• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1402/05/08
سخنرانی شب دوازدهم محرم ۱۴۴۵در حسینیه امام خمینی؛

امام سجاد؛ امام جهاد و مبارزه

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۵، مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله در شب شهادت زین‌العابدین حضرت امام سجاد علیهماالسلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از عزادران حسینی در حسینیه امام خمینی برگزار شد.  در این مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در سخنانی به تبیین ابعاد شخصیتی امام سجاد علیه‌السلام به‌ویژه بُعد مبارزاتی دوران زندگی آن حضرت پرداخت. به همین مناسبت بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR متن این سخنان را به شرح زیر منتشر می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif در طول تاریخ ظلمی که به امام سجاد علیه السلام شد گرچه از جنس ظلم کربلا نبود اما این ظلم کمتر از آن ظلم هم نبود. ظلمی که تا امروز نیز گاهی در آثار نویسندگان و در آثار اهل قلم ملاحظه می‌شود. و آن معرفی امام سجاد به عنوان یک امام صامت، ساکت حالا خیلی قشنگ‌تر خواستند عنوان را به کار ببرند گفتند رهبر معنوی جامعه، رهبر علمی جامعه. امام را از نقش مبارزاتی، از نقش جهاد و آن روحیه‌ی ظلم‌ستیزی کأنه جدا کردند.

شما اگر کتاب‌هایی که نوشته شده حتی همایش‌هایی که برگزار شده ببینید خود ماها هم کم و بیش باورمان شد وقتی به امام سجاد علیه‌السلام رسیدیم مطرح کردیم حضرت امامی بود که به دعا پرداخت، به ثنا پرداخت، به موعظه پرداخت. از مسائل مبارزاتی و جهاد فاصله گرفت. نه این ظلم بزرگی است.

از رهبر عظیم‌الشأن انقلاب کتابی چاپ شده به نام حماسه امام سجاد علیه‌السلام. خب این کتابی که دفتر حفظ و نشر آثار معظّم‌له چاپ کرده را توصیه می‌کنم جوان‌ها بخوانند. ایشان هم همین دغدغه را در آن کتاب دارند. بخشی از کتاب، فرمایشاتشان مربوط به قبل از انقلاب است سالهای ۵۲ در مشهد. بخشی هم مربوط است به پس از انقلاب است که در یک جلد با ویراستاری خوبی چاپ شده. نام کتاب حماسه‌ی امام سجاد است و درواقع پاسخی است به همین اشکالاتی که عرض کردم؛ یعنی کسانی که امام سجاد را فقط از دریچه‌ی علمی و فرهنگی دیدند نه دریچه‌ی مبارزاتی. در صورتی که مبارزه‌ی ایشان بسیار گسترده و سخت است.
[دریافت فیلم]
 
زندگی امام سجاد علیه‌السلام دو تا دوران دارد. دوران اسارت و دوران پس از اسارت. من هر دویش را بحث می‌کنم. دوران اسارت کوتاه است. اگر شب یازدهم اسارت آغاز شده باشد و اول صفر رسیده باشند به شام می‌شود بیست روز. حالا ده روز هم در شام بودند بگویید یک ماه. در مجموعه‌ی این روزهای اسارت اگر سیره‌ی امام سجاد را ببینید یک شیب تند و یک مبارزه‌ی بسیار با صراحت با آفرینندگان حادثه‌ی عاشورا دارند و هیچ تعارفی هم ندارند.

وقتی وارد مجلس ابن زیاد می‌شود، آن نانجیب سؤال می‌کند اسم این آقا چیست، می‌گویند علی ابن الحسین، و او می‌گوید علی ابن الحسینی را به من گفتند کربلا بوده خدا او را کشته، قتله الله، که بیندازد گردن جبر، خودش را برائت بدهد. آقا بلند شد با صراحت فرمود انتم قتلتموه. کار را گردن جبر و جریان‌های این‌گونه نیندازید. درست است همه کار به اذن خداست. اما خدا خیلی کارها را مشیّت می‌دهد رضایت نمی‌دهد. شاء و لم یرض. شما او را کشتید، قاتل برادرم شمایید.

وقتی ابن زیاد این جواب صریح را دید گفت این آقا را هم بکشید. زینب کبری بلند شد دست گرفت جلو اجازه نمی‌دهم. آقا فرمودند عمه جان شما آرام باش، اسکتی، من خودم حرف می‌زنم. بلند شد فرمود چه داری می‌گویی پسر زیاد؟ أما علمتَ أنّ القتل لنا عادة وکرامتنا من الله الشهادة. تو نمی‌دانی شهادت روش ماست. سبک زندگی ماست. ما با شهادت مأنوسیم.

من پسر آن علی هستم که مثل باران (این را من عرض می‌کنم) اشک می‌ریخت خطبه‌ی ۱۵۶ نهج البلاغه است. به پیغمبر اکرم عرض می‌کرد آقا پس من کی شهید می‌شوم من کی در این مسیر قرار می‌گیرم. بارها سؤال کرد به گونه‌ای که دیگر یک وقتی رسول خدا پرسید علی جان شهادت پیش تو چگونه است، چقدر صبر بر شهادت داری؟ عرض کرد آقا لیس هذا من مواطن الصبر. شهادت جای صبر نیست، صبر در سختی است، شهادت سخت نیست. و لکن من مواطن البشری و الشکر. شهادت جای بشارت است جای شکر است. من پسر آن علی‌بن‌ابیطالبم. که فزت و ربّ الکعبة را نگفت جز آنجایی که شمشیر خورد. من را تهدید می‌کنی. أنّ القتل لنا عادة وکرامتنا الشهادة، شهادت کرامت است برای ما.

شما این امام سجاد را می‌گویید غیر مبارزاتی. امام دعا فقط. خب ببینید. آن برخوردش در شام، آن خطبه‌ی قراء در مقابل یزید، آخر شما جو را ببینید. یک جلسه‌ای که دور تا دورش کسانی دعوت شدند که با اینها مخالفند. شامیان شهری که حدود بیست سال امیرالمؤمنین در آن صب شده، ضدّ علی مردم را بار آوردند آنجا بنشیند روی منبر. أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. ما را به شما بد معرفی کردند. ما ویژگی‌هایی داریم  الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ. ما محبتمان در دلهای مؤمن‌هاست. ما شخصیت‌هایی داریم حمزه از ماست، جعفر از ماست. رسول خدا، یکی یکی شمرد و بعد شروع کرد به تعریف از امیرالمؤمنین. چون شام ضدّ علی بود. تعریف‌هایش از امیرالمؤمنین بیش از بقیه شخصیت‌هاست. شما با کی در افتادید؟ با کسی که دو هجرت کرد، به دو قبله نماز خواند. خب این امام را می‌شود گفت امام صامت؟! این دوران اسارت است. ممکن است یک کسی بگوید خب آقا این اولش بوده، تازه پدرشان شهید شده بودند در همین یکی دو ماه اول بوده دیگر مدینه که این طور نبود.

اولاً شما می‌دانید بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در سال ۶۱ هجری بنی امیه جوّ رعب و وحشت در میان مردم ایجاد کرد. کسی جرأت نمی‌کرد حرف بزند. بی‌گناه را گردن می‌زدند. مخصوصاً در دوران بیست ساله‌ عبدالملک. چون یزید که خیلی نماند، سال ۶۴ به درک واصل شد. مروان هم چند ماه خلافت کرد. خلافتش کوتاه بود. عبدالملک و فرزندانش حدود بیست سال بر سر کار بودند. خب این دوران، دوران رعب و وحشت است، دوران انحطاط فرهنگی است. من در همین محضر شریف این را بحث کردم یک سال، تکرار نمی‌کنم و اشاره می‌کنم. بحث غناء، موسیقی و اختلاط. در همین اثر ارزشمندی که بنده با دقت اول و تا آخرش را خواندم از درس‌های خارج فقه رهبر معظم انقلاب چاپ شده این کتاب غنا و موسیقی ــ که خب حالا بحث تخصصی است البته به هر حال باید با آن نگاه دیده بشود ــ ایشان اشاره می‌کنند که خواننده دعوت کردند بخواند. آن قدر جمعیت جمع شد که مجبور شدند بروند پشت بام. این خواننده آن جمعیتی که برایش آمده بود پایین جا نشد. خب پشت بام جمعیت زیاد شد سقف ریخت روی سر این پایینی‌ها، و آن خواننده زیر دست و پا از بین رفت، زیر آوار از بین رفت. خب این وضعیت فرهنگی جامعه است. مدینة الرسولی که روزی در آن صدای قرآن می‌پیچید.

از آن طرف هم انقلاب‌ها، توابین یک طرف، مختار یک طرف. قیام‌های مختلف جلسه قبل اشاره کردم در بصره شورشی شد که یازده هزار نفر کشته شدند. عبدالرحمن‌بن محمدبن اشعث. امام سجاد در این جو است شما توقع دارید اسلحه دست بگیرد، لشکر راه بیندازد؟ مبارزه‌ی امام سجاد مبارزه‌ی حکیمانه است نه مسلّحانه. جهاد امام سجاد جهاد مدبّرانه است نه عجولانه. اگر شمشیر دست می‌گرفت همین تعداد شیعه هم از بین رفته بود. فاتحه‌ی مکتب شیعه خوانده شده بود. اما هیچ وقت از مواضعش کوتاه نیامد. و اما آن دو تا داستان درباره نوع حرکات اجتماعی و سیاسی امام سجاد را خدمت شما بگویم.
 
* اسلام مرز بین فقیر و غنی را باطل کرد
در کافی شریف مرحوم کلینی دارد امام کنیزی داشتند آزادش کردند با او ازدواج کردند. خب یک کنیز ساده آن هم امام سجاد پسر امام حسین نوه‌ رسول خدا. عبدالملک هم دارد له عین بالمدینة، جاسوس در مدینه داشت. تک تک کارهای امام سجاد را به او گزارش می‌کردند. گفتند آقا یک همچنین کاری کرده با یک آدم ساده‌ای ازدواج کرده. با یک آدمی که به هر حال حالا به نظر آنها شأن امام سجاد نبود. نامه‌ای نوشت به امام سجاد آقا چرا این کار را کردید؟ جوابی امام سجاد علیه السلام داد من یک بخشش را خدمتتان می‌خوانم: قد رفع الله بالاسلام الخسیسه، و تمم به النقیصه. فرمود این حرف‌هایی که تو می‌گویی، اسلام اینها را باطل کرده. فلانی فقیر است، فلانی ندارد، رسول خدا دور تا دورش فقرا بودند.

سلمان بود، اباذر بود، مقداد بود اصحاب صُفّه بودند. وقتی یک عده‌ای به ایشان گفتند اینها کی‌اند دورت جمع کردی، آیه نازل شد پیغمبر اینها را از دست نده. وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ، با همین‌ها نشست و برخاست کن.

امام خمینی چطور بالا رفت، چه کسانی شهید دادند، چه کسانی در خیابان انقلاب کردند؟ امام با اهتمام به کوخ‌نشینان، با اهتمام به مردم عادی انقلاب کرد و بالا رفت. خدا با چه امام را بالا برد؟ امام را مثلاً شرقی‌ها حمایت کردند؟ اروپایی‌ها حمایت کردند؟ کشورهای دیگر برایش حمایت فرستادند؟ نه امام با همین مردم کوچه و خیابان رفت بالا. این خیلی مهم است. آقایان، عزیزان، جوانان، مسئولین محترم اینها برای شما می‌مانند. آن مردمی که رأی می‌دهند، آن مردمی که در صحنه می‌آیند، آن مردمی که شهید می‌دهند. برای این مردم باید فکر کرد. این مردم را باید اقتصادشان را اصلاح کرد، اجتماعشان را اصلاح کرد. این مردمند که اگر خطری پیش بیاید جبهه‌ها را پر می‌کنند. البته بسیاری از صاحبان ثروت هم در این نظام شهید دادند، خدمت کردند اصلاً پول نباشد نمی‌شود خیلی کارها را انجام داد. بحث من جریان طاغوت است در مقابل جریان مستضعفین. این امام سجاد امام مبارزه نیست؟ خب با چه به اصطلاح ابهتی جواب عبدالملک را داده.
 
در ماجرای دیگری امام سجاد داشتند از جایی رد می‌شدند، دیدند در خانه‌ یکی از این افراد جبّار متکبر که  کارگزار بنی امیه بود؛ یکی از همین آدم‌های جبّار و ستمگر و بی‌دینی که حالا قدرتی دست او بود. دید یک آقایی نشسته. من متن روایت را عرض کنم. امام سجاد فرمود ما یقعدک علی باب هذا المترف الجبار. مشکلت چیست آمدی در خانه‌ی این آدم ستمگر نشستی؟ گفت یابن رسول الله البلاء، فقر، گرفتاری. آمدم بلکه این در را باز کند یک چیزی به من بدهد. آقا دستش را گرفت فرمود بلند شو به اینها رو نینداز، خودت را کوچک نکن. بیا من نشانت بدهم ببرمت الی باب الخیر و الی رب خیراً لک منه، ببرمت در خانه‌ی خدا. آدم پیش خدا باید تضرع کند. عیبی ندارد آدم به مردم رو بیندازدها، ما همه به هم وابسته‌ایم. اما این آدم جبّار و این آدم ستمگر که تو به او رو انداختی صلاحیت این را ندارد.

عزّت خودتان را حفظ کنید. کرامت مؤمن باید حفظ بشود. مفضل آمد پیش امام صادق گفت آقا گرفتارم، آقا ۴۰۰ درهم به او داد. اشکال ندارد پیش امام صادق رو بیندازید. بعد صدایش زد فرمود یک نصیحتت می‌کنم اِیّاکَ أَن تُخبِرَ النّاسَ بِکُلِّ حالِکَ. سفره‌ی دلت را پیش همه‌ی مردم باز نکن. سبک می‌شوی، کوچک می‌شوی. عزّتت را حفظ کن.

مومن باید حاجتش را از خدا بخواهد؛ در روایات داریم چیزی نمی‌خواهی از خدا مگر اینکه خدا به تو این را می‌دهد. البته ما در بحث دعا بارها گفتیم که دعا یک سری عواملی دارد یک بخشش دست ماست. ما باید انجام بدهیم. گاهی ممکن است به نفعمان نباشد. گاهی ممکن است خداوند بهتر از آن را به ما بدهد.  امیرالمؤمنین در نامه‌ی ۳۱ به امام حسن می‌فرماید پسرم خدا دعا را بی‌اجابت نمی‌گذارد. حالا به تعبیر بنده تصور نکنیم اجابت همیشه تحقق خواسته‌ی ماست. فرمود گاهی بهتر از آن به تو می‌دهد.

بعد فرمودند که گاهی خداوند به تو آن حاجتت را نمی‌دهد ولی یک شرّ بزرگتری را از زندگی‌ات دور می‌کند. بعد فرمودند گاهی عین حاجتت نمی‌شود. بهتر هم نمی‌شود، آن شرّ هم دفع نمی‌شود. خدا یک ثوابی در پرونده‌ات قرار می‌دهد. لذا روایت داریم روز قیامت بعضی‌ها وقتی به صحرای محشر می‌آیند یک ثواب‌هایی در پرونده می‌بینند می‌گویند خدایا این کار را ما انجام ندادیم، چیست؟ خیلی هم بالاست. می‌فرمایند اینها ثواب دعاهای مردود است. شما خیلی دعا کردی برای شفای بچه‌ات نشد، ولی خب دعا عبادت است. این ثواب آن دعاست که بعضی‌ها دارند می‌گویند کاش بقیه‌ی دعاهایمان هم برمی‌گشت. چون ثوابش خیلی به دردمان خورد.

خب پس این امام که دارد یک نفر را از درب خانه‌ی متکبری جدا می‌کند آن طور به عبدالملک نامه می‌نویسد. اینها در دوران ۳۴ ساله است. دوران می‌دانید ایشان ۶۱ عصر عاشورا به امامت رسیده، ۹۵ هم شهید شده. دوران بسیار حساس تاریخ است. باز هم توصیه می‌کنم این کتاب حماسه‌ی امام سجاد را ببینید که چه وقایع و چه اتفاقاتی دست به دست هم داده.

من در سه بعد اگر مبارزات امام سجاد را بخواهم برای شما بگویم، این‌هاست مبارزه‌ی علمی، اجتماعی و عاطفی:

* ۱) مبارزه علمی و فرهنگی
این روایت را خوب دقت کنید. امام صادق فرمود مردم سه جور خدمت می‌کنند. رجل بماله و رجل بجاهه، و رجل بلسانه و هو افضل الثلاثه.

بعضی‌ها در خدمت دینند با مالشان، خدا خیرشان بدهد، خدا برکت به ایشان بدهد. شما می‌دانید در این کشور بسیاری از این مدارس مال خیرین است. بسیاری از این بیمارستان‌ها مال خیرین است. بسیاری از کمک‌هایی که در امداد و جاهای دیگر می‌شود مال خیرین است. خدا کمکشان کند مال حلال، خداوند نصیب کند کمک کنند هیچ عیبی هم ندارد. خدا در قرآن مال را خیر خوانده. خدا در قرآن مال را فضل خوانده. مالی که در خدمت مردم باشد ارزش است. الان هم عرض می‌کنم عزیزانی که از این تریبون صدای بنده را می‌شنوید دولت یک وظیفه‌ای دارد در فقرزدایی. ان‌شاءالله تلاش می‌کنند خدا هم کمک می‌کند. ما هم دعایشان می‌کنیم ان‌شاءالله به حق حضرت زهرا خدا کمکشان کند مشکلات کشور را رفع کنند. اما انفاق به گردن حکومت گذاشته نشده فقط. آقا هر کسی فقرای فامیلش را کمک کند، دستگیری کند. همیشه انتظار نداشته باشیم از بالا بالاخره شما در فامیل هم پولدار دارید هم فقیر.

رجل بجاهه، یک عده هم اعتبار دارند. یک امضا می‌کند کارش را راه می‌اندازد. شما را به خدا از این اعتبار استفاده کنید. گاهی یک امضا، گاهی شما نمی‌خواهد پول بدهی، اعتبار یک تماس شما زندگی این آقا را راه می‌اندازد، انجام بدهید.

و رجل بلسانه. سوم زبان. آقایان کدام‌هایش مهم‌تر است به نظر شما؟ امام صادق فرمود، زبان. خواهرهای عزیز ببینید و هو افضل الثلاثه، می‌دانید چرا، چون آن دو تا هم با زبان حل می‌شود. بالاخره شما با خیر باید صحبت کنی، با آدم معتبر باید حرف بزنی. لسان زمینه‌ی مال و جهاد را فراهم می‌کند.

من چندین مورد از تفسیر انقلابی امام سجاد را یادداشت کردم: مبارزه‌ی لسانی و علمی امام، صحیفه‌ی سجادیه. رساله‌ی حقوق، سخنرانی‌های متعدد، تفسیر قرآن. این تفسیر قرآن تفسیر انقلابی بود یعنی چه؛ یعنی تفسیری که امام از آن مبارزه بیرون آورده. یک مثالی را نقل کنم. کسی آمد خدمت امام سجاد گفت آقا تفسیر این آیه چیست. وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌، آقا فرمود تفسیرش روشن است. اگر در جامعه قصاص نباشد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، اگر کسی، کسی را کشت قصاص می‌شود. و این قصاص موجب حیات است. طرف می‌ترسد در جامعه پرهیز می‌کند اگر بازدارندگی نباشد که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. بعد آقا فرمود به تو بگویم تفسیر اصلی‌اش چیست؟ به تو بگویم اعظم از قتل چیست؟ فرمود اینکه کسی حرمت پیامبر و آل او را بشکند. حرف امیرالمؤمنین و سیره‌ی ما اهل بیت را زیر پا بگذارد. این قتل اعظم از قتل نفس است. و کسی در خانه‌ی این طواغیت برود. با طاغوت بسازد، ما اهل‌بیت را رها کند. این قتل اعظم من هذا القتل. بالاتر از قتل نفس است. این مبارزه‌ی علمی امام است.
 
* ۲) مبارزه اجتماعی
دومین نوع، مبارزه اجتماعی است. واقعه‌ حرّه که در مدینه اتفاق افتاد در سال ۶۳ دو سه هزار آدم کشته شد، فقر عجیب و قحطی شد مدینه. حدود ۴۰۰ خانوار فقیر را در مدینه ایشان سرپرستی می‌کرد، بردگان را می‌خرید آزاد می‌کرد. آموزش می‌داد، نیرو ایجاد می‌کرد. من بارها گفتم اساتید دانشگاه امام صادق و امام باقر علیهماالسلام، اساتیدی که بعداً توانستند مثل ابوحمزه‌ی ثمالی بیایند تدریس کنند اینها را امام سجاد تربیت کرده بود. ابوحمزه‌ی ثمالی تربیت شده‌ی امام سجاد است. ابوخالد کابلی تربیت شده‌ی امام سجاد است. ایشان یک کادرسازی کرد، نیروسازی کرد. ببینید آقایان این را به شما عرض کنم و خواهرها، مبارزه قبلش آگاهی می‌خواهد. اصلاً تا آگاهی نباشد، نمی‌شود.

امام خمینی از نجف اعلامیه نوشت، سخنرانی کرد، بحث و گفت‌وگو کرد و آگاهی داد.

امام سجاد این آگاهی را دارد به مردم می‌دهد تا زمینه مبارزه فراهم بشود. لذا بعداً قیام زید بن علی بن الحسین شکل می‌گیرد. قیام پسرش یحیی شکل می‌گیرد. این نقش دوم امام سجاد.
 
* ۳) مبارزه عاطفی
و نقش سوم، نقش عاطفی. امام سجاد امام صامت نیست، امام ساکت نیست. امام جهاد است، امام مبارزه است، امام حاضر در صحنه است. منتها شیوه‌ی مبارزاتی‌اش با پدرش فرق می‌کند. سبک متفاوت است.  جهاد فقط به شمشیر نیست. جهاد به زبان است، جهاد به مال است، جهاد با تربیت شاگردان است. جهاد با دور کردن مردم از حکومت طاغوت است و اینها همه در زندگی امام سجاد بود.

اما آن مبارزه‌ی عاطفی که خیلی مهم است. حادثه‌ای یک روز در کربلا اتفاق افتاده. ابی‌عبدالله شهید شده و یارانش شهید شدند. دشمن به دنبال تحریف این حادثه است. حتی قتل امام حسین را هم منکر شدند. شیخ صدوق در آثارش دارد. حتی پیش امام رضا این مطرح شد، گفتند امام حسین کشته نشده، به آسمان رفته. مثل حضرت عیسی‌بن مریم که به آسمان رفت. گفتند یکی در قتلگاه بوده و شمر سرش را از بدنش جدا کرده. گفتند اشتباه کردید، او شبیه امام حسین بوده است. این حنظلة ابن اسعد است. تا اینجا پیش رفتند که بگویند ابی‌عبدالله الی السماء رفع، مثل عیسی بن مریم به آسمان رفته. هست در نقل‌های تاریخی. و بیایند بگویند دیگری اشتباهاً به جای ایشان به شهادت رسیده.

خب این جوّ را امام سجاد باید نگه دارد، چه جور؟ با مبارزه‌ی عاطفی. اولاً یک نماد برای کربلا درست کرد. یک نماد. و آن نماد، نماد عطش و آب است. که مردم ببینند این آقا ۳۴ سال هر چه آب می‌بیند گریه می‌کند. قتل بن رسول الله عطشانا. پدرم را با لب تشنه کشتند.

این نماد بعداً در شعر شاعرها هم می‌آید. دعبل هم وقتی پیش امام رضا می‌آید همین را نماد قرار می‌دهد. افاطم لو خلت الحسین مجدلا وقدمات عطشاناً بشط فرات. این نماد را خود امام حسین هم علم می‌کند. البته خیلی مردم را دوست دارد، نمی‌گوید تشنه شدید یادم کنید. می‌گوید شیعه‌ها وقتی آب نوشید به یاد لبهای تشنه‌ی من باشید.

این نماد را زینب کبری هم در قتلگاه علم می‌کند. بأبی المهموم حتی قضی، بأبی العطشان حتی مضی، پدرم به قربان لبهای تشنه‌ات.

نماد عطش و آب در زندگی امام سجاد همواره یادآوری می‌شود؛ و بعد به هر بهانه‌ای شروع می‌کند مصیبت پدرش را برای مردم بازگویی کردن.

این سومین مبارزه منجر به احیای کربلا شد. در جایی مثلاً فرزند حضرت عباس از در وارد شد، امام سجاد یک نگاهی کرد فرمود این آقازاده را می‌بینید این بچه‌ی عموجانم عباس است. بابایش جانش را فدا کرد. خدا هم به او مقامی داد روز قیامت که شهدا به او غبطه بخورند؛ این‌ها هم مبارزه ایشان بود.