1401/05/02
|گفتوگو|
مسئولان در عمل به سنتهای الهی وظیفه سنگینتری دارند
موضوع سنتهای الهی و عمل براساس آنها یکی از محورهای مهم بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان دستگاه قضایی بود. رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت و برای بررسی بیشتر این موضوع به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان، دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرداخته است. آقای مهدویزادگان معتقد است عمل بر طبق سنتهای الهی برای کارگزاران حکومت دینی اهمیت بیشتری نسبت به سایر اقشار مردم دارد.
یکی از بحثهایی که رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان و دستاندرکاران قوه قضائیه مطرح کردند، موضوع سنتهای الهی بود. از این منظر، خصوصیات مشترک ناکامیها و پیروزیهایی که نصیب انقلاب اسلامی شده چیست؟
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با قضات در دو قسمت بیان شد؛ قسمت اول، مباحث مربوط به سنتهای الهی بود که ایشان ذکر کردند و قسمت دوم آنهم یکسری نکاتی بود که برای قوه قضائیه بیان کردند. ایشان خواستند این توجه را بدهند که قوه قضائیه بهعنوان یک رکن اساسی از حکومت اسلامی همانطوری که خود حکومت اسلامی مستند به سنتهای الهی است، ارکانش هم باید مستند به سنتهای الهی باشد و باید مطابق با آن سنتهای الهی عمل کنیم، چراکه اگر با سنت الهی منطبق شویم، آن پاسخ الهی را هم دقیقاً بهدست میآوریم و به آن نتیجه الهی میرسیم.
خداوند در آیه ۷ سوره محمد میفرماید: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم»؛ تنصرالله سنت الهی است. اگر این انطباق را انجام بدهیم، خداوند هم ما را یاری میدهد. ایشان از همینجا سنت شکست و پیروزی را مطرح کردند که اگر به سنت خداوند عمل کنید و وفادار بمانید، به پیروزی خواهید رسید؛ اما اگر از سنت خداوند دست بردارید و با آن انطباق پیدا نکنید، شکست نتیجه کار شما میشود. حالا این شامل حکمرانی، کارگزاران حکومت و عموم جامعه هم میشود، ولی بهطور اولیتر اگر حکمران اسلامی با سنت الهی انطباق داشته باشد، پیروز خواهد بود، وگرنه شکست میخورد.
در این دیدار به دهه ۶۰ که اوج مشکلات و دشواریهای تاریخ بعد از انقلاب بود هم اشارهای شد. نظر شما دراینباره چیست؟
اتفاقاً حضرت آقا همین را میخواستند مطرح کنند و اشاره به همین داشتند که در اوایل انقلاب و در ابتدای دهه ۶۰، نظام روزگار سختی را پشتسر گذاشت و با دوران خیلی دشوار و بحرانی مواجه بود. ایشان به این نکته هم اشاره میکنند که ما با جنگ داخلی مواجه بودیم. در داخل شهر، منافقین با هر وسیله قتالهای شروع به شهادت رساندن نیروهای انقلابی و مردم عادی کردند، شهید آیتالله بهشتی و شهید رجایی و شهید باهنر ترور شدند؛ ولی آن زمان مردم چون به نصرت الهی ایمان داشتند و تمام همتشان این بود که با این انقلاب دین خدا را نصرت بدهند، پیروز شدند و از آن شرایط بحرانی بحمدالله عبور کردند. ایشان همین قضایا را به این چهار دهه هم تعمیم میدهند و میفرمایند در این چهار دهه هم همین اتفاقات افتاده است؛ یعنی مردم همچنان خودشان را تا امروز با «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّه» انطباق دادند و همچنان در پیروزی به سر میبرند. نشانه پیروزیاش هم این است که نظام اسلامی همچنان با صلابت و با قدرت برقرار است. ایشان برای این مطلب هم استدلال مهمی را مطرح میکنند و میفرمایند خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است؛ بنابراین، سنت الهی هیچ تغییری نکرده و خدای امسال همان خدای سال ۶۰ و همان خدای عصر پیامبر است. از این جهت ایشان میفرمایند برقراری و پایداری نظام اسلامی بهخاطر این است که مردم همچنان دارند خودشان را با نصرت خداوند انطباق میدهند. البته حضرت آقا این را هم نفی نمیکنند که ما در مواردی شکستهایی هم داشتیم. در این چهار دهه ما همواره در پیروزی نبودیم و در شکست هم بودیم، آنهم مواقعی بوده که از انطباق با سنت الهی فاصله گرفتیم، خدا را فراموش کردیم، تکیه به خودمان کردیم و نوعی خودبنیادی نامعقول و نامشروعی را در خودمان پدید آوردیم. خب، طبیعی است که بهموازات اینگونه رفتارها و عدم انطباق با سنت الهی دچار شکست شویم؛ لذا، اگر امروزه ما با بحرانهایی مثل بحران اقتصادی مواجهیم بهخاطر این است که ما در آن لحظاتی که خواستیم برنامهریزیهای اقتصادی کنیم، خدا را فراموش کردیم و تکیه به دین خدا و ارزشهای دینی نکردیم و سنتهای الهی را کنار گذاشتیم. در واقع، گمان کردیم که دیگر با عقل و درک خودمان میتوانیم به مسئله برسیم. یا اگر کمی روی خوش به دشمن نشان بدهیم و حرف از گفتوگو با کدخدا بزنیم، میتوانیم مشکلات اقتصادی و اجتماعیمان را حل کنیم، ولی در این چهار دهه خصوصاً در دهه اخیر دیدیم که نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه زیرساختهای اقتصادی ما خیلی بد و بدتر شد. اینها همهاش بهخاطر این است که انطباق با سنتهای الهی را نداریم و نتیجتاً درگیر چنین اتفاقات تلخ و ناگواری میشویم؛ لذا، حضرت آقا میخواهند این را بیان کنند که اگر انطباق با سنت الهی شکل بگیرد، بهطور قطع ما پیروز میدان و روبه پیشرفت خواهیم بود.
اگر بخواهیم عوامل ناکامی را تضعیف و عوامل کامیابیها را تقویت کنیم، باید چگونه و با چه شرایطی عمل کنیم و چه سازوکارهایی برای آن در نظر بگیریم؟
به نظرم اگر بخواهیم در ساحت اجتماعی و حکمرانی به موضوع نگاه کنیم، بیش از همه، کارگزاران حکومت در تمام سطوح باید به خودسازی و تقوا عنایت بیش از اندازهای داشته باشد. بیش از اندازه که میگویم منظورم نسبت به افراد عادی است. البته عموم و آحاد مردم هم برای پیشرفت خودشان باید تقوا و خودسازی را در نظر بگیرند و این را رعایت کنند، اما حاکم اسلامی و کارگزار حکومت اسلامی آن اندازهای که مردم عادی تقوا و خودسازی را باید رعایت کنند، آنها باید خیلی بیشتر از این رعایت کنند. کارگزار حکومت اسلامی نمیتواند بدون خودسازی و طهارت نفس و طهارت نسبی نفس خودش به اصلاح امور بپردازد. این امری لازم و ضروری است. حضرت علی علیهالسلام همواره در خطبههایشان که تماماً در دوران حکومتشان این خطبهها را بیان فرمودند همواره کارگزاران حکومتی را به تقوا توصیه میکردند و امر میکردند که باید با تقوا باشید و نفس را از شرارت شیطان دور بکنید. این در رابطه با شخصیت خود کارگزار است.
اما در مقام عمل حضرت آقا خطاب به قوه قضائیه مسئله تشویق و تنبیه را مطرح کردند و تأکید داشتند که برای پیشرفت و پیروزی باید تنبیه و تشویق هم باشد. علیالظاهر چیزی که از کارکرد قوه قضائیه در بدو امر جلوه میکند تنبیه افراد خاطی است، اما ولیفقیه در اینجا میفرمایند که تنبیه در جای خود، تشویق هم باید باشد؛ یعنی کسی که خوب کار میکند، آنهم باید تشویق شود. نباید چنین باشد که اگر کارگزار قضائی خطایی کرد، فقط تنبیه شود. البته ایشان به این نکته هم اشاره میکنند که اکثریت قضات ما محترم و شریف هستند، ولی باید ارزش و احترام آنها هم دیده بشود. همچنین حضرت آقا فرمودند که صرفاً به این نیست که تشویقهای مالی به آنها داده شود، بلکه باید در بالابردن و احترام و ارج و قرب و دیدهشدن زحمات آنها هم تلاش شود. باید از این جهت از آن قاضی که دارد نهایت خدمتگزاری را میکند و بدون هیچ شائبه و درخواستی به وظایف خودش در بالاترین سطح و در بهترین شکل ممکن دارد عمل میکند، قدردانی و سپاسگزاری شود؛ یعنی آن تشویق هم باید دیده شود.
دانش قضائی هم باید ارتقاء پیدا کند. دستگاه قضائی ما مدام باید در کنار کار قضائیاش همواره دانش قضائی خودش را هم ارتقاء بدهد. اینطور نباشد که صرفاً به اندوختههای گذشته خودش اکتفا و بسنده کند و با همانها بخواهد کار قضائی کند؛ چون مسائل امروز مدام در حال تغییرند و مسائل جدیدی بهوجود میآید که برای هریک از اینها باید فکر، تعقل و اندیشهورزی کرد؛ لذا، یک اصل دیگر در پیشرفت قوه قضائیه و سایر قوای مقدس جمهوری اسلامی ارتقاء دانش حکمرانیشان است که همواره باید سران قوا و ارکان نظام دانش مربوطهشان را رصد کنند و آن را ارتقاء بدهند.
یکی از بحثهایی که رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان و دستاندرکاران قوه قضائیه مطرح کردند، موضوع سنتهای الهی بود. از این منظر، خصوصیات مشترک ناکامیها و پیروزیهایی که نصیب انقلاب اسلامی شده چیست؟
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با قضات در دو قسمت بیان شد؛ قسمت اول، مباحث مربوط به سنتهای الهی بود که ایشان ذکر کردند و قسمت دوم آنهم یکسری نکاتی بود که برای قوه قضائیه بیان کردند. ایشان خواستند این توجه را بدهند که قوه قضائیه بهعنوان یک رکن اساسی از حکومت اسلامی همانطوری که خود حکومت اسلامی مستند به سنتهای الهی است، ارکانش هم باید مستند به سنتهای الهی باشد و باید مطابق با آن سنتهای الهی عمل کنیم، چراکه اگر با سنت الهی منطبق شویم، آن پاسخ الهی را هم دقیقاً بهدست میآوریم و به آن نتیجه الهی میرسیم.
خداوند در آیه ۷ سوره محمد میفرماید: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم»؛ تنصرالله سنت الهی است. اگر این انطباق را انجام بدهیم، خداوند هم ما را یاری میدهد. ایشان از همینجا سنت شکست و پیروزی را مطرح کردند که اگر به سنت خداوند عمل کنید و وفادار بمانید، به پیروزی خواهید رسید؛ اما اگر از سنت خداوند دست بردارید و با آن انطباق پیدا نکنید، شکست نتیجه کار شما میشود. حالا این شامل حکمرانی، کارگزاران حکومت و عموم جامعه هم میشود، ولی بهطور اولیتر اگر حکمران اسلامی با سنت الهی انطباق داشته باشد، پیروز خواهد بود، وگرنه شکست میخورد.
در این دیدار به دهه ۶۰ که اوج مشکلات و دشواریهای تاریخ بعد از انقلاب بود هم اشارهای شد. نظر شما دراینباره چیست؟
اتفاقاً حضرت آقا همین را میخواستند مطرح کنند و اشاره به همین داشتند که در اوایل انقلاب و در ابتدای دهه ۶۰، نظام روزگار سختی را پشتسر گذاشت و با دوران خیلی دشوار و بحرانی مواجه بود. ایشان به این نکته هم اشاره میکنند که ما با جنگ داخلی مواجه بودیم. در داخل شهر، منافقین با هر وسیله قتالهای شروع به شهادت رساندن نیروهای انقلابی و مردم عادی کردند، شهید آیتالله بهشتی و شهید رجایی و شهید باهنر ترور شدند؛ ولی آن زمان مردم چون به نصرت الهی ایمان داشتند و تمام همتشان این بود که با این انقلاب دین خدا را نصرت بدهند، پیروز شدند و از آن شرایط بحرانی بحمدالله عبور کردند. ایشان همین قضایا را به این چهار دهه هم تعمیم میدهند و میفرمایند در این چهار دهه هم همین اتفاقات افتاده است؛ یعنی مردم همچنان خودشان را تا امروز با «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّه» انطباق دادند و همچنان در پیروزی به سر میبرند. نشانه پیروزیاش هم این است که نظام اسلامی همچنان با صلابت و با قدرت برقرار است. ایشان برای این مطلب هم استدلال مهمی را مطرح میکنند و میفرمایند خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است؛ بنابراین، سنت الهی هیچ تغییری نکرده و خدای امسال همان خدای سال ۶۰ و همان خدای عصر پیامبر است. از این جهت ایشان میفرمایند برقراری و پایداری نظام اسلامی بهخاطر این است که مردم همچنان دارند خودشان را با نصرت خداوند انطباق میدهند. البته حضرت آقا این را هم نفی نمیکنند که ما در مواردی شکستهایی هم داشتیم. در این چهار دهه ما همواره در پیروزی نبودیم و در شکست هم بودیم، آنهم مواقعی بوده که از انطباق با سنت الهی فاصله گرفتیم، خدا را فراموش کردیم، تکیه به خودمان کردیم و نوعی خودبنیادی نامعقول و نامشروعی را در خودمان پدید آوردیم. خب، طبیعی است که بهموازات اینگونه رفتارها و عدم انطباق با سنت الهی دچار شکست شویم؛ لذا، اگر امروزه ما با بحرانهایی مثل بحران اقتصادی مواجهیم بهخاطر این است که ما در آن لحظاتی که خواستیم برنامهریزیهای اقتصادی کنیم، خدا را فراموش کردیم و تکیه به دین خدا و ارزشهای دینی نکردیم و سنتهای الهی را کنار گذاشتیم. در واقع، گمان کردیم که دیگر با عقل و درک خودمان میتوانیم به مسئله برسیم. یا اگر کمی روی خوش به دشمن نشان بدهیم و حرف از گفتوگو با کدخدا بزنیم، میتوانیم مشکلات اقتصادی و اجتماعیمان را حل کنیم، ولی در این چهار دهه خصوصاً در دهه اخیر دیدیم که نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه زیرساختهای اقتصادی ما خیلی بد و بدتر شد. اینها همهاش بهخاطر این است که انطباق با سنتهای الهی را نداریم و نتیجتاً درگیر چنین اتفاقات تلخ و ناگواری میشویم؛ لذا، حضرت آقا میخواهند این را بیان کنند که اگر انطباق با سنت الهی شکل بگیرد، بهطور قطع ما پیروز میدان و روبه پیشرفت خواهیم بود.
اگر بخواهیم عوامل ناکامی را تضعیف و عوامل کامیابیها را تقویت کنیم، باید چگونه و با چه شرایطی عمل کنیم و چه سازوکارهایی برای آن در نظر بگیریم؟
به نظرم اگر بخواهیم در ساحت اجتماعی و حکمرانی به موضوع نگاه کنیم، بیش از همه، کارگزاران حکومت در تمام سطوح باید به خودسازی و تقوا عنایت بیش از اندازهای داشته باشد. بیش از اندازه که میگویم منظورم نسبت به افراد عادی است. البته عموم و آحاد مردم هم برای پیشرفت خودشان باید تقوا و خودسازی را در نظر بگیرند و این را رعایت کنند، اما حاکم اسلامی و کارگزار حکومت اسلامی آن اندازهای که مردم عادی تقوا و خودسازی را باید رعایت کنند، آنها باید خیلی بیشتر از این رعایت کنند. کارگزار حکومت اسلامی نمیتواند بدون خودسازی و طهارت نفس و طهارت نسبی نفس خودش به اصلاح امور بپردازد. این امری لازم و ضروری است. حضرت علی علیهالسلام همواره در خطبههایشان که تماماً در دوران حکومتشان این خطبهها را بیان فرمودند همواره کارگزاران حکومتی را به تقوا توصیه میکردند و امر میکردند که باید با تقوا باشید و نفس را از شرارت شیطان دور بکنید. این در رابطه با شخصیت خود کارگزار است.
اما در مقام عمل حضرت آقا خطاب به قوه قضائیه مسئله تشویق و تنبیه را مطرح کردند و تأکید داشتند که برای پیشرفت و پیروزی باید تنبیه و تشویق هم باشد. علیالظاهر چیزی که از کارکرد قوه قضائیه در بدو امر جلوه میکند تنبیه افراد خاطی است، اما ولیفقیه در اینجا میفرمایند که تنبیه در جای خود، تشویق هم باید باشد؛ یعنی کسی که خوب کار میکند، آنهم باید تشویق شود. نباید چنین باشد که اگر کارگزار قضائی خطایی کرد، فقط تنبیه شود. البته ایشان به این نکته هم اشاره میکنند که اکثریت قضات ما محترم و شریف هستند، ولی باید ارزش و احترام آنها هم دیده بشود. همچنین حضرت آقا فرمودند که صرفاً به این نیست که تشویقهای مالی به آنها داده شود، بلکه باید در بالابردن و احترام و ارج و قرب و دیدهشدن زحمات آنها هم تلاش شود. باید از این جهت از آن قاضی که دارد نهایت خدمتگزاری را میکند و بدون هیچ شائبه و درخواستی به وظایف خودش در بالاترین سطح و در بهترین شکل ممکن دارد عمل میکند، قدردانی و سپاسگزاری شود؛ یعنی آن تشویق هم باید دیده شود.
دانش قضائی هم باید ارتقاء پیدا کند. دستگاه قضائی ما مدام باید در کنار کار قضائیاش همواره دانش قضائی خودش را هم ارتقاء بدهد. اینطور نباشد که صرفاً به اندوختههای گذشته خودش اکتفا و بسنده کند و با همانها بخواهد کار قضائی کند؛ چون مسائل امروز مدام در حال تغییرند و مسائل جدیدی بهوجود میآید که برای هریک از اینها باید فکر، تعقل و اندیشهورزی کرد؛ لذا، یک اصل دیگر در پیشرفت قوه قضائیه و سایر قوای مقدس جمهوری اسلامی ارتقاء دانش حکمرانیشان است که همواره باید سران قوا و ارکان نظام دانش مربوطهشان را رصد کنند و آن را ارتقاء بدهند.