1401/10/14
جای خالی مصادیق الگوی سوم زن در رسانه
رهبر انقلاب سال گذشته در سخنرانی روز ولادت حضرت زهرا (س) با اشاره به نامه گلایهآمیز جمعی از بانوان محترم به خاطر نبودن یک دیدار مخصوص روز زن در ایام این ولادت باسعادت فرمودند: «حق با آنها است؛ باید یک روزی را برای دیدار خانمها هم انشاءالله معیّن کنیم.» ۱۴۰۰/۱۱/۳ و این دلیلی شد تا دیداری با جمعی از بانوان کشور تشکیل شود و حضرت آیتالله خامنهای وعده دادند که «در سالهای آینده هم انشاءالله این جلسه را تشکیل میدهیم». ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
در این دیدار جمعی از بانوان فرهیخته، مادران برگزیده و فعالان عرصههای فرهنگی، اجتماعی و علمی شرکت کردند که هفت نفر از حاضران دیدگاهها و نظرات خود را درباره مسائل گوناگون زنان بیان کردند. متن پیشرو سخنرانی خانم مهدیه سادات محور، برنده جوایز ملی و بینالمللی سینمای مستند است.
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمایندهی آن گروه از زنان فعال رسانهای هستم که در سال ۹۵، شما در نشست با سازمان اوج در نبودمان سراغمان را از آقایان حاضر در جمع گرفتیم. نه اینکه آن زمان دغدغهی فعالیت رسانهای نداشتیم؛ اما بروز و هویت امروزمان را مدیون همان تلنگر حضرتعالی مبنی بر لزوم حضور زنان در رسانه هستیم.
امروز با کسب اجازه از شما دختر کوچکتان از اهالی رسانه یک مادر دانشآموختهی جامعهشناسی که توفیق صحبت با حضرتعالی را پیدا کرده میخواهد از سپهر منظومهی فرهنگی و رسانهای زنان و مادران مطالبی را با پدر دلسوزش به اشتراک بگذارد:
شما در نشستهای راهبردی در سال ۹۰ که سرشار از روشنگریها در حوزهی زنان بود به نسل ما امیدوار بودید؛ و فرمودید امروز بحمداللّه دختران جوانی که در آیندهی نهچندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی میرسند بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند؛ و پیشرفت زن یعنی این. سؤال حقیر این است که چرا از این زنان موفق در حوزههای تخصصی رسمی کمتر استفاده میشود؟ گویی ساختار تشریفاتی و حداقلی معاونت زنان و مشاوران زن در دستگاهها با کمترین بودجه و امکانات، راهحلی شده برای کنار گذاشتن زنان از نظام تصمیمگیریهای اساسی و حیاتی کشور. حتی مدیریت کلان حوزههای علمیهی خواهران. چرا در مقام مشاورین حقیقی و عالی قوا و نظام مثل شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی انقلاب فرهنگی خصوصاً شورایعالی فضای مجازی زنان بهعنوان نیمی از کنشگران جمهوری اسلامی نقشآفرینی نمیکنند؟
در عرصهی تولید در هنر و رسانه دانشآموختگان زن و دختر جمعیت کثیری را به خود اختصاص میدهند. نگاه زنانه برشها و ریزبینیهای متفاوتی از نگاه مردانه در تولیدات وارد میکند؛ اما فرصت کنشگری غالباً در اختیار تولیدکنندگان مرد است.
بازنمایی زنان در تولیدات رسانهای بایستی اصلاح شود و به دست خودشان رقم بخورد که این امر نیاز دارد به باز شدن فضا برای فعالیت مدیریتی مشورتی و تولیدی خود زنان. تصور داشتن یک مدیر شبکهی تلویزیونی خانم که وظیفهی طراحی و سیاستگذاری استراتژیک را داشته باشد بسیار دور است. ما در عرصهی محتوا در رسانه با جداً با خلأ متنهای واقعگرا و مؤثر مواجه هستیم. با احترام به نظریات و فعالیتهای فعالان زن در نسل گذشته، گویی بعضی نظریههای تخصصی حوزهی زنان و بعضی جایگاهها به نام شخص یا گروهی خاص مسجّل شده و امکان بهروزرسانی وجود ندارد؛ و مشکلات در حد طرح بحث در اندیشکدهها باقی مانده است.
امروز اما در خطّ مقدم، قرائتهای محدود از زن طراز انقلاب اسلامی در برابر هجمههای موجود، نخنما و کماثر شده است. اهالی رسانه در انتخاب سوژههای زنان موفق و اثرگذار با نقد مواجه میشوند؛ چرا که جریان رسمی در تریبونهای رسمی و همایشهای دولتی اغلب از زنان نخبه، فرهیخته و دانشمند تقدیر میکند. سؤال اصلی اینجاست که معیارهای ما برای تصویر کردن و دیدهشدن مادران، زنان انقلابی، زنان کنشگر، زنان تلاشگر ایران که لزوماً بروز علمی ندارند اما مصداق الگوی سوم انقلاب هستند، چیست؟ آنها که عفیفاند، شریفاند خانواده برایشان اولویت دارد و در حفظ خانواده و اجتماع، اثرگذار و کنشگر هستند؛ اما دستشان از مدارک و گواهینامهها و رزومههای اعتباری خالی است. آنها کی و کجا در جمهوری اسلامی باید دیده شوند؟ کدام جریان از در توجه به این جمع کثیر از زنان دارد؟
ما امروز بایستی با رجوع به گفتمان والای انقلاب اسلامی بر موضوع مزیّت برتر زن در جمهوری اسلامی بازنگری کنیم و به معیار برسیم. معیارهایی که در عین بهرسمیتشناختن تنوع و تکثر سبکهای زندگی زنان، نظریهی همشکلسازی و شبیهسازی را کنار بگذارد؛ و اینجا وظیفهی ما اهالی رسانه است که همراستا به محتوای مورد وفاق به تولید محصول بپردازیم.
بهعنوان کسی که سالهاست مشغول مستندسازی در حوزهی زنان و خانواده هستم و به متن زندگی و مشکلات سوژهها ورود پیدا کردم وظیفهی خود میدانم از فرصت حضور در محضر حضرتعالی استفاده کرده به نمایندگی از این عزیزان برخی مسائل را مطرح کنم.
۱-در حوزهی سیاستگذاریهای فرهنگی، انبوهی از تکالیف برای زنان در نقش مادری و تربیت نسل در نسبت با تکالیف مردان در نقش پدری همچنین اهمیت تربیت دختران در مقابل کمتوجهی به تربیت پسران نامتوازن است؛ و این مخاطرهای است برای داشتن نسل بالنده در جمهوری اسلامی. حالآنکه فهم درست از اصول تربیتی اسلام توجه به جایگاه والای ولایت پدر و لزوم اثرگذاری مستقیم والد بر فرزند را شامل میشود. بعدی که هیچگاه در سفارشهای رسانهای از سوی مدیران توجه نمیشود.
۲- در حوزهی زنان، خصوصاً مباحث جمعیتی غالباً موضع تکلیفگرایی داریم تا حقوقگرایی. سیاستهای جمعیتی کمتر متمرکز بر نیازهای واقعی مادری و زنانه است و بیشتر در اقتصادزدگی و طراحی مشوقهای مالی موفق بودهاند. با تغییر و تطور جامعه از خانواده گسترده به خانواده هستهای، دیگر خویشاوندان درجهیک که کمکدهندگان اصلی به مادران جوان بودند را از دست دادهایم. سیاست مذکور اما با همان شیب انتظار فرزندآوری دارد.
در این راستا کوچکترین اقدامات متناسب با نیاز زنان، میتواند تحولی بزرگ در جهاد فرزندآوری رقم بزند. اقداماتی از جنس راهاندازی بنیادها و شبکههای حمایتی از مادریاران دورهدیده و هدایت این بانوان به خانهها برای کمک به مادران چند فرزند. همچنین الزام به تعبیهی صرفاً یک اتاق کودک در دانشکدهها، بیمارستانها، محیطهای کاری برای امکان ادامهی تحصیل و فعالیت مادران دانشجو، پزشک، اساتید ایدههایی است که باید الزامات طرحهای جمعیتی باشد. افسوس که مورد غفلت است.
۳- بعضی موانع حقوقی حوزهی زنان مثل حضانت فرزند خصوصاً برای همسران شهدا علیرغم تأکیدات حضرتعالی باوجود امکان اصلاح قانون در چارچوب فقه اسلامی در بروکراسی اداری گویی به مسئلهای لاینحل تبدیلشده است. گاهی یک اصلاح قانونی کوچک دلگرمی بزرگی برای زنان متعهد به انقلاب میشود.
۴- مدعیان کار در حوزهی زنان سالهاست از حل مشکل بیمهی زنان خانهدار عاجزند. امری که در ترسیم هویت و اهمیت جایگاه این گروه در اجتماع تأثیر به سزایی دارد. بانوان مجرد آنها که یا شرایطشان برای ازدواج مهیا نبوده یا همسر خود را از دست دادهاند بهطور خاص هدف سیاستهای حوزهی زنان نیستند.
شما امر فرمودید زنان برای حل مسائل زنان خود به میدان بیایند. ما در روزها و ماههای اخیر درگیر صحنهی جنگ و نبرد جدید با رباتهای انساننمای غربی با پرچم زنان هستیم. قطع بودن اتصال ما با فرماندهی، صحنهی نبرد را برایمان سختتر کرده است. ما نیازمندیم قرارگاه رسانهای تشکیل شود تا اتصال ما به فرماندهی وصل و فرمان فرمانده در حوزهی زنان بهدرستی تبیین شود؛ تا خدایناکرده در مسیر آتش به اختیاریمان هزینهسازی برای نظام نکنیم.
ما در عرصهی هنر تمامقد ایستادهایم. ما آمادهایم.
در این دیدار جمعی از بانوان فرهیخته، مادران برگزیده و فعالان عرصههای فرهنگی، اجتماعی و علمی شرکت کردند که هفت نفر از حاضران دیدگاهها و نظرات خود را درباره مسائل گوناگون زنان بیان کردند. متن پیشرو سخنرانی خانم مهدیه سادات محور، برنده جوایز ملی و بینالمللی سینمای مستند است.
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمایندهی آن گروه از زنان فعال رسانهای هستم که در سال ۹۵، شما در نشست با سازمان اوج در نبودمان سراغمان را از آقایان حاضر در جمع گرفتیم. نه اینکه آن زمان دغدغهی فعالیت رسانهای نداشتیم؛ اما بروز و هویت امروزمان را مدیون همان تلنگر حضرتعالی مبنی بر لزوم حضور زنان در رسانه هستیم.
امروز با کسب اجازه از شما دختر کوچکتان از اهالی رسانه یک مادر دانشآموختهی جامعهشناسی که توفیق صحبت با حضرتعالی را پیدا کرده میخواهد از سپهر منظومهی فرهنگی و رسانهای زنان و مادران مطالبی را با پدر دلسوزش به اشتراک بگذارد:
شما در نشستهای راهبردی در سال ۹۰ که سرشار از روشنگریها در حوزهی زنان بود به نسل ما امیدوار بودید؛ و فرمودید امروز بحمداللّه دختران جوانی که در آیندهی نهچندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی میرسند بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند؛ و پیشرفت زن یعنی این. سؤال حقیر این است که چرا از این زنان موفق در حوزههای تخصصی رسمی کمتر استفاده میشود؟ گویی ساختار تشریفاتی و حداقلی معاونت زنان و مشاوران زن در دستگاهها با کمترین بودجه و امکانات، راهحلی شده برای کنار گذاشتن زنان از نظام تصمیمگیریهای اساسی و حیاتی کشور. حتی مدیریت کلان حوزههای علمیهی خواهران. چرا در مقام مشاورین حقیقی و عالی قوا و نظام مثل شورایعالی امنیت ملی، شورایعالی انقلاب فرهنگی خصوصاً شورایعالی فضای مجازی زنان بهعنوان نیمی از کنشگران جمهوری اسلامی نقشآفرینی نمیکنند؟
در عرصهی تولید در هنر و رسانه دانشآموختگان زن و دختر جمعیت کثیری را به خود اختصاص میدهند. نگاه زنانه برشها و ریزبینیهای متفاوتی از نگاه مردانه در تولیدات وارد میکند؛ اما فرصت کنشگری غالباً در اختیار تولیدکنندگان مرد است.
بازنمایی زنان در تولیدات رسانهای بایستی اصلاح شود و به دست خودشان رقم بخورد که این امر نیاز دارد به باز شدن فضا برای فعالیت مدیریتی مشورتی و تولیدی خود زنان. تصور داشتن یک مدیر شبکهی تلویزیونی خانم که وظیفهی طراحی و سیاستگذاری استراتژیک را داشته باشد بسیار دور است. ما در عرصهی محتوا در رسانه با جداً با خلأ متنهای واقعگرا و مؤثر مواجه هستیم. با احترام به نظریات و فعالیتهای فعالان زن در نسل گذشته، گویی بعضی نظریههای تخصصی حوزهی زنان و بعضی جایگاهها به نام شخص یا گروهی خاص مسجّل شده و امکان بهروزرسانی وجود ندارد؛ و مشکلات در حد طرح بحث در اندیشکدهها باقی مانده است.
امروز اما در خطّ مقدم، قرائتهای محدود از زن طراز انقلاب اسلامی در برابر هجمههای موجود، نخنما و کماثر شده است. اهالی رسانه در انتخاب سوژههای زنان موفق و اثرگذار با نقد مواجه میشوند؛ چرا که جریان رسمی در تریبونهای رسمی و همایشهای دولتی اغلب از زنان نخبه، فرهیخته و دانشمند تقدیر میکند. سؤال اصلی اینجاست که معیارهای ما برای تصویر کردن و دیدهشدن مادران، زنان انقلابی، زنان کنشگر، زنان تلاشگر ایران که لزوماً بروز علمی ندارند اما مصداق الگوی سوم انقلاب هستند، چیست؟ آنها که عفیفاند، شریفاند خانواده برایشان اولویت دارد و در حفظ خانواده و اجتماع، اثرگذار و کنشگر هستند؛ اما دستشان از مدارک و گواهینامهها و رزومههای اعتباری خالی است. آنها کی و کجا در جمهوری اسلامی باید دیده شوند؟ کدام جریان از در توجه به این جمع کثیر از زنان دارد؟
ما امروز بایستی با رجوع به گفتمان والای انقلاب اسلامی بر موضوع مزیّت برتر زن در جمهوری اسلامی بازنگری کنیم و به معیار برسیم. معیارهایی که در عین بهرسمیتشناختن تنوع و تکثر سبکهای زندگی زنان، نظریهی همشکلسازی و شبیهسازی را کنار بگذارد؛ و اینجا وظیفهی ما اهالی رسانه است که همراستا به محتوای مورد وفاق به تولید محصول بپردازیم.
بهعنوان کسی که سالهاست مشغول مستندسازی در حوزهی زنان و خانواده هستم و به متن زندگی و مشکلات سوژهها ورود پیدا کردم وظیفهی خود میدانم از فرصت حضور در محضر حضرتعالی استفاده کرده به نمایندگی از این عزیزان برخی مسائل را مطرح کنم.
۱-در حوزهی سیاستگذاریهای فرهنگی، انبوهی از تکالیف برای زنان در نقش مادری و تربیت نسل در نسبت با تکالیف مردان در نقش پدری همچنین اهمیت تربیت دختران در مقابل کمتوجهی به تربیت پسران نامتوازن است؛ و این مخاطرهای است برای داشتن نسل بالنده در جمهوری اسلامی. حالآنکه فهم درست از اصول تربیتی اسلام توجه به جایگاه والای ولایت پدر و لزوم اثرگذاری مستقیم والد بر فرزند را شامل میشود. بعدی که هیچگاه در سفارشهای رسانهای از سوی مدیران توجه نمیشود.
۲- در حوزهی زنان، خصوصاً مباحث جمعیتی غالباً موضع تکلیفگرایی داریم تا حقوقگرایی. سیاستهای جمعیتی کمتر متمرکز بر نیازهای واقعی مادری و زنانه است و بیشتر در اقتصادزدگی و طراحی مشوقهای مالی موفق بودهاند. با تغییر و تطور جامعه از خانواده گسترده به خانواده هستهای، دیگر خویشاوندان درجهیک که کمکدهندگان اصلی به مادران جوان بودند را از دست دادهایم. سیاست مذکور اما با همان شیب انتظار فرزندآوری دارد.
در این راستا کوچکترین اقدامات متناسب با نیاز زنان، میتواند تحولی بزرگ در جهاد فرزندآوری رقم بزند. اقداماتی از جنس راهاندازی بنیادها و شبکههای حمایتی از مادریاران دورهدیده و هدایت این بانوان به خانهها برای کمک به مادران چند فرزند. همچنین الزام به تعبیهی صرفاً یک اتاق کودک در دانشکدهها، بیمارستانها، محیطهای کاری برای امکان ادامهی تحصیل و فعالیت مادران دانشجو، پزشک، اساتید ایدههایی است که باید الزامات طرحهای جمعیتی باشد. افسوس که مورد غفلت است.
۳- بعضی موانع حقوقی حوزهی زنان مثل حضانت فرزند خصوصاً برای همسران شهدا علیرغم تأکیدات حضرتعالی باوجود امکان اصلاح قانون در چارچوب فقه اسلامی در بروکراسی اداری گویی به مسئلهای لاینحل تبدیلشده است. گاهی یک اصلاح قانونی کوچک دلگرمی بزرگی برای زنان متعهد به انقلاب میشود.
۴- مدعیان کار در حوزهی زنان سالهاست از حل مشکل بیمهی زنان خانهدار عاجزند. امری که در ترسیم هویت و اهمیت جایگاه این گروه در اجتماع تأثیر به سزایی دارد. بانوان مجرد آنها که یا شرایطشان برای ازدواج مهیا نبوده یا همسر خود را از دست دادهاند بهطور خاص هدف سیاستهای حوزهی زنان نیستند.
شما امر فرمودید زنان برای حل مسائل زنان خود به میدان بیایند. ما در روزها و ماههای اخیر درگیر صحنهی جنگ و نبرد جدید با رباتهای انساننمای غربی با پرچم زنان هستیم. قطع بودن اتصال ما با فرماندهی، صحنهی نبرد را برایمان سختتر کرده است. ما نیازمندیم قرارگاه رسانهای تشکیل شود تا اتصال ما به فرماندهی وصل و فرمان فرمانده در حوزهی زنان بهدرستی تبیین شود؛ تا خدایناکرده در مسیر آتش به اختیاریمان هزینهسازی برای نظام نکنیم.
ما در عرصهی هنر تمامقد ایستادهایم. ما آمادهایم.