• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1402/01/08
پرونده؛ صدای ملت ایران

بیست‌و‌دوم بهمن و خروج از مارپیچ سکوت

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین روز سال ۱۴۰۲ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در توصیف و تبیین حرکت بی‌نظیر مردم در ۲۲ بهمن امسال تأکید کردند «بیست‌و‌دوّم بهمن سال ۱۴۰۱، از همه‌ی بیست‌ودوّم بهمن‌های این چند سال قبل پُرشورتر و پرجمعیت‌تر بود؛ این نشان‌دهنده‌ی استحکام درونی ملّت ایران است.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگو با دکتر محمدرضا اخضریان کاشانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به تشریح ریشه‌ها و عوامل حضور پرشور مردم با تکیه‌بر مقوله وحدت و انسجام ملی پرداخته است.
 
* رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی، حضور مردمی در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۱۴۰۱ را نشان استحکام درونی و بنیه قوی ملت ایران دانستند. پیش از این نیز ایشان با تأکید بر اتحاد و وحدت ملی به عنوان یک نیاز ضروری جامعه ۲۲ بهمن را مظهر اتحاد ملت ایران خواندند. ریشه‌ها و فلسفه  این تأکید بر مسئله وحدت و اتّحاد ملّی چه چیزهایی است؟
* وحدت نخ تسبیح جامعه است و به قول امروزی‌ها، مثل نرم‌افزارها و سکوهای راهنماست که ما را به مسیر موردنظرمان هدایت کرده و چارچوبی است که افراد را گرد هم جمع می‌کند و آن‌ها را در راستای یک هدف واحد متحد می‌سازد. اگر فرآیند اتحاد در جامعه‌ای نباشد، مسیر گم می‌شود. اتحاد خطی است که مسیر حرکت ما را مشخص می‌سازد و ریسمانی است که همه را دور این خط گرد می‌آورد تا به یک هدف واحد برسند.

هر جایی از عالم که باشد، کار یک مدیر و راهبر این است که مجموعه عناصر خود را در قالب یک خط واحد و یک مسیر مشخص با یک نقشه راه واحد به هدف و سرنوشت مطلوب و آینده جامعه و گروه هدف هدایت کند. رهبری برای اینکه بتواند این هدف را محقق کند و سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ملت را که در اختیار ایشان است و راهبری می‌کنند، درست به سرانجام مقصود برسانند، باید بتوانند در قالب یک خط‌مشی و نقشه راه مشخص این را انجام بدهند. به نظر می‌رسد الگوی رهبری در تأکید بر مسئله اتّحاد ملّی، گم نکردن راه و این است که همه دور یک هدف واحد حضور داشته باشند.

* مؤلفه‌های شکل‌دهنده وحدت و اتّحاد ملّی چیست؟
* اساساً ساختار جمهوری اسلامی ‌ایران مبتنی بر سه رکن بنیادی است؛ مردم، دین و رهبری. اگر این سه رکن با هم باشند، جامعه می‌تواند به اهداف خود برسد و اگر کنار هم نباشند و یکی از آن‌ها تضعیف شود، چارچوب اهداف ملی محقق نمی‌شود. علت مجموعه هجمه‌هایی که طی چهل و چهار سال گذشته شاهد بودیم، غیر از این سه مقوله به چیز دیگری حمله نداشتیم. یا تلاش می‌کنند مردم را جدا کنند یا دین را تضعیف یا رهبری را تخریب کنند؛ چون این مؤلفه‌ها مقوم اتّحاد ملّی هستند و تا زمانی که این سه با هم پیوستگی دارند می‌توانیم بگوییم به هم می‌رسند ولی اگر آن‌ها به‌عنوان نیازهای روز و ارکان اتّحاد ملّی تلقی شوند، آن‌ها را به‌عنوان میثاق مشترک خود تلقی می‌کنیم و هر سه در کنار هم میثاق‌های مشترک یک ملت‌اند و عناصر اصلی حکمرانی اجتماعی هستند؛ یعنی اگر حکومت، نظام سیاسی و مردم برای رسیدن به یک هدف واحد بخواهند کنار هم قرار بگیرند، چاره‌ای ندارند جز اینکه در فرآیند حکمرانی‌شان این سه محور را در کنار هم ببینند. این عناصر می‌توانند مهم‌ترین عناصر اتّحاد ملّی در جامعه ما باشند.
 
* معنی این اتحاد چیست؟ آیا معنی اتحاد این است که ما از آرمان‌ها و اهداف انقلاب و ارزش‌های ملتمان دست برمی‌داریم؟
* در اتحاد، اختلاف‌سلیقه، اختلاف‌نظر وجود دارد ولی جریان‌ها با یک هدف واحد کنار هم قرار می‌گیرند؛ مثل افرادی که در یک تیم فوتبال هستند که ممکن است یک نفر از یک کشور آفریقایی، دیگری از اروپا و یک نفر دیگر از آسیا باشد که شاید ویژگی‌های خانوادگی، قومی ‌و نژادی مشترک نداشته باشند اما یک هدف واحد دارند که پیروزی تیم‌شان است و برای رسیدن به این هدف واحد کنار هم قرار می‌گیرند و این اتحاد است که رخ می‌دهد.

اما برخی بحث آشتی ملی را مطرح می‌کنند که این زمانی مصداق پیدا می‌کند که افراد جزو یک مجموعه و با یک هدف و آرمان باشند و حتی از یک گروه، قبیله، طایفه، نژاد و شهر بوده ولی با همدیگر قهر باشند و حاضر به همکاری با یکدیگر نباشند؛ چنین ایده‌ای درباره مسائل کشور ما مصداق ندارد و بیشتر یک پروژه سیاسی است که عمدتاً ناظر به آینده نومیدانه است؛ یعنی افق پروژه آشتی ملی یک افق سیاه‌رنگ است.

از طرف دیگر در نظر افراد معتقد به وحدت ملی مثل رهبر انقلاب و بسیاری دیگر، آینده این رویکرد روشن است؛ یعنی آینده در افق اتّحاد ملّی روشن است؛ درحالی‌که آینده در افق آشتی ملی کاملاً سیاه است و هدف هر دو کاملاً متفاوت است. آشتی ملی به دنبال این است که جمعی نجات پیدا کنند و به منافعی برسند و اتّحاد ملّی به دنبال این است که یک هدف واحد را دنبال کنند و به هدف والایی که در دسترس و قابل تحقق است، رسیدگی شود. آشتی ملی بیشتر در قالب یک پروژه سیاسی قابل‌تعریف است که با مفهوم اتّحاد ملّی و منافع ملی ارتباطی پیدا نمی‌کند.
 
* پدیده‌هایی مانند آنچه در بیست و دوم بهمن ۱۴۰۱ روی داد، چه ظرفیتی برای اتّحاد ملّی و تقویت این موضوع دارند؟
* در آستانه بیست و دوم بهمن شاهد اتفاقی در کشور بودیم، درحالی‌که عمده ناظران خارجی انتظار داشتند انتقام‌گیری شدیدی از طرف نظام و برخوردهای سلبی بسیار سختی بعد از صد روز درگیری‌های مختلف در خیابان‌ها با معترضان صورت گیرد و نظام رویکرد تنبیهی بسیار جدی در نظر بگیرد که بخش زیادی از جامعه را گرفتار تنبیه خود خواهد کرد ولی یک‌باره با یک رویکرد ترمیمی ‌مواجه شدیم، مثل بحث عفو گسترده کسانی که در ماجراهای صدروزه پاییز ۱۴۰۱ درگیر بودند. این رویکرد ترمیمی ‌یکی از نمادها و نمودهای عینی جوامع مدرن است که در کمتر جوامع مدرنی شاهد چنین رفتار مدرنی هستیم. این رفتار یکی از نمادهای کاملاً مدرن حکمرانی اجتماعی بود که با یک فرآیند ترمیمی ‌مواجه شدیم و بخشی از نتیجه و خروجی آن را در خیابان شاهد بودیم.

حاصل این رویکرد ترمیمی‌ که رخ داد و به نظر می‌رسد همچنان می‌تواند در دستور کار جمهوری اسلامی ‌و نظام باشد، این است که اولاً راهپیمایی بیست و دوم بهمن امسال به اذعان همه کسانی که شاهد آن بودند، نسبت به سالیان پیش کم‌نظیر بود و یک نماد است؛ یعنی یک حرکت نمادین کاملاً آشکار بود، در مقابل اعلام این نکته که نظام طرفداری ندارد و همه پشت غربی‌ها هستند. این حجم از مردم یک نماد بسیار مشخص بود و یک تصویر بسیار دقیق‌تر، جدی‌تر و جدیدتری ارائه کرد.

دوم اینکه بخش زیادی از طرفداران حکومت و نظام جمهوری اسلامی‌ که به دلایل بمباران رسانه‌های غربی و استکباری در مارپیچ سکوت قرار گرفته بودند، در مقابل هجمه‌ای که در فضای مجازی وجود داشت با دیدن ماجرای بیست و دوم بهمن از موضع سکوتشان خارج شدند و نشان دادند که اکثریت هستند. برای عده زیادی از افراد جامعه، فرصت فراهم شد که واقعیت را ببینند و بیایند بیان خود را عرضه کنند و در خیابان نشان دهند.

سوم اینکه یک اتفاق ویژه در بحث هم‌افزایی ظرفیت‌های عمومی‌ اجتماعی بود و جامعه خود و توانمندی‌های مشترکش را عرضه کرد و یک تصمیم مشترک گرفت که خروجی آن فرآیند اتحادی بود که در جامعه شکل گرفت و تنش‌های روانی اجتماعی که در جامعه شاهد بودیم بلافاصله پس از بیست و دوم بهمن کاهش یافت. اگرچه ممکن بود تا مدت‌ها طول بکشد که همه جامعه به شرایط قبلی پیش از ماجرا برگردند ولی بیست و دوم بهمن نشان داد این ظرفیت را دارد و می‌تواند این قابلیت را ایجاد کند که جامعه به وضعیت طبیعی و آرامش‌بخش خود برگردد.
 
* آسیب‌های عدم اتحاد و انسجام را در چه می‌بینید و چگونه می‌توانیم آن‌ها را برطرف کنیم؟
* در قرآن از اتحاد به‌عنوان نعمت یاد شده و نبود آن باعث سستی جمع می‌شود و نشان سستی جماعت و گروه و نماینده زوال اقتدار آن‌هاست و وقتی اتحاد نباشد به‌طرف مقابل و دشمن اعلام می‌کند که اقتدارمان را از دست دادیم و نتیجه اصلی این است که مسیر متفرق و نقشه راه مخدوش می‌شود و ما را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند، انرژی جامعه یا صرف کارهای موازی یا بدتر از آن، کارهای مغایر می‌شود. برای اینکه چنین مسئله‌ای پیش نیاید، عواملی وجود دارد که باید مانع آن‌ها شد که یکی بحث ضعف در حکمرانی است.

مسئله بعدی بحث هویت جمعی است. یکی از ضعف‌هایی که ممکن است دچارش باشیم بحث اغتشاش هویتی به‌ویژه در میان جوانان کشور است. اغتشاش هویتی یکی از تهدیدهای بالقوه اتّحاد ملّی است که اگر به آن توجه نکنیم، می‌تواند در بلندمدت ما را دچار گرفتاری‌های جدی کند.

بحث دیگر مسئله سرمایه اجتماعی است. در سالیان گذشته، ضربه‌هایی به سرمایه اجتماعی کشور خورده و اگر این سرمایه اجتماعی احیا نشود، می‌تواند خطرناک باشد و در آینده از یک چالش به یک بحران تبدیل شود و گرفتاری‌های زیادی برای اتّحاد ملّی ایجاد کند.

مسئله بعدی بحث مشارکت است؛ به‌ویژه مشارکت مدنی برای جامعه یک ضرورت است و اگر نتوانیم سازوکارهای مشارکت مدنی را چه در عرصه سیاسی مثل انتخابات و فضاهای دیگر فراهم کنیم و چه در عرصه‌های فرهنگی اجتماعی نتوانیم مشارکت عمومی ‌جامعه را تأمین کنیم و صرفا به سمت رویکردهای تنبیهی در جامعه برویم و بخواهیم جامعه را با نگرش کاملاً سنتی و قدیمی مدیریت کرده و رویکرد صرفا تنبیهی را جایگزین رویکرد ترمیمی ‌کنیم، ممکن است به دوره‌ای بازگشت داشته باشیم که اتّحاد ملّی‌مان مخدوش باشد.

لذا باید این مسئله را جدی گرفت که رویکرد ترمیمی ‌رهبر انقلاب را در دستور کار داشته باشیم، نه به‌عنوان پدیده‌ای که گذرا بود و در مقطعی به آن توجه شد و اگر این را در دستور کار داشته باشیم، می‌توانیم آسیب‌های احتمالی را جبران کنیم. توجه به مناطق کمترتوسعه‌یافته در کشور، یک ضرورت حیاتی است.

بخش قابل‌توجهی از فرآیندهایی که واگرایی سیاسی اجتماعی ایجاد می‌کند از نقاطی ایجاد می‌شوند که گرفتاری‌های اقتصادی دارند و لذا یکی از پاشنه‌های آشیل اتّحاد ملّی کمتر توسعه‌یافتگی بخش‌هایی از جامعه است که می‌تواند در شهرهای کوچک یا حتی درون شهرهای بزرگ و مناطقی از این شهرها باشد و اگر به این مناطق توجه ویژه نشود، می‌تواند زنگ خطری برای اتّحاد ملّی در کشور باشد.