1359/04/06
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران به مناسبت نیمه شعبان
به مناسبت نیمه شعبان ۱۴۰۰ه.ق(۱)
خطبهی اوّل
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمدلله معزّ الاولیاء و مذلّ الاعداء. الحمد لله قاصم الجبّارین و مبیر الظّالمین و مدرک الهاربین و اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله و خیرته و ولیّه صلوات الله علیه و على امیرالمؤمنین و على الحسن و الحسین و علىّبنالحسین و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبنعلىّ و الخلف الحجّة القائم المؤمّل و العدل المنتظر. اللهمّ حفّه بملائکتک، اللهمّ ایّده بنصرک، اللهمّ انصره نصراً عزیزاً و افتح له فتحاً یسیراً و اجعلنا من اعوانه و انصاره فى ظهوره و غیبته و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین و صلّ على جمیع الانبیاء و المرسلین و على جمیع الشّهداء و الصّالحین. قال الله الحکیم فى کتابه: وَلَقَد سَبَقَت کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلینَ، اِنَّهُم لَهُمُ المَنصورونَ، وَ اِنَّ جُندَنا لَهُمُ الغٰلِبونَ.(۲)
[دریافت صوت]
امروز روز امام زمان و مهدى موعودِ محبوب این امّت است. اوّلاً روز جمعه است، ثانیاً شب ولادت باسعادت این منجى بشریّت است و ما مردمى که در راه نزدیک شدن آرمان امام زمان، سالیانى به انتظار و اشتیاق، و روزگارى به مبارزه و مقاومت گذرانیدهایم، بجا است که از این موقعیّت براى آشنا شدن با اهداف امام زمان اندکى استفاده کنیم. جامعهى مهدوى یعنى آن دنیایى که امام زمان مىآید تا آن دنیا را بسازد، همان جامعهاى است که همهى پیامبران براى تأمین آن در عالم ظهور کردند. یعنى همهى پیغمبران مقدّمه بودند تا آن جامعهى ایدئال انسانى که بالاخره به وسیلهى ولىّعصر و مهدى موعود در این عالم پدید خواهد آمد و پایهگذارى خواهد شد، به وجود بیاید؛ مانند یک بناى مرتفعى که کسى مىآید زمین آن را تسطیح میکند و خار و خاشاک را از آن میکَند، کس دیگرى پس از او مىآید و زمین را براى پایهریزى میکَند و گود میکند، و کس دیگرى پس از او مىآید تا پایهها را شالودهریزى کند و بلند کند، و کس دیگرى پس از او مىآید تا دیوارها را بچیند، و یکى پس از دیگرى مأموران و مسئولان مىآیند تا این کاخ مرتفع و این بنیان رفیع بتدریج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود. انبیاى الهى از آغاز تاریخ بشریّت، یکى پس از دیگرى آمدند تا جامعه را و بشریّت را قدمبهقدم به آن جامعهى آرمانى و آن هدف نهایى نزدیک کنند. انبیا همه موفّق شدند؛ حتّى یک نفر از رسولان الهى هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. بارى بود که بر دوش این مأموران عالىمقام نهاده شده بود، هر کدام آن بار را قدمى به مقصد و سرمنزل نزدیک کردند؛ کوشش کردند و هر چه توان داشتند، به کار بردند؛ آن وقتى [هم] که عمر آنان سر آمد، این بار را دیگرى از دست آنان گرفت و همچنان قدمى و مسافتى آن بار را به مقصد نزدیکتر کرد. ولىّعصر (صلوات الله علیه) میراثبرِ همهى پیامبران الهى است که مىآید و گام آخر را در ایجاد آن جامعهى الهى برمیدارد.
مقدارى در بارهى اوصاف آن جامعه من حرف بزنم. البتّه اگر شما در کتب اسلامى و در متون اصلى اسلامى دقّت کنید، همهى خصوصیّات آن جامعه به دست مىآید. در همین دعاى ندبهاى که در روزهاى جمعه انشاءالله موفّق باشید و بخوانید و میخوانید، خصوصیّات آن جامعه ذکر شده است؛ مثلاً آنجایى که میگوید: اَینَ مُعِزُّ الاَولِیاءِ وَ مُذِلُّ الاَعداء؛ آن جامعه، جامعهاى است که اولیاى خدا در آن عزیزند و دشمنان خدا در آن ذلیل و خوارند. یعنى ارزشها و معیارها در آن جامعه چنین است. اَینَ المُعَدُّ لِاِقامَةِ الحُدود؛(۳) آن جامعه، جامعهاى است که حدود الهى در آن اقامه میشود. یعنى همهى حد و مرزهایى که خدا معیّن کرده است و اسلام معیّن کرده است، در جامعهى زمان امام زمان مراعات میشود. امام زمان وقتى که ظهور میکند، جامعهاى میسازد که به طور خلاصه داراى این چند خصوصیّت است که من آن را میگویم. و شما برادران و خواهران عزیز دقّت کنید وقتى آیات و ادعیهاى که وارد شده است، میخوانید، ذهن خود را در این مورد بازتر و بازتر کنید. فقط خواندن دعاى ندبه کافى نیست؛ درس گرفتن و فهمیدن آن [هم] لازم است.
امام زمان (صلوات الله و سلامه علیه) جامعه را بر این چند پایه بنا میکند: اوّلاً نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشههاى ظلم و طغیان. یعنى در جامعهاى که در زمان ولىّعصر (صلوات الله علیه) ساخته میشود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه اینکه فقط در ایران نباشد یا در جوامع مسلماننشین نباشد، در همهى دنیا نباشد؛ نه ظلم اقتصادى و نه ظلم سیاسى و نه ظلم فرهنگى و نه هیچ گونه ستمى دیگر در آن جامعه وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتى و تبعیض و نابرابرى و زورگویى و گردنکلفتى و قلدرى از عالم ریشهکن بشود. این، خصوصیّت اوّل.
دوّمین خصوصیّت جامعهى ایدئالى که امام زمان (صلوات الله علیه) میسازد، بالا رفتن سطح اندیشهى انسان است؛(۴) هم اندیشهى علمى انسان، هم اندیشهى اسلامى انسان. یعنى در دوران ولىّعصر شما باید نشانى از جهل و بىسوادى و فقر فکرى و فرهنگى در عالم پیدا نکنید؛ آنجا مردم میتوانند دین را بدرستى بشناسند و همچنان که همه میدانید، این یکى از هدفهاى بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) آن را در خطبهى نهجالبلاغهى شریف بیان کرده است: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول.(۵) در روایات ما وارد شده است که وقتى ولىّعصر ظهور میکند، زنى در خانه مىنشیند و قرآن را باز میکند و از متن قرآن حقایق دین را استخراج میکند و میفهمد.(۶) یعنى چه؟ یعنى آن قدر سطح فرهنگ اسلامى و دینى بالا میرود که همهى افراد انسان و همهى افراد جامعه و زنانى که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمیکنند و در خانه مىنشینند، آنها هم میتوانند فقیه باشند، دینشناس باشند؛ میتوانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند. و شما ببینید که در جامعهاى که همه، مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهى را دارند، این جامعه چقدر نورانى است و هیچ نقطهاى از ظلمت در این جامعه دیگر نیست؛ این همه اختلاف نظر و اختلاف رویّه، دیگر در آن جامعه معنایى ندارد.
خصوصیّت سوّمى که جامعهى امام زمان و جامعهى مهدوى دارا است، این است که در آن روز همهى نیروهاى طبیعت و همهى نیروهاى انسان استخراج میشود؛ چیزى در بطن زمین نمیماند که بشر از آن استفاده نکند.(۷) این همه نیروهاى معطّل طبیعى، این همه زمینهایى که میتواند انسان را تغذیه کند، این همه قواى کشفنشده و نیروهایى که در بطن طبیعت بود ــ مثلاً نیروى اتم، نیروى برق و الکتریسیته ــ و قرنها بر عمر جهان میگذشت، امّا بشر آنها را نمىشناخت و بعد بتدریج استخراج شد، و همهى نیروهاى بىشمارى که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان استخراج میشود.
خصوصیّت دیگر این است که محور در دوران امام زمان، محور فضیلت و اخلاق است. هر کس داراى فضیلت اخلاقى بیشتر است، او مقدّمتر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید ــ که البتّه محقّقین و متتبّعین مراجعه کردهاند ــ خصوصیّات بیشترى را هم پیدا میکنید. حالا همین چهار خصوصیّت [کافى است]: جامعهاى که در آن، نشانى از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست. جامعهاى که در آن، اندیشهى دینى و اندیشهى علمى انسانها در سطح بالا است. جامعهاى که در آن، همهى برکات و همهى نِعَم و همهى نیکىها و زیبایىهاى عالم بُروز میکند و در اختیار انسان قرار میگیرد. و بالاخره جامعهاى که در آن، تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادرى و مهربانى و یکرنگى، اصل و محور است. یک چنین جامعهاى را شما در نظر بگیرید؛ این همان جامعهاى است که مهدى موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخىِ دیرین ما که هماکنون در زیر همین آسمان و بر روى همین زمین زندگى میکند و در میان انسانها است، به وجود خواهد آورد و تأمین خواهد کرد. این، اعتقاد به امام زمان [است].
ما ملّت ایران حالا یک انقلابى انجام دادیم؛ انقلاب ما در راه آن هدفى که امام زمان براى تأمین آن هدف مبعوث میشود و ظاهر میشود، یک مقدّمهى لازم و یک گام بزرگ است. ما اگر این گام بزرگ را برنمیداشتیم، یقیناً ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه و عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) به عقب مىافتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهیدداده و پدران داغدار و افرادى که در طول این مبارزه زحمت کشیدید، و شما اى امام بزرگوار امّت، بدانید ــ که بهتر از همهى ما میدانید ــ شما موجب پیشرفت حرکت انسانیّت به سوى سرمنزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه) شدید. شما یک قدم این بار را به منزل نزدیکتر کردید و با این انقلاب، مانع را که همان دستگاه و نظام پلید ظلم در این گوشهى دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذى و آزاردهندهاى بود، کندید و قلع و قمع کردید.
خب، حالا بعد از این چه کنیم؟ بعد از این، تکلیف ما روشن است. اوّلاً ما باید بدانیم که ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه) همان طور که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد، با همین انقلاب ما باز هم میتواند نزدیکتر بشود؛ یعنى همین مردمى که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند، میتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر خودشان را به امام زمان نزدیکتر کنند. چطور؟ اوّلاً هر چه شما بتوانید دایرهى همین مقدار از اسلامى که من و شما در ایران داریم ــ مبالغه نمیکنیم، اسلام کامل البتّه نیست، امّا بخشى از اسلام را این ملّت توانسته در ایران پیاده کند ــ در آفاق دیگر عالم، در کشورهاى دیگر، در نقاط تاریک و مظلَم دیگر گسترش و اشاعه بدهید، همان مقدار به ظهور ولىّ امر و حجّت عصر کمک کردهاید و نزدیک شدهاید. ثانیاً نزدیک شدن به امام زمان، نه نزدیک شدن در مکان است و نه نزدیک شدن به زمان. شما که میخواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان یک تاریخ معیّنى ندارد که مثلاً صد سال دیگر یا پنجاه سال دیگر [باشد] تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، ۴۶ یا ۴۷ سال دیگر باقى مانده؛ از لحاظ مکان هم [این طور] نیست که ما بگوییم ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلاً شرق یا غرب عالم، یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولىّعصر کجا است و به او برسیم؛ نه، نزدیک شدن ما به امام زمان، یک نزدیک شدن معنوى است؛ یعنى شما در هر زمانى، تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیّت و کمّیّت جامعهى اسلامى را افزایش بدهید، امام زمان (صلوات الله علیه) ظهور خواهد کرد. اگر بتوانید در درون جامعهى خودتان ــ همان جامعهى انقلابى ــ تقوا و فضیلت و اخلاق و دیندارى و زهد و نزدیکى معنوى به خدا را در خود و دیگران تأمین کنید، پایه و قاعدهى ظهور ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه) را مستحکمتر کردهاید. هر چه بتوانید از لحاظ کمّیّت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولىّعصر نزدیکتر شدهاید. پس ما میتوانیم قدمبهقدم جامعهى خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه) نزدیک کنیم. این یک.
نکتهى دوّم این است که ما امروز در انقلاب خودمان حرکتها و روشهایى داریم؛ این روشها باید به کدام سمت حرکت کند؟ این نکته بسیار شایان توجّه است. ما یک محصّلى را در نظر میگیریم که این محصّل مثلاً میخواهد در دانش ریاضى استاد بشود. حالا مقدّمات کار او را چگونه باید فراهم کنیم؟ باید جهت تعلیماتى که به او میدهیم، جهت ریاضى باشد. معنى ندارد که یک نفرى را که میخواهیم ریاضىدان بشود، ما بیاییم مثلاً درس فقه به او یاد بدهیم؛ یا آن کسى که میخواهد فقیه بشود، بیاییم درس طبیعى به او بدهیم؛ باید مقدّمات متناسب با نتیجه و غایت باشد. غایت، جامعهى آرمانىِ مهدوى است با همان خصوصیّاتى که گفتم؛ پس ما هم باید مقدّمات را همان جور فراهم بکنیم. ما باید با ظلم نسازیم و باید علیه ظلم __ هرگونه ظلمى و از هر کسى __ حرکت قاطع بکنیم. ما باید جهت خودمان را جهت اقامهى حدود اسلامى قرار بدهیم و در جامعهى خودمان هیچ مجالى براى گسترش اندیشهى غیر اسلامى و ضدّ اسلامى ندهیم. نمیگویم با زور، نمیگویم با قهر و غلبه __ میدانیم که با اندیشه و فکر، جز از راه اندیشه و فکر نمیشود مبارزه کرد __ بلکه میگویم از راههاى درست و منطقى و معقول، باید اندیشهى اسلامى گسترش پیدا کند. باید تمام قوانین ما و مقرّرات مملکتى و ادارات دولتى و نهادهاى اجرائى و همه و همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا اسلامى بشود و به اسلامى شدن روزبهروز نزدیکتر بشود. این جهتى است که انتظار ولىّعصر به ما و به حرکت ما میدهد. در دعاى ندبه میخوانید که امام زمان با فسوق و عدوان و طغیان و نفاق مقابله میکند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دودستگى را ریشهکن و ازاله میکند. ما هم باید در جامعهمان امروز در آن جهت حرکت کنیم و پیش برویم. این است آن چیزى که ما را به امام زمان (صلوات الله علیه) از لحاظ معنوى نزدیک خواهد کرد و جامعهى ما را به جامعهى ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه)، آن جامعهى مهدوى، علوى، توحیدى، نزدیکتر و نزدیکتر خواهد کرد.
اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلالهى پاک پیامبران و اى میراثبر همهى انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است. اى بندهى شایستهى صالح خدا! ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى. عَزیزٌ عَلَینا اَن نَرى الخَلقَ وَ لاتُرى؛(۸) اى امام زمان! براى ما خیلى سخت است که در این جهان، در این طبیعت بىپایان که متعلّق به صالحان است، متعلّق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم امّا تو را نبینیم و از نزدیک فیض حضور تو را زیارت نکنیم.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد تو را سوگند میدهیم دلهاى ما را با یاد امام زمان همواره باطراوت بدار. پروردگارا! چشمهاى ما را به جمال ولىّعصر منوّر بگردان. پروردگارا! این جنودالله، این انسانهایى را که در راه تو مبارزه کردهاند، سربازان و جانبازان امام زمان قرار بده. قال الله الحکیم فى کتابه:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، وَ العادِیٰتِ ضَبحًا، فَالمورِیاتِ قَدحًا، فَالمُغیراتِ صُبحًا، فَاَثَرنَ بِه؛ نَقعًا، فَوَسَطنَ بِه؛ جَمعًا، اِنَّ الاِنسانَ لِرَبِّه؛ لَکَنودٌ، وَ اِنَّه عَلیٰ ذّْلِکَ لَشَهیدٌ، وَ اِنَّه لِحُبِّ الخَیرِ لَشَدیدٌ، اَفَلا یَعلَمُ اِذا بُعثِرَ ما فِی القُبورِ، وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدورِ، اِنَّ رَبَّهُم بِهِم یَومَئِذٍ لَخَبیر.(۹)
و صدق الله العلىّ العظیم
خطبهی دوّم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علىّبنالحسین و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبن علىّ و الحجّةبنالحسن حججک على عبادک و صلّ على ائمّة المسلمین. و اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات. قال الله الحکیم فى کتابه: وَ اِذا قییلَ لَهُم تَعالَوا یَستَغفِر لَکُم رَسولُ اللهِ لَوَّوا رُءوسَهُم وَ رَاَیتَهُم یَصُدّونَ وَهُم مُستَکبِرونَ.(۱۰)
در جریانهایى که در این هفته براى ملّت ما مطرح شد، هر چه فکر کردم، جریانى مهمتر و تعیینکنندهتر از پیام بسیار مهمّ امام نیافتم.(۱۱) امام این امّت با آشنایىهایى که دیگر امروز همهى این ملّت با خصوصیّاتش دارند و با آن عمق و خویشتندارىاى که دوستان و نزدیکان و معاشران سالیانىاش از آن بزرگوار سراغ دارند که مانند دریاى متلاطمى بسیار چیزها در سینهى خود دارد و بُروز نمیدهد، در این هفته در ضمن سخنانى که با جمعى از این امّت در میان گذارد، ناگهان متلاطم شد و مسائلى را با ما ملّت در میان گذاشت که این مسائل به نظر ما از مهمترین مسائل این زمان است و من اعتقاد دارم در حالى که آنچه امام به آن اشاره کردند، چیز تازهاى و جریان تازهاى در جامعهى ما نبود و سوابقى لااقل از چندى قبل داشت، [امّا] مسلّماً این تلاطم و این جوش و خروش علّتى و حکمتى دارد که باید به آن رسید. ما امام را در طول این سالیان در سخنانش و در رهنمودهایش آزمودهایم. امام این امّت هر سخن را در جاى خود و بر طبق ضرورت ویژهى خود بر زبان مىآورد؛ و این براى ما تعیینکننده است. پیام امام پیام بسیار باعظمت و بااهمّیّتى است و این پیام در تاریخ ما خواهد ماند و ما اگر امروز آن را خوب نفهمیم، بعد از ما کسانى خواهند بود که آن را خوب بفهمند و ما را لعنت کنند که چرا نفهمیدیم. البتّه امام قریب به یک ساعت در آن پیام سخن ایراد فرمودند امّا من هر چه مطالعه میکنم، دو محور در همهى این بیان عظیم و مهم مشاهده میکنم. این دو محور را من امروز بیان میکنم:
یک محور، محور بعضى از گروهها و جمعیّتها و تشکّلها در جامعهى ما است، با این خصوصیّت که ادّعا دارند امّا التزام ندارند. خواهش میکنم برادران و خواهران من در سراسر ایران به این بیان دقیق بشوید؛ مخصوصاً برادران و خواهران جوان و متعهّد که از روى اخلاص راهى را میپیمایند و حرکت و عملى را انجام میدهند، به این آیه توجّه کنند که: فَبَشِّر عِبادِ، الَّذینَ یَستَمِعونَ القَولَ فَیَتَّبِعونَ اَحسَنَه؛(۱۲) هر سخن قابل پذیرشى را بشنوید و بپذیرید. گروههایى و اشخاصى و افرادى و جمعیّتهایى در جامعهى ما هستند __ که من به سازمان خاصّى و گروه خاصّى اشاره نمیکنم؛ البتّه اِبائى هم ندارم، امّا مقصود من کلّىتر است __ که ادّعا میکنند امّا بر طبق ادّعا التزام و تعهّد ندارند. گروههاى چپ، آن گروههایى که علیه این ملّت شمشیر کشیدند و چه در کردستان و چه در بقیّهى نقاط آشوبخیز با جمهورى اسلامى جنگیدند، از این قبیلند. ادّعا میکنند که فدایىِ خلقند، ادّعا میکنند که طرفدار کارگران هستند، امّا همین فدائیان خلق و همین طرفداران کارگر و رنجبر و دیگر نامها و تعبیرات، فکر نمیکنند که امروز این جمهورى اسلامى سینهبهسینهى بزرگترین قدرت ضدّ رنجبران و ضدّ کارگران [یعنى] در مقابل آمریکا ایستاده است؛ فکر نمیکنند که باید از همهى نیروها استفاده کرد تا جمهورى اسلامى بتواند راهش را ادامه بدهد؛ نه فقط کمک نمیکنند، بلکه ضربت هم میزنند؛ ماجراى ترکمنصحرا را و ماجراى کردستان را و ماجراى دانشگاه تهران را و بسیار ماجراهاى دیگر را درست میکنند. این فقط یک مثال بود که من زدم، براى گروههایى که ادّعاى طرفدارى از خلق و از تودهى مردم میکنند امّا تعهّد و التزام و عملى که لازمهى این ادّعا است، در آنها وجود ندارد. یا ادّعاى اسلامیّت میکنند، ادّعاى طرفدارى از نظام جمهورى اسلامى میکنند، امّا بر طبق این ادّعا عمل نمیکنند؛ مثل بعضى از گروههاى مسلمان.
آن کسى امروز در ایران میتواند ادّعا کند طرفدار اسلام و قرآن و نهجالبلاغه و جامعهى ایدئال توحیدى است که جامعه و رژیم اسلامگراى کنونى را ــ این حدّاقل چیزى است که میشود بگوییم امروز جمهورى اسلامى در ایران یک رژیمى است که به اسلام تمایل دارد، به طرف اسلام حرکت میکند، بسیارى از احکام اسلام و ارزشهاى اسلام را دارد در جامعه محقّق میکند ــ تضعیف نکند؛ اگر تضعیف کرد، مسلمان نیست؛ دروغ میگوید، منافق است. در کردستان چه کسى با رژیم جمهورى اسلامى میجنگید؟ همهى شما امروز میدانید و بارها شنیدهاید و همین حالا برادرمان(۱۳) شرح و گزارهاى از جنایتها و فاجعهآفرینىهاى آن سردمداران فساد در کردستان به شما گفت. خب، پیدا است که اینها مزدور عراقند، مزدور آمریکایند، مزدور بیگانهاند، علیه جمهورى اسلامىاند؛ در اینکه حرفى نیست. کردستان یک چنین مبارزه و جنگى را در خود داشت؛ از یک طرف جمهورى اسلامى، از یک طرف افراد ضدّ اسلام و ضدّ جمهورى اسلامى و مزدور. آن گروهى که ادّعاى مسلمانى میکند، حق ندارد از چهرهها و افراد و گروههایى که در آنجا دارند با جمهورى اسلامى میجنگند، حمایت کند؛ اگر حمایت کرد، ما حق داریم در مسلمانى او شک کنیم. آن کسى که دنبالهرو امام است، آن کسى که اسلام را قبول دارد، حق ندارد از شیخ گمراهِ فتنهانگیزِ فسادپرور کردستان(۱۴) به عنوان یک شخصیّت مذهبى یا ملّى یاد کند و پیام او را بگیرد و با او سرِ دوستى و سازش داشته باشد. دل آن کسى که به حال جمهورى اسلامى میسوزد و میخواهد جامعهى انقلابى ایران از آمریکا شکست نخورد، حق ندارد در روزنامهى ارگان خود(۱۵) بدروغ ادّعا بکند و بنویسد که دولت جمهورى اسلامى مردم کردستان را محاصرهى اقتصادى کرده است! ما از آنها میپرسیم: آقایان! شما که ادّعاى اسلامیّت میکنید، چرا در روزنامهتان دروغ مینویسید؟ چرا میگویید جمهورى اسلامى مردم کرد را محاصرهى اقتصادى کرده؟ مردم کُرد را کوموله محاصرهى اقتصادى کرده؛ [حزب] دموکرات و شیخ عزّالدّین و قاسملو(۱۶) محاصرهى اقتصادى کرده بودند. ارتش رفت با یک شهر ویران مواجه شد. دولت جمهورى اسلامى، از شخص رئیسجمهور گرفته تا مسئولین دیگر، چند روز و چند هفتهى پُرشتاب از همهى امکاناتشان استفاده کردند که براى کردستان و براى سنندج مظلوم و محروم آذوقه و خوراک ببرند. اى مردم! شما که در تهران هستید، شما ندیدید بارهاى آذوقه را و بارهاى وسایل را که چگونه سوار کامیونها شد و رفت در فرودگاه و وارد سنندج شد؟
یک گروهى ادّعاى مسلمانى میکند، ادّعاى جهاد میکند، ادّعاى پیروى و دنبالهروى از خطّى میکند که به جامعهى توحیدى میرسد؛ امّا در عمل، هم دروغ میگوید، هم بُهتان میزند ــ آن هم نه فقط به این شخص و آن شخص، بُهتان به جمهورى اسلامى میزند ــ هم از دشمنان اسلام و قرآن حمایت میکند، آخر هم فریاد میزند که ما دشمن آمریکاییم! دشمنى آمریکا یعنى چه؟ مگر نوکرهاى آمریکا در این جامعه چه میکنند؟ مگر ساواکىها بیشتر از این در این جامعه فساد میکنند که شما دارید میکنید؟ چرا حاضر نیستید حقایق را بفهمید؟ افرادى که وابستهى به رژیم گذشته هستند، در این جامعه همین کارها را میکنند؛ آنها هم دروغ میبندند، آنها هم شایعهپراکنى میکنند، آنها هم بُهتان میزنند، آنها هم زمینهى جنگ و فساد و درگیرى را فراهم مىآورند؛ شما هم همین کار را دارید میکنید. ما متأسّفیم که شما سخنتان با عملتان یکى نیست. اینها هم یک گروه. گروهها از این قبیلند. آن کسى که داعیهى اسلام دارد و داعیهى انقلابیگرى دارد امّا التزام ندارد. شما در طول این مدّت، کدام نفر از نیروهاى خودتان را __ که بدون مجوّز قانونى، نیروى مسلّح نگه میدارید __ فرستادید لب مرز بجنگند؟ اینجا نگه داشتید که با مردم بجنگند؟ کى فرستادید در کردستان از جمهورى اسلامى دفاع کنند؟ شما که دیدید چریکهاى فدائى خلق دارند ضربه میزنند، چرا از آنها اظهار نفرت نکردید؟ در انتخابات گفتند شما به نمایندهى آنها رأى دادید؛ چرا این را تکذیب نکردید؟
دائماً شایعهپراکنى، دائماً دروغگویى، دائماً پریدن به این شخصیّت و آن شخصیّت اسلامى و البتّه بیشتر روحانى. اگر شخصیّت روحانى گیرشان بیاید که بشود به او ضربه زد، او را جلوتر و مقدّمتر میدانند و ضربه را به او میزنند. این هم خودش یک جرم دیگرى است، و این محور دوّم از بیانات امام است.
آقایان و خانمها، برادران و خواهران در سراسر ایران! آن کسانى که از سابقهى سخنرانىهاى من در طول ده پانزده سال اطّلاع دارند، میدانند؛ بنده هرگز کسى نبودم که چشمم را روى هم بگذارم، یکسره از روحانیّت، یعنى از هر کسى که عمامه سرش است، دفاع کنم؛ این کار را نمیکردم، الان هم نمیکنم؛ امّا یک حقیقتى را میخواهم به شما بگویم؛ آن حقیقتى که در بیان امام امّت به روشنى و وضوح آشکار است و امام امّت این مطلب را چه در این پیام و چه در پیامهاى قبل بارها تکرار کردند(۱۷) و گفتند یک توطئهاى وجود دارد تا روحانیّت از بین برود؛ نه روحانیّت ظاهرىِ ساختگى و وابسته؛ نه، اصل توطئه، [علیه] روحانیّت متعهّد و مبارز است. اگر میخواهند روحانیّت را از بین ببرند، میخواهند روحانیّت مبارز را از بین ببرند. البتّه روحانیّت در این جامعه از بین رفتنى نیست؛ تا اسلام در این جامعه هست، روحانیّت هم هست؛ تا قرآن مورد احترام مردم است، مفسّر قرآن و شارح قرآن هم که روحانیّت است، هست ــ این بروبرگرد ندارد ــ امّا کوششهایى وجود دارد تا روحانیّون را از میدان بیرون کنند.
امروز افراد زیادى، بعضى روحانى و بسیارى غیر روحانى به من مراجعه میکنند و میگویند یک مشت افراد مشخّص، حسابشده در خیابان مىایستند، منتظرند یک عمامه به سر پیدا بشود، میروند نزدیک، بنا میکنند با زبان به او اهانت کردن؛ حتّى گاهى با دست، او را هل میدهند داخل جوى، اذیّتش میکنند. چرا [اذیّت] میکنند؟ روحانیّت که با فحش دادن به یک روحانى و دو روحانى از بین نخواهد رفت. میخواهند روحانى را تضعیف روحیه کنند، از میدان مبارزه خارج کنند. و روحانیّت اگر از میدان مبارزه خارج شد، مقدّمات مرگش فراهم است.
میخواهند روحانیّت را از میدان خارج کنند. از روز اوّل شروع کردند گفتند که روحانیّون انحصارطلبند، و مقامات قدرتى را روحانیان گرفتند. بارها و بارها کسانى، افراد بااخلاصى، افراد مطّلعى آمدند گفتند اى ملّت! بیایید بشمرید، ببینید نسبت مثلاً پزشکان در کادرهاى دولتى بیشتر است یا نسبت روحانیّون؟ مىبینید پزشکان. نسبت مهندسین در کادرهاى دولتى بیشتر است یا نسبت روحانیّون؟ مىبینید مهندسین. خب، مهندس، متخصّص است، عالِم است؛ پزشک، متخصّص است، عالِم است؛ روحانى هم متخصّص است و عالِم است؛ امّا روحانیّون در کادرهاى دولتى، در کادرهاى ادارى، بمراتب کمتر از قشرهاى دیگرند. یعنى چه انحصارطلبى؟ چون تاکنون روحانىاى در رأس قدرت و در کادرهاى دولتى وجود نداشته، چهار تا، پنج تا، شش تا روحانى این گوشه و آن گوشه، یا چند نفر در رأس کمیتهها این طرف و آن طرف ایران که پیدا شدند، بهانه دست اینها افتاد که روحانیّون انحصارطلبند، قدرتطلبند، جنگ قدرت دارند. خواستند به این وسیله، روحانیّت را از میدان مبارزهى سازنده و دفعکننده خارج کنند.
و من بهعنوان یک روحانى اعلام میکنم: اى ملّت ایران، اى طرفداران واقعى روحانیّت، اى تودهى مردمى که روحانیّت در آغوش شما به وجود آمد و رشد کرد و به شما متّکى بود، و اى دشمنان روحانیّت! چه دشمنانى که وابسته به افکار مارکسیستى هستید، چه دشمنانى که وابسته به افکار التقاطى هستید، چه دشمنانى که وابسته به رژیم ارتجاعى پهلوى هستید که بیشترین ضربه را از روحانیّت خورده، و چه کسانى که چون با دین میانهاى ندارید، از روحانیّت هم بدتان مىآید؛ اى دوستان و اى دشمنان! بدانید روحانیّت با این حرفها سنگر را خالى نخواهد کرد. ما مقام نمیخواهیم، ما جاه و جلال نمیخواهیم؛ جاه و جلال ما توجّه مردم و محبّت مردم و اعتماد مردم است. ما پست و مقام نمیخواهیم. روحانیّت به اتّکاء و اعتماد مردم زنده است و وظیفهاش را انجام میدهد؛ و این بالاترین نعمت و موهبت الهى در حقّ ما است. ما [مسئولیّت] نمیخواهیم، امّا آن وقتى که وظیفه ایجاب کند که برویم یک مسئولیّتى را بگیریم و امام امّت به ما محوّل کند، با کمال میل خواهیم رفت؛ از فحش و دشنام و اهانت تصنّعى و تهییج افکار بعضى از سادهدلان هم عقب نمیزنیم.
اى برادران و خواهران عزیز مسلمان، اى برادران و خواهران جوان، اى جوانهایى که این حرفهایى که من گفتم، همیشه در ذهن شما بوده است و خود شما قبل از گفتن من معتقد به این حرفها بودید __ که زیادید در سراسر ایران __ و اى جوانانى که این حقایق را نمیدانستید و نمیگذاشتند شما بفهمید! من پیش خدا حجّت را بر شما تمام کردم؛ من حقیقت را گفتم و روحانیّت، ضرورت و خدمت و دلسوزى و آنچه تاکنون بر دوشش بوده، انجام داده است. دشمنان روحانیّت و دشمنان دین را در این چند کلمه با اتّکاء و اشارهى به بیان و پیام امام بزرگوار براى شما معرّفى کردم. این پیام را بار دیگر و بار دیگر و دهها بار گوش کنید و بخوانید.
اى برادران و اى خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط از خدا بترسید، از هیچ کس دیگر نترسید. اى برادران و خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط با خدا رودربایستى داشته باشید، با هیچ کس دیگر رودربایستى نداشته باشید. اى برادران و خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط به خدا طمع بورزید، از خدا امید بخواهید، به هیچ کس دیگر امید نبندید و طمع نورزید و چیزى نخواهید. اگر ما این روحیه را پیدا بکنیم، به فضل و رحمت پروردگار، خودمان را یک قدم به ظهور ولىّعصر نزدیک خواهیم کرد.
من چند دقیقهاى از وقتى که باید صحبت بکنم، بیشتر صحبت کردم. یک توضیح کوتاه عرض بکنم: بعضىها ــ شاید سه چهار نفر ــ به من نامه نوشتند و گفتند خطبه باز هم طولانى است. من براى توضیح بگویم: خطبه دیگر از این کوتاهتر نمیشود، زیرا آخر خطبه معیّن است. من باید احتیاطاً خطبه را آن قدر ادامه بدهم که یقین کنم ظهر و وقت اذان شده. الان تقریباً حدود سه چهار دقیقه یا دو سه دقیقه به اذان هنوز باقى است؛ اگر من ده دقیقه قبل از این هم خطبه را تمام میکردم، یقیناً شما نمیتوانستید نماز بخوانید، محلّ اشکال هم بود؛ چون آخرِ خطبه حدّاقل باید اوّل اذان باشد، یا بعد از اوّل اذان. بنابراین اگر مىبینید که من خطبه را یک ربع و بیست دقیقه نمیکنم و گاهى بیشتر است، چون اوّل خطبه را ما زودتر شروع میکنیم؛ شما هم که اینجا به طور طبیعى قبل از خطبه نشستهاید. آخر خطبه، معیّن و محدود و فیکس است؛ یعنى اوّلِ اذان انشاءالله خطبه تمام است.
خطبهی عربی
حالا چند جمله هم پیام جمعه را که در حقیقت پیام همهى شما است، براى برادران عرب در خوزستان و در سایر مناطق مسلماننشین بیان کنم.
السّلام على الإخوة المسلمین فی جمیع أنحاء الشّرق الأوسط وأفریقیا المسلمة، والسّلام على الإخوة والأخوات العرب فی خوزستان. إنّ الأحداث تتعاقب الواحد تلو الآخر لتثبت صحّة نظرتنا إلى التّیّارات الحالیّة فی العالم الإسلامیّ ومؤامرات العدوّ ونظرتنا إلى المستقبل أیضاً. لقد کنّا دائماً نقول:
أوّلاً: إنّ العدوّ یعمل على استخدام کلّ الإمکانیّات من أجل إطفاء نور الثّورة الإسلامیّة.
ثانیاً: إنّ هذه المؤامرة تحاک باتّفاق مشبوه معقّد بین کُتلَتَی الشّرق والغرب وبانضمام التّیّارات الرّجعیّة المأجورة المعادیة للشّعب إلى هذه المؤامرة.
ثالثاً: رغم تشعّب هذه المؤامرة واتّساعها فإنّ قدرة الله ولطفه الّذین تجلّیا بانسجام قوانین التّاریخ مع الحقّ وفی یقظة الشّعوب المسلمة، لن یدعا الثّورة الإسلامیّة العالمیّة ومولدها وموطنها إیران، ینهزمان.
والآن أیّها الإخوة والأخوات المسلمون نرى الأحداث الجاریة الیومیّة تأتی مصداقاً لکلّ ما قلناه.
أوّلاً: إنّ أمریکا بعد هزیمتها وافتضاح أمرها فی هجومها العسکریّ أصبحت کلّ یوم تزید الحصار الاقتصادیّ تضییقاً وتشدیداً. بالإضافه إلى ألوان تآمرها فی الدّاخل کتشکیل مجموعات عمیلة فی الجیش، وإثارة الفئات السّیاسیّة الصّغیرة الّتی تخفی نفسها خلف قناع المارکسیّة، بصرف النّظر عن وسائلها الدّعائیّة الّتی تسخّرها لبَثّ الشّائعات الواهیة زوراً وبهتاناً لکی تحطّم حسب زعمها معنویّات الشّعب.
ثانیاً: مرتزقة أمریکا، أی صدّام والسّادات وبیغین وقابوس، یسعون بصفتهم سماسرة الخیانة إلى اجتذاب حکّام المنطقة إلیهم بالتّهدید والوعید والتّرغیب والوعود. وفی سبیل ذلک یبذلون ما فی وسعهم من دعایات خادعة وأسالیب وضیعة ووعود کسراب بقیعة، بلا کلل ولا ملل.
ثالثاً: صدّام یسمح للهاربین من العدالة الإسلامیّة مرتزقة محمد رضا الخائن بإقامة قاعدة عسکریّة ودعائیّة فی العراق. وفی کلّ یوم یغرّر بعدد أکبر من العملاء المدجّجین بالسّلاح یرسلهم إلى الحدود الإیرانیّة لیلاقوا الفناء المحتوم أو یفرّوا.
رابعاً: مقابل ذلک یهبُّ لطفُ الله تعالى لمساعدتنا فتنکشف القوى المعادیة للثّورة فی الدّاخل والعصابات المندسّة فی الجیش أو فی الشّعب، وتسلّم إلى محاکم الثّورة وثأر الشّعب.
خامساً: القوى الواعیة فی جیش العراق لا تستسلم لقادتها الخونة، فإلى جانب العسکریّین الّذین التّجأوا إلى أرض الثّورة الإسلامیّة قام أفراد آخرون بقصف ثکنة عراقیّة.
سادساً: غائلة کردستان الّتی لا یخفى على أحد أنّها کانت من صنع حکّام العراق الخونة وعملاء آخرین لأمریکا سائرة بسرعة حثیثة نحو الحلّ النّهائیّ.
سابعاً: الدّول المحایدة فی العالم الّتی استطاعت أن تقف بعیداً إلى حدّ ما عن نفوذ القوى الکبرى قابلت الحصار الاقتصادیّ باللامبالاة، وهی تُؤمِّن ما نحتاج إلیه. وفی الدّاخل نرى أنّ زراعتنا المیّتة الّتی خلفها عن النّظام البهلویّ الفاسد قد عادت إلیها الحیاة بسرعة وهی تبشّر بالعطاء السّخیّ والاکتفاء الذّاتیّ.
والآن أیّها الإخوة والأخوات، یحسب الشّیطان الکبیر عبثاً وبلاهة أنّه أوقعنا فی حصار، والعکس هو الصّحیح، إذ أنّنا نحن الّذین فرضنا علیه الحصار « وَمَکَروا وَمَکَرَ اللهُ وَاللهُ خَیرُ الماکِرین».(۱۸) إنّنا استطعنا أنْ نثنی حلفاءه الأوربّیّین عن الانسیاق وراء خطّته، واستطعنا بعدالة قضیّتنا أن نثیر ضدّه فی أمریکا المستضعفین الزّنوج والمطالبین بالحرّیّة. واستعطنا أنْ نزید قواعد عملائه أمثال قابوس وصدّام والسّادات ارتجافاً واهتزازاً. واستطعنا إحیاء الإرادة الإسلامیّة فی شعبنا وهی أکبر خصم للامبریالیّة والمعتدین. وبإیجاز، استطعنا أن ندفع عدوّ الله إلى أفعال فضحته على السّاحة العالمیّة وجعلت غروره ینهار، بینما زادت الثّورة الإسلامیّة قوّة وصموداً، فالمجد والعظمة للإسلام الّذی هدانا إلى هذا وأنار لنا سواء السّبیل.
والسّلام على کلّ الإخوة والأخوات المسلمین فی إیران وفی جمیع أنحاء العالم الّذین حملوا رایة الثّورة الإسلامیّة والّذین ساندونا وساعدونا، ولقد صدق الله العلیّ العظیم حیث بقول:(۱۹)
بِسمِ اللهِ الرَّحمّْنِ الرَّحیمِ، قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ، مَلِکِ النّاسِ، اِلٰهِ النّاسِ، مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، الَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاسِ.(۲۰)
والسّلامعلیکمورحمةالله
(۱ این نماز جمعه در دانشگاه تهران برگزار شد.
خطبهی اوّل
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمدلله معزّ الاولیاء و مذلّ الاعداء. الحمد لله قاصم الجبّارین و مبیر الظّالمین و مدرک الهاربین و اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله و خیرته و ولیّه صلوات الله علیه و على امیرالمؤمنین و على الحسن و الحسین و علىّبنالحسین و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبنعلىّ و الخلف الحجّة القائم المؤمّل و العدل المنتظر. اللهمّ حفّه بملائکتک، اللهمّ ایّده بنصرک، اللهمّ انصره نصراً عزیزاً و افتح له فتحاً یسیراً و اجعلنا من اعوانه و انصاره فى ظهوره و غیبته و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین و صلّ على جمیع الانبیاء و المرسلین و على جمیع الشّهداء و الصّالحین. قال الله الحکیم فى کتابه: وَلَقَد سَبَقَت کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا المُرسَلینَ، اِنَّهُم لَهُمُ المَنصورونَ، وَ اِنَّ جُندَنا لَهُمُ الغٰلِبونَ.(۲)
[دریافت صوت]
امروز روز امام زمان و مهدى موعودِ محبوب این امّت است. اوّلاً روز جمعه است، ثانیاً شب ولادت باسعادت این منجى بشریّت است و ما مردمى که در راه نزدیک شدن آرمان امام زمان، سالیانى به انتظار و اشتیاق، و روزگارى به مبارزه و مقاومت گذرانیدهایم، بجا است که از این موقعیّت براى آشنا شدن با اهداف امام زمان اندکى استفاده کنیم. جامعهى مهدوى یعنى آن دنیایى که امام زمان مىآید تا آن دنیا را بسازد، همان جامعهاى است که همهى پیامبران براى تأمین آن در عالم ظهور کردند. یعنى همهى پیغمبران مقدّمه بودند تا آن جامعهى ایدئال انسانى که بالاخره به وسیلهى ولىّعصر و مهدى موعود در این عالم پدید خواهد آمد و پایهگذارى خواهد شد، به وجود بیاید؛ مانند یک بناى مرتفعى که کسى مىآید زمین آن را تسطیح میکند و خار و خاشاک را از آن میکَند، کس دیگرى پس از او مىآید و زمین را براى پایهریزى میکَند و گود میکند، و کس دیگرى پس از او مىآید تا پایهها را شالودهریزى کند و بلند کند، و کس دیگرى پس از او مىآید تا دیوارها را بچیند، و یکى پس از دیگرى مأموران و مسئولان مىآیند تا این کاخ مرتفع و این بنیان رفیع بتدریج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود. انبیاى الهى از آغاز تاریخ بشریّت، یکى پس از دیگرى آمدند تا جامعه را و بشریّت را قدمبهقدم به آن جامعهى آرمانى و آن هدف نهایى نزدیک کنند. انبیا همه موفّق شدند؛ حتّى یک نفر از رسولان الهى هم در این راه و در این مسیر ناکام نماند. بارى بود که بر دوش این مأموران عالىمقام نهاده شده بود، هر کدام آن بار را قدمى به مقصد و سرمنزل نزدیک کردند؛ کوشش کردند و هر چه توان داشتند، به کار بردند؛ آن وقتى [هم] که عمر آنان سر آمد، این بار را دیگرى از دست آنان گرفت و همچنان قدمى و مسافتى آن بار را به مقصد نزدیکتر کرد. ولىّعصر (صلوات الله علیه) میراثبرِ همهى پیامبران الهى است که مىآید و گام آخر را در ایجاد آن جامعهى الهى برمیدارد.
مقدارى در بارهى اوصاف آن جامعه من حرف بزنم. البتّه اگر شما در کتب اسلامى و در متون اصلى اسلامى دقّت کنید، همهى خصوصیّات آن جامعه به دست مىآید. در همین دعاى ندبهاى که در روزهاى جمعه انشاءالله موفّق باشید و بخوانید و میخوانید، خصوصیّات آن جامعه ذکر شده است؛ مثلاً آنجایى که میگوید: اَینَ مُعِزُّ الاَولِیاءِ وَ مُذِلُّ الاَعداء؛ آن جامعه، جامعهاى است که اولیاى خدا در آن عزیزند و دشمنان خدا در آن ذلیل و خوارند. یعنى ارزشها و معیارها در آن جامعه چنین است. اَینَ المُعَدُّ لِاِقامَةِ الحُدود؛(۳) آن جامعه، جامعهاى است که حدود الهى در آن اقامه میشود. یعنى همهى حد و مرزهایى که خدا معیّن کرده است و اسلام معیّن کرده است، در جامعهى زمان امام زمان مراعات میشود. امام زمان وقتى که ظهور میکند، جامعهاى میسازد که به طور خلاصه داراى این چند خصوصیّت است که من آن را میگویم. و شما برادران و خواهران عزیز دقّت کنید وقتى آیات و ادعیهاى که وارد شده است، میخوانید، ذهن خود را در این مورد بازتر و بازتر کنید. فقط خواندن دعاى ندبه کافى نیست؛ درس گرفتن و فهمیدن آن [هم] لازم است.
امام زمان (صلوات الله و سلامه علیه) جامعه را بر این چند پایه بنا میکند: اوّلاً نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشههاى ظلم و طغیان. یعنى در جامعهاى که در زمان ولىّعصر (صلوات الله علیه) ساخته میشود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه اینکه فقط در ایران نباشد یا در جوامع مسلماننشین نباشد، در همهى دنیا نباشد؛ نه ظلم اقتصادى و نه ظلم سیاسى و نه ظلم فرهنگى و نه هیچ گونه ستمى دیگر در آن جامعه وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتى و تبعیض و نابرابرى و زورگویى و گردنکلفتى و قلدرى از عالم ریشهکن بشود. این، خصوصیّت اوّل.
دوّمین خصوصیّت جامعهى ایدئالى که امام زمان (صلوات الله علیه) میسازد، بالا رفتن سطح اندیشهى انسان است؛(۴) هم اندیشهى علمى انسان، هم اندیشهى اسلامى انسان. یعنى در دوران ولىّعصر شما باید نشانى از جهل و بىسوادى و فقر فکرى و فرهنگى در عالم پیدا نکنید؛ آنجا مردم میتوانند دین را بدرستى بشناسند و همچنان که همه میدانید، این یکى از هدفهاى بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) آن را در خطبهى نهجالبلاغهى شریف بیان کرده است: وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول.(۵) در روایات ما وارد شده است که وقتى ولىّعصر ظهور میکند، زنى در خانه مىنشیند و قرآن را باز میکند و از متن قرآن حقایق دین را استخراج میکند و میفهمد.(۶) یعنى چه؟ یعنى آن قدر سطح فرهنگ اسلامى و دینى بالا میرود که همهى افراد انسان و همهى افراد جامعه و زنانى که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمیکنند و در خانه مىنشینند، آنها هم میتوانند فقیه باشند، دینشناس باشند؛ میتوانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند. و شما ببینید که در جامعهاى که همه، مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهى را دارند، این جامعه چقدر نورانى است و هیچ نقطهاى از ظلمت در این جامعه دیگر نیست؛ این همه اختلاف نظر و اختلاف رویّه، دیگر در آن جامعه معنایى ندارد.
خصوصیّت سوّمى که جامعهى امام زمان و جامعهى مهدوى دارا است، این است که در آن روز همهى نیروهاى طبیعت و همهى نیروهاى انسان استخراج میشود؛ چیزى در بطن زمین نمیماند که بشر از آن استفاده نکند.(۷) این همه نیروهاى معطّل طبیعى، این همه زمینهایى که میتواند انسان را تغذیه کند، این همه قواى کشفنشده و نیروهایى که در بطن طبیعت بود ــ مثلاً نیروى اتم، نیروى برق و الکتریسیته ــ و قرنها بر عمر جهان میگذشت، امّا بشر آنها را نمىشناخت و بعد بتدریج استخراج شد، و همهى نیروهاى بىشمارى که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان استخراج میشود.
خصوصیّت دیگر این است که محور در دوران امام زمان، محور فضیلت و اخلاق است. هر کس داراى فضیلت اخلاقى بیشتر است، او مقدّمتر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید ــ که البتّه محقّقین و متتبّعین مراجعه کردهاند ــ خصوصیّات بیشترى را هم پیدا میکنید. حالا همین چهار خصوصیّت [کافى است]: جامعهاى که در آن، نشانى از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست. جامعهاى که در آن، اندیشهى دینى و اندیشهى علمى انسانها در سطح بالا است. جامعهاى که در آن، همهى برکات و همهى نِعَم و همهى نیکىها و زیبایىهاى عالم بُروز میکند و در اختیار انسان قرار میگیرد. و بالاخره جامعهاى که در آن، تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادرى و مهربانى و یکرنگى، اصل و محور است. یک چنین جامعهاى را شما در نظر بگیرید؛ این همان جامعهاى است که مهدى موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخىِ دیرین ما که هماکنون در زیر همین آسمان و بر روى همین زمین زندگى میکند و در میان انسانها است، به وجود خواهد آورد و تأمین خواهد کرد. این، اعتقاد به امام زمان [است].
ما ملّت ایران حالا یک انقلابى انجام دادیم؛ انقلاب ما در راه آن هدفى که امام زمان براى تأمین آن هدف مبعوث میشود و ظاهر میشود، یک مقدّمهى لازم و یک گام بزرگ است. ما اگر این گام بزرگ را برنمیداشتیم، یقیناً ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه و عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) به عقب مىافتاد. شما مردم ایران و شما مادران شهیدداده و پدران داغدار و افرادى که در طول این مبارزه زحمت کشیدید، و شما اى امام بزرگوار امّت، بدانید ــ که بهتر از همهى ما میدانید ــ شما موجب پیشرفت حرکت انسانیّت به سوى سرمنزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه) شدید. شما یک قدم این بار را به منزل نزدیکتر کردید و با این انقلاب، مانع را که همان دستگاه و نظام پلید ظلم در این گوشهى دنیا بود و سرطان بسیار خطرناک و موذى و آزاردهندهاى بود، کندید و قلع و قمع کردید.
خب، حالا بعد از این چه کنیم؟ بعد از این، تکلیف ما روشن است. اوّلاً ما باید بدانیم که ظهور ولىّعصر (صلوات الله علیه) همان طور که با این انقلاب ما یک قدم نزدیک شد، با همین انقلاب ما باز هم میتواند نزدیکتر بشود؛ یعنى همین مردمى که انقلاب کردند و خود را یک قدم به امام زمانشان نزدیک کردند، میتوانند باز هم یک قدم و یک قدم دیگر و یک قدم دیگر خودشان را به امام زمان نزدیکتر کنند. چطور؟ اوّلاً هر چه شما بتوانید دایرهى همین مقدار از اسلامى که من و شما در ایران داریم ــ مبالغه نمیکنیم، اسلام کامل البتّه نیست، امّا بخشى از اسلام را این ملّت توانسته در ایران پیاده کند ــ در آفاق دیگر عالم، در کشورهاى دیگر، در نقاط تاریک و مظلَم دیگر گسترش و اشاعه بدهید، همان مقدار به ظهور ولىّ امر و حجّت عصر کمک کردهاید و نزدیک شدهاید. ثانیاً نزدیک شدن به امام زمان، نه نزدیک شدن در مکان است و نه نزدیک شدن به زمان. شما که میخواهید به ظهور امام زمان نزدیک بشوید، ظهور امام زمان یک تاریخ معیّنى ندارد که مثلاً صد سال دیگر یا پنجاه سال دیگر [باشد] تا ما بگوییم که ما از این پنجاه سال، یک سال و دو سال و سه سالش را گذراندیم، ۴۶ یا ۴۷ سال دیگر باقى مانده؛ از لحاظ مکان هم [این طور] نیست که ما بگوییم ما از اینجا حرکت میکنیم به طرف مثلاً شرق یا غرب عالم، یا شمال یا جنوب عالم، تا ببینیم که ولىّعصر کجا است و به او برسیم؛ نه، نزدیک شدن ما به امام زمان، یک نزدیک شدن معنوى است؛ یعنى شما در هر زمانى، تا پنج سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا صد سال دیگر که بتوانید کیفیّت و کمّیّت جامعهى اسلامى را افزایش بدهید، امام زمان (صلوات الله علیه) ظهور خواهد کرد. اگر بتوانید در درون جامعهى خودتان ــ همان جامعهى انقلابى ــ تقوا و فضیلت و اخلاق و دیندارى و زهد و نزدیکى معنوى به خدا را در خود و دیگران تأمین کنید، پایه و قاعدهى ظهور ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه) را مستحکمتر کردهاید. هر چه بتوانید از لحاظ کمّیّت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزایش بدهید، باز به امام زمان و زمان ظهور ولىّعصر نزدیکتر شدهاید. پس ما میتوانیم قدمبهقدم جامعهى خود و زمان و تاریخ خود را به تاریخ ظهور ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه) نزدیک کنیم. این یک.
نکتهى دوّم این است که ما امروز در انقلاب خودمان حرکتها و روشهایى داریم؛ این روشها باید به کدام سمت حرکت کند؟ این نکته بسیار شایان توجّه است. ما یک محصّلى را در نظر میگیریم که این محصّل مثلاً میخواهد در دانش ریاضى استاد بشود. حالا مقدّمات کار او را چگونه باید فراهم کنیم؟ باید جهت تعلیماتى که به او میدهیم، جهت ریاضى باشد. معنى ندارد که یک نفرى را که میخواهیم ریاضىدان بشود، ما بیاییم مثلاً درس فقه به او یاد بدهیم؛ یا آن کسى که میخواهد فقیه بشود، بیاییم درس طبیعى به او بدهیم؛ باید مقدّمات متناسب با نتیجه و غایت باشد. غایت، جامعهى آرمانىِ مهدوى است با همان خصوصیّاتى که گفتم؛ پس ما هم باید مقدّمات را همان جور فراهم بکنیم. ما باید با ظلم نسازیم و باید علیه ظلم __ هرگونه ظلمى و از هر کسى __ حرکت قاطع بکنیم. ما باید جهت خودمان را جهت اقامهى حدود اسلامى قرار بدهیم و در جامعهى خودمان هیچ مجالى براى گسترش اندیشهى غیر اسلامى و ضدّ اسلامى ندهیم. نمیگویم با زور، نمیگویم با قهر و غلبه __ میدانیم که با اندیشه و فکر، جز از راه اندیشه و فکر نمیشود مبارزه کرد __ بلکه میگویم از راههاى درست و منطقى و معقول، باید اندیشهى اسلامى گسترش پیدا کند. باید تمام قوانین ما و مقرّرات مملکتى و ادارات دولتى و نهادهاى اجرائى و همه و همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا اسلامى بشود و به اسلامى شدن روزبهروز نزدیکتر بشود. این جهتى است که انتظار ولىّعصر به ما و به حرکت ما میدهد. در دعاى ندبه میخوانید که امام زمان با فسوق و عدوان و طغیان و نفاق مقابله میکند و نفاق و طغیان و عصیان و شقاق و دودستگى را ریشهکن و ازاله میکند. ما هم باید در جامعهمان امروز در آن جهت حرکت کنیم و پیش برویم. این است آن چیزى که ما را به امام زمان (صلوات الله علیه) از لحاظ معنوى نزدیک خواهد کرد و جامعهى ما را به جامعهى ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه)، آن جامعهى مهدوى، علوى، توحیدى، نزدیکتر و نزدیکتر خواهد کرد.
اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلالهى پاک پیامبران و اى میراثبر همهى انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است. اى بندهى شایستهى صالح خدا! ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى. عَزیزٌ عَلَینا اَن نَرى الخَلقَ وَ لاتُرى؛(۸) اى امام زمان! براى ما خیلى سخت است که در این جهان، در این طبیعت بىپایان که متعلّق به صالحان است، متعلّق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم امّا تو را نبینیم و از نزدیک فیض حضور تو را زیارت نکنیم.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد تو را سوگند میدهیم دلهاى ما را با یاد امام زمان همواره باطراوت بدار. پروردگارا! چشمهاى ما را به جمال ولىّعصر منوّر بگردان. پروردگارا! این جنودالله، این انسانهایى را که در راه تو مبارزه کردهاند، سربازان و جانبازان امام زمان قرار بده. قال الله الحکیم فى کتابه:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، وَ العادِیٰتِ ضَبحًا، فَالمورِیاتِ قَدحًا، فَالمُغیراتِ صُبحًا، فَاَثَرنَ بِه؛ نَقعًا، فَوَسَطنَ بِه؛ جَمعًا، اِنَّ الاِنسانَ لِرَبِّه؛ لَکَنودٌ، وَ اِنَّه عَلیٰ ذّْلِکَ لَشَهیدٌ، وَ اِنَّه لِحُبِّ الخَیرِ لَشَدیدٌ، اَفَلا یَعلَمُ اِذا بُعثِرَ ما فِی القُبورِ، وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدورِ، اِنَّ رَبَّهُم بِهِم یَومَئِذٍ لَخَبیر.(۹)
و صدق الله العلىّ العظیم
خطبهی دوّم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علىّبنالحسین و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبن علىّ و الحجّةبنالحسن حججک على عبادک و صلّ على ائمّة المسلمین. و اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات. قال الله الحکیم فى کتابه: وَ اِذا قییلَ لَهُم تَعالَوا یَستَغفِر لَکُم رَسولُ اللهِ لَوَّوا رُءوسَهُم وَ رَاَیتَهُم یَصُدّونَ وَهُم مُستَکبِرونَ.(۱۰)
در جریانهایى که در این هفته براى ملّت ما مطرح شد، هر چه فکر کردم، جریانى مهمتر و تعیینکنندهتر از پیام بسیار مهمّ امام نیافتم.(۱۱) امام این امّت با آشنایىهایى که دیگر امروز همهى این ملّت با خصوصیّاتش دارند و با آن عمق و خویشتندارىاى که دوستان و نزدیکان و معاشران سالیانىاش از آن بزرگوار سراغ دارند که مانند دریاى متلاطمى بسیار چیزها در سینهى خود دارد و بُروز نمیدهد، در این هفته در ضمن سخنانى که با جمعى از این امّت در میان گذارد، ناگهان متلاطم شد و مسائلى را با ما ملّت در میان گذاشت که این مسائل به نظر ما از مهمترین مسائل این زمان است و من اعتقاد دارم در حالى که آنچه امام به آن اشاره کردند، چیز تازهاى و جریان تازهاى در جامعهى ما نبود و سوابقى لااقل از چندى قبل داشت، [امّا] مسلّماً این تلاطم و این جوش و خروش علّتى و حکمتى دارد که باید به آن رسید. ما امام را در طول این سالیان در سخنانش و در رهنمودهایش آزمودهایم. امام این امّت هر سخن را در جاى خود و بر طبق ضرورت ویژهى خود بر زبان مىآورد؛ و این براى ما تعیینکننده است. پیام امام پیام بسیار باعظمت و بااهمّیّتى است و این پیام در تاریخ ما خواهد ماند و ما اگر امروز آن را خوب نفهمیم، بعد از ما کسانى خواهند بود که آن را خوب بفهمند و ما را لعنت کنند که چرا نفهمیدیم. البتّه امام قریب به یک ساعت در آن پیام سخن ایراد فرمودند امّا من هر چه مطالعه میکنم، دو محور در همهى این بیان عظیم و مهم مشاهده میکنم. این دو محور را من امروز بیان میکنم:
یک محور، محور بعضى از گروهها و جمعیّتها و تشکّلها در جامعهى ما است، با این خصوصیّت که ادّعا دارند امّا التزام ندارند. خواهش میکنم برادران و خواهران من در سراسر ایران به این بیان دقیق بشوید؛ مخصوصاً برادران و خواهران جوان و متعهّد که از روى اخلاص راهى را میپیمایند و حرکت و عملى را انجام میدهند، به این آیه توجّه کنند که: فَبَشِّر عِبادِ، الَّذینَ یَستَمِعونَ القَولَ فَیَتَّبِعونَ اَحسَنَه؛(۱۲) هر سخن قابل پذیرشى را بشنوید و بپذیرید. گروههایى و اشخاصى و افرادى و جمعیّتهایى در جامعهى ما هستند __ که من به سازمان خاصّى و گروه خاصّى اشاره نمیکنم؛ البتّه اِبائى هم ندارم، امّا مقصود من کلّىتر است __ که ادّعا میکنند امّا بر طبق ادّعا التزام و تعهّد ندارند. گروههاى چپ، آن گروههایى که علیه این ملّت شمشیر کشیدند و چه در کردستان و چه در بقیّهى نقاط آشوبخیز با جمهورى اسلامى جنگیدند، از این قبیلند. ادّعا میکنند که فدایىِ خلقند، ادّعا میکنند که طرفدار کارگران هستند، امّا همین فدائیان خلق و همین طرفداران کارگر و رنجبر و دیگر نامها و تعبیرات، فکر نمیکنند که امروز این جمهورى اسلامى سینهبهسینهى بزرگترین قدرت ضدّ رنجبران و ضدّ کارگران [یعنى] در مقابل آمریکا ایستاده است؛ فکر نمیکنند که باید از همهى نیروها استفاده کرد تا جمهورى اسلامى بتواند راهش را ادامه بدهد؛ نه فقط کمک نمیکنند، بلکه ضربت هم میزنند؛ ماجراى ترکمنصحرا را و ماجراى کردستان را و ماجراى دانشگاه تهران را و بسیار ماجراهاى دیگر را درست میکنند. این فقط یک مثال بود که من زدم، براى گروههایى که ادّعاى طرفدارى از خلق و از تودهى مردم میکنند امّا تعهّد و التزام و عملى که لازمهى این ادّعا است، در آنها وجود ندارد. یا ادّعاى اسلامیّت میکنند، ادّعاى طرفدارى از نظام جمهورى اسلامى میکنند، امّا بر طبق این ادّعا عمل نمیکنند؛ مثل بعضى از گروههاى مسلمان.
آن کسى امروز در ایران میتواند ادّعا کند طرفدار اسلام و قرآن و نهجالبلاغه و جامعهى ایدئال توحیدى است که جامعه و رژیم اسلامگراى کنونى را ــ این حدّاقل چیزى است که میشود بگوییم امروز جمهورى اسلامى در ایران یک رژیمى است که به اسلام تمایل دارد، به طرف اسلام حرکت میکند، بسیارى از احکام اسلام و ارزشهاى اسلام را دارد در جامعه محقّق میکند ــ تضعیف نکند؛ اگر تضعیف کرد، مسلمان نیست؛ دروغ میگوید، منافق است. در کردستان چه کسى با رژیم جمهورى اسلامى میجنگید؟ همهى شما امروز میدانید و بارها شنیدهاید و همین حالا برادرمان(۱۳) شرح و گزارهاى از جنایتها و فاجعهآفرینىهاى آن سردمداران فساد در کردستان به شما گفت. خب، پیدا است که اینها مزدور عراقند، مزدور آمریکایند، مزدور بیگانهاند، علیه جمهورى اسلامىاند؛ در اینکه حرفى نیست. کردستان یک چنین مبارزه و جنگى را در خود داشت؛ از یک طرف جمهورى اسلامى، از یک طرف افراد ضدّ اسلام و ضدّ جمهورى اسلامى و مزدور. آن گروهى که ادّعاى مسلمانى میکند، حق ندارد از چهرهها و افراد و گروههایى که در آنجا دارند با جمهورى اسلامى میجنگند، حمایت کند؛ اگر حمایت کرد، ما حق داریم در مسلمانى او شک کنیم. آن کسى که دنبالهرو امام است، آن کسى که اسلام را قبول دارد، حق ندارد از شیخ گمراهِ فتنهانگیزِ فسادپرور کردستان(۱۴) به عنوان یک شخصیّت مذهبى یا ملّى یاد کند و پیام او را بگیرد و با او سرِ دوستى و سازش داشته باشد. دل آن کسى که به حال جمهورى اسلامى میسوزد و میخواهد جامعهى انقلابى ایران از آمریکا شکست نخورد، حق ندارد در روزنامهى ارگان خود(۱۵) بدروغ ادّعا بکند و بنویسد که دولت جمهورى اسلامى مردم کردستان را محاصرهى اقتصادى کرده است! ما از آنها میپرسیم: آقایان! شما که ادّعاى اسلامیّت میکنید، چرا در روزنامهتان دروغ مینویسید؟ چرا میگویید جمهورى اسلامى مردم کرد را محاصرهى اقتصادى کرده؟ مردم کُرد را کوموله محاصرهى اقتصادى کرده؛ [حزب] دموکرات و شیخ عزّالدّین و قاسملو(۱۶) محاصرهى اقتصادى کرده بودند. ارتش رفت با یک شهر ویران مواجه شد. دولت جمهورى اسلامى، از شخص رئیسجمهور گرفته تا مسئولین دیگر، چند روز و چند هفتهى پُرشتاب از همهى امکاناتشان استفاده کردند که براى کردستان و براى سنندج مظلوم و محروم آذوقه و خوراک ببرند. اى مردم! شما که در تهران هستید، شما ندیدید بارهاى آذوقه را و بارهاى وسایل را که چگونه سوار کامیونها شد و رفت در فرودگاه و وارد سنندج شد؟
یک گروهى ادّعاى مسلمانى میکند، ادّعاى جهاد میکند، ادّعاى پیروى و دنبالهروى از خطّى میکند که به جامعهى توحیدى میرسد؛ امّا در عمل، هم دروغ میگوید، هم بُهتان میزند ــ آن هم نه فقط به این شخص و آن شخص، بُهتان به جمهورى اسلامى میزند ــ هم از دشمنان اسلام و قرآن حمایت میکند، آخر هم فریاد میزند که ما دشمن آمریکاییم! دشمنى آمریکا یعنى چه؟ مگر نوکرهاى آمریکا در این جامعه چه میکنند؟ مگر ساواکىها بیشتر از این در این جامعه فساد میکنند که شما دارید میکنید؟ چرا حاضر نیستید حقایق را بفهمید؟ افرادى که وابستهى به رژیم گذشته هستند، در این جامعه همین کارها را میکنند؛ آنها هم دروغ میبندند، آنها هم شایعهپراکنى میکنند، آنها هم بُهتان میزنند، آنها هم زمینهى جنگ و فساد و درگیرى را فراهم مىآورند؛ شما هم همین کار را دارید میکنید. ما متأسّفیم که شما سخنتان با عملتان یکى نیست. اینها هم یک گروه. گروهها از این قبیلند. آن کسى که داعیهى اسلام دارد و داعیهى انقلابیگرى دارد امّا التزام ندارد. شما در طول این مدّت، کدام نفر از نیروهاى خودتان را __ که بدون مجوّز قانونى، نیروى مسلّح نگه میدارید __ فرستادید لب مرز بجنگند؟ اینجا نگه داشتید که با مردم بجنگند؟ کى فرستادید در کردستان از جمهورى اسلامى دفاع کنند؟ شما که دیدید چریکهاى فدائى خلق دارند ضربه میزنند، چرا از آنها اظهار نفرت نکردید؟ در انتخابات گفتند شما به نمایندهى آنها رأى دادید؛ چرا این را تکذیب نکردید؟
دائماً شایعهپراکنى، دائماً دروغگویى، دائماً پریدن به این شخصیّت و آن شخصیّت اسلامى و البتّه بیشتر روحانى. اگر شخصیّت روحانى گیرشان بیاید که بشود به او ضربه زد، او را جلوتر و مقدّمتر میدانند و ضربه را به او میزنند. این هم خودش یک جرم دیگرى است، و این محور دوّم از بیانات امام است.
آقایان و خانمها، برادران و خواهران در سراسر ایران! آن کسانى که از سابقهى سخنرانىهاى من در طول ده پانزده سال اطّلاع دارند، میدانند؛ بنده هرگز کسى نبودم که چشمم را روى هم بگذارم، یکسره از روحانیّت، یعنى از هر کسى که عمامه سرش است، دفاع کنم؛ این کار را نمیکردم، الان هم نمیکنم؛ امّا یک حقیقتى را میخواهم به شما بگویم؛ آن حقیقتى که در بیان امام امّت به روشنى و وضوح آشکار است و امام امّت این مطلب را چه در این پیام و چه در پیامهاى قبل بارها تکرار کردند(۱۷) و گفتند یک توطئهاى وجود دارد تا روحانیّت از بین برود؛ نه روحانیّت ظاهرىِ ساختگى و وابسته؛ نه، اصل توطئه، [علیه] روحانیّت متعهّد و مبارز است. اگر میخواهند روحانیّت را از بین ببرند، میخواهند روحانیّت مبارز را از بین ببرند. البتّه روحانیّت در این جامعه از بین رفتنى نیست؛ تا اسلام در این جامعه هست، روحانیّت هم هست؛ تا قرآن مورد احترام مردم است، مفسّر قرآن و شارح قرآن هم که روحانیّت است، هست ــ این بروبرگرد ندارد ــ امّا کوششهایى وجود دارد تا روحانیّون را از میدان بیرون کنند.
امروز افراد زیادى، بعضى روحانى و بسیارى غیر روحانى به من مراجعه میکنند و میگویند یک مشت افراد مشخّص، حسابشده در خیابان مىایستند، منتظرند یک عمامه به سر پیدا بشود، میروند نزدیک، بنا میکنند با زبان به او اهانت کردن؛ حتّى گاهى با دست، او را هل میدهند داخل جوى، اذیّتش میکنند. چرا [اذیّت] میکنند؟ روحانیّت که با فحش دادن به یک روحانى و دو روحانى از بین نخواهد رفت. میخواهند روحانى را تضعیف روحیه کنند، از میدان مبارزه خارج کنند. و روحانیّت اگر از میدان مبارزه خارج شد، مقدّمات مرگش فراهم است.
میخواهند روحانیّت را از میدان خارج کنند. از روز اوّل شروع کردند گفتند که روحانیّون انحصارطلبند، و مقامات قدرتى را روحانیان گرفتند. بارها و بارها کسانى، افراد بااخلاصى، افراد مطّلعى آمدند گفتند اى ملّت! بیایید بشمرید، ببینید نسبت مثلاً پزشکان در کادرهاى دولتى بیشتر است یا نسبت روحانیّون؟ مىبینید پزشکان. نسبت مهندسین در کادرهاى دولتى بیشتر است یا نسبت روحانیّون؟ مىبینید مهندسین. خب، مهندس، متخصّص است، عالِم است؛ پزشک، متخصّص است، عالِم است؛ روحانى هم متخصّص است و عالِم است؛ امّا روحانیّون در کادرهاى دولتى، در کادرهاى ادارى، بمراتب کمتر از قشرهاى دیگرند. یعنى چه انحصارطلبى؟ چون تاکنون روحانىاى در رأس قدرت و در کادرهاى دولتى وجود نداشته، چهار تا، پنج تا، شش تا روحانى این گوشه و آن گوشه، یا چند نفر در رأس کمیتهها این طرف و آن طرف ایران که پیدا شدند، بهانه دست اینها افتاد که روحانیّون انحصارطلبند، قدرتطلبند، جنگ قدرت دارند. خواستند به این وسیله، روحانیّت را از میدان مبارزهى سازنده و دفعکننده خارج کنند.
و من بهعنوان یک روحانى اعلام میکنم: اى ملّت ایران، اى طرفداران واقعى روحانیّت، اى تودهى مردمى که روحانیّت در آغوش شما به وجود آمد و رشد کرد و به شما متّکى بود، و اى دشمنان روحانیّت! چه دشمنانى که وابسته به افکار مارکسیستى هستید، چه دشمنانى که وابسته به افکار التقاطى هستید، چه دشمنانى که وابسته به رژیم ارتجاعى پهلوى هستید که بیشترین ضربه را از روحانیّت خورده، و چه کسانى که چون با دین میانهاى ندارید، از روحانیّت هم بدتان مىآید؛ اى دوستان و اى دشمنان! بدانید روحانیّت با این حرفها سنگر را خالى نخواهد کرد. ما مقام نمیخواهیم، ما جاه و جلال نمیخواهیم؛ جاه و جلال ما توجّه مردم و محبّت مردم و اعتماد مردم است. ما پست و مقام نمیخواهیم. روحانیّت به اتّکاء و اعتماد مردم زنده است و وظیفهاش را انجام میدهد؛ و این بالاترین نعمت و موهبت الهى در حقّ ما است. ما [مسئولیّت] نمیخواهیم، امّا آن وقتى که وظیفه ایجاب کند که برویم یک مسئولیّتى را بگیریم و امام امّت به ما محوّل کند، با کمال میل خواهیم رفت؛ از فحش و دشنام و اهانت تصنّعى و تهییج افکار بعضى از سادهدلان هم عقب نمیزنیم.
اى برادران و خواهران عزیز مسلمان، اى برادران و خواهران جوان، اى جوانهایى که این حرفهایى که من گفتم، همیشه در ذهن شما بوده است و خود شما قبل از گفتن من معتقد به این حرفها بودید __ که زیادید در سراسر ایران __ و اى جوانانى که این حقایق را نمیدانستید و نمیگذاشتند شما بفهمید! من پیش خدا حجّت را بر شما تمام کردم؛ من حقیقت را گفتم و روحانیّت، ضرورت و خدمت و دلسوزى و آنچه تاکنون بر دوشش بوده، انجام داده است. دشمنان روحانیّت و دشمنان دین را در این چند کلمه با اتّکاء و اشارهى به بیان و پیام امام بزرگوار براى شما معرّفى کردم. این پیام را بار دیگر و بار دیگر و دهها بار گوش کنید و بخوانید.
اى برادران و اى خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط از خدا بترسید، از هیچ کس دیگر نترسید. اى برادران و خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط با خدا رودربایستى داشته باشید، با هیچ کس دیگر رودربایستى نداشته باشید. اى برادران و خواهران! تقواى خدا پیشه کنید، فقط به خدا طمع بورزید، از خدا امید بخواهید، به هیچ کس دیگر امید نبندید و طمع نورزید و چیزى نخواهید. اگر ما این روحیه را پیدا بکنیم، به فضل و رحمت پروردگار، خودمان را یک قدم به ظهور ولىّعصر نزدیک خواهیم کرد.
من چند دقیقهاى از وقتى که باید صحبت بکنم، بیشتر صحبت کردم. یک توضیح کوتاه عرض بکنم: بعضىها ــ شاید سه چهار نفر ــ به من نامه نوشتند و گفتند خطبه باز هم طولانى است. من براى توضیح بگویم: خطبه دیگر از این کوتاهتر نمیشود، زیرا آخر خطبه معیّن است. من باید احتیاطاً خطبه را آن قدر ادامه بدهم که یقین کنم ظهر و وقت اذان شده. الان تقریباً حدود سه چهار دقیقه یا دو سه دقیقه به اذان هنوز باقى است؛ اگر من ده دقیقه قبل از این هم خطبه را تمام میکردم، یقیناً شما نمیتوانستید نماز بخوانید، محلّ اشکال هم بود؛ چون آخرِ خطبه حدّاقل باید اوّل اذان باشد، یا بعد از اوّل اذان. بنابراین اگر مىبینید که من خطبه را یک ربع و بیست دقیقه نمیکنم و گاهى بیشتر است، چون اوّل خطبه را ما زودتر شروع میکنیم؛ شما هم که اینجا به طور طبیعى قبل از خطبه نشستهاید. آخر خطبه، معیّن و محدود و فیکس است؛ یعنى اوّلِ اذان انشاءالله خطبه تمام است.
خطبهی عربی
حالا چند جمله هم پیام جمعه را که در حقیقت پیام همهى شما است، براى برادران عرب در خوزستان و در سایر مناطق مسلماننشین بیان کنم.
السّلام على الإخوة المسلمین فی جمیع أنحاء الشّرق الأوسط وأفریقیا المسلمة، والسّلام على الإخوة والأخوات العرب فی خوزستان. إنّ الأحداث تتعاقب الواحد تلو الآخر لتثبت صحّة نظرتنا إلى التّیّارات الحالیّة فی العالم الإسلامیّ ومؤامرات العدوّ ونظرتنا إلى المستقبل أیضاً. لقد کنّا دائماً نقول:
أوّلاً: إنّ العدوّ یعمل على استخدام کلّ الإمکانیّات من أجل إطفاء نور الثّورة الإسلامیّة.
ثانیاً: إنّ هذه المؤامرة تحاک باتّفاق مشبوه معقّد بین کُتلَتَی الشّرق والغرب وبانضمام التّیّارات الرّجعیّة المأجورة المعادیة للشّعب إلى هذه المؤامرة.
ثالثاً: رغم تشعّب هذه المؤامرة واتّساعها فإنّ قدرة الله ولطفه الّذین تجلّیا بانسجام قوانین التّاریخ مع الحقّ وفی یقظة الشّعوب المسلمة، لن یدعا الثّورة الإسلامیّة العالمیّة ومولدها وموطنها إیران، ینهزمان.
والآن أیّها الإخوة والأخوات المسلمون نرى الأحداث الجاریة الیومیّة تأتی مصداقاً لکلّ ما قلناه.
أوّلاً: إنّ أمریکا بعد هزیمتها وافتضاح أمرها فی هجومها العسکریّ أصبحت کلّ یوم تزید الحصار الاقتصادیّ تضییقاً وتشدیداً. بالإضافه إلى ألوان تآمرها فی الدّاخل کتشکیل مجموعات عمیلة فی الجیش، وإثارة الفئات السّیاسیّة الصّغیرة الّتی تخفی نفسها خلف قناع المارکسیّة، بصرف النّظر عن وسائلها الدّعائیّة الّتی تسخّرها لبَثّ الشّائعات الواهیة زوراً وبهتاناً لکی تحطّم حسب زعمها معنویّات الشّعب.
ثانیاً: مرتزقة أمریکا، أی صدّام والسّادات وبیغین وقابوس، یسعون بصفتهم سماسرة الخیانة إلى اجتذاب حکّام المنطقة إلیهم بالتّهدید والوعید والتّرغیب والوعود. وفی سبیل ذلک یبذلون ما فی وسعهم من دعایات خادعة وأسالیب وضیعة ووعود کسراب بقیعة، بلا کلل ولا ملل.
ثالثاً: صدّام یسمح للهاربین من العدالة الإسلامیّة مرتزقة محمد رضا الخائن بإقامة قاعدة عسکریّة ودعائیّة فی العراق. وفی کلّ یوم یغرّر بعدد أکبر من العملاء المدجّجین بالسّلاح یرسلهم إلى الحدود الإیرانیّة لیلاقوا الفناء المحتوم أو یفرّوا.
رابعاً: مقابل ذلک یهبُّ لطفُ الله تعالى لمساعدتنا فتنکشف القوى المعادیة للثّورة فی الدّاخل والعصابات المندسّة فی الجیش أو فی الشّعب، وتسلّم إلى محاکم الثّورة وثأر الشّعب.
خامساً: القوى الواعیة فی جیش العراق لا تستسلم لقادتها الخونة، فإلى جانب العسکریّین الّذین التّجأوا إلى أرض الثّورة الإسلامیّة قام أفراد آخرون بقصف ثکنة عراقیّة.
سادساً: غائلة کردستان الّتی لا یخفى على أحد أنّها کانت من صنع حکّام العراق الخونة وعملاء آخرین لأمریکا سائرة بسرعة حثیثة نحو الحلّ النّهائیّ.
سابعاً: الدّول المحایدة فی العالم الّتی استطاعت أن تقف بعیداً إلى حدّ ما عن نفوذ القوى الکبرى قابلت الحصار الاقتصادیّ باللامبالاة، وهی تُؤمِّن ما نحتاج إلیه. وفی الدّاخل نرى أنّ زراعتنا المیّتة الّتی خلفها عن النّظام البهلویّ الفاسد قد عادت إلیها الحیاة بسرعة وهی تبشّر بالعطاء السّخیّ والاکتفاء الذّاتیّ.
والآن أیّها الإخوة والأخوات، یحسب الشّیطان الکبیر عبثاً وبلاهة أنّه أوقعنا فی حصار، والعکس هو الصّحیح، إذ أنّنا نحن الّذین فرضنا علیه الحصار « وَمَکَروا وَمَکَرَ اللهُ وَاللهُ خَیرُ الماکِرین».(۱۸) إنّنا استطعنا أنْ نثنی حلفاءه الأوربّیّین عن الانسیاق وراء خطّته، واستطعنا بعدالة قضیّتنا أن نثیر ضدّه فی أمریکا المستضعفین الزّنوج والمطالبین بالحرّیّة. واستعطنا أنْ نزید قواعد عملائه أمثال قابوس وصدّام والسّادات ارتجافاً واهتزازاً. واستطعنا إحیاء الإرادة الإسلامیّة فی شعبنا وهی أکبر خصم للامبریالیّة والمعتدین. وبإیجاز، استطعنا أن ندفع عدوّ الله إلى أفعال فضحته على السّاحة العالمیّة وجعلت غروره ینهار، بینما زادت الثّورة الإسلامیّة قوّة وصموداً، فالمجد والعظمة للإسلام الّذی هدانا إلى هذا وأنار لنا سواء السّبیل.
والسّلام على کلّ الإخوة والأخوات المسلمین فی إیران وفی جمیع أنحاء العالم الّذین حملوا رایة الثّورة الإسلامیّة والّذین ساندونا وساعدونا، ولقد صدق الله العلیّ العظیم حیث بقول:(۱۹)
بِسمِ اللهِ الرَّحمّْنِ الرَّحیمِ، قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ، مَلِکِ النّاسِ، اِلٰهِ النّاسِ، مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ، الَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ، مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاسِ.(۲۰)
والسّلامعلیکمورحمةالله
(۱ این نماز جمعه در دانشگاه تهران برگزار شد.