1401/08/24
| پرونده «رسم کتابخوانی» |
صدای چکش صافکارها؛ زیباترین موسیقی دنیا
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
در بین موضوعات متعددی که نویسندگان به آن پرداختهاند، حوزه ادبیات دفاع مقدس و خاطرات مربوط به آن دوران از سرفصلهایی است که مورد توجه ویژه رهبر انقلاب قرار داشته و تاکنون نیز تقریظهای متعددی از ایشان بر کتب دفاع مقدس نیز منتشر شده است.
برهمین اساس رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت بیست و چهارم آبانماه و آغاز هفته کتاب گفتوگوهایی با فعالان حوزه کتاب و ادبیات داشته است. در ادامه مطالب این پرونده خانم محبوبه معراجیپور، از نویسندگان حوزه ادبیات دفاع مقدس، ظرفیتهای جهانی ادبیات دفاع مقدس را در کنار توجه به ظرفیتهای داخلی اینگونه ادبیات، مورد بررسی قرار داده است.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اولین سؤالی که پرسیدم این بود که از ایشان پرسیدم که شما که جبهه میرفتید چقدر به فکر شهادت بودید؟ شنیدم زیاد رفتوآمد داشتهاید و نیرو بردهاید و برگشتهاید. ایشان با حالت لوطیمَنشانه گفتند: "خانم من چون استادکار میبردم، گفتم همین طوری که اینها را عمودی میبرم، باید عمودی و سالم هم برگردانم؛ چون سالها طول کشیده است تا اینها تربیت شوند. نمیخواهم اینها از بین بروند. اینها باید باشند. تا برای رزمندهها کار انجام بدهند." این حرفشان باعث شد که من دیگر رهایشان نکنم. به ناشر خبر دادم که من همین کار را مینویسم و گفتند سه ماه بیشتر وقت ندارید. رفتم مصاحبه را شروع کردم. ایشان خیلی خوب پیش میرفتند. مصاحبهها که تمام شد، حدود شش ماه هم طول کشید که من این خاطرات را پیاده کنم. فکر کنم چیزی حدود هفتهشت بار، شاید ده بار من این کار را بازنویسی کردم؛ یعنی از صفر تا صد مینوشتم، بعد بعضی جاهایش را میدیدم خوب نیست و دوباره اصلاح میکردم.
آقای باقری (راوی کتاب) هم کتاب را خواندند. خیلی برایم مهم بود که لحن لوطیمَنشانه ایشان در کار بیاید. من با ایشان خیلی خوب پیش رفتم. از بازیها، سرگرمیها و... پرسیدم؛ مثلاً پرسیدم زیباترین موسیقی که دوست داشتید چه بود؟ چون گاهی موسیقی میگذاشتند. بعضی از افراد تیمشان میگفتند صدای چکشهایی که ما روی ماشین افراد میزدیم، زیباترین موسیقی بود که در زیر آفتاب شصت درجه داشتیم. گاهی اوقات دستهایمان تاول میزد؛ ولی زیباترین موسیقی برایمان بود. چرا؟ چون داشتیم برای بچههای آبوخاک خودمان کار میکردیم. این خیلی برایمان ارزش داشت. این روحیه مردانگی که ایشان داشتند باعث شد تا من هم با شدت بیشتری جذب این کار شوم و شبانهروز بنویسم. شش ماهی مصاحبهها ادامه پیدا کرد و مطالب کامل شد. سپس بقیه مراحل تکمیل کتاب، بهسرعت انجام شد و الحمدلله کتاب چاپ و در بازار عرضه شد.