1402/05/11
تأملی بر نقش ترویج سواد حکمرانی برای افزایش سرمایه امید و اعتماد عمومی
حکمرانی امید
رهبر انقلاب در مراسم سیوچهارمین سالگرد رحلت امامخمینی، امید را در کنار ایمان، یکی از دو موتور محرک بنیانگذار انقلاب اسلامی برشمردند و تصریح کردند: «آنچه من به ملت ایران، به شما جوانهای عزیز عرض میکنم، این است: من میگویم هر که ایران را دوست دارد، هر که منافع ملی کشور را دوست دارد، هر که بهبود اوضاع اقتصادی را دوست دارد، از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج میبرد و میخواهد آن را اصلاح کند، هر که به دنبال جایگاه باعزّت ایران در نظم جهانیِ پیش رو است، هر که این چیزها را دوست دارد، باید برای ترویج ایمان و ترویج امید در ملت تلاش کند؛ این وظیفه است؛ این وظیفه همه ماست.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی به قلم دکتر علیاصغر پورعزّت، رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران به بررسی موضوع امید و نسبت آن با مقوله حکمرانی پرداخته است.
دانش حکمرانی، دانشی اصیل و ارزشمند برای خدمت به عامه مردم جامعه است؛ دانشی که ظرفیتهای زیادی را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم میآورد و بهویژه بر امکان اثرگذاری جامعه بر سرنوشت خویش میافزاید.
هرچه بر چالشهای پیش روی جوامع آینده افزوده میشود، اهمیت و ارزش تلاش برای بهبود ارتباطات اجتماعی مؤثر میان حکمرانان و عامه مردم، بیشتر در کانون توجه قرار میگیرد. با این ملاحظه مهم که مقدمه هرگونه ارتباط مؤثر برای ایجاد اعتماد عمومی، برخورداری از زبان مشترک است.
توجه به این نکته ضروری است که ساحت ارتباطات عامه مردم و مجموعه حکمرانان، ساحت بحث از ضرورتها و الزامات خدمترسانی و حکمرانی، برای قوامبخشی به فراگرد توسعه اجتماعی و اقتصادی، در جهت بهبود ظرفیتهای رشد مردم، در نسلهای پیاپی آینده است.
مروری بر دورههای درخشش و افول جامعه در چندین هزاره پیاپی، این معنای مهم را مدنظر قرار میدهد که هرگاه ساحت حکمرانی، ساحت عمل و اقدام خردمندان و پاکیزگان بوده است، کشور به سویههای تعالی و امید رهنمون شده و هرگاه ساحت حکمرانی، به ساحتی آلوده و آزرده از آزمون و خطاها تبدیل شده است، امید عامه رو به افول گذاشته، جامعه در سراشیبی اضمحلال قرار گرفته است.
گویا بین حکمرانی تعالیگرا و خودپیرا و سرنوشت جامعه، رابطهای ناگسستنی وجود دارد؛ بدین ترتیب که هرگاه حکمرانی، ساحت عمل و اقدام اندیشمندان کاردان و پاکسیرت بوده است و به توسعه عدالت اجتماعی انجامیده، سرمایه امید افزایش یافته و جامعه در طریق تعالی مستمر قرار گرفته و برعکس، سیطره نابکاران قرین اضمحلال و فروپاشی کل جامعه و ازخودبیگانگی حکومت و ملت بوده است.
بهویژه، با مروری بر فراز و نشیبهای حیات اجتماعی مردم ما در دو قرن گذشته، درمییابیم که هرگاه میان مردم و حکمرانان، رابطهای قوی حاکم بوده است، مسیر تعالی و توسعه هموارتر شده، جامعه با پیروزیهای پیدرپی در مسیر رشد و بهبود سرمایه امید قرار گرفته، اعتماد عمومی رو به فزونی گذاشته است. در واقع، تردیدی نیست که هرگاه امید جامعه در سطح قابلقبول بوده، مسیرهای رشد و توسعه هموارتر شدهاند و هرگاه سرمایه امید در سراشیبی افول قرار گرفته، سیستم حکمرانی نیز رو به افول گذارده است.
در واقع، سرمایه امید، مهمترین سرمایه سیستم حکمرانی در هر جامعه است. با این تأکید که جامعه ناامید، پیشاپیش فروپاشیده است؛ بنابراین هر آنکه حرکتی در جهت توسعه امید عامه مردم انجام دهد، حرکتی در جهت حفظ امنیت و اقتدار ملی انجام داده است و هر آنکه در هر لباسی، به هر دلیلی و به هر شکلی، امید عامه را مضمحل سازد و جلوی حرکتهای اصلاحی برای توسعه امید عامه مردم را بگیرد، دانسته یا نادانسته، اقدامی در جهت منافع دشمن و فروپاشی اجتماعی انجام میدهد.
در این امتداد، بهصراحت تأکید میشود که دانش حکمرانی، دانش نجاتبخش عامه مردم و جامعه است و تسری آن به میان همگان، برای اقتدار ملی و توسعه اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی تردیدناپذیر دارد.
حتی تأکید میشود که تحقق بسیاری از دستورات دینی در ساحت «فقه حکمرانی»، مستلزم ترویج دانش حکمرانی در میان عامه مردم است؛ برای مثال، بدون برخورداری از دانش حکمرانی، «امر حکمرانان به معروف» و «نهی حکمرانان از منکر»، به منزله ارزشمندترین حوزههای دلالت تبری و تولی در میان امت، امکانپذیر نیست.
همچنین جلب مشارکت عامه مردم برای کمک به حکومت در مواجهه خردمندانه با انواع مشکلات و مسائل پیش رو، مستلزم توانمندسازی آنان با اصول و روشهای دانش حکمرانی است.
در این امتداد، میتوان ادعا کرد که هر حکومتی بهتر بتواند سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهد، بهتر و زودتر میتواند مسیرهای تعالی و پیشرفت را طی کند و تمدن خویش را در مسیر فراگرد تعالی مستمر قرار دهد؛ زیرا سواد حکمرانی، مقاومساز و امیدآفرین است و داروی درد حکومتهای منزوی و جدا از مردم تلقی میشود؛ بنابراین، ملتهایی که میخواهند در بلندمدت پایدار بمانند و در برابر انواع هجمههای خارجی مقتدر شوند، باید سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهند؛ از سواد حکمرانی شرکتی گرفته تا سواد حکمرانی بر قوای سهگانه و امور کلان کشور.
در واقع، زندگی و حیات موفق ملتها و حکومتها در جهان آینده، پیشتر و بیشتر از هر دانش دیگر، به ترویج دانش و زبان و ادبیات حکمرانی در میان عامه مردم نیاز دارد.
بنابراین، سزاوار است که دلسوزان ملت ما در هر سطحی از سلسله مراتب اقتدار اجتماعی، در جهت ترویج و توسعه سواد حکمرانی برای خویش و دیگران همت گمارند و موجبات ارتباط بهتر حکمرانان و مردم را به گونهای فراهم آورند که ظرفیت انتقال معنا میان آنان افزایش یابد؛ بهطوریکه مردم بتوانند بهسرعت و صراحت، مشکلات و مسائل اجتماعی را به حکمرانان منتقل کنند و حکمرانان نیز بهصراحت و بهسرعت بتوانند موانع و چالشهای حل مسئله را به استحضار مردم برسانند و به آنان گزارش دهند و مردم را برای مشارکت در جهت رفع مشکلات خودشان برانگیزانند؛ بهطوریکه عالیترین سطح اعتماد عمومی و سرمایه امید، میان آحاد مردم جامعه فراهم آورده شود و هرگونه مشکل ارتباطی میان حکمرانان (به مثابه خدمتگزاران عامه مردم) و عامه مردم (به منزله ولینعمتان حکمرانان) در جامعه اسلامی، برطرف شود.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی به قلم دکتر علیاصغر پورعزّت، رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران به بررسی موضوع امید و نسبت آن با مقوله حکمرانی پرداخته است.
دانش حکمرانی، دانشی اصیل و ارزشمند برای خدمت به عامه مردم جامعه است؛ دانشی که ظرفیتهای زیادی را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم میآورد و بهویژه بر امکان اثرگذاری جامعه بر سرنوشت خویش میافزاید.
هرچه بر چالشهای پیش روی جوامع آینده افزوده میشود، اهمیت و ارزش تلاش برای بهبود ارتباطات اجتماعی مؤثر میان حکمرانان و عامه مردم، بیشتر در کانون توجه قرار میگیرد. با این ملاحظه مهم که مقدمه هرگونه ارتباط مؤثر برای ایجاد اعتماد عمومی، برخورداری از زبان مشترک است.
توجه به این نکته ضروری است که ساحت ارتباطات عامه مردم و مجموعه حکمرانان، ساحت بحث از ضرورتها و الزامات خدمترسانی و حکمرانی، برای قوامبخشی به فراگرد توسعه اجتماعی و اقتصادی، در جهت بهبود ظرفیتهای رشد مردم، در نسلهای پیاپی آینده است.
مروری بر دورههای درخشش و افول جامعه در چندین هزاره پیاپی، این معنای مهم را مدنظر قرار میدهد که هرگاه ساحت حکمرانی، ساحت عمل و اقدام خردمندان و پاکیزگان بوده است، کشور به سویههای تعالی و امید رهنمون شده و هرگاه ساحت حکمرانی، به ساحتی آلوده و آزرده از آزمون و خطاها تبدیل شده است، امید عامه رو به افول گذاشته، جامعه در سراشیبی اضمحلال قرار گرفته است.
گویا بین حکمرانی تعالیگرا و خودپیرا و سرنوشت جامعه، رابطهای ناگسستنی وجود دارد؛ بدین ترتیب که هرگاه حکمرانی، ساحت عمل و اقدام اندیشمندان کاردان و پاکسیرت بوده است و به توسعه عدالت اجتماعی انجامیده، سرمایه امید افزایش یافته و جامعه در طریق تعالی مستمر قرار گرفته و برعکس، سیطره نابکاران قرین اضمحلال و فروپاشی کل جامعه و ازخودبیگانگی حکومت و ملت بوده است.
بهویژه، با مروری بر فراز و نشیبهای حیات اجتماعی مردم ما در دو قرن گذشته، درمییابیم که هرگاه میان مردم و حکمرانان، رابطهای قوی حاکم بوده است، مسیر تعالی و توسعه هموارتر شده، جامعه با پیروزیهای پیدرپی در مسیر رشد و بهبود سرمایه امید قرار گرفته، اعتماد عمومی رو به فزونی گذاشته است. در واقع، تردیدی نیست که هرگاه امید جامعه در سطح قابلقبول بوده، مسیرهای رشد و توسعه هموارتر شدهاند و هرگاه سرمایه امید در سراشیبی افول قرار گرفته، سیستم حکمرانی نیز رو به افول گذارده است.
در واقع، سرمایه امید، مهمترین سرمایه سیستم حکمرانی در هر جامعه است. با این تأکید که جامعه ناامید، پیشاپیش فروپاشیده است؛ بنابراین هر آنکه حرکتی در جهت توسعه امید عامه مردم انجام دهد، حرکتی در جهت حفظ امنیت و اقتدار ملی انجام داده است و هر آنکه در هر لباسی، به هر دلیلی و به هر شکلی، امید عامه را مضمحل سازد و جلوی حرکتهای اصلاحی برای توسعه امید عامه مردم را بگیرد، دانسته یا نادانسته، اقدامی در جهت منافع دشمن و فروپاشی اجتماعی انجام میدهد.
در این امتداد، بهصراحت تأکید میشود که دانش حکمرانی، دانش نجاتبخش عامه مردم و جامعه است و تسری آن به میان همگان، برای اقتدار ملی و توسعه اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی تردیدناپذیر دارد.
حتی تأکید میشود که تحقق بسیاری از دستورات دینی در ساحت «فقه حکمرانی»، مستلزم ترویج دانش حکمرانی در میان عامه مردم است؛ برای مثال، بدون برخورداری از دانش حکمرانی، «امر حکمرانان به معروف» و «نهی حکمرانان از منکر»، به منزله ارزشمندترین حوزههای دلالت تبری و تولی در میان امت، امکانپذیر نیست.
همچنین جلب مشارکت عامه مردم برای کمک به حکومت در مواجهه خردمندانه با انواع مشکلات و مسائل پیش رو، مستلزم توانمندسازی آنان با اصول و روشهای دانش حکمرانی است.
در این امتداد، میتوان ادعا کرد که هر حکومتی بهتر بتواند سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهد، بهتر و زودتر میتواند مسیرهای تعالی و پیشرفت را طی کند و تمدن خویش را در مسیر فراگرد تعالی مستمر قرار دهد؛ زیرا سواد حکمرانی، مقاومساز و امیدآفرین است و داروی درد حکومتهای منزوی و جدا از مردم تلقی میشود؛ بنابراین، ملتهایی که میخواهند در بلندمدت پایدار بمانند و در برابر انواع هجمههای خارجی مقتدر شوند، باید سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهند؛ از سواد حکمرانی شرکتی گرفته تا سواد حکمرانی بر قوای سهگانه و امور کلان کشور.
در واقع، زندگی و حیات موفق ملتها و حکومتها در جهان آینده، پیشتر و بیشتر از هر دانش دیگر، به ترویج دانش و زبان و ادبیات حکمرانی در میان عامه مردم نیاز دارد.
بنابراین، سزاوار است که دلسوزان ملت ما در هر سطحی از سلسله مراتب اقتدار اجتماعی، در جهت ترویج و توسعه سواد حکمرانی برای خویش و دیگران همت گمارند و موجبات ارتباط بهتر حکمرانان و مردم را به گونهای فراهم آورند که ظرفیت انتقال معنا میان آنان افزایش یابد؛ بهطوریکه مردم بتوانند بهسرعت و صراحت، مشکلات و مسائل اجتماعی را به حکمرانان منتقل کنند و حکمرانان نیز بهصراحت و بهسرعت بتوانند موانع و چالشهای حل مسئله را به استحضار مردم برسانند و به آنان گزارش دهند و مردم را برای مشارکت در جهت رفع مشکلات خودشان برانگیزانند؛ بهطوریکه عالیترین سطح اعتماد عمومی و سرمایه امید، میان آحاد مردم جامعه فراهم آورده شود و هرگونه مشکل ارتباطی میان حکمرانان (به مثابه خدمتگزاران عامه مردم) و عامه مردم (به منزله ولینعمتان حکمرانان) در جامعه اسلامی، برطرف شود.