1401/05/30
عاشورا، آزادگی و جهاد تبیین
مراسم عزای سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام از شب هفتم تا دوازدهم، با حضور رهبر انقلاب اسلامی، در حسینیه امام خمینی رحمةاﷲعلیه برگزار شد.
حجتالاسلاموالسملین دکتر ناصر رفیعی، از سخنرانان این مراسم بود. رسانه KHAMENEI.IR متن سخنرانی ایشان در این برنامه را منتشر میکند.
وجود مقدس امامحسین علیهالسلام از صبح عاشورا، خطبهها و رجزها و مطالب زیادی را بیان فرمودند. ایشان، از وجدان و از آیات قرآن و از ابزارهای مختلفی، در این روز استفاده کردند، تا شاید این دلها نرم بشود و رویشان تأثیر بگذارد؛ اما بعدازظهر عاشورا، لحن امام عوض شد. آن لحظهای که امام در گودی قتلگاه افتاده بود و دیگر توان مبارزه هم نداشت. در این لحظه حساس در قتلگاه، امام دید که دشمن دارد به خیمههایش حمله میکند. فرمود: ای کسانی که به خیمهها حمله میکنید! فرض کنید شما اصلاً دین ندارید. مسلمان نیستید؛ لااقل حُر باشید، آزاده باشید. اگر دین ندارید، آزاده باشید. این چه وضعی است که شما متعرض خیمههای من شدید؟! برگردید به گذشته خودتان. برگردید به آن خلقوخوها و خصوصیاتی که عرب در گذشته داشته است.
عرب قبل از اسلام نقاط ضعف زیادی داشت. قرآن هم اینها را ذکر کرده است؛ اما یک سری صفات مثبت در جامعه جاهلیت قبل از اسلام بود. امام دارد اینها را به آن ارجاع میدهد. میگوید دین هیچ، مسلمانی هم هیچ، من هم پسر پیامبرم هیچ، شما آن گذشته خودتان را ببینید، آن صفات مثبتی که در گذشتگان شما بوده، آیا به شما اجازه میدهد که مردی که هنوز در قتلگاه زنده است، متعرض زن و بچهاش بشوید؟ یکی از صفات عرب قبل از جاهلیت مهماننوازی بود. خب حاتم طائی که مال اسلام نیست، قبل از اسلام است. مهماننواز بود. عبداللهبنجدعان، اصلاً خانهاش کانون مهمان بود، در خانهاش بهروی همه باز بود؛ حتی بالای خانه، آتش روشن میکردند که مهمانی که میآید به مکه، راه را گم نکند و به خانه آنها بیاید. صعصعةبنناجیه، جدّ فرزدق، وقتی آمد مسلمان بشود، گفت: یا رسولالله، من اینطور هم نبوده است که قبل از اسلام، بهتعبیر خودمان، یک آدم بیخودی باشم، من خیلی کارهای مثبت کردم. حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: مثلاً چهکار کردی؟ گفت: من این دخترهایی که میخواستند زندهبهگور کنند، میرفتم سه تا شتر میدادم و اینها را خریداری میکردم. دهها دختر را اینطوری از مرگ نجات دادم. خب این خصوصیات در گذشته جامعه جاهلی، با همه اشکالاتی که وجود داشته، جزو صفات مثبت بوده است. سخاوت، میهمانداری و... . در تاریخ هست آن شبی که قرار شد، به خانه پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم حمله کنند -یعنی شبی که حضرت هجرت کرد- بعضی از همینها گفتند این کار را نکنید؛ شاید زن در خانه باشد، بچه در خانه باشد. بعضاً، پرهیز میکردند.
حالا امامحسین علیهالسلام عصر عاشورا، لحن را عوض کرد. فرمود: «إِرجِعوا إلی أحسابِکم، کونوا أحراراً فی دُنیا.» آزاده باشید. مسلمان هم نیستید، آزاده باشید. آیا آزادگی به شما اجازه میدهد که جلوی چشم یک مرد به خیمههایش حمله کنید؟ عزیزان، حریّت یعنی چه؟ ما دو جور آزادی داریم، یک آزادی بیرونی، یک آزادی درونی. انواع دیگری هم از آزادی هست، مثلاً، آزادی سیاسی، آزادی اعتقادی - که حالا بحث دارد که یعنی چه - آزادی اجتماعی، آزادی فردی و... . یک آزادی درونی داریم. اگر انسان، در درونش آزاد بود از هوای نفس و از شهوت، این میشود آزاده. «مَن تَرَک الشَّهَواتِ کانَ حُرّاً.» آن کسی که اسیر هوای نفس نیست، اسیر ریاست نیست، اسیر قدرت نیست، امیر نفسش است، ما به این آزاده میگوییم. فرق حریّت با آزادگی و با آزادی همین است. امام علیهالسلام میگوید شما آزاده باشید. «کونوا أَحراراً فی دُنیا» و من این را به شما بگویم، انسان آزاده، ممکن است آزاد نباشد، اسیر باشد. مثلاً، زندان باشد. عزیزان ما، هشت سال در اسارت عراق بودند آزاده بودند؛ ولی آزاد نبودند.
نشانههای آزادگی
من اجازه میخواهم پنج علامت انسانهای آزاده را بیان کنم.
اول فرمود: کسی که آزاده است و حُر است، مردم را به وحشت نمیاندازد. رعب ایجاد نمیکند. فضای جامعه و امنیت جامعه را به هم نمیریزد. «مَن أَوحَشَ النّاسَ تَبَرّأَ مِن الحُریّة.» آقا شما میخواهید، خلخال از پای دختربچه در خیمه بکشید؟ این کارهایی که صهیونیستها امشب کردند، خلاف آزادگی بود. من کاری با دینداریشان ندارم. آیا انسان حُر، بهخودش اجازه میدهد وحشت ایجاد کند؟ در دل شب، خانههای مسکونی مردم را در غزه، بمباران کنند، زن و بچه مردم به شهادت برسند. این اسمش اسارت است. «إنَّما الذَّلیلُ مَن ظَلَم.» ذلیل، اینطوری حمله میکند. ذلیل، اینطوری ظلم میکند. آیا این حریّت است که شما در دبیرستان یا مدرسه دخترانه، بمب بگذارید؟ دهها دختر را به خاکوخون بکشید؛ دخترانی که پدر و مادرشان منتظرند. بعد هم، سر بالا بگیرید که ما مسئولیتش را قبول میکنیم. اُف بر شما! لعنت بر شما! کجایش آزادگی است.
دومین نشانه انسانهای آزاده و حُر، این است، فرمود: «الحُریّةُ مُنَزَّهَةٌ مِن الغِلِّ وَ المَکرِ.» انسان آزاده، کلک نمیزند، مکر نمیورزد، خیانت نمیکند. خب ما در همین جامعه عرب قبل از اسلام، یک بحثی به نام ولاء و پیمان داریم. مثلاً، طرف با همسایهاش پیمان میبست، ولاء جوار میشد. وقتی با این پیمان میبست، دیگر کسی حق نداشت این همسایه را آزار بدهد؛ چون ایشان از او دفاع میکرد. آقایانی آن زمان بودند که برده داشتند. برده را آزاد میکردند، میشد ولاء عتق و از او حمایت میکردند؛ حتی من چیز عجیبی دیدم در تاریخ، طفیلبنعامر که حالا خودش مسلمان هم نشده و کافر از دنیا رفته است، وقتی که او را دفن کردند، بستگانش آمدند دور قبرش، مثلاً تا دو متر، تا پنج متر، یک موانعی گذاشتند و گفتند: اگر کسی به این قبر پناه آورد، حق ندارید بکشیدش یا اذیتش کنید؛ لذا بعضیها در خطر که قرار میگرفتند، در این حصار، کنار قبر طفیلبنعامر میرفتند. جامعه قبل از اسلام این بود، با همه نقاط ضعفی که داشت. خود رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، وقتی از طائف برگشت، در پناه یکی از مشرکین، وارد مکه شد. ببینید رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از طائف برگشته است؛ ولی وقتی در پناه این شخص وارد شد، دیگر کسی حق نداشت متعرض پیغمبر بشود؛ ولو اینها، کاملاً با پیغمبر مخالف بودند. این آقا هم که به پیغمبر امان داد مشرک بود. یکی از اینها هم که به پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم امان داده بود، حضرت دربارهاش در جنگ بدر فرمودند: کاش اینجا بود و از من چیزی میخواست و من انجام میدادم. آدم آزاده مکر نمیورزد. آنکه قرآن بالای نیزه میکند، آن کسی به نام محمدبناشعث که به مُسلم امان میدهد و به امانت خیانت میکند، این اسیر است. این ذلیل است.
سوم، «إنَّ الحَیا وَ العِفَّةَ لَسَجیَّةُ الأحرارِ.» حیا و عفت، نشانه انسان آزاده است. شما که اینطوری در خیابان میآیی، اگر دین هم نداری، معاد هم نداری، اصلاً فرض میکنیم شما مسلمان هم نیستی و از اقلیت غیر مسلمانی، فکر این را بکن که این کشور پایش شهید داده شده است. مردم، این بچههایشان را برای حجاب فرستادند، برای نماز فرستادند، برای حفظ اسلام فرستادند. دل این پدر شهید میشکند. آزاده باش و حجابت را رعایت کن. من اصلاً کار به آیات و روایات هم ندارمکه بگویی کدام روایت آمده است، کی گفته که اجباری باید باشد یا نباشد. آیا تو راضی هستی که دل یک مادر شهید بشکند؟ آیا تو میدانی که این وضعت در زندگیات اثر منفی میگذارد و برکت را از زندگیات میبرد؟ آن مادر شهیدی که اشک میریزد و میگوید من چهار تا جوان دادم که دین در این جامعه حفظ بشود، جوان دادم برای حیا و حجاب، دلش با این کار تو میشکند. راضی هستی؟ ای کسانی که مرز حیا و عفت را در جامعه میشکنید! اگر آزادهاید، آزادگی اقتضا میکند که ملاحظه کنید؛ کما اینکه خود شما در خیلی از کشورها میروید و قوانین آن کشور را رعایت میکنید. بنده در یکی از همین کشورها، روی منبر بهمناسبتی از اخلاق انبیا میگفتم. هر شب یکی از پیامبران را مطرح میکردیم. حضرت موسی علیهالسلام، حضرت عیسی علیهالسلام و... . گفتیم در آن کشور اروپایی بهدرد این مردم میخورد. رسیدیم به حضرت لوط علیهالسلام و قصه ایشان را هم عرض کردیم که قومش اینطور بودند. فردا به بنده رسماً، تذکر دادند که شما حق ندارید در این کشور، درباره این موضوع صحبت کنید. چرا؟ چون آن کشور این را قانونی میداند. یک عیب را، یک خطا را که همه دنیا میدانند که این خلاف عقل و منطق است، اجازه نمیدهند که در سخنرانی آنهم برای مسلمانها اشاره کنی و یک حرفی دربارهاش بزنی. آنوقت ما در یک نظامی که با خون شهدا شکل گرفته است، اینطور رفتار میکنیم. انسانهای حُر، آزادهاند. آزاده یعنی چه؟ یعنی حیا را رعایت میکنند، عفت را رعایت میکنند. این هم ویژگی سوم.
ویژگی دیگر این است که انسان، حرامخور نباشد. مال مردم نخورد. «مِن تَوفیقِ الحُرِّ إِکتِسابُه المالَ مِن حِلِّه.» از کالا کم نگذارد، از تولید کم نگذارد. اصلاً ممکن است نماز هم نخواند، اصلاً این کارمند در این اداره، ممکن است مسلمان هم نباشد. از کار کم نگذارد، برای مردم کم نگذارد. مراعات کند. این نشانه حریّت است.
و آخرین نشانه انسانهای حُر، در این بیان امشب من، رعایت حقوق است. «تَرکُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ.» هرکس حقوق مردم را رعایت نمیکند، ذلیل است. حالا حقوق یک معلّم، حق استاد، حق دانشآموز، حق یک همسایه، حتی حقوق نسبت به حیوانات، نسبت به محیطزیست و... . «تَرکُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ.»
جهاد تبیین امام سجاد علیهالسلام
شب دوازدهم محرم متعلق است به سیّدالساجدین علیبنالحسین علیهالسلام. با آن نقش بسیار مهمی که این امام بزرگوار در تاریخ دارد، متأسفانه کمتر در طول سال، از ایشان صحبت میشود؛ حتی اگر امشب شب شهادتشان هم نبود، باید بدانیم که ایشان، نقش مهمی در جریان حادثه کربلا و بیان این واقعه، برای مردم دارد؛ لذا جا دارد بحث امشب را اختصاص بدهیم به امامسجاد علیهالسلام که ۳۴ سال، در دوران خفقان و شدت برخورد، چگونه به جهاد کبیر و جهاد تبیین و به بحثهای مربوط به قیام عاشورا و اهداف پدرشان پرداختند.
بنیامیه، در مبارزه با اسلام و در مبارزه با نبوت و امامت، از چیزی فروگذار نکردند. خب تا قبل از اسلامآوردنشان که اینها مبارزه میکردند. ابوسفیان در بدر و احد و خندق. هند همسرش، پدرش عتبه، عمویش شیبه، برادرش ولید، اینها هم جزو کسانیاند که در جنگها و مبارزات با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، جلودار بودند؛ اما بعد از آن که اسلام آوردند، آنهم با عظمتی که از اسلام دیدند باز هم این مخالفتها و مبارزات ادامه پیدا کرد. شما ببینید، در یکی از خطبههایی که امامحسین علیهالسلام در مسیر کربلا خواندند، اوضاع سال ۶۰ و ۶۱ هجری را به زیبایی ترسیم کردند. فرمود: «إنَّ هذِه الدُّنیا قَد تَغَیَّرت وَ تَنَکَّرَت وَ أَدبَرَ مَعروفُها.» مردم! معروف وارونه شده است، همهچیز تغییر کرده، جابهجا شده است. «وَ لَم یَبقَ مِنها إلّا صَبابٌ کصَبابَةِ الإِناء.» شما یک ظرف آبی داشته باشید، وقتی این ظرف را خالی کنید، یک رطوبتی تهش میماند. آن رطوبت، نه قابل خوردن است و نه کسی را سیراب میکند. فرمود: «از دین و از معروف، چیزی مثل رطوبت کف کاسه باقی مانده است.» «وَ لَم یَبقَ مِنها إلّا صَبابٌ کصَبابَةِ الإِناء.» این ترسیم اوضاع است که نیمقرن بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با حکومتی که در شام بود، کاملاً امور، وارونه شد. در چنین شرایطی، امامسجاد علیهالسلام بیش از سه دهه، به بنای مهمی در مدینه پرداخت که من در پنج محور این را خدمت شما عرض میکنم.
احیای فرهنگ قرآن
احیای فرهنگ قرآن. بله، اولین خاستگاه مسلمانی ما قرآن است. امام، یکی از کارهایشان این بود که پاسخ شبهات را با قرآن بدهند. مردم را به قرآن ارجاع بدهند. در مجلس یزید، وقتی امام وارد شد، اول حرفی که یزید زد، این بود که رو کرد به امامسجاد علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام گفت: «ما أَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسبَت أَیدیکُم.» یزید، آیه قرآن خواند که هر مصیبتی سر بشر میآید، بهخاطر خطاها و گناهان و اعمال خودش است. بله، این آیه قرآن است؛ اما آیا کسی میتواند بگوید ایوب پیغمبر هفت سال سختی کشید، چون معصیت کرده بود؟ نه، ایوب معصوم است. انبیا این همه بلا کشیدند، ابراهیم پیامبر علیهالسلام این همه بلا کشید، یزید حالا شده مفسر قرآن و این آیه را دارد تطبیق میدهد! بلافاصله سیّدالساجدین علیهالسلام جواب داد. فرمود: «ما نَزلَت فینا.» این آیه، به ما ربطی ندارد. این آیه را بخوان، آیه ۵۱ سوره توبه: «لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَب اللهُ لَنا.» ما به تکلیف عمل میکنیم و در عمل به تکلیف هم، به نتیجه کاری نداریم. «لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَب اللهُ لَنا هُوَ مَولانا وَ عَلَی اللهِ فَلیَتوَکَّل المُؤمِنین.» ما تکیهمان به خداست. آیه بعدش هم میفرماید چه پیروز شوید، چه شکست بخورید هر دو حُسن است. «إحدَی الحُسنَیَینِ» است. ما پیروز بشویم حُسن است، شهید هم بشویم، حُسن است. امام، جواب یزید ملعون را با آیه قرآن داد یا این قضیه که پیرمردی آمد، جلوی امامسجاد علیهالسلام شروع به ناسزاگفتن کرد. آقا رفتند سراغ قرآن. گفتند: پیرمرد تو قرآن بلدی؟ گفت: بله. آقا چهار تا آیه برایش خواند: «وَ آتِ ذا القُربی حَقَّه.» فرمود: این ذی القربی چه کسانیاند؟ ذی القربی یعنی فامیلهای پیغمبر. فامیل پیغمبر ماییم. «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیه أَجراً إلّا المَوَدَّةَ فی القُربی.» «إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُم ...» این یعنی همین و لاغیر. مایی که تو در اسارت میبینی، ما اقربای پیغمبریم، ما اهل پیغمبریم. پیرمرد بلافاصله گفت: آقا اشتباه کردم. «هَل لی مِن تَوبَةٍ؟» میتوانم توبه کنم؟ توبه کرد و اصلاح شد. این یکی از کارهای امامسجادعلیهالسلام است. پاسخگویی به شبهات و احیای فرهنگ دین با قرآن که خودشان فرمودند: تمام کلام ما پشتوانه قرآنی دارد.
احیای سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
دومین احیا و تبیین امامسجاد علیهالسلام، احیا و تبیین سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. میدانید منبع دریافت مسائلمان، اول قرآن است، بعد سنت و بعد روایات اهلبیت علیهمالسلام. سنت پیامبر هم خیلی مهم است. وجود مقدس امامسجادعلیهالسلام خیلی از اوقات احادیثشان را که میخواستند بفرمایند، میفرمودند: «قالَ رَسولُالله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم». یعنی حدیث را به پیغمبر نسبت میدادند که بدانید اگر من این جمله را دارم میگویم، این سخن رسول خداست. وجود مقدس بقیةاللهالاعظم ارواحنافداه هم، وقتی ظهور کنند، یکی از محورهای کارشان همین احیای سنت است. «یُحیی مَیِّتَ الکتابِ وَ السُنَّة.»
احیای اندیشه امامت
سومین محور در زندگی امامسجاد علیهالسلام در این ۳۴ سال، احیای اندیشه امامت است که این از آن دومی مظلومتر است. از آن اولی مظلومتر است؛ چون اندیشه امامت، حسابی از جامعه کنار زده شده بود. امامی را کشتند، سرش را بالای نیزه کردند. گرفتن مجلس برایش را و بردن نامش را هم جرم شمردند. امام علیهالسلام در این دوران، روایات متعددی دارند، حالا چه در خود صحیفه سجادیه چه جاهای دیگر برای این که مردم جامعه را ارجاع بدهند به اندیشه امامت و کادر بسازند. کسی که باور به امامت دارد، تا آخرش باید پیش برود. «المُنکِرُ لآخِرِنا» کسی آخرین امام را منکر بشود، مثل این است که امیرالمؤمنین علیهالسلام را منکر شده است. این امامت، یک حلقه است، یک سلسله است، تا میرسد به حضرت مهدی ارواحنافداه و ایشان اگر کسی در دوران غیبت به او باور داشته باشد، افضل از همه زمانه است. «أَفضَلُ مِن أهلِ کُلِّ زَمانٍ.» این هم نکته سوم در تبیین اندیشه امامت در این ۳۴ سال. بله، آمار شاگردهای امامسجاد علیهالسلام زیاد نیست. آن چیزی که یادم است، مرحوم شیخ طوسی تقریباً، تا ۱۷۰ نفر را ذکر میکند. امامسجادعلیهالسلام، اجازه برگزاری جلسه عمومی نداشت. اجازه برپایی یک نماز جمعه را هم به ایشان ندادند. حتی اجازه اقامه عزا برای پدرش نداشت. شما فکر کنید، بعد از سال ۶۱، هر سال عاشورا، امامسجاد علیهالسلام با مردم به خیابان میآمدند، نهخیر آقا، ابداً. همه اینها ممنوع بود. این فضاها کمی در زمان امامصادقعلیهالسلام و امامرضاعلیهالسلام باز شد. اینها را عرض میکنم نهفقط برای اینکه تاریخ بگویم، بلکه امروز هم، کسانی که متصدیان فرهنگی جامعه هستند، باید بدانند که راه همین است. بچههای مردم را در راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه با این شیوهها آشنا کنید. قرآن بیاموزید، قرآن را به اینها تعلیم بدهید. قدرت پاسخگویی شبهات به ایشان بدهید و الا در فضای مجازی اینها را میبرند. اینقدر دشمن دارد در تحریف کار میکند که ما یک هزارمش را در تبیین کار نمیکنیم. تحریف بعد از عاشورا، جریان سنگینی بود. یزید میخواست این جریان را تحریف کند؛ اما امامسجادعلیهالسلام در این ۳۴ سال با تبیینش، جلوی این تحریف را گرفت. امروز هم خط همین است.
تبیین در قالب دعا
کار چهارم امامسجاد علیهالسلام، تبیین معارف در قالب دعاست. حضرت امام رحمةاﷲعلیه، آغاز وصیتنامهشان از قرآن و نهجالبلاغه بهطور خاص نام بردند و صحیفه سجادیه را زبور آل رسول خواندند. این کتاب یک گنجینه است. این کتاب، یک مجموعه معارف است. انسان تکتک دعاهایش را بادقت ببیند. خیلی از این دعاها، سیاسی است. من فقط یک اشارهای میکنم. این دعای ۳۸ صحیفه سجادیه را شما ببینید، یک دعای نصفهصفحهای است. خیلی کوتاه است. امام در این دعا، از خدا بابت هفت چیز عذرخواهی میکند. اصلاً اسمش هم این است: «الدُّعاء فی الإِعتِذارِ.» خدایا، من از تو عذر میخواهم، بهخاطر هفت تا گناه؛ حالا امام که معصوم است دارد به ما یاد میدهد. شما این هفت تا را ببینید، تمامش حقوق اجتماعی است. تمامش حقوق بندگان خداست. نمیگوید خدایا، عذر میخواهم از مسئله کوتاهی در نماز، نهخیر. میفرماید: «اللهُمَّ إنّی أَعتَذِرُ إلَیکَ مِن مَظلومٍ ظُلِمَ بِحَضرَتی فَلَم أَنصُرُه.» همین را شما دقت کنید. میفرماید: «خدایا، من از تو عذر میخواهم که پیش من به کسی ظلم بشود و من سکوت کنم.» این کشورهای عربی که در مقابل این مظالم اسرائیل سکوت میکنند، عادیسازی روابط میکنند. بدانند. این کلام سیّدالساجدین به دنیا چه میخواهد بگوید؟ «اللهُمَّ إنّی أَعتَذِرُ إلَیکَ مِن مَظلومٍ ظُلِمَ بِحَضرَتی فَلَم أَنصُرُه.» خدایا، من از این گناه پیش تو عذرخواهی میکنم که به کسی پیش من ظلم بشود، در زمان ما ظلم بشود و من سکوت کنم و هیچچیز نگویم. این را یک گناه میداند.
تبیین کربلا
پنجم هم اینکه داستان کربلا باید برای مردم تبیین بشود. دشمن هم که اجازه جلسات عمومی نمیدهد. سیّدالساجدین علیهالسلام بهگونهای عمل میکنند که اندکاندک مردم با جریان عاشورا آشنا بشوند، ولو در قالب مصائب، ولو در قالب بکاء و گریه، ولو در قالب مسائل عاطفی. شما ببینید، آن خطبهای که در شام خواندند، بخشهایی که به معرفی خودشان بهعنوان فرزند امامحسین علیهالسلام میپردازند، میفرمایند: «من فرزند آن کسی هستم که از قفا ذبح شد. من فرزند آن کسی هستم که با لب تشنه به شهادت رسید.» مردم را آشنا کرد. در همان جلسه، بعضیها به یزید اعتراض کردند. همان جا بعضی از مقاتل دارد که بعضی از اهل خانه یزید، سر امامحسین را بردند شستوشو دادند، گلاب زدند، معطّر کردند و گفتند چرا با این سر اینطور برخورد میکنید؟ سخنان امام علیهالسلام، تأثیر داشت. اینکه شما شنیدهاید که ۳۴ سال در شرایط مختلف، امام هروقت نگاهشان به آب میافتاد، اشک میریخت و میفرمود: «قُتِلَ ابنُ رَسولِالله عَطشاناً.» این فرهنگ را میخواست جا بیندازد. اصلاً بخش عمدهای از مقتل، مال امامسجادعلیهالسلام است. خیلی چیزها را ایشان بودند که تبیین کردند. فرمود: «خدا مقامی به عباس علیهالسلام داده که جمیع شهدا در روز قیامت، به آن غبطه میخورند.» این میشود تبیین نهضت عاشورا. هم مصیبت را میگوید، هم مقام شهدا را میگوید.
حجتالاسلاموالسملین دکتر ناصر رفیعی، از سخنرانان این مراسم بود. رسانه KHAMENEI.IR متن سخنرانی ایشان در این برنامه را منتشر میکند.
وجود مقدس امامحسین علیهالسلام از صبح عاشورا، خطبهها و رجزها و مطالب زیادی را بیان فرمودند. ایشان، از وجدان و از آیات قرآن و از ابزارهای مختلفی، در این روز استفاده کردند، تا شاید این دلها نرم بشود و رویشان تأثیر بگذارد؛ اما بعدازظهر عاشورا، لحن امام عوض شد. آن لحظهای که امام در گودی قتلگاه افتاده بود و دیگر توان مبارزه هم نداشت. در این لحظه حساس در قتلگاه، امام دید که دشمن دارد به خیمههایش حمله میکند. فرمود: ای کسانی که به خیمهها حمله میکنید! فرض کنید شما اصلاً دین ندارید. مسلمان نیستید؛ لااقل حُر باشید، آزاده باشید. اگر دین ندارید، آزاده باشید. این چه وضعی است که شما متعرض خیمههای من شدید؟! برگردید به گذشته خودتان. برگردید به آن خلقوخوها و خصوصیاتی که عرب در گذشته داشته است.
عرب قبل از اسلام نقاط ضعف زیادی داشت. قرآن هم اینها را ذکر کرده است؛ اما یک سری صفات مثبت در جامعه جاهلیت قبل از اسلام بود. امام دارد اینها را به آن ارجاع میدهد. میگوید دین هیچ، مسلمانی هم هیچ، من هم پسر پیامبرم هیچ، شما آن گذشته خودتان را ببینید، آن صفات مثبتی که در گذشتگان شما بوده، آیا به شما اجازه میدهد که مردی که هنوز در قتلگاه زنده است، متعرض زن و بچهاش بشوید؟ یکی از صفات عرب قبل از جاهلیت مهماننوازی بود. خب حاتم طائی که مال اسلام نیست، قبل از اسلام است. مهماننواز بود. عبداللهبنجدعان، اصلاً خانهاش کانون مهمان بود، در خانهاش بهروی همه باز بود؛ حتی بالای خانه، آتش روشن میکردند که مهمانی که میآید به مکه، راه را گم نکند و به خانه آنها بیاید. صعصعةبنناجیه، جدّ فرزدق، وقتی آمد مسلمان بشود، گفت: یا رسولالله، من اینطور هم نبوده است که قبل از اسلام، بهتعبیر خودمان، یک آدم بیخودی باشم، من خیلی کارهای مثبت کردم. حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: مثلاً چهکار کردی؟ گفت: من این دخترهایی که میخواستند زندهبهگور کنند، میرفتم سه تا شتر میدادم و اینها را خریداری میکردم. دهها دختر را اینطوری از مرگ نجات دادم. خب این خصوصیات در گذشته جامعه جاهلی، با همه اشکالاتی که وجود داشته، جزو صفات مثبت بوده است. سخاوت، میهمانداری و... . در تاریخ هست آن شبی که قرار شد، به خانه پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم حمله کنند -یعنی شبی که حضرت هجرت کرد- بعضی از همینها گفتند این کار را نکنید؛ شاید زن در خانه باشد، بچه در خانه باشد. بعضاً، پرهیز میکردند.
حالا امامحسین علیهالسلام عصر عاشورا، لحن را عوض کرد. فرمود: «إِرجِعوا إلی أحسابِکم، کونوا أحراراً فی دُنیا.» آزاده باشید. مسلمان هم نیستید، آزاده باشید. آیا آزادگی به شما اجازه میدهد که جلوی چشم یک مرد به خیمههایش حمله کنید؟ عزیزان، حریّت یعنی چه؟ ما دو جور آزادی داریم، یک آزادی بیرونی، یک آزادی درونی. انواع دیگری هم از آزادی هست، مثلاً، آزادی سیاسی، آزادی اعتقادی - که حالا بحث دارد که یعنی چه - آزادی اجتماعی، آزادی فردی و... . یک آزادی درونی داریم. اگر انسان، در درونش آزاد بود از هوای نفس و از شهوت، این میشود آزاده. «مَن تَرَک الشَّهَواتِ کانَ حُرّاً.» آن کسی که اسیر هوای نفس نیست، اسیر ریاست نیست، اسیر قدرت نیست، امیر نفسش است، ما به این آزاده میگوییم. فرق حریّت با آزادگی و با آزادی همین است. امام علیهالسلام میگوید شما آزاده باشید. «کونوا أَحراراً فی دُنیا» و من این را به شما بگویم، انسان آزاده، ممکن است آزاد نباشد، اسیر باشد. مثلاً، زندان باشد. عزیزان ما، هشت سال در اسارت عراق بودند آزاده بودند؛ ولی آزاد نبودند.
نشانههای آزادگی
من اجازه میخواهم پنج علامت انسانهای آزاده را بیان کنم.
اول فرمود: کسی که آزاده است و حُر است، مردم را به وحشت نمیاندازد. رعب ایجاد نمیکند. فضای جامعه و امنیت جامعه را به هم نمیریزد. «مَن أَوحَشَ النّاسَ تَبَرّأَ مِن الحُریّة.» آقا شما میخواهید، خلخال از پای دختربچه در خیمه بکشید؟ این کارهایی که صهیونیستها امشب کردند، خلاف آزادگی بود. من کاری با دینداریشان ندارم. آیا انسان حُر، بهخودش اجازه میدهد وحشت ایجاد کند؟ در دل شب، خانههای مسکونی مردم را در غزه، بمباران کنند، زن و بچه مردم به شهادت برسند. این اسمش اسارت است. «إنَّما الذَّلیلُ مَن ظَلَم.» ذلیل، اینطوری حمله میکند. ذلیل، اینطوری ظلم میکند. آیا این حریّت است که شما در دبیرستان یا مدرسه دخترانه، بمب بگذارید؟ دهها دختر را به خاکوخون بکشید؛ دخترانی که پدر و مادرشان منتظرند. بعد هم، سر بالا بگیرید که ما مسئولیتش را قبول میکنیم. اُف بر شما! لعنت بر شما! کجایش آزادگی است.
دومین نشانه انسانهای آزاده و حُر، این است، فرمود: «الحُریّةُ مُنَزَّهَةٌ مِن الغِلِّ وَ المَکرِ.» انسان آزاده، کلک نمیزند، مکر نمیورزد، خیانت نمیکند. خب ما در همین جامعه عرب قبل از اسلام، یک بحثی به نام ولاء و پیمان داریم. مثلاً، طرف با همسایهاش پیمان میبست، ولاء جوار میشد. وقتی با این پیمان میبست، دیگر کسی حق نداشت این همسایه را آزار بدهد؛ چون ایشان از او دفاع میکرد. آقایانی آن زمان بودند که برده داشتند. برده را آزاد میکردند، میشد ولاء عتق و از او حمایت میکردند؛ حتی من چیز عجیبی دیدم در تاریخ، طفیلبنعامر که حالا خودش مسلمان هم نشده و کافر از دنیا رفته است، وقتی که او را دفن کردند، بستگانش آمدند دور قبرش، مثلاً تا دو متر، تا پنج متر، یک موانعی گذاشتند و گفتند: اگر کسی به این قبر پناه آورد، حق ندارید بکشیدش یا اذیتش کنید؛ لذا بعضیها در خطر که قرار میگرفتند، در این حصار، کنار قبر طفیلبنعامر میرفتند. جامعه قبل از اسلام این بود، با همه نقاط ضعفی که داشت. خود رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، وقتی از طائف برگشت، در پناه یکی از مشرکین، وارد مکه شد. ببینید رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از طائف برگشته است؛ ولی وقتی در پناه این شخص وارد شد، دیگر کسی حق نداشت متعرض پیغمبر بشود؛ ولو اینها، کاملاً با پیغمبر مخالف بودند. این آقا هم که به پیغمبر امان داد مشرک بود. یکی از اینها هم که به پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم امان داده بود، حضرت دربارهاش در جنگ بدر فرمودند: کاش اینجا بود و از من چیزی میخواست و من انجام میدادم. آدم آزاده مکر نمیورزد. آنکه قرآن بالای نیزه میکند، آن کسی به نام محمدبناشعث که به مُسلم امان میدهد و به امانت خیانت میکند، این اسیر است. این ذلیل است.
سوم، «إنَّ الحَیا وَ العِفَّةَ لَسَجیَّةُ الأحرارِ.» حیا و عفت، نشانه انسان آزاده است. شما که اینطوری در خیابان میآیی، اگر دین هم نداری، معاد هم نداری، اصلاً فرض میکنیم شما مسلمان هم نیستی و از اقلیت غیر مسلمانی، فکر این را بکن که این کشور پایش شهید داده شده است. مردم، این بچههایشان را برای حجاب فرستادند، برای نماز فرستادند، برای حفظ اسلام فرستادند. دل این پدر شهید میشکند. آزاده باش و حجابت را رعایت کن. من اصلاً کار به آیات و روایات هم ندارمکه بگویی کدام روایت آمده است، کی گفته که اجباری باید باشد یا نباشد. آیا تو راضی هستی که دل یک مادر شهید بشکند؟ آیا تو میدانی که این وضعت در زندگیات اثر منفی میگذارد و برکت را از زندگیات میبرد؟ آن مادر شهیدی که اشک میریزد و میگوید من چهار تا جوان دادم که دین در این جامعه حفظ بشود، جوان دادم برای حیا و حجاب، دلش با این کار تو میشکند. راضی هستی؟ ای کسانی که مرز حیا و عفت را در جامعه میشکنید! اگر آزادهاید، آزادگی اقتضا میکند که ملاحظه کنید؛ کما اینکه خود شما در خیلی از کشورها میروید و قوانین آن کشور را رعایت میکنید. بنده در یکی از همین کشورها، روی منبر بهمناسبتی از اخلاق انبیا میگفتم. هر شب یکی از پیامبران را مطرح میکردیم. حضرت موسی علیهالسلام، حضرت عیسی علیهالسلام و... . گفتیم در آن کشور اروپایی بهدرد این مردم میخورد. رسیدیم به حضرت لوط علیهالسلام و قصه ایشان را هم عرض کردیم که قومش اینطور بودند. فردا به بنده رسماً، تذکر دادند که شما حق ندارید در این کشور، درباره این موضوع صحبت کنید. چرا؟ چون آن کشور این را قانونی میداند. یک عیب را، یک خطا را که همه دنیا میدانند که این خلاف عقل و منطق است، اجازه نمیدهند که در سخنرانی آنهم برای مسلمانها اشاره کنی و یک حرفی دربارهاش بزنی. آنوقت ما در یک نظامی که با خون شهدا شکل گرفته است، اینطور رفتار میکنیم. انسانهای حُر، آزادهاند. آزاده یعنی چه؟ یعنی حیا را رعایت میکنند، عفت را رعایت میکنند. این هم ویژگی سوم.
ویژگی دیگر این است که انسان، حرامخور نباشد. مال مردم نخورد. «مِن تَوفیقِ الحُرِّ إِکتِسابُه المالَ مِن حِلِّه.» از کالا کم نگذارد، از تولید کم نگذارد. اصلاً ممکن است نماز هم نخواند، اصلاً این کارمند در این اداره، ممکن است مسلمان هم نباشد. از کار کم نگذارد، برای مردم کم نگذارد. مراعات کند. این نشانه حریّت است.
و آخرین نشانه انسانهای حُر، در این بیان امشب من، رعایت حقوق است. «تَرکُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ.» هرکس حقوق مردم را رعایت نمیکند، ذلیل است. حالا حقوق یک معلّم، حق استاد، حق دانشآموز، حق یک همسایه، حتی حقوق نسبت به حیوانات، نسبت به محیطزیست و... . «تَرکُ الحُقوقِ مَذَلَّةٌ.»
جهاد تبیین امام سجاد علیهالسلام
شب دوازدهم محرم متعلق است به سیّدالساجدین علیبنالحسین علیهالسلام. با آن نقش بسیار مهمی که این امام بزرگوار در تاریخ دارد، متأسفانه کمتر در طول سال، از ایشان صحبت میشود؛ حتی اگر امشب شب شهادتشان هم نبود، باید بدانیم که ایشان، نقش مهمی در جریان حادثه کربلا و بیان این واقعه، برای مردم دارد؛ لذا جا دارد بحث امشب را اختصاص بدهیم به امامسجاد علیهالسلام که ۳۴ سال، در دوران خفقان و شدت برخورد، چگونه به جهاد کبیر و جهاد تبیین و به بحثهای مربوط به قیام عاشورا و اهداف پدرشان پرداختند.
بنیامیه، در مبارزه با اسلام و در مبارزه با نبوت و امامت، از چیزی فروگذار نکردند. خب تا قبل از اسلامآوردنشان که اینها مبارزه میکردند. ابوسفیان در بدر و احد و خندق. هند همسرش، پدرش عتبه، عمویش شیبه، برادرش ولید، اینها هم جزو کسانیاند که در جنگها و مبارزات با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، جلودار بودند؛ اما بعد از آن که اسلام آوردند، آنهم با عظمتی که از اسلام دیدند باز هم این مخالفتها و مبارزات ادامه پیدا کرد. شما ببینید، در یکی از خطبههایی که امامحسین علیهالسلام در مسیر کربلا خواندند، اوضاع سال ۶۰ و ۶۱ هجری را به زیبایی ترسیم کردند. فرمود: «إنَّ هذِه الدُّنیا قَد تَغَیَّرت وَ تَنَکَّرَت وَ أَدبَرَ مَعروفُها.» مردم! معروف وارونه شده است، همهچیز تغییر کرده، جابهجا شده است. «وَ لَم یَبقَ مِنها إلّا صَبابٌ کصَبابَةِ الإِناء.» شما یک ظرف آبی داشته باشید، وقتی این ظرف را خالی کنید، یک رطوبتی تهش میماند. آن رطوبت، نه قابل خوردن است و نه کسی را سیراب میکند. فرمود: «از دین و از معروف، چیزی مثل رطوبت کف کاسه باقی مانده است.» «وَ لَم یَبقَ مِنها إلّا صَبابٌ کصَبابَةِ الإِناء.» این ترسیم اوضاع است که نیمقرن بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با حکومتی که در شام بود، کاملاً امور، وارونه شد. در چنین شرایطی، امامسجاد علیهالسلام بیش از سه دهه، به بنای مهمی در مدینه پرداخت که من در پنج محور این را خدمت شما عرض میکنم.
احیای فرهنگ قرآن
احیای فرهنگ قرآن. بله، اولین خاستگاه مسلمانی ما قرآن است. امام، یکی از کارهایشان این بود که پاسخ شبهات را با قرآن بدهند. مردم را به قرآن ارجاع بدهند. در مجلس یزید، وقتی امام وارد شد، اول حرفی که یزید زد، این بود که رو کرد به امامسجاد علیهالسلام و اهلبیت علیهمالسلام گفت: «ما أَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسبَت أَیدیکُم.» یزید، آیه قرآن خواند که هر مصیبتی سر بشر میآید، بهخاطر خطاها و گناهان و اعمال خودش است. بله، این آیه قرآن است؛ اما آیا کسی میتواند بگوید ایوب پیغمبر هفت سال سختی کشید، چون معصیت کرده بود؟ نه، ایوب معصوم است. انبیا این همه بلا کشیدند، ابراهیم پیامبر علیهالسلام این همه بلا کشید، یزید حالا شده مفسر قرآن و این آیه را دارد تطبیق میدهد! بلافاصله سیّدالساجدین علیهالسلام جواب داد. فرمود: «ما نَزلَت فینا.» این آیه، به ما ربطی ندارد. این آیه را بخوان، آیه ۵۱ سوره توبه: «لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَب اللهُ لَنا.» ما به تکلیف عمل میکنیم و در عمل به تکلیف هم، به نتیجه کاری نداریم. «لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَب اللهُ لَنا هُوَ مَولانا وَ عَلَی اللهِ فَلیَتوَکَّل المُؤمِنین.» ما تکیهمان به خداست. آیه بعدش هم میفرماید چه پیروز شوید، چه شکست بخورید هر دو حُسن است. «إحدَی الحُسنَیَینِ» است. ما پیروز بشویم حُسن است، شهید هم بشویم، حُسن است. امام، جواب یزید ملعون را با آیه قرآن داد یا این قضیه که پیرمردی آمد، جلوی امامسجاد علیهالسلام شروع به ناسزاگفتن کرد. آقا رفتند سراغ قرآن. گفتند: پیرمرد تو قرآن بلدی؟ گفت: بله. آقا چهار تا آیه برایش خواند: «وَ آتِ ذا القُربی حَقَّه.» فرمود: این ذی القربی چه کسانیاند؟ ذی القربی یعنی فامیلهای پیغمبر. فامیل پیغمبر ماییم. «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیه أَجراً إلّا المَوَدَّةَ فی القُربی.» «إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُم ...» این یعنی همین و لاغیر. مایی که تو در اسارت میبینی، ما اقربای پیغمبریم، ما اهل پیغمبریم. پیرمرد بلافاصله گفت: آقا اشتباه کردم. «هَل لی مِن تَوبَةٍ؟» میتوانم توبه کنم؟ توبه کرد و اصلاح شد. این یکی از کارهای امامسجادعلیهالسلام است. پاسخگویی به شبهات و احیای فرهنگ دین با قرآن که خودشان فرمودند: تمام کلام ما پشتوانه قرآنی دارد.
احیای سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
دومین احیا و تبیین امامسجاد علیهالسلام، احیا و تبیین سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. میدانید منبع دریافت مسائلمان، اول قرآن است، بعد سنت و بعد روایات اهلبیت علیهمالسلام. سنت پیامبر هم خیلی مهم است. وجود مقدس امامسجادعلیهالسلام خیلی از اوقات احادیثشان را که میخواستند بفرمایند، میفرمودند: «قالَ رَسولُالله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم». یعنی حدیث را به پیغمبر نسبت میدادند که بدانید اگر من این جمله را دارم میگویم، این سخن رسول خداست. وجود مقدس بقیةاللهالاعظم ارواحنافداه هم، وقتی ظهور کنند، یکی از محورهای کارشان همین احیای سنت است. «یُحیی مَیِّتَ الکتابِ وَ السُنَّة.»
احیای اندیشه امامت
سومین محور در زندگی امامسجاد علیهالسلام در این ۳۴ سال، احیای اندیشه امامت است که این از آن دومی مظلومتر است. از آن اولی مظلومتر است؛ چون اندیشه امامت، حسابی از جامعه کنار زده شده بود. امامی را کشتند، سرش را بالای نیزه کردند. گرفتن مجلس برایش را و بردن نامش را هم جرم شمردند. امام علیهالسلام در این دوران، روایات متعددی دارند، حالا چه در خود صحیفه سجادیه چه جاهای دیگر برای این که مردم جامعه را ارجاع بدهند به اندیشه امامت و کادر بسازند. کسی که باور به امامت دارد، تا آخرش باید پیش برود. «المُنکِرُ لآخِرِنا» کسی آخرین امام را منکر بشود، مثل این است که امیرالمؤمنین علیهالسلام را منکر شده است. این امامت، یک حلقه است، یک سلسله است، تا میرسد به حضرت مهدی ارواحنافداه و ایشان اگر کسی در دوران غیبت به او باور داشته باشد، افضل از همه زمانه است. «أَفضَلُ مِن أهلِ کُلِّ زَمانٍ.» این هم نکته سوم در تبیین اندیشه امامت در این ۳۴ سال. بله، آمار شاگردهای امامسجاد علیهالسلام زیاد نیست. آن چیزی که یادم است، مرحوم شیخ طوسی تقریباً، تا ۱۷۰ نفر را ذکر میکند. امامسجادعلیهالسلام، اجازه برگزاری جلسه عمومی نداشت. اجازه برپایی یک نماز جمعه را هم به ایشان ندادند. حتی اجازه اقامه عزا برای پدرش نداشت. شما فکر کنید، بعد از سال ۶۱، هر سال عاشورا، امامسجاد علیهالسلام با مردم به خیابان میآمدند، نهخیر آقا، ابداً. همه اینها ممنوع بود. این فضاها کمی در زمان امامصادقعلیهالسلام و امامرضاعلیهالسلام باز شد. اینها را عرض میکنم نهفقط برای اینکه تاریخ بگویم، بلکه امروز هم، کسانی که متصدیان فرهنگی جامعه هستند، باید بدانند که راه همین است. بچههای مردم را در راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه با این شیوهها آشنا کنید. قرآن بیاموزید، قرآن را به اینها تعلیم بدهید. قدرت پاسخگویی شبهات به ایشان بدهید و الا در فضای مجازی اینها را میبرند. اینقدر دشمن دارد در تحریف کار میکند که ما یک هزارمش را در تبیین کار نمیکنیم. تحریف بعد از عاشورا، جریان سنگینی بود. یزید میخواست این جریان را تحریف کند؛ اما امامسجادعلیهالسلام در این ۳۴ سال با تبیینش، جلوی این تحریف را گرفت. امروز هم خط همین است.
تبیین در قالب دعا
کار چهارم امامسجاد علیهالسلام، تبیین معارف در قالب دعاست. حضرت امام رحمةاﷲعلیه، آغاز وصیتنامهشان از قرآن و نهجالبلاغه بهطور خاص نام بردند و صحیفه سجادیه را زبور آل رسول خواندند. این کتاب یک گنجینه است. این کتاب، یک مجموعه معارف است. انسان تکتک دعاهایش را بادقت ببیند. خیلی از این دعاها، سیاسی است. من فقط یک اشارهای میکنم. این دعای ۳۸ صحیفه سجادیه را شما ببینید، یک دعای نصفهصفحهای است. خیلی کوتاه است. امام در این دعا، از خدا بابت هفت چیز عذرخواهی میکند. اصلاً اسمش هم این است: «الدُّعاء فی الإِعتِذارِ.» خدایا، من از تو عذر میخواهم، بهخاطر هفت تا گناه؛ حالا امام که معصوم است دارد به ما یاد میدهد. شما این هفت تا را ببینید، تمامش حقوق اجتماعی است. تمامش حقوق بندگان خداست. نمیگوید خدایا، عذر میخواهم از مسئله کوتاهی در نماز، نهخیر. میفرماید: «اللهُمَّ إنّی أَعتَذِرُ إلَیکَ مِن مَظلومٍ ظُلِمَ بِحَضرَتی فَلَم أَنصُرُه.» همین را شما دقت کنید. میفرماید: «خدایا، من از تو عذر میخواهم که پیش من به کسی ظلم بشود و من سکوت کنم.» این کشورهای عربی که در مقابل این مظالم اسرائیل سکوت میکنند، عادیسازی روابط میکنند. بدانند. این کلام سیّدالساجدین به دنیا چه میخواهد بگوید؟ «اللهُمَّ إنّی أَعتَذِرُ إلَیکَ مِن مَظلومٍ ظُلِمَ بِحَضرَتی فَلَم أَنصُرُه.» خدایا، من از این گناه پیش تو عذرخواهی میکنم که به کسی پیش من ظلم بشود، در زمان ما ظلم بشود و من سکوت کنم و هیچچیز نگویم. این را یک گناه میداند.
تبیین کربلا
پنجم هم اینکه داستان کربلا باید برای مردم تبیین بشود. دشمن هم که اجازه جلسات عمومی نمیدهد. سیّدالساجدین علیهالسلام بهگونهای عمل میکنند که اندکاندک مردم با جریان عاشورا آشنا بشوند، ولو در قالب مصائب، ولو در قالب بکاء و گریه، ولو در قالب مسائل عاطفی. شما ببینید، آن خطبهای که در شام خواندند، بخشهایی که به معرفی خودشان بهعنوان فرزند امامحسین علیهالسلام میپردازند، میفرمایند: «من فرزند آن کسی هستم که از قفا ذبح شد. من فرزند آن کسی هستم که با لب تشنه به شهادت رسید.» مردم را آشنا کرد. در همان جلسه، بعضیها به یزید اعتراض کردند. همان جا بعضی از مقاتل دارد که بعضی از اهل خانه یزید، سر امامحسین را بردند شستوشو دادند، گلاب زدند، معطّر کردند و گفتند چرا با این سر اینطور برخورد میکنید؟ سخنان امام علیهالسلام، تأثیر داشت. اینکه شما شنیدهاید که ۳۴ سال در شرایط مختلف، امام هروقت نگاهشان به آب میافتاد، اشک میریخت و میفرمود: «قُتِلَ ابنُ رَسولِالله عَطشاناً.» این فرهنگ را میخواست جا بیندازد. اصلاً بخش عمدهای از مقتل، مال امامسجادعلیهالسلام است. خیلی چیزها را ایشان بودند که تبیین کردند. فرمود: «خدا مقامی به عباس علیهالسلام داده که جمیع شهدا در روز قیامت، به آن غبطه میخورند.» این میشود تبیین نهضت عاشورا. هم مصیبت را میگوید، هم مقام شهدا را میگوید.