1401/04/16
|میزگرد|
دانشجو؛مطالبهگری و مسئلهمحوری
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
![https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif)
پس از برگزاری دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر انقلاب رسانه KHAMENEI.IR میزبان نشست و میزگردی با حضور نمایندگان تشکلهای دانشجویی بود که در این دیدار سخنرانی کردند.
در این میزگرد آقایان محسن نراقی به نمایندگی از بسیج دانشجویی، محمدحسین کاظمی از جامعه اسلامی دانشجویان، محمد اسکندری از جنبش عدالتخواه دانشجویی، علی بزرگخو از دفتر تحکیم وحدت، امیرحسین پناهی از انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و خانم زهراسادات رضوی علوی از فعالان دانشجویی و مجری دیدار امسال حضور داشتند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اما در خصوص مخرج مشترک نداشتن با دشمن که رهبر انقلاب فرمودند، من هدف کلی و غایت نهایی رسانهها و جریانهای معاند نظام را بحث سیاهنمایی و ناکارآمدی جمهوری اسلامی میدانم؛ یعنی رسانههای معاند به هر مقوله و مسئلهای چنگ میاندازند تا ثابت کنند که نظام جمهوری اسلامی کارآمد نیست.
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_0950596.jpg)
برداشت من این بود که جریانهای دانشجویی در مطالبهگری و مسئلهمحوری و عدالتخواهی خود دچار سیاهنمایی نشوند و به این منجر نشود که ما آن حس ناکارآمدی و بنبست و نداشتن راهکار را القا کنیم. من مهمترین مسئله مخرجمشترک را این میدانم که نباید نقطه مشترک ما در مقوله عدالتخواهی القای ناکارآمدی و سیاهنمایی باشد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
دو نکتهای که در این دیدار مطرح شد، بحث تعلیموتربیت و موضوع زن، خانواده و جمعیت بود که ما درباره این موضوعات و آب و محیط زیست مطالبهای داشتیم. برای دو موضوع اول راهکارهایی بهصورت مکتوب آماده شده بود و تقدیم دفتر شد. روی بحث آب و محیط زیست هم ما داریم اختصاصاً کار میکنیم. این کار موقعی مؤثر است که حرفزدن ما به ارائه راهکار تبدیل شود و دوباره آن اجرای راهکار را مطالبه کنیم. البته بگویم که وقتی ما این راهکار را ارائه دادیم شما آقای مسئول هم باید ما را در یک فضای منطقی و عقلانی اقناع کنید که آقا این راهکار شما اشتباه است و به نتیجه نمیرسد، یا بگویید که راهکار درست است و باید عملیاتی و اجرایی شود.
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_0450596.jpg)
برای به نتیجهرسیدن بحث هم باید ادبیات و زبان و بیان مطالبه متفاوتتر باشد؛ یعنی همان مخرج مشترکی که حضرت آقا میفرمایند، باید با ادب و احترام و منطق و استدلال، دغدغه و مطالبه و انتقاد را مطرح کنند و طوری نباشد که خدایناکرده توهین یا تهمتی زده شود و آن مسئول برای فرار از پاسخگویی از کلمه تهمت یا افترا استفاده کند. باید با یک منطق و بیان خوبی مطرح شود. متأسفانه برخی از مسئولین از همین واژه مخرج مشترکی که رهبر انقلاب فرمودند دارند سوءاستفاده میکنند تا یک حاشیه امن و یک حصاری دور خود داشته باشند و به ما بگویند مطالبه و سیاهنمایی نکنید؛ ولی اگر مطالبه ما درست و همراه با راهکار باشد و نوع بیانش درست باشد، نهتنها با دشمن مخرج مشترک پیدا نمیکند، بلکه باعث ناامیدی دشمن هم میشود؛ چون اگر مطالب درست بیان شود، هم باعث ایجاد امید میشود و هم یکقدم مثبتی در جهت حل مشکلات برداشته میشود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_1150596.jpg)
این افراد با چنین نگاهی، میتوانند این مخرج مشترک را برای خودشان سپر کنند و هر مطالبهای که شما به آنها دارید، میگویند این مطالبه با دشمن مخرج مشترک دارد، تو نباید این را بگویی. خب، این جریان دانشجویی را منفعل میکند. من حس میکنم نگاهی که آقا به جریان مطالبهگری و مخرج مشترک دارند با آن چیزی که برخی از مسئولین دارند متفاوت است. به نظر من مخرج مشترک، یعنی حرفی که دشمن میخواهد بزند را تو بیایی بگویی؛ مثلاً، دشمن میگوید دولت ناکارآمد است، ما هم بگوییم که دولت ناکارآمد است، یا دشمن بگوید ما در همهجا فساد سیستماتیک داریم، ما هم بگوییم فساد سیستماتیک داریم؛ یعنی همان حرف دشمن را بگوییم. در یکسری مواقع هم ما بستری ایجاد میکنیم که دشمن از آن سوءاستفاده میکند. وقتی یک تشکل برای خودش یکسری برنامهریزیها و اهداف کلانی را تعریف میکند، مثلاً، میگوید من میخواهم به اینها بپردازم و ذیل آن فعالیت میکند، یا روی خصوصیسازی یا زنان و خانواده دست میگذارد و ذیل آن، مسائل و نهادها و بخشهای مختلف کشور را بررسی میکند. این یک بخش ماجراست که وقتی شما در اینها تخصصی بحث میکنید به ارائه راهکار هم میرسید؛ یعنی مسائلی را ایجاد میکنید و راهکارهایی هم پیشنهاد میدهید، اما راهکارهای تو هیچوقت نمیتواند راهکارهای جزئی باشد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_0650596.jpg)
اگر اصل بحث جا بیفتد، تفاوت و تقابل ما با جریانات غربی و فمینیستی کاملاً مشخص است، ولی مسئله این است که معمولاً در جامعه ما آن نوع سنتی پررنگتر است و تقابل خانمها هم با این نوع سنتی اتفاق میافتد. یک جاهایی برداشت اینگونه است که اگر صحبتی در حوزه زنان مطرح میشود در امتداد جریانات فمینیستی است، یا این قرار است که به فمینیسم برسد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
درباره مخرج مشترکی که رهبری میگویند، باید با دشمن مرزبندی صورت بگیرد. به هر حال، رسانههای معاند همیشه استفاده خودشان را میبرند. ما با دستگاه فکری رهبری مواجه هستیم، اینکه ایشان چهجوری نگاه میکنند مهم است. ببینید جریان مطالبهگری یک جریان عدالتخواه است. زندهبودن جریان دانشجویی در طول چهلوچهار سال انقلاب در خیلی از جاهای دیگر دنیا اصلاً وجود ندارد. به نظرم وجود قسمت زیادی از جریان نقد دانشجویی ناشی از توجه رهبری بود. ایشان میدیدند که به چنین جریان نقدی نیاز است. حالا برای مجموعه ما که بالاخص از اوایل دهه هشتاد شروع بهکار کرد اصلاً سر ماجرای عدالتخواهی با مطالبه رهبری بود و اینکه باید چنین جریان دانشجویی شکل بگیرد.
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_1050596.jpg)
آن فهمی که من از مرزبندی دشمن دارم، از دو جنس است؛ یکی اینکه اگر ما خودمان را دانشجوی انقلابی میدانیم باید بهنحوی خاستگاه حرفهایمان را مشخص کنیم؛ یعنی وقتی راجع به مسئلهای صحبت میکنیم، باید دید که از چه خاستگاهی صحبت میکنیم. مسئله دوم اینکه رهبری یک فهم واقعگرایانهای از صحنه سیاسی کشور دارند. در داخل سیستم حکمرانی جمهوری اسلامی، خیلی از جریانات دیگری وجود دارند که بعضاً میخواهند جریان نقد را به محاق ببرند. رهبری میگویند که باید با دشمن مرزبندی صورت بگیرد. به نظرم این نکته از این باب است که دست جریان تحجر بهانه نیفتد تا بخواهد جریان نقد را به محاق ببرد. از صحبتهای حضرت آقا میتوان فهمید که ایشان دارند شیوه را به ما میگویند تا بتوانیم پرچم عدالتخواهی را نگهداریم و با توجه به نیروهایی که داخل صحنه هستند صدایمان شنیده شود و به محاق نرود. آقا به ما یاد میدهند که اگر خواستیم این پرچم را نگهداریم، این صحنه یکسری لوازم واقعی دارد و ما نباید به دست این جریان بهانه دهیم. برای اینکه آن پرچم عدالتخواهی نخوابد، باید یکسری ملاحظات عینی را داشته باشید تا از این بهعنوان بهانه استفاده نکنند.به نظرم جریان دانشجویی که توانسته تا الآن سر پا بایستد، به تدبیر حضرت آقا برمیگردد. فهم من از ماجرای مخرج مشترک این است.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![](https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/50596/C/14010416_0550596.jpg)
پس این دو ویژگی از ویژگیهای اصلی آن مخرج مشترک نداشتن است. اینجا یک استدلالی هم ایجاد میشود؛ اینکه دشمن میخواهد یک انتقاد براندازانه را مطرح کند، پس ما برویم همان انتقاد را درون ساختار بیان کنیم تا دشمن نتواند آن انتقاد را براندازانه مطرح کند. خب، این قطعاً غلط است؛ چون شما دقیقاً دارید در پازل دشمن بازی میکنید. وقتی شما در پازل دشمن شروع به نقد میکنید، به آن مسئلهای که شاید از قبل برای شما مسئله نباشد، میپردازید. ممکن است به مسئلهای که فعلاً به آن نرسیده برای شما مسئله شده باشد و شما بر مبنای یکسری اصول عقلی مشخص و منطقی، به این نتیجه برسید که روی نقطه الف کار کنید. اگر با منطق خودت رسیدی حتماً وظیفهات است و اگر این کار را نکنی شرعاً مدیونی، بهخاطر اینکه این جایگاه را اشغال کردی و وظیفهات را انجام ندادی؛ اما اگر دشمن خواست روی نقطه الف شروع بهکار کند، شما بگویید پس من زودتر کار کنم و انتقادم را مطرح کنم، این دقیقاً بازیکردن در پازل دشمن است.
اینهم یک تفاوت مبنایی است که من احساس کردم در صحبت برخی دوستان بود؛ اینکه نگاه مسئولین نسبت به دانشجوها و جنبش دانشجویی چگونه است.
به نظرم چهار ویژگی میتواند جایگاه اصلی جنبش دانشجویی را رعایت کند. اولین ویژگی، تفاوتهایی است که آنها با رسانهها و آدمهای معاند و کسانی که با دشمن، دشمناند دارند. نباید با آنها مخرج مشترک پیدا کرد. اطلاعاتی که آنها به مردم میدهند، دستکاری و سانسور شده است. اگر جنبش دانشجویی بخواهد از همان اطلاعات استفاده کند، برای تحلیل دچار اشتباه میشود. تأکید حضرت آقا روی جلسه گذاشتن مسئولین با دانشجویان برای پاسخدهی یکسری از مسائل است. مسئولین موظفاند از درون آن سازمان به دانشجوها اطلاعات دستاول دهند. مسئول آن سازمان باید بگوید که ما با این چالشها مواجهیم و پاسخ این انتقاد این است و این چالش عملیاتی وجود دارد. اگر این اتفاق بیفتد، تحلیلها واقعیتر میشود.
دومین ویژگی، اخلاقمداری است. طبیعتاً دشمن اخلاقمدار نیست. جنبش دانشجویی میتواند با رعایت اخلاقمداری و حفظ آبروی افراد کاری کند که مخرج مشترک پیدانکردن اتفاق بیفتد.
سومین ویژگی، تعریف شاخص است. بعضاً میبینیم که در مطالبهگریها شاخصی وجود ندارد و کسی که مطالبه آزادی میکند، یک دفعه پیشنهادی میدهد که کاملاً خلاف آزادی است. کسی که عدالتخواهی میکند، روشی را پیشنهاد میکند که کلاً خلاف عدالت است و در خود عدالتخواهی هم عدالت رعایت نمیشود. کسی که مطالبه مردمسالاری میکند، مدلش دیکتاتوری است. تعریف شاخص کمک میکند به اینکه ما بتوانیم هر لحظه عملکرد خودمان را با آرمانمان بسنجیم، برعکس آن چیزی که میخواهیم نشویم.
چهارمین ویژگی که خیلی هم مهم است و به نظرم اصلیترین تفاوتی که جنبش دانشجویی میتواند در نسبت با رسانههای معاند داشته باشد، مسئولیتپذیرکردن مسئولین و کارگزاران است. چرا نسبت رسانههای معاند با مجموعه نظام و مردم یک نسبت بدخواهانه و ناامیدکننده است؟ چون نقدی مطرح میکنند که اولاً، مستقیماً نقد را به کلیت ساختار ارتباط میدهند و ثانیاً، مردم را از کلیت ساختار ناامید میکنند؛ یعنی حاضر نیستند ساختار را بهعنوان عنصری که مجموعهای از عناصر آن را تشکیل دادند و ممکن است یک ناکارآمدی متوجه بخشی از آن سیستم باشد، بپذیرند. سعی میکنند با کلینگری و کلیگویی ناامیدی را به جامعه تزریق کنند؛ پس، مهمترین شاخصهای که میتواند جنبش دانشجویی را از این ناامیدی بیرون بکشد و بهسمت تحولخواهی ببرد تأکید ویژه روی بخشها و عناصر ساختار است. ما معتقد نیستیم که حتماً باید نسبت به عناصر ساختار هم ناامیدی بهوجود نیاید. نه! اصلاً باید نسبت به برخی عناصر ناکارآمد ناامیدی بهوجود بیاید. اگر مردم نسبت به یک عنصر و دستگاه ناکارآمد ناامید نشوند اساساً تحولی رقم نمیخورد و دوباره در انتخابات به آن رأی میدهند؛ پس، فشاری که جنبش دانشجویی میتواند به ساختارها و کارگزاران بیاورد این است که حتماً باید نسبت به کارگزاران ناکارآمد، ناامیدی اجتماعی بهوجود بیاید.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
ناامیدی نسبتی هم با جریان انقلابی دارد. این جریان یکسری ویژگیهایی دارد که از سایر جریانات دانشجویی متفاوت است و با هر پدیدهای که در صحنه سیاست مواجه میشود، از اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی یک معیارهایی دارد، پدیده را مبتنی بر آن اصول میگذارد و مبتنی بر آنها میسنجد؛ یعنی شاخصی به نام آرمانهای انقلاب اسلامی دارد که هر اتفاقی را مبتنی بر آن میسنجد.
باید جدای از مسئله ناامیدی که با انفعال ارتباط دارد، یک طرح خاصی هم برای بچههای حزباللّهی و جریان انقلاب داشته باشیم که نمیتواند برخی از پدیدهها و رفتار نظام را مبتنی بر آن اصول بسنجد. به نظرم این هم نیاز به تدبیر دارد. رهبر انقلاب گفتند شما یکسری پاسخ دارید و طرح مسئله میکنید که پاسخ ندارد و مسئول باید برایش فکر و تدبیر کند؛ یعنی در اینجا یک جای کار میلنگد که باید مقداری بیشتر راجع به آن فکر کرد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
اگر قرار است ما هویت زن مسلمان ایرانی را به جهان نشان دهیم، اول باید مسیر رشد این هویت در کشور ما واضح باشد. الآن آموزشوپرورش، آموزش عالی و ادارات ما تفاوتهای جنسیتی را جدی نمیگیرند. دختران ما در مدارس شبیه پسرها رشد میکنند و در دانشگاهها شبیه پسرها درس میخوانند. وقتی هم وارد اجتماع میشوند، نمیتوانیم توقع داشته باشیم انقلاب اسلامی الگوی زنان باشد تا بخواهیم به جهان معرفیاش کنیم. نمیخواهم بگویم ما الآن چنین چیزی در جامعهمان نداریم، ولی به نظرم تا آن مسیر فاصله بسیار است. هرچند امیدوارم که کمکم این مسیر طی شود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
ما برای بحث جهان اسلام با دوستان پاکستانی و سازمان دانشجویی امامیه پاکستان ارتباط تنگاتنگی داشتیم. الآن هم برای بحث کنگره سالانه پیامی از طرف ما داده شد و آنها هم در مجموعه حضور داشتند و ارتباط به این نحو جلو رفت. الحمدلله ما تا اینجای کار ورود داشتیم، ولی خیلی جای کار دارد. اگر بتوانیم این ارتباط را شکل دهیم و این آرمانها را به اینها منتقل کنیم، میتوانیم اثرگذاری بیشتری داشته باشیم. کنشگری و اثرگذاری ما در فضای بینالمللی، با پای کار آمدن این بزرگواران طبیعتاً مؤثر خواهد بود و نظام و انقلاب اسلامی ما به جامعه اسلامی و در نهایت هم به آن تمدن نوین اسلامی که هدف و غایت نهایی است تبدیل میشود.
آقای پناهی: فعالیت بینالمللی جنبش دانشجویی جزو اولین آرمانهای تشکیل بسیج دانشجویی بوده است. شما پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه امام رحمةاللهعلیه را مطالعه کنید. امام آنجا اشاره میکنند که باید هستههای مقاومت در جهان تشکیل شود و جزو اولین آرمانهایی است که در پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه بوده که باید به آن میپرداختند و در این سالها هم کارهای مختلفی انجام شده است.
یکی از راههای تحقق هستههای مقاومت در اقصی نقاط جهان، استفاده از دانشجویان خارجی محصل در دانشگاههای خودمان است. من حس میکنم آنطور که بایدوشاید در این عرصه کار ویژهای صورت نگرفته است. آنها در کشور ما درس میخوانند، ولی ما آنطوری که باید اثرگذاری درست و صحیحی نداریم. یک بخش این کار هم وظیفه تشکلهای دانشجویی است، اما یک بخشش وظیفه سیستم آموزش عالی و دانشگاههای ماست که وقتی دانشجوی پاکستانی، افغانستانی و هندی در اینجا درس میخوانند، ما برای آنها چه برنامه عملیاتی و محتوای علمی داریم؛ حتی دانشگاهها برای دانشجوهای ایرانی هم برنامه خاص و جدی ندارند. این خلأ جدی احساس میشود. این فرد آمده در کشوری درس میخواند که انقلاب اسلامی است و بهسمت تمدن نوین اسلامی حرکت میکند و قطعاً تفاوتهایی دارد. به نظر من یک بخشی وظیفه تشکلهای دانشجویی است. البته شاید یکسری موانعی داشتند، شاید هم کمکاریهای خودمان بوده، ولی از آنطرف هم یکسری کارها انجام شده است. یک بخشش هم واقعاً ناظر به این است که خود دانشگاه یکسری کارها انجام دهد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
نکته دیگر اینکه با توجه به این شرایط ما میتوانیم یکسری کارهای سیاسی خاص انجام دهیم بهویژه که معادلاتش خیلی پیچیدهتر است؛ یعنی وقتی شما کار بینالمللی انجام میدهید، رسانهها باید در سطح بینالملل شما را پوشش دهند تا این کار دیده شود. اقتضائاتش هم خیلی پیچیدهتر و بزرگتر است. ما این کار را انجام دادیم. ما با هسته مقاومت ارتباط گرفتیم. وقتی سفارت آمریکا در رژیم صهیونیستی داشت از تلآویو به قدس منتقل میشد، ما برای تخریب سفارت آمریکا جایزهای تعیین کرده بودیم. این جایزه جنبه سمبلیک و نمادین داشت، ولی توانست در چند روز، در صدر رسانههای جهان پخش شود. چنین کارهای نمادینی، بیشتر از یک خلاقیت ناشی میشود تا یک کار تشکیلاتی منسجم. از این کارها هم نباید غافل شد. لااقل اینها میتواند یکسری حرکتها و کارهای نمادینی را انجام دهد.
مجموعهای میتواند بگوید من در این زمینه کارنامه خوبی داشتم که پروژه شخصیشان مسائل حوزه بینالملل باشد؛ چون پیچیدگیها خیلی زیاد است و بعضاً از توان افراد خارج است. اگر خودشان یک پروژه بیستساله نداشته باشند، خیلی بعید است که شخص دوسال در حوزه بین الملل کار کند و بعد بهسمت دیگری برود.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
در این چهل سال، با بروز دلایل مختلف و مشکلات داخلی یا تغییر اولویتهای دولتمردان و مجموعه حاکمیت، ما در خیلی از مسائلی که در سال ۵۷ پیشرو بودیم و صدور انقلاب را پیش بردیم، الآن عقبنشینی کردیم. در مسائل سیاسی و فرهنگی که کاملاً مشهود است.
مسئله دوم اینکه ما نباید خودمان را در فعالیتهای بینالملل دانشجویی، به دانشجویان خارجی داخل ایران یا دانشجویان ایرانی مقیم خارج محدود کنیم. آنها قطعاً بازوهایی هستند، اما ارتباطگیری با تشکلهای دانشجویی خارجی در دانشگاههای خارجی یا تشکلهای استادی یا اساتید دانشگاهها و چهرههای علمی میتواند تأثیرگذار و موضوعیت داشته باشد؛ مثلاً، سر مقولهای مثل ترور شهید سلیمانی یا ترور شهید فخریزاده یا معامله قرن، بسترهای خیلی مناسبی فراهم شد تا ما بتوانیم با دانشگاهیان کشورهای خارجی ارتباط بگیریم. ما توانستیم با اساتید دانشگاههای آمریکایی، کانادایی، اروپایی، کشورهای حوزه مقاومت و کشورهای عربی بهخصوص در مسئله معامله قرن، ارتباطگیری کنیم و متن و محتوا و ارزشی را بهانه قرار دهیم و با اساتید دانشگاهها ارتباطگیری کنیم. مسئله اصلی من این است که ما میتوانیم در وسع خودمان، حتی روی افکار عمومی کشورهای مختلف تأثیر بگذاریم.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
به نظرم تنها راهکار این موضوع، ارتباط مستمر با بدنه نیروهای سیاسی تحولخواه است. طبیعتاً جنبش دانشجویی هم جزو همان نیروهای سیاسی تحولخواهی که در جامعه هستند، محسوب میشود. ارتباط ویژه و مستمر با اینها، جلوی این را میگیرد.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
باید افراد جانمایی خودشان را بر اساس علایق، تواناییها و اولویتهایی که صحنه برایشان دیکته میکند -حالا یا داخل یا خارج از سیستم حکمرانی کشور- پیدا کنند. ممکن است شما مسئول رسمی جمهوری اسلامی نباشید، ولی یک کنشگر سیاسی یا انقلابی و یک متفکری باشید و بتوانید از آن طریق کمک کنید. به نظرم اصالتی ندارد که در کدام جایگاه قرار بگیرد. علایق و تواناییهای افراد تعیین میکند که در کدام موقعیت قرار بگیرند و بهسمت آن آرمانی که دارند حرکت کنند؛ یعنی جانمایی خود را پیدا کنند. بعضاً ما افرادی را میبینیم که در حوزه فرهنگی استعداد و توانایی دارند، ولی یکدفعه به حوزه سیاسی میروند، یا بعضاً شخصی در حوزه سیاسی قرار دارد و میرود در جایگاه سیاستگذار مینشیند. این جانماییهای اشتباهی که صورت میگیرد یکی از مشکلاتی است که ما زیاد به آن دچار شدیم. به نظرم این جانمایی اشتباه در کنشگران با برچسب انقلابیگری هم زیاد اتفاق افتاده است.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)
یکبار در دوره دانشجویی یکی از مدیران فرهنگی به من گفت که فعالیت دانشجویی مثل بودن در یک آکواریوم میماند. وقتی خواستی وارد جامعه شوی، انگار وارد یک دریای دیگری شدی و تازه مخاطرات و مسائل را از نزدیک درک و لمس میکنی. الآن انگار همهچیز فانتزی شده و این باعث میشود که مسیر ورود به فضای سیاسی یک مسیر غلطی باشد؛ مثلاً، ما در بین جوانان و بچههای انقلابی میبینیم که میخواهند به انقلاب کمک کنند، ولی متوجه نیستند که برای قرارگرفتن در آن عرصه، تخصص لازم را ندارند. حالا گاهی هم یک فضای رسانهای پشت بچههای دانشجویی میآید یا برای بچههایی که وارد فضاهای فعالیت دانشجویی میشوند، شهرهشدن یک خرده آسانتر میشود. این باعث میشود که خیلی سریعتر و راحتتر در مسیری قرار بگیرند که شاید باید سالها برایش تلاش کنند و خاک صحنه بخورند.
مسئله حوزه زنان یک مسئله جدیدی است و خیلی چهره ندارد و افراد در آن خیلی زودتر چهره میشوند و از یک باب خیلی زودتر میتوانند وارد فضاهای سیاسی شوند. از باب دیگر، حضور تزئینیشان خیلی پررنگتر میشود؛ مثلاً، همهجا میخواهند که حتماً یک خانمی باشد و آن خانمی که آنجا صحبت کرد خوب است در جمع ما قرار بگیرد.
نکته بعدی اینکه گاهی ساختار است که افراد سیاستمدار ما را مدیریت میکند. بخشی که الآن باید در جمهوری اسلامی بیشتر به آن توجه شود این است که هر کسی جای خودش نیست. همه میخواهند سیاستورز و سیاستمدار باشند. ما در لایههای مختلف نظریهپردازی، سیاستورزی و کنشگری هم آدم میخواهیم. به نظرم جنبش دانشجویی باید به این فکر کند که اگر قرار است وارد این عرصه شود فضاهای دیگری هم هست که متناسب با شرایط باشد. آن موقع میتوان فشار ساختار را روی افراد کم کرد و از لایههای مختلف فکری و اجتماعی کمک گرفت و پیشرو بود و دیگر با این چالشهایی که ما امروز مواجهیم، مواجه نباشیم. این مسئله سادهانگاری واقعاً دارد به یک چالش جدی تبدیل میشود و بسیار مهم است.
اگر ما متخصص نداریم، لزومی ندارد که همهجا یک خانم بفرستیم تا صحبت کند. اگر فرصتی فراهم شد، بگذاریم آن فرصت متناسب با آن جایگاه و فرد توانمند باشد؛ اما اینچنین نیست و فرصتسوزی اتفاق میافتد؛ مثلاً، یک برههای است که فضا برای حضور زنان بازشده، اگر این برهه را با سوزاندن و داشتن آدمهایی که در مجلس قبلی که پررنگتر بود و داشتیم، با وجود این آدمها پر کنیم چند صباح دیگر عملاً نمیتوانیم اصرار کنیم که خانمها بیشتر در فضای سیاسی وارد بشوند.
![*](https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif)