• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1401/10/10
شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در مهندسی فرهنگی کشور چه نقشی دارد؟

تهاجم فرهنگ انقلابی به سازش‌کاری فرهنگی

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif  رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، هدایت فرهنگی کشور را، شأن و نقش اصلی این شورا خواندند و با اشاره به ضرورت بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور گفتند: «شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید با رصد و شناخت دقیق ضعفها و گزاره‌های غلط فرهنگی در عرصه‌های مختلف، راه‌حل‌های عالمانه‌ای برای رواج گزاره‌های صحیح و پیش‌بَرنده، ‌ارائه کند.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
رسانه KHAMENEI.IR برای بررسی و تبیین نحوه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام علیرضا پیروزمند، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم پرداخته است.
 
* یکی از تأکیدات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، مسئله «هدایت فرهنگی» بود. تحلیل شما از این موضوع چیست و اساساً هدایت فرهنگی به چه صورت شکل می‌گیرد؟
* آن طرح‌واره‌ای که می‌توان از فرمایشات رهبر انقلاب استنباط کرد این است که کشور به‌شدت به هدایت فرهنگی نیاز دارد. ایشان شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را قرارگاه فرهنگی کشور می‌دانند و برای دستیابی به هدایت فرهنگی، اصطلاحی را با عنوان بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی ارائه کردند و فرمودند منظور از ساختار فرهنگی نرم‌افزاری است که افراد جامعه در زندگی فردی و اجتماعی خود براساس آن عمل می‌کنند و فرهنگ حاکم بر جامعه را به‌عنوان ساختار فرهنگی یاد کردند؛ اما برای اینکه این هدایت فرهنگی اتفاق بیفتد، به تصویر مرجعی نیاز دارد برای اینکه بفهمیم هدایت فرهنگی درست اتفاق می‌افتد یا نه. نقطه آغاز این هدایت فرهنگی آن است که تصویر روشنی از هدف وجود داشته باشد.

قدم دوم کلیدواژه‌ای است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در فرمایشات قبلی خود بارها آن را به‌کار برده‌اند، این کلیدواژه مهندسی فرهنگی جامعه است. مهندسی فرهنگی جامعه یعنی همه فعالیت‌های مختلف در کشور با رویکرد فرهنگی مورد محاسبه و مطالعه قرار می‌گیرد؛ بنابراین ضمانت اجرای هدایت فرهنگی و اصلاح ساختار، «مهندسی فرهنگی» کشور است. مهندسی فرهنگی یعنی همه فعل‌وانفعالات و همه نقشه‌ها و ایجاد و حذف ساختارها براساس تأثیری که در عرصه فرهنگ و سبک زندگی ایرانی - اسلامی دارد، قابل رصد و شناسایی باشد.

بعد از مهندسی فرهنگی، لازم است که بازمهندسی ساختاری دستگاه‌های فرهنگی اتفاق بیفتد. دستگاه‌های فرهنگی ما هنوز از یک انتظام کافی و حرکت هم‌افزا برخوردار نیستند و برای هریک از آن‌ها مسئولیت‌هایی تعریف شده است که اگر شرح وظایفشان را ببینیم، به نظر می‌رسد که هریک به‌تنهایی بار کل فرهنگ جامعه را به دوش می‌کشد. طبیعتاً این مسئله اتفاق نخواهد افتاد؛ بنابراین بر اساس مهندسی فرهنگی به بازمهندسی ساختارهای فرهنگی نیز احتیاج داریم تا در نتیجه امکان برنامه‌ریزی فرهنگی وجود داشته باشد. پس از آن به ارزیابی و نظارت در اجرای طرح‌ها و برنامه‌ها باید پرداخت.

* تشکیل این زنجیره و انسجام‌بخشی به این جریان بر عهده‌ی کدام دستگاه است؟
* این زنجیره‌ای است که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید آن را شکل دهد و در لایه‌های مختلف با مشارکت دستگاه‌های دولتی و غیردولتی این مسئله را به سرانجام برساند. اجرای چنین فرآیندی مستلزم آن است که شورا بتواند یک پیوند شبکه‌ای و گسترده علاوه بر دستگاه‌های دولتی با تشکل‌های مردمی و علاوه بر آن‌ها، با شخصیت‌های حقیقی و فکری کشور داشته باشد. از قرائن، شواهد و آثار برمی‌آید که تاکنون شورا نتوانسته این ارتباط را برقرار کند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید بتواند برای جریان‌سازی عمومی کشور، تشکل‌های مردمی را بسیج کند، آرایش دهد و هدایت کند. خوب است که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به این سؤال پاسخ دهد که پس از گذشت بیش از یک دهه از مطالبه رهبری، نقطه تماس شورا با مجموعه‌های مدنی و مردمی کجاست؟ حالا اعضای جدید شورا ممکن است بگویند که ما تازه آمده‌ایم. به‌هر‌حال رئیس‌جمهور و تعدادی از اعضای محترم شورا عوض شده‌اند ولی در این تغییرات جدید چه پیش‌بینی‌ای برای اینکه چنین تحولی رخ دهد، صورت گرفته است؟ شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید بتواند سازوکاری راه بیندازد تا اگر لازم باشد، مجموعه‌های مردمی را بسیج کند.

امیدوارم اعضای محترم شورای‌عالی با اهتمام سخت به این مسئله، جدی‌تر از گذشته برخورد کنند. اعضای محترم شورای‌عالی باید باور کنند که کار اصلی‌شان همین است و یک مسئولیت تاریخی متوجه آن‌ها شده است.

* اتفاقاً در همین دیدار هم رهبر انقلاب بر تمرکز بیشتر اعضا به این مسئولیت و اهتمام جدی‌تر به وظایفشان در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی هم تأکید کردند.
* نقدی که به شورای‌عالی در دوره‌های پیش وارد بوده این است که عضویت در شورا کار دوم یا سوم اعضا بوده است. قبلاً هم رهبر انقلاب بر این تأکید کردند که اشخاص حقیقی شورا مسئولیت بیشتری دارند، چون کسی که مسئولیت یک دستگاه عریض و طویل مثل وزارتخانه را دارد از او انتظار نمی‌رود که هفته‌ای سه روز برای خود شورای‌عالی به‌صورت مستقل وقت بگذارد.

در مقاطعی که شاهد بودیم که اعضا در مقطعی طولانی ارتباط نزدیکی داشتند و وقت بیشتری گذاشتند باعث شده که تحرک بیشتری و فعالیت‌های ثمربخش‌تری اتفاق بیفتد. رهبر انقلاب فرمودند اعضای محترم شورای‌عالی در هویت فردی‌شان افراد فرهیخته و شناخته‌شده‌ای هستند اما هویت جمعی آن‌ها چندان به چشم نمی‌آید. این به چشم آمدن مستلزم این است که اعضای محترم شورا نسبت ‌به موضوع فعالیتشان هم‌نظر شوند، نشست‌وبرخاست کنند، همفکر شوند و با هم نسبت به انجام مسئولیت‌ها تقسیم‌کار کنند؛ به عبارتی به‌واقع یک تشکل شوند. نگاه به ۱۰، ۲۰، ۴۰ سال گذشته کنیم، درس بگیریم و بدانیم که هر روزی را که از دست می‌دهیم، شاهد آسیب‌های نسلی فرهنگی خواهیم بود و طبیعتاً باید پاسخگو باشیم.

باید مراقب بود؛ اگر متولیان فرهنگ در فهم تغییراتی که در جامعه اتفاق افتاده تعلل کنند و منشأ تغییرات ناخوشایند را تدبیر نکنند، جامعه دچار آشفتگی فرهنگی می‌شود و شاید حتی زمام امور فرهنگی به دست افرادی بیفتد که اهلیت این مسئله را ندارند. وقتی که تمایلات مردم درست شکل نگیرد، دچار مشکلات فرهنگی بعدی خواهیم شد.

* یکی از مباحثی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند بحث تغییر بنیان‌ها نسبت‌ به قبل از انقلاب است؛ یکسری مسائل مثل نمی‌توانیم‌ها به می‌توانیم‌ها تبدیل شد. به نظر شما، این تغییر رویکردهای انقلابی در روحیات مختلف مردم از ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چه اثراتی داشته و دارد؟
* یکی دیگر از تغییر بنیان‌های جامعه پس از انقلاب که مورد اشاره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت این بود که شیفتگی به غرب به اعتراض به غرب و خودپسندی به ایثار تبدیل شد. مثال دیگر اینکه دین‌داری فردی مردم، به دین‌داری اجتماعی بلکه دین‌داری تمدن‌آفرین تبدیل شد. امام رحمةالله‌علیه با گفتمان ارتباط دین و سیاست، مردم متوجه ساخت که اسلام یک دین اجتماعی است و ایشان به‌جد معتقد بود اجتماعیات اسلام بر تعالیم فردی اسلام غلبه دارد. امام رحمةالله‌علیه بر همین اساس رفتار کرد، با مردم سخن گفت، مردم را به میدان آورد و مردم این نوع دین و دین‌داری را پذیرفتند و نسبت به اینکه باید در عرصه سیاسی برای فروپاشی رژیم استبدادی شاه حضور پیدا کنند احساس مسئولیت کردند و این اتفاق رخ داد.

این موضوع در صحنه‌های بعد از انقلاب ادامه پیدا کرد؛ حملات سنگین گروهک‌ها، جنگ، تهاجم فرهنگی، تحریم‌های اقتصادی و امثال این‌ها اتفاق افتاد؛ به هر میزانی که این تفکر میدان بروز پیدا کرد، توانست بر این طوفان‌ها فائق آید و به مردم برای مشارکت و حضور انگیزه دهد؛ بنابراین این موضوع می‌تواند یکی دیگر از بنیان‌های انقلاب باشد.

یکی دیگر از بنیان‌های پیش از انقلاب که در آن تغییری رخ داده، تبدیل عزت عاریه‌ای به عزت اسلامی و انقلابی است. الان هم مشاهده می‌کنیم کشورهایی که شبیه ایران زمان طاغوت هستند، امثال سعودی و کشورهای شیوخ عربی منطقه یا برخی کشورهای دیگر اعتبار، احترام و اقتدار خود را به‌واسطه حمایت دولت‌های بزرگ از خودشان جست‌وجو می‌کنند و این وضعیتی است که قبل از انقلاب داشتیم اما ایران اسلامی به برکت انقلاب، مردم و رهبری انقلاب توانست عزت خود را با استقلال و جمهوریت و با تکیه‌بر فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام و فرهنگ جهادی تأمین کند و تا امروز هم این مسئله را دنبال کرده است.

بنیان بعدی مسئولیت‌پذیری مردم است؛ یعنی بی‌تفاوتی قبل از انقلاب به مسئولیت‌پذیری تبدیل شد. مردم در گذشته زمینه و انگیزه مشارکت نداشتند و عده بسیار زیادی نظاره‌گر بودند ولی انقلاب مردم را به صحنه آورد و مردم‌سالاری به معنای کلمه نمود پیدا کرد. مشارکت مردم نه‌فقط در شکل‌گیری انقلاب، بلکه در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هم چشمگیر بوده و هست؛ لذا مردم اهل بصیرت شدند و به‌واسطه بصیرت اهل اقدام، موضع‌گیری و حضور در صحنه شدند و این عطیه بسیار ارزشمندی بود که نباید لطمه بخورد که اگر این اتفاق بیفتد انقلاب ضمانت بقای خود را از دست خواهد داد.

نکته دیگر این است که کالاشدگی زن به کرامت زن تبدیل شد و انقلاب به زن کرامت و عزت داد و جایگاه زن را متعالی ساخت. پیش از انقلاب متأثر از فرهنگ غرب و غرب‌زدگی که دولت استبدادی به آن دامن می‌زد زن، دیده شدن و هویت و افتخار خود را خودفروشی و تن‌نمایی تعریف می‌کرد یا دستگاه حاکمیت و دستگاه تبلیغی رژیم طاغوت تشویق می‌کرد که زن این‌گونه خود را عرضه کند؛ اما انقلاب اسلامی افزون بر اینکه میدان را برای حضور زنان باز گذاشت، میدان را برای حضور عفیفانه زن فراهم ساخت و زنان توانستند اهل علم، تحصیلات عالی، بصیرت و شهیدپروری شوند و دانشمندانی از میان آنان به میدان آمد. مقام شهیدپروری مادر نشان‌دهنده یک خودساختگی و شخصیت فرهیخته‌ای است که می‌تواند چندین شهید یا جانباز را در دامن خود پرورش دهد و بتواند با صبوری این مسئله را دنبال کند. می‌توان به این فهرست موارد دیگری را نیز افزود.

* چهل‌وچهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است. به نظر شما، فاصله‌گیری از مبدأ زمانی انقلاب باعث می‌شود برخی از روحیاتی که متناسب و در نتیجه انقلاب بود در مردم کمرنگ شود؟
* برای اینکه چنین سؤالی پاسخ داده شود باید توجه کنیم که دو عامل زمینه‌ای وجود دارد تا ما را آسیب‌پذیر کند؛ یکی این‌که موردتهاجم فراگیر و همه‌جانبه فرهنگی بوده و هستیم و این تهاجم در ادامه تبدیل به تهاجم ترکیبی شده و از تحریم اقتصادی برای انحراف فرهنگی استفاده می‌کند. سپس از این انحراف فرهنگی برای موضع‌گیری غلط سیاسی استفاده می‌شود و این مسئله باعث شده هجوم همه‌جانبه‌ای شود. چون انقلاب به موفقیت‌هایی دست پیدا کرده و اساساً نفس بقای انقلاب و به اهتزاز درآمدن پرچم جمهوری اسلامی برای دولت‌های استکباری آزردگی ‌آورده و آنان را مکدر کرده و می‌کند؛ به همین خاطر هر روز با ائتلاف بیشتر، پیچیدگی افزون‌تر و توان بیشتر تلاش می‌کنند این نفوذ را داشته باشند که این از بیرون است.

از درون هم افرادی را داشتیم که یا از اول انحراف فکری داشتند یا در ادامه نتوانستند در ارزش‌های انقلاب ثبات قدم داشته باشند و احیاناً مسئولیت‌هایی هم داشتند و به همان میزان که مسئولیت داشتند، ضریب نفوذ داشتند برای اینکه این حرکت جهادی و انقلابی انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگی و غیرفرهنگی استمرار و جوشش کافی پیدا نکند.

این دو عامل به شور و حرارتی که عصر انقلاب یا دوران جنگ ایجاد کرد آسیبی زد که الان هم وجود دارد. همین اقلیت آسیب‌دیده هم بخشی از مردم جامعه ما و نسل بعد از انقلاب هستند و باید آنان را سرمایه خود محسوب کنیم و هر میزان ریزش را برای خودمان خسارت محسوب کنیم. این غفلت‌ها یا کم‌کاری‌هایی که از سوی دستگاه‌های مختلف به‌ویژه فرهنگی و حتی غیرفرهنگی رخ داده موجب شده در لایه‌هایی آن جوشش سال‌های اول انقلاب کمرنگ شده باشد؛ هر چند با همه این شرایط صحنه‌های افتخارآمیزی را می‌بینیم که همین مردم رقم زدند و می‌زنند؛ مثل آنچه در قضایای کرونا رخ داد و مردم از نظر اقتصادی مستأصل شدند و تحت‌فشار مضاعف قرار گرفتند و مردم مشارکت چشمگیر و ستودنی را برای کمک به هم انجام دادند.

* به‌نظر شما برای اینکه روحیه انقلابی و ارزش‌های انقلاب در جامعه کمرنگ نشود، نقش و وظیفه دستگاه‌های فرهنگی و به‌طور خاص شورای‌عالی انقلاب فرهنگی چیست و چگونه باید انجام‌وظیفه کنند؟
* رهبر انقلاب در بیاناتشان به نوعی فرمان ایجاد حرکت عظیم فرهنگی دادند به گونه‌ای که این حرکت بتواند روحیه تهاجمی انقلاب را به کمک لایه‌های فکری انقلاب و جوانان ایجاد کند. حرکت عظیم وقتی اتفاق می‌افتد که مردم و به‌ویژه جوانان احساس مسئولیت کنند و پای‌کار اسلام و ارتقای فرهنگی جامعه بیایند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی اگر بتواند نقش قرارگاهی خود را بشناسد و به آن عمل کند می‌تواند در این راستا نقش‌آفرین باشد. قرارگاه باید شبانه‌روزی رصد و اقدام کند و بازخورد اقدامات خود را مورد محاسبه و مطالعه قرار دهد و باید بتواند یک شبکه فرهنگی با تکیه‌بر مساجد، هیئات و بسیج شکل دهد و از این شبکه موجود که متصل به فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام است استفاده فعال و بهینه کند.

اگر یک نگاه آسیب‌شناسانه به اینکه چرا این حرکت عظیم توسط شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا بدنه فرهنگی کشور به اندازه کافی اتفاق نیفتاده، داشته باشیم، باید بگویم یکی از عوامل آسیب‌زای وضعیت فرهنگی ما پذیرش سازشکاری فرهنگی در قبال فرهنگ مهاجم غرب بوده است. اینکه رهبر انقلاب مطالبه می‌کنند که روحیه تهاجمی انقلاب باید حفظ می‌شد، این روحیه تهاجمی روحیه مخرب نیست و یک تهاجم سازنده و تعالی‌بخش است. متأسفانه درصدی از افرادی که حتی انقلابی‌نما هم بودند به سازشکاری فرهنگی مبتلا شدند و این سازشکاری اقتصادی و سیاسی، ریشه تضعیف روحیه تهاجمی انقلابی هم شده است. اگر می‌خواهیم روحیه تهاجمی انقلاب به زمان اوج خود نزدیک شود، لازم است که ریشه‌های سازشکاری فرهنگی را بشناسیم و با آن مقابله کنیم و در نقطه مقابل براساس ظرفیت‌های ناب انقلاب و اسلام را که هویت‌بخش بوده و هست و جوانان را به حرکت وامی‌دارد، شاهد تحرک، پویایی و اثربخشی فرهنگی بیشتری باشیم.