1401/11/10
رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی تشریح کرد؛
روایت ایرانی و تمرکز بر مخاطب نوجوان و جوان در فصل جدید حوزه هنری
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مدیران سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری این سازمان به یادآوری بعضی ملاحظات و توصیههای مهم درباره مأموریتهای این دو نهاد در حوزه فرهنگ و تبلیغ پرداختند.
رسانه KHAMENMEI.IR در راستای تشریح دقیقتر این موارد به گفتگو با آقای محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی پرداخته است. طبق نظر آقای دادمان اصلیترین محور تحولی حوزه هنری، توسعه کانونهای محوری است که با تعبیر هستههای فرهنگی هنری از آن یاد میشود.
بحث را از دیدار اخیر مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی با رهبر انقلاب شروع کنیم. علاوه بر آقای قمی شما هم در این دیدار گزارشی ارائه کردید. فضای دیدار چگونه بود؟
بسمالله الرحمن الرحیم. ما مدت طولانیای منتظر این دیدار بودیم و این چشمانتظاری دیدار را برایمان شیرینتر کرد. فضای دیدار فضای گرم و پرمهر و محبتی بود و رهبر انقلاب در عین دقت نظرها، توصیهها و نکاتی که فرمودند محبت پدرانهای به همهی جمع حاضر داشتند.
طبق برنامهریزی بنده قرار نبود صحبت کنم. منتها بعد از اینکه صحبتهای حاجآقای قمی تمام شد، رهبر انقلاب فرمودند از حوزهی هنری چه خبر و سراغ حوزهی هنری را گرفتند. رهبر انقلاب بهخاطر التفات و عنایت ویژهای که به حوزهی هنری انقلاب اسلامی دارند فرمودند که مایل هستند جداگانه، گزارش کارهایی که در حوزه انجام شده است را هم بشنوند.
به رسمی که از گذشته وجود داشت، ما آخرین آثار مکتوب حوزه هنری که به نوعی کارهای ارزشمندتری است را به صورت دورهای خدمت رهبر انقلاب ارسال میکنیم. یکی از حواشی جالب جلسه این بود که آقا وقتی مدیر انتشارات سورهی مهر را دیدند، پرسیدند کتاب جدید چه دارید؟ و بعد خودشان اسم یکی از کتابهایی که کمتر از چهل روز قبل خدمت ایشان فرستاده شده بود را آوردند و گفتند که کتاب خوبی بود. به کتاب «سلمان ما» که محصول کارگاه قصه و رمان حوزهی هنری و پیرامون زندگی حضرت سلمان فارسی است نیز اشاره کردند. این دومین کتابی بود که از آن مجموعهی آثار جدیدی که برای ایشان فرستادیم نسبت به آن واکنش داشتند و درباره آن نکته گفتند.
توجه آقا به مجموعه حوزه هنری و گزارشهایی که دادیم برای همکاران حوزه، جذاب و دوستداشتنی بود. این موضوع علاوه بر اینکه برای ما شیرین است، طبعاً خیلی مسئولیتآور و سخت هم هست.
یکی از موضوعات مورد تأکید رهبر انقلاب در این دیدار، توجه به اقتضائات و لوازم تبلیغ و کار فرهنگی بود. حوزه هنری به عنوان یکی از مراکزی که مستقیماً با موضوع فرهنگ و تولیدات فرهنگی سروکار دارد، چه برنامهها و اولویتهایی را در این زمینهها برای خودش در نظر گرفته است؟
در فصل نوی حرکت حوزه هنری، برنامهمان این است که علاوه بر امتداد تجربیات موفق و خطوط قبلی باید بر «مخاطب نوجوان و جوان» بهصورت ویژهتری متمرکز بشویم و بیشازپیش محصولاتی برای این جامعه هدف تولید کنیم.
تلاش ما این بوده که «نگاه منظومهای و چرخهای به شاخههای هنری» داشته باشیم. به این معنا که اگر اثر فاخری در ادبیات داستانی تولید میشود حتماً ادامه یافته و با اقتباس، از قدرت قصهگویی همان اثر فاخر در نمایش یا سینما استفاده کنیم. بهجای اینکه بر قالبهای خاصی متمرکز شویم، تلاشمان بر ایجاد این چرخه است تا اثربخشی کارها بیشتر شود.
در زمینههای نظری و هنری تلاش داریم «روایت ایرانی» را به عنوان یک قالب و گونه در همهی شاخههای هنری بسط بدهیم. تلقی اساتید حوزهی هنری این است که «روایت ایرانی»، روایتی منحصربهفرد بوده و ویژگیهای اختصاصی خود را دارد. اهتمام حوزهی هنری انقلاب اسلامی باید بر خلق، تکمیل و تبیین اینگونهی از روایت باشد.
در جهتگیری محتوایی آن چیزی که حوزه امروز به آن بیشتر احتیاج دارد، تدقیق و تنقیح «زاویهی نگاه در هنر انقلاب» است. وقتی گذشتهی ایران اسلامی را در هر برهه تاریخی روایت میکنیم، زاویهی نگاه و بیان ما باید بهگونهای باشد که این روایت عناصر هویتی ایران اسلامی را تقویت کند. روایتی که از گذشتهی این جغرافیا و فرهنگ ارائه میشود باید امیدآفرین باشد.
باید خطوط درگیری انقلاب اسلامی را پیدا کرده و آنجا بایستیم. در تبیین وضع امروز انقلاب اسلامی و کشور آن چیزی که اولویت دارد مسئلهمندی است. باید مسائل امروز را پیدا کنیم. درباره فردای کشور نیز باید کمک کنیم به اینکه آن تصویر روشنی که از ایران در ذهنهای ماست به شکل هنری تصویر بشود، همین خلق تصویرهاست که آینده را میسازد. اگر این اتفاق بیفتد به صورت طبیعی ذهنها و قلبهای جامعه به سمتش حرکت میکند و جذابیتهای آن تصویر روشن همه ما را میتواند حرکت بدهد.
یکی از نکاتی هم که رهبر انقلاب در دیدار نسبت به آن توجه دادند، اهمیت دادن به نیروی انسانی زبده به عنوان محور اساسی مجموعههای فرهنگی است. شما در زمینه تربیت و حفظ نیروی انسانی چه برنامهای دارید؟
اصلیترین محور تحولی برنامه ما در حوزه هنری، توسعه کانونهای محوری است که با تعبیر «هستههای فرهنگی هنری» از آن یاد میکنیم. تلقی ما این است که اگر الگوی هستههای فرهنگی هنری بشود بسط داد، حوزهی هنری از آفتها بیمه میشود. در عین حال که این گروه و نیروی انسانی آن خود را در خانوادهی حوزه هنری میبینند، در عین حال وابستهی به این مدیر و آن مدیر این سازمان و نظم اداری آن نیستند؛ یعنی در عین اینکه آن هسته یا گروه هنری افراد محوری دارد، جریان نیروی انسانی در آن استمرار داشته باشد.
ما در هر دورهی زمانی باید بتوانیم نسلی نو را ببینیم که در حال پرورش است و نسل بالغی را ببینیم که در کنار این نسلنو میدان را برایش فراهم کرده است. رمز موفقیت این است که ما بتوانیم هویتهایی جمعی بر مدار افراد کلیدی به وجود بیاوریم؛ مثل آقا مرتضی سرهنگی یا مثل شهید سید مرتضی آوینی که در دورهای اینجا محوریت یک جمع و هویت جمعی را داشته است.
در حوزهی هنری تولید محصول اصالت ذاتی ندارد. نه امروز نه هیچ زمان دیگری اصالت ذاتی نداشته است. به این معنا که اینجا مثل هر سازمان فرهنگی دیگری که ممکن است تولید محصول آنجا اصالت داشته باشد و اصلاً مأموریتشان باشد نیست بلکه باید تلاش کنیم زمینه را برای تشکیل کانونهای جمعی هستههای هنری در دل حوزهی هنری فراهم کنیم و اینها به نسبت قواعد اداری یک آزادی عملی و به نسبت آن ذات تاریخی حوزهی هنری یک ارتباط هویتی و دلبستگی و آمیختگی داشته باشند. در سنت حوزه هنری، اثر هنری جریان ساز، میوه و ثمر این هسته هاست.
با توجه به رویکردی که درباره تولید و نیروی انسانی فرهنگی بیان کردید، چه شاخصهایی را برای کارهایتان تعریف کردهاید که هم به طور مداوم بتوانید کارتان را ارزیابی کنید و هم در محاسبه عملکردتان دچار آفات ارزیابی کمی در کارهای فرهنگی نشوید؟
منحصر کردن شاخصها در کمیت همیشه ممکن نیست و ما را گرفتار خطای محاسباتی میکند. فکر میکنم که شاخص تولید مؤثر حتماً باید ملاک ارزیابی ما باشد؛ اما باز تکرار میکنم نه هر تولید مؤثری، تولیدی که به واسطهی این آدمها اتفاق میافتد منظور است. یک اثر هنری که بشود آثاری از آن مشاهده کرد مثلاً مخاطبی پیدا کرده باشد توجهاتی را برانگیخته باشد. اگر ارزیابی تولید مؤثر را کنار ممکن است کار ما گرفتار نوعی از درونگرایی و خودبسندگی بشود؛ یعنی این گروهها را وقتی میروی سراغشان بگویند که خب ما سالهاست داریم نیرو تربیت میکنیم یک آدم دارد اینجا شکل میگیرد. فکر میکنم که حالا یک اصطلاحی بین ماها در جریان است اینکه میگوییم که هر کاری در فرهنگ و هنر اگر بر مدار خلق اثر نباشد و در نقطهای با خلق اثر پیوند نخورد کار مؤثری نیست. این فرق میکند با اینکه ما از خلق اثر شروع کنیم و متناسب با این مثلاً فرض بفرمایید که کارخانهی تولید بخواهیم رقم بزنیم.
مبدأش را میفرمایید؟
مبدأش جای دیگر است اما شاخص ارزیابی آن باید خلق اثر مؤثر باشد؛ یعنی این را باید بشود مشاهده کرد. حالا ممکن است ما به خودمان اولاً و بعد به یک گروه و جمعی که اینجا داریم تلاش میکنیم این نسبت با آن برقرار بشود، فرصتی بدهیم. بگوییم بالاخره یک بازهی زمانی باید فرصت پیدا بکند تا به یک بلوغ جمعی برسد؛ اما بعد زا عبور از آن فرصت، باید خلق مؤثر رقم بخورد.
پس بنده فکر میکنم که اولین شاخصی که باید مدنظر داشت، شاخص اثرگذاری تولید هنری است. مورد گفتوگو قرار بگیرد، ابعادی از جریان سازی را حداقل بشود در آن دنبال کرد، تأثیرهای اجتماعی آن را بشود دنبال کرد. حتماً باید به این زمان داد، یکی از اصطلاحات رایج بین ما در این باره این است که این کار باغبانی است. باغبانی طول میکشد، باغبانی زمان میبرد. خب، حتماً هر تمثیلی ناقص هست و از ابعادی ما را دور میکند؛ اما باغبانی زمان میبرد باید به خودمان زمان بدهیم به آن هویت جمعی باید زمان داد؛ اما بالاخره باید ثمر بدهد اگر قرار باشد که ثمر ندهد شاید انتخابمان اشتباه بوده، مسیرمان اشتباه بوده و یک جایی از کار خطا کردیم.
شاخص دوم همین شبکهی انسانی است؛ یعنی کیفیت آدمها، نو به نو چهرهی هنری و استعداد هنری تازه مشاهده کردن، ارزیابی کردن کیفیت هنری، کیفیت انسانی، کیفیت محتوایی این شبکهی انسانی که دارد شکل میگیرد. اگر ما به انسداد نیروی انسانی برسیم در هر کدام از این حلقهها و هستهها و کانونها حتماً دچار مشکل شدهایم، دچار آفت شدهایم و باید دوباره ارزیابی بکنیم که مشکل کجاست. اگر جایی به یک حلقهی بستهای از خالقان آثار هنری برسیم و این حلقهی بسته خودش را بازتولید نکند حتماً این آفت است. اگر به عناصر هنری متوسطالحالی برسیم که اینها نتوانستند احساسات منتقدین، دلسوزان و مخاطب عام را نسبت به اثرشان، برانگیزند حتماً دوباره دچار آفتیم؛ یعنی یک جای این مسیر محل اختلال خواهد شد.
رهبر انقلاب در دیدار تأکید کردند که در کشور به اتحاد کلمه و همدلی نیاز داریم و مجموعههای انقلابی باید کاملاً از افتادن در دام نحلههای گوناگون فکری و جناحگرایی پرهیز کنند. با توجه به این بیانات، رویکرد حوزه هنری نسبت به جریانهای متنوع فرهنگی هنرمندان و مخاطبان چگونه است؟
ما در حوزهی هنری ضمن احترام به همهی اهالی و دغدغهمندان فرهنگ و هنر، مسئولیت خودمان را بخشی از این جامعهی فرهنگی و هنری میدانیم. بالاخره دستگاههای دیگری هم هستند و مسئولیتهایی دارند؛ اما حوزه هنری مأمور شده به آن بخشی که تحت عنوان هنر انقلاب اسلامی شناخته میشود و این به صورت طبیعی مرزی را در مواجهه ایجاد میکند. تلاش ما این است که این مرز را باز ببینیم و در دل حوزهی هنری انقلاب اسلامی سلایق مختلف اهالی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی دیده شوند، فرصت فعالیت داشته باشند.
در این دو سال و نیم تلاش کردیم اهتمام داشته باشیم به اینکه حوزهی هنری اولاً با همهی طیفهایی که مصداق هنر انقلاب هستند ارتباط و تعامل داشته باشد. وظیفه خودمان می دانیم که برای این موضوع وقت بگذاریم. هم بنده و هم همه موثرین حوزه هنری. اساسا خودِ ارتباط میان آدم ها موضوعیت دارد. این را ما پای درس حضرت آقا یاد گرفتیم که ولایت در قرآن بیشتر به مفهوم عرضی آن و میان مؤمنین به کار رفته است. آن به هم پیوستگی و در هم آمیختگی که کمک می کند انسان ها رشد کرده و حفظ شوند. فلذا اتصال و ارتباط میان اهل فرهنگ و هنر با هم و با حوزه هنری را جدی گرفتیم. چه بزرگ تر ها و قدیمی ها و چه جوان تر ها. حتی فارغ از کار، پروژه، تشکیلات و سازمان.ثانیاً سعی کردیم برای هر کسی که خودش را دلبستهی هنر انقلاب اسلامی میداند، با هر سلیقهای با هر ذائقهای اینجا امکانی برای حضورش، مشارکتش در این خانواده، فعال شدنش، میدان پیدا کردنش وجود داشته باشد. حتماً محدودیتهایی هست حتماً کمتوانیهایی هست که این توفیق صددرصدی ایجاد نمیکند. بالاخره ما متوجه این مشکلات و مسائل و ضعفها هستیم؛ اما باز فکر میکنم مسئلهی اصلی همین اهتمام داشتن است.
رسانه KHAMENMEI.IR در راستای تشریح دقیقتر این موارد به گفتگو با آقای محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی پرداخته است. طبق نظر آقای دادمان اصلیترین محور تحولی حوزه هنری، توسعه کانونهای محوری است که با تعبیر هستههای فرهنگی هنری از آن یاد میشود.
بحث را از دیدار اخیر مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی با رهبر انقلاب شروع کنیم. علاوه بر آقای قمی شما هم در این دیدار گزارشی ارائه کردید. فضای دیدار چگونه بود؟
بسمالله الرحمن الرحیم. ما مدت طولانیای منتظر این دیدار بودیم و این چشمانتظاری دیدار را برایمان شیرینتر کرد. فضای دیدار فضای گرم و پرمهر و محبتی بود و رهبر انقلاب در عین دقت نظرها، توصیهها و نکاتی که فرمودند محبت پدرانهای به همهی جمع حاضر داشتند.
طبق برنامهریزی بنده قرار نبود صحبت کنم. منتها بعد از اینکه صحبتهای حاجآقای قمی تمام شد، رهبر انقلاب فرمودند از حوزهی هنری چه خبر و سراغ حوزهی هنری را گرفتند. رهبر انقلاب بهخاطر التفات و عنایت ویژهای که به حوزهی هنری انقلاب اسلامی دارند فرمودند که مایل هستند جداگانه، گزارش کارهایی که در حوزه انجام شده است را هم بشنوند.
به رسمی که از گذشته وجود داشت، ما آخرین آثار مکتوب حوزه هنری که به نوعی کارهای ارزشمندتری است را به صورت دورهای خدمت رهبر انقلاب ارسال میکنیم. یکی از حواشی جالب جلسه این بود که آقا وقتی مدیر انتشارات سورهی مهر را دیدند، پرسیدند کتاب جدید چه دارید؟ و بعد خودشان اسم یکی از کتابهایی که کمتر از چهل روز قبل خدمت ایشان فرستاده شده بود را آوردند و گفتند که کتاب خوبی بود. به کتاب «سلمان ما» که محصول کارگاه قصه و رمان حوزهی هنری و پیرامون زندگی حضرت سلمان فارسی است نیز اشاره کردند. این دومین کتابی بود که از آن مجموعهی آثار جدیدی که برای ایشان فرستادیم نسبت به آن واکنش داشتند و درباره آن نکته گفتند.
توجه آقا به مجموعه حوزه هنری و گزارشهایی که دادیم برای همکاران حوزه، جذاب و دوستداشتنی بود. این موضوع علاوه بر اینکه برای ما شیرین است، طبعاً خیلی مسئولیتآور و سخت هم هست.
یکی از موضوعات مورد تأکید رهبر انقلاب در این دیدار، توجه به اقتضائات و لوازم تبلیغ و کار فرهنگی بود. حوزه هنری به عنوان یکی از مراکزی که مستقیماً با موضوع فرهنگ و تولیدات فرهنگی سروکار دارد، چه برنامهها و اولویتهایی را در این زمینهها برای خودش در نظر گرفته است؟
در فصل نوی حرکت حوزه هنری، برنامهمان این است که علاوه بر امتداد تجربیات موفق و خطوط قبلی باید بر «مخاطب نوجوان و جوان» بهصورت ویژهتری متمرکز بشویم و بیشازپیش محصولاتی برای این جامعه هدف تولید کنیم.
تلاش ما این بوده که «نگاه منظومهای و چرخهای به شاخههای هنری» داشته باشیم. به این معنا که اگر اثر فاخری در ادبیات داستانی تولید میشود حتماً ادامه یافته و با اقتباس، از قدرت قصهگویی همان اثر فاخر در نمایش یا سینما استفاده کنیم. بهجای اینکه بر قالبهای خاصی متمرکز شویم، تلاشمان بر ایجاد این چرخه است تا اثربخشی کارها بیشتر شود.
در زمینههای نظری و هنری تلاش داریم «روایت ایرانی» را به عنوان یک قالب و گونه در همهی شاخههای هنری بسط بدهیم. تلقی اساتید حوزهی هنری این است که «روایت ایرانی»، روایتی منحصربهفرد بوده و ویژگیهای اختصاصی خود را دارد. اهتمام حوزهی هنری انقلاب اسلامی باید بر خلق، تکمیل و تبیین اینگونهی از روایت باشد.
در جهتگیری محتوایی آن چیزی که حوزه امروز به آن بیشتر احتیاج دارد، تدقیق و تنقیح «زاویهی نگاه در هنر انقلاب» است. وقتی گذشتهی ایران اسلامی را در هر برهه تاریخی روایت میکنیم، زاویهی نگاه و بیان ما باید بهگونهای باشد که این روایت عناصر هویتی ایران اسلامی را تقویت کند. روایتی که از گذشتهی این جغرافیا و فرهنگ ارائه میشود باید امیدآفرین باشد.
باید خطوط درگیری انقلاب اسلامی را پیدا کرده و آنجا بایستیم. در تبیین وضع امروز انقلاب اسلامی و کشور آن چیزی که اولویت دارد مسئلهمندی است. باید مسائل امروز را پیدا کنیم. درباره فردای کشور نیز باید کمک کنیم به اینکه آن تصویر روشنی که از ایران در ذهنهای ماست به شکل هنری تصویر بشود، همین خلق تصویرهاست که آینده را میسازد. اگر این اتفاق بیفتد به صورت طبیعی ذهنها و قلبهای جامعه به سمتش حرکت میکند و جذابیتهای آن تصویر روشن همه ما را میتواند حرکت بدهد.
یکی از نکاتی هم که رهبر انقلاب در دیدار نسبت به آن توجه دادند، اهمیت دادن به نیروی انسانی زبده به عنوان محور اساسی مجموعههای فرهنگی است. شما در زمینه تربیت و حفظ نیروی انسانی چه برنامهای دارید؟
اصلیترین محور تحولی برنامه ما در حوزه هنری، توسعه کانونهای محوری است که با تعبیر «هستههای فرهنگی هنری» از آن یاد میکنیم. تلقی ما این است که اگر الگوی هستههای فرهنگی هنری بشود بسط داد، حوزهی هنری از آفتها بیمه میشود. در عین حال که این گروه و نیروی انسانی آن خود را در خانوادهی حوزه هنری میبینند، در عین حال وابستهی به این مدیر و آن مدیر این سازمان و نظم اداری آن نیستند؛ یعنی در عین اینکه آن هسته یا گروه هنری افراد محوری دارد، جریان نیروی انسانی در آن استمرار داشته باشد.
ما در هر دورهی زمانی باید بتوانیم نسلی نو را ببینیم که در حال پرورش است و نسل بالغی را ببینیم که در کنار این نسلنو میدان را برایش فراهم کرده است. رمز موفقیت این است که ما بتوانیم هویتهایی جمعی بر مدار افراد کلیدی به وجود بیاوریم؛ مثل آقا مرتضی سرهنگی یا مثل شهید سید مرتضی آوینی که در دورهای اینجا محوریت یک جمع و هویت جمعی را داشته است.
در حوزهی هنری تولید محصول اصالت ذاتی ندارد. نه امروز نه هیچ زمان دیگری اصالت ذاتی نداشته است. به این معنا که اینجا مثل هر سازمان فرهنگی دیگری که ممکن است تولید محصول آنجا اصالت داشته باشد و اصلاً مأموریتشان باشد نیست بلکه باید تلاش کنیم زمینه را برای تشکیل کانونهای جمعی هستههای هنری در دل حوزهی هنری فراهم کنیم و اینها به نسبت قواعد اداری یک آزادی عملی و به نسبت آن ذات تاریخی حوزهی هنری یک ارتباط هویتی و دلبستگی و آمیختگی داشته باشند. در سنت حوزه هنری، اثر هنری جریان ساز، میوه و ثمر این هسته هاست.
با توجه به رویکردی که درباره تولید و نیروی انسانی فرهنگی بیان کردید، چه شاخصهایی را برای کارهایتان تعریف کردهاید که هم به طور مداوم بتوانید کارتان را ارزیابی کنید و هم در محاسبه عملکردتان دچار آفات ارزیابی کمی در کارهای فرهنگی نشوید؟
منحصر کردن شاخصها در کمیت همیشه ممکن نیست و ما را گرفتار خطای محاسباتی میکند. فکر میکنم که شاخص تولید مؤثر حتماً باید ملاک ارزیابی ما باشد؛ اما باز تکرار میکنم نه هر تولید مؤثری، تولیدی که به واسطهی این آدمها اتفاق میافتد منظور است. یک اثر هنری که بشود آثاری از آن مشاهده کرد مثلاً مخاطبی پیدا کرده باشد توجهاتی را برانگیخته باشد. اگر ارزیابی تولید مؤثر را کنار ممکن است کار ما گرفتار نوعی از درونگرایی و خودبسندگی بشود؛ یعنی این گروهها را وقتی میروی سراغشان بگویند که خب ما سالهاست داریم نیرو تربیت میکنیم یک آدم دارد اینجا شکل میگیرد. فکر میکنم که حالا یک اصطلاحی بین ماها در جریان است اینکه میگوییم که هر کاری در فرهنگ و هنر اگر بر مدار خلق اثر نباشد و در نقطهای با خلق اثر پیوند نخورد کار مؤثری نیست. این فرق میکند با اینکه ما از خلق اثر شروع کنیم و متناسب با این مثلاً فرض بفرمایید که کارخانهی تولید بخواهیم رقم بزنیم.
مبدأش را میفرمایید؟
مبدأش جای دیگر است اما شاخص ارزیابی آن باید خلق اثر مؤثر باشد؛ یعنی این را باید بشود مشاهده کرد. حالا ممکن است ما به خودمان اولاً و بعد به یک گروه و جمعی که اینجا داریم تلاش میکنیم این نسبت با آن برقرار بشود، فرصتی بدهیم. بگوییم بالاخره یک بازهی زمانی باید فرصت پیدا بکند تا به یک بلوغ جمعی برسد؛ اما بعد زا عبور از آن فرصت، باید خلق مؤثر رقم بخورد.
پس بنده فکر میکنم که اولین شاخصی که باید مدنظر داشت، شاخص اثرگذاری تولید هنری است. مورد گفتوگو قرار بگیرد، ابعادی از جریان سازی را حداقل بشود در آن دنبال کرد، تأثیرهای اجتماعی آن را بشود دنبال کرد. حتماً باید به این زمان داد، یکی از اصطلاحات رایج بین ما در این باره این است که این کار باغبانی است. باغبانی طول میکشد، باغبانی زمان میبرد. خب، حتماً هر تمثیلی ناقص هست و از ابعادی ما را دور میکند؛ اما باغبانی زمان میبرد باید به خودمان زمان بدهیم به آن هویت جمعی باید زمان داد؛ اما بالاخره باید ثمر بدهد اگر قرار باشد که ثمر ندهد شاید انتخابمان اشتباه بوده، مسیرمان اشتباه بوده و یک جایی از کار خطا کردیم.
شاخص دوم همین شبکهی انسانی است؛ یعنی کیفیت آدمها، نو به نو چهرهی هنری و استعداد هنری تازه مشاهده کردن، ارزیابی کردن کیفیت هنری، کیفیت انسانی، کیفیت محتوایی این شبکهی انسانی که دارد شکل میگیرد. اگر ما به انسداد نیروی انسانی برسیم در هر کدام از این حلقهها و هستهها و کانونها حتماً دچار مشکل شدهایم، دچار آفت شدهایم و باید دوباره ارزیابی بکنیم که مشکل کجاست. اگر جایی به یک حلقهی بستهای از خالقان آثار هنری برسیم و این حلقهی بسته خودش را بازتولید نکند حتماً این آفت است. اگر به عناصر هنری متوسطالحالی برسیم که اینها نتوانستند احساسات منتقدین، دلسوزان و مخاطب عام را نسبت به اثرشان، برانگیزند حتماً دوباره دچار آفتیم؛ یعنی یک جای این مسیر محل اختلال خواهد شد.
رهبر انقلاب در دیدار تأکید کردند که در کشور به اتحاد کلمه و همدلی نیاز داریم و مجموعههای انقلابی باید کاملاً از افتادن در دام نحلههای گوناگون فکری و جناحگرایی پرهیز کنند. با توجه به این بیانات، رویکرد حوزه هنری نسبت به جریانهای متنوع فرهنگی هنرمندان و مخاطبان چگونه است؟
ما در حوزهی هنری ضمن احترام به همهی اهالی و دغدغهمندان فرهنگ و هنر، مسئولیت خودمان را بخشی از این جامعهی فرهنگی و هنری میدانیم. بالاخره دستگاههای دیگری هم هستند و مسئولیتهایی دارند؛ اما حوزه هنری مأمور شده به آن بخشی که تحت عنوان هنر انقلاب اسلامی شناخته میشود و این به صورت طبیعی مرزی را در مواجهه ایجاد میکند. تلاش ما این است که این مرز را باز ببینیم و در دل حوزهی هنری انقلاب اسلامی سلایق مختلف اهالی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی دیده شوند، فرصت فعالیت داشته باشند.
در این دو سال و نیم تلاش کردیم اهتمام داشته باشیم به اینکه حوزهی هنری اولاً با همهی طیفهایی که مصداق هنر انقلاب هستند ارتباط و تعامل داشته باشد. وظیفه خودمان می دانیم که برای این موضوع وقت بگذاریم. هم بنده و هم همه موثرین حوزه هنری. اساسا خودِ ارتباط میان آدم ها موضوعیت دارد. این را ما پای درس حضرت آقا یاد گرفتیم که ولایت در قرآن بیشتر به مفهوم عرضی آن و میان مؤمنین به کار رفته است. آن به هم پیوستگی و در هم آمیختگی که کمک می کند انسان ها رشد کرده و حفظ شوند. فلذا اتصال و ارتباط میان اهل فرهنگ و هنر با هم و با حوزه هنری را جدی گرفتیم. چه بزرگ تر ها و قدیمی ها و چه جوان تر ها. حتی فارغ از کار، پروژه، تشکیلات و سازمان.ثانیاً سعی کردیم برای هر کسی که خودش را دلبستهی هنر انقلاب اسلامی میداند، با هر سلیقهای با هر ذائقهای اینجا امکانی برای حضورش، مشارکتش در این خانواده، فعال شدنش، میدان پیدا کردنش وجود داشته باشد. حتماً محدودیتهایی هست حتماً کمتوانیهایی هست که این توفیق صددرصدی ایجاد نمیکند. بالاخره ما متوجه این مشکلات و مسائل و ضعفها هستیم؛ اما باز فکر میکنم مسئلهی اصلی همین اهتمام داشتن است.