1402/07/24
|گفتوگو|
خانم دباغ؛ الگوی سوم زن ایرانی
بانوی مبارز و انقلابیِ خستگیناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجههای شدید نتوانست او را از راه دشوار مبارزه منصرف کند و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسئولیّتهایی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان و نمایندگی مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد و مفتخر به عضویّت در هیئت اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامهی معروف ایشان به سران شوروی سابق شد. اینها بخشی از تعبیرات و توصیفات حضرت آیتالله خامنهای درباره خانم دباغ است. رهبر انقلاب امسال نیز در دیدار دستاندرکاران برگزاری دومین کنگره ملی بزرگداشت شهدای استان همدان با اشاره به جایگاه و شخصیت مرحوم خانم مرضیه دبّاغ و فعالیتهای موثر ایشان در جریان پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس تصریح کردند: «مسئله زن یکی از مسائل مهم دنیا است. ما در موضع دفاع نیستیم در قضیه زن. بنده بارها گفتم، ما در موضع تهاجمیم در مقابل دنیای غرب، نه در موضع دفاع؛ آنهایند که باید جواب بدهند، آنهایند که شرف زن را، عزت زن را زمین زدند.» ۱۴۰۲/۰۷/۰۵
رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگو با خانم دکتر فاطمه قاسم پور به تببین نگاه انقلاب اسلامی به جایگاه والای زن و ارائه مصداقهای عینی و عملی زنان الگو در جامعه پرداخته است.
نگاه انقلاب اسلامی به مسئله زن چه خصوصیاتی دارد که ما میتوانیم نگاه غرب به زن را در این موضع به چالش بکشیم؟
اتفاقی که با ظهور انقلاب اسلامی برای زنان رخ داد این بود که زنان از دوگانه تحجّر و غربگرایی خارج شدند و راه سومی پیش روی آنها قرار گرفت. ویژگیهای این مسیر از همان روزهای آغازین انقلاب از سوی امامخمینی رحمهالله و در ادامه در سالهای آتی توسط رهبر معظم انقلاب تشریح و تبیین شد. توجه بر ایفای نقشهای مادری و همسری زنان، در کنار توجه به اثرگذاری سیاسی و اجتماعی ایشان، تلاش برای خروج زنان از وضعیت کالاگونه سرمایهداری و مردسالاری، بازگشت به ارزشهای اصیل انسانی و اسلامی در روابط میان زن و مرد، بهرسمیت شناختن شخصیتی مستقل برای زنان فارغ از نقشهای مختلف آنها و توجه به مسئولیت زنان در قبال نظام اسلامی، ازجمله موضوعات مهم گفتمان انقلاب اسلامی است که از همان ابتدا تاکنون توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب مورد تأکید قرار گرفت. درواقع در نگاه انقلاب اسلامی و در قرائتی که این انقلاب از الگوی زن ارائه داد، کنشگری، اثرگذاری و مسئولیت اجتماعی او به رسمیت شناخته شده و از سوی دیگر، بر نقشهای مادری و همسری او صحّه گذاشته میشود.
در گفتمان غربگرایی با تفکیک حوزه عمومی و خصوصی و تعریف زنان بهعنوان نقشآفرینان حوزه خصوصی، هویت اجتماعی آنان تنها در صورت ورود تمام و کمال به عرصه عمومی میتواند به بروز و ظهور برسد. یعنی زن یا در حوزه خصوصی است یا در حوزه عمومی و مرزی پررنگ و دیواری بلند میان این دو عرصه کشیده شده است. اما آنچه در انقلاب اسلامی برای زن مسلمان رقم خورد، با این نوع کنشگری تفاوتهای بارزی داشت. ضمن آنکه در اندیشه غربی ذیل نگاههای مردسالارانه، از زن در عرصه عمومی براساس ویژگیهای جسمی و جنسیاش بهرهبرداری میشود. اما این نگاه و رویکرد با اندیشه انقلاب اسلامی کاملاً در تضاد و تنافر است. درحقیقت انقلاب اسلامی کنشگری اجتماعی زنِ مسلمان را اولاً وارد گفتمان رسمی کرد، ثانیاً در امتداد حوزه خصوصی در نظر گرفت و ثالثاً آنکه گفتمان انقلاب در تعارض و تخالف با شئوارگیِ زن قرار دارد. برهمین اساس زن نبایستی مورد طمع جریان سرمایهداری و جریان مردسالاری قرار گیرد. بایستی مسیر کنش او و انجام تکالیفش در راه الهی، هموار و فارغ از نگاههای کالاانگارانه باشد. ضمن آنکه خود زن نیز بایستی با رعایت عفت و حجاب در این مسیر قدم بگذارد.
به نظر میرسد اینها محورهایی است که نسبت به آن بایستی از غرب مطالبه داشت و اتفاقاً نقطه تهاجم ما به نقطه نظر و سبک اندیشه غربی نسبت به زن، در این محورهاست.
میتوان مرحوم خانم دبّاغ را نخستین مصداق عینی و عملی از همان مفهوم «الگوی سوم زن ایرانی: نه شرقی، نه غربی» دانست که ضمن حفظ حجاب و عفاف و مسئولیتهای خانواده، وارد میدان جامعه و مسئولیتهای اجتماعی شدند؟
ایشان قطعاً یکی از مصادیق عینی الگوی سوم زن هستند. زنی که براساس توانمندیها، ظرفیتها، علایق، شرایط خانوادگی، شرایط اجتماعی و... مسیری را برای کنشگری و اثرگذاری اجتماعی خود انتخاب میکند، با تمام توان سعی میکند وظیفه خود را نسبت به اعتلای نظام اسلامی انجام دهد؛ این بانو مصداق بارز این الگوست.
این الگوها چگونه و با چه مختصاتی میتوانند به جامعه زنان امروز ما ارائه شوند؟ با توجه به تحولات عمیق بشر در حوزههای ارتباطی و اجتماعی و تغییرات ذائقههای فرهنگی، چگونه میتوان مدلسازی امروزی برای زنان و دختران جامعه صورت داد؟
اولین نکتهای مورد تاکید است که علیرغم آنکه الگوی سوم زن و شخصیت و زندگی مرحوم دبّاغ بارها توسط رهبر معظم انقلاب مورد تأکید بوده، این الگوسازی رخ نداده و اگر این کوتاهی توسط سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی رخ نمیداد، قطعاً امروز شاهد این حجم از تغییرات سبک زندگی در میان نسل جدید و زنان جوان نبودیم؛ البته امروز هم دیر نیست و باید به فوریت برای این الگوسازی، عینیسازی و تصویرسازی از خانم دبّاغ و امثال ایشان دست به کار شد. نسل جدید دختران نیازمند دیدن زنانی است که در الگوی سوم حرکت کردهاند. با روایت این زنان، می توان به هویتبخشی دختران جوان و نسل جدیدمان کمک کرد. اگر این الگوها معرفی نشوند، نسل کنونی، هویتبخشی خود را با سایر الگوها صورت خواهد داد. تا دیرتر از این نشده باید دستبهکار شد؛ البته همانطور که اشاره کردید تحولات شدیدی را تجربه کردهایم و قطعاً کار سخت است اما اقدامِ بههنگام در راستای الگوسازی و معرفی این قبیل از زنانِ اُسوه امری ضروری است.
تهمت زنستیزی دشمن به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از چه ریشههای اندیشهای و عقبه تئوریک و تاریخی است؟
دشمن، همانطور که از اسمش مشخص است، دشمن است و به دنبال دشمنی. اما لازم میدانم تاکید کنم که متاسفانه ما هم در روایت خودمان ضعیف عمل کردهایم. ما در روایت این تفکر که زنان ذیل نظام جمهوری اسلامی مسیری انسانی را میپیمایند- مسیری متفاوت از دو جریان سنتی و مدرن است- ضعیف عمل کردهایم. در حقیقت نتوانستهایم عمق نگاه غرب به زن و ستم غرب به زن و البته انسان را نشان دهیم. نگاه بلند انقلاب اسلامی به زن اگر به معنای واقعی کلمه توانسته بود در ساختارها، برنامهریزیهای سیاسی و... جاری و ساری شود، طرحی نو در زیست زنان نهتنها در ایران بلکه در جهان رقم میزد؛ طرحی که مخالف نگاه کالاانگارانه و ابزارگونه غرب به انسان و بهویژه به زن است. الگوی سوم زن که از آن یاد شد، نمیتواند چرخهای نظام سرمایهداری را بچرخاند و ابزاری برای گسترش و توسعه و حفظ حیات آن باشد و از همینرو نیز دشمن با آن مخالف است. باید این نکته را پذیرفت که ما نتوانستیم آن تغییرات و تحولاتی که در زیست زنانمان نسبت به پس از انقلاب رخ داد و آن کنشهای حیرتانگیزشان در عرصه انقلاب، در زمان دفاع مقدس، در عرصه علم، ورزش و... را برای زنانمان خوب روایت کنیم تا شیرینی آن را احساس کنند.
چرا مدل غربی در برخورد و اداره زنان توان ایجاد و طراحی مدل و شخصیتی مثل مرحوم خانم دباغ را ندارد؟
اصولاً نگاه غربی به زن نگاهی نیست که موجد شخصیتی مانند خانم دبّاغ باشد. نگاه مبتنی بر فردگرایی و سرمایهداری به هیچ عنوان ظرفیت ایجاد انسانی مانند مرحوم دبّاغ را ندارد؛ چراکه ایشان در گفتمانی خانوادهمحور، بهعنوان بندهای در مقابل خدا و دارای مسئولیت انسانی و اجتماعی نسبت به اعتلای اسلام، حیامند و باانضباط الهی در نوع پوشش و تعامل با نامحرمان و... به عنوان یک الگو و اسطوره مطرح هستند. اتفاقاً آنچه در انقلاب اسلامی شاهد بودیم همین تغییر مسیر و ایجاد گفتمانی متمایز، نسبت به دو گفتمان سنتی و مدرن بود. برای دستیابی به انسانهایی نظیر خانم دبّاغ، نیازمند توجه به این گفتمان انقلابی یعنی گفتمان الگوی سوم زن و توسعه آن هستیم.
برای معرفی و شناخت و جاریشدن اسطورههای زن در جامعه ایران پس از انقلاب باید از چه ابزارها و روشهایی کمک گرفت؟
همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها در بیانات گذشته و اخیرشان تاکید کردند؛ ابزار «هنر» یکی از مهمترین ابزارها برای معرفی اسطورههای زن است. ابزار هنر میتواند تصویر زن در جامعه اسلامی را هم برای زنان جوان و نسل جدید جامعه روایت کند و هم میتواند این تصویر را در سطح جهانی مخابره کند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مهد این زنان به جهان بشناساند.
رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگو با خانم دکتر فاطمه قاسم پور به تببین نگاه انقلاب اسلامی به جایگاه والای زن و ارائه مصداقهای عینی و عملی زنان الگو در جامعه پرداخته است.
نگاه انقلاب اسلامی به مسئله زن چه خصوصیاتی دارد که ما میتوانیم نگاه غرب به زن را در این موضع به چالش بکشیم؟
اتفاقی که با ظهور انقلاب اسلامی برای زنان رخ داد این بود که زنان از دوگانه تحجّر و غربگرایی خارج شدند و راه سومی پیش روی آنها قرار گرفت. ویژگیهای این مسیر از همان روزهای آغازین انقلاب از سوی امامخمینی رحمهالله و در ادامه در سالهای آتی توسط رهبر معظم انقلاب تشریح و تبیین شد. توجه بر ایفای نقشهای مادری و همسری زنان، در کنار توجه به اثرگذاری سیاسی و اجتماعی ایشان، تلاش برای خروج زنان از وضعیت کالاگونه سرمایهداری و مردسالاری، بازگشت به ارزشهای اصیل انسانی و اسلامی در روابط میان زن و مرد، بهرسمیت شناختن شخصیتی مستقل برای زنان فارغ از نقشهای مختلف آنها و توجه به مسئولیت زنان در قبال نظام اسلامی، ازجمله موضوعات مهم گفتمان انقلاب اسلامی است که از همان ابتدا تاکنون توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب مورد تأکید قرار گرفت. درواقع در نگاه انقلاب اسلامی و در قرائتی که این انقلاب از الگوی زن ارائه داد، کنشگری، اثرگذاری و مسئولیت اجتماعی او به رسمیت شناخته شده و از سوی دیگر، بر نقشهای مادری و همسری او صحّه گذاشته میشود.
در گفتمان غربگرایی با تفکیک حوزه عمومی و خصوصی و تعریف زنان بهعنوان نقشآفرینان حوزه خصوصی، هویت اجتماعی آنان تنها در صورت ورود تمام و کمال به عرصه عمومی میتواند به بروز و ظهور برسد. یعنی زن یا در حوزه خصوصی است یا در حوزه عمومی و مرزی پررنگ و دیواری بلند میان این دو عرصه کشیده شده است. اما آنچه در انقلاب اسلامی برای زن مسلمان رقم خورد، با این نوع کنشگری تفاوتهای بارزی داشت. ضمن آنکه در اندیشه غربی ذیل نگاههای مردسالارانه، از زن در عرصه عمومی براساس ویژگیهای جسمی و جنسیاش بهرهبرداری میشود. اما این نگاه و رویکرد با اندیشه انقلاب اسلامی کاملاً در تضاد و تنافر است. درحقیقت انقلاب اسلامی کنشگری اجتماعی زنِ مسلمان را اولاً وارد گفتمان رسمی کرد، ثانیاً در امتداد حوزه خصوصی در نظر گرفت و ثالثاً آنکه گفتمان انقلاب در تعارض و تخالف با شئوارگیِ زن قرار دارد. برهمین اساس زن نبایستی مورد طمع جریان سرمایهداری و جریان مردسالاری قرار گیرد. بایستی مسیر کنش او و انجام تکالیفش در راه الهی، هموار و فارغ از نگاههای کالاانگارانه باشد. ضمن آنکه خود زن نیز بایستی با رعایت عفت و حجاب در این مسیر قدم بگذارد.
به نظر میرسد اینها محورهایی است که نسبت به آن بایستی از غرب مطالبه داشت و اتفاقاً نقطه تهاجم ما به نقطه نظر و سبک اندیشه غربی نسبت به زن، در این محورهاست.
میتوان مرحوم خانم دبّاغ را نخستین مصداق عینی و عملی از همان مفهوم «الگوی سوم زن ایرانی: نه شرقی، نه غربی» دانست که ضمن حفظ حجاب و عفاف و مسئولیتهای خانواده، وارد میدان جامعه و مسئولیتهای اجتماعی شدند؟
ایشان قطعاً یکی از مصادیق عینی الگوی سوم زن هستند. زنی که براساس توانمندیها، ظرفیتها، علایق، شرایط خانوادگی، شرایط اجتماعی و... مسیری را برای کنشگری و اثرگذاری اجتماعی خود انتخاب میکند، با تمام توان سعی میکند وظیفه خود را نسبت به اعتلای نظام اسلامی انجام دهد؛ این بانو مصداق بارز این الگوست.
این الگوها چگونه و با چه مختصاتی میتوانند به جامعه زنان امروز ما ارائه شوند؟ با توجه به تحولات عمیق بشر در حوزههای ارتباطی و اجتماعی و تغییرات ذائقههای فرهنگی، چگونه میتوان مدلسازی امروزی برای زنان و دختران جامعه صورت داد؟
اولین نکتهای مورد تاکید است که علیرغم آنکه الگوی سوم زن و شخصیت و زندگی مرحوم دبّاغ بارها توسط رهبر معظم انقلاب مورد تأکید بوده، این الگوسازی رخ نداده و اگر این کوتاهی توسط سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی رخ نمیداد، قطعاً امروز شاهد این حجم از تغییرات سبک زندگی در میان نسل جدید و زنان جوان نبودیم؛ البته امروز هم دیر نیست و باید به فوریت برای این الگوسازی، عینیسازی و تصویرسازی از خانم دبّاغ و امثال ایشان دست به کار شد. نسل جدید دختران نیازمند دیدن زنانی است که در الگوی سوم حرکت کردهاند. با روایت این زنان، می توان به هویتبخشی دختران جوان و نسل جدیدمان کمک کرد. اگر این الگوها معرفی نشوند، نسل کنونی، هویتبخشی خود را با سایر الگوها صورت خواهد داد. تا دیرتر از این نشده باید دستبهکار شد؛ البته همانطور که اشاره کردید تحولات شدیدی را تجربه کردهایم و قطعاً کار سخت است اما اقدامِ بههنگام در راستای الگوسازی و معرفی این قبیل از زنانِ اُسوه امری ضروری است.
تهمت زنستیزی دشمن به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از چه ریشههای اندیشهای و عقبه تئوریک و تاریخی است؟
دشمن، همانطور که از اسمش مشخص است، دشمن است و به دنبال دشمنی. اما لازم میدانم تاکید کنم که متاسفانه ما هم در روایت خودمان ضعیف عمل کردهایم. ما در روایت این تفکر که زنان ذیل نظام جمهوری اسلامی مسیری انسانی را میپیمایند- مسیری متفاوت از دو جریان سنتی و مدرن است- ضعیف عمل کردهایم. در حقیقت نتوانستهایم عمق نگاه غرب به زن و ستم غرب به زن و البته انسان را نشان دهیم. نگاه بلند انقلاب اسلامی به زن اگر به معنای واقعی کلمه توانسته بود در ساختارها، برنامهریزیهای سیاسی و... جاری و ساری شود، طرحی نو در زیست زنان نهتنها در ایران بلکه در جهان رقم میزد؛ طرحی که مخالف نگاه کالاانگارانه و ابزارگونه غرب به انسان و بهویژه به زن است. الگوی سوم زن که از آن یاد شد، نمیتواند چرخهای نظام سرمایهداری را بچرخاند و ابزاری برای گسترش و توسعه و حفظ حیات آن باشد و از همینرو نیز دشمن با آن مخالف است. باید این نکته را پذیرفت که ما نتوانستیم آن تغییرات و تحولاتی که در زیست زنانمان نسبت به پس از انقلاب رخ داد و آن کنشهای حیرتانگیزشان در عرصه انقلاب، در زمان دفاع مقدس، در عرصه علم، ورزش و... را برای زنانمان خوب روایت کنیم تا شیرینی آن را احساس کنند.
چرا مدل غربی در برخورد و اداره زنان توان ایجاد و طراحی مدل و شخصیتی مثل مرحوم خانم دباغ را ندارد؟
اصولاً نگاه غربی به زن نگاهی نیست که موجد شخصیتی مانند خانم دبّاغ باشد. نگاه مبتنی بر فردگرایی و سرمایهداری به هیچ عنوان ظرفیت ایجاد انسانی مانند مرحوم دبّاغ را ندارد؛ چراکه ایشان در گفتمانی خانوادهمحور، بهعنوان بندهای در مقابل خدا و دارای مسئولیت انسانی و اجتماعی نسبت به اعتلای اسلام، حیامند و باانضباط الهی در نوع پوشش و تعامل با نامحرمان و... به عنوان یک الگو و اسطوره مطرح هستند. اتفاقاً آنچه در انقلاب اسلامی شاهد بودیم همین تغییر مسیر و ایجاد گفتمانی متمایز، نسبت به دو گفتمان سنتی و مدرن بود. برای دستیابی به انسانهایی نظیر خانم دبّاغ، نیازمند توجه به این گفتمان انقلابی یعنی گفتمان الگوی سوم زن و توسعه آن هستیم.
برای معرفی و شناخت و جاریشدن اسطورههای زن در جامعه ایران پس از انقلاب باید از چه ابزارها و روشهایی کمک گرفت؟
همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها در بیانات گذشته و اخیرشان تاکید کردند؛ ابزار «هنر» یکی از مهمترین ابزارها برای معرفی اسطورههای زن است. ابزار هنر میتواند تصویر زن در جامعه اسلامی را هم برای زنان جوان و نسل جدید جامعه روایت کند و هم میتواند این تصویر را در سطح جهانی مخابره کند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مهد این زنان به جهان بشناساند.