1401/02/25
|یادداشت|
ارادهی پیروز آهنین
|به مناسبت سخنرانی تلویزیونی حضرت آیتالله خامنهای در روز جهانی قدس|
در عرصهی میدان فلسطین آن چیزی که روشن و واضح پیش روی ماست، تقابل یک ارتش تا بن دندان مسلح در برابر مردمی است که مهمترین داراییشان بعد از گذشت بیش از هفتادسال از اشغال سرزمینشان، ارادهای پولادین است.
شاید سالها قبل آن وقتی که با تطمیع و فریب استکبار، برخی از چهرههای فلسطینیها به سازش رو آوردند، صهیونیستها فکر میکردند که دیگر چالشی سر اشغال منطقهی فلسطین وجود نداشته باشد؛ اما واقعیت قصه مقابلهی یک ارادهی شکستناپذیر از سوی مردم فلسطین است در برابر ارتشی که زمانی بعد از پیروزیهایی که در برابر ارتشهای متحد عربی به دست آورد نام خود را ارتش شکستناپذیر گذاشته بود.
صهیونیستها خیال میکردند به خاطر برتری فنّاورانه که دارند و بهواسطهی ارتباطاتشان با قدرتهای دنیا با ایالاتمتحدهی آمریکا و پشتیبانیهای تسلیحاتی، اطلاعاتی و امنیتیای که میشدند عملاً به ارتش شکستناپذیر در منطقه تبدیل میشدند.
همهی برتریهای که رژیم صهیونیستی در درگیری و جنگهایش در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱ به دست آورده بود به خاطر آن دست برتر نظامیاش در آن سالها بود که لقب شکستناپذیر را به خودش اختصاص داده بود؛ اما با اوجگیری مقاومت فلسطینی از دههی هشتاد میلادی یعنی از سالهای بعد از ۱۹۸۲ و علیالخصوص شکلگیری حرکت جهاد اسلامی و بعد در ادامه در سال ۱۹۸۸ تشکیل حرکت حماس و گروههای مقاومتی که هر یک کماکان باور به این داشتند که راهی بهجز ایستادگی و مقاومت با ارادهی آهنین در برابر دشمن صهیونیستی ندارند، تبلیغات شکستناپذیر بودن ارتش رژیم اشغالگر کاملاً متزلزل شد.
نقطه عطف تزلزل و افول ارتش رژیم صهیونیستی را در سال ۲۰۰۰ شاهد بودیم که این رژیم در یک عقبنشینی آشکار از سرزمینهای جنوب لبنان خارج شد. پس از آن نیز مقاومت جانانهی مردم غزه را از سال ۲۰۰۶ به بعد مشاهده کردیم. درواقع یک ارتشی که روزی ادعا میکرد شکستناپذیر است، در برابر ارادهی آهنین مردم فلسطین و لبنان شکست خورد و این دیگر فقط یک ادعا نیست.
اگر امروز مردم مظلوم فلسطین گزینهی دیگری جز مقاومت ندارند دلیلش این است که همهی راههای دیگر را رفتند و معادلات میدان، هیچ راه دیگری را بهجز مقاومت میدانی پیش روی فلسطینیها نگذاشته است. این اتفاقاتی که در سال گذشته در صحن مسجدالاقصی رخ داد و مردم فلسطین شبها تظاهرات میکردند و فریاد مقاومت سر دادند یعنی هنوز ایستادهاند و هنوز آرمان قدس را باور دارند و زنده نگه داشتهاند.
افول آمریکا و زوال رژیم صهیونیستی
آنچه امروز میتوان بهطور قطع و بر اساس اسناد منتشرشده گفت این است که کشور جعلی اسرائیل از ابتدا پروژهی دنیای استکبار در منطقهی غرب آسیا بود. غربیها میخواستند با این پروژه منطقهای را که برای جهان اسلام مهم و هویتآفرین کنترل و تضعیف کند. اهمیت غرب آسیا در این است که خاستگاه تمدن اسلامی بوده و به همین دلیل برای مسلمانان سراسر دنیا هویتآفرین و الگو است. این رژیم اشغالگر شکل گرفت تا قدرت هژمون در منطقهی غرب آسیا باشد و اوامر و سیاستهای نظام سلطه را در این منطقه، عملی بکند. امروز میتوان قاطعانه گفت که رژیم صهیونیستی در تحقق آنچه به دنبالش بود و فلسفه تشکیلش بود، عملاً در بیست سال گذشته جدیتر و پررنگتر از قبل، شکست خورده است. این شکست عملاً بهمنزلهی شکست پروژهی آمریکا و نظام سلطه در منطقه است.
شاید برخی تصور کنند که این توافقهایی را اخیراً بعضی از کشورهای عربی با رژیم بستهاند به معنی پیشرفت پروژه رژیم صهیونیستی است اما اینطور نیست. همه این توافقات، توافقات سوری و ظاهری و ناپایدار است که خود ملتهای منطقه هم با آن موافق نیستند.
به عبارت دیگر اضمحلال رژیم صهیونیستی شکست پروژهی نظام سلطه در منطقهی غرب آسیا است و این شکست پیام روشنی برای همه طرفها دارد. صهیونیستها هم این را فهمیدهاند که دیگر نمیتوانند مثل قبل به کمک و پشتیبانی یک قدرتی به نام ایالت متحدهی آمریکا امید داشته باشند.
عادیسازی بینتیجه خواهد بود
هر طرحی برای سرزمین فلسطین که ملت فلسطین در آن نقشی اساسی نداشته باشند، طرحی از قبل شکست خورده و بیفایده است. به همین دلیل است که نتیجهی طرحهای سازشی که تاکنون مطرح شده است شکست خورده است. آنچه زمانی ادعا میشد درباره طرح سازش و ایدهی دو دولت را مرور کنیم. در سال ۱۹۴۸ سازمان ملل طرح دو دولت را شروع کرد و تقسیم اراضی فلسطین را با نسبت ۵۵ درصد فلسطینی در مقابل ۴۵ درصد برای رژیم صهیونیستی تقسیم کرد. این نقطهی آغاز از دست رفتن سرزمین فلسطینیها بود. تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۳ در توافق اسلو این طرح سازش را ظاهراً به نفع خودش به انتها رساند؛ اما مطلقاً از اشغالگری، رنج و تجاوز اسرائیلیها مطلقاً کاسته نشد. فلسطین تکهتکه امروز که به دست رژیم غاصب افتاده، برون داد طرح دو دولت است.
در غالب این طرحهای سازش، حق ملت فلسطین دیده نمیشود. بهعنوان مثال هیچکدام از اعضای سازش اسلو در مورد حق آوارگان فلسطینی سخنی به میان نیاوردند. هیچکدام از طرحهای سازش در مورد زمینهای غصب شدهی فلسطینیها مشکلی را حل نکردند. هیچکدام از طرحهای سازش نتوانستند حاکمیت قدس بهعنوان رکن رکین مسئلهی فلسطین و بیتالمقدس را تثبیت کنند. یکی از نقاطی که طرحهای دو دولت با بنبست راهحل روبرو میشوند همین مسئله مسجدالاقصی است. مسجدی که سرتاسر آن برای مسلمانان مقدس است. طراحان طرحهای سازش معمولاً برای حل این مسئله، ایدههای خیالی و مضحکی دادند. مثلاً زیرزمین مسجدالاقصی را بدهیم به صهیونیستها و زمینهای بالا را بدهیم به مسلمانها. یا شرق را بدهیم یهودیها و شمال را بدهیم به مسلمانها. یا طرحهایی که هیچوقت اینها عملی و پیاده نشد. چنین مواردی باعث شده که عملاً امروز مسجدالاقصی یکی از بزرگترین و اصلیترین سدها پیش روی تحقق ایده دو دولت است.
با شکست تمامی ایدههای مبتنی سازش در میدان عمل، امروز تنها ایدهی جایگزین و موردقبول مالکان واقعی سرزمین فلسطین، تشکیل یک دولت برخاسته از آراء و نظرات فراگیر ساکنان اصیل این سرزمین هست. کسانی که از اینجا کوچانده و رانده شدهاند باید برگردند و با دیگر ساکنان اصیل فلسطین باید تصمیم بگیرند که چه حکومتی میخواهند داشته باشند.
تأثیر پدیدهی مقاومت در غرب آسیا بر مقاومت فلسطین
مقاومت فلسطینی جزئی از گفتمان مقاومتی است که در غرب آسیا شکل گرفته است. با وجود همهی تمایزاتی که مقاومت در یمن یا در سوریه یا در عراق و... با مقاومت فلسطین دارد، همه اینها را ذیل گفتمان مقاومت میتوان جای داد و یک گفتمان بههمپیوسته است.
امروز و بهخصوص بعد از شهادت حاج قاسم، میبینید چهرههایی از مقاومت فلسطین خیلی عیان و واضح واقعیت قصه مقاومت در منطقه را دارند مطرح میکنند. فلسطینی امروز میفهمد که آن کسی که در نهایت پشتش میایستد ایران اسلامی است و یمن پابرهنه و حزبالله لبنان. درواقع ملتهای منطقه به تجربه دریافتهاند و مشاهده کردهاند که یک نظام جوانمردی هست که با زرادخانهی چند صد هزارتایی موشکهایش در کنار آنها ایستاده است و پشتشان را خالی نخواهد کرد. این را کاملاً آن فلسطینی دارد درک میکند و میبیند که ایرانیها دارند خیلی عیان و بدون مجامله و بدون ترس، از حقوق حقّهی فلسطینیها و حق مسلّم دفاع آنها حمایت علنی میکنند و سلاح مقاومت را به رسمیت میشناسند و از حق تعیین سرنوشت توسط ساکنان اصیل این سرزمین اسلامی به اشکال مختلف سیاسی، فرهنگی، نظامی، دیپلماتیک و ... دفاع میکند.
در عرصهی میدان فلسطین آن چیزی که روشن و واضح پیش روی ماست، تقابل یک ارتش تا بن دندان مسلح در برابر مردمی است که مهمترین داراییشان بعد از گذشت بیش از هفتادسال از اشغال سرزمینشان، ارادهای پولادین است.
شاید سالها قبل آن وقتی که با تطمیع و فریب استکبار، برخی از چهرههای فلسطینیها به سازش رو آوردند، صهیونیستها فکر میکردند که دیگر چالشی سر اشغال منطقهی فلسطین وجود نداشته باشد؛ اما واقعیت قصه مقابلهی یک ارادهی شکستناپذیر از سوی مردم فلسطین است در برابر ارتشی که زمانی بعد از پیروزیهایی که در برابر ارتشهای متحد عربی به دست آورد نام خود را ارتش شکستناپذیر گذاشته بود.
صهیونیستها خیال میکردند به خاطر برتری فنّاورانه که دارند و بهواسطهی ارتباطاتشان با قدرتهای دنیا با ایالاتمتحدهی آمریکا و پشتیبانیهای تسلیحاتی، اطلاعاتی و امنیتیای که میشدند عملاً به ارتش شکستناپذیر در منطقه تبدیل میشدند.
همهی برتریهای که رژیم صهیونیستی در درگیری و جنگهایش در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱ به دست آورده بود به خاطر آن دست برتر نظامیاش در آن سالها بود که لقب شکستناپذیر را به خودش اختصاص داده بود؛ اما با اوجگیری مقاومت فلسطینی از دههی هشتاد میلادی یعنی از سالهای بعد از ۱۹۸۲ و علیالخصوص شکلگیری حرکت جهاد اسلامی و بعد در ادامه در سال ۱۹۸۸ تشکیل حرکت حماس و گروههای مقاومتی که هر یک کماکان باور به این داشتند که راهی بهجز ایستادگی و مقاومت با ارادهی آهنین در برابر دشمن صهیونیستی ندارند، تبلیغات شکستناپذیر بودن ارتش رژیم اشغالگر کاملاً متزلزل شد.
نقطه عطف تزلزل و افول ارتش رژیم صهیونیستی را در سال ۲۰۰۰ شاهد بودیم که این رژیم در یک عقبنشینی آشکار از سرزمینهای جنوب لبنان خارج شد. پس از آن نیز مقاومت جانانهی مردم غزه را از سال ۲۰۰۶ به بعد مشاهده کردیم. درواقع یک ارتشی که روزی ادعا میکرد شکستناپذیر است، در برابر ارادهی آهنین مردم فلسطین و لبنان شکست خورد و این دیگر فقط یک ادعا نیست.
اگر امروز مردم مظلوم فلسطین گزینهی دیگری جز مقاومت ندارند دلیلش این است که همهی راههای دیگر را رفتند و معادلات میدان، هیچ راه دیگری را بهجز مقاومت میدانی پیش روی فلسطینیها نگذاشته است. این اتفاقاتی که در سال گذشته در صحن مسجدالاقصی رخ داد و مردم فلسطین شبها تظاهرات میکردند و فریاد مقاومت سر دادند یعنی هنوز ایستادهاند و هنوز آرمان قدس را باور دارند و زنده نگه داشتهاند.
افول آمریکا و زوال رژیم صهیونیستی
آنچه امروز میتوان بهطور قطع و بر اساس اسناد منتشرشده گفت این است که کشور جعلی اسرائیل از ابتدا پروژهی دنیای استکبار در منطقهی غرب آسیا بود. غربیها میخواستند با این پروژه منطقهای را که برای جهان اسلام مهم و هویتآفرین کنترل و تضعیف کند. اهمیت غرب آسیا در این است که خاستگاه تمدن اسلامی بوده و به همین دلیل برای مسلمانان سراسر دنیا هویتآفرین و الگو است. این رژیم اشغالگر شکل گرفت تا قدرت هژمون در منطقهی غرب آسیا باشد و اوامر و سیاستهای نظام سلطه را در این منطقه، عملی بکند. امروز میتوان قاطعانه گفت که رژیم صهیونیستی در تحقق آنچه به دنبالش بود و فلسفه تشکیلش بود، عملاً در بیست سال گذشته جدیتر و پررنگتر از قبل، شکست خورده است. این شکست عملاً بهمنزلهی شکست پروژهی آمریکا و نظام سلطه در منطقه است.
شاید برخی تصور کنند که این توافقهایی را اخیراً بعضی از کشورهای عربی با رژیم بستهاند به معنی پیشرفت پروژه رژیم صهیونیستی است اما اینطور نیست. همه این توافقات، توافقات سوری و ظاهری و ناپایدار است که خود ملتهای منطقه هم با آن موافق نیستند.
به عبارت دیگر اضمحلال رژیم صهیونیستی شکست پروژهی نظام سلطه در منطقهی غرب آسیا است و این شکست پیام روشنی برای همه طرفها دارد. صهیونیستها هم این را فهمیدهاند که دیگر نمیتوانند مثل قبل به کمک و پشتیبانی یک قدرتی به نام ایالت متحدهی آمریکا امید داشته باشند.
عادیسازی بینتیجه خواهد بود
هر طرحی برای سرزمین فلسطین که ملت فلسطین در آن نقشی اساسی نداشته باشند، طرحی از قبل شکست خورده و بیفایده است. به همین دلیل است که نتیجهی طرحهای سازشی که تاکنون مطرح شده است شکست خورده است. آنچه زمانی ادعا میشد درباره طرح سازش و ایدهی دو دولت را مرور کنیم. در سال ۱۹۴۸ سازمان ملل طرح دو دولت را شروع کرد و تقسیم اراضی فلسطین را با نسبت ۵۵ درصد فلسطینی در مقابل ۴۵ درصد برای رژیم صهیونیستی تقسیم کرد. این نقطهی آغاز از دست رفتن سرزمین فلسطینیها بود. تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۳ در توافق اسلو این طرح سازش را ظاهراً به نفع خودش به انتها رساند؛ اما مطلقاً از اشغالگری، رنج و تجاوز اسرائیلیها مطلقاً کاسته نشد. فلسطین تکهتکه امروز که به دست رژیم غاصب افتاده، برون داد طرح دو دولت است.
در غالب این طرحهای سازش، حق ملت فلسطین دیده نمیشود. بهعنوان مثال هیچکدام از اعضای سازش اسلو در مورد حق آوارگان فلسطینی سخنی به میان نیاوردند. هیچکدام از طرحهای سازش در مورد زمینهای غصب شدهی فلسطینیها مشکلی را حل نکردند. هیچکدام از طرحهای سازش نتوانستند حاکمیت قدس بهعنوان رکن رکین مسئلهی فلسطین و بیتالمقدس را تثبیت کنند. یکی از نقاطی که طرحهای دو دولت با بنبست راهحل روبرو میشوند همین مسئله مسجدالاقصی است. مسجدی که سرتاسر آن برای مسلمانان مقدس است. طراحان طرحهای سازش معمولاً برای حل این مسئله، ایدههای خیالی و مضحکی دادند. مثلاً زیرزمین مسجدالاقصی را بدهیم به صهیونیستها و زمینهای بالا را بدهیم به مسلمانها. یا شرق را بدهیم یهودیها و شمال را بدهیم به مسلمانها. یا طرحهایی که هیچوقت اینها عملی و پیاده نشد. چنین مواردی باعث شده که عملاً امروز مسجدالاقصی یکی از بزرگترین و اصلیترین سدها پیش روی تحقق ایده دو دولت است.
با شکست تمامی ایدههای مبتنی سازش در میدان عمل، امروز تنها ایدهی جایگزین و موردقبول مالکان واقعی سرزمین فلسطین، تشکیل یک دولت برخاسته از آراء و نظرات فراگیر ساکنان اصیل این سرزمین هست. کسانی که از اینجا کوچانده و رانده شدهاند باید برگردند و با دیگر ساکنان اصیل فلسطین باید تصمیم بگیرند که چه حکومتی میخواهند داشته باشند.
تأثیر پدیدهی مقاومت در غرب آسیا بر مقاومت فلسطین
مقاومت فلسطینی جزئی از گفتمان مقاومتی است که در غرب آسیا شکل گرفته است. با وجود همهی تمایزاتی که مقاومت در یمن یا در سوریه یا در عراق و... با مقاومت فلسطین دارد، همه اینها را ذیل گفتمان مقاومت میتوان جای داد و یک گفتمان بههمپیوسته است.
امروز و بهخصوص بعد از شهادت حاج قاسم، میبینید چهرههایی از مقاومت فلسطین خیلی عیان و واضح واقعیت قصه مقاومت در منطقه را دارند مطرح میکنند. فلسطینی امروز میفهمد که آن کسی که در نهایت پشتش میایستد ایران اسلامی است و یمن پابرهنه و حزبالله لبنان. درواقع ملتهای منطقه به تجربه دریافتهاند و مشاهده کردهاند که یک نظام جوانمردی هست که با زرادخانهی چند صد هزارتایی موشکهایش در کنار آنها ایستاده است و پشتشان را خالی نخواهد کرد. این را کاملاً آن فلسطینی دارد درک میکند و میبیند که ایرانیها دارند خیلی عیان و بدون مجامله و بدون ترس، از حقوق حقّهی فلسطینیها و حق مسلّم دفاع آنها حمایت علنی میکنند و سلاح مقاومت را به رسمیت میشناسند و از حق تعیین سرنوشت توسط ساکنان اصیل این سرزمین اسلامی به اشکال مختلف سیاسی، فرهنگی، نظامی، دیپلماتیک و ... دفاع میکند.