• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1401/11/14
علی علیه‌السلام یک روز هم خانه نشین نشد...

۳درس مهم برای زندگی علوی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif «خط حزب‌الله » منتشر میکند: بیانات سال ۱۳۵۹ آیت‌الله خامنه‌ای درباره درس‌های عملی امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای زندگی امروز ما
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌ی اول نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۳۵۹/۳/۹ به مناسبت ایام ۱۳ رجب، سه بخش مهم زندگی امیرمؤمنان علیه‌السلام را تبیین کردند. «خط حزب الله» به مناسبت خجسته سالروز ولادت با سعادت امام علی علیه‌السلام برای اولین بار، گزیده‌ای از این بیانات رهبر انقلاب را منتشر می‌کند.

* راه و رسم امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای ما درس زندگی است
علىّ‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام اسلام مجسّم است و راه و رسم امیرالمؤمنین براى ما درس زندگى است و باید چنین باشد... من براى تعریف از امیر مؤمنان سخنى را انتخاب کرده‌ام که سخن عارف‌ترین و آشناترین مردم به شخصیّت علىّ‌بن‌ابى‌طالب است و آن، سخن امام حسن مجتبى است... در روزى که امیر مؤمنان به شهادت رسید و مردم با امام حسن علیه ‌السّلام براى خلافت بیعت کردند، امام مجتبىٰ در حضور مردم بر منبر برآمد و چند جمله در باب امیرالمؤمنین به اختصار سخن گفت. من این جملات را که بسیار کوتاه و مختصر است، میخوانم.
 
* زندگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام تلاش دائم برای خدا و اسلام بود
سه خصلت را از على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام ذکر میکند: خصلت اوّل، خصلت تلاشگرى على است. علىّ‌بن‌ابى‌طالب ۶۳ سال از خدا عمر گرفت؛ از این ۶۳ سال، تقریباً ۵۳ سال با اعتقاد به اسلام و ایمان اسلامىِ مشخّص و روشن گذشت. قبل از آن هم على هرگز غیر خدا را عبادت نکرده بود، هرگز در مقابل هیچ بتى ــ چه جاندار و چه بى‌جان ــ سر تسلیم فرود نیاورده بود؛ امّا در این ۵۳ سال زندگى، امیرالمؤمنین به پیغمبر و به اسلام و به این مکتب و به مبارزه‌اش ایمان آورده بود. این ۵۳ سال را شما نگاه کنید؛ در این مدّت، شما یک روزِ بیکار در زندگى علىّ‌بن‌ابى‌طالب نمى‌بینید؛ دائماً کار، دائماً تلاش، دائماً عمل، آن هم به طور خالص براى خدا و در راه اسلام.

تا وقتى در مکّه بودند، سرباز فداکار و پاک‌باخته‌ى پیغمبر؛ آن‌ وقتى که همه پیغمبر را رد کردند، او ایمان آورد؛ آن وقتى که همه او را تنها گذاشتند، او محکم دامان پیغمبر را چسبید؛ آن‌ وقتى که دیگران جرئت اظهار همکارى و همراهى با پیامبر را نداشتند، او صریحاً و با صداى بلند نام پیامبر و آوازه‌ى اسلام را به همه‌ جا پراکنده کرد؛ و آن‌ وقتى که دیگران به فکر جان خود بودند، او به فکر جان پیغمبر بود و او بود که در بستر پیغمبر خوابید؛ و او بود که سه سال در شِعب ابى‌طالب بارهاى نان و خرمایى را که از این گوشه و آن گوشه به دست مى‌آمد، بر دوش گرفت و از این پیچ‌و‌خم‌هاى کوه شِعب بالا برد و فریاد و فغان کودکان گرسنه را فرونشاند؛ و او بود که بعد از هجرت پیغمبر، چند روز با همه‌ى خطر و زحمت در مکّه ماند ــ وَ اَنتَ تَقضى دَینى وَ تُنجِزُ عِداتى ــ قرضهاى پیغمبر را اداء کرد، امانتهاى پیغمبر را به صاحبانش رد کرد؛ [بعد] استوار و آزاد، آخرین بقایاى خانواده‌ى پیغمبر را با خود به مدینه آورد و وارد مدینه شد....
 
* حضرت علی علیه‌السلام یک روز هم خانه‌نشین نشد  
بعد از آنکه پیغمبر از دنیا رفت، هر لحظه هر چه را که وظیفه‌ى خود میدانست، با کمال اخلاص انجام داد؛ آن روزى که باید فاطمه‌ى زهرا دختر پیامبر را در معرض [شناخت و] دید مهاجر و انصار بگذارد، گذاشت؛ آن روزى که باید به مسجد نرود، نرفت؛ آن روزى که باید به مسجد برود، رفت؛ آن روزى که خلفاى راشدین مشورت او و نظر او را میخواستند، با اخلاص، با صدق، با صفا، نظر خود را در اختیار آنها گذاشت؛ در جنگ، در صلح، در سیاست، در علم، در دین، همه را راهنمایى کرد؛ آن روزى که باید به انسان‌سازى و فردسازى بپردازد، پرداخت.

اینکه میگویند على خانه‌نشین شد، دروغ است؛ على یک روز هم خانه‌نشین نشد، یک روز هم از فعّالیّت اجتماعى دست نکشید؛ على یک روز هم با جامعه‌اش، با انقلابش، با امّتش ــ که امّت او بود، چون امّت پیغمبر بود ــ قهر نکرد. از کار کناره گرفتن، زود‌رنج بودن، دل‌نازک بودن، از حوادث و رویدادهاى کوچک فوراً رنجیدن و زبان به داد و بیداد گشودن، از شأن على پایین‌تر بود و دامان على به آن آلوده نشد. [او] کار کرد. لَم یَسبِقُهُ الاَوَّلونَ بِعَمَلٍ وَ لا یُدرِکُهُ الآخِرون؛ تا روز قیامت هم هیچ‌ کس در عمل، در تلاش، در فعّالیّت، به پاى على نرسیده است و نمیرسد...
 
* حضرت علی علیه‌السلام تسلیم محض پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود
و امّا خصلت دوّم. وَ لَقد کانَ رَسولُ اللّه‌ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه یُعطیهِ الرّایَة؛ پیغمبر پرچم به او مى‌سپرد. این به نظر من و آن‌چنان که من میفهمم، یک تعبیر سمبلیک است. پیغمبر اکرم به خیلى‌ها پرچم میداد و خیلى‌ها را به میدان جنگ میفرستاد... امام حسن میخواهد بگوید امیرالمؤمنین بازوى تواناى پیغمبر بود، تسلیم محض پیغمبر بود... على به معناى واقعى کلمه بازوى پیغمبر بود: اینجا را بکوب، اینجا را بنواز، با فلانى دوست شو و به سوى فلانى به دشمنى تهدیدکنان برافراشته شو؛ تسلیم محض و مطلق.

خصوصیّت بزرگ دیگر على علیه‌السلام این است که در مقابل پیغمبر، سِلم محض است. آن وقتى که رسول خدا به او میگوید در مکّه بمان، میماند؛ آن‌ وقتى که در جنگ تبوک به او میگوید در مدینه بمان، میماند؛ آن وقتى هم که به او میگوید با عمروبن‌عبدود بجنگ و جانت را در خطر بینداز، مى‌اندازد؛ لا یَسبِ‌ـقونَه بِالقَولِ وَ هُم  بِاَمرِه؛ یَعمَلون. در مقابل خدا و در مقابل پیامبر و در مقابل اسلام باید از على این خصلت را آموخت: تسلیم محض بودن... باید به طور مطلق تسلیم اسلام باشیم، از اسلام سخن بشنویم، از اسلام راهنمایى بجوییم...
 
* امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دنیا اندوخته مالی فراهم نیاورد
و امّا نکته‌ى سوّم در زندگى امیرالمؤمنین به روایت امام حسن مجتبى. امام حسن در پایان این خطبه‌ى شریفه میفرماید: وَ ما تَرَکَ عَلى اَهلِ اَلارضِ صَفراءَ وَ لا بَیضاءَ [اِلّا سَبعَ مِائَةَ دِرهَم]؛ على از طلا و نقره‌ى عالم هیچ از خود باقى نگذاشت مگر هفتصد درهم. هفتصد درهم مبلغ بسیار ناچیزى است که همین مبلغ ناچیز هم در زندگى على اندوخته به حساب نمى‌آید، زیرا على آن را براى روز مبادا نیندوخته بود؛ خرج لازمى داشت و پول على کفاف نمیداد، مجبور بود حقوق خودش را از بیت‌المال مقدارى کنار بگذارد و بر خودش زحمت و رنج را تحمیل کند تا بتواند این خلأ را در زندگى پُر کند...  
 
* سه موعظه از زندگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام که نباید فراموش کنیم
برادران و خواهران! راه ما این است و این موعظه‌اى است که امیرالمؤمنین با عمل خودش به ما داده است و ما را به آن فراخوانده است. این سه موعظه را فراموش نکنیم؛ اینها مصداقهاى واقعى تقوا هستند؛ ما این سه درس را از على یاد بگیریم. من این سه درس را باز هم تکرار میکنم: اوّل، عمل و تلاش. بیکار نمانید؛ کوشش کنید کار لازم و عمل صالح را در هر زمانى بشناسید و پیدا کنید و بعد آن را با صمیمیّت و اخلاص انجام بدهید. و دوّم، تسلیم بودن در مقابل فرمان رهبرى؛ در مقابل فرمان آن کسى که براى انسان واجب‌الاطاعة است. و آنگاه بى‌اعتنائى به مادّیگرى، به پول، به زخارف دنیا، و پشت پا زدن به هر گونه عملى که از این احساس انسان سرچشمه میگیرد. این، فرمان امیرالمؤمنین براى ما است. پروردگارا! ما را با شیوه‌ى علىّ‌بن‌ابى‌طالب در دنیا زنده بدار و ما را در راه علىّ‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام بمیران.