• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1402/05/10
|یادداشت|

رسالت حوزه‌های علمیه؛ تبلیغ، تحقیق و موعظه

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رسانه KHAMENEI.IR  به مناسبت بیانات رهبر انقلاب در دیدار مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور در یادداشتی به قلم حجت الاسلام و المسلمین دکتر داوود مهدوی‌زادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی موضوع تبلیغ و اهمیت آن در حوزه‌های علمیه و ارتباط‌ تبلیغ، تحقیق و موعظه پرداخته است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif مهم‌ترین وظیفه ولی خدا هدایتگری امت است. اما همین وظیفه الهی شئون مختلفی دارد؛ از جمله آنها التفات به امور مغفول‌مانده یا از مرتبه اهمیت افتاده است. گاه ممکن است که جامعه ایمانی یا قشر خاصی از جامعه کارویژه اساسی خود را فراموش کرده یا بدان توجه درجه‌اولی نداشته باشد، در اینجا باید ولی‌فقیه چنین مسئله‌ای را اولاً فهم و شناسایی کرده و ثانیاً توجه مخاطب را به آن جلب کند و آنان را به عبور از آن مسئله فرابخواند و ثالثاً آنان را در این عبور هدایتگری کند؛ به عبارتی، در مسیر حق قرار دهد. این امر از نشانه‌های هدایتگری ولی خداست.

دیدار اخیر مبلغین و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور را در راستای همین وظیفه هدایتگری می‌توان تحلیل و تبیین کرد. این مهم است که در چنین دیدار ارزشمندی از چه مسئله‌ای سخن به میان آید. حوزه‌های علمیه مانند هر نهاد علمی دیگری با مسائل مهمی درگیر هستند و باید به آن پرداخت، لکن مسئله مهم امروز چیست؟ مسلماً مناسب‌ترین فرد برای پاسخ دادن به این پرسش، ولی‌فقیه است. چون او هم برآمده از متن دانش حوزوی است و هم آگاهی جامعی از وضعیت جامعه دارد و همواره نیازهای مادی و معنوی جامعه را رصد می‌کند و در فکر چاره‌جویی است؛ از این رو، ولی‌فقیه به مأموریت اصلی روحانیت و واقعیت‌ها نظر می‌کند و بر پایه آن، نظر می‌دهد که مسئله اساسی امروز حوزه‌های علمیه چیست. ایشان در این دیدار به اولویت تبلیغ در دستگاه حوزوی و غفلت از اهمیت آن می‌پردازند.

بیانات رهبر انقلاب پیرامون مأموریت حوزوی تبلیغ چونان بسته‌ای هدایتگرانه جامع و کامل است و هر آنچه بایسته است در یک محدوده زمانی برای مخاطب اشاره کرد، بیان فرموده است. بخشی از این بیان مربوط به طرح مسئله و بخش دیگر آن، شرایط امروزی مسئله تبلیغ و بخش سوم آن، بیان چگونگی رفع مسئله است و احیاناً بیان نمونه‌ای از بایسته‌های کاری است.

رهبر انقلاب در دیدار حوزویان، مسئله امروز آنان را تلقی درجه یا مرتبه دومی از تبلیغ می‌دانند و از این بابت ابراز نگرانی کرده‌اند: «واقعاً با اطلاعاتی که به من می‌رسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم!» ۱۴۰۲/۴/۲۱

مسئله امروز حوزه علمیه این است که تبلیغ را از وظایف اصلی خود نمی‌داند. تبلیغ در میان حوزویان جنبه فرعی پیدا کرده است: «امروز نگاه رایج در حوزه‌های علمیّه این است که تبلیغ در مرتبه‌ دوّم قرار دارد. مرتبه‌ی اوّل چیزهای دیگر است [مانند] مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبه‌ دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبه‌ اوّل است؛ من این را می‌خواهم عرض بکنم.»

ایشان برای مسئله بودن این تلقی از مأموریت تبلیغ به‌تفصیل استدلال می‌آورند که تبلیغ مأموریت اصلی حوزه‌های علمیه است. با نظر به هدف نهایی (مسیر انسان کامل شدن) و اهداف میانی و ابتدایی دین (قیام مردم به قسط و عدل، تشکیل حکومت، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) معلوم می‌شود که ما برای تحقق هر یک از این اهداف مقدس به ابزار تبلیغ نیاز داریم و بدون آن تحقق اهداف دین میسر نمی‌شود:  «هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است؛ بدون تبلیغ نمیشود. حالا بله یک وقتی استثنائاً یک نفری با یک اشاره‌ی الهی، یک نوری در دلش وارد بشود، آن یک حرف دیگر است، یک چیز استثنا است، امّا دین خدا با این هدفها و امثال این هدفها برای مردم، جز با تبلیغ تحقّق پیدا نمیکند؛ پس تبلیغ شد مرتبه‌ی اوّل، درجه‌ی اوّل. لذا شما در قرآن می‌بینید روی مسئله‌ی تبلیغ تکیه شده.» ۱۴۰۲/۴/۲۱

اصلی بودن مأموریت تبلیغ را نه فقط از ناحیه هدف دین بلکه می‌توان از اشارات قرآنی و بیان حضرات معصومان (ع) و سیره تاریخی علمای اعلام درک کرد. ولی‌فقیه در این زمینه به چندین آیه ازجمله آیه شریفه «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا الله» (احزاب: ۳۹)؛ «اُدعُ اِلی‌ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة» (نحل: ۱۲۵) و نیز روایت نبوی در بیان ورثه انبیاء بودن علما استناد کرده است: «اِنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الاَنبیاء.» (امالی صدوق: ۶۰)

سیره بزرگان از تاریخ تشیع بر اهتمام بالاصاله به تبلیغ ورق خورده است. علمای تراز اول تشیع هیچگاه مأموریت تبلیغی‌شان را از نظر دور نداشته‌اند و بر پایه همین هدف، آثار جاودانه‌شان را تولید کرده‌اند: «فرض کنید از زمان مثلاً شیخ صدوق، این کتاب‌های متعدّد شیخ صدوق (رضوان الله علیه) همه تبلیغات است: امالی تبلیغ است، خصال تبلیغ است، عیون اخبار الرّضا تبلیغ است؛ همه‌ اینها تبلیغات است... تعدادی از رساله‌های شیخ مفید (رضوان الله علیه) در جواب سؤالات بلاد مختلف تبلیغات است. شیخ طوسی، در کنار آن فقهِ عمیقِ عریقِ آن‌چنانی، امالی دارد؛ امالیِ شیخ، تبلیغ است، امالیِ سیّد مرتضی، تبلیغ است... در قرون اخیر، مجلسی (رضوان الله علیه) ــ مجلسی آدم باعظمتی است؛ مجلسی را دستِ‌کم نباید گرفت، خیلی آدم باعظمتی است ــ در کنار کتاب بحار و کتب متعدّدی که ایشان در مسئله‌ حدیث و تبیین حدیث و بیان حدیث و مانند اینها دارد، مثلاً کتاب حقّ‌الیقین و حیات‌القلوب که کتاب‌های فارسی [است دارد]؛ اینها برای چیست؟ تبلیغ است دیگر. مرحوم نراقی [هم] کتاب فارسی دارد... . ملّاحسین کاشفی صاحب روضةالشّهدا است... . یعنی سنّت تبلیغ، حالا چه به شکل نگارش، چه به شکل منبر رفتن، چه به شکل شعر گفتن، در حوزه‌های علمیّه وجود داشته؛ این اهمّیّت این را نشان می‌دهد.» ۱۴۰۲/۴/۲۱
 
بنابراین، مسئله تبلیغ در سنت حوزه‌های علمیه از همان آغاز اصالت داشته و هیچگاه ضرورت آن از نظرها پنهان نمانده است، لکن نکته اساسی اینجاست که ضرورت مسئله تبلیغ در دنیای امروز دوصد چندان شده است. جهان اسلام از دو سده گذشته تاکنون، دستخوش تغییر و تحولات معرفتی و فرهنگی و سیاسی شده که ضرورت تبلیغ را تشدید کرده است. جهان اسلام و ایران به زیر سلطه ایدئولوژیکی و سیاسی اندیشه سکولار و دنیوی رفته است. سکولاریسم در تعارض و ستیز جدی با هرگونه ظهور و بروز دین در همه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی است. حتی اگر بتواند حضور دین در زندگی خصوصی را نیز تهدید می‌کند. با وصف این، در چند دهه اخیر، اتفاق بزرگی در جهان سراسر دنیوی‌شده افتاده است که لزوم توجه و اهتمام حوزویان به مسئله تبلیغ را بیش از پیش کرده است و آن واقعه انقلاب اسلامی و برپایی حکومت اسلامی مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه است.

اسلام سیاسی با انگیزه مقابله با سیطره سیاسی و اجتماعی اندیشه سکولار و نظام سلطه استکبار جهانی به رهبری مرجع دینی برآمده از حوزه علمیه، امام خمینی رحمه‌الله، نهضت مردمی را به راه انداخت و به لطف الهی و با عنایات امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) پیروز شد و توانست حکومت طاغوتی شاهنشاهی را براندازد و حکومت دینی را جایگزین آن کند. چنین اتفاقی در دنیای سکولارشده امروز بسیار بزرگ و شگفت‌انگیز است. مهم‌تر اینکه برپایی حکومت اسلامی در تاریخ مسلمانان آن‌گونه که مبتنی بر کتاب و سنت یا همان نص دینی باشد، تازگی دارد و در گذشته سابقه نداشته است. نظامی شکل گرفته که خواسته اصلی و نهایی آن حاکمیت اسلام است. پایه‌های این نظام بر ایمان دینی مردم استوار است. اساس این نظام با ایمان مردم گره خورده است. به‌طوری‌که حفظ نظام ملازم با حفظ ایمان مردم است. اگر نظام اسلامی ضربه ببیند و شکست بخورد، ایمان مردم مضمحل خواهد شد. به همین خاطر، حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است.

این مطلب التفات دیگر ولی‌فقیه به مسئله تبلیغ است: «امّا در دوره‌ی ما بالخصوص این اهمّیّت مضاعف است؛ برای اینکه در دوره‌ی ما یک اتّفاقی افتاده است که در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتّفاقی نیفتاده بود؛ و آن حاکمیّت اسلام بود.» وجوب حفظ ایمان مردم از جهت اینکه پشتوانه نظام اسلامی است، مضاعف شده است. دشمنی دشمنان اسلام به‌دلیل برپایی حکومت اسلامی بیشتر از گذشته شده است. به همین خاطر، اسلام با شکست این حکومت به فرموده امام‌خمینی (ره) سیلی سختی خواهد خورد. این سیلی هنگامی اتفاق می‌افتد که حوزویان از مسئله تبلیغ غفلت کنند و آن را جدی نگیرند.

اما رهبر انقلاب مسئله غفلت را عمیق‌تر از آنچه تصور می‌رود تفسیر کرده است. غفلت در اینجا صرف فراموشی و عدم توجه نیست، بلکه ولی‌فقیه غفلت را در اینجا به معنای استحاله فرهنگی گرفته است؛ یعنی طلبه حوزوی دچار تحولات معرفتی می‌شود که مسئله تبلیغ در نظرش غیرضروری می‌آید. ایشان آن سیلی به اسلام را از ناحیه استحاله فرهنگی می‌دانند و نه صرف غفلت: «اگر امروز حوزه‌ی علمیّه از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفه‌ی تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضه‌ای میشویم که جبرانش به‌آسانی ممکن نیست؛ نمیگویم محال است امّا به‌آسانی ممکن [نیست] و دچار استحاله‌ی فرهنگی میشویم. اگر لاسمح‌الله استحاله‌ی فرهنگی پیش بیاید، درست کردنش، جبران کردنش دیگر کار یک‌ ذرّه و دو ذرّه نیست. امام در یک مواردی مکرّر میفرمودند که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، اسلام یک سیلی‌ای خواهد خورد که تا سالهای متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند؛ قضیّه این است.» ۱۴۰۲/۴/۲۱

حوزویان در عمل به وظیفه تبلیغ نه‌فقط باید به تقویت ایمان و بنیان‌های عقیدتی مردم بپردازند، بلکه باید به تطوراتی که در شبهه‌افکنی‌های دشمنان اسلام پدید آمده، توجه کنند. باید نگاه سنتی به شبهه‌افکنی را کنار گذاشت و دیدگاه جدیدی داشت. امروز دین‌ستیزان دانش را به خدمت گرفته‌اند و در راه شبهه‌افکنی از دستاوردهای علمی بهره شیطانی می‌برند. رهبر انقلاب از این دوره به نام «دوره تطورات علمی» یاد کرده است که از همه نوع تجهیزات مدرن سخت‌افزاری و نرم‌افزاری بهره‌برداری می‌کنند: «دوره، دوره‌ی تطوّر علمی است. امروز انواع و اقسام شیوه‌های پراکندن پیام وجود دارد که در گذشته حتّی فکرش را هم نمیکردند؛ از تلویزیون و ماهواره بگیرید تا اینترنت و پسااینترنت؛ این چیزهای جدیدی که پیش آمده، هوش مصنوعی و امثال اینها.» حوزویان باید در امر تبلیغ توجه وافری به این تطورات علمی پیدا کنند و آنان نیز برای مقابله با شبهه‌افکنی‌ها از دستاورد تطورات علمی جدید بهره‌برداری کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌دنبال تبیین ضرورت درجه‌اولی امر تبلیغ و توجه دادن به شرایط امروز مسئله تبلیغ که با گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده، به نکات مهمی اشاره داشتند. جمع‌بندی این نکات آن است که نباید در مقام پاسخگویی به شبهات صرفاً به خود شبهه معطوف شویم، بلکه باید به مسائل جانبی آن که حتی گاهی از خود شبهه مهم‌تر هستند، توجه شود. در گذشته صاحب‌نظران غالباً عقیده‌شان را که از نگاه حوزویان نادرست می‌آمد، صادقانه بیان می‌کردند. به همین خاطر، مبلغ حوزوی همان صاحب‌نظر را مخاطب خود قرار می‌داد و در مقام پاسخ به سخن او برمی‌آمد. اما امروز صاحب‌نظران عناصر ایدئولوژیک فکری خود را به قصد برقراری گفت‌وگو با مبلغ حوزوی طرح نمی‌کنند، بلکه آنها از برقراری چنین گفت‌وگویی طفره می‌روند. آنها می‌کوشند بر ذهنیت مردم دیندار اثر بگذارند و افکار عمومی را به سمت خواسته‌های ایدئولوژیکی خود منحرف کنند. آنها به معنای واقعی شبهه‌افکنی می‌کنند.

باید توجه داشت که عمده تلاش شبهه‌افکنان، تولید آگاهی کاذب است. برای آنها شنیدن پاسخ به شبهه اهمیت ندارد، بلکه منتظر پاسخ به شبهه نمی‌مانند و شبهات جدیدتری را تولید می‌کنند. تولید آگاهی کاذب تا بدانجا پیش می‌رود که مخاطبان گرفتار ازخودبیگانگی می‌شوند. مردم با هویت دینی خود بیگانه می‌شوند و گاهی در تعارض با آن قرار می‌گیرند. این حالت از شبهه‌افکنی و تأثیرگذاری بر مخاطب در گذشته سابقه نداشته است. به همین دلیل، رهبر انقلاب از حوزویان می‌خواهد که توجهشان را کاملاً روی شبهه متمرکز نکنند، بلکه باید نسبت‌به جریان شبهه‌افکن و مخاطبان و شرایط فکری و محیطی هریک از آنها توجه جدی داشت. چنین توجهی به مطالعه و تحقیق نیاز دارد. تحقیق همان امر دومی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آن را لازمه مسئله تبلیغ دانسته است و در آغاز گفتارشان بدان اشاره کردند.

اما مهم‌ترین مسئله‌ای که در امر تبلیغ تحقیق را لازم و ضروری می‌کند، مسئله پشت صحنه شبهات امروزی است. شبهه‌افکنی‌های امروزی معطوف به غایت و هدف است. همان‌طورکه بیان شد، امروزه شبهات به قصد شنیدن پاسخ و برقراری گفت‌وگوی علمی طرح نمی‌شوند، بلکه شبهه به‌قصد سوق دادن مخاطبان به هدف خاصی طرح می‌شود؛ به عبارت دیگر، شبهه‌افکنان با اراده معطوف به هدف به تولید شبهه مشغول‌اند. این شکل از شبهه‌افکنی کاربستی از علم ابزاری است که از آن با عنوان عقلانیت معطوف به هدف یاد می‌شود. شبهه‌افکنی علمی عبارت از به‌کارگیری دانش در راه تحقق اهداف غیرعقلانی است. آن اهداف پنهان که شبهه‌افکن برای تحقق آنها از ابزار علم بهره می‌گیرد، در تحلیل دقیق رهبر انقلاب با عنوان «پشت صحنه» تعبیر شده است. ایشان از مبلغ حوزوی می‌خواهند در مسئله تبلیغ درباره پشت‌صحنه شبهات، مطالعه و تحقیق کند. باید دانست که شبهه طرح‌شده از ناحیه کیست و وابسته به چه جریان فکری است و با چه مبانی فکری طرح شده و قصدشان چیست و به چه غرضی می‌خواهند برسند: «شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبهه‌ای را فلان سرمقاله‌نویس یا فلان ستون‌نویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییت‌زن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که این‌جور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشتِ‌صحنه‌ای داشته باشد؛ آن پشتِ‌صحنه کیست؟ باید او را شناخت.» ۱۴۰۲/۴/۲۱

لزوم تحقیق پیرامون شبهه و شبهه‌افکن، مبلغ حوزوی را از موضع تدافعی خارج می‌کند و او را در موضع تهاجمی قرار می‌دهد و این نکته یا خواسته دیگری است که رهبر انقلاب از حوزویان مطالبه کرده‌اند. امروز مبلغ دینی از موضع تدافعی نمی‌تواند از دین دفاع کند. اصولاً وقتی اسلام دین حق است، چرا باید از موضع تدافعی وارد پاسخ به شبهات شد. باید تبلیغات اسلامی تهاجمی باشد و به تدافع از بنیان‌های عقیدتی و ایمانی بسنده نکرد: «در موضع تدافعی گرفتار نشویم و منحصر نباشد؛ البتّه دفاع لازم است، واجب است امّا موضع، تهاجمی [باشد]. همه‌‌ی اینها میتواند آماج حملات تبلیغی شما قرار بگیرد. البتّه شرطش این است که جریانات جهانی را بشناسید، وضع و محاذات سیاستهای دنیا را بدانید و آن‌وقت افشاگری کنید؛ هم درست ببینید، هم درست روایت کنید.» ۱۴۰۲/۴/۲۱

ولی‌فقیه با ذکر نمونه‌هایی مقصودشان از موضع تهاجمی را توضیح داده‌اند. موضع تهاجمی به معنای چالش مبانی فکری شبهه‌افکنان است. غالباً مبلغان دینی وارد نقد ثمرات و فروعات و لوازم شبهه می‌شوند و کمتر به مبانی فکری آن می‌پردازند. این امر موجب ریشه‌کنی شبهه نمی‌شود. درحالی‌که باید شبهه را ریشه‌کن کرد تا در ذهنیت دینداران ریشه ندواند. این کار هم با نقد مبانی فکری شبهه میسر است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اینجا عقیده لیبرال‌دموکراسی را مثال می‌زند و توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان از موضع تهاجمی با آن مقابله کرد. تاریخ سیاسی لیبرال‌دموکراسی بیانگر آن است که در تعامل با ملل جهان نه آزادمنش و آزادی‌خواه و نه مردمی و دموکراتیک است. استعمارگری و حمایت از حاکمان دست‌نشانده نه با لیبرالیسم سازگاری دارد و نه با دموکراسی: «اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادی‌خواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همه‌ی دارایی‌هایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟» ۱۴۰۲/۴/۲۱

رهبر انقلاب مبلغ حوزوی را به نکته مهم دیگری نیز توجه داده است و آن عبارت از مسئله تبلیغ از افق مبارزه تمدنی است. وقتی از موضع تمدنی به مسئله تبلیغ توجه شود، تکثرات ایمانی کنار می‌رود و اتحاد عقیدتی شکل می‌گیرد. منازعات مذهبی کاسته می‌شوند و توان علمی مبلغان دینی با هر نوع گرایش مذهبی و فکری معطوف به هدف مشترک یعنی دفع دشمنی دشمنان دین، می‌شود. همه نگرانی‌های دشمنان دین خدا این است که چنین التفات تمدنی شکل بگیرد. چون وقتی از موضع تمدنی به مسائل التفات پیدا کنیم، متوجه خواهیم شد که دو جبهه فکری بیشتر وجود ندارد و منازعه واقعی میان این دو جبهه است: «یک جبهه، جبهه‌ی «نظام اسلامی» است ــ که بعد دو سه کلمه عرض میکنم ــ یک جبهه، جبهه‌ی دروغ‌گویی است که خودش را «لیبرال‌دموکراسی» نام‌گذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرال‌دموکراسی.» وقتی از این موضع با مسائل عقیدتی مواجه شویم، متوجه می‌شویم که مبارزه‌ای جهانی در میان است و نباید انرژی مادی و معنوی‌مان را در راه منازعات محلی و فرقه‌ای صرف کنیم: «مبارزه، مبارزه‌ی تمدّنی است، مبارزه‌ی جهانی است.» این نوع نگرش به مسائل سیاسی، اجتماعی و عقیدتی به‌خوبی توضیح می‌دهد که اولویت‌بندی‌ها، خط‌مشی‌ها و موضع‌گیری‌های آیت‌الله خامنه‌ای از چه افق و منظری نشأت می‌گیرد.