1401/03/13
نگاهی به مهمترین ابتکار حضرت امام خمینی(ره)
جمهوری اسلامی؛ ابتکار گرهگشای امام
رهبر انقلاب در سیودومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه، جمهوری اسلامی را مهمترین ابتکار امام دانستند: «امام ابتکارات زیادی داشتند لکن این مهمترین ابتکار امام است، و آن عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ این ابتکار امام بزرگوار بود؛ این همان مردمسالاری دینی است که زیر عنوان جمهوری اسلامی رسمیّت پیدا کرد و عنوان نظامِ برخاستهی از فکر و ارادهی ملّت ایران و رهبریِ امام بزرگوار شد.» ۱۴۰۰/۰۳/۱۴
رسانهKHAMENEI.IR در گفتوگو با آقای حسین محمدی سیرت، استاد دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام به بررسی تفاوتهای جمهوری اسلامی بهعنوان مهمترین ابتکار حضرت امام خمینی(ره) با سایر مکاتب سیاسی پرداخته است.
رهبر انقلاب در سیودومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمةالله علیه، «جمهوری اسلامی» را مهمترین ابتکار امام دانستند. این ابتکار چه ویژگیهایی دارد؟
در این نهضت و ابتکاری که حضرت امام رحمةاللهعلیه فراهم و ایجاد کرد، باید دو ویژگی را مدنظر داشت؛ اول، مسئله حضور اجتماعی دین است. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابهای پیش از خود و برخلاف بسیاری از ساختارهای سیاسی و فضای اندیشه سیاسی موجود در آن دوره که از پایان اندیشههای دینی و از اوج مدرنیته و حضور سرمستانه انسان در حوزه قدرت صحبت میکرد، یک ساختار سیاسی را ایجاد کرد؛ یعنی ابتدا یک انقلاب و سپس نظامی را که دارای پیوند عجیب بین صحنه سیاست و اجتماع و دین بود، ایجاد کرد. انقلاب اسلامی برخلاف همه ایدئولوژیهای انقلابها دارای یک ایدئولوژی دینی و اسلامی بود؛ بنابراین، ویژگی اول ابتکار حضرت امام رحمةاللهعلیه حضور و ارائه یک چهره سیاسی و اجتماعی از دین بهخصوص دین اسلام بود. ویژگی دوم اینکه وقتی انسان مدرن مسئله مشارکت و دموکراسی را مطرح کرد، مشارکت انسان را با خروج شریعت و خدا از عرصه سیاست و اجتماع مساوی دانست؛ اما امام هم از مشارکت و هم از حضور مردم صحبت کرد و نقشآفرینی مردم را مساوی با خروج دین ندانست و این دو را با هم ادغام کرد و از جمهوری اسلامی صحبت کرد. این ترکیب انضمامی و کاریکاتوری نیست، بلکه ترکیب واقعی است. میتوان این دو ویژگیِ حضور اجتماعی دین و همنشینی حکومت مردمی و دین را از ویژگیهای اصلی ابتکار حضرت امام دانست.
فرق عمده ایده حضرت امام رحمةاللهعلیه با دیگر مکاتب و نظامها چیست؟
در دیگر نظامهای سیاسی، دین حضور دارد، اما دین در نهایت یک معنویت فردی و یا یک نقش مؤید و تأییدی دارد و نقش فعالی ندارد. طبیعتاً اینجاست که حضور اجتماعی دین یک حضور تابع و پسینی است.
نکته دوم اینکه در سایر مکاتب اگر قرار است دموکراسی و مردمسالاری پررنگ شود طبیعتاً نقش دین کمرنگ میشود. احیاء اسلام در قرن بیستم یکی از تفاوتهای جدی اندیشه حضرت امام رحمةاللهعلیه با مکاتب دیگر بهخصوص مکاتب سیاسی غربی است؛ حتی اگر آنها را هم در مواردی و در جلوههای دیندارانه در نظر بگیریم، تابع اندیشه الهیات مسیحی هستند. طبیعتاً قرائت حضرت امام رحمةاللهعلیه از دین اجتماعی برخواسته از اندیشه اسلامی است؛ اسلامی که عملاً در سه یا چهار قرن اخیر در رقابت با اندیشه سیاسی مسیحیت کنار زدهشده و بهسمت اسلام فردی سوق داده شده است.
اندیشه سیاسی اسلام چه تمایزاتی با سایر اندیشههای سیاسی دارد؟ دلیل تعارض و درگیری مستمر نظام سلطه با قرائت سیاسی از اسلام به چه عواملی بر میگردد؟
دلیل تعارض همیشگی خیلی روشن است. تعارض وقتی حل نمیشود که ماهیت دو جریان فکری در مبانی و ابزارها کاملاً در تضاد باشند. در اندیشه سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی مفاهیمی مطرح است که در تعارض کامل با بسیاری از مفاهیم اندیشه سیاسی مدرن و غربی است. در اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی شریعت و اسلام محور است. در اندیشه سیاسی غرب اندیشه اومانیستی محور است. در اندیشه سیاسی اسلام، صحبت از حقانیت و آشکاربودن مفهوم حق و عدم نسبیگرایی است. در اندیشه سیاسی غربی و اندیشه سیاسی لیبرال صحبت از نسبیتگرایی مطلق مطرح میشود. حضور اجتماعی دین در اندیشه سیاسی اسلام یک حضور مطلق و تمامیتخواهانه است، اما حضور اجتماعی دین در اندیشه سیاسی غربی یک حضور محدود و منحصرشده در رفتارهای فردی و یک معنویت فردی است.
نظام مردمسالاری دینی چگونه جدول تنظیم شده سلطهگران در دنیای جدید را بر هم زد؟
شیطان قسم خورد که «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»؛ او به خدا معتقد بود، اما شیطان مدرن، حتی به خدا هم معتقد نیست و بهدنبال انکار خداست؛ بنابراین، میان انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی غرب یک تضاد و تعارض ماهوی وجود دارد که این تعارض تمامشدنی نیست. البته تعارض منافع مادی، قدرتمندشدن و حضور ما در یک منطقه استراتژیک و نیروی انسانی مستعدی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، سرمایه عظیمی است که خدای متعال به جمهوری اسلامی ایران داده و آن رویکرد سلطهخواهانه اندیشه غربی هم در این تعارض تمامنشدنی و پایانناپذیر مؤثر است. به تعبیر رهبر انقلاب، جدولی که کاملاً بر اساس یک نظم بینالمللی تعریفشده پس از جنگ جهانی اول و دوم معنادار میشود؛ کشورهای درجه اول و دوم و در نهایت جهان سوم که هر چقدر به مرکز نزدیک میشویم باورمندی به اندیشه سیاسی غرب و ارزشهای اندیشه سیاسی غرب پررنگتر میشود. هرچه بهسمت جهان اسلام و اندیشه سیاسی اسلام نزدیک شویم، آنها به کشورهای پیرامونی و سلطهپذیر تبدیل میشوند. طبیعتاً پیروزشوندگان پس از جنگ جهانی دوم سلطهگرانی هستند که با حق وتو شورای امنیت و سازمانهای بینالمللی و پروتکلهای بینالمللی یک جدول تنظیمی و یک نظمی را برقرار کردند و انقلاب اسلامی این بازیگری منطقهای و بینالمللی و این نظم بینالمللی را به هم زد. این جدول تنظیمی کاملاً در تعارض است.
محور اصلی مخالفت ابرقدرتها با انقلاب اسلامی چه بوده است؟
مسئله تغییر توازن و قدرت و تغییر و تهدید منافع و منفعتطلبی و تغییر رویکرد سلطهپذیرانه جوامع ضعیف معمولاً ابرقدرتها را نگران میکند و مخالفتها اتفاق میافتد. در دوران معاصر هم با برهمزدن نظم امنیتی، اقتصادی، نظری و عقیدتی و فکری غرب از سوی انقلاب اسلامی، محوری از مخالفتهای ابرقدرتها پس از جنگ جهانی دوم علیه انقلاب اسلامی شکل میگیرد.
چرا در طول سالیان مختلف و در حوادث گوناگون، ویژگی مردمی بودن نظام حفظ شد؟
دلیل اصلی نسبت حقیقی انقلاب اسلامی و مردم است، آنهم در منظر اعتقادی؛ یعنی نسبت بین مردم و انقلاب اسلامی، نسبت حقیقی است و آنهم مسئله اعتقاد مردم به مبانی اسلامی است. در واقع، مردمی بودن انقلاب اسلامی نشئتگرفته از اعتقاد به نقش مردم در اندیشه سیاسی اسلام است. طبیعتاً مردم هم به نقش اسلام و به مبانی اسلامی معتقدند. این هماهنگی بین مبانی انقلاب اسلامی و آن باورهای مردمی با همه فرازوفرودها، کجکارکردیها و نواقصی که در ساختارهای سیاسی هم رخ میدهد، اما خصیصه مردمی بودن را حفظ میکند. مردم، انقلاب و جمهوری اسلامی را بخشی از باور دینی خود میدانند، نه صرفاً یک نظام سیاسی که از یک سلیقه سیاسی از آن حمایت میکنند. دلیل اصلی حفظشدن مردمی بودن نظام و جمهوری اسلامی باور مجریان، مدیران و رهبران انقلاب اسلامی به اسلام و مردمسالاری دینی و در طرف دیگر باور حقیقی مردم به اسلام است که وحدتی را ایجاد میکند.
چه چیزهایی مصادیق مردمی بودن انقلاب اسلامی هستند؟
نقش مردم در تأسیس و تداوم انقلاب کاملاً آشکار و روشن است. انقلاب اسلامی در آمارهای انقلابپژوهان غربی هم جزو مردمیترین انقلابهاست. از اقشار، نسلها، جنسیتها و صنوف مختلف، حوزویان، دانشگاهیان، دانشجویان، زنان، مردان و طیفهای دیگر در انقلاب نقش داشتند؛ بنابراین، جمهوری اسلامی در مقام نظامسازی بهشدت مردمی است. در دوره دفاع مقدس و پس از آن در همه تهدیدهایی که انقلاب اسلامی مثل تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ تجربه کرد، با حضور کلان و پرشور مردم این تهدیدها حل شد. تابهامروز هم، در مقام تأسیس، قوامیافتن و تداوم ساختارسازی و نهادسازی و انتخابات و تداوم و حفظ در مقام تهدیدها حضور مردم پررنگ بوده است.
جمهوریت و اسلامیت نظام چه نقشی در گرهگشایی از مسائل کشور ایفا کرده است؟ از تجربههایی که در این عرصه وجود دارد بگویید.
ما در طول تاریخ انقلاب اسلامی مصادیق بسیاری داریم که وجه اسلامی و جمهوریت مشکلات را گرهگشایی کرده است؛ مثلاً، در پیروزی انقلاب اسلامی وجه اسلامی بودن خود ابزارهایی را برای بسیج تودهای فراهم کرد. از جمله در محرمها، چهلمها، خود مرجعیت و نسبت مردم با حضرت امام رحمةاللهعلیه که یک وجه اسلامی و شریعتی است در جامعه ایرانی گرهگشایی فوقالعادهای میکند و این یک رهبری سیاسی و حزبی و جناحی نیست، بلکه یک رهبری دینی است و این کارآمدی جدی را فراهم میکند. همین دو وجه در دوره دفاع مقدس بهشدت کارآمد است. وقتی عراق پس از پذیرش قطعنامه وارد ایران شد و قطعنامه و آتشبس را زیر سؤال برد، آن فرمان سراسری حضرت امام رحمةاللهعلیه که برخاسته از یک رهبر دینی است و از طرف دیگر جمهوریت و حضور مردمی که لبیک میگویند به پیام یک رهبر انقلابی و اسلامی، صحنه جنگ را متوقف و عراق را مجبور به پذیرش قطعنامه میکند. ما این مصادیق را تجربه کردیم. در تیر ۷۸، پس از اینکه اتفاقاتی میافتد و جریانهای مختلف سیاسی و بیرونی و داخلی فضایی را فراهم میکنند، رهبر انقلاب اسلامی توسلی به حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف میکنند و جلوه اسلامی را مطرح میکنند و جمهوریتی که اتصال حقیقی با دین دارد لبیک میگوید و با اندیشه اسلامی رهبران انقلاب اسلامی همراه میشود و آن فتنه را کنترل میکند.
در سال ۸۸ هم وقتی بحران شدید امنیتی ایجاد میشود و به مقدسات اسلامی توهین میشود، دوباره اسلامیت و جمهوریت به هم پیوند میخورند و این فتنه را حل میکنند. کمکهای مردمی و اردوهای جهادی هم آن انگیزه مردمی و اسلامی است؛ یعنی جمهوری که معتقد به اسلام است، پای جریانهای جهادی و نهضت خدمترسانی را باز میکند. تاریخ انقلاب اسلامی از همراهی و کارآمدی و گرهگشایی جمهوریت و اسلامیت پر است.
رسانهKHAMENEI.IR در گفتوگو با آقای حسین محمدی سیرت، استاد دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام به بررسی تفاوتهای جمهوری اسلامی بهعنوان مهمترین ابتکار حضرت امام خمینی(ره) با سایر مکاتب سیاسی پرداخته است.
رهبر انقلاب در سیودومین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمةالله علیه، «جمهوری اسلامی» را مهمترین ابتکار امام دانستند. این ابتکار چه ویژگیهایی دارد؟
در این نهضت و ابتکاری که حضرت امام رحمةاللهعلیه فراهم و ایجاد کرد، باید دو ویژگی را مدنظر داشت؛ اول، مسئله حضور اجتماعی دین است. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابهای پیش از خود و برخلاف بسیاری از ساختارهای سیاسی و فضای اندیشه سیاسی موجود در آن دوره که از پایان اندیشههای دینی و از اوج مدرنیته و حضور سرمستانه انسان در حوزه قدرت صحبت میکرد، یک ساختار سیاسی را ایجاد کرد؛ یعنی ابتدا یک انقلاب و سپس نظامی را که دارای پیوند عجیب بین صحنه سیاست و اجتماع و دین بود، ایجاد کرد. انقلاب اسلامی برخلاف همه ایدئولوژیهای انقلابها دارای یک ایدئولوژی دینی و اسلامی بود؛ بنابراین، ویژگی اول ابتکار حضرت امام رحمةاللهعلیه حضور و ارائه یک چهره سیاسی و اجتماعی از دین بهخصوص دین اسلام بود. ویژگی دوم اینکه وقتی انسان مدرن مسئله مشارکت و دموکراسی را مطرح کرد، مشارکت انسان را با خروج شریعت و خدا از عرصه سیاست و اجتماع مساوی دانست؛ اما امام هم از مشارکت و هم از حضور مردم صحبت کرد و نقشآفرینی مردم را مساوی با خروج دین ندانست و این دو را با هم ادغام کرد و از جمهوری اسلامی صحبت کرد. این ترکیب انضمامی و کاریکاتوری نیست، بلکه ترکیب واقعی است. میتوان این دو ویژگیِ حضور اجتماعی دین و همنشینی حکومت مردمی و دین را از ویژگیهای اصلی ابتکار حضرت امام دانست.
فرق عمده ایده حضرت امام رحمةاللهعلیه با دیگر مکاتب و نظامها چیست؟
در دیگر نظامهای سیاسی، دین حضور دارد، اما دین در نهایت یک معنویت فردی و یا یک نقش مؤید و تأییدی دارد و نقش فعالی ندارد. طبیعتاً اینجاست که حضور اجتماعی دین یک حضور تابع و پسینی است.
نکته دوم اینکه در سایر مکاتب اگر قرار است دموکراسی و مردمسالاری پررنگ شود طبیعتاً نقش دین کمرنگ میشود. احیاء اسلام در قرن بیستم یکی از تفاوتهای جدی اندیشه حضرت امام رحمةاللهعلیه با مکاتب دیگر بهخصوص مکاتب سیاسی غربی است؛ حتی اگر آنها را هم در مواردی و در جلوههای دیندارانه در نظر بگیریم، تابع اندیشه الهیات مسیحی هستند. طبیعتاً قرائت حضرت امام رحمةاللهعلیه از دین اجتماعی برخواسته از اندیشه اسلامی است؛ اسلامی که عملاً در سه یا چهار قرن اخیر در رقابت با اندیشه سیاسی مسیحیت کنار زدهشده و بهسمت اسلام فردی سوق داده شده است.
اندیشه سیاسی اسلام چه تمایزاتی با سایر اندیشههای سیاسی دارد؟ دلیل تعارض و درگیری مستمر نظام سلطه با قرائت سیاسی از اسلام به چه عواملی بر میگردد؟
دلیل تعارض همیشگی خیلی روشن است. تعارض وقتی حل نمیشود که ماهیت دو جریان فکری در مبانی و ابزارها کاملاً در تضاد باشند. در اندیشه سیاسی اسلام و انقلاب اسلامی مفاهیمی مطرح است که در تعارض کامل با بسیاری از مفاهیم اندیشه سیاسی مدرن و غربی است. در اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی شریعت و اسلام محور است. در اندیشه سیاسی غرب اندیشه اومانیستی محور است. در اندیشه سیاسی اسلام، صحبت از حقانیت و آشکاربودن مفهوم حق و عدم نسبیگرایی است. در اندیشه سیاسی غربی و اندیشه سیاسی لیبرال صحبت از نسبیتگرایی مطلق مطرح میشود. حضور اجتماعی دین در اندیشه سیاسی اسلام یک حضور مطلق و تمامیتخواهانه است، اما حضور اجتماعی دین در اندیشه سیاسی غربی یک حضور محدود و منحصرشده در رفتارهای فردی و یک معنویت فردی است.
نظام مردمسالاری دینی چگونه جدول تنظیم شده سلطهگران در دنیای جدید را بر هم زد؟
شیطان قسم خورد که «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»؛ او به خدا معتقد بود، اما شیطان مدرن، حتی به خدا هم معتقد نیست و بهدنبال انکار خداست؛ بنابراین، میان انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی غرب یک تضاد و تعارض ماهوی وجود دارد که این تعارض تمامشدنی نیست. البته تعارض منافع مادی، قدرتمندشدن و حضور ما در یک منطقه استراتژیک و نیروی انسانی مستعدی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، سرمایه عظیمی است که خدای متعال به جمهوری اسلامی ایران داده و آن رویکرد سلطهخواهانه اندیشه غربی هم در این تعارض تمامنشدنی و پایانناپذیر مؤثر است. به تعبیر رهبر انقلاب، جدولی که کاملاً بر اساس یک نظم بینالمللی تعریفشده پس از جنگ جهانی اول و دوم معنادار میشود؛ کشورهای درجه اول و دوم و در نهایت جهان سوم که هر چقدر به مرکز نزدیک میشویم باورمندی به اندیشه سیاسی غرب و ارزشهای اندیشه سیاسی غرب پررنگتر میشود. هرچه بهسمت جهان اسلام و اندیشه سیاسی اسلام نزدیک شویم، آنها به کشورهای پیرامونی و سلطهپذیر تبدیل میشوند. طبیعتاً پیروزشوندگان پس از جنگ جهانی دوم سلطهگرانی هستند که با حق وتو شورای امنیت و سازمانهای بینالمللی و پروتکلهای بینالمللی یک جدول تنظیمی و یک نظمی را برقرار کردند و انقلاب اسلامی این بازیگری منطقهای و بینالمللی و این نظم بینالمللی را به هم زد. این جدول تنظیمی کاملاً در تعارض است.
محور اصلی مخالفت ابرقدرتها با انقلاب اسلامی چه بوده است؟
مسئله تغییر توازن و قدرت و تغییر و تهدید منافع و منفعتطلبی و تغییر رویکرد سلطهپذیرانه جوامع ضعیف معمولاً ابرقدرتها را نگران میکند و مخالفتها اتفاق میافتد. در دوران معاصر هم با برهمزدن نظم امنیتی، اقتصادی، نظری و عقیدتی و فکری غرب از سوی انقلاب اسلامی، محوری از مخالفتهای ابرقدرتها پس از جنگ جهانی دوم علیه انقلاب اسلامی شکل میگیرد.
چرا در طول سالیان مختلف و در حوادث گوناگون، ویژگی مردمی بودن نظام حفظ شد؟
دلیل اصلی نسبت حقیقی انقلاب اسلامی و مردم است، آنهم در منظر اعتقادی؛ یعنی نسبت بین مردم و انقلاب اسلامی، نسبت حقیقی است و آنهم مسئله اعتقاد مردم به مبانی اسلامی است. در واقع، مردمی بودن انقلاب اسلامی نشئتگرفته از اعتقاد به نقش مردم در اندیشه سیاسی اسلام است. طبیعتاً مردم هم به نقش اسلام و به مبانی اسلامی معتقدند. این هماهنگی بین مبانی انقلاب اسلامی و آن باورهای مردمی با همه فرازوفرودها، کجکارکردیها و نواقصی که در ساختارهای سیاسی هم رخ میدهد، اما خصیصه مردمی بودن را حفظ میکند. مردم، انقلاب و جمهوری اسلامی را بخشی از باور دینی خود میدانند، نه صرفاً یک نظام سیاسی که از یک سلیقه سیاسی از آن حمایت میکنند. دلیل اصلی حفظشدن مردمی بودن نظام و جمهوری اسلامی باور مجریان، مدیران و رهبران انقلاب اسلامی به اسلام و مردمسالاری دینی و در طرف دیگر باور حقیقی مردم به اسلام است که وحدتی را ایجاد میکند.
چه چیزهایی مصادیق مردمی بودن انقلاب اسلامی هستند؟
نقش مردم در تأسیس و تداوم انقلاب کاملاً آشکار و روشن است. انقلاب اسلامی در آمارهای انقلابپژوهان غربی هم جزو مردمیترین انقلابهاست. از اقشار، نسلها، جنسیتها و صنوف مختلف، حوزویان، دانشگاهیان، دانشجویان، زنان، مردان و طیفهای دیگر در انقلاب نقش داشتند؛ بنابراین، جمهوری اسلامی در مقام نظامسازی بهشدت مردمی است. در دوره دفاع مقدس و پس از آن در همه تهدیدهایی که انقلاب اسلامی مثل تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ تجربه کرد، با حضور کلان و پرشور مردم این تهدیدها حل شد. تابهامروز هم، در مقام تأسیس، قوامیافتن و تداوم ساختارسازی و نهادسازی و انتخابات و تداوم و حفظ در مقام تهدیدها حضور مردم پررنگ بوده است.
جمهوریت و اسلامیت نظام چه نقشی در گرهگشایی از مسائل کشور ایفا کرده است؟ از تجربههایی که در این عرصه وجود دارد بگویید.
ما در طول تاریخ انقلاب اسلامی مصادیق بسیاری داریم که وجه اسلامی و جمهوریت مشکلات را گرهگشایی کرده است؛ مثلاً، در پیروزی انقلاب اسلامی وجه اسلامی بودن خود ابزارهایی را برای بسیج تودهای فراهم کرد. از جمله در محرمها، چهلمها، خود مرجعیت و نسبت مردم با حضرت امام رحمةاللهعلیه که یک وجه اسلامی و شریعتی است در جامعه ایرانی گرهگشایی فوقالعادهای میکند و این یک رهبری سیاسی و حزبی و جناحی نیست، بلکه یک رهبری دینی است و این کارآمدی جدی را فراهم میکند. همین دو وجه در دوره دفاع مقدس بهشدت کارآمد است. وقتی عراق پس از پذیرش قطعنامه وارد ایران شد و قطعنامه و آتشبس را زیر سؤال برد، آن فرمان سراسری حضرت امام رحمةاللهعلیه که برخاسته از یک رهبر دینی است و از طرف دیگر جمهوریت و حضور مردمی که لبیک میگویند به پیام یک رهبر انقلابی و اسلامی، صحنه جنگ را متوقف و عراق را مجبور به پذیرش قطعنامه میکند. ما این مصادیق را تجربه کردیم. در تیر ۷۸، پس از اینکه اتفاقاتی میافتد و جریانهای مختلف سیاسی و بیرونی و داخلی فضایی را فراهم میکنند، رهبر انقلاب اسلامی توسلی به حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف میکنند و جلوه اسلامی را مطرح میکنند و جمهوریتی که اتصال حقیقی با دین دارد لبیک میگوید و با اندیشه اسلامی رهبران انقلاب اسلامی همراه میشود و آن فتنه را کنترل میکند.
در سال ۸۸ هم وقتی بحران شدید امنیتی ایجاد میشود و به مقدسات اسلامی توهین میشود، دوباره اسلامیت و جمهوریت به هم پیوند میخورند و این فتنه را حل میکنند. کمکهای مردمی و اردوهای جهادی هم آن انگیزه مردمی و اسلامی است؛ یعنی جمهوری که معتقد به اسلام است، پای جریانهای جهادی و نهضت خدمترسانی را باز میکند. تاریخ انقلاب اسلامی از همراهی و کارآمدی و گرهگشایی جمهوریت و اسلامیت پر است.