1401/11/26
|گفتوگو|
صدای اصلی مردم، صدایی است که در مقابل قدرت جهانی ستمگر بلند شود
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اگر کسی در داخل، روحیه ایستادگی خودش را از دست داده، در شرایط جنبش و حرکت به سر نمیبرند. برخی تحلیلگران از روی اشتباه به این اغتشاشات، جنبش اجتماعی میگویند. درحالیکه اساساً اغتشاشهای اخیر جنبش نبوده و دنبال حرکت نیست. آنها دنبال رهایی از استقامت هستند و دنبال رهایی از سلطه نیستند. اگر ما این اتفاقات را درست تحلیل کنیم، متوجه میشویم که کدام گروه صدا دارد و کدام گروه صدا ندارد. کسانی که میگویند ما از شعار مرگ بر آمریکا و از استقامت در برابر سلطه به تنگ آمدهایم، همانهایی هستند که با تمام اشتیاق به استقبال برجام رفتند و بعد دیدند که سرابی بیش نیست. همین افراد، الآن معترض هستند، نه معترض به سلطه و ستمگری، بلکه معترض به استقامت در برابر سلطه. کسانی که آنها را صدادار تلقی میکنند، گروههایی هستند که برای غربیان مرجعیت قائلاند و میگویند که ما باید از آرمانهای انقلاب اسلامی دست برداریم و با نظام سلطه همراه شویم تا بتوانیم در این نظام موجود جهانی، سهم خودمان را ببریم و به سهم اندک بردگی خودمان رضایت بدهیم.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
مدعیان روشنفکری در این دوره، گروه مقابلِ ستمگر را نقد و آنها را تضعیف میکنند که این عمل کارگزاری برای قدرت و نظام سرمایهداری است، چه مارکسیست باشد و چه لیبرال، فرقی نمیکند؛ زیرا آنها کارگزاران نظام سلطه هستند؛ پس بههمین دلیل، با نگاه اغماض به این رویدادهای ملی مینگرند؛ چون در جهت مقاومت قرار دارند و کلاً مقاومت در برابر سلطه را برنمیتابند.
آنها اگر به نظام سلطه نقدی هم دارند، نقد مصالحتآمیز در درون آن است؛ مانند جنبشهای محیطزیستی که میخواهند نظام سرمایهداری باشد ولی رعایت حقوق اقلیتها شود یا محیطزیست حفظ شود اما دستور کار جهانی که خود عامل تخریب است، باقی بماند. مثلاً برای یک گونه جانوری دلواپس باشند و به اقلیتها توجه شود و آنها حفظ شوند، اما همچنان در چارچوب نظام سلطه.
در چنین شرایطی نظام حاکم در ایران نظامی انقلابی است و میخواهد نظام سلطه را دگرگون کند. این روشنفکرها با هر عقیده و جریانی که در راستای دگرگونی و در مقابل نظام سلطه باشد، مخالفت میکنند و از گروههایی حمایت میکنند که در مقابل گروه مقاومت قرار دارد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
طرد علوم اجتماعی، خود باعث فاصلهگرفتن گفتمان و در جهت تضعیف امکان تولید علم عمل میکند؛ در واقع اگر بین یک دانش و میدان موردمطالعه آن فاصله بیفتد، امکان تولید از دست میرود. وقتی امکان تولید از دست برود، اصلاً علم تولید نمیشود، نه بومی و نه دینی. این نگاه غریبه و متخاصمبودن نسبت به علوم اجتماعی و علوم سیاسی در نظام حکمرانی وجود داشته است و برخیها بهشدت در آن دمیدهاند و نظام سیاسی را علیه دانش علوم اجتماعی شورانده و فاصله ایجاد کردهاند. این نگاه و این نوع برخورد، خود عامل آن شده است که این گفتمان، امکان آن را نیافته که به موضوعات و مسائل جامعه ورود یابد و در نتیجه نقطه اتکای تولیدی برای دانش خود نداشته باشد و نقطه اتکای آن، دانش وارداتی شود.
توصیهای که میتوان کرد این است که مواجهه با علوم اجتماعی مواجهه یکدستی نباشد و اگر به سراغ دانشمندان علوم اجتماعی آمدند، به همه به یک چشم نگاه نکنند و اگر خواستند از علوم اجتماعی استقبال کنند، سراغ کسانی بروند که به گفتمان متعهد، بومی و دینی معتقد هستند، اجازه و فرصت بدهند که آنها ورود پیدا کنند.
برای همه گفتمانهای علوم اجتماعی وضعیت نامناسبی وجود دارد؛ زیرا همه سازمانها بهدلیل این جبههگیری حکمرانی، مقابل علوم اجتماعی صفآرایی کردهاند که مثلاً اندیشه علوم اجتماعی، غربی و سکولار است و اساساً امکان ورود به مسائل ما را ندارد و در عمل هم هیچ میدان مطالعهای را برای آنها فراهم نمیکنند. نتیجه چنین رویکردی وضعیتی است که اکنون در جامعه داریم که از پیش قابلپیشبینی بود. ما سراغ اهالی علوم اجتماعی نرفتیم تا از آنها بخواهیم که در تبیین و یافتن راهحل کمک کنند و در نتیجه شرایطی رقم خورد که حکمرانی در برابر فضاهای اغتشاش دستتنها مانده است.
بنابراین باید شرایطی فراهم شود که دانشمندان علوم اجتماعی و علوم سیاسی ورود جدی پیدا کنند. کسانی که در حوزه بومی و دینی فعالاند، باید این امکان در اختیارشان قرار بگیرد که بتوانند از دانش موجود برای پیشبینی، کنترل و مدیریت اوضاع استفاده کنند و مکملی علمی برای حکمرانی باشند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اشتباهی که بسیاری از اندیشمندان دارند این است که نسل را یکدست میدانند. در میان افرادی که متعلق به یک نسل هستند، تنوع وجود دارد. ممکن است در میان یک نسل، گروهی متفاوت باشند؛ مانند عدهای از این نسل که در این اغتشاشات حرفهای رکیک میزدند. آنها اگرچه با نسل پیش تفاوت دارند، نمیتوانند نماینده یک نسل باشند. آنها دورریزهای یک نسل هستند و دورریزهایی که در غار فضای مجازی درغلتیدند، منفعل شدند و آسیب دیدهاند.
اگر بخواهیم تحلیل درستی ارائه دهیم، عموم این نسل مطابق هنجارها رفتار میکنند و رفتارهایی مانند اغتشاشگران نداشتهاند که آنها اکثریت نسل جوان و نوجوان را تشکیل میدهند و در ارزشهای محوری، تفاوت اساسی با نسل گذشته ندارند؛ البته قطعاً تفاوت در نسلهای مختلف وجود دارد؛ اما این تفاوتها ناظر به شکاف یا انقطاع نیست، بلکه این تفاوتها باعث رشد، تعالی و بالندگی جامعه است.