• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1387/10/12
بعثت خون

این هنر با عشق آمیخته است

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif به نظر می‌رسد نگاه رهبری به مقوله‌ی مداحی، مثل یک هنر است و مداحی را به مثابه هنر می‌بینند. ارکانی هم برای این هنر قائل هستند مثل صدای خوش، آهنگ درست، شعر خوب و مضمون مناسب. راجع به شعر حدیثی از امام صادق(ع) هست که می­فرماید: "من قال فینا شعراً و بکا أو أبکا وجبت له الجنة"؛ می‌خواهیم بدانیم شعر مناسب چیست؟ چگونه انتخاب می‌شود. اصلاً در مداحی چندگونه شعر داریم؟
ببینید هر بخش از جلسه‌ی مداحی و روضه‌خوانی یک زبان خاص می­طلبد. تصنیف یک زبان خاص می‌طلبد، شعر روضه یک زبان خاص می­طلبد، نوحه هم همین‌طور. شعر فولکلور و محاوره‌ای که آقا هم رویش تکیه کردند و یک‌بار به خود بنده فرمودند هم زبان خاصی می­طلبد. گاهی می­خواهیم رجز بخوانیم، آن‌هم زبان خاص خودش را دارد و باید خیلی فخیم باشد. زبان­های شعر فرق دارد. گاهی به مستعمان نگاه می­کنیم که آن‌هم زبان خاصی می­طلبد. شعر فولکلور را نمی­توانیم برای صد تا هزار پیرمرد بخوانیم. آن‌ها شعرهای فخیم می­پسندند. پس انتخاب شعر بستگی به شرایط دارد.
 

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif و یکی از معیارها و شرایط، مخاطب است؟
 بله، یکی از معیارهاست.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif معیارهای دیگر چه؟ مثلاً ما می­خواهیم یک شعر فخیم انتخاب و استفاده کنیم که در مجموع باید حداقلی از اعتبار شعری- اعتبار ساختار شعری و اعتبار مضمون- را داشته باشد؛ معیارش چیست؟
ببینید الان زبان شعر عوض شده. یک‌وقت شعر را می­گفتند، بعد می­دیدند جا زیاد است و وزن کامل نمی‌شود؛ می‌گفتند: "بگفت"؛ بعد می­دیدند که باز هم جا زیاد هست. می‌گفتند: "بگفتا"، "بگفتا که"، "بگفتا این‌که"، "بگفتا این چنین که"، شش هفت بخش اضافه می­آورند. این مربوط به زبان قدیم شعرایی است که شعرهای آئینی می­گفتند و شعرهای قوی هم می‌گفتند؛ مثل مرحوم کمپانی. اما در زمان ما این‌ها عباراتی است که نمی­شود استفاده کرد. زمانه‌ی ما فرق می­کند، طبیعتاً زبان­مان هم باید فرق کند.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif شعر باید دو چیز برای مستمع بیاورد. یکی معرفت- معرفت شأن ائمه، صفات ائمه و سیره‌ی آن‌ها- و یکی هم محبت ائمه(ع). جالب است تا سال هشتاد و سه که تاریخ سخنرانی رهبر انقلاب است، ایشان می­گویند من شعر این‌طوری کم دیده‌ام. حالا می‌شود دلائلش را بررسی کرد که چرا این‌طوری است؟
من فکر می‌کنم منظورشان در نوحه‌ها بوده و باید دید نوحه‌ی چه کسانی مورد نظر ایشان بوده است. بعضی­ها هرکدام از فاکتورهای مورد نظر رهبری در شعر را با یک غزل اجرا می­کنند. یک غزل پند می‌خوانند، یک غزل امام زمان(عج)، یک غزل روضه و یک غزلِ به قول معروف آتشین. خب این می­شود چهار تا غزل، اگر هر غزل را هفت بیت هم حساب کنید، بیست و هشت بیت می­شود که خودش یک قصیده است. اگر شعرا بخواهند هر کدام از این نکات را در یک شعر به‌صورت جداگانه رعایت کنند، خیلی طولانی می‌شود.
من یک‌بار می­خواستم محضر ایشان عرض ادب کنم و روضه‌ی حضرت ابوالفضل(س) را بخوانم. توی ماشین یک نوحه ساختم:
بر من که هستم فرمان‌بر فرزند زهرا             فرقی ندارد فرمانده باشم یا که سقا
احساس کردم که این یک درس بزرگ است. اگر شما تابع ولایت هستیم- تابع امام زمان و تابع ولی فقیه- فرقی نمی­کند رئیس‌جمهور باشید یا آبدارچی. باید یک‌باری را در یک‌جا بلند کنید. کسی مثل حضرت ابوالفضل(ع) که حریف تمام عالم بوده، می‌رود برای طفلان آب بیاورد. الان به من بگویند برو آب بیاور فکر می­کنم خیلی کار سبکی است. اما مهم اطاعت است. می­شود همه‌ی این‌ها را در قالب یک غزل بیاورید یا با یک بیت همان مطلب را برسانید.
 

آقا در ارتباط با صائب خیلی تأکید دارند اما باید توجه داشته باشیم صائب‌خوانی این نیست که فقط شعرهای صائب را بخوانیم. فکر می­کنم بعضی­ها اشتباه گرفته‌اند. حداقل من اینطوری متوجه شده‌ام که باید رگه­های شعر صائب در شعر گفتن و شعر خواندن ما باشد. پند در شعرهایمان باشد. بعضی از شعرا در یک غزل همه‌چیز را می‌گویند. از طرف دیگر اگر فقط روی یک موضوع تکیه بکنیم و مدام پند بدهیم، مستمع به قول عامیانه می­گوید: شاعر یا مداح دارد به من گیر می‌دهد! باید سر به زنگاه فقط یک اشاره کرد تا در ذهن مخاطب بماند.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif الان بعضی مداح­ها به خصوص اشعار نوحه را خودشان می­گویند و از اشعار شاعران آئینی کلاسیک کم‌تر استفاده می‌کنند. این مسئله آسیبی برای شعر و شاعری در مداحی ایجاد نمی‌کند؟ اگر خود مداح شعرهایش را بگوید، امکان دارد سطح شعر را پایین بیاورد.
نه، آسیبی ندارد. اولین باری که شعر خودم را نزد رهبر انقلاب خواندم، ولادت حضرت زهرا(س) بود. آقا سؤال کردند این شعر مال کیست؟ عرض کردم خودم گفته‌ام. اتفاقاً مداح­ اگر طبع شعرش باز و روان باشد، خوب می­تواند کار کند. بعضی جاها در یک نوحه مداح باید حرفی را بکشد تا نغمه­ای مناسب داشته باشد. شاعری که مداح نیست، وقتی چنین نوحه‌ای را به او می‌دهی تا شعرش را بگوید، کشش شعر را می‌اندازد روی حرف ب؛ خب شما "ب" را چگونه می­خواهید بکشید؟ باید ‌"آ" باشد یا "ای" یا "او" یا مد لین باشد تا آن را بتوانید بکشید.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif شما گفتید الان مخاطب ­ما فرق می­کند. پرسشی که در کار هر رسانه و هنری مطرح هست این است که ما تا چقدر می­توانیم از سلیقه و چیزی که مخاطب می‌خواهد پیروی کنیم؟ حال و هوای مخاطب تا کجا در جهت‌دهی به کار ما باید مؤثر باشد؟ مخاطبان شما که بیشتر جوان هستند، طبیعتاً شعر با مضمون عاطفی را بیشتر می­پسندند. رهبر انقلاب تعبیری دارند به این مضمون که "عاطفه، حماسه و عقل سه ضلعی هستند که گوهر کربلا را می‌سازند، اگر به یکی از این‌ها بیشتر بها بدهیم آن برلیان را شکسته‌ایم." حد و حدود تأثیر مخاطب را چگونه می‌شود تعیین کرد؟
ببینید در حال درونی، ما از مخاطب­ ده واحد بهره می­بریم، در عوض صد واحد را به او منتقل می‌کنیم. اگر ده تا ببریم، دو واحد بدهیم، ما متأثر شده‌ایم و این طبیعتاً اشتباه است. شاید بعضی از مستمعان که در مجلس نشسته‌اند، بار اولشان باشد که می­آیند اما در حال خوانندگی به خواننده خط می­دهند.
از طرفی اگر قرار باشد هرچه مستمع را سر حال می‌آورد استفاده کنیم، کار خراب می‌شود. گاهی در شأن امیرالمؤمنین می‌گفتند که او خود خداست! همه می­گفتند به به! دو سه ماه این‌طوری خواندند، دیدند دیگر تشویق نمی‌شوند، گفتند: خدا را هم علی آفرید! خب از این‌جا کجا می­خواهید بروید!؟ این تأثیرپذیری از مستمع در جهت منفی است. مداح باید به مستمع جهت بدهد. در هر جلسه می‌شود چند قدمی با مستمع راه بیاییم اما تا جایی که عقل اجازه می­دهد. بعد هم مستمع صد نفر، هزار نفر است؛ این‌ها که نمی­توانند همه با هم تصمیم بگیرند و یک بینش را به مداح القا کنند. تابع خواننده هستند.


https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif الآن این هماهنگی و توازن بین عاطفه، عقل و حماسه در اشعار ما هست؟
بله، چرا نیست؟ خیلی­ها خوب دقت نمی­کنند. متأسفانه بعضی­ها قائلند به این‌که هر کاری دلشان می­خواهد بکنند بعد بروند به جلسه­ی امام حسین(ع) پاک می‌شوند. فقط هم خودشان را بزنند و گریه کنند. خب گریه برای چه؟ این گریه جهت‌دار نیست. جلسه‌ی سیدالشهدا(ع) مثل قرص است، مثل دارو هست. اگر قرار باشد دارو بخوری، سرخ کردنی هم بخوری، خوردن دارو دیگر فایده ندارد. اگر بروی جلسه‌ی سیدالشهدا و گناه هم بکنی، بیماری­ات عود می­کند.
 
https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif مخاطبانی که بیشتر روی خود شعرها و مدح‌ها دقت می‌کنند و گوش می‌دهند، این احساس را دارند که عنصر عاطفه در اشعار بیشتر غلبه دارد. حضور حماسه و عقل و معرفت چه می‌شود؟
فرصت جلسه را نمی‌توان به صورت مشاع بین این سه عنصر تقسیم کرد. نمی­توانیم از یک ساعت فرصت جلسه، بیست‌دقیقه به هرکدام از این‌ها اختصاص بدهیم. به صورت مشاع نیست که مثلاً در هر یک بیت، هم عاطفه هم حماسه و هم عقل باشد. مداح از عاطفه استفاده می­کند، دل که صاف و شفاف می­شود، آن موقع می­زند به هدف، حماسه را نقل می­کند یا موضوع عقلی را نقل می­کند. اگر این نشد، بله می‌توان گفت، کار اصلاً فقط عاطفی است.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif شعری که مداح می­گوید برای سبکش هست یا باید شعر را بگیرد و بعد سبک را بسازد؟ احتمال سلیقه‌ای و کم‌محتوا شدن شعر این‌جا هم هست.
الان خیلی­ها این کار را می­کنند. خود ما هم این کار را می­کنیم. خودم یک سبک یا آهنگ را می­سازم و به یکی از شعرا می­گویم روی این شعر بگو. اگر شعر ایرادی داشته باشد، دست‌کاری­اش می­کنیم تا برطرف شود. شعر را می­شود دست‌کاری و جا به جایش کرد. دوماً این‌که باید خود مداح هم روی شعر نظر بدهد.
بعضی­ها می­گویند شعر شاعر هرچه که باشد باید عین همان را خواند. یعنی فقط خواننده هستند؛ متأسفانه. کاری ندارند که شاعر درست دارد می­گوید؟ عقلانی دارد می­گوید؟ شعرش حماسی هست یا اهل بیت در آن ذلیل شده‌اند؟ به این‌ها کاری ندارند. می­گوید یک سبکی بدهد به من که بخوانم. ولی خیلی از مداحان هم روی شعر و سبک کار می‌کنند. ما داریم یک مستندی می‌سازیم در همین رایت‌العباس در رابطه با ساختن آهنگ و گفتن شعر و کلنجار رفتن ما با شعرانمان. خیلی جالب است. اثر خوب در زمینه‌ی شعر و آهنگ واقعاً کار می­برد. حالا محصول کار ممکن است یک آسیبی هم داشته باشد و انتقادی هم به دنبالش داشته باشد. اتفاقاً ما باید کاری کنیم که راه انتقاد باز بشود.
 

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif همه‌ی مردم نمی­روند تاریخ کربلا را از کتاب‌های معتبر بخوانند تا از لبّ مطلب و عین ماجرا مطلع بشوند؛ تاریخ را عملاً از زبان منبری و مداح می­شنوند و همان را می‌پذیرند. این‌که مداح یا منبری برداشت‌ها و زبان‌حال‌ها را بیشتر بگویند آیا این خطر را ندارد که تاریخ را عملاً در ذهن مخاطب تحریف کنند؟ حد و حدود این‌ها کجاست؟
حد و حدودش عقل است. البته نمی‌توان برایش فرمول چید. آقا می­فرمایند عقلانی باشد. عقل می‌گوید اگر یک بچه سیلی بخورد، صورتش کبود می­شود؛ جایی هم ننوشته. از طرف دیگر اگر بخواهیم عین مقتل را بخوانیم، یک‌نفر هم از این‌جا سالم از بیرون نمی‌رود. واقعاً مقتل را فقط می‌توان توضیح داد. زبان حال را می‌شود تشریح کنیم اما آن‌هم تا یک حدی.
شما الان نه خوشحالی نه راحت؛ چون قیافه‌ات، زبان حالت دارد این را می­گوید. لبخندی که الآن زدی، من درون شما را متوجه شدم. این هم حال شماست. حرفی هم نمی­زنی اما من می‌فهمم. یک نفر دستش را که مدام روی دست می­گذارد، یعنی من ناراحت هستم. وقتی کف دستش را به‌هم می­زند، زبان حالش می­گوید خوشحالم. اما همین زبان حال و تشریح موضوع هم اندازه دارد. مثلاً امشب، شب ورودیه است. من می­بینم حضرت زینب(س) با چه وقاری از محمل پایین می­آید و در ذهن خودم این صحنه را تشریح می­کنم. چیزی هم که خلاف شأن اهل بیت نباشد آقا فرمودند دال بر نبودنش نیست. نمی­توانیم بگوییم نبوده! اگر جایی هم ننوشته باشد اما شأن اهل بیت را جابه‌جا نکند، دلیل بر این‌که نیست، نیست و می‌شود به عنوان زبان حال آن را خواند.

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif می‌دانیم مداح اگر قرار باشد عین مطلب را بگوید، با مردم عادی فرقی ندارد. هنری خواندن مداح به چیست؟ پیرایه‌های هنری را چگونه انتخاب می‌کنید؟
این یک توضیح خیلی جالب دارد. جسارت نشود به خواننده­هایی که با ساز یا در استودیو می­خوانند. اما در استدیو یک کاری می­خوانند پنج دقیقه، با ساز، خلأها را هم با ساز پر می­کنند. یک‌بار نشد، بار دوم، سه بار نشد، بار دهم و... آن‌قدر می­خوانند تا یک کدامش درست دربیاید. بعد هم این قطعات را که جداگانه اجرا شده می­چسبانند به هم و یک آهنگ می­گذارند رویش. بعد آهنگساز یا تدوینگر یا کارگردان آلبوم کار را ویرایش می‌کنند. صدایی که از حنجره‌ی خواننده در‌می­آید، از چندین فیلتر صوتی عبور می­کند تا می­شود این صدای شفاف که ما می‌شنویم. اگر همان خواننده‌ای که اینقدر زیبا می‌خواند، در تشییع جنازه‌ی یکی از شعرا یا خوانندگان در هوای آزاد و در بیرون استودیو بخواند، همه می­گویند این همان صداست!؟
حالا یک مداح را در نظر بگیرید. خواننده‌ی استدیویی پنج دقیقه می­خواند ما یک ساعت می­خوانیم. او با آهنگ ساز می­خواند، من با آهنگ صدای مستمع. او دستش باز است برای این‌که هر عبارتی بیاورد ولی ما از یک فضای محدود می­توانیم واژه­مان را انتخاب کنیم. او روی این پنج دقیقه­ یک‌سال کار کرده تا دوازده قطعه‌ی پنج دقیقه‌ای آلبومش را داده بیرون که می­شود شصت دقیقه. من یک شب روی این آلبوم در محرم کار کرده‌ام. البته کار عقبه دارد؛ یعنی آهنگ­هایم را ساخته‌ام و شعرهایم را گفته‌ام یا گرفته‌ام. اما برای تمرینش گاهی حتی یک شب هم وقت ندارم. این هنر است.
 

https://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif شما خودتان برای انتخاب پیرایه­های مختلف هنری به چه معیارهایی رسیده‌اید؟ حتماً سبک و شعر و حتی شاید بعضی از گریزها را هم آماده کرده‌اید. معیارتان در این انتخاب‌ها چیست؟
مثل هر هنر دیگری این هنر هم برای خودش ساز و کارهایی دارد. آقا فرمودند هنرمندانه بخوانید؛ بروید به این‌جا برسید. بقیه­اش را ما باید خودمان بفهمیم. اگر عشق و تقوی- من که ندارم- نباشد، مداح هرچه تلاش کند به این معیارهای هنری هم نمی‌رسد. این هنر با عشق و تقوی آمیخته است. شاید من فلان گریزم را از پیش آماده کرده باشم ولی چون آماده بوده از همان‌جا هم می­روم بیرون و گاهی وسط شعر از یک دروازه‌ی بزرگ گریز و اشک، رد می­شوم و حواسم نیست. گاهی مداح می­خواهد از همان دری که خودش انتخاب کرده بیرون برود اما اگر سه چهار بیت شعرش را هم نخواند و برود به این فضای جدید، از معنوی هم اثرگذارتر است.

» ویژه‌نامه‌ی بعثت خون