1401/09/09
روایتی از دیدار اعضای شورای انقلاب فرهنگی با رهبر انقلاب
پاسداری از همه ایران؛ از خاک تا ذهن و مغز و رویا
محمدصادق علیزاده
بعد از مدتها سر و کله استکانهای کمرباریک چای و شیرینی در حسینیه پیدا شده است. اعضای سی و اندی نفره شورا مستقر شدهاند روی صندلیها و دارند پذیرایی میشوند تا شروع مراسم. دکتر سوزنچی عضو حقیقی شورا و دکتر سیدسعیدرضا عاملی دبیر فعلی و دکتر محمدرضا مخبر دزفولی دبیر سابق شورا، جزو اولین نفراتی هستند که از راه میرسند و در ادامه هم پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما، دکتر حداد عادل و در نهایت هم الباقی اعضا. ترکیب جدید که از سال گذشته منصوب شده، بعضی از چهرههای جوان را هم وارد صحن شورا کرده است. دکتر پیغامی و دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه امام صادق علیهالسلام، دکتر ساعی رئیس دانشگاه سوره و دکتر بانکیپور نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی از همین فقرهاند.
با ساعی از حدود یک دهه قبل آشنا هستم. جلو میروم و کمی گپ میزنیم. از وضعیت دانشگاه تحت مدیریتش میپرسم. اوضاع آرام است برخلاف التهاب روزهای اول و دمهایی که این روزها در فضای مجازی میدهند. حالا بعد از تقریباً دو ماه، دم خروس پروژه آشوب آنقدر بیرون زده که همان اندک عقبه معترض روزهای نخست هم عقب بکشد و ترجیح دهد مهره پروژه ویرانیطلبان نباشد. دانشگاه که اتفاقا کارفرمایان پروژه آشوب امید زیادی هم به آن بسته بودند از جمله همانهایی است که دم خروس را دیده. حجتالاسلام قمیِ رئیس سازمان تبلیغات از راه میرسد و حال و احوالی با ما میکند و صندلی کناریمان مینشیند. بحث را کوتاه و جمع دونفرهشان را ترک کنم تا راحتتر باشند برای زدن حرفهایی که شاید بودن من معذبشان میکند.
انتخاب درست قاری
قبل از شروع مراسم با قاری هم گپی میزنم. از نیروهای رادیو قرآن است. پیش از این هم سابقه یک مرتبه قرائت در محضر رهبر انقلاب را داشته به دلیل برگزیده شدن در مسابقات قرآنی. پرسیدم آیاتی که خواهد خواند انتخاب خودش است یا نه. پاسخ مثبت میدهد. بخشهایی از سوره نحل را انتخاب کرده: «و پیمان خدا را به بهایی اندک نفروشید؛ زیرا آنچه نزد خداست، برای شما بهتر است... آنچه [از ثروت و مال] نزد شماست، فانی می شود و آنچه [از پاداش و ثواب] نزد خداست، باقی می ماند، و قطعاً آنان که [برای دینشان] شکیبایی ورزیدند، پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم.» بعداً دیدم تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی(ره) غرض این سوره را بیان این واقعیت میداند که غلبه دین حق (دین توحیدی اسلام) قطعی است.
جملاتی که در ادامه جلسه و از سوی رهبر انقلاب خطاب به جمع سی و اندی نفره شورای عالی انقلاب فرهنگی ایراد شد نشان داد که انتخاب قاری جوان، انتخاب درستی بوده: «انقلاب یک روحیهی تهاجمی دارد که خصلت انقلاب است، بنیانهای غلط را، بنیانهای گذشته را ویران میکند و به جایش نوآوری میکند، بنیانهای جدیدی میآورد.... ما به کمک پایههای فکری انقلاب و به کمک روحیهی جوانهای انقلابی ــ که بحمدالله امروز هستند و کم هم نیستند و زیادند و تحت تأثیر تفکّرات انقلابیاند ــ میتوانیم آن روحیه را تجدید کنیم؛ آن تهاجم را دوباره به وجود بیاوریم؛ آن حرکت عظیم را بار دیگر در کشور به وجود بیاوریم از حرکت عظیم فرهنگی.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
به رویاهایمان هم طمع دارند
سعی میکنم در نوشتن و یادداشتبرداری از عین جملات عقب نمانم. در همان حال که با خودکار ایرانی با نوک ۰.۷ دارم تندتند یادداشتبرداری میکنم ذهنم مشغول جملات بالاست. این موضع و دیدگاه، دقیقاً عکس آن گزارههای غلطی است که این روزها دارند به کمک بوقهای ایرانستیز و ویرانیطلب توی اذهان عمومی ملت زورچپان میکنند که نمیشود، که نمیتوانیم، که آی چه فکر میکردیم و چه شد. نمیشود و نمیتوانیمهایی که در حوزه فرهنگ و ذهن مدیران و مسئولان فرهنگی با دِبی بالاتری پمپاژ میشود تا بلکه دستگاه محاسباتیشان را تغییر دهد و واقعیات را ناقص و معوج ببیند. یک نفر اما اینجا و در راس هرم در حسینیه امام خمینی(ره) و جایی که باید مسائل و مشکلات، خیلی بیشتر توی چشم باشند اما با همه این مشکلات نگاه دیگری دارد. مدام هم دیگران را تحریص میکند به دیدن چیزی که او هم دارد میبیند.
فرق او با دیگران این است که او برخورد امواج با سینه کشتی و شکافتن اقیانوس مشکلات و معضلات و جلو رفتن کشتی را هم میبیند: «یأس به معنای واقعی کلمه، یک آفتی است مثل آفاتی که به گیاهان و به درختان و مانند اینها میخورد و خشک میکند و درخت را از رشد و از طراوت میاندازد. بنابراین این گزاره مثلاً باید از بین برود.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
بالای صفحه دفترچه یادداشتم مینویسم باز هم «امید». واژهای که بسامد تکرارش در چند ماه اخیر در حسینیه امام خمینی(ره) خیلی بالا رفته. فرقی هم ندارد مخاطب سخن مردم عادی باشند از قم و اصفهان یا دانشآموزان یا کارگزاران جمهوری اسلامی. وقتی تیغ تجزیهطلبی و کودتا و جنگ و فشار و تحریم -با همه زخمهایی که زده و میزند- نتوانست تو را از پا بیندازد لاجرم ابلیس به ذهن و مغز و امیدت پنجه میاندازد که اینجا اگر تسلیم شدی، حتی قدرت رویاپردازی را هم از دست میدهی.
رؤیا توهم نیست. رؤیا، تصویر آینده واقعیت است. تصویری که قرار است قلّه را نشان دهد. آرمانشهری که قرار است پیشران حرکت تو از حال به آینده باشد. حالا نقطه طمع جدید دشمن شده و خاکی است که باید از آن دفاع کنی. ابلیس پی آن افتاده که بر ذهنت افسار بزند که حتی برای آیندهات که رؤیاپردازی نکنی: «حالا مثلاً فرض کنید که اگر چنانچه همین گزارهی «نمیتوانیم» ــ که گفتیم انقلاب آمد و اساس این گزاره را به هم زد و از بین برد ــ علاج نشود، امروز باز در یک بخشهایی، با یک عناوین دیگری، با یک مقدّمات دیگری، این «نمیتوانیم»ها استنتاج میشود که باید علاج بشود. حالا با آن مقدّمات گاهی میگویند نمیگذارند؛ مثلاً جوان است، توانایی دارد، میتواند کار کند امّا میگوید «نمیگذارند کار کنم»، یا میگوید مدیریّت جامعه ضعیف است، یا میگوید قانون غلط است. بالاخره با مقدّمات گوناگونی به این نتیجه میرسد که آقا نمیشود کار کرد.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
ذهن و مغز در حکم خاک و وطن
کارکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا به تعبیر دقیقتر رهبر انقلاب، قرارگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی حالا و در چنین فضایی اهمیت دوچندان مییابد. خاک و ناموس و مام وطن برای شورا میشود ذهنها و مغزها. ذهنها و مغزهایی که چون در بوم و برِ موحد پرورش یافتهاند، لاجرم نسبتی هم با توحید دارند و لاجرمتر اعمالی هم که از آنها سر میزند و ساطع میشود هم باید نسبتی با توحید داشته باشد. اصلا انقلاب اسلامی و خمینی کبیر هم آمد که همین عهد قدیمی بشر را تذکر و یادآوری کند؛ همین نسبت و بنیانهایِ نهان در اعماق فطرت انسانها:
«انقلاب اسلامی ایران مثل همهی انقلابها، بنیانهای پیشین را تغییر داد؛ یعنی طبیعت انقلاب، تهاجم به بنیانهای پیشین است؛ طبیعت هر انقلابی این است. انقلاب میآید برای اینکه بنیانهای اقتصادی غلط، بنیانهای فرهنگی غلط، بنیانهای سیاسی غلط را تغییر بدهد و دگرگون بکند. انقلاب آمد این بنیانها را تغییر داد؛ همیشه همین جور بوده، در صدر اسلام هم همین اتّفاق افتاد... انقلاب آمد اینها را، این بنیانها را، بعضی را متزلزل کرد، بعضی را بکلّی از بین برد، جایگزین کرد؛ «نمیتوانیم» را «میتوانیم» کرد؛ شیفتگی نسبت به غرب را، تبدیل کرد به اعتراض نسبت به غرب و انتقاد نسبت به غرب. در مسائل شخصی، خودشیفتگی و خودپسندی و میل به شهرت و مانند اینها را تبدیل کرد به ایثار، ازخودگذشتگی، عدم اصرار بر آوردن نام خود. و این چیزها خب یک چیزهای خیلی مهمّی است؛ انقلاب این کارها را انجام داد؛ و این تغییر فرهنگی به معنای واقعی کلمه اتّفاق افتاد.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
این شکلی نگاه کردن به موضوع، عرصه میدان را مشخص میکند. گستره عملیات هر آنجایی میشود از اذهان و مغزها که مورد طمع قرار گرفته یا غبار زمان بر آن نشسته یا مورد غفلت نیروهای خودی قرار گرفته. محدود به دولت یا حاکمیت هم نیست که اصلا در این نگاه، مردم و دولت و حاکمیت از هم جدا نیستند: «من در صحبت با دوستان در دولت، اشاره کردم به بازسازی انقلابیِ ساختارِ فرهنگی کشور؛(۱) گفتم که ساختار فرهنگی کشور یک بازسازی انقلابی لازم دارد. اوّلاً مراد، «ساختار فرهنگیِ کشور» است، یعنی جامعه؛ نه ساختار فرهنگی دولت. اینکه ساختارهای فرهنگی دولت، یعنی مثلاً ادارات و نسبتشان چه جوری باشد، این مورد بحث نیست؛ یعنی ذهنیّت جامعه، فرهنگ جامعه. یعنی همانطور که عرض کردم، آن نرمافزاری که در جامعه دارد کار میکند و دست افراد، زبان افراد، مغز افراد، امکانات افراد، ثروت افراد بر اساس این نرمافزار دارد به کار میافتد، باید درست بشود، باید ساختار انقلابیاش تجدید بشود.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
و اما علم...
عمده بحث به فرهنگ و اصلاح فرهنگ میگذرد و سند مهندسی فرهنگی که بعد از یکی دو دهه گویا هنوز کارش تمام نشده و راهکار رفتن به جنگ معضلات فرهنگی و اندیشهای است. اواخر جلسه اما اشارات کوتاهی به ساماندهی علم و دانش هم میشود. لابلایش اظهار نگرانی از وضعیت این روزهای علم در کشور: «در یک دورهای، حدود یکی دو دههی پیش، یک حرکت وسیع و عمیقی در زمینهی پیشرفت علم در کشور اتّفاق افتاد. آن هم باز به خاطر همین بود که یک گزارهی درستِ صحیحِ عبور از مرزهای دانش مطرح شد و همهگیر شد و پذیرفته شد، دنبالگیری شد، تعقیب شد و نتیجه این شد که ما از لحاظ علمی واقعاً یک حرکت بزرگی در کشور انجام دادیم؛ یعنی واقعاً جهش علمی در کشور به وجود آمد. به دنبال آن، در بخشهای مختلف جهش فنّاوری به وجود آمد؛ این، اتّفاق افتاد؛ این واقعیّتی است که وجود دارد.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
اعتراف نهادهای علمی خارجی به رشد خیرهکننده علمی ایران و در کنارش هم جهش بزرگ تکنولوژیک و فناورانه در حوزههای مختلف در همین یکی دو دهه شتک میزند توی ذهنم. جهشی که سرریزش ریخته توی خیلی از صنایع از نفت و گاز گرفته تا صنایع نظامی و دفاعی و پالایشگاهسازی. ادامه سخنان اما دوباره رنگ هشدار میگیرد: «الان آن طور که انسان احساس میکند، با گزارشهایی که میرسد، این حرکت ضعیف شده. این خیلی خطرناک است!» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
ذهنی که نگاه به آینده ایران دارد و نگاهی که برای آینده ایران رویا ساخته و تمام هم و غم دیگران را برای محقق کردن آن رویا تحریص میکند هیچ وقت به وضعیت الان و اکنون خود قانع نیست هر قدر هم که رشدی خیرهکننده داشته باشد: «دنیا که متوقّف نمیشود، رقبا که متوقّف نمیشوند؛ دائم در حال حرکت و پیشرفتند. ما اگر چنانچه توقّف کنیم، قطعاً عقب میافتیم و عقبافتادگی علمی به معنای زیر دست قرار گرفتن است.اگر بخواهید کشور زیر دست قرار نگیرد، ما باید از لحاظ علمی دستِ بالا را در بخشهای مختلف دانش در کشور داشته باشیم؛ و این احتیاج دارد به حرکت مجدّد؛ واقعاً روی این مسئله فکر کنید.» ۱۴۰۱/۰۹/۱۵ ایران قویِ موحد و متکی به قدرت و نیروهای درونزا همتی بلند میخواهد و عزمی راسخ. در این میان قرارگاههایی مانند همین شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار بوده و هست که پاسدار نگاهبانی و تقویت این همت بلند باشند و عزم راسخ.
پینوشت:
.۱ بیانات در نخستین دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم (۱۴۰۰/۶/۶)