1402/01/13
گفتوگو با رئیس فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی
اطلسزیست بوم کشور، نقشه راه حفظ اقلیمهای ایران است
«ما جزو کشورهای معدودی هستیم که حفظ محیط زیست را در قانون اساسیمان داریم. در قانون اساسی ما، حفظ محیط زیست تصریح شده و این چیز مهمّی است؛ هیچ کس نبایستی این قانون را نقض کند، و این جزو امتیازات برجستهی قانون اساسی ما است.» ۱۴۰۱/۱۲/۱۵
رسانه KHAMENEI.IR براساس اشاره رهبر انقلاب به اهمیت حفظ محیط زیست در گفتوگویی با سرکار خانم سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی به بررسی جایگاه محیط زیست در اسناد بالادستی و وضعیت فعلی حفظ آب و خاک و حیاتوحش در زیستبوم کشور پرداخته است که به مناسبت روز طبیعت آن را منتشر میکند.
یکی از مهمترین بحثهای سیاستهای کلی محیطزیست که توسط رهبر انقلاب ابلاغ هم شده اطلس زیستبوم کشور است. این اطلس چه کارکردی دارد و کار تدوین و تنظیم آن به کجا رسیده؟
از یازده اقلیمی که در دنیا وجود دارد ۹ اقلیمش را ما در جمهوری اسلامی ایران داریم. برای برنامهریزی برای پیشرفت کشور باید بهصورت جمع، یک تصویر واحدی از این منابع داشته باشیم. آن تصویر واحد و اینکه کجای کار قرار داریم دقیقاً درواقع سیاستی است که بهدرستی در سیاستهای کلی محیطزیست با عنوان تهیهی اطلس زیستبوم کشور دیدهشده است.
یک کارهای خوبی برای اطلس انجامشده و سازمان زمینشناسی اطلسی از بعضی از موارد مثلاً اطلس فرونشستها را تهیه کرد. سازمان حفاظت محیطزیست اطلسهای مختلف در حوزههایی مثل گونههای حیاتوحش را آماده کرده است. مجموعاً اطلسهای متعددی در حوزهی محیطزیست تهیه و اقدامات خوبی انجامشده است اما رویهمگذاری اینها که آن تصویر واحده را میدهد برایمان مهم است.
ارزیابی شما از توجه به ملاحظات زیستمحیطی چه در اسناد و سیاستگذاریهای بالادستی از سیاستهای کلان محیطزیست تا برنامههای توسعه چیست؟
یک بخش آن کاملاً اسناد بالادستی است مثلاً ما اصل ۵۰ قانون اساسی را داریم؛ این اصل که مشخصاً اشاره میکند به حفاظت از محیطزیست، در دنیا کمنظیر است و حتی کشورهایی که اصطلاحاً مهد قانونگذاری دنیا هستند، اینقدر اشارهی مستقیم به حوزهی محیطزیست ندارند.
همچنین سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب را داریم که نشاندهنده باور و اعتقاد ایشان به مسئلهی محیطزیست است. این باورمندی در بین رهبران دنیا بسیار کمنظیر است. ایشان در سیاستهای کلان حوزه محیطزیست حجت را بر ما تمام کردهاند.
ما برای اینکه اصول قانون اساسی و سیاستهای کلی را بتوانیم جاری و ساری کنیم نیاز داریم که برایش شاخص بنویسیم. الان شاخصها را نداریم و به این خاطر دستورالعملها خیلی مورد تعرض قرار میگیرد و در اجرای سیاستها عقب ماندهایم.
این فاصله بین تأکیدهای محیطزیستی در اسناد بالادستی و ضعف در اجرا را چگونه میشود پر کرد؟
من برای این کار پیشنهاد استفاده از ظرفیت تبصره هشت را دارم. یک بندی در تبصره هشت ما هست که میگوید مثلاً باید عوارض آلایندگی از آن صنایعی که تولید آلایندگی میکنند، اخذ بشود. بعد در بودجه میگویند که این صددرصدش باید برود بهحساب شهرداریها هزینه بشود. حالا شهرداری کجا هزینه میکند، کسی نظارت نمیکند. من خودم یکی دو بار اعتراض کردم جوابی که به من دادند این است که مثلاً ما توسعهی فضای سبز دادیم. توسعهی فضای سبز لزوماً از آلودگی هوا جلوگیری نمیکند. ما میگوییم که خب اشکال ندارد حالا بیست سی درصد این عوارض برای شهرداریها هزینه بشود؛ اما مابقی این باید در اختیار صندوق ملی محیطزیست قرار بگیرد تا بتوان برای کاهش آلایندگی آن صنعت آلودهکننده کار اساسی کرد. اگر ما داریم از آن صنعت عوارض میگیریم طبق یک مکانیسمهایی میشود به خودش هم برگردانیم که برود آلایندگیاش را رفع کند.
رهبر انقلاب در سالهای گذشته پس از کاشت نهال در روز درختکاری، درباره حفظ آبوخاک، انرژیهای سبز و حفظ حیاتوحش هشدارهایی دادهاند. در یک چشماندازی کلی محیطزیست کشور ما با توجه به این چند معیار در چه وضعیتی به سر میبرد؟
در انرژیهای نو، قانون هوای پاک را که بررسی میکردیم، یکی از بندها و مواد آن مربوط به استقرار انرژیهای نو بود که خدا را شکر وزارت نیرو حالا طبق آن چیزی که در برنامهی ششم برایش وظیفه و تکلیف شده بود از آن جلوتر است؛ یعنی توانسته به هدفهای برنامه برسد البته با توجه به پتانسیلهایی که کشور ما هست، ظرفیت کار و سرمایهگذاری در این زمینه هنوز وجود دارد.
در سایر حوزهها مثلاً در حفاظت خاک متأسفانه جا برای کار زیاد داریم. من به یکی از مقامات نظامی کشور که خدمتشان یک ملاقاتی داشتم رسیدم به ایشان گفتم که شما کارتان نظامی است من کارم محیطزیست است؛ اما یک وجه مشترک با هم داریم و آن دفاع از خاک این کشور است. بابت یک مترمربع از این خاک چقدر جان داده این کشور؟ شما کافی است در بعضی از این مراجع یا مبادی خروجی کشور بایستید و ببینید چقدر خاک مرغوب و کلینکر (Clinker) که حالا برای تولید یک سری صنایع کاربرد دارد خارج میشود. چرا؟ چون من که مثلاً کارشناس یا مسئول تدوین دستورالعمل آئیننامهی اجرایی قانون حفاظت از کارم بودم، دستورالعمل این را ننوشتهام که اعلام کنم به گمرک و جاهای مسئول دیگر. عدهای دارند از خلأ قانونی و نبود این آئیننامهها و این چارچوبها سوءاستفاده میکنند.
در بحث منابع آبی یک مقداری کارها بیشتری انجام گرفته است. ما سه چهار مشکل عمده داریم در حوزهی مسائل آبیمان. یکی اینکه نقشهی جریان آب برای ما روشن نیست؛ یعنی وقتی ما داریم میگوییم که مثلاً با خشکسالی مواجهه هستیم یا تنش آبی داریم، اساساً میزان ورودیها و میزان خروجی آب دستمان نیست.
یکی مدیریت منابع آبی است که در آن مشکل داریم و مشکل دیگر اینکه بخش خصوصی و نیمهدولتی در مدیریت منابع آبی اختیارات زیادی دارد. در صورتی که اساساً اراضی منابع عمدهی طبیعی مثل آبوخاک و بحث رودها و پهنههای آبی متعلق به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است. من نمیدانم چرا بعضی دنبال این هستند که برای اینها سند صادر کنند؛ جلوی این را گرفتیم.
بحث دیگری که داریم دیپلماسی آب است. در مذاکرات سیاسی دنیا اشاره نمیکنیم به اینکه مردم ما یک حقوحقوقی دارند که دارد ضایع میشود. حقیقتاً کمکاری داریم. اصلاً در مذاکرات اقتصادی که دارد شکل میگیرد، در مذاکرات سیاسی که دارد شکل میگیرد من وقتی صحبت مردان سیاسی کشور و دیپلماسی کشور را میبینم هیچوقت اشاره نمیکنند به اینکه از این طرف حق محیطزیست مردم هم دارد مخدوش میشود؛ و بتوانند این را مطالبه بکنند. اصلاً روی میز نمیگذارند این حقوحقوق محیطزیستی مردم را.
کشور در حوزه تبدیل اراضی و حیاتوحش چه وضعیتی دارد؟
ما قوانین سفت و سختی در بحث عدم تبدیل اراضی داریم حالا چه به کاربری کشاورزی و چه از کاربری کشاورزی به سایر کاربریها. خدا را شکر میشود گفت که وضعیت نسبتاً خوبی داریم خصوصاً قوهی قضائیه خیلی خوب همکاری کرده.
در حفاظت از حیاتوحش با اینکه بعضاً خیلی مطرح میشود که خیلی وضع بد شد و خیلی گونههایمان کم شده، ولی آمار چیز دیگری را نشان میدهد. شما مقایسه کنید آمار بعد از انقلاب را با قبل از انقلاب. من دیروز صبح آمار گونههای جانوری گیاهخوار استان تهران را که پرسیدم حدود ۲۷ هزار رأس کَل و بز و ... ما در همین استان تهران داریم؛ و وقتی شما خاطرات افرادی که قبل از انقلاب مسئول بودند و مسئولیت داشتند را ببینید سرشماریها کاملاً یک سیر صعودی و روند صعودی را نشان میدهد. در کل کشور هم مجموعاً این آمار مثبت است؛ فقط در گونههای پرنده گوشتخوار ضعف داریم. الان قاچاق شاهین و پرندههای شکاری جذاب است چون گردش مالی فوقالعادهای را نصیب ذینفعان میکند.
در حوزههایی که موفقیتآمیز عمل کردیم چقدر از توان و دانش داخلی استفاده کردیم؟
امروز اگر میبینیم جمعیت آهو، گوزن یا حالا کَل و بز و قوچ و میش ما خوب است این صددرصدش با توان فنی و دلسوزی محیطبانهای ما بدون وابستگی به خارج از کشور انجامشده، کسانی که واقعاً دلسوز این حوزه هستند. من دعوت میکنم جامعهی علمی و افکار عمومی را، بروند جمعیت گوزن زرد ما را ببینند که آن هم گونهی در حال انقراض بود که الان به لطف خدا و تلاشهای دلسوزانهی محیطزیست وضعیتش خوب شده است. ما مثلاً در بخشی از زیستگاههای طبیعی دیگر گوزن نداشتیم، این را برگرداندند به زیستگاه مبدأش؛ یعنی ما انتقال گونه موفق داشتیم. شکست هم داشتیم نه که صددرصد اینها موفق بود. شکست هم بوده؛ اما نهایتاً بعد از گذر زمان ما موفقیت داشتیم.
اما مثلاً یوزپلنگ یک پروژهی بینالمللی شد. من نمیگویم از ظرفیتهای بینالمللی نباید استفاده کرد، اتفاقاً باید هم استفاده کرد. منتها اصل کار نباید واگذار بشود. الان نمیتوانیم مثلاً تعداد دقیق اینگونه را اعلام کنیم. بعد از این حجم از کار مطالعاتی و گرفتن بودجههای بینالمللی و ملی برای این کار اولین چیز این است که ما برای مدیریت کردن، آمار داشته باشیم، خب این آمار تکمیل نبود. ما یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بدهیم این بود که -این در قوانین و برنامههای ما هم هست دیگر- باید کل زیستگاه یوز را فنسکشی میکردیم. خب الان مثلاً میدانیم چه بخشیاش فنسکشی است؟ اصلاً آمار اینکه چند درصدش فنسکشی است یا روشنایی جاده و امثالهم دارد، الان مبهم است. این خیلی خوب است که ما بالاخره توانستیم تکثیر در اسارت بکنیم. اینکه دانش داریم و در یک گونه نادر میتوانیم تکثیر در اسارت بکنیم بسیار مهم است. منتها اولویت برای ما در حیاتوحش این است که گونه را در خود اکوسیستمش یا در خود زیستگاهش بتوانیم حفظ کنیم. که در این زمینهها مشکل داریم دیگر.
یک نکته مهم دیگر در این بخش وضعیت محیطبانان است و اینکه بعضاً در انجام وظایف خود به مشکلاتی برمیخورند که به دلیل خلأ قانونی و قضایی دچار هزینههای زیادی میشوند. وضعیت این عزیزان چگونه است؟
قطعاً کسی که محیطبانی را به عهده میگیرد اگر عشق به شغلش نداشته باشد نمیتواند در آن حیطه دوام بیاورد. چون درآمدهایشان نسبت به زحماتشان خیلی پایین است. من سمت ارومیه با یک محیطبان برخورد کردم. او در یک تعقیب و گریزی که برای شکار غیرمجاز آمده بودند در منطقه، جفت چشمهایش را از دست داده بود. در همان بیمارستانی چشمهایش تخلیه شده بود که دو هفتهی بعدش دخترش در همان بیمارستان به دنیا میآید. اولین بچهاش و این آدم هیچوقت بچهاش را ندید.
پیشقراولان حفاظت محیطزیست واقعاً اینها هستند؛ و شما اگر بخواهی ایران را بشناسی که چه استعدادهایی دارد باید پای صحبتهای اینها بنشینید؛ یعنی محیطبانان بهخوبی و واقعاً بهتر از هرکسی میتوانند راجع به این قضیه صحبت کنند. راجع به مولکولهای خاک اینها به شما نظر میدهند و نظراتشان هم نظرهای درستی است.
یکبار یک محیطبان گفت من هر وقت در مناطق حفاظتشده میروم برای بازدید و سرکشی حتماً وضو میگیرم برای اینکه احساس میکنم، این عرصهها خدمت به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است. محیطبانان با اعتقاد پایکارند چون حمایت آنچنانی هم نمیشوند و حقوق و مزایایشان بهشدت پایین است. سالهای گذشته حتی حق لباس و حق غذا و مأموریت و حتی بنزین موتور هم برایشان تأمین نشده که اینها بخواهند بروند گشت بزنند در مناطق.
رسانه KHAMENEI.IR براساس اشاره رهبر انقلاب به اهمیت حفظ محیط زیست در گفتوگویی با سرکار خانم سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی به بررسی جایگاه محیط زیست در اسناد بالادستی و وضعیت فعلی حفظ آب و خاک و حیاتوحش در زیستبوم کشور پرداخته است که به مناسبت روز طبیعت آن را منتشر میکند.
یکی از مهمترین بحثهای سیاستهای کلی محیطزیست که توسط رهبر انقلاب ابلاغ هم شده اطلس زیستبوم کشور است. این اطلس چه کارکردی دارد و کار تدوین و تنظیم آن به کجا رسیده؟
از یازده اقلیمی که در دنیا وجود دارد ۹ اقلیمش را ما در جمهوری اسلامی ایران داریم. برای برنامهریزی برای پیشرفت کشور باید بهصورت جمع، یک تصویر واحدی از این منابع داشته باشیم. آن تصویر واحد و اینکه کجای کار قرار داریم دقیقاً درواقع سیاستی است که بهدرستی در سیاستهای کلی محیطزیست با عنوان تهیهی اطلس زیستبوم کشور دیدهشده است.
یک کارهای خوبی برای اطلس انجامشده و سازمان زمینشناسی اطلسی از بعضی از موارد مثلاً اطلس فرونشستها را تهیه کرد. سازمان حفاظت محیطزیست اطلسهای مختلف در حوزههایی مثل گونههای حیاتوحش را آماده کرده است. مجموعاً اطلسهای متعددی در حوزهی محیطزیست تهیه و اقدامات خوبی انجامشده است اما رویهمگذاری اینها که آن تصویر واحده را میدهد برایمان مهم است.
ارزیابی شما از توجه به ملاحظات زیستمحیطی چه در اسناد و سیاستگذاریهای بالادستی از سیاستهای کلان محیطزیست تا برنامههای توسعه چیست؟
یک بخش آن کاملاً اسناد بالادستی است مثلاً ما اصل ۵۰ قانون اساسی را داریم؛ این اصل که مشخصاً اشاره میکند به حفاظت از محیطزیست، در دنیا کمنظیر است و حتی کشورهایی که اصطلاحاً مهد قانونگذاری دنیا هستند، اینقدر اشارهی مستقیم به حوزهی محیطزیست ندارند.
همچنین سیاستهای کلی ابلاغی رهبر انقلاب را داریم که نشاندهنده باور و اعتقاد ایشان به مسئلهی محیطزیست است. این باورمندی در بین رهبران دنیا بسیار کمنظیر است. ایشان در سیاستهای کلان حوزه محیطزیست حجت را بر ما تمام کردهاند.
ما برای اینکه اصول قانون اساسی و سیاستهای کلی را بتوانیم جاری و ساری کنیم نیاز داریم که برایش شاخص بنویسیم. الان شاخصها را نداریم و به این خاطر دستورالعملها خیلی مورد تعرض قرار میگیرد و در اجرای سیاستها عقب ماندهایم.
این فاصله بین تأکیدهای محیطزیستی در اسناد بالادستی و ضعف در اجرا را چگونه میشود پر کرد؟
من برای این کار پیشنهاد استفاده از ظرفیت تبصره هشت را دارم. یک بندی در تبصره هشت ما هست که میگوید مثلاً باید عوارض آلایندگی از آن صنایعی که تولید آلایندگی میکنند، اخذ بشود. بعد در بودجه میگویند که این صددرصدش باید برود بهحساب شهرداریها هزینه بشود. حالا شهرداری کجا هزینه میکند، کسی نظارت نمیکند. من خودم یکی دو بار اعتراض کردم جوابی که به من دادند این است که مثلاً ما توسعهی فضای سبز دادیم. توسعهی فضای سبز لزوماً از آلودگی هوا جلوگیری نمیکند. ما میگوییم که خب اشکال ندارد حالا بیست سی درصد این عوارض برای شهرداریها هزینه بشود؛ اما مابقی این باید در اختیار صندوق ملی محیطزیست قرار بگیرد تا بتوان برای کاهش آلایندگی آن صنعت آلودهکننده کار اساسی کرد. اگر ما داریم از آن صنعت عوارض میگیریم طبق یک مکانیسمهایی میشود به خودش هم برگردانیم که برود آلایندگیاش را رفع کند.
رهبر انقلاب در سالهای گذشته پس از کاشت نهال در روز درختکاری، درباره حفظ آبوخاک، انرژیهای سبز و حفظ حیاتوحش هشدارهایی دادهاند. در یک چشماندازی کلی محیطزیست کشور ما با توجه به این چند معیار در چه وضعیتی به سر میبرد؟
در انرژیهای نو، قانون هوای پاک را که بررسی میکردیم، یکی از بندها و مواد آن مربوط به استقرار انرژیهای نو بود که خدا را شکر وزارت نیرو حالا طبق آن چیزی که در برنامهی ششم برایش وظیفه و تکلیف شده بود از آن جلوتر است؛ یعنی توانسته به هدفهای برنامه برسد البته با توجه به پتانسیلهایی که کشور ما هست، ظرفیت کار و سرمایهگذاری در این زمینه هنوز وجود دارد.
در سایر حوزهها مثلاً در حفاظت خاک متأسفانه جا برای کار زیاد داریم. من به یکی از مقامات نظامی کشور که خدمتشان یک ملاقاتی داشتم رسیدم به ایشان گفتم که شما کارتان نظامی است من کارم محیطزیست است؛ اما یک وجه مشترک با هم داریم و آن دفاع از خاک این کشور است. بابت یک مترمربع از این خاک چقدر جان داده این کشور؟ شما کافی است در بعضی از این مراجع یا مبادی خروجی کشور بایستید و ببینید چقدر خاک مرغوب و کلینکر (Clinker) که حالا برای تولید یک سری صنایع کاربرد دارد خارج میشود. چرا؟ چون من که مثلاً کارشناس یا مسئول تدوین دستورالعمل آئیننامهی اجرایی قانون حفاظت از کارم بودم، دستورالعمل این را ننوشتهام که اعلام کنم به گمرک و جاهای مسئول دیگر. عدهای دارند از خلأ قانونی و نبود این آئیننامهها و این چارچوبها سوءاستفاده میکنند.
در بحث منابع آبی یک مقداری کارها بیشتری انجام گرفته است. ما سه چهار مشکل عمده داریم در حوزهی مسائل آبیمان. یکی اینکه نقشهی جریان آب برای ما روشن نیست؛ یعنی وقتی ما داریم میگوییم که مثلاً با خشکسالی مواجهه هستیم یا تنش آبی داریم، اساساً میزان ورودیها و میزان خروجی آب دستمان نیست.
یکی مدیریت منابع آبی است که در آن مشکل داریم و مشکل دیگر اینکه بخش خصوصی و نیمهدولتی در مدیریت منابع آبی اختیارات زیادی دارد. در صورتی که اساساً اراضی منابع عمدهی طبیعی مثل آبوخاک و بحث رودها و پهنههای آبی متعلق به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است. من نمیدانم چرا بعضی دنبال این هستند که برای اینها سند صادر کنند؛ جلوی این را گرفتیم.
بحث دیگری که داریم دیپلماسی آب است. در مذاکرات سیاسی دنیا اشاره نمیکنیم به اینکه مردم ما یک حقوحقوقی دارند که دارد ضایع میشود. حقیقتاً کمکاری داریم. اصلاً در مذاکرات اقتصادی که دارد شکل میگیرد، در مذاکرات سیاسی که دارد شکل میگیرد من وقتی صحبت مردان سیاسی کشور و دیپلماسی کشور را میبینم هیچوقت اشاره نمیکنند به اینکه از این طرف حق محیطزیست مردم هم دارد مخدوش میشود؛ و بتوانند این را مطالبه بکنند. اصلاً روی میز نمیگذارند این حقوحقوق محیطزیستی مردم را.
کشور در حوزه تبدیل اراضی و حیاتوحش چه وضعیتی دارد؟
ما قوانین سفت و سختی در بحث عدم تبدیل اراضی داریم حالا چه به کاربری کشاورزی و چه از کاربری کشاورزی به سایر کاربریها. خدا را شکر میشود گفت که وضعیت نسبتاً خوبی داریم خصوصاً قوهی قضائیه خیلی خوب همکاری کرده.
در حفاظت از حیاتوحش با اینکه بعضاً خیلی مطرح میشود که خیلی وضع بد شد و خیلی گونههایمان کم شده، ولی آمار چیز دیگری را نشان میدهد. شما مقایسه کنید آمار بعد از انقلاب را با قبل از انقلاب. من دیروز صبح آمار گونههای جانوری گیاهخوار استان تهران را که پرسیدم حدود ۲۷ هزار رأس کَل و بز و ... ما در همین استان تهران داریم؛ و وقتی شما خاطرات افرادی که قبل از انقلاب مسئول بودند و مسئولیت داشتند را ببینید سرشماریها کاملاً یک سیر صعودی و روند صعودی را نشان میدهد. در کل کشور هم مجموعاً این آمار مثبت است؛ فقط در گونههای پرنده گوشتخوار ضعف داریم. الان قاچاق شاهین و پرندههای شکاری جذاب است چون گردش مالی فوقالعادهای را نصیب ذینفعان میکند.
در حوزههایی که موفقیتآمیز عمل کردیم چقدر از توان و دانش داخلی استفاده کردیم؟
امروز اگر میبینیم جمعیت آهو، گوزن یا حالا کَل و بز و قوچ و میش ما خوب است این صددرصدش با توان فنی و دلسوزی محیطبانهای ما بدون وابستگی به خارج از کشور انجامشده، کسانی که واقعاً دلسوز این حوزه هستند. من دعوت میکنم جامعهی علمی و افکار عمومی را، بروند جمعیت گوزن زرد ما را ببینند که آن هم گونهی در حال انقراض بود که الان به لطف خدا و تلاشهای دلسوزانهی محیطزیست وضعیتش خوب شده است. ما مثلاً در بخشی از زیستگاههای طبیعی دیگر گوزن نداشتیم، این را برگرداندند به زیستگاه مبدأش؛ یعنی ما انتقال گونه موفق داشتیم. شکست هم داشتیم نه که صددرصد اینها موفق بود. شکست هم بوده؛ اما نهایتاً بعد از گذر زمان ما موفقیت داشتیم.
اما مثلاً یوزپلنگ یک پروژهی بینالمللی شد. من نمیگویم از ظرفیتهای بینالمللی نباید استفاده کرد، اتفاقاً باید هم استفاده کرد. منتها اصل کار نباید واگذار بشود. الان نمیتوانیم مثلاً تعداد دقیق اینگونه را اعلام کنیم. بعد از این حجم از کار مطالعاتی و گرفتن بودجههای بینالمللی و ملی برای این کار اولین چیز این است که ما برای مدیریت کردن، آمار داشته باشیم، خب این آمار تکمیل نبود. ما یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بدهیم این بود که -این در قوانین و برنامههای ما هم هست دیگر- باید کل زیستگاه یوز را فنسکشی میکردیم. خب الان مثلاً میدانیم چه بخشیاش فنسکشی است؟ اصلاً آمار اینکه چند درصدش فنسکشی است یا روشنایی جاده و امثالهم دارد، الان مبهم است. این خیلی خوب است که ما بالاخره توانستیم تکثیر در اسارت بکنیم. اینکه دانش داریم و در یک گونه نادر میتوانیم تکثیر در اسارت بکنیم بسیار مهم است. منتها اولویت برای ما در حیاتوحش این است که گونه را در خود اکوسیستمش یا در خود زیستگاهش بتوانیم حفظ کنیم. که در این زمینهها مشکل داریم دیگر.
یک نکته مهم دیگر در این بخش وضعیت محیطبانان است و اینکه بعضاً در انجام وظایف خود به مشکلاتی برمیخورند که به دلیل خلأ قانونی و قضایی دچار هزینههای زیادی میشوند. وضعیت این عزیزان چگونه است؟
قطعاً کسی که محیطبانی را به عهده میگیرد اگر عشق به شغلش نداشته باشد نمیتواند در آن حیطه دوام بیاورد. چون درآمدهایشان نسبت به زحماتشان خیلی پایین است. من سمت ارومیه با یک محیطبان برخورد کردم. او در یک تعقیب و گریزی که برای شکار غیرمجاز آمده بودند در منطقه، جفت چشمهایش را از دست داده بود. در همان بیمارستانی چشمهایش تخلیه شده بود که دو هفتهی بعدش دخترش در همان بیمارستان به دنیا میآید. اولین بچهاش و این آدم هیچوقت بچهاش را ندید.
پیشقراولان حفاظت محیطزیست واقعاً اینها هستند؛ و شما اگر بخواهی ایران را بشناسی که چه استعدادهایی دارد باید پای صحبتهای اینها بنشینید؛ یعنی محیطبانان بهخوبی و واقعاً بهتر از هرکسی میتوانند راجع به این قضیه صحبت کنند. راجع به مولکولهای خاک اینها به شما نظر میدهند و نظراتشان هم نظرهای درستی است.
یکبار یک محیطبان گفت من هر وقت در مناطق حفاظتشده میروم برای بازدید و سرکشی حتماً وضو میگیرم برای اینکه احساس میکنم، این عرصهها خدمت به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است. محیطبانان با اعتقاد پایکارند چون حمایت آنچنانی هم نمیشوند و حقوق و مزایایشان بهشدت پایین است. سالهای گذشته حتی حق لباس و حق غذا و مأموریت و حتی بنزین موتور هم برایشان تأمین نشده که اینها بخواهند بروند گشت بزنند در مناطق.