1402/08/10
|تحلیل|
آشنایی نسل جدید با اسناد لانه جاسوسی؛ خنثیکننده توطئههای آمریکا


اما نقطه شروع خصومت آمریکا به جمهوری اسلامی چیست؟ کسانی که حافظه تاریخی ندارند و تحت تاثیر القائات رسانهای بیگانه قرار گرفتهاند شاید فکر کنند این خصومت مربوط به حادثه سیزدهم آبان ۵۸ باشد اما برای مردم ایران حادثه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فراموش شدنی نیست. آمریکا حتی از همان ابتدای پیروزی انقلاب و قبل از ماجرای لانه جاسوسی هم این دشمنی را دنبال میکرد به طوری که بعد از تسخیر لانه «اسنادی که از سفارت به دست آمد... نشان داد که از همان روزهای اوّلِ بعد از پیروزی انقلاب، سفارت آمریکا مرکز توطئه و جاسوسی علیه ایران بوده؛ حتّی در سفارت آمریکا طرّاحی کودتا میشده که علیه انقلاب کودتا کنند؛ طرّاحی جنگ داخلی میشده؛ تلاش میکردند که در استانهای مرزی کشور، جنگ داخلی راه بیندازند؛ طرّاحی میشده که چگونه در حکومتِ جدیدِ انقلابی نفوذ کنند؛ رسانههای ضدّانقلاب را که در داخل بودند، مدیریّت میکردند، هدایت میکردند: این را بنویسید، این را بگویید، این را جعل کنید، این شایعهسازی را بکنید؛ برای تحریم هم برنامهریزی میکردند؛ یعنی سفارت، از اوّلین روزهای شروع انقلاب، مرکز توطئه علیه کشور و علیه انقلاب بوده. [لذا دشمنی آمریکا] ربطی به تسخیر لانهی جاسوسی ندارد؛ مدّتها قبل از آن، اینها فعّالیّت خودشان را علیه انقلاب شروع کرده بودند.» ۱۴۰۲/۰۸/۱۰



ما مشاهده کردیم که اوایل انقلاب این تحریکهای مختلف در این زمینهها صورت میگرفت. اسنادی که در لانه جاسوسی وجود داشت حاکی از تماسهای مکرری است با جریانهای مخالف نظام، چه در داخل کشور و چه کسانی که فرار کرده و به خارج از کشور رفته بودند. برای اینکه مجدد این نیروهای مخالف نظام را که در نتیجه انقلاب از هم پاشیده شده بود، در جهت تضعیف انقلاب سامان بدهند و امکاناتی برایشان فراهم کنند و به اصطلاح یک گروه مخالف و اپوزیسیون قوی علیه جمهوری اسلامی ایران به وجود بیاورند، تلاش میکنند.
در حالی که کشور ما و جمهوری اسلامی و انقلاب ما با پیروزی انقلاب دست آمریکا را از این کشور کوتاه کرد؛ اما دخالتی در نظام آمریکا که آن طرف دنیا بود، نداشت. آمریکا منتظر این امور نبود و مرتباً در سیاستهای داخلی ایران مداخله میکرد و نقشههایی میکشید؛ بهویژه برای سرنگونی نظامی که یک نظام سیاسی مشروع بود که سازمان ملل او را پذیرفته بود. درحالیکه مردم همگی در یک انتخابات و همهپرسی عادلانه به نظام جمهوری اسلامی و مسئولان آن رأی داده بودند و مشخص بود که حتی با نگرشهای آنها در دموکراسی موافق هستند؛ ولی آمریکا فارغ از اینکه توجهی به مقررات بینالمللی کند برای اینکه جمهوری اسلامی ایران را تضعیف یا سرنگون کند اقدامات مختلفی را انجام میداد.


ایران شاید تنها کشوری باشد که اسناد توطئههای آمریکا را به نحو روشن و واضحی در اختیار دارد. یعنی این اسناد که اگر میخواست از سوی خود آمریکاییها منتشر شود ممکن بود ۳۰-۴۰سال بعد منتشر شود. در همان زمانی که این اسناد تولید شد بخشی از این اسناد که مربوط میشود به سال ۵۷، ۵۸، ۵۹ در اختیار کشور ما قرار گرفت. یعنی این چیزی بود که برای کشورهای دیگر به این نحو محقق نشد. با اینکه آنها تلاش کردند اسناد را نابود کرده و آنها را تکهتکه کردند؛ ولی با مهارتهای خاصی این اسناد به همدیگر چسبیده و محتوای آنها مشخص شد؛ بنابراین این یک امتیاز است درواقع برای کشور ما که چنین اسنادی را از همان ابتدای انقلاب در اختیار داشت.
به جای اینکه بخواهد تا ۴۰ سال بعد منتشر شوند؛ البته برای مسئولان نظام بهعنوان اینکه شگردها و توطئههای مختلف آمریکا را متوجه شوند در همان زمان بسیار خوب بود که متوجه شوند چگونه دخالتهایی در نظام از طرف آمریکا صورت میگیرد. در همان زمان همت کردند و ۷۰ جلد از این اسناد را در همان سالها منتشر کردند که اقدام بسیار مؤثری بود. در آن دوره در همان دههی ۶۰، بسیار از این اسناد استفاده میکردند؛ اما بهتدریج این اسناد به فراموشی سپرده شدند.
البته در کتابهای درسی و آموزشی، یعنی در برخی کتابهای تاریخی و فرهنگی که کتابهای درسی را تشکیل میدادند در تحلیلها به اسناد ارجاع داده میشد. اما خودِ متنِ سند کمتر مشاهده شده ولی مثلاً در مورد دخالتهای آمریکا کتابهای تاریخ درسی، فصلی در این زمینه دارند و به اسناد ارجاع هم داده میشد. اما این کار چندان برجسته، شفاف و مشخص نبود و در مدرسه هم عملاً به نحو مطلوبی آموزش داده نمیشد.
از این جهت اصولاً این موضوع به کتاب تاریخ و اسناد لانهی جاسوسی هم اختصاص ندارد. معمولاً مطالب کتاب درسی آنچنانی که باید در نهاد فرهنگساز مدرسه ارائه شود وجود نداشت؛ مانند دیگر موضوعات دیگر اجتماعی. متأسفانه این مشکل را ما در مورد آموزشها و محتوای کتابهای درسی داریم که در مرحلهی عمل و اجرای در صحنه کلاس و نحوه امتحانات و این قبیل امور آنطور که باید آموزش داده نمیشود که برای دانشآموز فرهنگسازی شود تا بهشکل یک گفتمان و فکر برای دانشآموز دربیاید. در مجموع این مشکل اساسی ماست ولی بهطورکلی با توجه به اینکه این اسناد به دورهی معاصر ما مربوط میشد و به زمانی که دانشآموزان در آن حضور دارند، جا دارد که کارهای فوقالعادهتری در این زمینه صورت بگیرد.


در کتابهای درسی به شکل رقیقی بهویژه در کتابهای تاریخ آمده بود به این اسناد ارجاع داده شده بود که مثلاً آمریکا در موضوع اقوام این دخالتها را میکرد و آدرس کتاب سند لانهی جاسوسی هم داده شده بود. اما خود سند برای رویت دانشآموز وجود نداشت. اقدامی که امسال برای محتوای کتابها صورت گرفت تا جایی که مقدور بود انجام شد، چون کتابها برای اینکه اصلاح شوند و تغییر کنند معمولاً یک زمان پنج ششساله لازم است که مجموعهی کتاب بخواهد تجدید و تصحیح شود؛ ولی برای اینکه مثلاً صفحاتی تازه قرار بدهند این امکانپذیر است که در یکی دو سال این مواردی که لازم است در کتابهای درسی وارد شود. کتابهایی که با این محتوا از سال قبل آماده شد در سال جدید توزیع شد.
عناوین موضوعات مربوط به آمریکا و توطئههای آمریکا در کتاب درسی وجود دارد. به همین دلیل میشد بهراحتی از این اسناد تحت همین عناوین استفاده شود و در سه کتاب تاریخ، سه کتاب مطالعات اجتماعی، مطالعات فرهنگی و چند کتاب دیگر الحمدلله این اسناد آمده است؛ ولی به نظر میرسد مهمترین قدم نحوه انتقال این مطالب به دانشآموز در صحنهی کلاس است. مثلاً اگر بخواهند از متن این اسناد سؤال طرح کنند و بچهها مجبور شوند این اسناد را حفظ کنند که در کنکور بیاید خودبهخود توجه دانشآموز به این اسناد کم میشود. این مطالب باید به شکلهای مؤثری از سوی معلّم در صحنهی کلاس اجرا شود که دانشآموزان نسبت به خواندن این اسناد رغبت پیدا کنند و توجهشان به نکات داخل آنها جلب شود. اگر نسل جدید ما این اسناد را بخواند، برایشان شگردهای نفوذ و توطئه آمریکا در کشورشان روشن میشود و خود این جلوی توطئههای بعدی را میگیرد.