• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1401/05/28
بازخوانی تاریخی ماجرای جنبش ملی صنعت نفت و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

جنبشِ ناکام

* جنبش ملی علیه زیاده‌خواهی مستکبرین
موقعیت خاص ایران و نفوذ سیاست‌های بیگانگان، همواره منجر به کشمکش‌هایی بین قدرت‌های بیگانه، برای غارت ثروت‌های ملی ایران بوده است. این رقابت‌ها زیربنای بسیاری از حوادث تلخ تاریخ ایران معاصر محسوب می‌شود. پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان‌ها، دولت‌های متفقین، یعنی انگلیس و آمریکا و شوروی، هریک درصدد کسب امتیازات جدید و به دست آوردن حداکثر ممکن از غنائم جنگی بودند. متجاوزین به کشور که بر اساس توافق، زمان اشغال نظامی‌شان به پایان رسیده بود، در تلاش برآمدند تا نفوذ نظامی خود را به نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل کنند. دولت انگلیس، بر اساس قرارداد سابق، امتیاز جنوب را داشت و دولت شوروی هم، برای کسب امتیاز نفت شمال تلاش کرد. اما در این میان، مجلس، اعطای هرگونه امتیازی را ممنوع کرد. آمریکا این قانون را ابزاری مناسب برای خارج‌نمودن رقبایش از میدان دید و به همین خاطر و در پس خواسته‌های استعماری‌اش با چهره‌ای معتدل، مناسباتش را با ایران دنبال کرد.در این میان، جنبش ملی‌شدن صنعت نفت با رویکرد ضداستعماری شکل گرفت. دکتر مصدق با کمک مرحوم کاشانی، توانست حمایت مردمی را به دست آورد. در این میان، نقش علما و مشخصاً آیت‌الله کاشانی، پررنگ بود. ایشان هم در شکل‌گیری نهضت، هم در مواجهه با تهدیدات نظام سلطه و هم در خصوص توطئه‌های نظام پادشاهی و دربار، نقش مؤثری ایفا کرد و با بسیج ملت در مقابل هجمه‌ها ایستاد. این جنبش در گام‌های ابتدایی خود، به موفقیت‌های خوبی رسید و توانست حرکتی را آغاز نماید که می‌رفت تا دست استعمارگران را از نفت ایران قطع نماید. این جنبش، حتی توانست در مقاطعی، توطئه‌های دشمنان خارجی و عوامل و وابستگان داخلی‌شان را ناکام بگذارد؛ اما به مرور در مسیر نهضت، انحرافات و اشکالات و اختلافات مهمی رخ داد که منجر به شکست آن و تسلط مجدد مستکبرین و قدرت‌های مادیِ زیاده‌خواه بر منافع ملت ایران شد.

* اعتماد به بیگانه؛ جدایی از دین و مردم
یکی از عوامل مهمِ شکست، اعتماد مصدق به مستکبرین بود. در جریان ملی‌شدن صنعت نفت، مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد: «در نهضت ملی، دکتر مصدق به آمریکایی‌ها حسنِ‌ظن داشت، بلکه ارادت داشت.»۱۳۹۶/۳/۲۲ و عملاً «نهضت ملی‌شدن صنعت نفت به‌وسیله کسانی که آن را اداره می‌کردند، به لیبرال دمکراسیِ آمریکایی ملحق شد.» ۱۳۸۱/۳/۱۴ در بستر چنین اعتمادی بود که آمریکایی‌ها توانستند به اهدافشان نائل آیند. آنها ابتدا در دوران دولت مصدق با چهره میانجی وارد اختلاف ایران و انگلیس شدند؛ اما در ادامه، زیرکانه طرح خود را پیش برده و در وقت لازم با دولت استعماری انگلیس به‌عنوان دشمن شماره یک جنبش ائتلاف کردند. یکی از مهم‌ترین اقدامات مستکبرین علیه جنبش، اختلاف‌افکنی بود: «دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند. آن‌ها را از آیت‌الله کاشانی جدا کردند و بینشان فاصله انداختند.» ۱۳۸۰/۸/۲۰

همواره رویکرد نظام سلطه، از بین بردن جنبش های مردمیِ عدالت‌خواهانه و ضداستعماری در سرتاسر جهان بوده است. استعمار، برای آنکه نهضت ملی‌شدن صنعت نفت را از بین ببرد با نقشه‌ای دقیق حرکت کرد که این نقشه سه‌گام داشت: «قدم اوّل، جدایی دستگاه سیاست و نهضت، از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحولی که به وجود آمده است؛ مثل... نهضت ملی‌شدن صنعت نفت... قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بی‌رحم.» ۱۳۸۰/۸/۲۰ با مأیوس‌‌شدن مردم، ملت از صحنه خارج شد. در چنین فضایی، استعمارگران، توانایی پیاده‌سازی هر سیاستی را پیدا کردند. در نهایت هم، نقشه مستکبرین و مشخصاً دولت‌های آمریکا و انگلیس با به‌میان‌آوردن اوباش خیابانی و... عملیاتی شد و دولت برآمده از یک جنبش ملی و ضداستعماری، با کودتا ساقط گردید: «گروهی از ایادی داخلی آن‌ها، تبلیغات و جنجال و هیاهو راه انداختند و اغتشا‌گران به خیابان‌ها ریختند.» ۱۳۸۱/۵/۵ ریچارد کاتم به‌عنوان مأمور ارشد سیا در ایران، دراین‌باره می‌گوید: "برادران رشیدیان، فرصت را غنیمت شمردند و مردمی را که در قبضه اختیار ما آمریکایی‌ها بودند، به خیابان‌ها فرستادند تا چنان عمل کنند که گویی توده‌ای هستند. آن‌ها نقشی بیش از تحریک و فتنه‌انگیزی نداشتند و نیروهای ضربتی‌ای بودند که گویا توده‌ای‌هایی هستند که پیکره‌ها و مساجد را سنگ‌باران می‌کنند." در واقع، سیا و تشکیلات ام آی ۶، به‌عنوان سازمان‌هایی اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلستان طراحی شده و عملیات اجرای کودتا و سقوط دولت مصدق را دنبال کردند و البته در میدان عمل نیز، به خواسته استعماری‌شان رسیدند.

* درس‌هایی برای امروز و فردا...
با نگاه تجربه تاریخی، دکتر مصدق «در مقابلِ دشمنی انگلیس‌ها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصه بین‌المللی داشته باشد... به آمریکایی‌ها اعتماد کرد... از این خوش‌بینی و ساده‌اندیشی، آمریکایی‌ها استفاده کردند.» ۱۳۹۴/۸/۱۲ و کودتای ۲۸مرداد را به راه انداختند. در نتیجه این کودتا، عصر جدیدی در مناسبات استعماری بر ضد منافع ملی ایرانیان آغاز شد که تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ادامه یافت. مستشاران نظامی آمریکا «ارتش ما را تصرف کردند، عوامل اقتصادی‌شان سیاست‌های اقتصادی خود را پیش بردند... کارهای غیر مشهودی کردند که هنوز تحلیلگران ما متأسفانه نرسیده‌اند که به حرکات غیر مشهودِ در جهت نابودی ثروت‌های معنوی و انسانی ملّت ایران که از طرف آمریکایی‌ها در ایران، در این ۲۵ سال انجام گرفت، رسیدگی کنند.» ۱۳۹۴/۸/۱۲ با اتکا به این تجربه باید گفت که درگیری و دشمنی دولت آمریکا با ایران و چپاول منافع ملی ایرانیان، به سال‌ها ‌پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد.

با توجه به رخدادهای تاریخی همچون کودتای ۲۸مرداد و بینش سیاسی حاصل شده از روند تحولات و رفتار سیاسی نظام سلطه، باید مراقبت کرد که شیوه و نقشه قدیمی دشمن در انقلاب اسلامی محقق نشود. در واقع، تنها راه اتمام دشمنی غرب، قوی‌شدن و توسعه‌ و تعمیق قدرت ملی است. باید بدانیم که در مواجهه با سیاست‌های استکباری نظام سلطه «وظیفه ما این است که کشور را، هم نیرومند کنیم، هم مقاوم کنیم.» ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ مقاوم‌شدن کشور در همه عرصه‌ها، به‌ویژه در مسائل اقتصادی که امروز نقطه تمرکز دشمنان است، ضرورت دارد.