• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1364/07/05
جایگاه و نقش دعا در قیام امام حسین علیه‌السلام

گزیده‌ای از بیانات در خطبه نماز جمعه تهران

* عاشورا یک صحنهى کامل از زندگى اسلامى یک انسان است. در عاشورا همهى ارکان اسلامى براى زندگى یک انسان و ابعاد معنوى و اخلاقى و اجتماعى جلوهگرى مىکند. در عاشورا دفاع هست، حمله هست، خشم هست، عشق هست؛ در عاشورا موعظه و تبلیغ و نصیحت هست، ترساندن و تهدید هست، همبستگى هست، ایثار هست، جهاد هست، شهادت هست، رسالت هست، توحید هست، همه چیز در عاشورا هست؛ راز و نیاز با خدا هم هست. ما وقتى که عاشورا را به عنوان یک درس مطرح مىکنیم نمىشود که این بُعد را ندیده بگیریم. دعا از همهى انسانها زیبا است، مخصوصاً از انسانى به عظمت امام حسین، آن هم در شرائطى به عظمت شرائط روز عاشورا.

* دعا علامت ضعف نیست، علامت قوّت است. انسان با دعا کسب قدرت مىکند، نیروى قلبى و روحى خودش را - که پشتوانهى نیروى جسمى است - افزایش مىدهد. دعا براى انسان راه را روشن مىکند، انسان را از سردرگمى و حیرت نجات مىدهد، علاوه بر اینها دعا محتواى ذهن دعا کننده را براى مستمع و مخاطب واضح و آشکار مىکند.
 
* دعا یعنى ارتباط و اتکال انسان با خدا، آن وقتى هم که انسان در اوج قدرت و پیروزى است باز هم محتاج دعا است؛ باید با خدا حرف بزند، باید از خدا بخواهد. قرآن به پیغمبر ما دستور داد که «إذا جاء نصر اللَّه والفتح » وقتى یارى خدا رسید و پیروزى نصیب شد «و رأیت الناس یدخلون فى دین الله افواجا» و دیدى که مردم دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مىشوند، تازه «فسبح بحمد ربک و استغفره» تازه اول انابهى تو است، اول عرض نیاز تو به درگاه قادر متعال است... ببینید امروز در جامعهى ما چقدر دعا و توجه به خدا زیاد است؛ راز پیروزى ما هم همین هاست. خب نمىشود که این عنصر و رُکن اساسى در عاشورا ندیده گرفته بشود.
 
* امام حسین (علیهالصّلاةوالسّلام) از هنگامى که به این حرکت عظیم و تاریخساز دست زد تا آن لحظهى آخر... دعا کرد، در تمام مقاطع حسینبنعلى دعا کرد. دعاى حسین در ماجراى عاشورا براى ما آموزنده است. یک روز در هنگامى که هنوز خطرى به عیان او را تهدید نمىکند دست به دعا بلند کرد «اللّهمّ انّک تَعلم اَنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سُلطان» با خدا حرف مىزند. اما خدا این پیام را به تاریخ رساند... خدایا تو مىدانى که این حرکت ما، این سفر ما براى خاطر قدرتطلبى نبود... براى تو بود.
 
* دعاهاى امام حسین... دعاى حقیقى است، اما درعینحال چیزهاى دیگرى هم در این دعاها هست که براى ما مهم است. اولین درس خودِ دعا کردن است. اى شیعهى حسینبنعلى در همهى احوال باید به خدا متکى باشى... در اوج قدرت باید در خود احساس قدرت نکنى؛ منبع لایزال قدرت را خدا بدانی... همان وقتى که ما به پیروزیهاى درخشانى در جنگ دست یافته بودیم... همان وقت امام در خطابى به رزمندگان عزیز ما گفت: فتحالمبین پیروزى بر هواهاى نفس است؛ فتحالمبین گشودن سرزمین اطاعت و عبادت خدا در وجود انسانى است.
 
* هیچ پیروزىاى، هیچ سختىاى ما را باید از دعا غافل نکند. اى ملت بزرگ اسلام در این راه طولانى و پرنشیب و فراز و پرحادثه که در آن شادیها و غمها و شیرینیها و تلخیها است یک لحظه باید خدا را و راز و نیاز با خدا را فراموش نکنیم... یکى خود دعا کردن را ما باید از امام حسین یاد بگیریم؛ در تمام این مراحل دعا را فراموش نکرد. پیام دوم در دعاى حسینبنعلى این است که موقعیت خودش را به زبان دعا براى همیشه در ذهن تاریخ باقى مىگذارد.
 
* نام اسلام خیلى جاها هست، اما اسلام چیزى جز تشکیل نظام الهى در جامعه نیست. اسلامى که این بخش حیاتى و عمده را ندارد اسلام حقیقى و کامل نیست... درس همهى پیغمبرها این است، امام حسین هم مىگوید ما براى این قیام کردیم. «و جعلت لنا أسماعاً و أبصاراً و أفئدةً» تو را شکر مىگوئیم خدایا که به ما گوشهایى دادى، چشمهایى دادى؛ یعنى شنوایى و بصیرت به ما دادى و دل دادى که حق را بفهمیم و به دنبال حق حرکت کنیم. این پیام امام حسین در قالب یک دعا به زبان دعا موقعیت خودش را دارد براى تاریخ روشن مىکند و مشخص مىکند.
 
* بعضى از دعاهاى امام حسین هم مسألهى عرض نیاز به پروردگار عالم است... با سخن گفتن با خدا قوّت قلب پیدا مىکند؛ ضعفها از انسان دور مىشود، و حسینبنعلى در آن شرائط دشوار به حرف زدن با خدا احتیاج داشت، و حرف مىزد با خدا و راز و نیاز مىکرد و قوّت قلب مىگرفت و این در همهى احوال وجود داشت؛ البته در این بین تسلّاى دیگران هم بود، یعنى دعاى امام حسین فقط خود را را تسلّا نمىداد، بلکه اطرافیان او را هم تسلّا مىداد. موقعیت، موقعیت دشوارى بود، لازم بود که به دیگران تسلّا داده بشود و این تسلّا دادن در زبان دعا به وسیلهى امام حسین در کنار حرفهاى دیگر و نکات دیگر و گفتههاى دیگر انجام مىگیرد.
 
* در صبح عاشورا امام حسین یک دعایى دارد، چند جمله از آن دعا را مىخوانم... این دعا را امام حسین بر زبان جارى کردند «اللّهم أنت ثقتى فى کلّ کرب و رجائى فى کلّ شدّة و أنت لى فى کل أمرنزل بى ثقة وعدة» یعنى خدایا تو مایهى اطمینان و آسایش دل من و خاطر منى در همهى احوال. یعنى هجوم دشمن، وقتى من به تو متکى هستم پروردگارا من را تکان نمىدهد.
 
* بعضى از جاها دعاهاى امام حسین حاکى از تأثر او از یک حادثه است، این روح بزرگ و این عظمت بىنظیر در روز عاشورا در مقابل بعضى از حوادث تکان مىخورد؛ که براى ما این حوادث هم واقعاً عبرتانگیز است... یکى از این حوادث سختى که حسینبنعلى را تکان داد و امام حسین بعد از آن دست به دعا برداشت شهادت طفل شیرخوار بود، که حسینبنعلى را واقعاً تکان داد این حادثه.

* در آخرین لحظات هم امام حسین لبهاى خشک و تشنهاش به هم مىخورد و مناجات الهى را مىکرد و با خدا حرف مىزد... «اللّهم متعال المکان عظیم الجبروت شدید المحال غنىٌ عن الخلائق عریض الکبریاء قادرٌ على ما یشاء» پروردگارا تو بزرگى، مقام کبریاى تو بالا است، من بندهى کوچک تو هستم، تو بر هر کارى که اراده کنى قادرى؛ مشغول مناجات با خداى متعال... که ما نظائر این را - که از حسینبنعلى درس گرفتهاند - نسبت به این شهداى عزیز خودمان هم گاهى شنیدیم.
 
* وقتى که زینب رسید آنجا، جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید به جاى هرگونه عکسالعملى، به جاى هر گونه شکایتى رفت به طرف جسد عزیزش ابىعبدالله خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد «یا رسولالله صلّى علیک مَلیک السّماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء» یعنى اى جد عزیزم، اى پیغمبر بزرگوار یک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک و خون مىغلتد و افتاده. بعد هم نقل مىکنند زینب دستها را زیر جسد حسینبنعلى کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانى را از آل محمّد قبول بفرما.