1402/05/04
سخنرانی شب تاسوعای ۱۴۴۵در حسینیه امام خمینی؛
اطاعت از امام؛ درس بزرگ عاشورا
در شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵، مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی درباره شخصیت حضرت عباس بن علی علیهالسلام و بصیرت و شناخت زمان ایشان به ایراد سخن پرداخت. به همین مناسبت بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR متن این سخنان را به شرح زیر منتشر میکند.
امام صادق (علیهالسلام) : کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ. عموی ما بصیرت نافذی داشت.
بصیرت نافذ یعنی بصیرت عمیقی که تا عمق جریانها نفوذ دارد و تا باطن جریانها را میشکافد و تحلیل میکند. در زیارتنامهی حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) هم آمده: أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ. شهادت میدهم که شما کوتاهی نکردی، سستجویی نکردی و در کارت با بصیرت بودی.
بصیرت یکی از خصوصیات ارزشمند یک انسان مؤمن است. بصیرت یعنی انسان بتواند حق و باطل را تشخیص بدهد بهخصوص در فتنهها، در آشوبها، در تاریکیها و در شبهات. بتواند درست را از نادرست، خوب را از بد، دوست را از دشمن، کار اولویتدار را و کاری که اولویت ندارد بتواند تشخیص بدهد و به هنگام و بهموقع هم اقدام بکند. منتها یکی از مهمترین مصادیق بصیرت که به نظر مهمترین مصداق بصیرت هست این است که آدم بداند که امامزمانش از او چه میخواهد. در فرهنگ شیعه این مهم است که آدم تابع امامش باشد. تسلیم امامش باشد. بداند که الان مأموریت امامش چیست، رسالت امامش چیست و از او چه توقعی دارد.
[دریافت فیلم]
درس بزرگ عاشورا
میدانیم که ائمه (علیهمالسلام) در شرایط مختلف مأموریتها و رسالتهای مختلفی داشتند. یکزمان جنگ بوده، یکزمان صلح بوده، یکزمان کار فرهنگی بوده، یکزمان هجرت بوده. مهمترین مصداق بصیرت این است که انسان بداند در این زمان امامزمانش از او چه میخواهد. خدا رحمت کند شهید آوینی یک جملهی خیلی زیبایی داشت. ایشان میگفت: زمانهی عجیبی است بعضی عاشق امام گذشته هستند نه امام حاضر، چون امام گذشته را هر طوری میشود تفسیر کرد. اما امام حاضر را باید اطاعت کرد... امام گذشته را آدم میتواند یکطوری تفسیر بکند که از او کاری نخواهد، هزینه نداشته باشد. اما امام حاضر را آدم نمیتواند هر طور دلش خواست تفسیر کند، باید ببیند او چه میگوید. بعضیها دنبال امام شهید هستند که برایش سینه بزنند، اشک بریزند، عزاداری بکنند، زیارتش بروند از او حاجت بخواهند. اما امام حاضر را که از آنها کار میخواهد و باید پایکار او بایستند تنها میگذارند.
درس بزرگ عاشورا و بصیرت بزرگ این است که آدم پایکار امام حاضرش بیاید؛ همانطور که اصحاب امام حسین (علیهالسلام) آمدند. هنر این هست. بعضی همین بصیرت را نداشتند. بعضی به امام مجتبی (علیهالسلام) میآمدند میگفتند آقا برای چه صلح میکنید؟ ببینید مأموریت امام را نمیشناسد که الان حضرت دارد چهکار میکند. این فرد خب طبیعتاً نمیتواند یار باشد، نمیتواند کمک به امام بدهد. میآمدند به حضرت اعتراض میکردند برای چه صلح میکنی!؟
درست برعکس زمان سیّدالشهدا (علیهالسلام) میآمدند میگفتند برای چه میجنگی؟ مثل ابنعباس که آمد به امامحسین (علیهالسلام) گفت آقا کجا دارید؟ میروید شما کسی را ندارید، کوفه خطرناک است... اباعبداللّه (علیهالسلام) وقتی حتی مأموریتش را هم به او گفت باز همراه نشد. بعضی به امام صادق (علیهالسلام) میآمدند میگفتند چرا علیه بنیعباس قیام نمیکنید؟ خب الان وقت قیام است؟ ببینید این آن بیبصیرتی است که نمیداند امامش الان دارد چهکار میکند، رسالتش چیست و طبیعتاً توقع امامش از او در زمان حاضر چیست.
به امام رضا (علیهالسلام) اعتراض میکردند آقا شما برای چه ایران میروی؟ چرا هجرت میکنی؟ چرا میروید ولایتعهدی و جانشینی مأمون را میپذیرید؟ مگر مأمون همان کسی نیست که پدرش هارونالرشید پدر شما موسیابنجعفر را به شهادت رساند؟ بعضاً فقط این نبود که بیایند یک نصیحت کنند بعضاً هم جدا میشدند. اینها مصداق بارز و مهم بلکه مهمترین مصادیق بیبصیرتی است.
اینجاست که امثال حضرت ابوالفضل ارزششان معلوم میشود، امثال حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، امثال حضرت مسلم، ارزش اینها معلوم میشود که در آن مقاطعی که خیلیها تشخیص نمیدادند؛ اما اینها درست پایکار امامشان آمدند، تشخیص دادند و کمک کردند به امامشان.
زمینهسازی ظهور؛ رسالت همه ادیان
امروز ما در زمان حضرت ولیعصر (علیهالسلام) هستیم. امامزمان (علیهالسلام) از ما چه میخواهد الان؟ الان رسالت حضرت ولیعصر (علیهالسلام) چیست اگر بخواهد آدم کمک به ایشان بدهد؟ این خیلی سؤال جدیای است، خیلی سؤال مهمی هست. آیا الان میتوانیم بگوییم حضرت ولیعصر (علیهالسلام) در زمان غیبت چون حکومت ندارد پس الان مثلاً یکزمان زنگتفریح و یکزمان بیکاری است؟ فوقش اگر حضرت مأموریتی دارد دستگیریهای جزئی هست: یک مریضی مثلاً توسل کرده شفا بدهد، یک کسی چهل هفته جمکران رفته حاجتی دارد حاجت بدهد، یک کسی مثلاً گم شده در راهی توسل کرده او را برساند؛ مثلاً به مسکن و مأوایی. آیا ما میتوانیم بگوییم حضرت در زمان غیبت فقط در همین حدهای جزئی و دستگیریهای جزئی مأموریتش است؟ اگر کسی این گمان را بکند نشناخته حضرت را. اگر کسی این گمان را بکند معرفت ندارد به حضرت. الان پرکارترین فرد، وجود مقدس و نازنین حضرت ولیعصر (علیهالسلام) است. پرتلاشترین فرد الان ایشان است بهصورت پنهان و ناشناس.
همهی شما در قرآن یک نمونهی پرتلاش و پنهان را خواندهاید. در سورهی کهف حضرت خضر که به نفع مظلومین و، به نفع مؤمنین تلاش میکرد؛ ولی بهصورت ناشناس. آن قدر ناشناس که اگر خداوند متعال ایشان را به حضرت موسی معرفی نمیکرد حضرت موسی هم نمیشناختش. پروردگار عالم او را معرفی کرد که موسی یک خضری هست که در علوم باطنی از تو برتر است، از او چیز یاد بگیر. دو سه خدمات پنهانش هم در قرآن ذکر شده و کارهایی که به نفع مظلومین و مؤمنین انجام میداد.
وجود مقدس امامزمان (علیهالسلام) در زمان غیبت پرتلاشترین کس در این عالم هست؛ ولی بهصورت پنهان. خب حضرت چهکار میکند، مأموریتش چیست؟ من نمیخواهم وارد یک بحثی بشود که وقت گنجایش این مسئله را ندارد. یک پروژهی بسیار بزرگ در دست تمام انبیا و اوصیایشان هست که در رأس همه پیغمبر اکرم است. هُوَ الَّذیِ اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه. این طرح و برنامه. لیظهره علی الدّین کلّه که این دین بر تمام ادیان غلبه پیدا بکند. خدا پیغمبرش را فرستاد که این دین بر تمام ادیان غلبه پیدا کند. این در زمان پیغمبر که محقق نشد. زمان پیغمبر که دین اسلام بر همهی ادیان غلبه پیدا نکرد. ادیان دیگر بودند.
امام کاظم (علیهالسلام) ذیل این آیه میفرمایند که این رسالت پیغمبر، این طرح و برنامه و پروژهی سنگین و بزرگ زمان ظهور محقق میشود که لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه است. تمام انبیا در این طرح و برنامه و در این نقشه هستند و اوصیایشان که آخرینش وجود مقدس خاتم الاوصیاء و امامزمان (علیه الصلوة والسلام) است. خب آن طرح و برنامه، آن نقشه چیست؟ آن نقشه همین است که مسئلهی ظهور تحقق پیدا بکند که تمام انبیا و اوصیا دنبالشاند که آن حکومت خدا بر زمین است. لیظهره علی الدین کله. الان وجود مقدس امامزمان (علیهالسلام) در زمان غیبت مهمترین رسالتشان همان زمینهسازی ظهورشان است.
من و شما بهعنوان یک متدیّن هر کاری از دستمان بر بیاید ولو در حد یک مجلس گرفتن، یک مجلس رفتن یک پرچم زدن در خانه، یک به یادانداختن حضرت ولیعصر (علیهالسلام) کارهای جزئی، هر کاری از دستمان بر بیاید برای ظهور حضرت ولیعصر (علیهالسلام) انجام میدهیم. برای حکومت خدا بر زمین. آن وقت خود حضرت که در رأس همهی مؤمنین هست خودش این کار را نمیکند؟ اصلیترین کار را آن بزرگوار انجام میدهد. پس بنابراین مأموریت اصلی حضرت این است: زمینهسازی ظهور.
منتها در زمان غیبت به طور مستقیم حضرت نمیآید رهبری بکند. به طور مستقیم نمیآید بگوید این کار را بکن، آن کار را نکن، تو آنجا باش، تو آنجا باش. زمان، زمان غیبت است. ریل گذاری در ظاهر توسط زعمای شیعه انجام میشود البته به هدایت پیدا و پنهان حضرت. زعمای شیعه هستند که ریل گذاری میکنند تا ظهور. مرحله به مرحله به تناسب مراحل تاریخی، مرحله به مرحله. شبیه یک ساختمان که وقتی میخواهد بنا بشود مراحلی دارد. مثلاً فرض کنید گودبرداری دارد آن مرحلهی پیریزی دارد، مرحلهی اسکلتش است، سفتکاریاش است، ظریفکاریاش است. در هر مرحله مصالحی دارد و آدمهایی دارد که با هم تفاوت دارند. مرحله به مرحله زعمای شیعه که در زمان غیبت حجت هستند.
ولایت اجتماعی؛ آخرین مرحله قبل از ظهور
آخرین مرحلهی قبل از ظهور، مرحلهای است که شیعه ولایت اجتماعی پیدا میکند و پرچم بلند میکند. این مرحله نقطهای است که حکومت مناسبی برپا میشود. افرادی که در این حکومت سرپرستی دارند، هرچند معصوم نیستند، اما به عنوان نائب امام زمان (علیه السلام) شناخته میشوند. اما مرحلهی بعدی خود حضرت است و دیگر مراحل بعد از این وجود ندارند. این آخرین مرحله به علت تاریخچه شیعه ولایت به عنوان یک ادامهدهنده طبقهبندی میشود. در طول تاریخ، شیعیان تاکید خاصی بر ولایت فردی داشتند و از اهل بیت امام زمان (علیه السلام) ارادت میورزیدند، اما ولایت اجتماعی با محوریت طاغوت وجود داشت. اما زمانی که شیعه به جایی میرسد که ولایت اجتماعی به محوریت ولی خدا قرار میگیرد ولو غیرمعصوم، این آخرین مرحله را تشکیل میدهد و جامعه آماده میشود.
برای ظهور امام زمان (علیه السلام)، صرف اینکه افراد صالح و باتقوا باشند کافی نیست، بلکه حداقل جامعهی شیعه باید آماده باشد و متحمل تحولات و تغییرات شود. در این زمان ظهور، دورانی از عقلانیت، عدالت، و قانون است، و این مرحله نیاز به تحمل جمعی دارد. برای جامعهی مهدوی، دوران هوی و هوس نیست، بلکه دوران اخلاق، معنویت، و قانون الهی است که به آن تحمل میخواهد و جامعه باید ساختارها و نهادها را درست تنظیم کند تا بتواند این ولایت معصوم را پذیرا باشد و از آن بهرهمند گردد.
در زمان یازده امام اول، به علت نبود تحمل و آمادگی جامعهی شیعه، وقت ظهور نرسید و به دلیل عدم پذیرش ظلم و فساد توسط امامان پیشین، مرحلهی آمادهسازی جامعه برای ظهور امام زمان (علیه السلام) کامل نشد. اما در آخرین مرحله، جامعه آمادهی پذیرش ظهور امام زمان (علیه السلام) میشود. این دوران، دورانی سرشار از اخلاق، عدالت و تحمل است که منجر به ظهور امام زمان (علیه السلام) و جامعهی مهدوی خواهد شد.
سه کارکرد حکومت قبل از ظهور
درباره امام دوازدهم، پروردگار عالم آنقدر این بزرگوار را در پردهی غیبت نگه میدارد که حداقل جامعهی شیعه بهعنوان حلقهی اول یاران حضرت تحمل و آمادگی داشته باشند. این حکومتی که قبل از ظهور امامزمان (علیهالسلام) درست میشود یکی از کارکردهایش این است که جامعه تحمل پیدا بکند، تحمل حکومت ولائی را داشته باشد. ما در روایاتمان زیاد داریم که قبل از ظهور حضرت، از ایران پرچم بلند میشود. این پرچم کنایه از حکومت است. قبل از ظهور حضرت ولیعصر (علیهالسلام) از ایران پرچمی بلند میشود. نه به اسم ایران، در روایات به اسم ایران نیامده، بلکه به اسم قوم سلمان، به اسم قوم فارس، به اسم مشرقزمین و به اسم خراسان، خراسان بزرگ نه استان خراسان. پرچمی بلند میشود و ما در این زمینه روایتهای مکرری داریم. حکومتی برپا میشود که در آن حکومت سه چیز حداقل باید تأمین شود:
یک. فراهمآوردن عده و عده از افراد پیرو امامزمان (علیهالسلام)
امام صادق (علیهالسلام) : کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ. عموی ما بصیرت نافذی داشت.
بصیرت نافذ یعنی بصیرت عمیقی که تا عمق جریانها نفوذ دارد و تا باطن جریانها را میشکافد و تحلیل میکند. در زیارتنامهی حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) هم آمده: أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ. شهادت میدهم که شما کوتاهی نکردی، سستجویی نکردی و در کارت با بصیرت بودی.
بصیرت یکی از خصوصیات ارزشمند یک انسان مؤمن است. بصیرت یعنی انسان بتواند حق و باطل را تشخیص بدهد بهخصوص در فتنهها، در آشوبها، در تاریکیها و در شبهات. بتواند درست را از نادرست، خوب را از بد، دوست را از دشمن، کار اولویتدار را و کاری که اولویت ندارد بتواند تشخیص بدهد و به هنگام و بهموقع هم اقدام بکند. منتها یکی از مهمترین مصادیق بصیرت که به نظر مهمترین مصداق بصیرت هست این است که آدم بداند که امامزمانش از او چه میخواهد. در فرهنگ شیعه این مهم است که آدم تابع امامش باشد. تسلیم امامش باشد. بداند که الان مأموریت امامش چیست، رسالت امامش چیست و از او چه توقعی دارد.
[دریافت فیلم]
درس بزرگ عاشورا
میدانیم که ائمه (علیهمالسلام) در شرایط مختلف مأموریتها و رسالتهای مختلفی داشتند. یکزمان جنگ بوده، یکزمان صلح بوده، یکزمان کار فرهنگی بوده، یکزمان هجرت بوده. مهمترین مصداق بصیرت این است که انسان بداند در این زمان امامزمانش از او چه میخواهد. خدا رحمت کند شهید آوینی یک جملهی خیلی زیبایی داشت. ایشان میگفت: زمانهی عجیبی است بعضی عاشق امام گذشته هستند نه امام حاضر، چون امام گذشته را هر طوری میشود تفسیر کرد. اما امام حاضر را باید اطاعت کرد... امام گذشته را آدم میتواند یکطوری تفسیر بکند که از او کاری نخواهد، هزینه نداشته باشد. اما امام حاضر را آدم نمیتواند هر طور دلش خواست تفسیر کند، باید ببیند او چه میگوید. بعضیها دنبال امام شهید هستند که برایش سینه بزنند، اشک بریزند، عزاداری بکنند، زیارتش بروند از او حاجت بخواهند. اما امام حاضر را که از آنها کار میخواهد و باید پایکار او بایستند تنها میگذارند.
درس بزرگ عاشورا و بصیرت بزرگ این است که آدم پایکار امام حاضرش بیاید؛ همانطور که اصحاب امام حسین (علیهالسلام) آمدند. هنر این هست. بعضی همین بصیرت را نداشتند. بعضی به امام مجتبی (علیهالسلام) میآمدند میگفتند آقا برای چه صلح میکنید؟ ببینید مأموریت امام را نمیشناسد که الان حضرت دارد چهکار میکند. این فرد خب طبیعتاً نمیتواند یار باشد، نمیتواند کمک به امام بدهد. میآمدند به حضرت اعتراض میکردند برای چه صلح میکنی!؟
درست برعکس زمان سیّدالشهدا (علیهالسلام) میآمدند میگفتند برای چه میجنگی؟ مثل ابنعباس که آمد به امامحسین (علیهالسلام) گفت آقا کجا دارید؟ میروید شما کسی را ندارید، کوفه خطرناک است... اباعبداللّه (علیهالسلام) وقتی حتی مأموریتش را هم به او گفت باز همراه نشد. بعضی به امام صادق (علیهالسلام) میآمدند میگفتند چرا علیه بنیعباس قیام نمیکنید؟ خب الان وقت قیام است؟ ببینید این آن بیبصیرتی است که نمیداند امامش الان دارد چهکار میکند، رسالتش چیست و طبیعتاً توقع امامش از او در زمان حاضر چیست.
به امام رضا (علیهالسلام) اعتراض میکردند آقا شما برای چه ایران میروی؟ چرا هجرت میکنی؟ چرا میروید ولایتعهدی و جانشینی مأمون را میپذیرید؟ مگر مأمون همان کسی نیست که پدرش هارونالرشید پدر شما موسیابنجعفر را به شهادت رساند؟ بعضاً فقط این نبود که بیایند یک نصیحت کنند بعضاً هم جدا میشدند. اینها مصداق بارز و مهم بلکه مهمترین مصادیق بیبصیرتی است.
اینجاست که امثال حضرت ابوالفضل ارزششان معلوم میشود، امثال حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، امثال حضرت مسلم، ارزش اینها معلوم میشود که در آن مقاطعی که خیلیها تشخیص نمیدادند؛ اما اینها درست پایکار امامشان آمدند، تشخیص دادند و کمک کردند به امامشان.
زمینهسازی ظهور؛ رسالت همه ادیان
امروز ما در زمان حضرت ولیعصر (علیهالسلام) هستیم. امامزمان (علیهالسلام) از ما چه میخواهد الان؟ الان رسالت حضرت ولیعصر (علیهالسلام) چیست اگر بخواهد آدم کمک به ایشان بدهد؟ این خیلی سؤال جدیای است، خیلی سؤال مهمی هست. آیا الان میتوانیم بگوییم حضرت ولیعصر (علیهالسلام) در زمان غیبت چون حکومت ندارد پس الان مثلاً یکزمان زنگتفریح و یکزمان بیکاری است؟ فوقش اگر حضرت مأموریتی دارد دستگیریهای جزئی هست: یک مریضی مثلاً توسل کرده شفا بدهد، یک کسی چهل هفته جمکران رفته حاجتی دارد حاجت بدهد، یک کسی مثلاً گم شده در راهی توسل کرده او را برساند؛ مثلاً به مسکن و مأوایی. آیا ما میتوانیم بگوییم حضرت در زمان غیبت فقط در همین حدهای جزئی و دستگیریهای جزئی مأموریتش است؟ اگر کسی این گمان را بکند نشناخته حضرت را. اگر کسی این گمان را بکند معرفت ندارد به حضرت. الان پرکارترین فرد، وجود مقدس و نازنین حضرت ولیعصر (علیهالسلام) است. پرتلاشترین فرد الان ایشان است بهصورت پنهان و ناشناس.
همهی شما در قرآن یک نمونهی پرتلاش و پنهان را خواندهاید. در سورهی کهف حضرت خضر که به نفع مظلومین و، به نفع مؤمنین تلاش میکرد؛ ولی بهصورت ناشناس. آن قدر ناشناس که اگر خداوند متعال ایشان را به حضرت موسی معرفی نمیکرد حضرت موسی هم نمیشناختش. پروردگار عالم او را معرفی کرد که موسی یک خضری هست که در علوم باطنی از تو برتر است، از او چیز یاد بگیر. دو سه خدمات پنهانش هم در قرآن ذکر شده و کارهایی که به نفع مظلومین و مؤمنین انجام میداد.
وجود مقدس امامزمان (علیهالسلام) در زمان غیبت پرتلاشترین کس در این عالم هست؛ ولی بهصورت پنهان. خب حضرت چهکار میکند، مأموریتش چیست؟ من نمیخواهم وارد یک بحثی بشود که وقت گنجایش این مسئله را ندارد. یک پروژهی بسیار بزرگ در دست تمام انبیا و اوصیایشان هست که در رأس همه پیغمبر اکرم است. هُوَ الَّذیِ اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه. این طرح و برنامه. لیظهره علی الدّین کلّه که این دین بر تمام ادیان غلبه پیدا بکند. خدا پیغمبرش را فرستاد که این دین بر تمام ادیان غلبه پیدا کند. این در زمان پیغمبر که محقق نشد. زمان پیغمبر که دین اسلام بر همهی ادیان غلبه پیدا نکرد. ادیان دیگر بودند.
امام کاظم (علیهالسلام) ذیل این آیه میفرمایند که این رسالت پیغمبر، این طرح و برنامه و پروژهی سنگین و بزرگ زمان ظهور محقق میشود که لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه است. تمام انبیا در این طرح و برنامه و در این نقشه هستند و اوصیایشان که آخرینش وجود مقدس خاتم الاوصیاء و امامزمان (علیه الصلوة والسلام) است. خب آن طرح و برنامه، آن نقشه چیست؟ آن نقشه همین است که مسئلهی ظهور تحقق پیدا بکند که تمام انبیا و اوصیا دنبالشاند که آن حکومت خدا بر زمین است. لیظهره علی الدین کله. الان وجود مقدس امامزمان (علیهالسلام) در زمان غیبت مهمترین رسالتشان همان زمینهسازی ظهورشان است.
من و شما بهعنوان یک متدیّن هر کاری از دستمان بر بیاید ولو در حد یک مجلس گرفتن، یک مجلس رفتن یک پرچم زدن در خانه، یک به یادانداختن حضرت ولیعصر (علیهالسلام) کارهای جزئی، هر کاری از دستمان بر بیاید برای ظهور حضرت ولیعصر (علیهالسلام) انجام میدهیم. برای حکومت خدا بر زمین. آن وقت خود حضرت که در رأس همهی مؤمنین هست خودش این کار را نمیکند؟ اصلیترین کار را آن بزرگوار انجام میدهد. پس بنابراین مأموریت اصلی حضرت این است: زمینهسازی ظهور.
منتها در زمان غیبت به طور مستقیم حضرت نمیآید رهبری بکند. به طور مستقیم نمیآید بگوید این کار را بکن، آن کار را نکن، تو آنجا باش، تو آنجا باش. زمان، زمان غیبت است. ریل گذاری در ظاهر توسط زعمای شیعه انجام میشود البته به هدایت پیدا و پنهان حضرت. زعمای شیعه هستند که ریل گذاری میکنند تا ظهور. مرحله به مرحله به تناسب مراحل تاریخی، مرحله به مرحله. شبیه یک ساختمان که وقتی میخواهد بنا بشود مراحلی دارد. مثلاً فرض کنید گودبرداری دارد آن مرحلهی پیریزی دارد، مرحلهی اسکلتش است، سفتکاریاش است، ظریفکاریاش است. در هر مرحله مصالحی دارد و آدمهایی دارد که با هم تفاوت دارند. مرحله به مرحله زعمای شیعه که در زمان غیبت حجت هستند.
ولایت اجتماعی؛ آخرین مرحله قبل از ظهور
آخرین مرحلهی قبل از ظهور، مرحلهای است که شیعه ولایت اجتماعی پیدا میکند و پرچم بلند میکند. این مرحله نقطهای است که حکومت مناسبی برپا میشود. افرادی که در این حکومت سرپرستی دارند، هرچند معصوم نیستند، اما به عنوان نائب امام زمان (علیه السلام) شناخته میشوند. اما مرحلهی بعدی خود حضرت است و دیگر مراحل بعد از این وجود ندارند. این آخرین مرحله به علت تاریخچه شیعه ولایت به عنوان یک ادامهدهنده طبقهبندی میشود. در طول تاریخ، شیعیان تاکید خاصی بر ولایت فردی داشتند و از اهل بیت امام زمان (علیه السلام) ارادت میورزیدند، اما ولایت اجتماعی با محوریت طاغوت وجود داشت. اما زمانی که شیعه به جایی میرسد که ولایت اجتماعی به محوریت ولی خدا قرار میگیرد ولو غیرمعصوم، این آخرین مرحله را تشکیل میدهد و جامعه آماده میشود.
برای ظهور امام زمان (علیه السلام)، صرف اینکه افراد صالح و باتقوا باشند کافی نیست، بلکه حداقل جامعهی شیعه باید آماده باشد و متحمل تحولات و تغییرات شود. در این زمان ظهور، دورانی از عقلانیت، عدالت، و قانون است، و این مرحله نیاز به تحمل جمعی دارد. برای جامعهی مهدوی، دوران هوی و هوس نیست، بلکه دوران اخلاق، معنویت، و قانون الهی است که به آن تحمل میخواهد و جامعه باید ساختارها و نهادها را درست تنظیم کند تا بتواند این ولایت معصوم را پذیرا باشد و از آن بهرهمند گردد.
در زمان یازده امام اول، به علت نبود تحمل و آمادگی جامعهی شیعه، وقت ظهور نرسید و به دلیل عدم پذیرش ظلم و فساد توسط امامان پیشین، مرحلهی آمادهسازی جامعه برای ظهور امام زمان (علیه السلام) کامل نشد. اما در آخرین مرحله، جامعه آمادهی پذیرش ظهور امام زمان (علیه السلام) میشود. این دوران، دورانی سرشار از اخلاق، عدالت و تحمل است که منجر به ظهور امام زمان (علیه السلام) و جامعهی مهدوی خواهد شد.
سه کارکرد حکومت قبل از ظهور
درباره امام دوازدهم، پروردگار عالم آنقدر این بزرگوار را در پردهی غیبت نگه میدارد که حداقل جامعهی شیعه بهعنوان حلقهی اول یاران حضرت تحمل و آمادگی داشته باشند. این حکومتی که قبل از ظهور امامزمان (علیهالسلام) درست میشود یکی از کارکردهایش این است که جامعه تحمل پیدا بکند، تحمل حکومت ولائی را داشته باشد. ما در روایاتمان زیاد داریم که قبل از ظهور حضرت، از ایران پرچم بلند میشود. این پرچم کنایه از حکومت است. قبل از ظهور حضرت ولیعصر (علیهالسلام) از ایران پرچمی بلند میشود. نه به اسم ایران، در روایات به اسم ایران نیامده، بلکه به اسم قوم سلمان، به اسم قوم فارس، به اسم مشرقزمین و به اسم خراسان، خراسان بزرگ نه استان خراسان. پرچمی بلند میشود و ما در این زمینه روایتهای مکرری داریم. حکومتی برپا میشود که در آن حکومت سه چیز حداقل باید تأمین شود:
یک. فراهمآوردن عده و عده از افراد پیرو امامزمان (علیهالسلام)