشان مبالغه شده. که بنده عرض میکنم که نه تنها مبالغه نشده که واقعاً من سعی کردم به اندازهی فهم خودم به موضوع اشاره کنم. البته خب آن نگاه اخلاقمدارانه و متواضعانهی حضرت آقا خیلی طبیعی است که بخواهند راجع به خودشان برنتابند این تحلیلها را. ما سعیمان همه بر این بوده که تعریف و تمجید بیجا نکنیم.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
ما میدانیم که گسترهی آن رویداد هشتماهه این قدر عظیم و بزرگ هست که صددرصد در پیروزی انقلاب اسلامی مؤثر بوده. چرا؟ چون که ایشان کانون توجهات میشوند. خب خیلی از تبعیدهایی که در جاهای مختلف به افراد تحمیل شد اتفاق افتاد منحصر به همان جا شد و کانون توجه نشد. اما تبعید ایرانشهر کانون توجه شد. افراد بزرگی مثل شهید بهشتی، مثل شهید باهنر، مثل آیتالله روحالله خاتمی، مثل آیتالله صدوقی آمدند. وضع به گونهای شده بود که اگر ساواک جلوی این قضیه را نمیگرفت خیل جمعیت، سوق پیدا میکردند به سمت ایرانشهر. یعنی این کانون را متلاشی میکند ساواک. ولی نمیدانسته که این شخصیت چنان شناخته شده که دیگر نیاز به این هشت ماه ندارد.
بعد از تبعید هم ایشان هر جا وارد میشدند در اندک زمانی آنجا به کانون انقلاب تبدیل میشد، از جمله در جیرفت این چنین میشود دیگر. وقتی که وارد جیرفت میشوند دیگر مثل ایرانشهر زمان طی نمیشود که افراد تازه بشناسند که این آقا کی هست آمده و چه کار میخواهد بکند. خیلی سریع تنور داغ میشود. و خب آنجا هم میبینیم که باز ساواک نمیتواند تحمل بکند و بعد دیگر نزدیک داریم میشویم به پیروزی انقلاب که دیگر حضرت آقا دیگر خودشان میآیند به سمت تهران و میروند تا پیروزی انقلاب.
![https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/54921/C/14021016_0154921.jpg](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/54921/C/14021016_0154921.jpg)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)