• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1402/09/09
گفت‌وگو با کارشناس مسائل آمریکا

آمریکازدایی یعنی حرف آمریکایی‌ها دیگر در منطقه تعیین کننده نیست

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان با اشاره به شکست سیاست «خاورمیانه‌ی جدید» آمریکا و تغییر نقشه‌ی جغرافیای سیاسی‌ غرب آسیا به نفع مقاومت تأکید کردند: «نقشه‌ی جدیدی که بر این منطقه دارد بتدریج حاکمیّت پیدا میکند، چند خصوصیّت دارد. خصوصیّت اوّلش آمریکازدایی است. «آمریکازدایی» یعنی چه؟ یعنی نفی سلطه‌ی آمریکا بر منطقه. معنایش قطع رابطه‌ی سیاسی با آمریکا نیست؛ نه اینکه حالا ما توقّع داشته باشیم یا تصوّر کنیم که دولتهای منطقه [با آمریکا] قطع رابطه‌ی سیاسی کنند؛ نه، رابطه‌ی سیاسی و اقتصادی با همه دارند، با آمریکا هم دارند، داشته باشند؛ امّا دیگر سلطه‌ی آمریکا روزبه‌روز رو به ضعف است؛ آنچه آمریکا در فلان کشور میخواست تحقّق پیدا کند ــ در نفت، در سلاح، در ارتباطات گوناگون ــ دیگر بتدریج دارد زایل میشود؛ مقدار زیادی زایل شده، بیشتر از این هم زایل خواهد شد. یک سیاستی را آمریکا از سالها پیش دنبال میکرد که همان سیاست سلطه‌ی بر منطقه بود، وسیله‌ی عمده‌ی این سیاست هم حمایت از رژیم صهیونیستی بود؛ هرچه بتواند او را قوی کند، دستوبال او را باز کند، دیگران را تشویق کند به اینکه با او ارتباط برقرار کنند. البتّه این سیاست قدیمی است، مال ده‌ها سال پیش است؛ از یکی دو دهه پیش، این سیاست را تشدید کردند، رفتند سراغ افغانستان، رفتند سراغ عراق و با اشغال اینها میخواستند تسلّط پیدا کنند، [امّا] نتوانستند. امروز سیاست و جهت‌گیری در این منطقه آمریکازدایی است. یکی از نشانه‌های واضح و بارزی که امروز جلوی چشمها است، همین طوفان اقصیٰ است. بله، این طوفان‌الاقصیٰ علیه رژیم صهیونیستی است، امّا آمریکازدایی است؛ این حادثه‌ی تاریخ‌ساز. به معنای واقعی کلمه، حادثه‌ی طوفان‌الاقصیٰ یک حادثه‌ی تاریخ‌ساز بود؛ توانست جدول سیاستهای آمریکا در این منطقه را به هم بریزد و ان‌شاءاللّه [اگر] این طوفان ادامه پیدا بکند، جدول سیاست آمریکا در منطقه را محو خواهد کرد.» ۱۴۰۲/۰۹/۰۸

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگویی با آقای دکتر فؤاد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا به بررسی نشانه‌ها و تأثیرات آمریکازدایی از منطقه غرب آسیا پرداخته است.

* کلیدواژه آمریکازدایی که از سوی رهبر انقلاب طرح شد به بروز چه تحولی در منطقه غرب آسیا اشاره دارد و چه تغییراتی در سیاست‌ها و رفتار دولت‌های منطقه درباره سیاست‌های ایالات متحده بروز یافته است؟
* اصطلاح آمریکازدایی شاید پیش از این استفاده نشده بود و نکته‌ای که واقعیت دارد و البته رهبر انقلاب هم پیش‌تر به آن اشاره کرده بودند، پایان سلطه‌ آمریکا در منطقه غرب آسیا است.

کشورهای منطقه می‌توانند با سایر کشورهای دیگر در سراسر دنیا روابط دیپلماتیک داشته باشند، یا مثلاً روابط اقتصادی همه‌جا مرسوم هست و با آمریکا هم می‌شود روابط اقتصادی برقرار کرد؛ اما آن چیزی که نسبت به گذشته تغییر کرده، این است که یک زمانی آمریکایی‌ها سلطه کاملی در این منطقه داشتند. قبل از فروپاشی شوروی تعداد قابل توجهی از کشورهای منطقه بدون اجازه آمریکا کاری نمی‌کردند و سلطه آمریکا در این کشورها کامل بود. بعد از فروپاشی شوروی آن کشورهایی که کم‌و‌بیش در این منطقه همراه و همسو با شوروی بودند، آن‌ها هم غالباً با آمریکا همراه شدند. یک نمونه آن یمن است که این اتفاق برایش رخ داد.


اصطلاح زدودن یک بار معنایی دارد. این اصطلاح درواقع همان شیطان‌زدایی است که در بیانات حضرت امام خمینی رحمه‌الله هم بود که آمریکا شیطان بزرگ است. وقتی در یک منطقه‌ای نفوذ آمریکا کاهش پیدا می‌کند، افولش تسریع خواهد شد و آن منطقه به سمت آمریکازدایی حرکت می‌کند.

آمریکازدایی به این معنی است که حرف آمریکایی‌ها دیگر در این منطقه تعیین کننده نیست و قدرت آمریکایی‌ها در این منطقه از کسی، دولتی یا کشوری نمی‌تواند حفاظت کند. اگر حمایت آمریکا
برای حفاظت از جایی کافی بود، رژیم صهیونیستی در وضعیتی که الان دارد قرار نمی‌گرفت و این‌طور ضربه‌ نمی‌خورد.

* در مقایسه با دهه‌های قبل نفوذ و سلطه آمریکا در غرب آسیا چه وضعیتی دارد و عملیات طوفان الاقصی چه تاثیری بر این موضوع گذاشته است؟
* در‌ حال حاضر نکته‌ قابل توجه این است که سلطه گذشته آمریکا در منطقه دیگر وجود ندارد و در برخی از کشورها هم به سبک سابق دیگر خبری از آن سلطه نیست. خیلی از این کشورهایی که در منطقه ما هستند متوجه شدند که اولاً وابستگی صددرصدی و تسلیم آمریکا بودن کار عاقلانه‌ای نیست؛ دوماً تمام تلاش و هَم‌و‌غم آمریکایی‌ها این است که سلطه خودشان را حفظ کنند؛ منتها آن روند افول آمریکا که رهبر انقلاب هم به دفعات مورد تأکید قرار داده بودند، در حال رخ‌دادن است و عملیات طوفان الاقصی این روند افول را تسریع کرده است.

به عبارت بهتر عملیات طوفان الاقصی نه تنها ضعف‌های ریشه‌ای و گسترده رژیم صهیونیستی را آشکار کرد، بلکه ضعف‌های آمریکا را نیز عیان کرد. به دلیل این‌که
در این موضوع، رژیم صهیونیستی با آمریکا قابل تفکیک نیستند. نه در حوزه نظامی تفکیکی بین نظامیان اسرائیلی و آمریکایی وجود دارد و نه در حوزه اطلاعاتی، در حوزه سیاسی و فرهنگی نیز همین مصداق وجود دارد. بنابراین افول آمریکا دارد تسریع می‌شود و این افول منجر به کاهش سلطه آمریکا شده؛ یعنی حرف و اقدام آمریکا دیگر در این منطقه تعیین کننده نیست و کشورها دارند مسیرهای دیگری را برای خودشان پیدا می‌کنند. اگرچه ممکن است روابط اقتصادی و سیاسی‌شان با آمریکا ادامه پیدا کند، اما آن تمکینی که کشورهای منطقه قبلاً نسبت به دستورات آمریکا داشتند یا دیگر نیست یا خیلی کم شده است.

* تشکیل خاورمیانه جدید یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های آمریکا در این منطقه بود و در سال ۲۰۰۶ آنرا اعلام هم کردند. جریان مقاومت چه نقشی در شکست این نقشه آمریکا ایفا کرده است؟
* همان‌طور که اشاره کردم شرایط به گونه‌ای تغییر کرده که برای آمریکایی‌ها بسیار سخت است بتوانند نظر خودشان را در منطقه جا بیندازند و این تغییر به برکت مقاومت است. در بیانات رهبر انقلاب نیز به قدرت گرفتن مقاومت و تغییر نقشه سیاسی غرب آسیا اشاره شد و یک غرب آسیای دیگری را ما شاهد هستیم.

همانطور که در
جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله در سال ۲۰۰۶، تصور آمریکایی‌ها این بود که در مقابله با حزب‌الله به پیروزی می‌رسند و خاورمیانه جدیدی را میتوانند رقم بزنند، در عملیات اخیر حماس هم چنین تصوری وجود داشت اما در عمل اتفاقی که افتاده این است که غرب آسیای جدیدی شکل گرفته منتها به ضرر آمریکا و به نفع مقاومت.

این نکته مهمی است که اتفاق افتاده و اصطلاح آمریکازدایی که امروز استفاده شد، اصطلاح جدید و مناسبی هست برای توضیح اتفاقاتی که این روزها دارد رخ می‌دهد. آمریکایی‌ها هرچقدر هم تلاش کنند به جایگاه قبلی برنمی‌گردند و یکی از منافعی که شکست اخیر آمریکایی‌ها برای منطقه دارد، منجر به این می‌شود که برخی از دولت‌های منطقه هم متوجه جدی و حتمی بودن موضوع افول آمریکا شوند و
با عملیات طوفان الاقصی؛ آن وابستگی و تسلیم که بتدریج داشت ایجاد می‌شد و روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل که در اذهان برخی دولت‌ها شکل گرفته بود ضربه سنگینی خورد.

*  آمریکازدایی چه نسبتی با اخراج آمریکا از منطقه دارد که پیش از این از سوی رهبر انقلاب بیان شده بود؟
* با همه کمک‌هایی که رژیم جعلی صهیونیستی از ابتدای اشغالگری‌اش تا به امروز از آمریکا گرفته، با همه تعهدی که مقام‌های آمریکایی از جمله رئیس‌جمهور فعلی و رئیس جمهور سابق و همه رؤسای جمهورشان نسبت به اسرائیل دارند که مخاطب احساس می‌کند این تعهد را شاید کمتر به کشور خودشان داشته باشند -چون یک کارهایی را دارند در اسرائیل انجام می‌دهند که قطعاً به ضرر کشور خودشان است- و با وجود همه این کمک‌ها و همه این اقدامات در نهایت نتوانستند از اسرائیل حفاظت کنند. نتوانستند از آینده مشکل‌دار اسرائیل که در انتظارش است مراقبت کنند و بالعکس به پایان آن تفکر صهیونیستی دارند نزدیک می‌شوند. پس آمریکازدایی به این معنی است که سلطه آمریکا در این منطقه رو به‌ پایان است.

در سال ۵۸ دانشجویان پیرو خط امام با تسخیر لانه جاسوسی موفق شدند آمریکایی‌ها را از ایران اخراج کنند.
در کشورهایی که محور مقاومت در آنها حضور دارد و قوی است مثل عراق، سوریه، یمن، لبنان و سایرکشورهایی که محور مقاومت فعال‌تر است، سیاست آمریکایی به نتیجه نرسیده و این نکته‌ای است که همه ازجمله خود آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان آمریکا متوجه آن شده‌اند. سال‌های گذشته رهبر انقلاب در بیاناتشان به اخراج آمریکا از منطقه اشاره داشتند و این آمریکازدایی ذیل همان مفهوم قابل طرح است و آن زمانی که بحث اخراج آمریکا مطرح شد، هنوز ما عملیات طوفان الاقصی را نداشتیم و الان معلوم شده که هم اخراج آمریکا در دسترس است و هم پایان رژیم صهیونیستی.

* رهبر انقلاب تأکید داشتند که عملیات طوفان الاقصی اگرچه علیه رژیم صهیونیستی است اما آمریکازدایی است. این عملیات علاوه بر صهیونیست‌ها چه شکست‌هایی را بر آمریکا تحمیل کرد و  چرا باید آن را مصداق آمریکازدایی دانست؟
* آمریکایی‌ها انتظار داشتند که بعد از ۵۰ روز بمباران گسترده یک منطقه‌ای که تقریباً به اندازه نصف شهر تهران است -آن هم به روشی که رژیم صهیونیستی بمباران کرد، یعنی ریختن معادل حدود ۱۰ بمب اتم در منطقه‌ای نسبتاً کوچک- قاعدتاً اسرائیلی‌ها به هدف‌هایی که اعلام کرده بودند برسند.

چه هدفی را اعلام کردند؟ نابودی حماس! اما بعد از نزدیک به ۵۰ روز از آغاز جنگ، نه تنها حماس نابود نشد، بلکه به این نتیجه رسیدند که برای آزادی اسیران‌شان باید با حماس مذاکره کنند و بپذیرند سه برابر تعداد اسیرانی که حماس آزاد میکند اسیر آزاد کنند و همچنین با قبول آتش‌بس، توقفی در جنگ‌افروزی صهیونیست‌ها ایجاد شد. این کارها را کردند تا بتوانند به هدفشان برسند بلکه زندانی‌های خود را آزاد کنند، که این موفقیت بزرگی برای حماس و مقاومت فلسطین است.

در طرف مقابل طوفان‌الاقصی شکست بزرگی برای آمریکا محسوب می‌شود که از هفته اول رئیس‌جمهورش به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد، وزیر خارجه‌اش در کابینه جنگ اسرائیل حاضر شد و عملاً نقش وزیر خارجه اسرائیل را در منطقه بازی کرد. حتی آمریکایی‌ها
برای مدیریت صحنه جنگ ژنرالی را رسماً منصوب کردند. واقعاً آمریکایی‌ها از هیچ حمایتی نسبت به اسرائیل دریغ نکردند، اما هنوز به هیچ‌کدام از اهدافی که اعلام کرده بودند نرسیدند. این یعنی آمریکازدایی در حوزه نظامی-سیاسی کاملاً مشهود است.

در حوزه اقتصادی هم ضربه بسیار بزرگی آمریکا خورده است و دولت بایدن همان هفته اول از کنگره درخواست داشت تا ۱۴ میلیارد دلار کمک اضافه به رژیم صهیونیستی بشود. الان که ۵۰ روز گذشته
بخاطر انسداد سیاسی در واشنگتن و اختلافات کنگره، این اتفاق نیفتاده و هنوز تصویب ۱۴ میلیارد دلار به نتیجه‌ نرسیده است. دلیلش هم این است که جمهوری‌خواهان می‌گویند این مبلغ باید از بودجه اداره مالیات آمریکا کسر شود، یک دعوایی با اداره مالیات آمریکا دارند و برای اینکه ضربه‌ای به اداره مالیات آمریکا بزنند، می‌خواهند ۱۴ میلیارد دلار از بودجه آن کم کنند. طرف‌های دموکرات هم راضی نمی‌شوند و این بودجه ۱۴میلیارد را می‌خواهند گره بزنند به بودجه جنگ اوکراین، چون برخی از جمهوری‌خواهان نسبت به ادامه جنگ اوکراین شک و شبهه‌ای دارند. دعواهای داخلی و اختلاف نظرها فعلاً نتیجه‌اش این شده که اسرائیل ضربه اقتصادی بسیار بزرگی خورده و آمریکا نتوانسته کار خاصی برای جبران این ضربه انجام دهد.

پس در حوزه نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی ضعف آمریکا کاملاً مشهود است. در حوزه تبلیغاتی واقعاً رسانه‌های آمریکایی و رسانه‌های دیگر کشورهای غربی خیلی سعی کردند به رژیم صهیونیستی
کمک کنند و چهره جنایتکارش را تطهیر کنند اما ناموفق بودند. هر هفته تظاهرات گسترده‌ای در همین کشورهای غربی دارد برگزار می‌شود، در کنار این تظاهراتی که در جاهای دیگر دنیا برگزار میشود هم یک شکست تبلیغاتی بزرگ برای آمریکایی‌ها و صهیونیست‌هاست و با ابزارهای مختلفی هم که داشتند، نتوانسته‌اند این شکست را ترمیم کنند.

از این جهت هیمنه تبلیغاتی و رسانه‌ای‌شان، دچار چالش شده و الان نه تنها دولت بایدن و دولت فعلی انگلیس و دیگر کشورهای غربی زیر سؤال رفتند، بلکه تمدن غرب همان‌طور که رهبر انقلاب اشاره کردند بی‌آبرو شده است. آن فرهنگی که نه تنها اجازه یک چنین جنایتی را می‌دهد بلکه حمایت صددرصدی میکند، مدیریت صحنه می‌کند و این یعنی زیر سؤال رفتن تمدن و فرهنگ غربی.

بعد از فروپاشی شوروی عده‌ای در غرب گفتند که این ایدئولوژی کمونیستی دیگر کارکرد ندارد. ایدئولوژی لیبرال دموکراسی تا پایان تاریخ، بشر را مدیریت خواهد کرد. الان کمتر فردی در دنیا می‌تواند بپذیرد تمدنی که به‌راحتی در چند هفته بیش از پنچ هزار کودک را می‌کشد، برای آینده بشر بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.

این ۵۰ روزی که از عملیات طوفان الاقصی می‌گذرد یک دوره غرب شناسی است، یک دوره آمریکاشناسی است. غرب واقعی بدون روتوش، آمریکای واقعی بدون روتوش، فرهنگ غربی، فرهنگ آمریکایی همین چیزی است که در غزه مشاهده می‌شود.

صهیونیست‌ها با پشتیبانی آمریکا بیش از ۱۵ هزار زن و کودک و انسان بیگناه را
در غزه کشتند و این ممکن است برای افراد جنایتکار خوشایند باشد، ولی هرچه بیشتر جنایت می‌کنند بیشتر آبرویشان در دنیا می‌رود و ماهیت غرب بیشتر شناخته می‌شود و آینده لیبرال دموکراسی غربی بیشتر زیر سؤال می‌رود.

* تحقق آمریکازدایی چه تاثیری در آینده منطقه غرب آسیا خواهد داشت؟
* اثرات موضوع آمریکازدایی تا قبل از عملیات طوفان الاقصی هم مشهود بود و بخشی از روند اخراج آمریکا محقق شده بود. چه در ایران و چه سایر محورهای مقاومت از جمله عراق، سوریه، یمن، لبنان و... این اتفاق افتاده بود اما بعد از عملیات طوفان الاقصی این روند تسریع شده است و این روند آمریکازدایی باید تکمیل شود تا مردم منطقه بتوانند فضای تنفس پیدا کنند.

منطقه غرب آسیا منطقه بسیار ثروتمندی است و این منطقه در۷۰-۸۰ سال گذشته با دو مشکل اساسی مواجه بوده است. یک وجود آمریکا در منطقه و دو جریان‌های آمریکاگرا و غرب‌گرا که در بعضی از این کشورهای مسلمان با کمک آمریکا سلطه پیدا کردند. افول آمریکا و آمریکازدایی از این منطقه در نهایت منطقه را به یک محیط قابل زیستی تبدیل خواهد کرد که با استفاده از منابع غنی انسانی و نیز منابع غنی طبیعی و زیرزمینی، آینده شکوفاتر و آرام‌تری را ان‌شاءالله شاهد خواهد بود.